شنبه, ۱۷ آذر, ۱۴۰۳ / 7 December, 2024
مجله ویستا

کارنامه های بی اعتبار


کارنامه های بی اعتبار
نوآوری و تغییر در شیوه ارزشیابی دانش آموزان در نظام آموزشی كشور موضوعی تكراری است. «نمره پایانی دانش آموزان دوره راهنمایی بر مبنای ۵۰ درصد نمره ورقه امتحانی خردادماه و ۵۰ درصد نمره ارزشیابی مستمر محاسبه می شود.» تقریباً همه مدیران كل، معاونین، مشاورین تحصیلی و حتی مدیران مدارس هم با این گفته منوچهر فضلی خانی مدیركل دفتر آموزش و پرورش مقطع راهنمایی تحصیلی موافقند. حتی آنجا كه فضلی خانی می گوید: «ارزشیابی مستمر از طریق بررسی تكالیف درسی، انجام پژوهش تدریجی و بررسی فعالیت مرتبط با درس در طول سال تعیین می شود.» اختلاف نظر محسوسی در میان متولیان و برنامه ریزان آموزشی كشور به چشم نمی خورد. علت این توافق و هم اندیشی را باید در مكانیسم تعیین شیوه های ارزشیابی جست وجو كرد؛ مكانیسمی كه اغلب از بالا به پایین و بدون در نظر گرفتن ذهنیات، علایق و توانمندی های دانش آموز اعمال می شود. از طرف دیگر حتی مكانیسمی برای نظارت بر اجرای صحیح شیوه های ارزشیابی ابلاغ شده به مدارس طراحی نشده است. اگر بپذیریم كه شیوه ارزشیابی دانش آموزان باید مبتنی بر ذهن نوشونده و نوخواه دانش آموز و انتظارات جامعه از حال و آینده او باشد، آمار و اطلاعات این گزارش مسئولان را در طراحی مكانیسم ارزشیابی دانش آموزان یاری می كند؛ مكانیسمی كه این بار از پایین به بالا پیشنهاد می شود. «معیارهای ارزشیابی»، «اهمیت امتحانات كتبی خردادماه»،«نقش كارنامه آخر سال» و «تاثیر امتحانات كتبی آخر ترم بر افزایش اضطراب دانش آموز» از جمله پرسش هایی است كه ۱۷۰ دانش آموز مقطع راهنمایی و متوسطه شهر تهران به آ ن پاسخ داده اند.
● دانش آموز، معیار ارزشیابی
۸/۵۲ درصد از دانش آموزان مقطع راهنمایی تحصیلی، «فعالیت های عملی، گروهی و مجموعه ابتكارات دانش آموز» را به عنوان معیار مناسب ارزشیابی خود انتخاب می كنند. البته درصد بالا در پایه های سه گانه مقطع راهنمایی تحصیلی متفاوت است. اولی ها ۲/۵۲ درصد، دومی ها ۳/۴۸ درصد و سومی ها ۷/۵۵ درصد. كاوه جوانمرد دانش آموز سال اول راهنمایی می گوید: «معلم ها به تمام رفتارهای ما در طول سال و فعالیت های ما توجه كنند. به ما اجازه بدهند تا خلاقیت هایمان را نشان دهیم. معلم ها باید استعدادهای ما را دریابند. نباید مدرسه یكنواخت باشد؛ باید طوری باشد كه ما برای یاد گرفتن درس بخوانیم نه برای نمره.» شاید بتوان اختلاف درصدهای موجود را با توجه به فضای ذهنی دانش آموز و تقاضای محیط تحصیلی و اجتماع پیرامونی دانش آموز از او تحلیل كرد. دانش آموزان پایه اول راهنمایی تجربه فضای آزاد، متنوع و غیراجباری مقطع ابتدایی را فراموش نكرده اند. اما دومی ها خود را با مقررات، نوع ارزشیابی ها و توقع معلم ها و مدرسه از خود هماهنگ می كنند. «امتحانات كتبی آخر ترم، برای ارزشیابی دانش آموز كافی است، ولی امتحانات نیم ترم و مستمر خوب نیست. چون اگر با نمره پایانی جمع شوند نمره بدی در كارنامه گذاشته می شود.» بیشتر دانش آموزان پایه دوم راهنمایی كه «مطالب كتب درسی» را مهمتر از «فعالیت های عملی، گروهی و مجموعه ابتكارات دانش آموز» دانسته اند با این گفته موافقند. با این حال دانش آموزان پایه سوم راهنمایی، با دركی وسیع تر از جامعه بیرون از مدرسه كارایی بیشتری را از نظام آموزشی و مكانیسم ارزشیابی مدرسه مطالبه می كنند. فرهاد ربیعی دانش آموز پایه سوم راهنمایی می گوید: «قطعاً نمی توان براساس مطالب كتاب های درسی و با یك نمره صفر تا بیست دانش آموز را رد یا قبول كرد. این قضیه، درست مثل كسی است كه می تواند خیلی چیزها را اختراع یا تولید كند ولی به دلیل داشتن مدرك دیپلم باید توی خانه بنشیند.»
با گذر از مقطع راهنمایی تحصیلی و ورود به مقطع متوسطه، «مطالب كتاب های درسی چه كاربردی در آینده من خواهد داشت؟» پرسشی كلیدی است كه در ذهن دانش آموز دبیرستانی شكل می گیرد. پاسخ دانش آ موزان به این پرسش را می توان با درصدهای محاسبه شده در این گزارش دریافت. ۷/۸۰ درصد از پرسش شوندگان معتقدند كه معیار «مجموعه فعالیت های عملی، گروهی و ابتكارات دانش آموز» نسبت به معیار «مطالب كتب درسی» برای ارزشیابی دانش آموزان دبیرستانی، مهمتر است. آمار دیگری می گوید تنها ۳/۱۵ درصد از پرسش شوندگان دبیرستانی امتحانات كتبی آخر ترم را برای ارزشیابی خود كافی می دانند. با این حال بنا بر ضوابط و مقررات نظام ارزشیابی دانش آموز در مقطع متوسطه تحصیلی، ۸۰ درصد از نمرات پایانی دانش آموز در كارنامه خردادماه بر طبق نتایج امتحانات كتبی او است. «بهترین شیوه ارزشیابی می تواند به وسیله معلم ها انجام شود. آنها باید با توجه به فعالیت ها و معلومات اضافه دانش آموز و خلاقیت او نمره ای متناسب بدهند. همچنین باید دانش آموزان را دسته بندی كنند و همه را به یك چشم نگاه نكنند.» سجاد شهرابی فراهانی دانش آموز پایه دوم دبیرستان است. او همچنین معتقد است: «مهمترین اشكال ارزشیابی دانش آموز در شیوه كنونی، آشكار نشدن میزان واقعی معلومات دانش آموزان است.» در واقع دانش آموزان در این مقطع تحصیلی انتظار بیشتری دارند كه نظام آموزشی به یكی از كاركردهای خود وفادار بماند؛ كاركردی كه در برگیرنده تربیت نیروی كار متخصص است.
پاسخ های دانش آموزان مقطع متوسطه به پرسش «بهترین شیوه ارزشیابی دانش آموز و محاسبه امتیازات آخر ترم او چیست؟» جالب توجه است. بسیاری از پاسخ دهندگان «مجموعه فعالیت های عملی و ابتكارات دانش آموز» را در كنار «ارزشیابی مستمر از مطالب كتب درسی» به عنوان معیار مناسب ارزشیابی خود قلمداد می كنند. از دیگر شیوه هایی كه مورد توجه پاسخ دهندگان دبیرستانی است می توان به «برگزاری آزمون های مفهومی» و «اختصاص كارنامه ای كاربردی برای فعالیت های عملی» اشاره كرد. اشكان خسروپور دانش آموز سال دوم دبیرستان می گوید: «اصولاً چه لزومی دارد كه آزمون های كتبی یا شفاهی نمرات كارنامه را رقم بزنند؛ در صورتی كه محتوای برگه های امتحانی، هیچ پشتوانه عملی محكمی ندارند. صحت این موضوع را می توان با نگاه كوتاهی به المپیادها و مسابقات جهانی دریافت. در حالی كه دانش آموزان ایرانی در بسیاری از مسابقات علمی در زمینه تئوری صاحب نظر هستند، اما عموماً مرد عمل نیستند.»● كارنامه، سندی مهم و نامعتبر
«آیا كارنامه آخر سال، می تواند نشان دهنده تمام توانمندی های علمی و عملی دانش آموز باشد؟» درصدهای به دست آمده از جامعه آماری حاضر، كارنامه پایانی دانش آموزان را به عنوان سندی معتبر تلقی نمی كند؛ سندی كه باید نشان دهنده استعدادهای ذهنی و خلاقیت های عملی دانش آموز باشد.۹/۶۸ درصد از پاسخ دهندگان مقطع راهنمایی و ۴/۹۰ درصد از دانش آ موزان پایه اول و دوم مقطع متوسطه به پرسش بالا پاسخ منفی داده اند. البته درصدهای به دست آمده در ۵ پایه تحصیلی مورد نظر، اختلاف قابل توجهی دارند. فراوانی موافقان پرسش بالا در میان دانش آموزان پایه دوم راهنمایی ۷/۳۵ درصد و در میان دانش آموزان پایه دوم دبیرستان ۶/۹ درصد بوده است. «مدرسه باید تمام كارهای یك دانش آموز را در طول سال از قبیل فعالیت ها، توانایی ها و استعدادها، مدنظر قرار دهد و تمام نمرات كارنامه را از امتحانات آخر ترم وارد نكند. پس اگر این طور نشود فعالیت هایی كه یك دانش آموز در طول سال انجام می دهد، هیچ فایده ای ندارد و تمام زحمات او به هدر می رود.» مهدی اكبرنژاد از جمله پرسش شوندگانی است كه به سئوال ابتدایی این بخش از گزارش پاسخ منفی داده است. اما نظر او را كه دانش آموز سال اول راهنمایی است می توان با عقاید دانش آموزانی كه كارنامه را نشان دهنده تمام توانمندی های علمی و عملی خود می دانند مقایسه كرد. امین اسكویی زاده دانش آموز همان پایه تحصیلی معتقد است: «اگر بشود كه امتحان نیم ترم را هم نگیرند، خیلی خوب است. چون ممكن است درس یك دانش آموز خوب باشد اما در امتحان میان ترم بی دقتی كند و در نمره مستمر او تاثیر بگذارد. پس اگر در امتحان آخر ترم نمره خوبی بگیرد وقتی با مستمر جمع می شود نمره دانش آموز كم خواهد شد.» آمارها نشان می دهد بیشتر دانش آموزانی كه كارنامه آخر ترم را سندی معتبر برای ارزیابی توانمندی های خود می دانند، حتی شیوه ارزشیابی مستمر خود را نمی پسندند. این دسته از پاسخ دهندگان تاكید زیادی بر امتحانات كتبی پایان ترم دارند. شاید یكی از دلایل این پاسخ ها را بتوان در یك جمله خلاصه كرد: «اگر نمره بالا نگیریم، پدر و مادر از ما ناراحت می شوند.» این جمله كه در پاسخ بسیاری از دانش آموزان مقطع راهنمایی به چشم می خورد، بازگوكننده انتظارات خانواده از دانش آموز است؛ انتظاراتی كه به نادرستی با نمرات بالای كارنامه تحصیلی آخر سال دانش آموز برآورده می شود. «بهترین شیوه ارزشیابی شما چیست؟» پرسشی است كه دانش آموزان مقطع راهنمایی تحصیلی پاسخ های متفاوتی به آن داده اند. با این وجود «توجه به ابتكارات دانش آموز و كارهای گروهی و كارگاهی او»، «جایگزینی امتحانات شفاهی به جای كتبی» و «كاهش امتحانات كتبی» بیشترین فراوانی را در میان پاسخ های دانش آموزان پایه اول راهنمایی داشته است. «توجه به تخیل و اطلاعات عمومی دانش آموز»، «توجه به اخلاق و ادب دانش آموز»، «توجه به فهم مطالب نه حفظ كردن آنها»، «ارائه كارنامه هفتگی»، «ارائه كارنامه ای جداگانه برای فعالیت های كارگاهی» و «تصحیح دقیق برگه های امتحانی» از دیگر پاسخ های دانش آموزان مقطع اول راهنمایی به پرسش ابتدایی این بند است.
«امتحانات آخر ترم و كارنامه می تواند تا حدودی كافی و خوب باشد؛ اما اگر كارنامه ای هم برای كارهای عملی و تحقیقاتی بدهند بهترین ارزشیابی خواهد بود.» این جملات عقاید امیرحسین دایی دانش آموز پایه دوم راهنمایی است. علاوه بر چنین نظری كه بیشتر در پاسخ های دانش آموزان این پایه تحصیلی دیده می شود به شیوه ها و معیارهای دیگری هم می توان اشاره كرد. «روابط اجتماعی دانش آموز»، «یادگیری و فهم مطالب»، «به كارگیری پرسش های شفاهی به جای امتحانات كتبی»، «كاهش تعداد امتحانات كتبی»، «استعدادها و توانایی های خاص دانش آموز»، «گزارش شفاهی به خانواده ها به جای كارنامه» و «حذف نمرات از كارنامه و استفاده از كلمات ضعیف، متوسط، خوب و عالی» از دیگر پاسخ هایی است كه در جامعه آماری حاضر فراوانی كمتری دارند. در نهایت آمارها نشان می دهند دانش آموزان پایه دوم راهنمایی با مخالفت ۳/۶۴ درصدی، كمترین مخالفان سیستم كارنامه هستند. اما پاسخ موافقان سیستم كارنامه هم جالب توجه است. محمدرضا قربانی، دانش آموز پایه دوم راهنمایی می گوید: «به نظر من، روش كارنامه خوب است. اول معلم ها به دانش آموزان درس بدهند و آخر سال از آن بهره بگیرند. مثل كشاورزان كه اول بذر را می كارند و بعد از آن بهره می گیرند.» در میان پاسخ دهندگان پایه سوم راهنمایی معیارها و شیوه هایی چون «شركت در مباحث كلاسی»، «تحقیق ها و مطالعات تكمیلی»، «فهم و درك مطالب» و «ارائه كارنامه جداگانه برای فعالیت های عملی» از مقبولیت بیشتری برخوردارند. حسام آقازیارتی دانش آموز پایه سوم راهنمایی با تاكید بر نقش معلم در فرایند یادگیری دانش آموز می گوید: «معلم ها باید واقعاً تشخیص دهند كه دانش آموز مطالب درسی را كاملاً یاد گرفته است یا نه. به نظر من امتحانات كتبی لازم نیست؛ چون ممكن است دانش آموز مطلب را فهمیده باشد ولی در امتحان كتبی اشتباه كند. این امتحانات مانند تست هوش هستند و اصلاً به یادگیری دانش آموز كاری ندارند.»
● اضطراب، كارنامه نظام ارزشیابی
۱/۷۶ درصد از دانش آموزان مقطع راهنمایی روزهای امتحانات و ساعات برگزاری امتحان را لحظاتی پراضطراب و استرس قلمداد كرده اند. این درصد در میان دانش آموزان پایه اول تا ۶/۸۲ درصد افزایش می یابد. آمار دیگری نشان می دهد كه ۱/۲۸ درصد از پاسخ دهندگان پایه اول راهنمایی امتحانات كتبی آخر ترم را برای ارزشیابی دانش آموز لازم نمی دانند. در مقابل، تنها ۸/۲۲ درصد از آنها این گونه امتحانات را كافی قلمداد كرده اند. با بررسی پاسخ ها در می یابیم دانش آموزانی كه خواستار برگزاری امتحانات شفاهی یا كاهش تعداد امتحانات كتبی در هفته، ماه و ترم بوده اند، «اضطراب»، «زمان كم امتحان» و «تقلب و تخلف دانش آ موزان» را به عنوان دلایل مخالفت خود با امتحانات كتبی آخر ترم اعلام می كنند. «دانش آموز دلهره پیدا می كند و شاید نتواند به خاطر دلهره، سئوالی را كه بلد است حل كند. بهتر است امتحان شفاهی باشد و سر كلاس بپرسند و نمره دهند.» هادی انصاری یكی از دانش آموزان پایه اول راهنمایی است كه امتحانات آخر ترم را لازم می داند و می گوید: «فقط نمرات امتحانات كتبی آخر سال مهم نیست، بلكه پرسش های كلاسی، كارهای عملی و خلاقیت دانش آموز باید مهم باشد.»
۱/۲۳ درصد از دانش آموزان پایه دوم راهنمایی بدون اضطراب در جلسه امتحان حاضر می شوند. اما با بررسی پاسخ های این دسته از جامعه آماری به پرسش «مهمترین اشكال ارزشیابی دانش آموز به شیوه امتحانات كتبی چیست؟» جملات مشابهی دیده می شوند كه فراوانی زیادی دارند. «شیوه ارزشیابی فعلی دانش آموزان اشكالی ندارد.» یا «پاسخ این سئوال را نمی دانم.» از جمله پاسخ های مشابه جامعه آماری حاضر است. به نظر می رسد كه دانش آموزان پایه دوم راهنمایی كه در پرسش اول گزارش هم «مطالب كتاب های درسی» را مهمتر از فعالیت های عملی، گروهی و ابتكارات دانش آموز» دانسته اند تبعیت بیشتری از نظام ارزشیابی موجود دارند. البته این دسته از پاسخ دهندگان به شكلی غیرمستقیم «سخت بودن سئوالات امتحانی»، «تعداد زیاد سئوالات»، «تقلب دانش آموزان» و «توالی امتحانات هفتگی، میان ترم و پایان ترم» را به عنوان اشكالات ارزشیابی دانش آموز به شیوه امتحانات كتبی موجود در نظر گرفته اند.
در مقطع متوسطه آمارها حاكی است كه دانش آموزان دبیرستانی رضایتمندی كمتری از شیوه ارزشیابی خود به وسیله نظام آموزشی كشور دارند؛ چرا كه درمی یابند كاركردهای فعلی نظام آموزشی كشور برای توانمندسازی دانش آموزان و ورود موفق آنها به جامعه، كافی نیست. احمد محمدیان دانش آموز پایه دوم دبیرستان برای شیوه های ارزشیابی شفاهی، تستی و تشریحی نواقصی را برمی شمرد و می گوید: «بعضی از دانش آموزان دارای استعدادهایی هستند كه اصلاً نیازی به خواندن مطالب كتاب ندارند. آنها به راحتی می توانند تفكرات جالبی داشته باشند، اما برای ارزشیابی این افراد در نظام آموزش و پرورش ایران روش معینی در نظر گرفته نشده است.» دانش آموزان دبیرستانی در پاسخ به این پرسش كه «مهمترین اشكال مكانیسم ارزشیابی موجود چیست؟» به مواردی چون «آموزش سطحی دروس به وسیله معلم»، «تقلب و تخلف دانش آموزان»، «مشخص نشدن میزان واقعی معلومات دانش آموز»، «سخت بودن سئوالات امتحان نسبت به متوسط دانش آموزان»، «تعداد زیاد امتحانات كتبی در طول ماه» و «ایجاد اضطراب» اشاره می كنند. براساس گزارش حاضر، ۳/۴۳ درصد از دانش آموزان پایه اول و دوم جامعه آماری مورد بررسی امتحانات كتبی را با اضطراب پشت سر می گذارند. شاید بتوان گفت كه اضطراب نزدیك به نیمی از دانش آموزان اول و دوم دبیرستان ناسنجیده بودن مكانیسم های ارزشیابی نظام آموزشی كشور را به اثبات می رساند. این استدلال زمانی قوت می گیرد كه بدانیم تنها ۶/۹ درصد از جامعه آماری حاضر كارنامه خردادماه را نمایانگر تمام توانمندی های علمی و عملی خود می دانند.
پویا لطفیان
منبع : روزنامه شرق