شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا
حباب اقتصاد جهانی
● كتاب جدید شما اخیراً توسط انتشارات «جی ویلی و پسران» چاپ شد. شما در این كتاب استدلال كردهاید كه سیستم اقتصاد بینالملل فعلی، در خطر فروپاشی است. توضیح دهید كه چرا معتقدید، سیستم تجارت بینالمللی حاضر، خطری برای همهٔ ما میباشد؟
▪ این عدم توازن در سیستم تجارت بینالمللی است كه خطر را ایجاد میكند نه خود سیستم. اكنون كسری حساب جاری ایالات متحده، ۶۰ میلیون دلار در هر ساعت افزایش مییابد؛ كل این كسری، تقریباً برابر با ۵% تولید ناخالص داخلی ایالات متحده است. این عدم توازن تجاری بیسابقه، بهطور فوقالعادهای در اقتصاد جهانی تزلزل ایجاد كرده است. كشورهایی كه به خاطر حساب جاری زیاد و یا مازاد حساب مالی خود، ذخیرههای بزرگی از اندوخته بینالمللی را پدید آوردهاند- مثل ژاپن در سال ۱۹۸۰، كشورهای بحرانی آسیا در ۱۹۹۰ و چین امروز- اقتصادی حباب شكل (bubble) را تشكیل میدهند. هنگامی كه این حبابها میتركند (كه البته این اتفاق لامحاله رخ خواهد داد)، بحرانهای بانكی و اقتصادی از خود به جا خواهند گذاشت.
در این صورت، دولت آن كشورها باید به شدت زیر قرض برود تا بتواند سپردهگذاران بانكهای ورشكسته را آزاد كند. در همین هنگام، ظرفیت، اضافی در اقتصاد منجر به كاهش قیمتها میشود. تا وقتی كه كسری حساب جاری آمریكا به غرق كردن جهان با نقدینگی دلار ادامه میدهد، انتظار میرود كه حبابهای اقتصادی و بحرانهای فراگیر بانكی دوباره روی دهد و نیز محتمل است كه فشارهای ضدتورمی ادامه پیدا كند.
●شما در كتابتان نوشتهاید كه سیستم فعلی، نه برای كشورهایی كه به ایالات متحده كالا صادر میكنند خوب است و نه اساساً برای آمریكا. سیستمی كه موجب این چنین رشدی در بیشتر جهان شده است. چگونه میتواند بد باشد؟
▪ اساساً، عدم توازنها در سیستم، برای شركای تجاری آمریكا و برای خود آمریكا مضر هستند. كشورهایی كه دارای توازن كلی هستند از طریق صعود و سقوط حبابهای اقتصادی، بیثبات میشوند. عجیب آنكه، كسری حساب جاری آمریكا به تشدید «حباب نوع جدید» در آمریكا نیز كمك میكند. كشورهای صادر كننده مهم، بیشتر مازاد تجاری خود را از دلارهای آمریكا بهدست میآورند. آنها یا باید این دلارها را در سرمایههایی به دلار آمریكا سرمایهگذاری كنند و یا در غیر این صورت، دلارها را به پول رایج خودشان تبدیل كنند. اگر آنها، این مقدار عظیم از دلار را به پول رایج خودشان تبدیل كنند، پول آنها بهطور ناگهانی گران میشود و مازادهای تجاری آنان پایان یافته و شاید اقتصادشان را به ركود ببرد، در نتیجه آنها مازاد تجاری خود را به دلار آمریكا حفظ میكنند. شركای تجاری ایالات متحده، با سرمایهگذاری مازادهای دلار خود در سرمایههای دلار آمریكا، به محركهای بازار بورس حباب مانند كمك میكنند و توزیع اشتباه باور نكردنی سرمایهٔ مشترك را تسهیل میكنند، و با بدست آوردن قرضهای «فانی ما»، در یك صعود خطرناك قیمتهای املاك در آمریكا سهیم میشوند.
نابرابریها در سیستم پولی بینالمللی فعلی، ضرر دیگری نیز دارد و آن، تداوم نداشتن است. ایالات متحده نمیتواند به بدهكار شدن به دیگر كشورهای جهان با نرخ ۱ میلیون دلار در دقیقه، برای مدت نامعلومی ادامه دهد. بدهی خالص ایالات متحده به دیگر كشورهای جهان، قبلاً، تقریباً ۳ هزار میلیارد دلار یا ۳۰% تولید ناخالص داخلی ایالات متحده بود... و اكنون سالیانه حدود ۵% تولید ناخالص داخلی رشد میكند. اقتصاد اكثر شركای تجاری بزرگ ایالات متحده، در اثر صادرات بسیار بیشتر آنها نسبت به واردات از آمریكا، رشد كرده است. هنگامی كه عدم توازن حساب جاری آمریكا به تعادل باز گردد- كه البته نهایتاً اینگونه خواهد شد- دورهٔ صادرات منجر به رشد به پایان میرسد و جهان خود را بدون یك موتور رشد اقتصادی خواهد یافت.
در اینجا لازم است بگویم كه شما یك اقتصاددان هستید و در گذشته برای صندوق بینالمللی پول كار كردهاید: از جمله به عنوان مشاور در تایلند و بعداً در بانك جهانی. ممكن است كمی در مورد سابقهٔ خود برای ما بگویید و اینكه چگونه به این نتیجه رسیدید كه سیستم تجارت بینالمللی فعلی بسیار ناقص است.
▪ من از سال ۱۹۸۶ در آسیا به عنوان تحلیلگر امنیتی برای شركتهای واسطهگر بینالمللی كار كردهام. از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۶ در بانكوك مستقر بودم و یك تیم بزرگ از تحلیلگر پژوهشی را رهبری میكردم. ما اكثر شركتهای تایلندی ثبت شده اكثر صنایع عظیم و كلاً اقتصاد را تجزیه و تحلیل میكردیم و در مورد آنها گزارشهای خبری مینوشتیم. در اوایل دهه ۱۹۹۰، اقتصاد تایلند تا حدودی یك معجزهٔ اقتصادی را تجربه میكرد. اصول اساسی و چشم انداز رشد شركتها بسیار قابل اعتماد بود. با این وصف، در اواسط سال ۱۹۹۳، دیگر قضیه از این قرار نبود. شركتها وام زیادی گرفتند. این مشكل بود كه تصور كنیم این شركتها چگونه قادر خواهند بود كه به اندازهٔ كافی سودآور باشند تا بدهیشان را بازپرداخت كنند. در پایان آن سال من به اقتصاد تایلند مشكوك شدم، اما اقتصاد حبابی برای ۴ سال دیگر به توسعه ادامه داد. من میخواستم بفهمم كه چه چیزی و چرا در حال رخ دادن است؛ شروع به خواندن آثار كلاسیك كردم: كینز، اسكامپتر، فریدمن و رستو. نهایتاً با گذشت زمان، این حباب در اواسط سال ۱۹۹۷ تركید و من تصور كردم كه این مسأله را حل كردهام. من این شانس خوب را داشتم كه در ماه می سال ۱۹۹۸ به مدت سه هفته به عنوان مشاور صندوق بینالمللی پول (IMF) در تایلند كار كنم و بعد از آن سال به واشنگتن رفتم تا برای بانك جهانی كار كنم. وقتی كه در آنجا بودم، اعتقاد داشتم كه میتوانم دیگر قسمتهای این معمای جورچین را نیز كنار هم بگذارم. این حباب اقتصادی تایلند بود كه نقصانهایی را در سیستم بینالمللی پول به من فهماند.
● شما در كتاب خود، در مورد اقتصاد ژاپن و تجربهٔ تایلند و بحران مالی آسیا در سالهای ۱۹۹۷ به بعد، بحث كردهاید. همچنین در فصل ۶ و ۸ و جاهای دیگر نوشتهاید كه «چین یك اقتصاد حبابی دارد كه فقط منتظر تركیدن است». ممكن است این جمله را توضیح بدهید و چرا احساس میكنید، چین كه اخیراً یكی از بیشترین نرخهای رشد تولید ناخالص داخلی را در میان دیگر كشورها داشته است. نیز درخطر است؟
▪ بله، چین یك اقتصاد حبابی دارد. حبابهای اقتصادی بهوسیلهٔ ایجاد اعتبار بانكی بیش از حد بهوجود میآیند. در چین برای حدود ۱۵ سال، رشد سالانهٔ وامهای بانكهای بازرگانی، تقریباً برابر با ۱۵% بوده است. بانكها برای افزایش دادن وامها باید سپرده داشته باشند. هنگامی كه شركتها كالاهایشان را به ایالات متحده صادر كردند، بسیاری از سپردههایی كه بانكهای چینی به عنوان وام افزایش داده بودند، سود دادند. در سال ۲۰۰۱، مازاد تجارت چین با آمریكا برابر با ۷% تولید ناخالص داخلی چین بود. رشد تولید ناخالص داخلی چین در آن سال ۸% بود. اقتصاد چین بدون مازاد تجاریاش با آمریكا، با آهنگ بسیار آهستهتری رشد میكرد- اگر رشد میكرد- زیرا درآمدهای صادركنندگان بسیار وخیم بود و بانكها سپردهٔ كافی نداشتند كه به آنها اجازه دهد، وام دادن را گسترش دهند. مشكلات زیادی در این مدل اقتصادی وجود دارد: اول اینكه، درصد بالایی از اعتبارهایی كه توسط بانكهای چینی ارائه شده است، نمیتواند بازپرداخت شود: دامنهٔ وامهای غیر اجرایی از ۲۵ تا ۵۰% كل وامها تخمین زده میشود. دیگر اینكه، توسعهٔ اعتبار بانكی در چین قبلاً آنقدر زیاد بوده است كه عرضه كالا از قدرت خرید جامعه، با یك تفاوت چشمگیر، بیشتر بود. در نتیجه، قیمتها در حال پایین آمدن است و چین علیرغم رشد اقتصادی سریعش، در حال تجربه كردن تنزل قیمتها میباشد. نهایتاً چین نمیتواند به حفظ این مازاد تجاری زیاد با آمریكا برای سالهای زیادی، متكی باشد. منابع رشد سریع چین- ایجاد اعتبار و مازاد تجاری- هر دو ناسالم و غیر قابل ادامه هستند.
● بسیاری از سیاستمداران آمریكایی، علت كسری حساب جاری آمریكا را تقاضای سرمایهگذاران خارجی برای خرید سرمایههای آمریكایی میدانند كه آن هم به خاطر ریسك پایین سرمایهگذاری در آمریكا میباشد. آیا شما با این نظر موافقید؟ و اگر نیستید چرا؟
▪ این درست است كه مازاد حساب مالی آمریكا باید با كسری حساب جاری آن برابر باشد. هر هر حال، اینجا یك معمای «مرغ یا تخم مرغ» وجود ندارد. این بسیار واضح است كه چه چیزی بیشترین اهمیت را دارد. مصرفكنندگان آمریكایی، كالاهای خارجی را میخرند، زیرا از كالاهای ساخته شده در آمریكا ارزانتر هستند. كالاهای خارجی ارزان هستند، چرا كه نرخ دستمزد در كشورهای در حال توسعه حدود ۴ دلار در روز میباشند.كشورهای در حال توسعه، پول كافی برای خرید كالاهای گران آمریكایی را ندارند. این، دلیل كسری حساب جاری آمریكا است. هنگامی كه شركای تجاری ایالات متحده، مازاد درآمد دارند، آنها باید یا این مازاد را به دلار آمریكا سرمایهگذاری كنند یا آنها را به پول خودشان تبدیل كنند كه در این صورت باعث نگران شدن پول آنها میشود. اگر بخواهند از گران شدن پول خود اجتناب كنند، باید درآمدهای دلاری خود را در آمریكا سرمایهگذاری كنند. آنهایی كه استدلال میكنند، مازاد حساب مالی باعث كسری حساب جاری شده است، باید بتوانند توضیح دهند كه چگونه سرازیر شدن سرمایه به ایالات متحده، آمریكاییها را به خرید روزافزون كالاهای ساخت خارج مجبور میكند.
● همچنین شما در كتاب خود اشاره كردهاید كه «سرمایهگذاری بیش از اندازه، باعث ظرفیت اضافی و ظرفیت اضافی باعث انقباض میشود». میتوانید برای خوانندگان ما توضیح دهید كه انقباض دقیقاً چیست و چرا باید از آن بیم داشت و چرا شما معتقدید كه تهدید انقباض جهانی واقعیت دارد؟
▪ تورم تقریباً هنگامی بهوجود میآید كه تقاضای بسیار زیادی وجود داشته باشد. انقباض هنگامی بهوجود میآید كه عرضهٔ بسیار زیادی به نسبت تقاضا، یا بهوطور دقیقتر قدرت خرید، وجود دارد. هنگامی كه اعتبار بانكی فراوان است، شركتها وام میگیرند و ظرفیت صنعتیشان را افزایش میدهند و عرضهٔ كلی افزایش مییابد. با این وصف، قدرت خرید جامعه، توسعه پیدا نمیكند. در طول دورههای گسترش بسیار سریع اعتبارهای بانكی، همانند دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در ژاپن و در طول دههٔ ۱۹۹۰ در كشورهای بحرانی آسیا و در ۱۰ سال گذشته در چین، عرضه بسیار سریعتر از درآمدهای شخصی جامعه رشد كرده است. هنگامی كه عرضه از قدرت خرید تجاوز كرد، قیمتها پایین میآید. به این دلیل است كه اكنون ژاپن و چین از انقباض رنج میبرند. كشورهای بحرانی آسیا، با كاهش دادن ارزش پولهایشان و به خارج فرستادن انقباض، از خطر آن گریختند. برای مثال، كاهش ارزش «وُن» كرهٔ جنوبی، بعد از كمك آسیای بحرانی به فشار رو به پایین جهانی بر قیمت نیمه رساناها و فولاد، نمونهای از این اقدام است.
كسری حساب جاری آمریكا، در حال غرق كردن اقتصاد جهانی با نقدینگی دلار میباشد. هنگامی كه درآمدهای دلاری مازاد كشورها، در سیستم بانكی داخلی آنها نگهداری شود، آن دلارها برای سیستمهای بانكی مثل یك پول پرقدرت عمل میكنند و منتهی به افزایش ناگهانی در ایجاد اعتبار بانكی میشوند. ایجاد اعتبار بیش از حد، موجب سرمایهگذاری بیش از اندازه میشود كه به نوبت باعث ظرفیت اضافی و انقباض میشود. در مدتی كه كسری حساب جاری عظیم ایالات متحده به غرق كردن جهان با دلار ادامه میدهد، خیلی احتمال دارد كه فشارهای ضدتورمی جهانی ایجاد شوند، آنچنان كه ایجاد اعتبار شتابزده، به یك ظرفیت صنعتی، بیشتر از آن چیزی كه میتواند توسط سطح قیمت غالب جذب شود، منجر میشود.
دلیل اینكه انقباض مضر است این است كه انقباض سودآوری شركت را تضعیف میكند و با این كار، منجر به افزایش بیكاری و كاهش قدرت خرید میشود.
● شما در فصل هفت كتابتان دو جدول را كه لیستی از بحرانهای بانكی را نشان میدهند، ثبت كردهایند (جدول ۷۰۲ و ۷۰۳). همچنین متذكر شدهاید كه «یك رابطهٔ علت و معلولی مستقیم بین سرمایههای بینالمللی پرخروش و ورشكستگیهای سراسری بانكها وجود دارد.» میتوانید این مطلب را توضیح دهید؟
▪ گرفتاری شركتها اغلب به گرفتاری بخش مالی و بحران بانكی منجر نمیشود. كاهش قیمت تولیدات، بازپرداخت وامهای بانك را برای شركتها غیر ممكن میسازد. یك روند مشابه هنگامی رخ میدهد كه ایجاد اعتبار بیش از حد، باعث قیمتهای حباب شكل سرمایه در بازار بورس و بازار املاك میشود. رشد سریع وام باعث افزایش قیمت داراییها میشود. بانكها اغلب سرمایههای بزرگ را به عنوان وثیقه برای وام اولیه میپذیرند. این روند در ژاپن آنقدر ادامه پیدا كرد كه باغ ملی سلطنتی در توكیو ارزشی برابر با كالیفرنیا پیدا كرد. عاقبت، پرداخت بهرهٔ هزینهٔ این چنین سرمایههای فوقالعاده با ارزش، غیر ممكن میشود. مالكان به تعهد خود عمل نمیكنند، سپس بانكها از پرداخت وامهای جدید خودداری میكنند؛ خانهٔ كاغذی قیمتهای سرمایه شروع به لرزیدن میكند؛ هراس شروع میشود؛ حباب میتركد و بانكها ورشكست میشوند.
بحران بانكداری به سرمایهگذاری پرهزینه احتیاج دارد. از زمانی كه سیستم «برتون وودز» در اوایل دهه ۱۹۷۰ شكست خورد، این الگو اغلب در سراسر جهان تكرار شده است. وقتی كه مقدار زیادی سرمایه خارجی به سیستم بانكداری تجاری یك كشور وارد میشود و موجب ایجاد اعتبار بانكی بیش از حد میشود، این سلسله از حوادث به جریان میافتد.هنگامی كه بیشتر از سرمایهای كه از یك كشور خارج میشود، به آن كشور سرمایه خارجی وارد شود، اندوختهٔ بینالملی آن كشور افزایش مییابد. زمانی كه اندوختهٔ بینالمللی، در یك دورهٔ زمانی كوتاه، به سرعت افزایش پیدا كند، حبابهایی اقتصادی و تورم در قیمتهای سرمایه افزایش مییابد و سپس منفحجر میشود و انقباض و بحران فراگیر بانكداری را باقی میگذارد.
● مخالفت كردن با تجارت آزاد، تقریباً شبیه این است كه علیه «مادری» بحث كنیم. چرا شما معتقدید كه آرایش تجاری موجود، اقتصاد جهانی را بیثبات میكند و لذا باید مورد مخالفت قرار گیرد؟
▪ سودهای زیادی از تجارت بین كشورها حاصل میشود. با این حال، سیستم تجاری كه بعد از فروپاشی سیستم برتون وودز شكل گرفت، هم منفعتهایی دارد و هم عوارض جانبی بسیار خطرناكی به دنبال دارد. در حقیقت، آرایش تجاری موجود، با ایجاد حبابهای اقتصادی، بحرانهای بانكداری و فشارهای ضدتورمی، در حال بیثبات كردن اقتصاد جهانی میباشد. این مشكلات به این دلیل پدید آمده است كه تجارت بینالمللی بسیار نامتعادل شده است. میزانی كه ایالات متحده از دیگر كشورهای جهان خرید میكند، بیشتر از آن چیزی است كه دیگر كشورها از آمریكا میخرند. یا به گونهای دیگر بیان كنیم، سال گذشته، كسری، تقریباً برابر با ۲% تولید ناخالص داخلی جهانی بود. برای آنكه آن را بهطور درونی بیان كنیم، تولید ناخالص داخلی جهانی، سال گذشته كمتر از ۲% رشد كرد؛ بنابراین، آیا این بهخاطر كسری ایالات متحده نبود. با این شرایط، احتمال داشت كه اقتصاد جهانی واقعاً منقبض بشود. كسری ایالات متحده، آمریكا را به موتور رشد اقصادی جهان تبدیل میكند. با این وصف، آمریكا باید هزینهٔ این كسری را با توزیع اعتبار بانكی بپردازد. افزایش اعتبار بانكی با این میزان بالا، یك حباب اعتبار بانكی جهانی ایجاد میكند. این كار نمیتواند ادامه داشته باشد. ایالات متحده برای همیشه قادر نخواهد بود كه هزینهٔ این كسری بزرگ را بپردازد. هنگامی كه كسریهای ایالات متحده به تعادل بازگشت، احتمال دارد كه یك ركود جهانی سخت و طولانی پدید آید مگر اینكه سیاستگذاران بتوانند یك منبع جدید از مجموعه تقاضای جهانی طرحریزی كنند تا آن را با چیزی كه اخیراً بهوسیله كسری حساب جاری آمریكا فراهم شده است، جایگزین كنند.
● در فصل نهم شما بیان كردهاید كه «بدهكار بودن بیش از حد اقتصاد آمریكایی، موجب ركودی شده است كه احتمال دارد كه یك ركودی شده است كه احتمال دارد به اندازهٔ شكوفایی اقتصادی، طولانی و بیش از حد باشد». اینها سخنان بسیار مهمی است. آیا شما واقعاً اعتقاد دارید كه یك ركود سخت،قطعی است؟ و اگر بله، چرا؟
▪ چرخههای اقتصادی قاعدتاً یك درجهٔ چشمگیر از توازن را ارائه میدهند. شكوفاییهای بزرگ معمولاً به دنبال ورشكستگیهای بزرگ میآیند. فزونیهای دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، با اتفاقات دهههای پرهیاهوی بیستم تفاوت دارد. نرخ پسانداز جامعه، به پایینترین سطوح ثبت شده سقوط كرده است. حباب به سرعت در حال بزرگ شدن املاك، مصرفكنندگان آمریكایی را قادر ساخته است كه مقدار عظیمی از ارزش خالص خانههایشان را بیرون بكشند؛ تا جایی كه آنها میتوانند، بیشتر از درآمدشان خرج میكنند. وقتی كه نرخهای بهره به پایینترین حد رسید، افزایش قیمت خانه متوقف میشود، بیرون كشیدن ارزش خالص خاتمه مییابد؛ میزان مصرف پایین میآید و مرحله دوم «ركود نوع جدید» شروع خواهد شد.
● شما در فصل بعدی كتاب اثر احتمالی ركود را بر اقتصادهای ژاپن چین و صادركنندگان آسیایی بررسی كردهاید. چشمانداز شما این است كه ممكن است آنها در ركود آتی بهطرز بدتری از ایالات متحده پیش بروند. ممكن است توضیح دهید كه چرا فكر میكنید، این چنین است و اینكه آیا در آسیا كارهایی نیست كه بتواند انجام گیرد تا آثار این ركود را كاهش دهد؟ آیا یك چین در حال رشد نمیتواند از شدت ضربه بكاهد؟
▪ در طول سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰ «حباب نوع جدید» واردات ایالت متحده ۳۰۷ میلیارد دلار جهش كرد. این افزایش ۳۳% بیشتر از سال ۱۹۹۸ بود. سپس در سال ۲۰۰۱، واردات آمریكا ۷۹ میلیارد دلار یا ۳/۶ درصد كاهش یافت. اثر كاهش تقاضا در ایالات متحده بر دیگر كشورهای جهان، شگفتآور است. آن سال، نرخهای رشد اقتصادی تمام شركای تجاری آمریكا بهطور ناگهانی كُند شد. بازارهای بورس با شتابی فزاینده پایین آمدند؛ قیمت كالاها كاهش یافت و سرمایهگذاریهای دولتی در سراسر جهان تحت فشار قرار گرفت. در طول دورهٔ دوم ركود، هنگامی كه مصرف كننده آمریكایی نهایتاً مجبور میشود كه خرج كردن بیشتر از درآمد را متوقف كند، نتایج مشابهی مورد انتظار است. در آن زمان، واردات آمریكا كاهش خواهد یافت و تمام كشورهایی كه به صادرات به آمریكا متكی هستند، دچار زیان خواهند شد. از آنجا كه چین یك عرضه كنندهٔ اصلی كالاهای مصرفی ارزان به ایالات متحده است، یكی از شدیدترین صدمات را میبیند. هنگامی كه صادرات چین به آمریكا كاهش یابد، دیگر پولی نخواهد داشت كه به عنوان یك موتور رشد برای دیگر كشورهای آسیا عمل كند. آسیا نباید به عنوان آخرین راهكار، امیدهای نادرستی به جایگزینی چین با آمریكا به عنوان یك وارد كننده، در دل نگه دارد. در عوض، سیاستگذاران آسیایی باید متوجه باشند كه زمانی كه دیگر هزینهٔ كسری حساب جاری آمریكا نتواند پرداخت شود، دورهٔ صادرات منجر به رشد پایان خواهد یافت و اكنون آنها باید درست به كار شوند تا تقاضای داخلی كافی را توسعه دهند.
● شما در آخرین بخش كتاب استدلال كردهاید كه باید یك مجموعهٔ جهانی تقاضا پیدا بشود تا جایگزین آمریكا شود. شما از طرحی دفاع كردهاید كه یك دستمزد حداقل جهانی را ایجاد میكند. بسیار سخت به نظر میرسد كه در یك زمان كوتاه به این نتیجه برسیم و شاید هیچگاه آیا چارههای دیگری هست تا به جهان فرصت دهد كه یك سیستم تجارت بینالمللی جدید ارائه دهد؟
▪ شما حق دارید كه فكر كنید، رسیدن به یك حداقل دستمزد جهانی مشكل خواهد بود. البته من هم متوجه آن هستم. با این حال، چیزهای سختتری انجام شده است. در برخی كشورهای پیشرفته، حداقل نرخهای دستمزد ملی، برای صدها سال جاری بوده است. من معتقدم كه اگر حداقل دستمزدها بتواند دریك مقیاس ملی عمل شود، در مقیاسی جهانی هم میتواند عملی شود. اساساً در جایی كه اراده و روش وجود دارد، برای مشكل تقاضای كافی برای جایگزینی ۵۰۰ میلیارد دلار در سال، كه اكنون بهوسیله كسری حساب جاری آمریكا عرضه شده است، ممكن است راه حلهای آسانتری وجود داشته باشد. با این حال، من نمیتوانم تفسیر كنم كه این راهحلها ممكن است چه باشند. اكثر كشورها- در آسیا یا هر جای دیگر در سراسر جهان- در حال حاضر بدهی ملی بسیار زیادی دارند كه برای یك راه حل دراز مدت كسری مالی كینزی منظور كنند. از این هم بدتر این است كه، ممكن است سیاست مالی بیشتر مضر عمل كند تا مفید، چرا كه این توسعهٔ بسیار زیاد مالی در نوع نقدینگی دلار آمریكا بود كه مشكلاتی را كه توضیح دادیم، ایجاد كرد. ممكن است محتمل باشد كه آتش با آتش بجنگد اما تاكنون كسی نگفته است كه احتمال دارد نقدینگی با نقدینگی بجنگد. من امیدوارم كه طرحهای دیگری ریخته شود. هر بحثی در مورد این موضوع بسیار مهم، قدمی در مسیر صحیح خواهد بود.
● سرانجام شما اظهار كردهاید كه یك پیمان مالی بینالمللی جدید مورد نیاز است تا تجارت بینالمللی را كنترل كند و در مورد «كینزپلن»، «اسپشیال دروینگ رایتز» (SDRS) و ایجاد بانك مركزی جهانی بحث كردهاید تمام اینها قدمهای بزرگی به نظر میرسند، خصوصاً در جهانی كه مجموعهٔ بزرگ بینالمللی، (سازمان ملل متحد)، كنار گذاشته شده است، توضیح دهید كه چگونه تصور میكنید پیشنهادات شما آثار یك ركود عظیم را كاهش میدهد و به ما بگویید كه چطور شما فكر میكنید كه هر كدام و یا همهٔ این اقدامات، انجام شدنی است؟ و چرا؟
▪ كسری حساب جاری آمریكا مانند یك یارانه به دیگر كشورهای جهان عمل كرده است؛ آنها همچنین جهان را با دلار، كه به عنوان یك اندوختهٔ سرمایهٔ بینالمللی جدید با طلا جایگزین شده است، غرق كردهاند. آن كسریها عملاً یك چشمهٔ عرضه پول جدید شدهاند. این سیستم علاوه بر ایجاد بیثباتی، نه قابل ادامه است و نه بهراحتی قابل كنترل؛ قابل ادامه نیست، چرا كه آمریكا نمیتواند برای مدت نامعلومی به مقروض شدن به دیگر كشورهای جهان ادامه دهد. به راحتی قابل كنترل نیست زیرا پرداختی یك «عرضه پول بینالمللی» جدید، بهعنوان نتیجهٔ عدم توازن تجاری و گردشهای سرمایه میباشد كه برای بهراحتی اداره شدن، تا حد زیادی پیچیده هستند. ادارهٔ یك اقتصاد جهانی واقعاً غیر ممكن است. یك پیمان مالی بینالمللی جدید نیاز است. سیستم جدید باید از نابرابری تجاری پایدار جلوگیری كند و باید مكانیسمی را به وجود آورد كه تحت كنترل بودن رشد عرضهٔ جهانی پول و توزیع آن در یك شیوهٔ منظم و منطقی را امكانپذیر سازد. در غیر این صورت، نقصهای موجود در سیستم پولی بینالمللی حاضر، به بیثبات كردن اقتصاد جهانی ادامه میدهند؛ همانطور كه در طول دو دهه پیش اینگونه بوده است.
ممكن است سخت باشد كه با این واقعیت سازگار شویم ولی یك بانك مركزی جهانی برای كنترل عرضهٔ جهانی پول لازم است. IMF ساختار سازمانی و بسیاری از ابزارهای لازم برای انجام وظیفهٔ یك بانك مركزی تقریباً جهانی را دارد. با این وصف، اگر این بنیاد میخواهد دراین نقش موفق باشد، سه وظیفهٔ مهم است كه اكنون باید در اختیار خود بگیرد: نخست باید نظارت بر عرضهٔ جهانی پول را- كه بر ایجاد سرمایههای اندوختهٔ بینالمللی میباشد- بهدست آورد. دوم اینكه باید یاد بگیرد كه عرضه نقدینگی جهانی (SDRs) آتی را چگونه در مقادیری كه نه بیش از حد است و نه كم، تخصیص دهد. نهایتاً باید بداند كه چگونه عرضهٔ بینالمللی پول را به روشی تخصیص دهد كه هم ثبات اقتصادی جهانی را تضین كند و هم بهطور همزمان برنامهٔ توسعهٔ جهانی را حمایت كند.
اولین اقدام، تسلط بر عرضه جهانی پول است كه ایجاد اعتبار بانكی بیش از حد را متوقف خواهد كرد و این ایجاد اعتبار بیش از حد، مسبب اقتصادهای حباب شكل و بحرانهای سراسری بانكداری كه در دهههای اخیر در سراسر جهان رخ داده است میباشد. با این وصف بهدست آوردن نظارت بر عرضه جهانی پول برای جلوگیری از جبران همیشگی كسری حساب جاری آمریكا، بهواسطه منجر شدن به یك ركود جهانی سخت و طولانی، كافی نخواهد بود. من معتقدم، آن كشورهایی كه اكنون به صادرات منجر به رشد وابسته هستند، باید منابع جدید تقاضای داخلی را ایجاد كنند ومعتقدم كه این با یك ابتكار بینالمللی (سر جای خود قرار دادن یك حداقل دستمزد جهانی) میتواند اجام شود.
گفتوگو با ریچارد دونكن
منبع: ماهنامه سیاحت غرب
منبع: ماهنامه سیاحت غرب
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست