یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا
ابله
تاریخ نشر : ۸۴۰۲۱۰
تیراژ : ۲۰۰۰
تعداد صفحه : ۱۰۲۴
نوبت چاپ : ۱
شابک : ۹۶۴-۳۶۲-۲۱۱-۸
رده دیویی : ۸۹۱.۷۳۳
نوع اثر : ترجمه
زبان کتاب : فارسی
قطع : وزیری
جلد : گالینگور
محل نشر : تهران
مترجم : حبیبی - سروش
نویسنده : داستایوسکی - فئودورمیخائیلوویچ
کتاب ترجمهی دیگری است از 'ابله' اثر داستایوفسکی که ماجرای آن بدین قرار است: 'پرنس مویخکین، آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته، پس از اقامتی طولانی در سویس برای معالجه بیماری، به میهن خود باز میگردد. بیماری او افسردگی عصبی است ولی در واقع مویخکین دچار نوعی جنون شده است که نمودار آن بیارادگی مطلق است. به علاوه بی تجربگی کامل او در زندگی اعتماد بیحدی نسبت به دیگران در وی پدید میآورد. مویخکین، در پرتو وجود روکوژین، همسفر خود، فرصت مییابد نشان دهد که برای مردی 'واقعا نیک'، در تماس با واقعیت، چه ممکن است پیش آید، روگوژین، این جوان گرم و روباز و با اراده، به سابقه هم حسی باطنی و نیاز به ابراز کنونات قلبی، در راه سفر سفرهی دل خود را پیش مویخکین، که از نظر روحی نقطهی مقابل اوست، میگشاید. روگوژین، برای او عشق قهاری را که نسبت به ناستازیا فلیپودنا احساس میکند باز میگوید. این زن زیبا، که از نظر حسن شهرت وصفی مبهم دارد، به انگیزه وظیفهشناسی، نه به اکراه، معشوقه ولی نعمت خود میشود تا از این راه حقشناسی خود را به او نشان دهد. وی، که طبعا مهربان و بزرگوار است، نسبت به مردان و به طور کلی نسبت به همهی کسانی که سرنوشت با آنان بیشتر یار بوده و به نظر میآید که برای ساختن او به همین مزیت مینازد نفرتی در جهان نهفته دارد. این دو تازه دوست، چون به سن پترزبورگ میرسند، از یکدیگر جدا میشوند و پرنس ژنرال اپانچین، یکی از خویشاوندانش، میرود به این امید که برای زندگی فعالی که میخواهد آغاز پشتیبانی باشد.....
تیراژ : ۲۰۰۰
تعداد صفحه : ۱۰۲۴
نوبت چاپ : ۱
شابک : ۹۶۴-۳۶۲-۲۱۱-۸
رده دیویی : ۸۹۱.۷۳۳
نوع اثر : ترجمه
زبان کتاب : فارسی
قطع : وزیری
جلد : گالینگور
محل نشر : تهران
مترجم : حبیبی - سروش
نویسنده : داستایوسکی - فئودورمیخائیلوویچ
کتاب ترجمهی دیگری است از 'ابله' اثر داستایوفسکی که ماجرای آن بدین قرار است: 'پرنس مویخکین، آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته، پس از اقامتی طولانی در سویس برای معالجه بیماری، به میهن خود باز میگردد. بیماری او افسردگی عصبی است ولی در واقع مویخکین دچار نوعی جنون شده است که نمودار آن بیارادگی مطلق است. به علاوه بی تجربگی کامل او در زندگی اعتماد بیحدی نسبت به دیگران در وی پدید میآورد. مویخکین، در پرتو وجود روکوژین، همسفر خود، فرصت مییابد نشان دهد که برای مردی 'واقعا نیک'، در تماس با واقعیت، چه ممکن است پیش آید، روگوژین، این جوان گرم و روباز و با اراده، به سابقه هم حسی باطنی و نیاز به ابراز کنونات قلبی، در راه سفر سفرهی دل خود را پیش مویخکین، که از نظر روحی نقطهی مقابل اوست، میگشاید. روگوژین، برای او عشق قهاری را که نسبت به ناستازیا فلیپودنا احساس میکند باز میگوید. این زن زیبا، که از نظر حسن شهرت وصفی مبهم دارد، به انگیزه وظیفهشناسی، نه به اکراه، معشوقه ولی نعمت خود میشود تا از این راه حقشناسی خود را به او نشان دهد. وی، که طبعا مهربان و بزرگوار است، نسبت به مردان و به طور کلی نسبت به همهی کسانی که سرنوشت با آنان بیشتر یار بوده و به نظر میآید که برای ساختن او به همین مزیت مینازد نفرتی در جهان نهفته دارد. این دو تازه دوست، چون به سن پترزبورگ میرسند، از یکدیگر جدا میشوند و پرنس ژنرال اپانچین، یکی از خویشاوندانش، میرود به این امید که برای زندگی فعالی که میخواهد آغاز پشتیبانی باشد.....
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست