جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
شکسپیر اسپانیا
● نگاهی به زندگی و آثار میگوئل سروانتس ساآودِرا(۱۶۱۶-۱۵۴۷)
«سروانتس»[۱]نابغهٔ ادبیات و اسپانیایی هم عصر شکسپیر با اثر فوقالعاده خود «دون کیشوت دلامانکا»[۲]در سال۱۶۰۲ گشایشگر رمان مدرن بود. این اثر به بسیاری از زبان های دنیا ترجمه شده است. دون کیشوت پس از انجیل پرتیراژترین کتاب در سطح جهان به شمار میرود.
هوش و نبوغ سروانتس به عنوان نگارندهٔ ماهیت و ذات انسان نه تنها توسط بسیاری از نویسندگان بزرگ از«فلوبر»[۳]گرفته تا«داستایوسکی»[۴] به تأیید رسیده است بلکه اندیشمندان و متفکران مشهوری چون«زیگموند فروید» با ارایه برخی از کشفیات روانشناختی خود به اثر سروانتس اعتبار بخشید ه اند.
رماننویس، نمایشنامهنویس و شاعر اسپانیایی و خالق دونکیشوت مشهورترین چهرهٔ در ادبیات اسپانیا به شمار میرود. اگرچه عظمت سروانتس مدیون آثاری چون«شوالیه دِلامانکا» یا همان دون کیشوت و«اینجنیوسو هیدالگو»[۵]است اما دیگر آثار ادبی وی نیز در خور توجه است. از قرار معلوم، شکسپیرنویسندهٔ بزرگ انگلیسی هم عصر سروانتس کتاب دونکیشوت را خوانده بود ولی بعید به نظر میرسد که سروانتس حتی نامی از شکسپیر شنیده باشد. سروانتس بر خلاف شهرتش فقیر زیست.
«چون که او همچون دیوانهای بزیست و بسان فرزانهای بمُرد»
● قطعهای از دونکیشوت
میگل سروانتس زندگی سخت و پر ماجرایی داشت. او در دهکدهٔ کوچکی در نزدیکی مادرید بنام«آلکالادیهنارس»[۶]و در خانوادهأی نه چندان ثروتمند بدنیا آمد. مادر وی«لئونوردی کورتیناس»[۷] هفت بچه بدنیا آورد که سروانتس فرزند چهارم وی بود. پدرش«رودریگودی سروانتس»[۸] یک جراح و داروساز بود. بیشتر کودکی سروانتس در سفر از شهری به شهر دیگر گذشت زیرا پدرش در جستجوی کار بود. پس از تحصیل در مادرید بین سالهای ۶۹-۱۵۶۸ تحت تعلیم«خوان لوپز دیهویوس»[۹] در خدمت فردی به نام«خولیو آکواوتیا» که بعداً در سال۱۵۷۰ به سمت کاردینالی برگزیده شد، به رم نقل مکان کرد. در همان سال در ناپل به نظام پیوست.
او به عنوان یک نظامی اسپانیایی در جنگ دریایی«لپانتو»[۱۰](۱۵۷۱)شرکت کرد که در این جنگ جراحتی برداشت که تا آخر عمر از ناحیهٔدست چپ ناتوان گشت. سروانتس به شدت به نقشی که در این پیروزی مشهور داشت افتخار میکرد و نام«جانباز لپانتو» بر وی نهاده شد. پس از آنکه در شهر مسنیا در سیسیل سلامت خود را بدست آورد و پیشهٔ نظامی خود را ادامه داد, در سال۱۵۷۵ به همراه برادر خود«رودریگو» در کشتی«السول»[۱۱]اسپانیا مشغول کار شد. این کشتی توسط دزدان دریاییای که تحت فرمان«آرنوت مامی» بودند تسخیر شد و این دو برادر به عنوان برده به الجزایر برده شدند. برادرش در سال۱۵۷۷ با پرداخت فدیه آزاد شد. دزدان دریایی فکر میکردند که سروانتس اسیر مهمی است زیرا او نامههایی به همراه داشت که توسط اشخاص مهم نوشته شده بود.
سروانتس۵ سال را به عنوان برده سپری کرد تا اینکه خانوادهٔ او توانستند پول کافی برای پرداخت وجه آزادی او فراهم کنند. در طول این مدت او چندین بار تلاش کرد تا فرار کند اما هیچگاه موفق نبود. سروانتس در سال۱۵۸۰ در برابر پرداخت۵۰۰ اسکود از سوی خانوادهاش آزاد شد. او به مادرید بازگشت و به چندین کار موقتی و کم درآمد دولتی مشغول شد. اولین نمایشنامهٔ وی«لوستراتوس دی آرگل» که در سال۱۵۸۰ به رشته تحریر درآمد براساس تجربیات او به عنوان یک اسیر نوشته شد. در سال۱۵۸۴ با دختری بنام«کاتالینا دی سالازری پالاسویس» که ۱۸ سال از او جوانتر بود ازدواج کرد. کاتالینا دختر یک رعیت و روستایی متمکن بود. سروانتس به خاطر رابطهای که با یک بازیگر زن داشت صاحب دختری بنام«ایزابل» بود. این هنرمند«آنا فرانکا دی روخاس» نام داشت. دختر او، ایزابل به عنوان خدمتکار خانوادگی مشغول به کار بود اما روش زندگی دخترش نگرانی شدیدی برای سروانتس به همراه داشت.
مادر و دو خواهر مجردش از دیگر اعضای خانوادهاش به شمار میرفتند. در دههٔ۱۵۸۰ همسر خود را ترک کرد. در طی۲۰ سال پس از آن زندگی بی سروسامانی داشت و در این مدت به عنوان عامل خرید ناوگان جنگی اسپانیا و مأمور جمعآوری مالیات مشغول به کار بود. سروانتس حداقل۲ بار در سالهای۱۵۹۷ و۱۶۰۲ به خاطر عدم همخوانی حسابهای مالی و کسری موجودی به زندان افتاد. عموماً سروانتس را فرد صادقی میدانستند اما وی قربانی شغل نامناسب خود شد. بین سالهای۱۵۹۶تا۱۶۰۰ در شهر«سویل» اسپانیا زندگی کرد و از سال۱۶۰۴ به شهر«وایادولید» که«فیلیپ سوم»[۱۲]دادگاه خود را در این شهر تشکیل داد، عزیمت کرد.
سروانتس از سال۱۶۰۶ بطور دایم در مادرید اقامت گزید و بقیه زندگیاش را در آن سپری کرد، وضعیت اقتصادی او همچنان اسفبار ماند. پس از آنکه«گاسپاردی ازپلتا» که یک اشرافزاده بود بطور مرگباری در خیابان مقابل منزل سروانتس زخمی شد، سروانتس به همراه زنانی که در خانهاش بودند به اتهام دخالت در مرگ آن اشرافزاده زندانی شدند. سروانتس پس از آنکه«آلنسو فرناندز دی آولاندا»[۱۳]داستان ضعیفی در مورد دونکیشوت نوشت، در پاسخ به این داستان بخش دوم آن را نوشت که در سال۱۶۱۵ عرضه گشت. وی۲۳ آوریل سال۱۶۱۶ یعنی۳ روز پس از آنکه بتواند رمان دوم خود بنام«ماجراهای پرسیل و سگسیموندا»[۱۴] را تکمیل کند، درگذشت.
«دروغهای صادقانهٔ رویاهای انسان… شاید در این دنیای نامیمون ما که دیوانگی در آن بهتر از خردمندی ابلهانه است».
سروانتس درجات ادبی خود را در«آندالوسیا» و در سال۱۵۸۰ آغاز کرد. طبق گفتهٔ وی، او۲۰ تا۳۰ نمایشنامه نوشت که تنها ۲ نمونه از آن باقی مانده است. اولین اثر عمده وی«گالاتی»[۱۵] نام داشت که در سال ۱۵۸۵ عرضه شد.
این اثر داستانی منظوم از کشیشان قرون وسطی است. این اثر با کم توجهی مواجه شد و سروانتس هرگز آن را ادامه نداد.
سروانتس در نمایشنامهٔ خود بنام«ال تراتودی آرگل» که در سال۱۷۸۴ به چاپ رسید، به زندگی بردگان مسیحی در الجزایر پرداخته است. گذشته از نمایشنامههای او، بلند پروازانهترین اثر منظوم او«ویاژدل پارناسو»(۱۶۱۴) نام دارد و اثری تمثیلی است. گرچه حاوی مروری بر شاعران هم عصر خود بوده ولی تا حدود زیادی کسالتآور است. سروانتس خود نیز به این تشخیص رسیده بود که او بهرهای از هنر شعر نبرده است. نسلهای بعدی از وی به عنوان یکی از بدترین شاعران دنیا یاد کردهاند. «داستانهای اسطورهای»[۱۶](۱۶۱۳) مجموعهای از داستانهای کوتاه است و شامل بهترین آثار نثر وی در مورد عشق، آرمانگرایی، زندگی آزاد(کولیوار)، دیوانگان و سگهای سخنگو است. او کتاب دونکیشوت را در زندان آرگانسیل در ایالت لامانکا نوشت. هدف سروانتس در این کتاب ارایه تصویری از زندگی واقعی و ارایه سبک و روشی است که بتواند ، همانگونه که در بخش اول دونکیشوت نوشته است با بیانی ساده، صادقانه و دقیق منظور خود را بیان کند. ارایه گفتگوها و محاورههای روزمره در متن ادبی با تحسین مخاطبان عمومی مواجه شد، امّا خالق آن تا سال۱۶۰۵ فقیرماند یعنی زمانی که اولین بخش از دونکیشوت عرضه شد. هر چند این کتاب وی را ثروتمند نکرد ولی تقدیر و تحسین بسیاری برای وی به همراه داشت. بنابر روایات، روزی فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا مردی را در کنار جاده دید که هنگام خواندن کتابی چنان میخندید که اشک از چشمان وی سرازیر بود. پادشاه با دیدن این منظره گفت: آن مرد یا دیوانه است یا مشغول خواندن دون کیشوت؟
● دونکیشوت(بخش اول سال۱۶۰۵، بخش دوم سال۱۶۱۵)
از این کتاب اغلب به عنوان نخستین داستان مدرن یاد میشود که در اصل طنزی است با مضمون شوالیهگری قرون وسطی. این اثر از زمان خلق آن تا کنون به صورتهای مختلف تفسیر شده است. برخی اوقات از آن به عنوان حمله به کلیسای کاتولیک و یا سیاستمداران آن دوران اسپانیا و گاهی از آن به عنوان نمونهای از دوگانگی شخصیت اسپانیایی یاد شده است. سروانتس، خود به تعالی معانی اعتقاد داشت و به معنی کامل برای اسپانیا جنگید، اما وقتی که پس از تحمل اسارت به اسپانیا بازگشت فهمید که دولت, خدمات وی را نادیده گرفته است.
ویژگی تراژدی کامل یا کمدی کامل نبودن دونکیشوت, از جامعهٔ قرن هفدهم اسپانیا تصویری تمامنما ارایه میدهد. شخصیت اصلی داستان, شوالیهٔ مسن اسطورهگرایی است که سوار بر اسب پیر خود«روزینانت»[۱۷]بدنبال ماجراجویی است.«سانچو پانزا» ملازم مالپرست او کسی است که ارباب خود را در همهٔ مراحل شکست و ناکامی همراهی میکند. در نهایت مشخص میشود که روابط این دو شخصیت که البته مباحث تند و آتشینی با یکدیگر انجام میدهند بر اساس احترام متقابل بنا نهاده شده است. در چانه زنیهایی که این دو شخصیت انجام میدهند به تدریج با برخی از تمایلات یکدیگر همگام میشوند.
سانچو گفت: به نظرم، شوالیههایی همهٔ این کارها را کردهاند… اما… چرا باید به سرت بزنه؟! آیا بانویی تو را از خود رانده …؟
دون کیشوت پاسخ داد: دقیقاً همینطور است. ببین که چگونه همه وظایف را به خوبی انجام دادم. اما این امر برای یک شوالیهٔ سرگردان دلیل خوبی برای دیوانه شدن است. ارزش آن چقدر است؟ ایده من بی هیچ دلیلی به دیوانگی میگراید.
تأثیرات سروانتس در داستانها و آثار نویسندگانی چون والتر اسکات، چارلز دیکنز، گوستاوفلوبر هرمان ملویل، فیودورداستایوفسکی همچنین آثار نویسندگانی چون جیمزجویس، جورج لوییزبورخس میتوان مشاهده کرد.
[Cervantes -[۱
[۲] -Don Quijote de la Mancha
Flauber [۳]-
[۴] -Dostoyevski
[۵] -Ingenioso Hidalgo
[۶] -Alcala de Henares
[۷] -Leonor de Cortinas
[۸] -Rodrigo de Cervantes
[۹] -Juan Lopez de Hoyos
[۱۰] -Lepanto
[۱۱] -El Sol
[۱۲] -Philip ۳
[۱۳] -Alonso Fernandez de Avellanda
[۱۴] -Exploits Of Persiles and Sigismunda
[۱۵] -Galatea
[۱۶] -Navelas Ejemplares
[۱۷] -Rosinante
ترجمه عظیم امیدی
[۲] -Don Quijote de la Mancha
Flauber [۳]-
[۴] -Dostoyevski
[۵] -Ingenioso Hidalgo
[۶] -Alcala de Henares
[۷] -Leonor de Cortinas
[۸] -Rodrigo de Cervantes
[۹] -Juan Lopez de Hoyos
[۱۰] -Lepanto
[۱۱] -El Sol
[۱۲] -Philip ۳
[۱۳] -Alonso Fernandez de Avellanda
[۱۴] -Exploits Of Persiles and Sigismunda
[۱۵] -Galatea
[۱۶] -Navelas Ejemplares
[۱۷] -Rosinante
ترجمه عظیم امیدی
منبع : ماهنامه ماندگار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست