سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا
راز ستاره شدن و یک زندگی شاد
هادسن مورگان:ویل اسمیت و چارلیز ترون، مقابل پرده آبی جدالی نفسگیر و مفرح با یکدیگر دارند.
این دو در حقیقت مشغول بازی در کمدی رمانیت «هنکاک» هستند. صحنهها یکی پس از دیگری فیلمبرداری میشوند و کارگردان پیتر برگ به همراه حدود ۵۰ نفر عوامل فیلم، از دور نظارهگر آنان هستند. روزهای پایانی فیلمبرداری در استودیوهای کمپانی «سونی» است و خندههای همیشگی اسمیت، بلندترین صدایی است که در تمام استودیو طنین میاندازد. اتفاقات پشت صحنه فیلم چنان جذاباند که حضورشان در DVD فیلم را میتوان غیرقابل تردید دانست.
این هزاره را میتوان هزاره ویل اسمیت دانست. اسمیت ۳۹ ساله چه در پشت صحنه و چه در حال بازی، فردی بسیار دوستداشتنی است و شاید همین امر او را به پولسازترین بازیگر جهان تبدیل کرده که حتی براد پیت، جورج کلونی و دیگر ستارگان سفیدپوست را نیز پشت سر گذاشته است.
چهار فیلم آخر اسمیت ـ «در جستوجوی خوشبختی»، «هیچ»، «داستان کوسه» و «من روبات هستم» بیش از ۳۰۰ میلیون دلار فروش داشتهاند و فروش جهانی این چهار فیلم بالغ بر ۴/۴ میلیارد دلار میشود. با وجود این، اسمیت هیچگاه به خود مغرور نشده، چنانکه به گفته ترون: «تا به حال کسی با موقعیت او را ندیدهام که اینقدر خاکی و متواضع باشد. معمولا دوست دارم درباره دیگران گزافهگویی کنم، اما او واقعا فوقالعاده است.»
این مسالهای است که همگان (واقعا همگان) بر آن اتفاق نظر دارند. مایکل مان کارگردانی که اسمیت را در «علی» هدایت کرد، میگوید: «هر زمان، هر کاری از دستم برآید برای ویل اسمیت خواهم کرد.» اوا مندس، همبازی اسمیت در «هیچ»، معتقد است: «هرکس ویل را دوست ندارد، احمق است.» و تامی لی جونز، همراه اسمیت در «مردان سیاهپوش»، میگوید: «اگر کسی قبل از آمدن به سر صحنه روز بدی را در خانه سپری کرده باشد، یا اینکه هنگام کار کجخلقی و ناراحتی کند، ویل بلافاصله به سراغش میرود و تا او را نخنداند دست از سرش برنمیدارد.»
فیلمبرداری «هنکاک» موقتا تعطیل میشود و همه برای استراحت صبحگاهی روانه اتاق خوابهایشان میشوند. اسمیت مرا به کاروانش دعوت میکند. او تلویزیون بزرگش را روشن میکند و به سراغ یک شبکه ورزشی میرود: «تماشای مسابقات اتومبیلرانی را به دیدن تریلرهای هالیوودی ترجیح میدهم.» او ضمنا از فرصت استفاده میکند تا تلفنی به همسرش جیدا پینکت اسمیت و دو فرزندش بزند.
اسمیت با شوق و ذوق از رویکرد جدیدش در انتخاب نقش میگوید که طی آن هم سعی در بازآفرینی نقشآفرینی مهمش به نقش کلاهبرداری مانند آقای «ریپلی» در «شش درجه جدایی» داشت و همزمان گوشه چشمی به فیلمهای پرفروشاش نیز داشته است. (شاید «غرب وحشی وحشی» از دید عدهای ارزش دیدن نداشته باشد، اما افراد زیادی خلاف این نظر را دارند.) اسمیت تاکید میکند: «هیچوقت به خاطر پول کار نکردهام. در حقیقت هدف از این کار ساخت فیلمهای کوچک و هنریای است که قابلیت پرفروش شدن را نیز داشته باشند.»
در ادامه این رویکرد دسامبر امسال «من افسانه هستم»، بر مبنای رمانی از ریچارد ماتسن ساخته خواهد شد. سازندگان فیلم سعی دارند اثری به کلی متفاوت از «آخرین مرد»، فیلمی که در سال ۱۹۷۱ بر مبنای همین کتاب با بازی چارلتن هستن ساخته شد، ارائه دهند.
در این فیلم اسمیت ایفاگر نقش ویروسشناسی به نام رابرت نویل است که از طاعونی فراگیر که نسل انسان را نابود ساخته است جان سالم به در میبرد و اکنون باید به جستوجوی دیگر انسانهای باقیمانده روی زمین بپردازد.
برخی این فیلم را «دورافتاده» (ساخته رابرت زمهکیس با بازی تام هنکس) در نیویورک مینامند که خونآشامها در آن حضور دارند، اما اهمیت فیلم برای اسمیت همچون حماسههای برگرفته از کتاب مقدس است: «فیلم در حقیقت بازگوکننده داستان ایوب پیامبر است. شاید در فیلم خبری از انفجار یا جلوههای ویژه نباشد، اما مسلما عناصری دارد که میتواند بیننده را تا پایان روی صندلیاش بنشاند.»
از ۱۰ ماه پیش از آغاز تولید، اسمیت، مدیر برنامهها و دوست دوران کودکیاش جیمز لاسیتر، کارگردان فرانسیس لورنس و فیلمنامهنویس آکیوا گلدزمن (برنده اسکار به خاطر «ذهن زیبا»)، تنها حدود ۳۰۰ ساعت به بحث درباره داستان پرداختند.
به گفته لورنس: «ویل در تمام جلساتی که روی فیلمنامه کار میکردیم نیز ما را همراهی کرد. تا به حال چنین مشارکتی توسط یک بازیگر را به خاطر ندارم. او درباره ساختار، لحظات احساسی، لحن فیلم و پایانبندی آن اظهار نظر و با ما همکاری میکرد.» به همین دلیل اسمیت بیش از همیشه مضطرب است: «اگر «من افسانه هستم» به موفقیت دست نیابد، فاجعهای بزرگ است، چون در این فیلم هرچه میخواستم در اختیارم بوده است.»
از آنجا که در دو سوم فیلم تنها شخصیت نویل حضور دارد، اسمیت وظیفه دشواری در پیش داشته است. (جالب است که پیش از اسمیت صحبت از حضور آرنولد شوارتزینگر در این نقش بود.) در عین حال تاثیر اسمیت بر فیلم تنها در آنچه ذکر شد، خلاصه نمیشود. هنگام فیلمبرداری یکی از شلوغترین صحنههای «من افسانه هستم» در زیر پل بروکلین، با حضور ۱۰۰۰ سیاهیلشکر و
۲۵۰ نفر عوامل فیلم و در حالی که هلیکوپترهای ارتش و گارد ساحلی در آسمان پرواز میکردند، ناگهان یکی از دوربینها به خاطر برودت زیاد هوا از کار افتاد. در این آشفته بازار، ناگهان اسمیت میکروفونی بلااستفاده را برمیدارد و شروع به خواندن یکی از ترانههای مشهورش میکند. به تدریج تمام جمعیت حاضر نیز با او همراهی میکنند.
برگردیم به کاروان اسمیت در سر صحنه «هنکاک». گرم صحبت بودیم که یکباره مردی با سر تراشیده و عینک دودی بر چشم یکدفعه در را باز کرد و به داخل آمد. مرد غریبه به قصد هشدار به آنجا آمده بود: «سلام! ببخشید که دیر کردم. یک نفر میخواست مانع ورود من به اینجا بشود.» اسمیت نگاهی به در کرد و گفت: «متوجه شدم.» بعد ناگهان فریاد کشید: «مشکل امنیتی!»
تمام وجودم را ترس فرا گرفته بود. برای اولین بار در زندگیام احساس میکردم که شاهد به خطر افتادن جان یک ستاره سینما هستم و باید به تنهایی از او محافظت کنم. طولی نکشید که مایک، محافظ اسمیت، به سرعت خود را به آنجا رساند و گفت: «قربان، با من بیایید.» اسمیت یکدفعه قهقههای سر داد و مرد غریبه هم به تبع او شروع به خندیدن کرد.
«من آکیوا گلدزمن هستم.» مرد غریبه اینگونه خود را معرفی کرد و دستش را جلو آورد. اسمیت به من نگاه میکرد و همچنان بلند بلند میخندید. یاد نصیحتی افتادم که چارلیز ترون در مورد اسمیت به من کرده بود: «هیچوقت (کارهای) او را جدی نگیر.»
ویلارد کریستفر اسمیت به سبب آشنایی با رفیق گرمابه و گلستانش، دی جی جف تاونز در فیلادلفیا، خیلی زود توانست به شهرت دست یابد. هنگامی که اسمیت ۱۳ سال داشت، والدینش از هم جدا شدند. او وقتی هنوز در دبیرستان تحصیل میکرد، نخستین آلبوم موسیقی خود را در سبک رپ به بازار عرضه کرد که توانست به فروش فوقالعاده ۶۰۰ هزار نسخه دست یابد. در سال ۱۹۹۲، هنگامی که اسمیت ۲۱ سال داشت، همراه با دی جی جف، سه آلبوم تهیه کردند. در میان این آلبومها «والدین درک نمیکنند» بیش از همه مورد توجه قرار گرفت و باعث شد جایزه گرمی برای اولین و آخرین بار به یک آلبوم رپ اختصاص یابد.
علیرغم این موفقیتها، اسمیت در پی دستیابی به جایگاهی بالاتر بود. بدین ترتیب او به بربنک رفت و برای نخستین بار در مجموعه تلویزیونی
The Fresh Prince of Bel-Air شبکه NBC، مقابل دوربین به ایفای نقش پرداخت. این مجموعه از سوی بینندگان سیاهپوست و سفیدپوست به یک اندازه مورد توجه قرار گرفت و به واسطه آن قابلیتهای بازیگری اسمیت، برای نخستین بار کشف شد. «شش درجه...» تجربه بعدی اسمیت در بازیگری بود و پس از آن توانست با ایفای نقشهای متنوعی در «پسرهای بد»، «روز استقلال»، «مردان سیاهپوش» و «دشمن حکومت»، جایگاه خود را در فهرست مردان بیست میلیون دلاری سینما تثبیت کند.
از او درباره راز محبوبیت میان نژادها، ملیتها و نسلهای مختلف میپرسم، اما خودش چندان به چنین چیزی اعتقاد ندارد. او میگوید: «با بازیگران زیادی درباره این چیزها صحبت کردهام و گاهی تا مرز مشاجره هم پیش رفتهایم. از آنها میپرسم: در چند تا از افتتاحیههای فیلمهایتان حضور داشتهاید؟ و آنها میگویند: خب، یکی در لسآنجلس و یکی هم در نیویورک. پس لندن چی؟ برلین چطور؟ توکیو؟ سئول؟ باید به اینجاها هم بروید.» اگر راز محبوبیت اینقدر ساده است، پس چرا همه این کار را انجام نمیدهند؟ اسمیت در حالی که چشمانش گرد شده، میگوید: «واقعا نمیدانم. فکر میکنم اگر کسی میخواهد یک ستاره سینما مانند تام هنکس، تام کروز و من باشد، تنها راهش همین است.»اسمیت با همین شوق و ذوق، بحث را به زندگی مشترک ۱۰ سالهاش با جیدا میکشاند: «مشاوره، یادگیری، کتاب خواندن و یافتن راهحلی برای مشکلات. اینها راز یک زندگی پایدار و شاد هستند. مردم باید یاد بگیرند که هفتهای ۵۰ یا ۶۰ ساعت کار کنند، اما روابط خانوادگیشان را مستحکم نگه دارند.» بدین ترتیب زندگی آقا و خانم اسمیت، هنوز هم به زیبایی سالهای اولیه است: «در بیشتر ازدواجها معمولا پس از پنج سال، زوجها کم کم نسبت به هم سرد میشوند. بدین ترتیب وقتی به سال دهم میرسند، دیگر از حرارت سالهای اولیه چیز زیادی باقینمانده است. من و جیدا هنوز هم مثل روزهای اول زندگیمان شاد هستیم و همین مساله کنجکاوی دیگران را برانگیخته است.»
اسمیت در پایان گفتوگویمان از خاطرهای تلخ میگوید که باعث تغییر نگرشاش به زندگی شد: «وقتی شانزده سال داشتم، نخستین کسی که خیلی دوستش داشتم به من خیانت کرد. این مساله خیلی آزارم میداد، اما وقتی خوب فکر کردم با خود گفتم او حق داشت که این کار بکند، چون حتما من شایستگی لازم را نداشتهام. از آن پس تصمیم گرفتم که دیگر هیچوقت دست به کاری نزنم که شایستگی آن را ندارم.»
منبع: نیوزویک،۲۰ نوامبر
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست