چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
بایستههای حل مسایل و مشکلات زنان
اشاره:
از سالهای آغازین دههی ۷۰ به این سو، كشور ما شاهد رشد و گسترش مباحث زنان و توجه بیشتر جامعه به مسایل و مشكلات این نیمهی دیگر اجتماع بوده است. در این سالها اقدامات فراوانی نیز در هدف احقاق حقوق زنان و حل مسایل و مشكلات آنان صورت گرفته كه از جملهی آنها میتوان به موارد ذیل اشاره كرد: تاسیس نهادها، مراكز و دستگاههای مختلف دولتی; نظیر شورای فرهنگی و اجتماعی زنان، دفتر امور مشاركت زنان ریاست جمهوری، دفاتر امور زنان وزارتخانهها، كمیسیونهای امور بانوان استانداریها; ایجاد دهها سازمان، جمعیت و گروه غیر دولتی زنان; تدوین دهها لایحه و طرح مصوب و غیر مصوب در زمینهی مسایل و مشكلات زنان; برگزاری دهها همایش، كنگره و نشست تخصصی با موضوع زن; انتشار دهها جلد كتاب در زمینهی حقوق و شخصیت زن و بالاخره انتشار مجلات و روزنامههای متعدد ویژهی مباحث زنان.
اما در این میان همواره این پرسش مطرح بوده كه این اقدامات تا چه حد با واقعیتهای موجود در جامعهی ما هماهنگ بوده و تا چه میزان توانسته است از بار مسایل و مشكلات زنان بكاهد؟ بدیهی است كه سنجش میزان موفقیت و یا عدم موفقیت اقدامات انجام گرفته در دههی گذشته و تعیین سطح انطباق آنها با واقعیتهای جامعهی ما در یك مقاله امكانپذیر نیست و مجالی گستردهتر میطلبد، از این رو در این مقاله تنها به بازشناسی نكاتی میپردازیم كه در اصلاح وضعیت زنان و حل مسایل و مشكلات آنها باید مورد توجه قرار گیرد.
۱. همه جانبه نگری در مسایل زنان
حكایت معروف «اختلاف كردن در چگونگی و شكل پیل» (۱) كه مولانا آن را به زیبایی به تصویر كشیده، حكایت وضع و حال مطالعات اجتماعی در جامعهی ما است. هر یك از كارشناسان علوم اجتماعی در رشتههای مختلف جامعهشناسی، حقوق، اقتصاد و... صرفا با توجه به حوزهی كارشناسی خود، به تحلیل و تبیین پدیدههای مختلف اجتماعی میپردازند و از ابعاد دیگر آن پدیده در حوزههای دیگر، غفلت میورزند. مسالهی زنان نیز از این قاعدهی كلی مستثنا نیست. تاكنون در جامعهی ما كمتر اتفاق افتاده است كه به هنگام تصمیمگیری و برنامهریزی برای تشخیص و چارهجویی مشكلات و مسایل زنان، گروهی از كارشناسان زبده و كارآمد در حوزههای مختلف علوم دینی، علوم اجتماعی، علوم تربیتی، علوم اقتصادی و... گرد هم آیند و به تبادل نظر بپردازند و به همین دلیل بیشتر دیدگاهها و راه حلهایی كه در زمینهی مسایل و مشكلات زنان ارایه میشود، تك بعدی، بخشی نگر و ناقص است. بنابراین قدم اول در شناسایی و حل مسایل و مشكلات زنان، پی بردن به ضرورت مطالعات و تحقیقات كلان گر، همه جانبه و گسترده در این زمینه است; تحقیقات و مطالعاتی كه همهی كارشناسان علوم انسانی در آن مشاركت فعال داشته باشند.
۲. انجام تحقیقات و مطالعات بنیادی
باید پذیرفت كه در كشور ما نه در زمینهی شناخت ابعاد مختلف شخصیت انسانی زن - اعم از ابعاد روانی، رفتاری، جسمانی، فیزیولوژیك و... - مطالعات و تحقیقات عمیق و ریشه داری صورت گرفته و نه در زمینهی شناخت جایگاه و منزلت فردی و اجتماعی او به مبادی و مبانی دینی توجه كافی مبذول شده است، بلكه بسیاری از پرسشها هم چنان بی پاسخ مانده و یا پاسخهای جامع و مانعی به آنها داده نشده است. آیا زن و مرد از نظر تكوینی با هم متفاوتاند؟ اگر تفاوتهایی وجود دارد، این تفاوتها در چه زمینههایی است؟ آیا زن و مرد به صورت دو موجود مستقل خلق شدهاند، یا مكمل و وابسته به هم؟ آیا تفاوت در تكوین، موجب تفاوت در نقشها و كاركردهای فردی و اجتماعی میشود، یا خیر؟ آیا نقشهای زن و مرد در خانواده، نقشهایی طبیعیاند، یا تاریخی؟ آیا معیار ارزش گذاری رفتار زن و مرد متفاوت است؟ آیا راههای وصول به كمال، در زن و مرد یكسان است؟ آیا حقوق و تكالیف زن و مرد با هم متفاوت است؟ آیا میان حقوق و تكالیف زن و مرد تناسب وجود دارد؟ و... اینها و بسیاری پرسشهای دیگر از جمله پرسشهای مبنایی و كلیدی هستند كه باید اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی به آنها پاسخ مناسب بدهند، در غیر این صورت نمیتوان برای ارتقای جایگاه و شخصیت فردی و اجتماعی زنان برنامه ریزی مناسبی ارایه داد.
۳. پیوند حوزههای كارشناسی و اجرایی
درگیری نهادها و دستگاههای اجرایی با حوزهی عمل و ارتباط نزدیك آنها با مسایل، مشكلات و آسیبها، اگر چه در جای خود نقطهی قوت محسوب و موجب میشود دیدگاهها و نظرات آنها با واقعیتهای موجود همخوانی بیشتری داشته باشد، اما یك آفت هم در بردارد و آن این كه چه بسا ممكن است این نهادها و دستگاهها در طول زمان، خواسته یا ناخواسته گرفتار عمل زدگی، سطحی نگری، روزمرگی، انفعال و غفلت از مباحثبنیادی و نظری شوند.
از سوی دیگر، حوزههای علمی و مراكز پژوهشی نیز اگر از مسایل و مشكلات عینی و واقعی فاصله بگیرند و صرفا به مطالعات بنیادی و پژوهشهای كتابخانهای بپردازند، چه بسا گرفتار انتزاعینگری و آرمانگرایی غیر واقع بینانه شوند.
بر این اساس، لازم است كه نهادها و دستگاههای اجرایی از یك سو و حوزههای علمی و مراكز پژوهشی از سوی دیگر، با نهادینه كردن ارتباط و پیوند خود، آرمانگرایی همراه با واقعبینی را بر فضای مباحث زنان حاكم كنند و زمینهی برنامهریزی برای تحقیق و پژوهش را فراهم سازند.
۴. ایجاد نظام سنجش، آمار و اطلاع رسانی دقیق
ضعف و نارسایی آمار و نداشتن اطلاعات جامع و فراگیر از تواناییها و امكانات جامعه از یك سو و كمبودها و نارساییها از سوی دیگر، مشكل تاریخی كشور ماست. هنوز از نیازمندیهای بسیاری از اقشار جامعه اطلاعات دقیقی در دست نداریم و نمیتوانیم با قاطعیت از میزان ناهنجاریها و نابسامانیهای موجود در جامعه سخن بگوییم.
در زمینهی مسایل و مشكلات زنان نیز همین معضل وجود دارد و دیدگاه كارشناسان غالبا بر سنجش و اندازهگیری علمی و مستند، مبتنی نیست. در نتیجه، نه تنها از امكانات و تواناییهای جامعه چنان كه باید در جهتحل مسایل و مشكلات زنان استفاده نمیشود، بلكه غفلت و بی توجهی جامعه نسبتبه مسایل و مشكلات مهمتر و زیر بناییتر را در پی دارد و مسؤولان اجرایی را از تصمیمگیری سریع و به موقع در مورد آسیبهای اجتماعی باز میدارد.
بنابر این لازم است كه دستگاه، یا نهادی خاص، متولی جمع آوری و سازماندهی اطلاعات و آمار در زمینهی مسایل و مشكلات زنان شود تا سایر مراكز و بخشهای پژوهشی و اجرایی بتوانند با آسودگی خیال از آمار و اطلاعات موجود در جهتبرنامه ریزی و حل مسایل و مشكلات زنان استفاده كنند.
۵. بهرهگیری از همه دیدگاهها و نظرات
یكی از شرایط اساسی دور ماندن از افراط و تفریط و رسیدن به نقطهی تعادل در پاسخ گویی به مسایل و مشكلات زنان، بهره برداری درست از دیدگاهها و نظرات مختلف موجود در جامعه است. به بیان دیگر، ما میتوانیم از برآیند دیدگاههای مختلف به یك دیدگاه متعادل برسیم.
بر این اساس بر متولیان مسایل زنان در جامعهی ما لازم است كه با پرهیز از حب و بغضهای سیاسی و جناحی و به دور از پیش فرضهای احتمالی، ابتدا دیدگاه همهی كسانی را كه به نحوی در حل مسایل زنان دخیلاند، مورد توجه قرار دهند و آن گاه با جرح و تعدیل این دیدگاهها و مبنا قرار دادن نقاط مشترك، به برنامهریزی برای حل مسایل و مشكلات زنان اقدام نمایند.
۶. ارتباط نهادها و دستگاههای مختلف
مسایل و مشكلات زنان در حوزهها و بخشهای مختلف اجتماعی ظهور و بروز دارد و بی شك در صورتی میتوان به حل این مسایل و مشكلات نایل آمد كه همه نهادها و دستگاههایی كه به نوعی با مسایل زنان درگیراند - اعم از نهادها و دستگاههای اجرایی، تقنینی و قضایی - پیوند و ارتباطی سازمان یافته با یكدیگر داشته باشند و در صورت امكان، یك ستاد عالی، فعالیت همهی آنها را هماهنگ سازد. در غیر این صورت هر سازمان و نهادی، بدون توجه تاثیراتی كه ممكن است تصمیمات آنها در حوزهی فعالیت دیگر نهادها و سازمانها داشته باشد، به برنامهریزی، قانون گذاری و اجرا اقدام میكند و در نهایت هم مشكلی از مسایل زنان حل نخواهد كرد یا اگر مشكلی حل شود، مشكلی دیگر به آن افزوده میگردد.۷. توجه به مباحث فرهنگی
بسیاری از كارشناسان مسایل زنان بر این باوراند كه مسایل و مشكلات زنان در حوزهی مباحث فرهنگی از دیگر حوزهها بیشتر است; هر چند كه همهی این كارشناسان، در تفسیر و تبیین مسایل و مشكلاتی كه در این حوزه وجود دارد با یكدیگر اتفاق نظر ندارند. اگر این برداشت درستباشد، لازم است كه همهی دست اندركاران مباحث زنان، با عزمی جدی به شناسایی دقیق مسایل و مشكلات فرهنگی زنان و چاره جویی برای حل آنها بپردازند.
البته در این میان، دو نكته را باید در نظر داشت: اول این كه كار در حوزهی مباحث فرهنگی بسیار مشكلتر و پیچیدهتر بوده و زمان زیادی برای حل مسایل و مشكلات فرهنگی لازم است. دوم این كه اگر ما واقعا به این نتیجه رسیدهایم كه مهمترین مسایل زنان در حوزهی مباحث فرهنگی است، باید همهی تلاشها در جهت تبیین، تفسیر و چارهجویی برای حل مسایل و مشكلات فرهنگی زنان باشد و عدهای مجاز نباشند تا با طرح مسایل و مشكلات غیر واقعی، غیر مهم و غیر اولویت دار، توجهها را از مسایل و مشكلات مهم و اساسی منصرف كنند.
۸. تبیین، تنفیح و پالایش معارف دین در ارتباط با زنان
قطعا نمیتوان همهی آن چه را كه به عنوان گزارههای دینی در ارتباط با جایگاه و شخصیت زنان مطرح شده، به عنوان نظر قطعی اسلام تلقی كرد، بلكه برخی از این گزارهها نیازمند تحقیق و تدبر جدی برای تعیین صدق و كذب، پارهای نیازمند تبیین مفهومی و مصداقی و گروهی هم نیازمند تحدید زمانی و مكانی هستند و تا زمانی هم كه این تلاشها صورت نگیرد، نمیتوان به ترسیم چهرهی واقعی زن در اسلام توفیق یافت.
از این رو، لازم است مجتهدان و صاحب نظران علوم حوزوی با تتبع و بررسی دقیق متون اسلامی و تدبیر در روایتهای گاه متعارضی كه در زمینهی آفرینش، شخصیت انسانی، جایگاه اجتماعی و هم چنین حقوق و تكالیف زنان وارد شده، نظر قطعی اسلام را در هر یك از زمینههای یاد شده مشخص كنند و چهرهی زن مسلمان را از پیرایههای جهل، خرافه و تعصبهای جاهلی بزدایند.
۹. قانون گذاری دقیق و سنجیده برای اصلاح و بهبود وضعیت زنان
مهمترین هدف حقوق، تامین نظم، ایجاد عدالت و فراهم آوردن زمینهی رشد و اعتلای جامعه است و همهی این اهداف در قانون گذاری تجلی مییابد. هر چه قانون سنجیدهتر تدوین شود و حدود حقوق و تكالیف افراد اجتماع دقیقتر تعیین گردد، اهداف حقوق بهتر تامین میشود. اگر چه قانون به تنهایی نمیتواند ضامن حفظ حقوق و اعتلای شخصیت انسانی زنان باشد، اما تا حدود زیادی میتواند در اصلاح وضعیت زنان مؤثر باشد، البته به شرطی كه در تدوین آن، شرایط مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه مورد توجه قرار گیرد.
۱۰. نگاه به مسایل زنان در پیوند با مسایل همه جامعه
اگر چه معتقدیم كه به دلیل ظلم تاریخیای كه نسبتبه زنان شده، مسالهی احقاق حقوق آنان باید به طور خاص مورد توجه قرار گیرد، اما این كه برخی دیدگاههای افراطی، زنان را به عنوان پارهای جدا شده از كل اجتماع مورد توجه قرار داده و مصالح آنان را نه در پیوند با مصالح كل جامعه، بلكه به عنوان تافتهای جدا بافته از پیكر اجتماع مورد بررسی قرار میدهند، این امر نه تنها به مصلحت زنان نیست، بلكه مصالح كلان جامعه را نیز دستخوش آسیب میسازد.
به نظر میرسد زنان ما آن گاه به جایگاه واقعی خود خواهند رسید كه حقوق آنان در چارچوب یك طرح كلان و در ارتباط با كل جامعه مورد توجه قرار گیرد; چون در هر حال جامعه یك مجموعهی به هم پیوسته است كه هر یك از اجزای آن در ارتباط با یكدیگر معنا و مفهوم مییابند و اگر ما جزیی از این مجموعه را خارج ساخته و به طور مستقل از دیگر اجزا مورد توجه قرار دهیم، آن جزء نیز به هدف مورد نظر خود نخواهد رسید.
۱۱. پرهیز از افراط و تفریط
اغلب كارشناسان و دست اندركاران مسایل زنان بر این نكته اتفاق نظر دارند كه در دو دههی گذشته، افراط و تفریطهای فراوانی در برخورد با مسایل و مشكلات زنان صورت گرفته و در بسیاری موارد، میانه روی و تعادل، یكسره به فراموشی سپرده شده است. گاه در برخورد با موضوعات و مسایل زنان بسیار سختگیر و انعطاف ناپذیر بودهایم; از جمله در موضوع حجاب و پوشش دختران و بانوان، در یك مقطع زمانی تا آن جا پیش رفتیم كه چادر را در برخی مدارس و دانشگاهها اجباری كردیم و پوشیدن لباسهای با رنگ روشن را خلاف شرع دانستیم. در موضوع ارتباط دختران و پسران نیز در همین مقطع به شدت محدودیت قایل شدیم، تا آن جا كه هر گونه ارتباط و گفتوگوی دو جنس مخالف را حتی در محیطهای علمی و دانشگاهی ممنوع اعلام كردیم و از هر مرد و زن جوانی كه در خیابانها و یا پاركها قدم میزدند، درخواست ارایهی سند ازدواج نمودیم، در موضوعات دیگری چون حقوق زنان در خانواده نیز گاه همین تنگ نظریها و سختگیریها وجود داشته است. اما در مقطع زمانی دیگری همه چیز را رها كرده و حتی اصل وجوب پوشش و حجاب را به فراموشی سپردیم; دختران و پسران جوان را بی محابا به محافل مختلف كشاندیم و هرگونه برخورد انذاری و ارشادی را خلاف حقوق شهروندی تلقی كردیم. در مسالهی حقوق زنان نیز زیاده روی پیشه كردیم و آن قدر حقوق مالی و غیر مالی برای آنها قایل شدیم كه فضای عاطفی و معنوی خانوادهها دستخوش تلاطم و دگرگونی شد و مردان احساس كردند كه در آینده باید برای احقاق حقوق از دست رفتهی خود تلاش كنند.
برای رسیدن به یك برنامه و طرح معتدل جهت اصلاح وضعیت زنان باید ابتدا سیاستهای فرهنگی، اجتماعی و كلیهی طرحها و برنامههایی كه در دو دههی گذشته در ارتباط با زنان به اجرا گذاشته شده را مورد بازبینی قرار دهیم و موارد افراط و تفریط را در آنها مشخص كنیم و بعد بر اساس اصول مسلم و قطعی شرع و با توجه به واقعیتهای موجود به برنامه ریزی برای حل مسایل و مشكلات زنان بپردازیم.
۱۲. دوری گزیدن از انفعال و توجه به ساز و كارهای بومی
زنان هر جامعه نمایندهی فرهنگ و ارزشهای حاكم بر آن جامعه هستند و هر قدمی برای اصلاح وضعیت آنان باید مبتنی بر ارزشها و هنجارهای پذیرفته شده در آن جامعه باشد.
فرهنگ حاكم بر زنان این سرزمین، مجموعهای جداییناپذیر از سنتهای ایرانی و ارزشهای اسلامی است و وارد كردن عناصر فرهنگ بیگانه به این فرهنگ، به انسجام آن لطمه زده و كلیت آن را دستخوش بحران میسازد. از این رو باید با پرهیز از انفعال و خود باختگی در برابر طرحها و برنامههایی كه غربیان در صدد تحمیل آنها بر زنان جهان هستند، توجه خود را صرفا متوجه ارایهی راه كارهایی كنیم كه ریشه در فرهنگ و تمدن ایران اسلامی داشته و با پیشینهی قانون گذاری در این كشور هماهنگ باشد.
در پایان آرزو میكنیم كه زنان كشور ما بتوانند با بهرهگیری از تعالیم ارزشمند دین مبین اسلام، جایگاه شایستهی فردی و اجتماعی خود را دریابند و به همهی حقوقی كه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای آنها شناخته، دستیابند.
پینوشت:
۱) ر. ك: محمد بن محمد، مولوی، مثنوی معنوی، به سعی و اهتمام رینولد الین نیكلسون، دفتر سوم، ص ۴۴۵.
ابراهیم شفیعی سردستانی
از سالهای آغازین دههی ۷۰ به این سو، كشور ما شاهد رشد و گسترش مباحث زنان و توجه بیشتر جامعه به مسایل و مشكلات این نیمهی دیگر اجتماع بوده است. در این سالها اقدامات فراوانی نیز در هدف احقاق حقوق زنان و حل مسایل و مشكلات آنان صورت گرفته كه از جملهی آنها میتوان به موارد ذیل اشاره كرد: تاسیس نهادها، مراكز و دستگاههای مختلف دولتی; نظیر شورای فرهنگی و اجتماعی زنان، دفتر امور مشاركت زنان ریاست جمهوری، دفاتر امور زنان وزارتخانهها، كمیسیونهای امور بانوان استانداریها; ایجاد دهها سازمان، جمعیت و گروه غیر دولتی زنان; تدوین دهها لایحه و طرح مصوب و غیر مصوب در زمینهی مسایل و مشكلات زنان; برگزاری دهها همایش، كنگره و نشست تخصصی با موضوع زن; انتشار دهها جلد كتاب در زمینهی حقوق و شخصیت زن و بالاخره انتشار مجلات و روزنامههای متعدد ویژهی مباحث زنان.
اما در این میان همواره این پرسش مطرح بوده كه این اقدامات تا چه حد با واقعیتهای موجود در جامعهی ما هماهنگ بوده و تا چه میزان توانسته است از بار مسایل و مشكلات زنان بكاهد؟ بدیهی است كه سنجش میزان موفقیت و یا عدم موفقیت اقدامات انجام گرفته در دههی گذشته و تعیین سطح انطباق آنها با واقعیتهای جامعهی ما در یك مقاله امكانپذیر نیست و مجالی گستردهتر میطلبد، از این رو در این مقاله تنها به بازشناسی نكاتی میپردازیم كه در اصلاح وضعیت زنان و حل مسایل و مشكلات آنها باید مورد توجه قرار گیرد.
۱. همه جانبه نگری در مسایل زنان
حكایت معروف «اختلاف كردن در چگونگی و شكل پیل» (۱) كه مولانا آن را به زیبایی به تصویر كشیده، حكایت وضع و حال مطالعات اجتماعی در جامعهی ما است. هر یك از كارشناسان علوم اجتماعی در رشتههای مختلف جامعهشناسی، حقوق، اقتصاد و... صرفا با توجه به حوزهی كارشناسی خود، به تحلیل و تبیین پدیدههای مختلف اجتماعی میپردازند و از ابعاد دیگر آن پدیده در حوزههای دیگر، غفلت میورزند. مسالهی زنان نیز از این قاعدهی كلی مستثنا نیست. تاكنون در جامعهی ما كمتر اتفاق افتاده است كه به هنگام تصمیمگیری و برنامهریزی برای تشخیص و چارهجویی مشكلات و مسایل زنان، گروهی از كارشناسان زبده و كارآمد در حوزههای مختلف علوم دینی، علوم اجتماعی، علوم تربیتی، علوم اقتصادی و... گرد هم آیند و به تبادل نظر بپردازند و به همین دلیل بیشتر دیدگاهها و راه حلهایی كه در زمینهی مسایل و مشكلات زنان ارایه میشود، تك بعدی، بخشی نگر و ناقص است. بنابراین قدم اول در شناسایی و حل مسایل و مشكلات زنان، پی بردن به ضرورت مطالعات و تحقیقات كلان گر، همه جانبه و گسترده در این زمینه است; تحقیقات و مطالعاتی كه همهی كارشناسان علوم انسانی در آن مشاركت فعال داشته باشند.
۲. انجام تحقیقات و مطالعات بنیادی
باید پذیرفت كه در كشور ما نه در زمینهی شناخت ابعاد مختلف شخصیت انسانی زن - اعم از ابعاد روانی، رفتاری، جسمانی، فیزیولوژیك و... - مطالعات و تحقیقات عمیق و ریشه داری صورت گرفته و نه در زمینهی شناخت جایگاه و منزلت فردی و اجتماعی او به مبادی و مبانی دینی توجه كافی مبذول شده است، بلكه بسیاری از پرسشها هم چنان بی پاسخ مانده و یا پاسخهای جامع و مانعی به آنها داده نشده است. آیا زن و مرد از نظر تكوینی با هم متفاوتاند؟ اگر تفاوتهایی وجود دارد، این تفاوتها در چه زمینههایی است؟ آیا زن و مرد به صورت دو موجود مستقل خلق شدهاند، یا مكمل و وابسته به هم؟ آیا تفاوت در تكوین، موجب تفاوت در نقشها و كاركردهای فردی و اجتماعی میشود، یا خیر؟ آیا نقشهای زن و مرد در خانواده، نقشهایی طبیعیاند، یا تاریخی؟ آیا معیار ارزش گذاری رفتار زن و مرد متفاوت است؟ آیا راههای وصول به كمال، در زن و مرد یكسان است؟ آیا حقوق و تكالیف زن و مرد با هم متفاوت است؟ آیا میان حقوق و تكالیف زن و مرد تناسب وجود دارد؟ و... اینها و بسیاری پرسشهای دیگر از جمله پرسشهای مبنایی و كلیدی هستند كه باید اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی به آنها پاسخ مناسب بدهند، در غیر این صورت نمیتوان برای ارتقای جایگاه و شخصیت فردی و اجتماعی زنان برنامه ریزی مناسبی ارایه داد.
۳. پیوند حوزههای كارشناسی و اجرایی
درگیری نهادها و دستگاههای اجرایی با حوزهی عمل و ارتباط نزدیك آنها با مسایل، مشكلات و آسیبها، اگر چه در جای خود نقطهی قوت محسوب و موجب میشود دیدگاهها و نظرات آنها با واقعیتهای موجود همخوانی بیشتری داشته باشد، اما یك آفت هم در بردارد و آن این كه چه بسا ممكن است این نهادها و دستگاهها در طول زمان، خواسته یا ناخواسته گرفتار عمل زدگی، سطحی نگری، روزمرگی، انفعال و غفلت از مباحثبنیادی و نظری شوند.
از سوی دیگر، حوزههای علمی و مراكز پژوهشی نیز اگر از مسایل و مشكلات عینی و واقعی فاصله بگیرند و صرفا به مطالعات بنیادی و پژوهشهای كتابخانهای بپردازند، چه بسا گرفتار انتزاعینگری و آرمانگرایی غیر واقع بینانه شوند.
بر این اساس، لازم است كه نهادها و دستگاههای اجرایی از یك سو و حوزههای علمی و مراكز پژوهشی از سوی دیگر، با نهادینه كردن ارتباط و پیوند خود، آرمانگرایی همراه با واقعبینی را بر فضای مباحث زنان حاكم كنند و زمینهی برنامهریزی برای تحقیق و پژوهش را فراهم سازند.
۴. ایجاد نظام سنجش، آمار و اطلاع رسانی دقیق
ضعف و نارسایی آمار و نداشتن اطلاعات جامع و فراگیر از تواناییها و امكانات جامعه از یك سو و كمبودها و نارساییها از سوی دیگر، مشكل تاریخی كشور ماست. هنوز از نیازمندیهای بسیاری از اقشار جامعه اطلاعات دقیقی در دست نداریم و نمیتوانیم با قاطعیت از میزان ناهنجاریها و نابسامانیهای موجود در جامعه سخن بگوییم.
در زمینهی مسایل و مشكلات زنان نیز همین معضل وجود دارد و دیدگاه كارشناسان غالبا بر سنجش و اندازهگیری علمی و مستند، مبتنی نیست. در نتیجه، نه تنها از امكانات و تواناییهای جامعه چنان كه باید در جهتحل مسایل و مشكلات زنان استفاده نمیشود، بلكه غفلت و بی توجهی جامعه نسبتبه مسایل و مشكلات مهمتر و زیر بناییتر را در پی دارد و مسؤولان اجرایی را از تصمیمگیری سریع و به موقع در مورد آسیبهای اجتماعی باز میدارد.
بنابر این لازم است كه دستگاه، یا نهادی خاص، متولی جمع آوری و سازماندهی اطلاعات و آمار در زمینهی مسایل و مشكلات زنان شود تا سایر مراكز و بخشهای پژوهشی و اجرایی بتوانند با آسودگی خیال از آمار و اطلاعات موجود در جهتبرنامه ریزی و حل مسایل و مشكلات زنان استفاده كنند.
۵. بهرهگیری از همه دیدگاهها و نظرات
یكی از شرایط اساسی دور ماندن از افراط و تفریط و رسیدن به نقطهی تعادل در پاسخ گویی به مسایل و مشكلات زنان، بهره برداری درست از دیدگاهها و نظرات مختلف موجود در جامعه است. به بیان دیگر، ما میتوانیم از برآیند دیدگاههای مختلف به یك دیدگاه متعادل برسیم.
بر این اساس بر متولیان مسایل زنان در جامعهی ما لازم است كه با پرهیز از حب و بغضهای سیاسی و جناحی و به دور از پیش فرضهای احتمالی، ابتدا دیدگاه همهی كسانی را كه به نحوی در حل مسایل زنان دخیلاند، مورد توجه قرار دهند و آن گاه با جرح و تعدیل این دیدگاهها و مبنا قرار دادن نقاط مشترك، به برنامهریزی برای حل مسایل و مشكلات زنان اقدام نمایند.
۶. ارتباط نهادها و دستگاههای مختلف
مسایل و مشكلات زنان در حوزهها و بخشهای مختلف اجتماعی ظهور و بروز دارد و بی شك در صورتی میتوان به حل این مسایل و مشكلات نایل آمد كه همه نهادها و دستگاههایی كه به نوعی با مسایل زنان درگیراند - اعم از نهادها و دستگاههای اجرایی، تقنینی و قضایی - پیوند و ارتباطی سازمان یافته با یكدیگر داشته باشند و در صورت امكان، یك ستاد عالی، فعالیت همهی آنها را هماهنگ سازد. در غیر این صورت هر سازمان و نهادی، بدون توجه تاثیراتی كه ممكن است تصمیمات آنها در حوزهی فعالیت دیگر نهادها و سازمانها داشته باشد، به برنامهریزی، قانون گذاری و اجرا اقدام میكند و در نهایت هم مشكلی از مسایل زنان حل نخواهد كرد یا اگر مشكلی حل شود، مشكلی دیگر به آن افزوده میگردد.۷. توجه به مباحث فرهنگی
بسیاری از كارشناسان مسایل زنان بر این باوراند كه مسایل و مشكلات زنان در حوزهی مباحث فرهنگی از دیگر حوزهها بیشتر است; هر چند كه همهی این كارشناسان، در تفسیر و تبیین مسایل و مشكلاتی كه در این حوزه وجود دارد با یكدیگر اتفاق نظر ندارند. اگر این برداشت درستباشد، لازم است كه همهی دست اندركاران مباحث زنان، با عزمی جدی به شناسایی دقیق مسایل و مشكلات فرهنگی زنان و چاره جویی برای حل آنها بپردازند.
البته در این میان، دو نكته را باید در نظر داشت: اول این كه كار در حوزهی مباحث فرهنگی بسیار مشكلتر و پیچیدهتر بوده و زمان زیادی برای حل مسایل و مشكلات فرهنگی لازم است. دوم این كه اگر ما واقعا به این نتیجه رسیدهایم كه مهمترین مسایل زنان در حوزهی مباحث فرهنگی است، باید همهی تلاشها در جهت تبیین، تفسیر و چارهجویی برای حل مسایل و مشكلات فرهنگی زنان باشد و عدهای مجاز نباشند تا با طرح مسایل و مشكلات غیر واقعی، غیر مهم و غیر اولویت دار، توجهها را از مسایل و مشكلات مهم و اساسی منصرف كنند.
۸. تبیین، تنفیح و پالایش معارف دین در ارتباط با زنان
قطعا نمیتوان همهی آن چه را كه به عنوان گزارههای دینی در ارتباط با جایگاه و شخصیت زنان مطرح شده، به عنوان نظر قطعی اسلام تلقی كرد، بلكه برخی از این گزارهها نیازمند تحقیق و تدبر جدی برای تعیین صدق و كذب، پارهای نیازمند تبیین مفهومی و مصداقی و گروهی هم نیازمند تحدید زمانی و مكانی هستند و تا زمانی هم كه این تلاشها صورت نگیرد، نمیتوان به ترسیم چهرهی واقعی زن در اسلام توفیق یافت.
از این رو، لازم است مجتهدان و صاحب نظران علوم حوزوی با تتبع و بررسی دقیق متون اسلامی و تدبیر در روایتهای گاه متعارضی كه در زمینهی آفرینش، شخصیت انسانی، جایگاه اجتماعی و هم چنین حقوق و تكالیف زنان وارد شده، نظر قطعی اسلام را در هر یك از زمینههای یاد شده مشخص كنند و چهرهی زن مسلمان را از پیرایههای جهل، خرافه و تعصبهای جاهلی بزدایند.
۹. قانون گذاری دقیق و سنجیده برای اصلاح و بهبود وضعیت زنان
مهمترین هدف حقوق، تامین نظم، ایجاد عدالت و فراهم آوردن زمینهی رشد و اعتلای جامعه است و همهی این اهداف در قانون گذاری تجلی مییابد. هر چه قانون سنجیدهتر تدوین شود و حدود حقوق و تكالیف افراد اجتماع دقیقتر تعیین گردد، اهداف حقوق بهتر تامین میشود. اگر چه قانون به تنهایی نمیتواند ضامن حفظ حقوق و اعتلای شخصیت انسانی زنان باشد، اما تا حدود زیادی میتواند در اصلاح وضعیت زنان مؤثر باشد، البته به شرطی كه در تدوین آن، شرایط مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه مورد توجه قرار گیرد.
۱۰. نگاه به مسایل زنان در پیوند با مسایل همه جامعه
اگر چه معتقدیم كه به دلیل ظلم تاریخیای كه نسبتبه زنان شده، مسالهی احقاق حقوق آنان باید به طور خاص مورد توجه قرار گیرد، اما این كه برخی دیدگاههای افراطی، زنان را به عنوان پارهای جدا شده از كل اجتماع مورد توجه قرار داده و مصالح آنان را نه در پیوند با مصالح كل جامعه، بلكه به عنوان تافتهای جدا بافته از پیكر اجتماع مورد بررسی قرار میدهند، این امر نه تنها به مصلحت زنان نیست، بلكه مصالح كلان جامعه را نیز دستخوش آسیب میسازد.
به نظر میرسد زنان ما آن گاه به جایگاه واقعی خود خواهند رسید كه حقوق آنان در چارچوب یك طرح كلان و در ارتباط با كل جامعه مورد توجه قرار گیرد; چون در هر حال جامعه یك مجموعهی به هم پیوسته است كه هر یك از اجزای آن در ارتباط با یكدیگر معنا و مفهوم مییابند و اگر ما جزیی از این مجموعه را خارج ساخته و به طور مستقل از دیگر اجزا مورد توجه قرار دهیم، آن جزء نیز به هدف مورد نظر خود نخواهد رسید.
۱۱. پرهیز از افراط و تفریط
اغلب كارشناسان و دست اندركاران مسایل زنان بر این نكته اتفاق نظر دارند كه در دو دههی گذشته، افراط و تفریطهای فراوانی در برخورد با مسایل و مشكلات زنان صورت گرفته و در بسیاری موارد، میانه روی و تعادل، یكسره به فراموشی سپرده شده است. گاه در برخورد با موضوعات و مسایل زنان بسیار سختگیر و انعطاف ناپذیر بودهایم; از جمله در موضوع حجاب و پوشش دختران و بانوان، در یك مقطع زمانی تا آن جا پیش رفتیم كه چادر را در برخی مدارس و دانشگاهها اجباری كردیم و پوشیدن لباسهای با رنگ روشن را خلاف شرع دانستیم. در موضوع ارتباط دختران و پسران نیز در همین مقطع به شدت محدودیت قایل شدیم، تا آن جا كه هر گونه ارتباط و گفتوگوی دو جنس مخالف را حتی در محیطهای علمی و دانشگاهی ممنوع اعلام كردیم و از هر مرد و زن جوانی كه در خیابانها و یا پاركها قدم میزدند، درخواست ارایهی سند ازدواج نمودیم، در موضوعات دیگری چون حقوق زنان در خانواده نیز گاه همین تنگ نظریها و سختگیریها وجود داشته است. اما در مقطع زمانی دیگری همه چیز را رها كرده و حتی اصل وجوب پوشش و حجاب را به فراموشی سپردیم; دختران و پسران جوان را بی محابا به محافل مختلف كشاندیم و هرگونه برخورد انذاری و ارشادی را خلاف حقوق شهروندی تلقی كردیم. در مسالهی حقوق زنان نیز زیاده روی پیشه كردیم و آن قدر حقوق مالی و غیر مالی برای آنها قایل شدیم كه فضای عاطفی و معنوی خانوادهها دستخوش تلاطم و دگرگونی شد و مردان احساس كردند كه در آینده باید برای احقاق حقوق از دست رفتهی خود تلاش كنند.
برای رسیدن به یك برنامه و طرح معتدل جهت اصلاح وضعیت زنان باید ابتدا سیاستهای فرهنگی، اجتماعی و كلیهی طرحها و برنامههایی كه در دو دههی گذشته در ارتباط با زنان به اجرا گذاشته شده را مورد بازبینی قرار دهیم و موارد افراط و تفریط را در آنها مشخص كنیم و بعد بر اساس اصول مسلم و قطعی شرع و با توجه به واقعیتهای موجود به برنامه ریزی برای حل مسایل و مشكلات زنان بپردازیم.
۱۲. دوری گزیدن از انفعال و توجه به ساز و كارهای بومی
زنان هر جامعه نمایندهی فرهنگ و ارزشهای حاكم بر آن جامعه هستند و هر قدمی برای اصلاح وضعیت آنان باید مبتنی بر ارزشها و هنجارهای پذیرفته شده در آن جامعه باشد.
فرهنگ حاكم بر زنان این سرزمین، مجموعهای جداییناپذیر از سنتهای ایرانی و ارزشهای اسلامی است و وارد كردن عناصر فرهنگ بیگانه به این فرهنگ، به انسجام آن لطمه زده و كلیت آن را دستخوش بحران میسازد. از این رو باید با پرهیز از انفعال و خود باختگی در برابر طرحها و برنامههایی كه غربیان در صدد تحمیل آنها بر زنان جهان هستند، توجه خود را صرفا متوجه ارایهی راه كارهایی كنیم كه ریشه در فرهنگ و تمدن ایران اسلامی داشته و با پیشینهی قانون گذاری در این كشور هماهنگ باشد.
در پایان آرزو میكنیم كه زنان كشور ما بتوانند با بهرهگیری از تعالیم ارزشمند دین مبین اسلام، جایگاه شایستهی فردی و اجتماعی خود را دریابند و به همهی حقوقی كه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای آنها شناخته، دستیابند.
پینوشت:
۱) ر. ك: محمد بن محمد، مولوی، مثنوی معنوی، به سعی و اهتمام رینولد الین نیكلسون، دفتر سوم، ص ۴۴۵.
ابراهیم شفیعی سردستانی
منبع : بنياد انديشه اسلامي
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست