دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
مجله ویستا

مسلمان و مسیحی! متحد شوید


پدر روحانی دومینیكوژاگ ژومی‏یر كه بخش قابل توجهی از زندگی خود را در قاهره به سر برد و از دوستی با یكی از مسلمانان برجسته برخوردار بود، در مقدمه كتاب خود با نام «برای شناخت اسلام‏» می‏نویسد: «هر چند بسیاری از صفحات تاریخ گذشته (روابط مسلمین و مسیحیان) با رابطه ایده‏آل فاصله‏ای بسیار داشته و حتی برخی از فرازهای این تاریخ قابل تاسف است، اما اینك زمان كار برای آینده فرا رسیده و باید در كنار یكدیگر قواعد و قوانین رفتاری مناسبی را بیابیم، كه علاوه بر تضمین روابط صمیمانه، حقیقت، حقوق و احترام متقابل به عقاید یكدیگر را نیز در برداشته باشد... صمیمانه آرزومندیم كه با اعلامیه نشست «واتیكان دوم‏» كه جهت‏گیری نهایی آن رو به آینده است مسلمانان و مسیحیان بتوانند به گونه‏ای با یكدیگر رابطه برقرار كنند كه علاوه بر احترام و پذیرش ارزشهای ثبت‏یكدیگر، موارد متفاوت بین یكدیگر را نیز بپذیرند... تلاش كنیم تا قبل از هر چیز شناخت‏خود را از اصول مشترك بین یكدیگر بسط و تعمیق دهیم. خداوند ناظر اعمال ماست و او راه را برای كسانی كه به او اعتقاد داشته و بدون هیچ چشم‏داشتی خواستار خدمت هستند باز خواهد كرد.»
این اظهارات پدر ژومییر كه روحانیتی در آن احساس می‏شود یكی از آیات كتاب شریف مسلمین، قران را به خاطر می‏آورد كه در سوره مائده آیه ۸۲ می‏فرماید: «...و مهربان‏ترین كسان نسبت‏به آنان كه ایمان آورده‏اند كسانی را می‏یابی كه می‏گویند ما نصرانی هستیم، زیرا بعضی از ایشان كشیشان و راهبان هستند و آنها سروری نمی‏جویند.»
به دلائلی كه گفته شد از درج مقاله عالی‏جناب در ستون «تریبون آزاد» صفحه ۱۴ روزنامه كلارین مورخ ۲۷ مارس سال ۱۹۹۶ كه اظهار نظری در مورد اسلام است استقبال می‏كنیم. شخصیتها و آثاری كه جنابعالی بدان اشاره داشتید از جمله كاردینال نیومن نویسنده كتاب نظم رویای ژرونتیوس (۱۸۶۶)، گیلبرت كیستربون روزنامه‏نگار و نویسنده انگلیسی و بالاخره رنه بلوك نویسنده بیوگرافیهای جالب توجهی از جمله «دانتون‏» و نیز ولسی و ریكلیو را شناخته و ارج می‏نهیم، اما در اینجا لازم است اشاره كنیم كه خصوص بلوك شناخت عمیقی نسبت‏به اسلام نداشت و به دلیل دیدگاههای تنگ نژادپرستانه هرگز نتوانست‏به یك جهان‏بینی گسترده دست‏یابد. این در حالی است كه دیگر متفكران مسیحی با وفقیت‏بیشتری توانسته‏اند در زمینه اسلام تحقیق كرده و موجب نزدیكی بیشتر و برادرانه این دو مذهب یكتاپرست‏شوند. از جمله این متفكران مسیحی می‏توان به كسانی همچون فرانسیسكانو راهب، راجر بیكن انگلیسی (۱۲۲۰ - ۱۲۹۲)، رامون لیول (۱۲۳۵ - ۱۳۱۵)، ترزا دجیسز (۱۵۱۵ - ۱۵۸۶)، گوته (۱۷۴۹ - ۱۸۳۲)، ناپلئون بناپارت (۱۷۶۹ - ۱۸۲۱)، آلفونس دلامارتین (۱۷۹۰ - ۱۸۶۹)، میگل آسین پالاسیوس روحانی مسیحی اسپانیولی (۱۸۷۱ - ۱۹۴۴)، اسلام‏شناس برجسته و نویسنده آثار بسیار درخشانی همچون: ۱.ابن حزم قرطبه و عقاید مذهبی وی ۲. روحانیت غزالی و بعد مسیحی شخصیت وی ۳. سه رساله در زمینه افكار و اعتقادات روحانی مسلمین اسپانیا ۴.اسلام مسیحیت زده ۵.بررسی صوفیگری با تكیه بر آثار ابن عربی مورسی ۶. جای پای اسلام و آثار برجسته بسیار دیگر است.
اكثر آثار این روحانی عالی‏رتبه مسیحی، اسلام‏شناس برجسته و نویسنده شناخته شده اسپانیولی اخیرا توسط انتشارات Hiperion مادرید اسپانیا تجدید چاپ شده است، اما در زمینه برخی فرضیات نویسنده مورد اشاره آن عالی‏جناب یعنی بلوك در زمینه اینكه اسلام یك «انحراف از مذهب‏» و «ماهومتانیزم‏» است، باید گفت كه اولا مسلمانان هرگز كاتولیك یا مسیحی نبوده‏اند تا بتوان آنان را منحرف از دین مسیح دانست. ثانیا این ادعا كه اسلام تحریف و انحراف از مذهب كاتولیك است، آن چنان بی‏معنی و دارای تناقض منطقی است كه كسی ادعا كند كه مسیحیت تحریف و انحراف از مذهب یهودیت است. ثالثا به اعتقاد مسلمانان آدم پیامبر برگزیده الهی، نوح فرستاده خدا، ابراهیم دوست‏خدا، موسی مخاطب خدا، مسیح روح خدا و محمد(ص) پیامبر خدا هستند. به همین دلیل نیز در قران سوره انعام آیه ۲۸۹ می‏خوانیم كه «ما میان هیچیك از پیامبرانش فرقی نمی‏نهیم‏». در نتیجه مسلمین «ماهومتانیست‏» یعنی پرستندگان ماهوما(محمد ص) نیستند، بلكه مؤمنین به خدای واحد هستند: «تو (الله) را می‏پرستیم و از تو یاری میجوییم‏» اسلام در لفظ به معنای تسلیم و از خود گذشتن در برابر اراده خداست. كلمه مسلمان نیز به معنای پذیرنده اراده پروردگار است. این پیام اسلام است‏یعنی ترك خود در برابر خدا.
برای تكمیل كردن نقطه‏نظراتی كه تاكنون ارائه شد و با توجه به ضیق وقت آن عالی‏جناب به گوشه‏های مختصری از آثار توماس كارلیل (۱۷۹۵ - ۱۸۸۱) نویسنده مسیحی و تاریخنگار مشهور اسكاتلندی اشاره می‏كنیم; یكی از آثار وی تحت عنوان «قهرمانان، مذهب قهرمانان و قهرمانی در تاریخ‏» در سال ۱۸۴۱ منتشر شد، در فصل دوم این كتاب تحت عنوان «قهرمان، همچون پیامبر»، «محمد و اسلام‏» می‏خوانیم «اعراب كه در بین آنان محمد متولد شد، ملتی بسیار شایان توجه هستند محمد در سال ۵۷۰ میلادی متولد شده و از همان اوان جوانی با روحیه پاك و متفكرانه خود توجه همگان را جلب كرد و به امین شهرت یافت. وی مردی راستگو بود، او نه‏تنها در گفتار و افكار خود راستی را سرمشق خود قرار داده بود، بلكه در رفتار نیز راستی و درستی او زبانزد خاص و عام بود فردی متفكر و دشمن سرسخت‏سخن لغو و بیهوده بود سخنانش متین، پاك، روشن و راست‏بود»، «وی در سن چهل سالگی برای حل معضلاتی كه خاطرش را می‏آزرد بر طبق عادتی معمول به غار حرا واقع در مكه پناه می‏برد روزی به همسرش خدیجه فرمود به لطف خاص و غیرقابل توضیح الهی آنچه را كه به دنبال یافتنش بوده یافته است و به مدد این دم غیبی پرده‏ها از جلوی چشمانش برگرفته شده و همه‏چیز را دیده است، دیگر دیو شك و تردید را راهی برای دست‏یازیدن به وی نبود. همه بتها و خدایگانها چیزی جز تكیه‏ای هیزم و سنگ نبود، جز خدای یگانه خدای دیگری برایش وجود نداشت. خدا برتر و بزرگ است و هیچ چیز جز او بزرگ یست‏خدا تنها واقعیت و حقیقت این جهان است اوست كه ما را آفرید و به ما نعمت عطا كرد ما و همه موجودات عالم چیزی جز سایه نیستیم همه پوششی موقت هستیم كه نور و جلای ابدی را پوشانده‏ایم. باید تنها در برابر او تسلیم بود همه نعمتها از سوی اوست و آنچه از او به ما می‏رسد، حتی اگر مرگ باشد جز خوبی چیز دیگری نیست و بنابراین بهترین اعمال تسلیم در برابر اراده اوست‏» گوته در این زمینه می‏نویسد: «اگر این اسلام است آیا همه ما مسلمان نیستیم؟ آری همه ما هنگامی كه زندگی پاكی داشته باشیم در داخل حدود اسلامی زندگی می‏كنیم.» در ادامه این نویسنده اسكاتلندی خلاصه‏ای از تلاشهای پیامبر را در مكه برای هدایت كفار و مشركین درج كرده و می‏نویسد: «[حضرت] محمد با دیگران در مورد دكترین خود سخن می‏گفت، اما با بی اعتنایی و كم‏لطفی آنان روبرو بود. پس از سه سال تلاش در شرایط سخت اقتصادی چهل تن از سران خانواده خود را به میهمانی فراخواند، اهداف خود را برای آنان تشریح كرد، به آنان گفت كه آنچه او در اختیار دارد به همه انسانها عرضه خواهد شد و این تفكرات عالی‏ترین و نغزترین پیامی است كه انسان تاكنون موفق به دریافت آن شده است‏سپس از آنان پرسید كه كدامیك از آنان در این راه وی را همراهی كرده و جانشین وی خواهد شد. در میان سكوت و بی تحركی میهمانان به پا خاستن علی جوان كه از سكوت دیگر افراد فامیل بی‏صبر شده بود توجه همگان را به خود جلب كرد... باید دانست كه اسلام در پیروزی و موفقیت‏خود مدیون اصول سست اخلاقی نیست و چنین اصول ضعیفی نیز نمی‏توانست مذهبی چنین قوام یافته ایجاد كرده و آنرا به چنین موفقیتهایی نائل سازد.. . در مورد [حضرت] محمد هر چیز می‏توانند بگویند، اما هیچكس نمی‏تواند وی را متهم به دنیاپرستی كند. خانه مسكونی و محقر وی از جمله فقیرانه‏ترین مساكن بود، نان جو و آب، غذای اصلی وی را تشكیل می‏داد و شاید ماهها می‏گذشت و از خانه او دود به هوا برنمی‏خاست. باید با غرور این مطلب را به خاطر داشت كه او با دستهای خود كفشهایش را می‏دوخت و ردای خود را وصله می‏زد، وی از نظر اقتصادی مردی فقیر و كارگری خستگی ناپذیر بود.»این نویسنده انگلیسی می‏افزاید «اسلام مانند هر مذهب عظیم دیگر با فطرت انسان تطابقی كامل داشته و در نتیجه موجب جلوگیری از افراط و تفریط در هر زمینه می‏گردد. روح یك انسان مؤمن در اسلام با ارزشتر از همه افتخارات است، براساس اصول اسلامی همه انسانها با هم برابرند. برای [حضرت] محمد صدقه برای همزیستی بهتر مطرح نیست، بلكه این كمك تحت عنوان زكات یك نیاز و یك وظیفه است كه براساس یك قانون مدون اسلامی میزان پرداخت آن و مجازات عدم پرداخت آن بطور كامل مشخص شده است. براساس این قانون بیست درصد درآمد خالص سالانه یك نفر، هر مقدار كه باشد، سهم مردم درمانده و نیازمندی است كه به حمایت و كمك نیاز دارند. آیا براستی این زیبا نیست؟ آیا این واقعا پاسخ نیاز واقعی انسانیت در زمینه همدردی و تساوی اجتماعی نیست كه از عمق قلب فرزند آن بانوی مقدس نیز تراوش كرده بود»، «واقعا در قران مطالب اندكی در زمینه شادیها و لذایذ بهشت دیده می‏شود كه تنها به‏طور غیرمستقیم به آنها اشاره شده است و تاكید زیادی نیز در این صورت نگرفته است، به این مطلب اشاره شده است كه اكثریت لذتها و شادیهای آن جهان روحانی خواهد بود نفس حضور خداوند به تنهایی از هر لذت دیگر برتر و بالاتر خواهد بود. آرامش و صلح موضوعی كه همه موجودات اندیشه‏ور جهان بدنبال آن بوده و بی‏نتیجه آنرا بعنوان تنها رحمت الهی در این جهان جستجو می‏كنند، به ارواح برگزیده در آن جهان اعطا خواهد شد، در مقامهای بالا در كناریكدیگر قرار گرفته و همه نفرتها از قلوب ایشان زائل می‏شود همه دلخوریها از بین رفته و همه با پاكی و بدون مخفی كاری یكدیگر را دوست‏خواهند داشت. برای هر یك از ایشان و فضای آسمانی كافی وجود خواهد داشت.»
این نویسنده انگلیسی در بخش دیگری از كتاب خود می‏نویسد: «از زمانهای بسیار كهن تاكنون هیچ فرد مسیحی آنگونه كه یك مسلمان با تمامی وجود از ایمان خود دفاع كرده، از اعتقادات خود دفاع نكرده است‏یك مسلمان در حفظ ایمان خود حتی زمان و ابدیت را نیز به مبارزه می‏طلبد، در همین لحظه در تاریك و روشنی غروب قاهره هنگامی كه شبگرد به عادت همیشگی خود فریاد می‏زند چه كسی بیدار است؟ هر رهگذری پاسخ میدهد الله‏اكبر، لااله‏الاالله، درخشش و انعكاس اسلام در روح تك‏تك میلیونها نفر ساكنان سبزه روی این شهر دیده می‏شود. مبلغان مسلمان عاشقانه ایمان به خدای یكتا را در بین مردم مالایا، سیاهان آفریقا و دیگر بت‏پرستان جهان تبلیغ می‏كنند آنان تلاش می‏كنند تا تنها بدی را از بین برده و در حفظ خوبیها همت گمارند و اگر نمی‏توانند چنین باشند بر این اعتقادند كه همان بهتر كه مردم به اعتقادات خود باقی باشند. در حقیقت عربستان تنها به بركت تولد [حضرت] محمد شكوفا و در جهان مطرح شد. [حضرت] محمد عربستان را از تاریكی و جهل به سوی نور هدایت كرد. تنها یك قرن پس از ظهور پیامبر، اعراب از یك سو در اسپانیا حضور یافته و از سوی دیگر در دهلی مستقر شدند. ایمان چیز عظیمی است و با دم مسیحایی خود مرده را زنده می‏كند. تاریخ ملت عرب گویای این واقعیت تاریخی است كه از لحظه در آغوش كشیدن ایمان، یك ملت چگونه عظمت‏یافته و با انسانهایی مصمم تاریخ این ملت‏به ثمر می‏نشیند. آری یكصد سال دوران پس از ظهور پیامبر برای اعراب چنین است. اگر به اعراب بدوی قبل از پیامبری [حضرت] محمد بنگریم، تنها به جرقه‏ای كم نور و ناشناس می‏مانند كه در میان تاریكیهای جهل و كویرهای لبریز از ماسه عربستان در حال ناپدید شدن هستند.
«عالی‏جناب كواراچینو شما به سخن همه گوش فرا دهید و تنها به سخنان برخی لفاظان و آنانی كه تلاش می‏كنند بین ستایشگران خدای یگانه تفرقه افكنند، بسنده نكنید اینان تلاش می‏كنند تا با جعلیات و سخنان واهی تجاوزات و كشتار آتی ملل مسلمان و بیگناه را توجیه كنند، آنهم در حالی كه مسلمین تنها در پی زندگی با حفظ ایمان، استقلال و آزادی خود هستند. امروزه با مشاهده حملات وحشیانه بر ضد اسلام و مسلمین، حملاتی كه هر بار جری‏تر، وحشیانه‏تر و با دست‏یازی به هر وسیله‏ای از جمله تهمت، تحریف و تبلیغات روانی صورت می‏گیرد، انسان بی‏اختیار كلمات انجیل را به خاطر می‏آورد «خوشبختی شما هنگامی است كه با اهانت و دروغ و هر نوع خباثت‏به خاطر من مورد حمله قرار گیرید. »(متی ۵، ۱۱)
در مورد دشمنی اسلام با غرب باید دانست كه اولین دشمن تمدن غرب خود همین تمدن است. تمدنی كه نه قلبا بلكه تنها اسما مسیحی است. تمدن غرب موجب رشد قارچ گونه «ایسم‏»ها در درون خود شده است ایسمهایی كه برای انسانیت فاجعه‏آمیز بوده‏اند از جمله این ایسم‏ها میتوان به لیبرالیسم، كاپیتالیسم، كمونیسم، نازی فاشیسم و انتی سمیتیسم اشاره كرد. همین غرب بود كه موجب شعله‏ور شدن دو جنگ خانمان سوز و عظیم جهانی شد، جنگهایی كه منجر به خسارات غیر قابل حساب و قتل بیش از ۶۰ میلیون نفر انسان شد، در همین تمدن غربی سلاحهای كشتار دستجمعی همچون سلاحهای شیمیایی و هسته‏ای اختراع و مورد استفاده قرار گرفت‏بدتر از همه اینكه تمدن غربی سلاحهای اتمی را بر ضد مردم بی‏دفاع و غیرنظامی شهرهای هیروشیما و ناكازاكی به كار گرفت. همین غرب به اصطلاح مدافع صلح در جریان جنگ ویتنام هفت میلیون تن مواد منفجره را بر سر ملت ویتنام ریخت و سه میلیون تن انسان را قربانی این اقدامات وحشیانه خود ساخت. آیا اینك كه ملتهای مسلمان عزم خود را جزم كرده‏اند تا دیگر، لگدپرانیها و توحشات غرب را تحمل نكنند، اسلام به خطر و تهدید برای غرب تبدیل شده است؟ آیا همین ادعای باط‏ل را در مورد عیسی (ع) و مسیحیان اولیه كه به خطری برای آرامش رومیها تبدیل شده بودند به كار نگرفتند؟ در بیانیه نشست دوم واتیكان آمده است: «امكان نجات شامل كسانی كه به وجود خالق جهان معترف هستند نیز می‏گردد و در این مورد مسلمین در راس قرار دارند آنان به پیامبری ابراهیم ایمان داشته و به همراه ما به ستایش خدای یگانه و مهربان اشتغال دارند همان خدایی كه در آخرت در مورد همه انسانها قضاوت خواهد كرد.» «كلیسا نیز به مسلمین كه خدای یگانه، زنده، ابدی، مهربان، قادر مطلق، خالق آسمان و زمین همو كه پیام خود را به انسان رساند را می‏پرستند به دیده احترام می‏نگرد. مسلمین تلاش می‏كنند تا با تمام وجود، خود را در برابر فرمان الهی تسلیم كنند حتی اگر این فرمانها مخفی باشد همانگونه كه ابراهیم نیز تسلیم این فرمانهای غیبی شد. در مذهب اسلام از ابراهیم با احترام خاصی یاد شده است. علاوه بر این مسلمین هر چند مسیح را به عنوان خدا نمی‏پذیرند، اما او را همچون پیامبر تقدیس كرده و مادر پاكش مورد احترام آنان است و حتی در دعاهای خویش به مریم عذرا توسل می‏جویند، علاوه بر این مسلمانان به روز جزا و روز آخرت، روزی كه تمامی انسانها دوباره زنده خواهند شد، ایمان دارند. به دلیل همین اعتقادات است كه مسلمین به زندگی اخلاقی معتقدبوده و با زكات و روزه و نماز به ستایش خداوند مشغول هستند. اگر در طی قرنهای گذشته اختلافات و دشمنیهایی بین مسلمین و مسیحیان صورت گرفته است، اما این نشست از طرفین می‏خواهد كه گذشته را فراموش كرده و تلاشهای خالصانه خود را برای درك دو جانبه یكدیگر انجام دهند و همچنین هر دو طرف تلاش كنند تا از همه انسانها، عدالت اجتماعی، ارزشهای اخلاقی، صلح و آزادی حمایت كرده و آنرا در جوامع خود مورد تشویق قرار دهند.»

محسن ربانی
منبع : بنياد انديشه اسلامي