جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


استراتژی دفاع


استراتژی دفاع
● در یك ارزیابی اولیه به نظر می رسد كه فرایند توفیق جوامع متكی به منشور یا محورهای بنیادی زیر است:
۱ - امنیت اجتماعی پایدار برای سرمایه گذاری بلندمدت همراه با ثبات و رغبت عمومی؛
۲ - نظارت و كنترل بر اجرای قوانین برای حفظ تعادل؛
۳ - ایجاد شرایط رقابتی برای تداوم تحول و توسعه بدون تخریب گذشته. به اعتقاد یكی از دانشمندان اركان جوامع توسعه یافته شامل انسان افزار، سازمان افزار، نرم افزار و سخت افزار. ولیكن در جوامع غیرتوسعه یافته دو ركن نرم افزار و سازمان افزار در مقایسه با دو ركن دیگر به شدت دچار محدودیت شده.
به هرحال، روند تحولات، تغییرات و جریان امور درجوامع نامتعادل به علت ناپایداری تعادل اجتماعی با پیامدهای كاهش درآمد و افزایش هزینه های سرانه روبرو گشته و علائم و آثار آن بیانگر انحراف تند بین این دو مؤلفه اقتصادی است و بر نزدیك شدن جامعه به توقف رشد و ركود كلیه فعالیتهای خدماتی و تولیدی هدفمند و بالنده گواهی دارد. شرایط ایجاب می كند تا برای موفقیت در مدیریت و هدایت منابع، استعدادها و ظرفیتهای بالقوه كشور برای آینده ای بهتر با افقی روشن و امیدواركننده با تكیه بر استراتژی »دفاع« موردتوجه قرار گیرد و هر حركتی با موازین فوق سازماندهی و برنامه ریزی شود:
د: محور و پایه قراردادن دانش، آگاهی و اطلاعات زمان؛
ف: توسل به فناوری، تجربه و روشهای اجرایی موفق جوامع پیشرفته؛
ا: استفاده تمام عیار از اندیشه اندیشمندان و نخبگان ملی بدون كمترین انحصار در همكاری؛
ع: تمركز بر عمل به طرحها، برنامه ها و گفتارهای نیك و شكل گرفته در محیط دفاع.
در شرایط فعلی، ساختار نظامهای مدیریتی و ساختارهای موجود سازمان با نقاط ضعف و چالشهایی مواجه هستند كه برخی از آنها عبارتند از:
● نقاط ضعف
▪ ساده فكر كردن و پیچیده عمل كردن به جای پیچیده فكر كردن و ساده عمل كردن؛
▪ عدم تناسب و توازن بین مدیریت و زیرمجموعه؛
▪ پایین بودن ظرفیت كارشناسی؛
▪ غلبه رفتار و بینش سیاسی بر كلیه امور؛
▪ سازمان در خدمت اهداف فرد به جای فرد در خدمت اهداف سازمان؛
▪ نبودن سیستم هوشمند ارزیابی عملكرد وحذف حلقه بازخور (FEED-BACK) درنتیجه ورودی هرچه و خروجی هرچه كه حاصل آن شتاب به سوی عدم تعادل است؛
▪ تقدم توجه به شكل به جای محتوی در نتیجه رویارویی با انبوهی از سخت افزار اعم از انسانی، تجهیزاتی و دارایی با كمترین بازده؛
▪ اولویت دادن به اهداف گروهی و بخشی به جای اهداف ملی و سازمانی؛
▪ عدم ثبات مدیریت و بی توجهی به روشهای علمی و پایدار؛
▪ نبود سیستم مكانیزه اطلاعات و گسیختگی با گذشته و تكرار حركت از نو.
● چالشها
▪ ایجاد شـــرایط برای جذب و نگهداری اندیشه های بزرگ و ظرفیتهای كاملاً تخصصی؛
▪ تدوین ضوابط انتخاب مدیران كارآمد (شرایط احراز شغل) و مشهور و مقبول عامه؛
▪ استقبال از اندیشه های تربیت شده برای تلفیق آن با منابع محدود و رسیدن به فرصتهای نامحدود؛
▪ توجه به زیربناهای تحول و حاكم ساختن ثبات و مصونیت در اجرای اهداف و اراده ملی؛
▪ محور قراردادن عمل افراد به عنوان بهترین معرف آنها؛
▪ تركیب تربیت عملیاتی با آموزشهای كلاسیك به منظور حداكثر استفاده از ظرفیتهای علمی و تخصصی كشور.
●● برای اصلاح این نقاط ضعف پیشنهادهای ذیل ارائه می گردد:
● پیشنهادات
۱ - ترویج فرهنگ تربیت و پرورش افراد مستعد برای تصدی مشاغل مختلف به تناسب توان و ظرفیت آنها؛
۲ - ایجاد انضباط فكری، برنامه ای و حفظ حریم خانواده سازمانی و پرهیز از جابجائیهای سیاسی و موج مدیریتی؛
۳ - سوارشدن بر كشتی نجات در محیط خرد به جای سوار شدن بر موج در محیط احساس؛
۴ - حذف هرگونه پرداخت بدون دریافت خدمت یا كالا؛
۵ - ایجاد شرایط مساعد تحول علاوه بر داشتن ابزارهای مناسب؛
۶ - تبعیت از استراتژی بلندمدت سازمان با استقبال از خطر و ریسك در مواضع باور و شناخت؛
۷ - ایجاد انگیزه در استعدادهای فوق العاده برای مشاركت و همكاری بلندمدت؛
۸ - اصلاح نظام پرداخت با ضوابط انعطاف پذیر در تشخیص مدیران امین و مشهور؛
۹ - حذف یا مهار جریانهای فرعی غالب بر ماموریت اصلی؛
۱۰ - حداكثر استفاده از تجارب موجود و مدیریت اطلاعات توأم با فناوری پیشرفته براساس مدلهای عملیاتی موفق؛
۱۱ - بهادادن به خبرهای بد برای پویایی، بهبود مدیریت و اصلاح روشهای ناكارآمد؛
۱۲ - وحدت فرماندهی (مدیریت و تلاش جمعی و همسو با اراده فرمانده (مدیر) در اعتلای سازمان.