چهارشنبه, ۲۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 12 March, 2025
مجله ویستا
گزارش نشست تبیین تاریخی و جامعهشناسی هزارهگرایی ؛ موعودگرایی، موتور محرک یا مانع تغییر؟

اولین سخنران نشست سوسن شریعتی بود كه سخنان خود را با طرح دو پرسش مهم آغاز كرد. نخست اینكه آیا اساسا موعودگرایی موتور حركت است یا مانع تغییر؟ به نظر او این سوالی است كه سالیان متمادی است ذهن روشنفكران و دینداران ما را به خود مشغول كرده است و سوال دوم اینكه آیا امكان سكولاریزاسیون با باور به موعود سازگار است یا نه؟ شریعتی بیان كرد: <هانری كربن در كتاب اسلام ایرانی معتقد است كه با ختم نبوت، باب امامت بازی شود و مومن شیعه امكان ندارد كه بتواند نسبتی عرفی و دنیایی با امر واقع از جمله مساله قدرت برقرار كند و لذا سكولاریزاسیون با باور به موعود امكانپذیر نخواهد بود.>
او افزود: من بحث خود را بر محور باورها و بهخصوص باور به موعود و اینكه در چه شرایطی و در چه جوامعی این باورها فعال شده و تبدیل به جنبشهای اجتماعی میشوند، مطرح خواهم كرد و در نهایت شمایی كلی و ساختاری از جنبشهای موعودگرایانه ارائه خواهم داد.
او معتقد است كه رد پای باور به موعود نهتنها در ادیان توحیدی بلكه در میان ادیان هندی، مصر باستان، در چین و در سایر ادیان نیز به چشم میخورد و لذا این باور امری فراگیر بوده و مختص به ادیان توحیدی نیست.
به نظر شریعتی مباحثی كه در حوزه باورها شكل میگیرند بر سه موضوع تاكید دارند: طبیعت ظهور، شخصیت موعود و علایم ظهور. در بحث طبیعت ظهور آنچه مورد نظر است این است كه آیا پدیده ظهور یك امر این جهانی است یا آن جهانی، آیا جهان شمول است یا امری موضوعی، بنابراین حول و حوش تعاریفی كه از این بحث ارائه میشود شاهد حضور سنتهای مختلفی هستیم، مثلا یهودیت باور دارد كه این اتفاق یك اتفاق این دنیایی است تا به سرگردانی قوم یهود پایان دهد و باعث ایجاد وحدت اولیه قوم برگزیده یهود شود یا اینكه در مسیحیت اولیه تا قرن سوم اتفاق ظهور امری این جهانی بود اما بعد از قرن سوم شاهد اتفاقات دیگری هستیم و با توجه به آنكه خود مسیح هم بیان كرد كه <ملك من، ملك آن جهانی است و این جهانی نخواهد بود> لااقل به لحاظ نظری تكلیف مسیحیت روشن میشود كه همانا آن جهانی بودن امر ظهور است و این اتفاق اتفاقی است كه در آن جهان به وقوع خواهد پیوست نه در این دنیا.
شریعتی در ادامه گفت: <در تفكر اسلامی هم شاهد شباهتهایی با تفكر یهودی هستیم البته با تفاوتهایی كه در ذات معنا وجود دارد، یعنی اگر باور به موعود یهودی قرار است یك اتفاق ملی را و یا بازگشت از تبعید را موجب شود، در موعدگرایی اسلامی ما شاهد تغییر نظم موجود هستیم و اینكه موعود قرار است كه عدالت را برقرار كند و یا اینكه مناسبات اجتماعی جدیدی را فراهم آورد.>
این پژوهشگر تاریخ در ادامه سخنان خود در توضیح عنوان دوم یعنی شخصیت موعود ضمن بیان دیدگاه وبر گفت: <وبر میگوید پیامبران و موعود از یك جنسند، بر خلاف كشیشان. یعنی كشیشان اگر از طریق قرار گرفتن در سلسله مراتب نهادینه دین مشروعیت خود را به دست میآورند و از طریق تبعیت از یك قدرت مركزی مشروعیت خود را به دست میگیرند، موعود و پیامبر در یك نسبت بیواسطه با خداوند هستند و مقید به قوانین مذهبی نیستند یعنی میآیند تا آیین جدیدی بیاورند یا اینكه شكل جدیدی از امر قدسی را برای من مومن تعریف كنند و در نتیجه در آن سلسله مراتبی كه كشیشان در آن قرار دارند، نمیگنجند اما وبر تفاوتی هم میان موعود و پیامبر قائل میشود به این معنی كه پیامبر پیامی میدهد و میرود اما موعود یك وظیفه سیاسی نیز بر عهده دارد یعنی او قرار است كه وعدههای پیامبر را تحقق ببخشد. در نتیجه موعود كسی است كه میماند همزمان با ماست و پا به پای ما میآید به قصد حل مشكلات روزمره ما و نه فقط به دلیل دادن سرخطهای كلی.>
این استاد دانشگاه در توضیح عنوان سوم یعنی علایم ظهور بیان كرد كه <ظهور معمولا وضعیتی حشرگونه دارد یعنی در موعود میآید و آمدنش با اتفاقی فاجعهبار همراه خواهد بود و ما بر اساس علایم ظهور است كه میتوانیم پی به زمان آن ببریم.>
به عقیده شریعتی جنبشهای موعودگرایانه خود وجوه مختلفی دارند. یكی آنهایی كه در برابر قدرت خارجی هستند به قصد بازسازی قدرت از دست رفته و بازسازی وحدت ملی و دیگری جنبشهای منهدمكننده كه جنبه اجتماعی و سوسیالیستی دارند مثلا در قرون وسطی در اروپای قرن یازدهم به بعد در بخشی از آلمان و فرانسه و هلند شاهد چنین جنبشهایی هستیم و نوع سوم جنبشهای اصلاحطلبانه هستند كه فاقد جنبه مخربگونه مانند جنبشهای منهدمكننده میباشند. مانند جنبشهایی كه در برزیل و ایتالیا رخ داد. شریعتی جنبشهای موعودگرایانه را نیز به چند بخش تقسیم كرد. او معتقد است یكی از این قسمتها تقابل نسبت فرد و جمع و تعریف دوباره مسوولیت است. همچنین وجود ساختاری متمركز و سلسله مراتبی از دیگر ویژگیهای این جنبشها است. یعنی یك چهره اصلی به عنوان موعود هست و خلقی كه پیرو او هستند. در میان این دو نخبگانی هستند كه در حقیقت نقش واسطه بین موعود و خلق پیرو را ایفا میكنند.
و ویژگیسوم این جنبشها این است كه جنبهتجربهگرایانه دارند و نهایتا اینكه این حركتها گاه خشن هستند و گاه از طریق بایكوت حركت میكنند.
وی در انتهای سخنان خود نتیجه گرفت كه این باورهای موعودگرایانه هستند كه در شرایط خاص موجب جنبشهای موعودگرایانه میشوند.
● اسطوره هزاره، تجدید عصر ازلی
سخنران بعدی حسن محدثی بود كه با عنوان <ایجاد اجتماعی آخرالزمان> به ایراد سخن پرداخت. او با تاكید بر اینكه بحث خود را بر محور اسطورهها بیان خواهد كرد گفت: <به نظر من اسطوره یك نحوه خاص تفكر و اندیشیدن و رابطه برقرار كردن با جهان است و ما وقتی روایتهای اسطورهای را بررسی میكنیم به طور كلی میتوانیم شش ویژگی برای اسطوره بیان نماییم. یكی ازلگرایی است به این معنا كه همه اسطورهها از امور ازلی و آغازین صحبت میكنند. ویژگی دوم اسطوره این است كه همیشه از امور فراتاریخ صحبت میكند. مشخصه دیگری كه برای اسطورهمیتوان ذكر كرد این است كه در آن مرز خدایان و طبیعت و بشر از بین میرود. ویژگی دیگری كه میتوان برای اسطوره برشمرد این است كه همیشه یك الگوی آغازین ارائه میكند و از ما انتظار دارد كه دقیقا از آن الگو پیروی كنیم و نوآوریهای خودمان را نادیده بگیریم.
او ضمن برشمردن تقدس مادی به عنوان پنجمین ویژگی اسطوره بیان كرد: <تقدس مادی به این معناست كه امر مقدس در ماده حلول پیدا میكند و به شكل مظاهر مادی جلوهگر میشود.>
محدثی ششمین ویژگی اسطوره را واقعگرایی خام دانست و بیان كرد: <انسان اسطورهاندیش كسی است تمام نمادهای اسطورهای را به شكل امر واقع تلقی میكند و فكر نمیكند كه اسطوره جنبه دروغین دارد.>
این استاد دانشگاه در ادامه اضافه كرد كه در جنبشهای هزارهای یك اسطوره فعال وجود دارد كه معروف به اسطوره هزاره است كه در واقع اعتقاد به این است كه در زمان دور یك منجی یا رهبری ظهور خواهد كرد و خلقی را نجات خواهد داد. خلقی كه دچار فساد اخلاقی و بدبینی شده و منجی میآید تا ایجاد بهبینی و پاكبینی بكند همچنین جنبشهای هزارهگرایانه جنبشهای این جهانی هستند و منجیای كه ظهور میكند حتما دارای ویژگیهای ماورایی خواهد بود و جنبه بشری ندارد.
وی مولفههای ساختاری اسطوره هزاره را اینگونه بیان كرد كه در اسطوره هزاره نوعی تجدید عصر ازلی و بهشت آغازین وجود دارد و مولفه دیگر آن این است كه همیشه در آن یك قهرمان نجاتبخش وجود دارد. ویژگی سوم اسطوره هزاره این است كه در پایان تاریخ فجایع گوناگونی به وقوع خواهد پیوست مانند بلای مختلف طبیعی فلذا در همه اسطورههای هزارهای از این عوامل فاجعهبار به عنوان علامتی بر آخرالزمان سخن رفته است. به نظر این استاد دانشگاه چهارمین ویژگی اسطوره هزاره انتظار و امید تقدیرگرایانه یا وهمی است كه بر این اساس مقدر است كه این اتفاق بیفتد و مردم از بلایا و مشكلات و فجایع نجات پیدا كنند.محدثی تاكید كرد كه جنبش هزارهای مبتنی بر امید متكی به كنش انسانی نیست بلكه امیدی است كه مقدر است به دست یك نیروی ماورایی تحقق یابد، بنابراین اسطوره هزاره نوعی دلالت از خود بیگانهكننده دارد زیرا مبتنی بر كنش خود انسانها نیست و از یك نیروی ماورایی حاصل میشود و نمونههای تاریخی هم حاكی از آن است كه آن كسانی كه منتظر ظهور بودهاند، هنگامی كه میبینند آن موعود ظهور نمیكند در تلقی و تفكرشان تغییراتی ایجاد میشود. مثلا در تاریخ شیعه عدهای از شیعیان وقتی با زمان طولانیمدت غیبت مواجه شدند حتی دین خود را تغییر دادند و لذا متكلمین شیعه برای حفظ شیعیان در مقابل این مساله شروع به نظامسازی جدیدی كردند تا جمعیت شیعیان حفظ شده و موجب دگركیشی آنان نشود.
این مدرس دانشگاه آزاد پنجمین ویژگی اسطوره هزاره را تغییر اسطورهای دانست و اضافه كرد: <این تغییر مبتنی بر مسخ و استحاله است بنابراین این تغییر، تغییر تدریجی و از درون تاریخ نیست بلكه تغییری است ناگهانی و ماورایی و هیچ برنامهای هم برای این تغییر وجود ندارد.>
وی ششمین ویژگی اسطوره هزاره را - من تویی یا ما شما - بودن آنها دانست و اضافه كرد: <این به این معناست كه عدهای معتقدند كه اسطوره هزاره جهان را دوقطبی میكند، قطبی كه به سمت فساد و تباهی است و قطبی كه به سمت خیر و نیكی است، به همین دلیل جنبشهای هزارهای یك جهان كوچك میسازند تا خود را از جهان بزرگ اجتماعی جدا كنند و بنابراین میخواهند به تدریج قدرت پیدا كنند به واسطه ظهور آن موعود و جهان بزرگ را حذف كنند یا به تعبیری كل جهان را پاك كنند از فساد و آلودگی.>
محدثی در ادامه ضمن بررسی علل فعال شدن اسطورهها گفت: <به نظر من اسطورهها همیشه در شرایط بحرانی است كه فعال میشوند، بنابراین شناخت اسطورهای وقتی ظهور میكند كه شناختهای روزمره دچار بحران میشوند بنابراین اسطوره هزاره هم به تبع دیگر اسطورهها در زمان بحرانها فعال میشود.>
وی معتقد است هنگامی كه پس از این بحرانها جامعه مستعد پذیرش اسطوره هزاره یا منجی میشود چیزی به نام آخرالزمان به نحو اجتماعی ساخته میشود. در اینجاست كه كسی ادعا میكند به زودی منجی خواهد آمد مانند جنبشی كه در زمان حمله مغول به وقوع پیوست و در آن زمان شخصی بیان كرد كه از اجداد خود شنیده است منجیای ظهور خواهد كرد بنابراین بحث بر سر این است كه یك پروسهای وجود دارد یا اینكه جرقهای میخورد كه به زودی منجی خواهد آمد و از این مطلب نتیجه گرفت كه اساسا بحث جنبشهای هزارهای یك بحث زنده است و یك پدیده جامعهشناختی است.
● رویكرد علمی به موعودگرایی
سخنران سوم این نشست حمید پارسانیا عضو هیات علمی دانشگاه باقر علوم قم بود. او بیان كرد: <من در این جلسه رویكردی علمی به مساله هزارهگرایی و موعودگرایی و مصداق بارز آن در فرهنگ خودمان یعنی مهدویت خواهم داشت و با توجه به حساسیتهای موجود، بحث میتواند بسیار مهم و تعیینكننده باشد و اگر تحلیل ما بتواند مقبولیت اجتماعی و گسترش پیدا كند به تغییر هویت اجتماعی هم تبدیل میشود یعنی این تحلیلها چون خودشان كنشهای اجتماعی هستند، حساس هستند، پس گاه مفیدند و گاهی هم میتوانند خطرناك باشند و ما نمیتوانیم فكر كنیم ما علمی سخن میگوییم و علم هم كه با فرهنگ ارتباطی ندارد و این صحبتها قدیمی شده است و در حوزه فلسفه علم كسی در اینباره سخن نمیگوید.>
وی در ادامه تبیین علمی و شناخت منظم موعودگرایی را در سه سطح مختلف بررسی كرد. سطح اول سطح كلامی و فلسفی و عرفانی است، مرحله بعدی تحلیل جامعهشناختی و مردمشناختی است و سطح سوم مبانی تئوریك و نظری است كه در علم برای تبیین مبانی جامعهشناختی و مردمشناختی از آن استفاده میكنند كه بحث فلسفی یا علمی محض نیست بلكه نوعی فلسفه مضاف است یا به عبارتی بنیادهای فلسفی تحلیلگر است كه این به معنای مدرن اسطوره است كه علم و تحلیلهای علمی فارق از یافتههای محض تجربی تئوریزه میشود و تبیین میشود.
او با تاكید بر سطح فلسفی و كلامی و سطح فلسفه مضاف گفت: <در یك تقسیمبندی كلی بنیادهای معرفتی كه رویكردهای تحلیلی به مهدویت را تعین میبخشد دو رویكرد سكولار و معنوی است، به نظر من علم مدرن سكولار و این جهانی است هم به لحاظ معرفتشناسی و هم به لحاظ وجودشناسی،البته این نحوه نگاه صور مختلفی دارد یعنی گاه بسیار عریان است به حوزه معنی و فوقطبیعت و فوق این جهانی كه با او مواجهه و رویارویی داریم و به صراحت سر ستیز و انكار دارد و گاه هم در تعلیق میگذارد اما در این حالت دوم در تبیین خودش آن ابعاد معنوی را برایش جایی قائل نیست.>
وی در توضیح رویكرد سكولار گفت: <در رویكرد سكولار ما با چند صورت مواجه هستیم، یكی اینكه نگاه مثبت به حوزه موعودگرایی دارد و آن را میپذیرد، یا اینكه نگاه انتقادی به مساله دارد، مثلا كار مرحوم شریعتی در دهه ۵۰ توجه به بعد انقلابی و آرمانخواهی مهدویت بود یا آنچه در دهه اخیر وجود دارد رویكرد انتقادی به بحث مهدویت است. اما نكته مهم در همه این تحلیل این است كه تبیین دنیوی مساله با یك نگاه كاركردی به معنی عام خودش غلبه دارد كه ممكن است مورد استقبال قرار بگیرد یا مورد نقد و انتقاد.>
این استاد دانشگاه در توضیح رویكرد معنوی در مقابل سكولار گفت: <در رویكرد معنوی ما شاهد نوعی فلسفه و حوزههای متافیزیكی خاص بابت نوع عقلانیت متناسب با آن هستیم مثلا ممكن است در آن نوعی شهود یا نوعی نقل یا وحی در آن حضور داشته باشد متناسب با آن بنیادهای معرفتی بنابراین با این نگاه، رویكرد سكولار عمدتا ارتباط خود را با باورهای متافیزیكی به تعلیق درمیآورند ولی رویكرد معنوی چنین نیست.>
پارسانیا در توضیح رویكرد معنوی این مطلب را هم اضافه كرد كه در این نوع نگاه موعودگرایی و مهدویت یك مساله مقطعی مربوط به یك بحران اجتماعی در یك مقطع خاص یا یك مساله تاریخی محض نیست بلكه نوعی فلسفه آفرینش و هستی است و با مساله هبوط انسان پیوند خورده است و هبوط انسان با نسبتی كه انسان و جهان دارند با تحولات عالم قرین و همراه است.
او معتقد است در این هبوط، معرفت است كه تنزل پیدا میكند و نحوه مواجهه عالم است كه با او دگرگون میشود و تغییر پیدا میكند و در این رویكرد، از نگاه خطی به حوزههای سیكلیك میرسیم و بهعنوان یك امر مشترك جهانی واحد است كه یك بار در یك دوره آفرینش رخ میدهد.
وی اضافه كرد: <در هزاره هم در نگاه دینی اعم از اسلام یا سایر ادیان این سطوح عوالم است كه در آن هر سطحی انعكاسش نسبت به سطح پایینتر، یوم یا روزی است كه اگر بخواهد با واحد زمانی سنجیده شود مقدار او هزار سال است، بنابراین زمان در اینجا یك تفاوت كیفی دارد كه دور ظهور یك حقیقت است و دورهای از آفرینش كه رخ میدهد و این دوری كه بشریت امروز در آن رخ داده است با یك هبوط از آسمان معناست كه شكل میگیرد.>
محدثی در ادامه با اشاره به برهان و روش عقلی موجود در رویكرد معنوی گفت: <در این رویكرد درصدد تبیین این مساله بودند و میخواستند برهانی را بیان كنند كه بر اساس آن موعود هست و اینكه انسان در همه شرایط تاریخی و در مواقع بحران امید به یك چنین چیزی دارد، تلاش دارند تا این مطلب را با یك بحث فلسفی به نتیجه برسانند.>
این مدرس دانشگاه در انتهای سخنان خود نتیجه گرفت كه اگر این برهان به صورت عقلی تام و تمام باشد یك مبنای متافیزیكی برای همه تحلیلهایی خواهد شد كه در حوزه یك علم تجربی كاربردی خواهد آمد.
در پایان این نشست حاضرین سوالات و پرسشهای خود را مطرح كردند.
صدرا صدوقی
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست