چهارشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۲ / 29 March, 2023
مجله ویستا
فلاش گوردون، فاتح کیهان - Flash Gordon Conquers The Universe
سال تولید : ۱۹۴۰
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : یونیورسال
کارگردان : فورد بیبی و ری تیلر.
فیلمنامهنویس : جرج هـ. پلیمپتن، بازیل دیکی و باری شیپمن، برمبنای داستان مصوری کار الکس ریموند.
فیلمبردار : جروم اش و ویلیام سیکنر.
آهنگساز(موسیقی متن) : لاری "باستر" کراب، کارول هیوز، چارلز میدلتن، فرانک شانن، نانسی گوئین، رولند درو و ویکتور زیمرمن.
نوع فیلم : سیاه و سفید، (دوازده قسمت) ۲۱۴ دقیقه.
هنگامی که زمین بر اثر ابتلای انسانها به بیماری همه گیر "مرگ ارغوانی" روبه نابودی میرود، "فلاش گوردون" (کراب)، "دیل آردن" (هیوز) و "دکتر زارکوف" (شانن) سوار بر موشک به مصاف بانی فاجعه و دشمن قدیمیشان، "مینگ" (میدلتن)، فرمانروای ظالم و بیرحم سیاره "مونگو" میروند. در آنجا دوستشان، "شاهزاده بارین" (درو)، به آنان میگوید که "مینگ" قصد دارد با استفاده از "غبار مرگ" جهان را زیر سلطه خود درآورد. "فلاش" در جستوجوی "پولارایت" که تنها پادزهر شناخته شده "مرگ ارغوانی" است به سرزمینهای منجمد "فریجیا" میرود. "مینگ"، "زارکوف" را از مرگ میرهاند، اما "مینگ" او را وادار به کار در آزمایشگاهش میکند. "فلاش" به زمین باز میگردد تا "پولارایت" را به انسانها برساند، اما در بازگشت در مییابد که "مینگ" حمله میکند و او را نابود میکند. حالا "بارین" جانشین "مینگ" میشود و "فلاش گوردون" بهعنوان فاتح کیهان شناخته میشود.
٭ داستانهای مصور و سینمای آمریکا از آغاز رابطهای تنگاتنگ داشتهاند: هر دو رسانه در یک زمان رشد کرده، مخاطبان شهری عوام همانندی داشتهآند و با هم قواعد روائی و بصری (نماهای درشت، عمومی و...) خود را گسترش دادهاند. بنابراین طبیعی بود که داستانهای مصور بهعنوان منبعی برای هالیوود مورد استفاده قرار گیرند (هرچند محدویدتهای رسانه سینما در قیاس با نقاشی، در آن زمان، مانع از انتقال تمامی تخیل نقاشان به روی پرده میشد). فلاش گوردون ریموند (به تعبیر جولز فایفر: "زیباتر از آنکه به تصور درآید")، نیز از این قاعده مستثنا نبود.این داستان مصور که در قالب مبارزه "فلاش"، نماینده جهان آزاد (دموکراسی) با دیکتاتوری "مینگ" (تجسم آشکاری از هیتلر)، بسیاری از خصایص زمانهاش را به نمایش میگذاشت، ۲ سال پس از ارائه در نشریات راهی پرده سینما شد و یک سریال سه گانه موفق را به دنبال داشت. فلاش گوردون فاتح کیهان، سومین قسمت این سه گانه، در اصل متشکل از ۱۲ قسمت حدوداً ۲۰ دقیقهای است. مثل دیگر سریالهای کم هزینه یونیورسال آرشیو دکور، لباس، موسیقی و صحنههای دورنمای این کمپانی، نقشی کلیدی در ساخت فیلم ایفا میکرد: موسیقی و صحنههای دورنمای این کمپانی، نقشی کلیدی در ساخت فیلم ایفا میکرد: موسیقی فیلم در واقع منتخب قطعاتی از موسیقی عروس فرانکنستاین (جیمز ویل، ۱۹۳۵) ساخته فرانتس و اکسمن بود. چند صحنه از سریال قدیمیتر باک راجرز (۱۹۳۹) ـ باز هم با حضور کراب ـ برگرفته شدند و صحنه سفر "فلاش" به "فریجیا" از جهنم سفید پیتس پالو (گئورگ ویلهلم پابست و آرنولد فانک، ۱۹۲۹) گرفته شد که پخش آن در آمریکا به عهده یونیورسال بود.
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : یونیورسال
کارگردان : فورد بیبی و ری تیلر.
فیلمنامهنویس : جرج هـ. پلیمپتن، بازیل دیکی و باری شیپمن، برمبنای داستان مصوری کار الکس ریموند.
فیلمبردار : جروم اش و ویلیام سیکنر.
آهنگساز(موسیقی متن) : لاری "باستر" کراب، کارول هیوز، چارلز میدلتن، فرانک شانن، نانسی گوئین، رولند درو و ویکتور زیمرمن.
نوع فیلم : سیاه و سفید، (دوازده قسمت) ۲۱۴ دقیقه.
هنگامی که زمین بر اثر ابتلای انسانها به بیماری همه گیر "مرگ ارغوانی" روبه نابودی میرود، "فلاش گوردون" (کراب)، "دیل آردن" (هیوز) و "دکتر زارکوف" (شانن) سوار بر موشک به مصاف بانی فاجعه و دشمن قدیمیشان، "مینگ" (میدلتن)، فرمانروای ظالم و بیرحم سیاره "مونگو" میروند. در آنجا دوستشان، "شاهزاده بارین" (درو)، به آنان میگوید که "مینگ" قصد دارد با استفاده از "غبار مرگ" جهان را زیر سلطه خود درآورد. "فلاش" در جستوجوی "پولارایت" که تنها پادزهر شناخته شده "مرگ ارغوانی" است به سرزمینهای منجمد "فریجیا" میرود. "مینگ"، "زارکوف" را از مرگ میرهاند، اما "مینگ" او را وادار به کار در آزمایشگاهش میکند. "فلاش" به زمین باز میگردد تا "پولارایت" را به انسانها برساند، اما در بازگشت در مییابد که "مینگ" حمله میکند و او را نابود میکند. حالا "بارین" جانشین "مینگ" میشود و "فلاش گوردون" بهعنوان فاتح کیهان شناخته میشود.
٭ داستانهای مصور و سینمای آمریکا از آغاز رابطهای تنگاتنگ داشتهاند: هر دو رسانه در یک زمان رشد کرده، مخاطبان شهری عوام همانندی داشتهآند و با هم قواعد روائی و بصری (نماهای درشت، عمومی و...) خود را گسترش دادهاند. بنابراین طبیعی بود که داستانهای مصور بهعنوان منبعی برای هالیوود مورد استفاده قرار گیرند (هرچند محدویدتهای رسانه سینما در قیاس با نقاشی، در آن زمان، مانع از انتقال تمامی تخیل نقاشان به روی پرده میشد). فلاش گوردون ریموند (به تعبیر جولز فایفر: "زیباتر از آنکه به تصور درآید")، نیز از این قاعده مستثنا نبود.این داستان مصور که در قالب مبارزه "فلاش"، نماینده جهان آزاد (دموکراسی) با دیکتاتوری "مینگ" (تجسم آشکاری از هیتلر)، بسیاری از خصایص زمانهاش را به نمایش میگذاشت، ۲ سال پس از ارائه در نشریات راهی پرده سینما شد و یک سریال سه گانه موفق را به دنبال داشت. فلاش گوردون فاتح کیهان، سومین قسمت این سه گانه، در اصل متشکل از ۱۲ قسمت حدوداً ۲۰ دقیقهای است. مثل دیگر سریالهای کم هزینه یونیورسال آرشیو دکور، لباس، موسیقی و صحنههای دورنمای این کمپانی، نقشی کلیدی در ساخت فیلم ایفا میکرد: موسیقی و صحنههای دورنمای این کمپانی، نقشی کلیدی در ساخت فیلم ایفا میکرد: موسیقی فیلم در واقع منتخب قطعاتی از موسیقی عروس فرانکنستاین (جیمز ویل، ۱۹۳۵) ساخته فرانتس و اکسمن بود. چند صحنه از سریال قدیمیتر باک راجرز (۱۹۳۹) ـ باز هم با حضور کراب ـ برگرفته شدند و صحنه سفر "فلاش" به "فریجیا" از جهنم سفید پیتس پالو (گئورگ ویلهلم پابست و آرنولد فانک، ۱۹۲۹) گرفته شد که پخش آن در آمریکا به عهده یونیورسال بود.
همچنین مشاهده کنید