چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
بازیگری و ساخت و پرداخت در فضا
یكی از عناصر نمایشی كه نقش مهمی در ایجاد فضا دارد، بازیگر است. حضور بازیگر بر صحنه، گاه چنان معمّایی و پیچیده است كه میتوان به او به صورت واحد و جدا از دیگر عناصر نگاه كرد و گاه، چنان در پشت دیگر عناصر صحنهای محبوس میشود كه تقریباً هیچ از او باقی نمیماند. اما باید به یاد داشت كه «بازیگر» مهمترین جزء هر نمایش است. او كلامی است كه در قالب جسمانیاش زنده درآمده است.۱
تئاتر به مفهوم دقیق كلمه نوعی «نمایش زنده۲» است. بازیگران هر لحظه جسماً حضور مییابند و بهعنوان عضو گروه، نسبت به یكدیگر وَ، هم بهعنوان اجراكننده، نسبت به تماشاگران، واكنشی زنده و آنی نشان میدهند. بنابراین هر اجرای تئاتری، واقعهای است یگانه، و این یكی از امتیازات تئاتر، و یكی از خصوصیات خلاق آن است كه تماشاگر در هر لحظه آگاه است كه آنچه میبیند یگانه، زنده و آنی است. احساسی كه تا حدی با پخش برنامهای مستقیم از تلویزیون، مشابه است، تماشاگر با هیجان واقعهای را دنبال میكند و میداند هماكنون در جای دیگری واقعاً در حال روی دادن است. پس نمایش صحنهای همچون موسیقی مجلسی و زنده، به حوزه «هنرهای اجرایی»۳ تعلق دارد، و غالباً سرشت آن در هر برگردان جدید به وسیله نقشآفرینان جدید بهطور اساسی تغییر میكند.۴
بازیگری كه صحنه مهمی را دروغی، بازی میكند از آن جهت به نظر تماشاگران قلابی مینماید، كه لحظه به لحظه وقتی كه از یك حالت نقش خویش به حالات دیگر، پیش میرود، جزئیات كاذب را به جای جزئیات واقعی میگذارد: هیجانهای پر سر و صدا، موقتی و حقیر را از طریق تقلید حالات، عرضه میكند. اما وقتی صحنههای مهم، تمرین میشود به این حالت نمیتوان دست یافت زیرا كاری كه در جریان است زیاد و بسیار بغرنجتر است. هر هنرپیشه بزرگی تصور خاصی از اینكه چگونه باید نقش خود را بازی كند دارد. از آنجا كه بین بازیگران و تماشاگران تئاتر، اشتراك و همنوایی فكری واقعی۵ پدید میآید، مطالعات متعددی درباره تئاتر انجام شده است. به علت نیروی مسری اشكها و لبخندها در درون فضایی كه نمایش اجرا میشود، جان (یا وجدان) مشتركی شكل میگیرد.۶ قدرت تجسم فضای نمایشنامه، توسط هنرپیشه، او را در انبوه وقایع نمایشنامه فرو میبرد و به این وسیله هنرپیشه با شناخت وقایع پی به معنا و اهمیت آن میبرد و دربارهشان قضاوت میكند و حقیقتاً هر وقت وقایع را از نظر تازه و جدیدی نگاه كنیم قدرت تجسم فضای نمایشنامه برای ما یك تحقیق و بررسی تازهای در مورد این وقایع به وجود میآورد و درون این وقایع را به ما مینمایاند و وضعیتها و فضاهایی را كه نمایشنامهنویس در نمایشنامهاش آورده، برایمان بهتر حل میكند.
«استانیسلاوسكی»۷ تمام حوادث نمایش را كه تكامل زندگی روحی نقش را تحقق میدهند در حالات و وضعیتهای پیشامد كننده نام گذاشته ـ تحت این شرایط است كه موضوع و عمل، در زندگی و همچنین روی صحنه، به جریان درمیآیند. بر اثر حالتها و وضعیتهای پیشامد كننده چگونگی عمل هم تغییر میكند. مثلاً طرز عمل در پوشیدن لباس در وضعیتهای مختلف متفاوت است. در گذشته، برای بازیگر یونان باستان، حالت چهره اهمیتی نداشت چرا كه همواره صورتكی به چهره مینهاد. در تراژدی، اطوار (ژست)۸ و حركت ساده و متنوع بود، اما در كمدی، رفتار و گفتار عوامانه، عجیب و غریب و مسخرهآمیز بود... هرچند امروز ممكن نیست سبك بازیگری در سده پنجم پیش از میلاد را به دقت شناخت و وصف كرد، اما نشانههایی از آن سبكها را كه همه غیرواقعگرایانه بودند، میتوان برشمرد۹.
«برشت»۱۰ میگوید: «بازیگر بایستی رخدادی را در فضای نمایش نشان دهد و با آن خود را نیز به نمایش بگذارد. طبیعتاً او رخداد را با نشان دادن خودش نمایش میدهد؛ و خودش را هم با نشان دادن رخداد. هرچند این دو، بر هم منطبق میشوند، ولی این برهم آمدگی و انطباق نبایستی به گونهای باشد كه تفاوت میان دو وظیفه، مخدوش و ناپدید شود.» در تئاتر روایی این دقیقاً نحوه بازی است كه بهطور اتفاقی فضایی را نشان میدهد كه در آن علایق هنری با دلبستگیهای سیاسی همانند است. در اینجا لازم است نظریه روانشناس كلگرایی آلمانی «كرت لوین»۱۱ را كه به «نظریه میدانی»۱۲ مشهور است در رابطه با فضای شخصیت، مورد بررسی قرار دهیم. وی در این نظریه فضای روانی تئاتری را به دو حس دیداری و شنیداری محدود میكند. البته مقصود اصلی وی، پنج حس انسانی است كه موجب ادراك میشود. در نظریه میدانی آنچه اهمیت دارد، تأثیر فضای روانی بر شخصیت است، درحالیكه فضای روانی نمایش در خدمت «بیان» شخصیت است با وجود این هر دو در یك نكته مشتركاند كه فضای روانی جزئی از جهان فیزیك نیست، بلكه توسط جهان فیزیكی، احاطه شده است. ملاحظات بیشماری كه چنین فضایی را در نمایش پدید میآورند، بسیار متنوع و متفاوتاند و در كل به دو حس دیداری و شنیداری كه حواس اصلی بیان دراماتیك محسوب میشوند، تقسیم میگردند. این حس گاه بهطور مستقل و گاه در تكامل یكدیگر به تشریح پنهانترین زوایای شخصیت نمایش میپردازند كه در طول هر قسمت تكتك اجزاء آنها بهطور متوالی مرور میشود.۱۳
انتخاب واژه فضا در بیان شخصیت توسط بازیگر نسبت به واسطههای دیگر (رفتار و گفتار) نقشی است كه عمدتاً مقطع شخصیت را طرح میكند تا منحنی آن را. همچنین میتوان شخصیت را نیز توسط ردیفهای برنامهریزیشده از مقاطع بیانی به دست آورد. یك زاویهٔ خاص گرچه در همان مقطع خاص تأثیر خود را عیان میسازد، اما تأثیرات همسانی كه زوایای بعدی یا اجزاء دیگر پی میگیرند، موجب میشوند، آن تأثیر مقطعی قوام گرفته و با تكرار، آن منحنی شخصیت شكل گیرد.بازیگری یكی از پایهایترین نظامهای نشانهای است كه فضای نمایش را میآفریند. البته مغناطیس یا كشش هر یك از بازیگران نیست كه اهمیت نشانهشناختی دارد بلكه این اهمیت، رابطه دوسویه میان چند تن از آنان را نیز در بر میگیرد. توازن شخصیتها در نمایش دراماتیك، از عوامل بنیادینی است كه «فضای» نهایی آن را رقم میزند. این یكی از پایهایترین تصمیمهای هنری است كه كارگردان باید بگیرد. این تصمیم، تأویل او را از داستان روشن میسازد و تأثیر و معنای نهایی آن را مشخص میكند. بازیگر همواره نظامهای نشانهای را كه دو دسته هستند همراه داد: از یكسو آنهایی كه از فنون بیانی استوار بر كاربرد بدن بازیگر، ناشی میشود: كاربرد صدا برای دگرگونی لحن متن، حالت بیانی چهره، اداها و اشارهها (نظام نشانههای حركت)۱۴ و گرد آمدن یا پراكنده در مكان (نظام نشانههای حفظ فاصله)۱۵ و از سوی دیگر آنهایی كه بازیگر، روی بدنش حمل میكند، چهرهآرایی و لباس.۱۶
بازیگر با تعریف رایج و پذیرفتهشده. بازیگری زمانی میتواند در صحنه ایجاد فضا كرده باشد كه از لایههای ظاهری متن گذشته باشد، رابطهاش را با دنیای پیرامون كشف و پذیرفتنی كرده باشد. آنگاه رودرروی تماشاگرانی قرار گیرد كه بیوجود آنها این فضا ناقص خواهد بود. هدف از ایجاد فضا فقط قرار دادن یك بازیگر در یك موقعیت خاص نیست ـ اگرچه بیوجود او این فضا كامل نیست ـ بلكه تدوین، تكمیل و تعالی این فضاست در خدمت نمایش.۱۷
پس بازیگر باید تغییراتی را ایجاد كند ـ چهره قیافه و ظاهر واقعی ـ تا بتواند خودش را با نقشی كه بر عهدهاش میگذارند تطبیق دهد. از اینرو میتوان گفت كه توجه به نكات خیلی ظریف بدن و حركات بازیگر، نقش بهسزایی در ایجاد فضا خواهد داشت.
پینوشتها:
۱ـ هولتن، اورلی ـ مقدمهای بر تئاتر ـ ترجمه محبوبه مهاجر ـ نشر سروش ۱۳۶۴ ـ صفحه ۳۷.
۲ـ Live Show
۳ـ Pertormance arts
۴ـ براهیمی، منصور ـ شكسپیر و سینما ـ نشر فارابی ۱۳۷۶ ـ صفحه ۲۱.
۵ـ Communion
۶ـ باستید، روژه ـ هنر و جامعه ـ ترجمه غفار حسینی ـ نشر توس ۱۳۷۴ ـ صفحه ۲۶۰.
۷ـ Stanislavsky
۸ـ Gesture
۹ـ دكتر ناظرزاده كرمانی، فرهاد ـ سبكهای اجرایی در تئاتر معاصر جهان ـ نشر صبح ۱۳۷۶ ـ صفحه ۳۴.
۱۰ـ Brecht
۱۱ـ K. Lewin (۱۸۹۰-۱۹۴۷)
۱۲ـ مجموعه تمام پدیدههایی كه رفتار فرد را تعیین میكنند، فضای روانی نامیده میشوند. فضای روانی شامل واقعیتهایی میشوند كه شناخت آنها برای فهم رفتار مشخص فرد در یك محیط مشخص روانی در یك زمان مشخص لازم است. رفتار تابعی است از فضای روانی.
۱۳ـ امامی، مجید ـ شخصیتپردازی در سینما ـ نشر برگ سال ۱۳۷۳ ـ صفحه ۱۱۶.
۱۴ـ Kinesice
۱۵ـ Proxemices
۱۶ـ اسلین، مارتین ـ دنیای درام ـ ترجمه محمد شهبا ـ نشر فارابی ۱۳۷۵ ـ صفحه ۵۳.
۱۷ـ استوار، نورالدین ـ فنون بازیگری در تئاتر و سینما ـ نشر سروش ـ چاپ سوم ۱۳۶۶ ـ صفحه ۱۱.
ولی الله شالی
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست