جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

زندگی نامه شهید آیت الله ربانی املشی


زندگی نامه شهید آیت الله ربانی املشی
در نیمه شعبان سال ۱۳۱۳ خداوند پسری به عبدالمکارم ربانی املشی در قم عطا کرد که پدر به یمن آن روز نامش را محمد مهدی نهاد.پدرش اهل شهرستان املش گیلان بود و در نهایت زهد و قناعت می زیست و همواره فرزندانش را به ساده زیستی و سرکوب هواهای نفسانی سفارش می کرد.
حدود ۵ سالگی به مکتب رفت و به فراگیری قرآن و دیگر کتب مذهبی و ادبی مشغول شد.
سپس وارد مدرسه ملی سنایی قم شد ه و بعد از اتمام تحصیل ابتدایی برای تحصیل معارف و علوم دینی قدم به حوزه علمیه نهاد و دوره های مقدمات و سطح را نزد استادان و مدرسان سرشناس حوزه علمیه قم خواند و ایشان به منظور انتخاب بهترین استادان دوره خارج فقه و اصول در درس مدرسان مختلف حاضر شد و سرانجام درس آیات عظام بروجردی و حضرت امام (ره) را پسندید و همزمان در درس خارج فقه و اصول این حضرات شرکت کرد.
بعد از رحلت آیت الله بروجردی دروس اصلی این دوره را در محضر حضرت امام خواند .ایشان در توصیف کلاسهای دروس امام می گفتند :امام برای ما تنها یک مدرس فقه و اصول نبود بلکه معلم اخلاق بود،بعد از رحلت آیت الله بروجردی در جلب رضایت امام برای انتشار رساله شان همراه با سایر دوستانشان تلاش بسیاری کرد و با اجازه حضرت امام برای اولین بار رساله ای بنام ((نجاه العباد)) را به چاپ رساندند که توسط عده ای از شاگردان امام تنظیم شده بود و قسمتی از این رساله را همچون می خواست کار زودتر انجام شود خودش نوشت .
ایشان در یکی از سفرها ی خود به کربلا با مقام معظم رهبری آشنا شد و باب دوستی را با هم باز کردند که تا پایان عمر ایشان ادامه یافت.
مرحوم ربانی املشی از نوجوانی به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی علاقمند بود .هنگامی که در مدرسه فیضیه درس می خواند و حکومت تصمیم گرفت استخوانهای رضا خان را به ایران بیاورد ،شهید عبد الحسین واحدی از اعضای فداییان اسلام به قم آمد تا روحانیون را به مخالفت با این اقدام رژیم بر انگیزد مبارزه با تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی به همراه دیگر شاگردان مبارز و مریدان امام از هیچ کوششی دریغ نکردند.در محرم ۴۲ برای انجام سفر تبلیغی به املش رفت که ماجرای دستگیری امام و قیام ۱۵ خرداد اتفاق افتاد و او بعد از ایراد سخنرانی تند و آتشین علیه رژیم همراه پدرشان با تهیه دو دست کفن راهی تهران شدند.
در اولین سالگرد قیام ۱۵ خرداد به دستور امام به کاشان رفت و طی یک سخنرانی افشاگرانه با شجاعت و صراحت تمام رژیم پهلوی را به حکومت یزید و شمر تشبیه کرد،ماموران رژیم به سرعت مجلس را محاصره کردند .دوستانش به ایشان پیشنهاد کردند که با تغییر لباس فرار کند اما نپذیرفت و بلافاصله بعد از سخنرانی دستگیر و به شهربانی کاشان برده شد .روز بعد به قم و از آنجا به تهران منتقل و با قرار بازداشت روانه زندان شد و تا ۱۳ مرداد ۱۳۴۳ در زندانهای شهربانی و قزل قلعه بسر برد.ایشان در اواسط دیماه ۱۳۴۳ به پیشنهاد شیخ غلا محسین جعفری همدانی پیش نماز مسجد بازار تهران شد. اما به سبب سخنرانی های افشاگرانه اش بعد از نماز در ۲ دی ماه ۱۳۴۳ باز هم روانه زندان شد.
هر چند زندان و شکنجه نتوانست این روحانی مجاهد را وادار به سکوت و تسلیم کند و او همچنان به مبارزات خود ادامه می داد و از هر فرصتی برای افشای جنایات رژیم استفاده می کرد.
ایشان در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۱ به همراه شیخ محمد علی گرامی ،شیخ محمد یزدی و احمد جنتی به اتهام علیه امنیت کشور در قم بازداشت و روانه زندان شد .
حکومت سفاک پهلوی در مرداد ۱۳۵۲ قریب ۳۰ نفر از روحانیون هوادار امام را به نقاط دور افتاده کشور تبعید کرد و از این بین آیت الله ربانی املشی به مدت سه سال به شوشتر خوزستان تبعید شد.
اما بعد از مدتی محل اقامت اجباری ایشان از شوشتر به فردوس خراسان تغییر یافت.
جذبه معنوی نفوذ کلام ایشان باعث شد تا مردم فردوس بویژه فرهنگیان ،دانش آموزان و کارمندان ادارات خیلی سریع ارادتی خاص به وی پیدا کنند .بنا بر یکی از گزارشهای ساواک خراسان به سبب شرکت آیت الله ربانی املشی در نماز جماعت تعداد نمازگزاران از ۳۰ نفر به ۳۰۰ نفر افزایش یافت .بعد از اتمام دوران محکومیت به قم مراجعت کرد و با شهادت حاج آقا مصطفی خمینی در مراسم مختلف با لحنی تندتر از گذشته به اعتراضات خود علیه نظام استبدادی و دیکتا توری حکومت ادامه داد و باعث شد که بعد از مراسم چهلمین روز شهادت فرزند امام جمعیت در خیابا نهای قم به تظاهرات پرداختن و فریاد درود بر خمینی و مرگ بر شاه در فضای این شهر طنین افکن شد.در بعد از ظهر همان روز ((۱۳ آذر ۱۳۵۶ )) همین کار تکرار شد که اینبار با عکس العمل شدید ماموران رژیم روبرو و به خاک خون کشیده شد.
۲ روز بعد از این رویداد ساواک هراسناک از این واقعه نام ایشان را در فهرست مسببین این جریان قرار داد و ایشان به همراه سایرین مجدد به مناطق دور افتاده تبعید شدند و این بار شهر بابک در استان کرمان پذیرای ایشان بود.
ایشان با همکاری و حمایت روحانیون محلی به روشنگری مردم پرداخت ،سخنان وی در جمع مردم این منطقه تا ثیر بسزایی داشت و در و دیوار شهر پر از شعارهای انقلابی و ضد دولتی شد.همان روز ها بود که شیشه های ساختمان حزب رستا خیز به اعتراض توسط نیروهای انقلابی شکسته شد .در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ به مناسبت چهلمین روز شهادت مردم قم اکثریت کسبه ،کسب و کار خود را تعطیل کرده و در مسجد جامع این شهر به سخنان روحانی مبارز ربانی املشی گوش فرا دادند شور و هیجان مذهبی مردم شهر بابک و بالا گرفتن احساسات ضد حکومتی در این شهر باعث شد تا آرشام ،رئیس ساواک کرمان مکررا از اداره کل سوم ساواک بخواهد که آیت الله ربانی املشی را به شهر دیگری منتقل کند و سر انجام در ۱۹ خرداد ۱۳۵۷ ایشان را به جیرفت منتقل کردند .
اما آنجا هم خیلی زود با استقبال عمومی مواجه شد و منزلش محل برگزاری نماز جماعت پایگاه وعظ و خطابه و سنگر توزیع اعلامیه های حضرت امام و دیگر مراجع بود .در این زمان که مبارزات مردم اوج گرفته بود فعالیتش دو چندان شد و سر انجام طاقتش تمام شد و به بهانه عیادت از پدر بدون اجازه شهربانی از تبعیدگاهش خارج شد اما مجددا دستگیر و به جیرفت باز گردانده شد.
رژیم ناچار گردید محکومیت ایشان را لغو کند و ایشان توانست با اشتیاق فراوان به میعادگاه خود یعنی قم باز گردد .
به دنبال پیروزی انقلاب و به فرمان اما در راس هیاتی به گیلان و مازندران سفر کرد تا از نزدیک مشکلات و مسایل مردم آن سامان را بررسی و در رفع نواقص و کمبودها بکوشد.
در مجلس خبرگان قانون اساسی نماینده مردم گیلان بود و در ۲۳ خرداد ۱۳۵۹ با حکم امام به عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی منصوب شد .بعد از شهادت آیت الله بهشتی به سمت دادستان کل کشور منصوب گردید و در شورای عالی قضائی عضویت یافت .ایشان پیش از این مدتها رئیس شعبه اول دادگاههای عالی انقلاب بود .رهبر کبیر انقلاب در ۲۸ دیماه ۱۳۶۱ ایشان را به سمت یکی از فقهای شورای نگهبان منصوب کردند .ایشان عضو هیات موسس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود ودر اولین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری از سوی مردم خراسان و در دومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران انتخاب شد و از طرف نمایندگان در هر دو مجلس به سمت نائب رئیس دوم انتخاب شدند .
ایشان عضو فعال حزب جمهوری اسلامی بود و در شورای مرکزی ،شورای داوری و شورای فقهای این حزب عضویت داشت.
منافقان صبح روز دوم شهریور ۱۳۶۰ به منزل ایشان هجوم بردند اما با عنایت حضرت حق و رشادت محافظانش تلاش منافقان نا فرجام ماند .ایشان پس از عمری تلاش ،مجاهدت ،مبارزه و کوشش برای پیروزی و سربلندی اسلام و حکومت اسلامی سر انجام در ۱۷ تیرماه ۱۳۶۴ به لقاءالله پیوست و در میان حزن و اندوه هزاران تشییع کننده در حرم حضرت معصومه (س)به خاک سپرده شد.
مقام معظم رهبری در بخشی از پیام تسلیت خود به مناسبت رحلت ایشان می فرمایند:هریک از مناصب و مشاغل مهمی را که پس از انقلاب پذیرفته بود سنگری برای دفاع از اسلام و انقلاب و وسیله ای برای تامین حقوق مردم می دانست و در آن با مواظبت خط اسلام ،فقاهت و راه تقوی و طهارت را می پیمود و بدان اهتمام می ورزید .
با متخلف صریح و قاطع و در برابر مومن پرهیزکار ،خاکسار و خاضع بود سابقه انقلابیش به نخستین لحظات شروع نهضت روحانیت در سال ۱۳۴۱ می رسد .دوره شانزده ساله تا پیروزی انقلاب هر جا که نیاز بود از سر رضا و رغبت حضور می یافت و چون سربازی و ظیفه شناس و فداکار همه نیروی خود را صرف آن می کرد .گذشته انقلابی او از شروع مبارزات اسلامی تا پیروزی انقلاب و از آن روز تا آخر یکی از افتخارآمیز ترین سوابق پاکی از صفا ،دیانت ،ورع ،مجاهدت و فداکاری بود.
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی


همچنین مشاهده کنید