پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

فاجعه پاراچنار


فاجعه پاراچنار
بدنبال پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره ) و بیداری مسلمانان در منطقه شیعیان پاکستان و بویژه منطقه پاراچنار از این قاعده مستثنی نبودند و از سال ۱۳۶۹ به بعد همیشه در دولت های مختلف پاکستان تحت فشار قرار گرفتند .
با تشکیل گروه های مختلف تروریستی مانند « سواد اعظم اهل سنت » « سپاه صحابه » « لشکر جهنگوی » و « طالبان پاکستانی » حلقه محاصره شیعیان در منطقه پاراچنار تنگ تر شد و از سال ۱۳۶۶ با صدور فتاوایی مانند « تصرف زنان شیعه جایز است » و « شیعیان کفار سرخ هستند » حمله و درگیری شدید علیه شیعیان آغاز شد که تا امروز نیز ادامه دارد.
خبرگزاری فارس در گزارشی سعی کرده حوادث پاراچنار و وضعیت شیعیان این منطقه از دوره حکومت « ایوب خان » در دهه ۱۳۴۰ و دوره « ضیا الحق » (۱۳۵۶ تا ۱۳۶۷ ) تا دوره ریاست جمهوری « آصف علی زرداری » رئیس جمهور فعلی پاکستان را مورد بررسی قرار دهد.
● موقعیت جغرافیایی و طبیعی پاراچنار
شهر پاراچنار مرکز شهرستان کرم (یا کرم ایجنسی ) واقع در ایالت سرحد در شمال غرب پاکستان و هم مرز با افغانستان است . به عبارت دیگر کرم ایجنسی به مرکزیت پاراچنار که اینک به همین نام « پاراچنار » معروف است از مهمترین دروازه های ورود افغان ها به پاکستان و همچنین ورود پاکستانی ها به افغانستان محسوب می شود که مساحت آن ۳۳۱۰ کیلومتر مربع بوده و تا شهر پیشاور (مرکز ایالت سرحد) ۲۵۳ کیلومتر فاصله دارد و در حدفاصل پاراچنار تا شهر پیشاور شهرهای « صده تل دوآبه هنگو کوهات » و « دره آدم خیل » واقع شده اند. این منطقه سرسبز و آباد بوده و دارای کوهستان های زیبا جنگل های طبیعی گسترده آب فراوان و زمین های حاصلخیز است .
پاراچنار با جمعیت شیعی در حدود ۴۵۰ هزار نفر دارای دو قوم بزرگی به نام های « طوری » و « بنگش » بوده که قوم طوری به پنج شاخه دیگر به نام های « حمزه خیل » « مستوخیل » « غوندی خیل » « دوپرزای » و « علی زئی » تقسیم شده است . همچنین پاراچنار مرکز دو منطقه قبایلی به نام کرم بالا و پایین است که ۸۰۰ هزار نفر در آنجا زندگی می کنند که ۴۵۰ هزار نفر آنها شیعه می باشند . البته شهر پاراچنار به تنهایی ۱۵۰ هزار نفر جمعیت دارد که ۹۸ درصد این جمعیت را شیعیان تشکیل می دهند .
جمعیت کل هفت منطقه قبایلی « کرم ایجنسی اورگزئی ایجنسی خیبر ایجنسی مهمند ایجنسی باجور ایجنسی وزیرستان شمالی ایجنسی و وزیرستان جنوبی ایجنسی » حدود ۴ میلیون نفر است که کرم ایجنسی به دو منطقه « کرم علیا » و « کرم سفلی » تقسیم شده و اکثریت قریب به اتفاق جمعیت کرم علیا را شیعیان تشکیل می دهند.
« علی زئی تنگئی بیلیامین انجیری چار دیوال و جلامئی مروخیل و صده » نیز عمده ترین مناطق « کرم پایین » را تشکیل می دهند که دارای ترکیب جمعیتی با اکثریت شیعه و اقلیت اهل تسنن می باشند.
از نظر نژادی پشتون ها در پاکستان در ایالت های سرحد و بلوچستان زندگی می کنند و به دلیل اینکه مرکز پشتون ها در افغانستان است طالبان همواره ایالت سرحد و شمال بلوچستان را به عنوان بخشی از منطقه افغان تلقی می کنند و ادعای سرزمینی نسبت به آن دارند.
● قبیله « منگل » آغازگر تنش در پاراچنار
درد سرها و مشکلات شیعیان در شمال غرب پاکستان و ایالت سرحد زمانی آغاز شد که بدلیل کم بودن جمعیت اهل تسنن برخی از افغان های سنی به مناطق کوهستانی ایالت سرحد وارد شدند و پس از مدتی از طرف دولت وقت پاکستان مورد حمایت قرار گرفتند و کم کم جمعیت آنها از امکانات مختلف برخوردار شده و در این مناطق رشد یافت .
این عده کم کم به شهر شیعه نشین پاراچنار آمدند در آن زمان قبلیه « جاجی » تنها قبیله اهل سنت در شهر پاراچنار بود و شیعیان مسجدی را به عنوان حسن نیت به این قبیله اهدا کردند. تا آن زمان هیچ مشکلی میان مسلمانان نبود و برادران اهل تسنن و شیعیان در ثبات و امنیت کامل زندگی می کردند و هیچ اختلافی وجود نداشت .
پس از مدتی قبیله ای موسوم به « منگل » که از مهاجران افغان بودند وارد پاراچنار شده و مسجد اهدایی شیعیان به قبیله جاجی را تصرف کردند. منگل ها به ظاهر خود را اهل تسنن معرفی می کردند ولی در واقع تندرو بودند و حتی اهل سنت پاراچنار هم از آنها روی گردان بودند.
در روز عاشورای سال ۱۳۴۰ اولین جنگ اعتقادی علیه شیعیان در شهر صده واقع در ۳۵ کیلومتری شهر پاراچنار روی داد . در این درگیری منگل ها و برخی افراطی های قبیله بنگش به عزاداران حسینی حمله کردند که در این درگیری دهها نفر شهید و مجروح شدند و این جنگ با مقاومت شیعیان و دخالت نیروهای دولتی و عمدتا نیروهای محلی شیعی پایان یافت که این اولین جنگ مذهبی علیه شیعیان بعد از تاسیس کشور مسلمان پاکستان بود. به دنبال این حادثه کم کم مخالفت ها با شیعیان در این منطقه آغاز شد.
پس از این که شوروی به قصد تصرف افغانستان وارد این کشور شد منطقه پاراچنار به دلیل موقعیت جغرافیایی اش به محلی برای عبور و مرور احزاب هفت گانه جهادی افغانستان و مستشاران غربی (با حمایت و همکاری دولت پاکستان ) تبدیل شد در حالی که احزاب هفتگانه افغانی نیز با حمایت آمریکا و غرب علیه شوروی وارد جنگ شده بودند.
در آن زمان دولت پاکستان به ریاست « ضیاالحق » به شیعیان پاراچنار پیشنهاد داد که بدلیل رفت و آمد افغان ها و ناامنی احتمالی شما باید این منطقه را ترک کنید و به محله « جوزاره » در شهرستان « هنگو » کوچ کنید. پس از این مسئله زعمای شیعه از جمله شهید « عارف حسینی » که هنوز رهبر شیعیان هم نشده بود به همراه دیگر بزرگان و ریش سفیدان شیعه اعلام کردند که این مسئله توطئه دولت پاکستان برای کوچاندن شیعیان از پاراچنار است و با آگاه کردن مردم از نیت دولت پاکستان و هوشیاری شیعیان این توطئه در سال های ۱۳۶۰ ـ ۱۳۶۱ میلادی خنثی شد .
نذر روزه برای آزادی خرمشهر علت اولین حمله به شیعیان پاراچنار بعد از انقلاب اسلامی
در اوایل ۱۳۶۱ اولین درگیری ها پاراچنار آغاز شد در آن زمان مهاجران افراطی و وهابی افغان در منطقه « صده » در کرم ایجنسی که از غفلت برخی خانواده های شیعه سو استفاده کرده و بسیاری از منازل و زمین های کشاورزی آنها را خریداری کرده بودند به شیعیان حمله کرده و حتی به بچه های چند ماهه هم رحم نکردند. در واقع منطقه صده پایگاهی برای این افراطی های مهاجر تبدیل شده بود.
این حادثه از آنجا شکل گرفت که شهید « عارف حسینی » که در آن زمان از بزرگان شیعه در پاراچنار بود و در مدرسه جعفریه تدریس می کرد از طلاب پاراچناری خواست برای آزادی خرمشهر و پیروزی رزمندگان اسلام نذر کنند و یک روز را روزه بگیرند پس از آن شیعیان پاراچنار همگی روزه گرفتند و در همان روز خبر آزادی خرمشهر منتشر شد و همان شب شیعیان به جشن و خوشحالی پرداختند روز بعد نیز مردم از تمامی روستاهای اطراف به پاراچنار آمدند و جشن مفصل تری برگزار کردند.
دولت ضیاالحق که از جشن پیروزی رزمندگان اسلام در خرمشهر و تیراندازی هوایی شیعیان در پاراچنار ناراحت بود قصد داشت که از شیعیان بخاطر چنین حمایت هایی از جمهوری اسلامی ایران انتقام بگیرد. بر همین اساس مهاجران تندرو افغان از قبیله منگل و افراطی های سایر قبائل را آزاد گذاشت که به اقلیت شیعه شهر صده در ۳۵ کیلومتری جنوب شرق پاراچنار حمله کنند . آنها نیز خانواده معروف « حاجی دادو » را با تمامی فرزندانش به همراه چند محافظ کشتند و درگیری ها تا چند روز ادامه یافت ولی هنگامی که دولت پیروزی شیعیان را در این جنگ مشاهده کرد با وارد کردن نیروهای دولتی از ادامه جنگ جلوگیری کرد و منازل و املاک شیعیان در صده به اشغال افراطی ها در آمد و همه شیعیان مجبور به ترک این شهر شدند.
پس از آن بود که ترور و حمله به شیعیان در سراسر پاکستان آغاز شد و دولت این کشور نیز حد اقل با سکوت خود در این اقدام سهیم بود.
به هرحال قبل از آن زمان شیعیان و اهل تسنن در این منطقه به هر شکل با هم زندگی می کردند و بعد از آن بود که شیعیان اهل تسنن هر دو قربانی افراطی گری های وهابی ها و نیروهای تندرو افغان گردیدند.
● تشکیل « سواد اعظم اهل سنت » و « سپاه صحابه » برای براندازی شیعیان
پس از این حوادث در پاراچنار در سال ۱۳۶۰ دست پرورده های سیاسی پاکستانی با پشتیبانی دولت ضیاالحق گروهی به نام « سواد اعظم اهل سنت » در محله « لالوکیت » شهر کراچی تشکیل دادند که بعدها این محله به « لیاقت آباد » تغییر نام یافت . این گروه در مدت کوتاهی با افراطی گری به تخریب مساجد و حسینیه های شیعیان و ترور برخی از بزرگان اهل تشیع در این محله پرداخت . گروهک « سواد اعظم » به شیعیان منطقه « لالو کیت » حمله کردند و با به شهادت رساندن عده ای شیعیان این محله را مجبور به ترک خانه و کاشانه خودشان کردند.
پس از این مسئله در سال ۱۳۶۲ در منطقه « پیوار » (زادگاه شهید سید عارف حسین حسینی ) عده ای از شیعیان برای جمع آوری هیزم به جنگل رفته بودند که مورد حمله همین نیروهای افراطی قرار گرفتند و هفت نفر از آنها به شهادت رسیدند. به دنبال این مسئله عده ای از شیعیان که هیچ برنامه ای هم نداشتند در مسیر عبور به سمت افغانستان به قصد انتقام ۱۳ تن از این افراد را کشتند و این درگیری به مدت یک هفته در همان منطقه « پیوار » از توابع پاراچنار ادامه یافت .
در سال ۱۳۶۴ دولت ضیاالحق که برای ادامه حکومت خود و با هدف جلوگیری از گسترش نفوذ شیعیان به گروه های افراطی مانند سواد اعظم احتیاج داشت به همراهی برخی از دول مخالف شیعه در منطقه گروه تروریستی موسوم به « سپاه صحابه » را تشکیل داد که بعد از تشکیل این گروهک ترور علما و شخصیت های شیعی در سراسر پاکستان و درگیری های پراکنده در نقاط مختلف منطقه پاراچنار آغاز شد که این درگیری ها چندان گسترده نبود و این وضعیت تا سال ۱۳۶۶ ادامه یافت .
قابل ذکر است که در این زمان ترور شیعیان به صورت فردی رواج یافته بود و همچنین تنها شخصیت های شیعه هدف قرار می گرفتند که بعدا این روند به عامه مردم شیعه تسری یافت .
● صدور فتوای تصرف زنان شیعه با حمایت آمریکا
مهاجرین افغان در اکثر مناطق کرم ایجنسی حضور پررنگی داشتند و اردوگاه های آنها در سراسر منطقه پراکنده بود.
در سال ۱۳۶۶ احزاب هفتگانه افغان در شهر پیشاور « دولت در تبعید » تشکیل داده و خواهان شناسایی آن از سوی دول خارجی بویژه آمریکا بودند. رهبران این احزاب طی سفری به آمریکا با « رونالد ریگان » رئیس جمهور وقت آمریکا جلسه ای در واشنگتن داشتند که آمریکا از آنها خواست محلی را برای تشکیل چنین دولتی تعیین کنند که فاصله آن با کابل زیاد نباشد و اینگونه بود که چراغ سبز یک درگیری بی سابقه و هولناک در پاراچنار را دریافتند.
این گروه های جهادی بجز حزب اسلامی افغانستان در ابتدا اندیشه های فعالیت های افراطی نداشتند اما در آن زمان که آمریکا و دول غرب از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بیداری مسلمانان در منطقه به وحشت افتاده بودند این گروه ها نیز به فعالیت های افراطی روی آوردند و به بهانه های مختلف از فرصت های پیش آمده برای تضعیف شیعیان استفاده کردند. از آنجا که این گروه ها از حمایت صد در صدی آمریکا برخوردار بودند توانایی بالقوه برای حمله به شیعیان را داشتند.
در سال ۶۶ از طرف گروه های جهادی افغان فتاوایی در پاراچنار منتشر شد که حتی « تصرف زنان باردار شیعه » را هم جایز می دانست .
این یک حرکت رسمی برای از بین بردن شیعیان در منطقه پاراچنار بود و فتوا داده بودند که « شیعیان کفار سرخ » هستند و برای تضعیف و کشتار آنها برنامه ریزی دقیق کرده بودند . پس از آن از ۹ جبهه جنگ و درگیری علیه شیعیان در این منطقه شروع شد و مهاجمین در مدت یک هفته ۱۳ روستای شیعه نشین را تصرف کردند .
در این درگیری ها ۱۰۸ نفر از شیعیان شهید شدند و در طرف مقابل نیز ۲۴۰۰ نفر از مهاجمین افراطی به هلاکت رسیدند . این نکته به طور خاص قابل ذکر است که فتاوای حزب اسلامی افغانستان به قدری موثر بود که بسیاری از بیماران و مجروحین از بیمارستان ها به این جنگ آمده و کشته شده بودند و برخی از افراد که عمل پروستات انجام داده بودند با وسایل بیمارستانی که به بدنشان وصل شده بود با سر تراشیده به جنگ شیعیان آمده بود.
البته شیعیان تهاجم دشمن را در همه جبهه ها مهار کردند و موفق شدند بلافاصله روستاهای تصرف شده را بازپس بگیرند. این جنگ بسیار حساب شده بود. آنها مناطقی را در ایالت پنجاب برای شیعیان در نظر گرفته بودند و قصد داشتند پاراچنار را به یک پایگاه نظامی قوی برای حمله به کابل که در آن زمان در تصرف شوروی بود تبدیل کنند.
به جرات می توان گفت که هدف اصلی این درگیری « تبدیل پاراچنار به محلی برای دولت در تبعید افغانستان » بود. گروه های جهادی قصد داشتند دولتی در تبعید در این منطقه تشکیل دهند که آمریکا هم از آنها حمایت می کرد اما با مقاومت و پایداری شیعیان این توطئه هم خنثی شد و آنها راه به جایی نبردند.
فتاوای ضد شیعه گروه های موسوم به جهادی و افراطی افغان در حالی در پاراچنار منتشر شد که شیعیان این منطقه در مدت درگیری و جنگ در افغانستان مواد غذایی و خوراکی برای برخی گروه های جهادی فراهم می کردند و نه فقط هیچ مشکلی برای آنها ایجاد نکرده بودند بلکه به ده ها هزار نفر از مهاجرین افغان در اراضی و املاک خود پناه داده بودند و دفاتر همه احزاب مذکور در امنیت کامل برقرار بوده و مردم پاراچنار بارها به دلیل پناه دادن به آنها با حملات هوایی دولت افغانستان و شوروی مواجه شده بودند و این اقدام در واقع از جانب مهمانانی بود که از میزبان
● توهین افراطی های وهابی به مقدسات شیعی
در سال ۱۳۷۵ طالبان بر اکثر مناطق افغانستان سیطره یافته بود و گروه های تروریستی « سپاه صحابه » « لشکر جهنگوی » و سایر گروه های تندرو به القاعده و طالبان پیوسته و حتی بسیاری از آنها در افغانستان و پایگاه های طالبان آموزش می دیدند و از آنجا به نقاط مختلف پاکستان فرستاده می شدند. در این سال درگیری علیه شیعیان رنگ مذهبی به خود گرفت و وهابی ها و طالبان با نام جهاد به شیعیان حمله می کردند.
ناگفته نماند که به دنبال این درگیری ها چندین لشکر از ارتش پاکستان به بهانه ایجاد آرامش در پاراچنار به این منطقه اعزام شدند. این نیروها در همه اماکن دولتی و حتی مدارس و دبیرستان ها مستقر شدند ولی بعد از مدتی این نیروها بدون اقدامی خاص در جهت ایجاد امنیت منطقه را به طور ناگهانی ترک کردند و بعدا مشخص شد که این نیروها همراه با طالبان افغانی به کابل (پایتخت افغانستان ) حمله کردند و این شهر به اشغال طالبان درآمد. گویی دولت پاکستان در این ماجرا نیز نقش اول و محرک جنگ را ایفا کرد.
شیعیان پاراچنار با افغان های تندرو و افراطی طالبان هیچ اختلاف قبیله ای و قومی نداشته و بر سر ملک و آب و زمین نیز با آنها نزاعی نداشتند و این جنگ یه جنگ مذهبی علیه شیعیان بوده که القاعده متشکل از تروریست های عرب و غیر عرب و گروهک های تروریستی پاکستانی (هم فکر القاعده ) در پاکستان علیه شیعیان می جنگیدند و ترور می کردند و هنوز هم این کار را ادامه می دهند و آنها هیچ مشکل قبیله ای و قومی با شیعیان نداشتند و ندارند اما برخی مطبوعات و رسانه ها به اشتباه این درگیری ها را قبیله ای جلوه می دهند که باعث تاسف است .
جنگ قبایلی قومی و حتی فرقه ای در پاراچنار هیچ معنی و مفهومی ندارد. شیعیان از طرف طالبان و القاعده و دیگر سرشاخه های آنها مثل سپاه صحابه لشکر جهنگوی مورد حمله قرار می گیرند و این یک جنگ یک طرفه است در حالی که در جنگ فرقه ای هر دو طرف باید انگیزه های فرقه ای برای حذف مخالفین داشته باشند; در حالی که شیعیان بنا بر تعالیم عالیه اسلام و اهل بیت (ع ) هیچ گاه حاضر به حذف مخالفین نبوده و حیات خود را هرگز در حذف مخالفین جستجو نمی کند; بنابراین حملات یک جانبه افراطی ها به هیچ وجه نمی تواند جنگ فرقه ای و قبیله ای محسوب شود.
● جنگ خونین ۱۳۷۵ و سکوت دولت پاکستان
جنگ ۱۳۶۶ زمانی آغاز شد که نیروهای افراطی در مناطق مختلف پاراچنار از جمله شهر پاراچنار در مدارس دولتی و در مساجد خودشان به محسن اسلام ابوالائمه حضرت ابوطالب علیه السلام توهین کردند که این امر باعث نارضایتی و خشم شیعیان شد و زعما شیعه و سران قبایل همگی در اعتراض به این اقدام در جلسه ای با نماینده سیاسی دولت مرکزی پاکستان در پاراچنار (فرماندار کرم ایجنسی ) از دولت خواستند که با عاملان این اقدامات برخورد کند اما چون این حوادث حساب شده بوده و اهداف خاصی را دنبال می کرد افراطی ها از مناره همان مسجدی که شیعیان به آنها اهدا کرده بودند دبیرستان شماره یک پاراچنار (جایی که دانش آموزان شیعه مشغول اعتراض به توهین به مقدساتشان مشغول بودند) را با خمپاره هدف قرار دادند; در حالی که اولین درگیری (البته غیرمسلحانه ) در بین دانش آموزان این دبیرستان صورت گرفته بود.
از آنجا که آمریکا و طالبان افغانستان را پشتیبان خود می دیدند از جمعیت اکثریت شیعه در این شهر هراسی نداشتند. حمله خمپاره ای به دبیرستان باعث شهادت ۴ نفر از دانش آموزان و مدیر شیعه آنها شد و به دنبال آن افراطی های وهابی از مناره مسجد و منازل خود شیعیان را به مدت دو ساعت و نیم به طور یکجانبه هدف آتش قرار دادند و درگیری ها رفته رفته به سراسر منطقه سرایت کرد.
شکی نیست که دولت پاکستان اگر در همه درگیری ها با قدرت وارد صحنه می شد و عاملین را دستگیر می کرد می توانست به درگیری ها خاتمه دهد اما تا آن زمان رسم بر این بوده که هر وقت درگیری ها احتمال می دهد که شیعیان نمی توانند مقاومت کنند به عنوان ناظر کشته شدن شیعیان را نظاره می کند و هنگامی که می بیند طرف مقابل شیعیان ضعیف شده وارد عمل می شود و از ادامه جنگ جلوگیری می نماید.
آنچه مسلم است در آن زمان ۲ الی پنج درصد شهر پاراچنار اهل تسنن بودند و این حمله ۲ ساعت و نیم بصورت کاملا یکطرفه ادامه داشت و شیعیان هیچ واکنشی نداشتند.
این درگیری از طرف طالبان افغانستان نیز حمایت شد و حتی آنها تانک های خود را نیز به مناطق « خرلاچی » اعزام کردند اما این تانک ها بدست جوانان شیعه افتادند و دولت پاکستان این تانک ها را بعدا به مناطق مرکزی انتقال داد.
این جنگ یک ماه طول کشید که ۱۴ روز جنگ و درگیری رسمی و ۱۶ روز بعد نیز راه ها مسدود و وضعیت نه جنگ و نه صلح حاکم بود.
طالبان و افراطی های تندرو در سال ۱۳۷۵ و در این درگیری ها به اهداف خود نرسیدند و شیعیان بار دیگر با درایت و هوشمندی مقابل متجاوزان مقاومت کردند.
در این جنگ نیز هرچند طالبان و وهابی ها سعی کردند با صدور فتاوا و توهین به مقدسات شیعه اهل تسنن را با خود همراه کنند اما نتوانستند به این هدف شوم و فرقه ای خود برسند و حتی در برخی جلسات که زعمای شیعه برای اعتراض به نزد مقامات دولتی می رفتند برخی از اهل تسنن نیز آنها را همراهی می کردند.
● آغاز حمله انتحاری به شیعیان در دوره مشرف
در سراسر پاکستان حملات تروریستی علیه شیعیان در دوره مشرف ابعاد جدیدی به خود گرفت و ترور فردی شیعیان به کشتارهای جمعی تبدیل شد و حملات انتحاری نیز به این حملات اضافه شد. در این دوره علاوه بر شیعیان سایر اقوام و مناطق شمال غرب کشور نیز نا آرام و بی ثبات گردید. در واقع با روی کار آمدن مشرف انواع تهاجمات تروریستی علیه شیعیان شدت بیشتری به خود گرفت .
قبل از مشرف اگر قرار بود که به شیعیان حمله کنند حداقل یک یا دو نفر را می کشتند و یا حداکثر بمبی در مسجد منفجر می کردند اما در دوره پرویز مشرف عملیات انتحاری علیه شیعیان در سراسر پاکستان آغاز شد. در این دوره شیعیان همه مناطق از جمله « کویته کراچی هنگو پیشاور دیره اسماعیل خان » و شهرهای مختلف ایالت سند و پاکستان و « گلگت » در شمال این کشور نیز کشیده شد.
در آن دوره حکومت ایالتی سرحد در دست جمعیت علمای اسلام و شخص « فضل الرحمن » بوده که در دوره مشرف به مدت چهار سال حکومت ایالت سرحد را در دست داشته و در ائتلاف حاکم ایالت بلوچستان نیز عضویت داشت . وی که پرورش دهنده طالبان پاکستان بوده بعد از سرنگونی ردژیم طالبان در افغانستان فضا را برای پرورش و قدرت یافتن طالبان محلی در ایالت سرحد بلوچستان ساماندهی کرد و امکانات گسترده ای را در اختیار آنها قرار داد.
او که یکی از اعضای اصلی « حکومت در سایه پاکستان » به شمار می رود در همه دوره ها در کنار دولت پاکستان بوده و همواره از حمایت دولت پاکستان آمریکا و عربستان برخوردار بوده و حتی بعد از سرنگونی طالبان در افغانستان (اگر آمریکایی ها در اهدافشان در خصوص نابودی طالبان صداقت می داشت او و امثال او را باید مجازات می کردند ولی دیدیم که او بعد از آن ) در پاکستان به قدرت شگرفی دست یافت و بدین ترتیب طالبان با حمایت های داخلی و خارجی و دولت ایالتی جمعیت علما اسلام و جماعت اسلامی (به رهبری قاضی حسین احمد) در این منطقه رشد کرد.
در دیماه سال ۱۳۸۶ فرماندار منطقه قبایلی کرم ایجنسی (به مرکزیت پاراچنار که به شهرستان دیگری انتقال یافته بوده ) در مراسم تودیع خود طی سخنانی اعلام کرد که « نقشه پاراچنار در سال ۱۳۸۶ تغییر خواهد کرد; یعنی این که جنگ علیه شیعیان از قبل طراحی شده و قرار بود که پاراچنار در سال ۲۰۰۷ بدست طالبان تحت حمایت دولت بیفتد و شیعیان نیز به دیگر مناطق کوچانده شوند! . » در همین ایام سفیر آمریکا نیز در یک سفر غیر منتظره و غیر معمول وارد پاراچنار شد و به منطقه « تری منگل » در نزدیکی های مرز افغانستان رفت و احتمال درگیری ها شدت یافت .
در فروردین ۱۳۸۶ سیلی ویرانگر مناطق مختلف پاراچنار را تخریب کرد و حکمران وقت ایالت سرحد (سپهبد بازنشسته علی محمد جان اورکزئی معروف به عداوت شدید با شیعه که چندین جنگ و درگیری علیه شیعیان مناطق مختلف را در سابقه خود داشت ) به پاراچنار رفت و در روستایی به نام « شلوزان » اظهار داشت : « این سیل که چیزی نیست سیل و طوفانی که در ماه های آینده این منطقه را هدف قرار می دهد به مراتب ویرانگرتر و زیانبار تر خواهد بود! » .
از اظهارات مقامات دولتی و اقدامات بعدی طالبان و دولت و آمریکا و ناتو به خوبی معلوم می شود که دولت آمریکا و مشرف در برنامه های مختلف با فضل الرحمن رهبر واقعی طالبان گروه های به اصطلاح جهادی کشمیر و تمامی گروه های تروریستی و تکفیری منحله برای نیل به این هدف هماهنگ بودند و این چیزی نیست که دیگر قابل کتمان و پرده پوشی باشد.
به عبارت دیگر آمریکا و دولت پاکستان و احزاب افراطی مانند « جمعیت علمای اسلام » و « جماعت اسلامی » هر چند به ظاهر خود را مخالف طالبان جلوه می دهند اما در حقیقت در کنار طالبان هستند و نیروهای دولتی در بسیاری از موارد کار جمع آوری اطلاعات را برای حمله به شیعیان در اختیار طالبان قرار می دهند.
به هر حال از زمان روی کار آمدن مشرف در اکتبر سال ۱۳۷۸ به بعد برخی توطئه های ضد شیعی در پاراچنار و تحمیل جنگ به شیعیان اورکزئی و هنگو و در تنگنا قرار دادن شیعیان سراسر کشور و رواج حملات انتحاری به مساجد و حسینیه ها و مراسم دینی و مذهبی شیعیان کاملا ملموس بوده و از سال ۱۳۸۱ به بعد (بازهم با نظر موافق مشرف ) طالبان در پاکستان شکل گرفتند و در سایه گروه افراطی و تندرو جمعیت علمای اسلام و سایر احزاب مربوطه ایالت سرحد و مناطق قبائلی به پایگاه اصلی آنها تبدیل شدند و در این مدت تمامی باندهای جنایتکاران بالفطره و مجرمان تحت تعقیب و گروهک های منحله با نظر موافق سازمان امنیتی و اطلاعاتی و ارتش در زیر چتر « طالبان محلی » گرد آمدند.
در سال ۱۳۶۴ دولت ضیا الحق که برای ادامه حکومت خود و با هدف جلوگیری از گسترش نفوذ شیعیان به گروه های افراطی مانند « سواد اعظم » احتیاج داشت به همراهی برخی از دول مخالف شیعه در منطقه گروه تروریستی موسوم به « سپاه صحابه » را تشکیل داد که بعد از تشکیل این گروهک ترور علما و شخصیت های شیعی در سراسر پاکستان و درگیری های پراکنده در نقاط مختلف منطقه پاراچنار آغاز شد .
فتاوای ضد شیعه گروه های موسوم به جهادی و افراطی افغان در حالی در پاراچنار منتشر شد که شیعیان این منطقه در مدت درگیری و جنگ در افغانستان مواد غذایی و خوراکی برای برخی گروه های جهادی فراهم می کردند و نه فقط هیچ مشکلی برای آنها ایجاد نکرده بودند بلکه ده ها هزار نفر از مهاجرین افغان در اراضی و املاک خود پناه داده بودند و...
با تشکیل گروه های مختلف تروریستی مانند « سواد اعظم اهل سنت » « سپاه صحابه » « لشکر جهنگوی » و « طالبان پاکستانی » حلقه محاصره شیعیان در منطقه پاراچنار تنگ تر شد و از سال ۱۳۶۶ با صدور فتاوایی مانند « تصرف زنان شیعه جایز است » و « شیعیان کفار سرخ هستند » حمله و درگیری شدید علیه شیعیان آغاز شد که تا امروز نیز ادامه دارد .
از زمان روی کار آمدن ژنرال مشرف به بعد برخی توطئه های ضد شیعی در پاراچنار و تحمیل جنگ هایی به شیعیان اورکزئی و هنگو و در تنگنا قرار دادن شیعیان در سراسر کشور و رواج حملات انتحاری به مساجد و حسینیه ها و مراسم دینی و مذهبی شیعیان کاملا ملموس بوده و از سال ۱۳۸۱ به بعد (باز هم با نظر موافق مشرف ) طالبان در پاکستان شکل گرفتند و در سایه گروه افراطی و تندرو جمعیت علمای اسلام و سایر احزاب مربوطه ایالت سرحد و مناطق قبائلی به پایگاه اصلی آنها تبدیل شدند● شعار علیه مقدسات شیعه در روز میلاد پیامبر اکرم (ص ) و سکوت دولت
در زمستان سال ۱۳۸۵ سران قبایل پاراچنار در جلسه ای با حضور نماینده ناتو افغانستان و پاکستان اعلام کرده بودند که به هیچ وجه اجازه عبور کاروان های طالبان به سمت افغانستان را نخواهند داد در سال ۸۶ پاراچنار عبور کاروان های طالبان از پاکستان به سمت افغانستان آغاز شد. آنها از منطقه « چپری » (ورودی کرم ایجنسی ) تا حومه شهر پاراچنار را طی می کردند و وارد افغانستان می شدند.
دولت نیز در قبال عبور طالبان از این منطقه هیچ مسئولیتی را قبول نمی کرد و مقامات محلی اعلام می کردند که « ما هیچ کاری نمی توانیم بکنیم زیرا این افراد از اسلام آباد حمایت می شوند » و این همان زمانی بود که شیعیان متوجه عمق فاجعه شدند و خود را برای رویارویی با حوادث بعدی آماده کردند.
سه ماه بعد از اظهارات فرماندار پیشین مبنی بر تغییر نقشه پاراچنار و یک ماه بعد از اظهارات حکمران ایالت سرحد مبنی بر مواجهه پاراچنار با طوفان ها و سیل های سهمگین تر و ویرانگرتر در آوریل سال ۲۰۰۷ مناطق مختلف پاراچنار نا امن شد و از اردیبهشت ماه ۸۶ درگیری ها آغاز شد .
تروریست های تندرودر این منطقه با شیطنت دولت در راهپیمایی ۱۲ ربیع الاول روز میلاد حضرت محمد پیامبر اکرم (ص ) علیه مقدسات شیعه از جمله شهادت امام حسین و عاشورا و در حمایت از یزید و یزیدیت شعار دادند و حضرت امیرالمومنین علی علی علیه السلام و معاویه را برادر خواندند. « مرده باد شهادت حسین زنده باد یزیدیت » از جمله شعارهای آنها بود.
شیعیان در واکنش به این اقدام با مراجعه به نماینده سیاسی دولت (فرماندار منطقه ) خواستار دستگیری عاملین این ماجرا شدند اما آنها دستگیر نشدند و حتی انجمن حسینی پاراچنار با اعتراض از دولت خواست تا ۱۷ ربیع الاول موضع خود را اعلام کند و به شیعیان جواب دهد که واکنش مقامات دولتی در این خصوص منفی بود و هیچ برخوردی با مسببین صورت نگرفت .
در روز ۱۷ ربیع الاول همه شیعیان و برخی علما اهل تسنن از مناطق مختلف در حسینیه مرکزی شهر پاراچنار اجتماع کرده بودند . ۱۷ ربیع الاول از سوی شیعیان به عنوان روز میلاد رسول الله (ص ) و امام صادق (ع ) و آخرین روز هفته وحدت برگزار می شد و آنها یک مفتی سنی را نیز از کراچی برای سخنرانی در این مراسم باشکوه دعوت کرده بودند اما در حالی که مراسم ادامه داشت عده ای از شیعیان از زعما خود خواستند که موضع دولت را در قبال شعارهای افراطیون علیه مقدسات شیعه به اطلاع عموم برسانند زیرا ۱۷ ربیع الاول آخرین روز ضرب الاجلی بود که شیعیان به دولت داده بودند.
اما آنها پاسخی برای جوانان خود نداشتند بنا بر این با دست خالی از حسینیه بیرون رفتند و خواستند که در مقابل مسجد افراطی ها شعار بدهند اما نیروهای وزیرستانی ارتش که در مسجد مستقر بودند به سوی آنها تیراندازی کردند و وهابی های تروریست نیز که از قبل برای جنگ آماده بودند حمله را به شکل آتش سلاح های سبک و نیمه سنگین به حسینیه مسجد حوزه علمیه و مناطق مسکونی شیعیان آغاز کردند و تعدادی از شیعیان نیز به آنها پاسخ دادند و درگیری هایی (که هنوز نیز بصورت پراگنده ادامه دارد) آغاز شد.
شخصی بنام « عید نظر » که سرکرده این جریان بود در همان درگیری های اولیه به شدت مجروح شد اما ارتش پاکستان فورا او را با یک بالگرد به راولپندی انتقال دادند و او احتمالا در بیمارستان ارتش تحت درمان قرار گرفت .
بهرحال این درگیری به مدت یک هفته ادامه یافت ; شیعیان در این ماجرا نیز با هوشیاری عمل می کردند چون به توطئه آنها آگاه بودند بعد از این درگیری تمامی راه های منتهی به شهرهای پاکستانی تا مدت یک ماه بسته بوده و منطقه در محاصره قرار داست . پس از آن نیز راههای منتهی به شهر مسدود بود و حملاتی به افراد بی دفاع صورت می گرفت . در این درگیری ها ۶۳ تن از شیعیان شهید شدند و اولین بار ۱۱ تن از شیعیان توسط تروریست ها سر بریده شدند .
بعد از برقراری آتش بس در منطقه شیطنت های زیادی برای آغاز مجدد جنگ از سوی تروریست های مرموز صورت گرفت که بدین شرح می باشد :
گروهک منحله تروریستی سپاه صحابه ایالت سرحد (که بر اساس قانون حق تجمع و گردهمایی نداشت ) بعد از اجلاس سالانه خود در پیشاور اعلام کرد که در جنگ بعدی از همه نیروهایی جهادی کشمیر و افغانستان (که تجربه جنگ با ارتش های قوی دنیا را دارند) علیه پاراچناری ها استفاده خواهد شد و به شیعیان پاراچنار درسی فراموش ناشدنی داده خواهد شد!
یکی از عناصر تروریستی وابسته به دولت « سرگرد مست گل » (که در سال های قبل در کشمیر موجبات نکبت و بدبختی را برای مسلمانان آنجا فراهم کرده بود و یکی از مکان های مقدس کشمیر به نام « چرار شریف » را به آتش کشیده و در نزد افراطی های پاکستانی به عنوان « فاتح چرار شریف » شهرت یافته بود) نیز به پیشاور آمده و طی یک کنفرانس مطبوعاتی با اشاره به آنچه وی « کارنامه جهادی می خواند » از وارد شدن به اصطلاح مجاهدین کشمیری در جنگ بعدی علیه شیعیان پاراچنار خبر داد و نسبت به عواقب رفتار شیعیان که جانانه از دین و خانه و ناموس خود دفاع کرده بودند هشدار داد.
این اقدامات و اظهارات تروریست ها نشان می داد که جنگ پایان نیافته و پاراچنار هنوز باید منتظر تغییر نقشه منطقه خود باشد! بدنبال این مسائل اتفاقاتی تا جنگ نوامبر رخ داد که خلاصه آن بدین شرح می باشد :
در این مدت تروریست ها سه نفر از شیعیان پاراچنار را که در اداره پلیس هنگو خدمت می کردند با خودرو زیر گرفته و به شهادت رساندند.
اتفاق دیگر حمله انتحاری به شیعیان پاراچنار بود که در روز ۱۳ مرداد ۱۳۸۳ در بازاری به نام « عیدگاه مارکت » صورت گرفت که ۱۲ نفر در آن شهید و ده ها نفر دیگر مجروح شدند. بعدا مشخص شد که این حمله با نظر موافق معاون فرماندار پاراچنار صورت گرفته بود; عامل این حمله نیز شناسایی شد اما دولت اقدامی در راستای ایجاد آرامش به عمل نیاورد و کسی دستگیر نشد.
یک عضو پاراچناری پرسنل شبه نظامیان وابسته به ارتش در وزیرستان جنوبی با فجیع ترین وضع ممکن و با دستان بسته توسط عده ای سربریده شد در حالی که افراد مسلح در اطراف محل شهادت وی شعارهای الله اکبر سر می دادند. « سی دی » این اقدام وحشیانه به سراسر مناطق شیعه نشین فرستاده شد.
تروریست های گرگ صفت یک عضو پاراچناری پرسنل پلیس هنگو به نام « سید امجد حسین » را از کنار پاسگاه پلیس در شهر دوآبه ربوده و سر بریدند « لائق حسین » و « امجد حسین » کسانی بودند که با عنوان جهاد توسط تروریست های مدعی جهاد به شهادت رسیدند.
● جنگ تمام عیار ۲۵ آبان ۱۳۸۶ و شهادت ۷۵ تن از شیعیان
سید امجد حسین در اواسط ماه نوامبر به شهادت رسید و در روز ۱۵ نوامبر تعدادی از وهابی ها بر سر مسائل ناموسی با یک دیگر درگیر شدند که در نتیجه آن سه نفر از آنها مجروح شد و این درگیری را به شیعیان نسبت دادند; بنا براین در روز ۲۵ آبان تمامی مغازه ها و فروشگاه های اهل تسنن در شهر تعطیل بود. شیعیان این مسئله را به مقامات محلی یادآور شدند و از آغاز جنگی دیگر اظهار نگرانی کردند ولی دولتمردان توجهی نکردند و نزدیکی های ظهر آن روز حملات وسیعی علیه مناطق مسکونی و حسینیه ها و مساجد شیعه آغاز شد.
قابل توجه است که همانگونه که در جنگ اول بیش از ۵۰۰ نفر از اعضای القاعده در شهر پاراچنار مستقر شده بودند که تقریبا همه آنها در آن جنگ به هلاکت رسیدند در این جنگ نیز تعداد بیشتری از اعضای القاعده و به اصطلاح جهادی های کشمیری و پاکستانی با پوشش های گوناگون به این شهر آمده بودند و در مسجد و چند باب هتل و منازل تروریست ها مستقر شده بودند که آنها نیز در این شهر به هلاکت رسیدند و سرانشان به وسیله بالگردهای ارتش به اسلام آباد انتقال یافتند و بقیه در منطقه نظامی در گورهای دسته جمعی به خاک سپرده شدند.
به هر حال جنگ در تاریخ ۲۵ آبان مجددا با شدت تمام آغاز شد و به کل منطقه قبایلی پاراچنار سرایت کرد . این درگیری همه جانبه بیش از ۵۰ روز ادامه یافت دست کم ۷۵ تن از شیعیان در این مدت شهید و صدها نفر نیز زخمی شدند . در این مدت جنگ در منطقه پیوار نیز آغاز شد. در همین زمان محاصره پاراچنار نیز تشدید شد و رفت و آمد به سایر شهرها غیرممکن گردید.
در این مدت تحولات مهمی نیز در سراسر پاکستان روی داد.
بی نظیربوتو نیز در ۶ دیماه در یک حمله مشکوک تروریستی جان باخت و انتخاباتی که قرار بود در ژانویه برگزار شود به ۲۹ بهمن موکول شد.
در این روزها مبارزات انتخاباتی احزاب سیاسی مانند سایر مناطق پاکستان در پاراچنار نیز آغاز شد در حالی که انتظار نمی رفت مردم پاراچنار با وجود پشت سر نهادن جنگ و محاصره همه جانبه و مشکلات اقتصادی موجود به مسئله انتخابات توجه کنند اما برخلاف دیگر مناطق قبائلی در این منطقه مبارزات انتخاباتی به نحو مطلوبی ادامه یافت .
● حمله انتحاری بهمن ۱۳۸۶ و تشدید محاصره
دشمن با استفاده از مبارزات انتخاباتی و غفلت مردم از تدابیر امنیتی لازم یک خودروی حامل مواد منفجره را در یک تجمع انتخاباتی در همان محل قبلی یعنی « عیدگاه مارکت » منفجر کردند که در این انفجار بیش از ۶۰ نفر از شیعیان شهید و صدها نفر مجروح شدند .
بعد از این حمله درگیری های دیگری در پاراچنار روی داد و البته خشونت طلبان و تروریست ها بعد از این درگیری ها در شهر پاراچنار کاملا " شکست خوردند و باقیمانده ها با کمک ارتش از این منطقه خارج شدند.
نکته قابل ذکر این است که خانواده و زنان و کودکان اهل تسنن بعد از این حوادث تا مدتی در پناه شیعیان بودند و شیعیان بعد از آن آنها را به نیروهای دولتی تحویل دادند و شاهدان عینی گفتند که نیروهای دولتی به گونه ای با این خانواده ها رفتار کرده بودند که آنها فریاد بر می آوردند و می گفتند « ما را به شیعیان برگردانید که آنها برادران ما هستند و ما را مانند اعضای خانواده هایشان حفظ می کنند! » .
بعد از این درگیری ها طالبان با همکاری مخفیانه دولتمردان از ورود مواد غذایی مواد دارویی و بهداشتی و ابزارآلات پزشکی و سوخت جلوگیری کردند.
در این ایام بود که تروریست ها در ورودی شهرستان کرم ایجنسی و در روستای چپری سه دستگاه نفتکش درحال سوخت رسانی به شیعیان را (در حالی که اسکورت نیروهای دولتی را نیز به همراه داشتند) توقیف نموده و خدمه و سربازان دولتی را (که شیعه بودند و دستور درگیری با تروریستها را نداشتند) ربودند.
اجساد قطعه قطعه شده شش نفر از آنها به شیعیان تحویل داده شد و شش نفر دیگر نیز درحالی به شیعیان بازگردانده شدند که به شدت مجروح بودند و از سوی دیگر شیعیان هشت نفر از اسیران طالبان را صحیح و سالم به میانجیگران تحویل دادند.
این حادثه زمانی روی داد که میانجی گران (مامور دولت در ظاهر) می خواستند برای ایجاد صلح در بین طرفین به تبادل اسرا بپردازد اما شیعیان در قبال اسیران زنده اجساد عزیزانشان را دریافت کردند که این امر باعث نارضایتی و خشم شیعیان شد.
در تیر ماه ۱۳۸۷ چند تن از تروریست ها در منطقه « شلوزان » چهار نفر از جوانان شیعه را در مراسم عروسی هدف آتش قرار داده و به شهادت رساندند و روز بعد از آن تروریست های زندانی در شهر صده با تبانی مقامات دولتی دروازه مرکزی زندان را شکستند و در مسیر کاروان سوخت و مواد غذایی که از پیشاور عازم پاراچنار بود کمین کردند.
این کاروان شامل ۲۳ دستگاه کامیون و نفتکش متعلق به شیعیان بود و تعداد زیادی از نیروهای دولتی نیز با آنها در حال حرکت بودند اما همین که کاروان به روستایی به نام « پیر قیوم » رسید از سوی تروریست ها مورد حمله قرار گرفت . ۹ دستگاه از کامیون های مذکور بدون توجه به دستور توقف تروریست ها خود را به مناطق شیعه نشین رساندند و ۱۳ دستگاه کامیون به دام افتادند . نیروهای دولتی اما در آنجا مورد استقبال تروریست ها قرار گرفتند و طبق برنامه تعیین شده محل را ترک کردند . جمعا ۲۰ نفر از شیعیان در این کامیون ها بودند . تروریستها بعد از غارت کامیون ها آنها را به آتش کشیدند و شش نفر از سرنشینان این کامیون ها نیز زنده زنده در کامیون ها سوختند. هشت نفر از شیعیان به محل نامعلومی انتقال داده شدند که اجساد قطعه قطعه شده آنها چند روز بعد به شیعیان تحویل داده شد و بقیه افراد با ترفندهای مختلف از محل فرار کردند . اگرچه گزارش های اولیه حاکی از آن بود که ۲۰ نفر از شیعیان در آتش کینه وهابی ها سوخته اند.
همانگونه که اشاره شد نیروهای دولتی هیچگونه واکنشی در برابر تروریست ها از خود نشان ندادند و کاملا آشکار بود که این برنامه از قبل با همدستی مقامات دولتی و نظامی طراحی شده بود.
● تشدید محاصره و گروگان گیری از شیعیان
محاصره منطقه کار را به جایی رسانده بود که زندگی عادی مردم با مشکلات فراوانی مواجه بود; پاراچنار در محاصره کامل قرار داشت و مواد غذایی که گهگاهی از افغانستان وارد پاراچنار می شد با قیمت های بسیارگران در اختیار شیعیان قرار می گرفت مثلا " یک کیسه آرد که ۲۰۰۰ روپیه قیمت داشت با مبلغ ۸۰۰۰ هزار روپیه در اختیار شیعیان قرار می گرفت روغن برنج و مواد دارویی اصلا " یافت نمی شد و عده ای از مردم از نبود مواد دارویی جان خود را از دست دادند عده بسیار زیادی از کارگران کاملا بیکار شدند و وضعیت بسیار وخیمی بر این منطقه حاکم بود که این وضعیت همچنان ادامه دارد.
محاصره و درگیری از اردیبهشت ۸۶ شروع شد و تا آذر ماه ۸۷ ادامه داشت و این محاصره که دسامبر تا فوریه شکسته شده بود و رفت و آمد شیعیان به سایر شهر در جریان بود و با وجود حملات تروریستی متعدد به شیعیان پاراچنار در بین راه پاراچنار به پیشاور و حمله انتحاری به حسینیه پاراچناری ها در پیشاور و ربوده شدن افراد زیادی از پاراچناری با هدف دریافت غرامت مردم به رفت و آمد خود ادامه می دادند اما تروریست ها در بهمن ماه ۱۳۸۷ ۲ نفر را قبل از ورود به منطقه کرم ایجنسی شهید کرده و ۳ نفر را ربودند و روز بعد نیز آنها یک مینی بوس حامل ۱۲ مسافر شیعه را ربودند و یک نفر از آنها را ـ که خود را از مینی بوس بیرون پرت کرده بود ـ به شهادت رساندند و از آن روز به بعد محاصره منطقه از سر گرفته شده و مسافرین شیعه با عبور از استان های مختلف افغانستان خود را به پیشاور می رسانند.
از آن زمان تاکنون شیعیان زیادی گروگان گرفته شده اند فشارهای زیادی علیه مردم وارد می شود باج گیری از آنها هنوز ادامه دارد نیروهای طالبان در این منطقه به طور کامل خودکامگی می کنند و دولت پاکستان نه فقط اقدامی جدی علیه آنها به عمل نمی آورد بلکه به شیعیان پاراچنار اعلام کرده است که « از رو در رویی با طالبان ناتوان است و البته اگر شیعیان بخواهند دولت آماده است تسلیحات مورد نیاز را در اختیارشان قرار دهد! » .
به هر حال از اردیبهشت ۱۳۸۶ تاکنون بیش از ۶۱۴ نفر در پاراچنار در مدت این دو سال شهید شده اند و بیش از سه هزار نفر زخمی شده اند و چندین نفر هم اسیر شده اند.
در درگیری آخر در ماه رمضان گذشته در منطقه « باغ زئی » تعداد زیادی از تروریست ها فرار کردند و ۳۲ پایگاه نظامی آنها هم به تصرف شیعیان درآمد و شخصی بنام « ابواللیث اللیبی » مرد شماره چهار القاعده در این منطقه کشته شد و دولت پاکستان وی را با بالگرد ارتش به وزیرستان منتقل کرد و آن منطقه را نیز بمباران کرده و به آمریکایی ها اعلام کرد که ابواللیث را وزیرستان کشته است !.
می توانیم بگوییم درگیری در پاراچنار جنگ صهیونیست و مزدورانش علیه شیعیان است و در این راستا از هر دولتی که در پاکستان در راس قرار بگیرد استفاده می کنند.
● کوچ اجباری شیعیان از پاراچنار
در این مدت در پاراچنار مردمی که اهل جنگ بودند به مقابله پرداختند آنهایی که فقیر و مستضعف هستند بیکار مانده اند و بسیاری از آنها به شهرهای پیشاور لاهور کویته و پنجاب و بسیاری از کارگران به جمهوری اسلامی ایران مهاجرت کرده اند تا بتوانند حداقل روزگار عادی خانواده های خودشان را اداره کنند.
تروریست ها هنگامی که فردی را می ربایند پول هنگفتی را به عنوان غرامت در برابر آزادی او مطالبه می کنند و بسیاری از خانواده ها مجبور می شوند منزل و زمین خود را بفروشند و پس از این اقدام هم هیچ راهی برای زندگی در این منطقه ندارند و این احتمال وجود دارد که از مجبور به مهاجرت می شوند.
آدم ربایی در واقع برای در تنگنا قرار دادن شیعیان است زیرا آنها اولا دیگر احساس امنیت نمی کنند و ثانیا با پرداخت غرامت اقتصادشان تباه می شود و از سوی دیگر تروریستها با پول دریافتی از شیعیان به خرید تسلیحات می پردازند و خود را برای حملات بعدی علیه این منطقه آماده می کنند.
از طرف دیگر ارتش پاکستان هم که آمریکا به نوعی در آن نفوذ دارد به نوعی از این تروریست ها حمایت کرده و می کند.
دولت های پاکستان هم همگی با این عوامل همراه و همدست بوده اند. به طور مثال در دوره ضیاالحق ارتش پاکستان جلسه ای به ریاست سرتیپ « امتیاز » برگزار شد که در آنجا مطرح شد که دو گروه « شیعه » و « سندی » دشمن پاکستان هستند و ما باید با آنها مبارزه کنیم دولت اعلام کرد که شیعیان و مردم استقلال طلب ایالت سند دشمن امنیت پاکستان هستند و باید آنها را از بین ببریم و این درگیری های امروز هم در ادامه همان سیاست ها است .
در پایان می توان گفت که وحدت اسلامی یکی از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی بوده و استراتژی این نظام اسلامی و شیعیان جهان تعیین گردید و از آن زمان به بعد در شبه قاره به ویژه پاکستان هم این موضوع از سوی شیعیان پیگیری شد و هنگامی که استکبار احساس کرد این حرکت منافعش را تهدید می کند ایجاد موانع را آغاز کرد و گروه های تروریستی یکی پس از دیگری تاسیس شدند و سیاست ایجاد تنش و فتنه انگیزی میان شیعه و سنی را دنبال کردند و با نام اسلام و حتی جهاد علیه شیعیان وارد عمل شدند و خود را اهل تسنن معرفی می کنند.
اما با این حال شیعیان پاکستان با هوشیاری کامل و آگاهی از توطئه دشمنانشان در بسیاری از مناطق نه تنها با اهل تسنن درگیر نمی شوند بلکه در شادی ها و غم در کنار یکدیگرند و با حفظ وحدت اسلامی میان خود توطئه دشمنان را به خوبی خنثی کرده اند.
● و اما کلام آخر
به طور کلی اهداف طالبان وهابی ها و حامیان آنها آمریکا برخی دولت های ضد شیعه منطقه از فشار بر شیعیان و کشتار آنها در منطقه استراتژیک پاراچنار به شرح ذیل است :
۱ ) تضعیف شیعه و متوقف کردن روند پیشرفت این منطقه شیعه نشین و سرسبز و زیبا که هم از لحاظ طبیعی زیباترین و آبادترین است و هم از نظر سطح سواد و حضور در عرصه های گوناگون کشور در بین مناطق قبائلی بی نظیر است .
۲ ) ایجاد اختلاف در بین شیعیان پاراچنار و قبائل دیگر . در نتیجه این اقدامات که هم اینک عبور شیعیان از مناطق قبائلی غیر شیعه غیر ممکن است و در صورتی که بخواهند از این مناطق عبور کنند و شناسائی شوند احتمال زنده ماندنشان به شدت ضعیف خواهد بود.
۳ ) تخلیه شیعیان از منطقه پاراچنار و کوچاندن آنها به دیگر مناطق پاکستان ; در واقع هدف اصلی پنهانی این موضوع تشکیل کشور پشتوستان و تجزیه کشورهای افغانستان ایران و پاکستان است که گام اول این طرح تخلیه شیعیان از منطقه پاراچنار است ; زیرا طرح تاسیس کشوری به نام پختونستان یا پشتونستان با هدف ایجاد یک پایگاه قابل اعتماد آمریکا در منطقه پیگیری می شود و برای شیعیان جایی در این پایگاه آمریکایی وجود ندارد.
۳ )ایجاد پایگاه آمریکا در منطقه استراتژیک همجوار پاراچنار; و یا خود پاراچنار . برای این امر هم مجاورت شیعیان برای آنها مفید نیست و به اعتقاد آنها شیعیان نوعی تهدید بالقوه محسوب می شوند و باید کوچ کنند.
۴) تسویه حساب آمریکا باالقاعده به قیمت جان و مال و امنیت شیعیان ; آنها معتقدند که طالبان باید به شیعیان حمله کنند و در واکنش به آنها شیعیان هم به مقابله با آنها بپردازند و خود آمریکا نیز از این مساله سود کند چرا که در ظاهر این دولت برای نابودی طالبان در افغانستان حضور دارد.
۵) در واقع القاعده و طالبان مثل دو لبه قیچی قصد دارند شیعیان را قیچی کنند; از یک طرف طالبان والقاعده در رفتارهای خود نشان داده اند هر زمانی که بخواهند می توانند با آمریکا کنار بیایند و از طرف دیگر آمریکا هم در طول ۸ سال مبارزه با آنها نه تنها القاعده و طالبان را ریشه کن نکرده بلکه به گسترش و رشد آنها نیز کمک کرده است حتی در طول حضور خود در عراق و افغانستان هیچ ضربه محکمی بر پیکر آنها وارد نکرده و مانند یک مترسک از آنها استفاده می کنند حتی اخیرا هم در افغانستان بحث مذاکره با طالبان را به رسمیت شناخته اند.
۶) آمریکا با این کار محاصره ایران را تقویت می کند و ارتباط ایران را با همسایگانش قطع و گام های موثری برای تحکیم قدرت خود در منطقه برمی دارد.
به عبارت دیگر آمریکا با حضور در افغانستان و پاکستان نفوذ خود را در اطراف چین هم مستحکم تر کرده ضمن اینکه از تمامی مخالفین جمهوری اسلامی ایران در این کشورها حمایت می کند و نیروهای شورشی و گروه های تروریستی مانند « جندالله سپاه صحابه و طالبان » را نیز تقویت می کند و یک گام به سناریوی « حضور در میان رقابت های برتر منطقه » نزدیک تر شده است .
۷ ) ذخایر عظیم هسته ای و انبارهای اتمی پاکستان در ایالت سرحد بنا شده است و مواد خام اورانیوم غنی شده در این منطقه به وفور یافت می شود بنابراین آمریکا با حضور در این منطقه در واقع سناریوی « کنترل پاکستان اتمی » را عملی خواهد کرد که هم برای ایران و هم برای چین که نزدیک این منطقه است تهدید محسوب می شود.
۸ ) آمریکا با حضور در افغانستان و تحریک طالبان برای کوچاندن شیعیان از مناطق قبایلی پاراچنار و ایالت سرحد در واقع خنجری بر پشت مردم منطقه کاشته است . اگر آمریکا در افغانستان و ایالت سرحد در شمال غرب پاکستان مسلط شود می تواند شکافی را در بین پنج کشور هسته ای ایجاد کند.
در واقع میان روسیه چین پاکستان هند و ایران پایگاهی ایجاد کرده که به راحتی می تواند برای این پنج قدرت تهدیدی بالقوه باشد.
● گزارش از روح الله قاسمیان
تروریست های تندرو در راهپیمایی روز میلاد حضرت رسول (ص ) علیه مقدسات شیعه از جمله شهادت امام حسین (ع ) و عاشورا و در حمایت از یزید و یزیدیت شعار دادند. « مرده باد شهادت حسین زنده با یزیدیت » شعارهای آنها بود اما هیچ برخورد با آنها صورت نگرفت
تاکنون شیعیان زیادی گروگان گرفته شده اند فشارهای زیادی علیه مردم وارد می شود باج گیری از آنها هنوز ادامه دارد نیروهای طالبان در این منطقه به طور کامل خود کامگی می کنند و دولت پاکستان نه فقط اقدامی جدی علیه آنها به عمل نمی آورد بلکه به شیعیان پاراچنار اعلام کرده است که « از رودررویی با طالبان ناتوان است و البته اگر شیعیان بخواهند دولت آماده است تسلیحات مورد نیاز را در اختیارشان قرار دهد »
از اردیبهشت ۱۳۸۶ تاکنون بیش از ۶۱۴ نفر در پاراچنار شهید و بیش از هزار نفر زخمی و چندین نفر نیز اسیر شده اند
شیعیان پاکستان با هوشیاری کامل و آگاهی از توطئه دشمنانشان در بسیاری از مناطق نه تنها با اهل تسنن درگیر نمی شوند بلکه در شادی ها و غم در کنار یکدیگرند
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی