چهارشنبه, ۱۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 5 March, 2025
مجله ویستا
مبدا و مقصد حکمت

أدع إلی سبیل ربّك بالحكمهٔ والموعظهٔ الحسنهٔ و جادلهم بالّتی هی أحسن.۱
به راه پروردگارت با حكمت و موعظه حسنه و جدال احسن فرا بخوان.
دعوت باید به راه پروردگار تعالی و به وسیله «حكمت» باشد، حال سؤال این است كه راه پروردگار چیست، و حكمت چه میباشد. باید توجه داشته باشیم كه ذات مقدسی كه در كمال و جمال بیمنتهاست میفرماید:
یؤتی الحكمهٔ من یشاء و من یؤت الحكمهٔ فقد أوتی خیراً كثیراً و ما یذّكّر إلّا أولو الألباب.۲
او به هر كه بخواهد حكمت را میدهد و به هر كس حكمت داده شود به درستی خیر كثیر به او عطا شده است و جز صاحبان خرد متذكر نمیشوند.
این آیه نشان میدهد كه حكمت به هر كسی داده نمیشود بلكه صرفاً به اشخاص خاصی كه خداوند با اختیار خود برگزیده داده میشود. و خدایی كه بسیار در نزد او اندك است اندكی از حكمت را به «خیر كثیر» توصیف نموده است؛
▪امّا حكمت چیست؟ مرجع واقعی تفسیر كلام الهی كه همان مفسرین شرعی كلام او هستند [معنای حكمت را برای ما شرح دادهاند.]
در روایت شریفی از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است كه دربارهٔ این فرمودهٔ خداوند تبارك تعالی: «هركس به او حكمت داده شود محققاً خیر كثیری به او داده شده است» میفرماید:
[حكمت] همان اطاعت خداوند و معرفت امام است.۳
مجلس ما مجلس خطابه نیست و شما بحمدالله از اهل علم هستید و آنچه برای ما مهم است، این است كه در این مقوله با تفقه در آیات و روایات آنچه از كتاب و سنت قابل فهم است را دریابیم. حكمت، این فرموده خداوند است كه میفرماید؛
هو الّذی بعث فی الأمّیّین رسولاً منهم یتلو علیهم آیاته و یزكّیهم و یعلّمهم الكتاب و الحكمهٔ.۴
اوست خدایی كه پیامبران را در میان امتها و از خود آنها فرستاد تا آیات الهی را بر ایشان بخوانند و آنها را تزكیه نمایند و كتاب و حكمت را به آنها بیاموزند.
دقت در فهم قرآن و حدیث ما را به این نتیجه میرساند كه بعثت همه انبیا از آدم تا خاتم با تلاوت آیات الهی شروع و به حكمت منتهی میشده است. اگر بخواهیم معنای واقعی روایت امام صادق(ع) را دریابیم باید این حكمتی را كه بعثت انبیا به آن منتهی میشود و خداوند به پیامبرش دستور میدهد را بشناسیم. حكمتی كه اندكش هم خیر كثیر است.
این حكمت دارای مبدأ و مقصدی است. مبدأ آن فرمانبری خداوند تبارك و تعالی و مقصد ومنتهایش معرفت امام(ع) میباشد.
این چه خط و مسیری است كه سرآغازش خداوند تعالی و انتهایش خاتم اوصیا(ع) است و به سوی مواریث انبیا پایان میپذیرد.آنچه كه اندیشه اندك میفهمد و نتیجهای كه به آن دست مییابد این است كه هم تشریع و هم تكوین از نقطهای آغاز و به نقطهای منتهی میشود.
این دو از ذات مقدس متعال آغاز و به امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ منتهی میشوند. این حرف یك سخن خطابی نیست بلكه عین برهان است.
نهایت اینكه انسانهایی كه در حد پایینی از علم و اندیشه هستند و ادراكات حسی آنها ضعیف است تا همین الآن نیز به این مسئله نرسیدهاند كه طبیعت و ماورای طبیعت در دو كلمه خلاصه میشوند؛ «من منه الوجود» و «من به الوجود» (كسی كه هستی از اوست و كسی كه هستی به واسطهٔ او استمرار دارد.) این حقیقتی است كه این حدیث شریف به آن تصریح میكند.
بنابراین حكمت از خداوند تعالی آغاز و به ولی اعظم او ـ صلوات الله علیه ـ منتهی میشود و این همان چیزی است كه بارها تكرار كردهایم؛ ما منه الوجود و ما به الوجود، كه در این جلسه مجال شرح آن نیست.
آنچه مجالش در امروز هست فهم این حدیث شریف از امام باقر(ع) است. ایشان میفرمایند:
هر كس كه بمیرد و برای او امامی نباشد به مرگ جاهلیت مرده است، و هر كه بمیرد و عارف به امامش باشد زیانی برای او نیست كه این امر [ظهور] پیش افتد یا پس افتد و هر كه عارف به امام خود بمیرد چون كسی است كه با امام قائم (ع) در زیر خیمه او باشد.۵
اندیشمندان در این حدیث تأمل كنند، میفرماید: «هر كس كه بمیرد و عارف به امامش باشد» یعنی با این معرفت به نقطهٔ نهایی در وجود كه همان امام است میرسد و همراه با امام در خیمه و چادر مخصوصش میباشد. این است [معنای] معرفت امام. این معرفت نیاز به سه اصل دارد كه ما به اندازه وسعت وقت آن را شرح میدهیم موضوع همان امام زمان(ع) است و در اینجا یك «عنوان» داریم و یك «معنون» (موضوع) و معنون هم دو جنبه دارد، یك جنبهٔ عمومی و یك جنبهٔ خصوصی.
بنابراین هرگاه انسان امام زمانش را بشناسد در درجهٔ اول«امامت» را شناخته و در درجهٔ بعد امام را به عنوان عام آن و سپس امام زمان (ع) را با عنوان خاصش میشناسد. امّا امامت چیست؛ مفهومی بلند و والا، به گونهای كه انسان تا امامت را نشناسد معنای این بیان بلند خداوند را نخواهد فهمید:
و إذ ابتلی إبراهیم ربّه بكلمتٍ فأتمّهنّ قال إنّی جاعلك للناس إماماً قال و من ذرّیّتی قال لاینال عهدی الظالمین.۶
به یاد آر هنگامیكه خداوند ابراهیم را به اموری چند امتحان فرمود و او همه را به جای آورد آنگاه خداوند فرمود من تو را امام مردم قرار دادم عرض كرد این امامت به فرزندان من نیز عطا میفرمائی؟ خداوند فرمود عهد من هرگز به مردم ستمكار نخواهد رسید.
در تفسیر این آیه از جانب ائمه(ع) احادیثی با كلماتی بلیغ و معانی والا رسیده است كه انسان هرگاه در آنها غور میكند به رشحهای از فرات فیض آنها میرسد. فرمودهاند كه ابراهیم(ع) از چهار مرحله و امتحان گذشت تا به امامت رسید. امام صادق(ع) میفرماید:
خداوند ابراهیم را «عبد» قرار داد قبل از آن كه او را «نبی» گرداند و او را نبی قرار داد قبل از اینكه او را «رسول» گرداند، و او را رسول گرداند قبل از اینكه او را «خلیل» قرار دهد و او را خلیل قرار داد قبل از اینكه او را امام گرداند پس وقتی كه همه امور در او جمع شد فرمود: من تو را برای مردم امام قرار دادم. و چون امامت در چشم ابراهیم عظیم جلوه كرد عرض كرد: از ذریه من چطور؟ خداوند فرمود: عهد من به ظالمین نمیرسد.شخص سفیه، امام و رهبرشخص پرهیزگار نمیشود.۷
برگزیدن خداوند در مرحله عبودیت و نبوت و رسالت و انتصاب الهی در مرحله امامت به بحث مفصلی نیاز دارد. همچنین درجات عبودیت و نبوت و رسالت. و چه خوب است كه در تركیب و ماده و هیئت تركیبی كه استفاده شده تأمل كنید. در بیان علت اینكه چرا خداوند ابراهیم را خلیل قرار داد گفته شده كه دلیلش این بوده كه او هرگز از هیچ مخلوقی طلب حاجت نكرد.
در این مقام والای انسانی بیندیشید و اینكه به چه درجهای رسیده بود آن كسی كه در سلسله نبوت فرد دوم است. این [انسان] معاملهاش با خلق این طور بود كه هیچگاه پیش نیامد كه كسی از او طلب حاجت كند و جواب رد بگیرد. معنای كلام امام صادق(ع) این است كه ابراهیم (ع) وقتی در هر دو جنبه تعامل با حق و تعامل با خلق به كمال رسید به آن نقطه عالی بلند مرتبه نائل شد و در این موقع بود كه خداوند درباره او فرمود:«همانا تو را برای مردم امام قرار دادم.»این است امامت؛ بنابراین ارزش منصب ربانی راكم مشمارید و به سنن الهی لطمه وارد نسازید و دستانتان را به سمت اسرار ربوبی دراز نكنید و مقام عظیم امامت را برای مردم معرفی كنید.
این درباره امامت، امّا آن امامی كه این لباس زیبا برای اندامش دوخته شده كیست. من فقط متن یك حدیث را بدون شرح آن برای شما میخوانم چون وقت زیادی برای ما باقی نمانده است؛
خداوند تبارك و تعالی امام را به پیشوایی خلقش منصوب كرده و او بر روزی خواران اهل جهان، چه عاصی باشند و چه مطیع، حجت قرار داده و خدا تاج وقار خود را بر سر او قرار داده و از نور جباریتش او را پوشانده، با رشتهای الهی تا آسمان كشیده تا فیوضات خدا از او منقطع نشود و آنچه نزد خداست جز به سبب او به دست نیاید و اعمال بندگان جز با معرفت او مقبول نیست.۸
خصوصیات امام به چهل خصوصیت میرسد: یكی از آن خصوصیات این است كه خدا به امام تاج وقار و جلال میدهد. این تاج چه تاجی است كه بر سر امام قرار میگیرد. همان تاجی كه از طریق آن به خدای تعالی بدون واسطه هیچ ملك و انسانی، حتی سیدالمرسلین توجه میكنند. پس حقی از طرف مخلوقات در اختیار امام(ع) نیست و آنچه در اختیار دارد همه از آن ذات مقدس است
خصوصیت دوم؛ پوشاندن وی از نور جبار است. یعنی پیكر قدسی امام (ع) سرشار از نوری است كه فهم این نور متوقف بر فهم سورهٔ نور است؛ سورهای كه به دلیل وجود دو آیه كه دربارهٔ نور الهی در زمین است به این نام خوانده میشود.
خداوند تبارك و تعالی در این سوره میفرماید:
الله نور السّموت والأرض مثل نوره كمشكوهٍٔ فیها مصباحٌ المصباح فی زجاجهٍٔ الزّجاجهٔ كأنّها كوكبٌ دریٌّ یوقد من شجرهٍٔ مباركهٍٔ زیتونهٍٔ لا شرقیّهٍٔ و لا غربیّهٍٔ یكاد زیتها یضیء ولو لم تمسسه نارٌ نورٌ علی نورٍ یهدی الله بنوره من یشاء و یضرب الله الأمثال للنّاس و الله بكلّ شیءٍ علیمٌ.۹
خداوند نور آسمانها و زمین است داستان نورش به مشكاتی ماند كه در آن چراغی روشن باشد و آن چراغ در میان شیشهای است كه تلألؤش گویی ستارهای است درخشان از درخت مبارك زیتون كه با آنكه شرقی و غربی نیست شرق و غرب جهان با آن فروزان است و بی آنكه آتشی روغن آن را برافروزد خود به خود جهانی را روشنی بخشد كه پرتو آن نور بر روی نور قرار گرفته و خدا هر كه را بخواهد به نور خود هدایت كند و خدا این مثلها را برای مردم میزند و او به همه امور داناست* در خانههایی خدا رخصت داده كه آنجا رفعت یابد و در آن ذكر خدا شود و صبح و شام تسبیح و تنزیه ذات پاك او كنند.
این نور ربانی در این بیوت مقدسه است، بیوت انبیا و اوصیا كه خداوند اذن داده كه رفعت یابند و امر فرموده كه به آنها محبت شود و اطاعت شوند. و از خصوصیات امام زمان ما است آنچه در كلام امام رضا(ع) وارد شده است كه میفرمایند:
قسم به پدر و مادرم، آن كسی كه همنام جدم و شبیه من و شبیه موسیبن عمران است دارای سینهای سرشار از نور است كه از شعاع نور قدس برافروخته میشود؛ چه بسیار زنان مؤمن شیفتهٔ تشنه و مردان مؤمن اندوهناكی كه در فقدان این آب گوارا وجودشان غمین و حیران است. گویی ناامیدانی هستند كه از دور به آنها ندا داده میشود، همانگونه كه از نزدیك به آنها ندا داده میشود، كه او برای مؤمنان رحمت است و برای كافران عذاب. دارای سینهای از نور است كه از شعاع نور قدس برافروخته میشود.
تعبیر بلیغ و عجیبی است و اشاره به همان فرمودهٔ خداوند تبارك و تعالی دارد [كه بیان شد.]
در بیان صفتهای حضرت مسیح(ع) تعبیر «جلابیب» نور به جای «جیوب نور» به كار رفته است؛ و از جمله در مناظرهٔ امام رضا(ع) با علمای نصاری آمده است كه:به جاثلیق فرمود:
ای نصرانی آگاهیت نسبت به كتاب اشعیا(ع) چگونه است؟
گفت: حرف حرف آن را میشناسم. پس به آن دو فرمود:
آیا معنای این كلام را میدانید؛ ای قوم همانا من صورت الاغ سواری را دیدم كه جلبابهایی از نور پوشیده بود و استر سواری را دیدم كه نورش همانند نور ماه بود.۱۰
همان طور كه از امیرالمؤمنین(ع) در توصیف امام مهدی(ع) تعبیر«كوكب دری و درخشان» نقل شده است:
[در آیه مزبور] «مشكات» رسول الله و «مصباح» وصی و اوصیا و «زجاجه» فاطمه زهرا و «درخت مبارك» رسول الله و «كوكب درخشان» قائم منتظر است كه زمین را از عدل پر میكند.۱۱
و از امام كاظم(ع) در تفسیر این فرمودهٔ خداوند تعالی:
لیظهره علی الدّین كلّه ولو كره المشركون.۱۲
تا آن [دین حقیقی] را بر هر چه دین است پیروز گرداند هر چند مشركان خوش نداشته باشند.
نقل شده است كه میفرماید:
خداوند این دین را بر همه ادیان ظاهر میكند، در هنگام قیام قائم و میفرمایند، خدا فرمود:
الله متمّ نوره ولو كره الكافرون.۱۳
و خدا ـ گر چه كافران را ناخوش افتد ـ نور خود را كامل خواهد گردانید.
یعنی نور ولایت قائم.۱۴
بالاترین كلمات برای توصیف، كلمه نور است چون خداوند، خودش را به آن توصیف كرده است و فرموده: «خداوند نور آسمانها و زمین است» و سپس پیامبرو امام (ع) را به آن توصیف نموده؛ «داستان نورش همچون مشكاتی است كه چراغی در آن روشن است، و آن چراغ در میان شیشهای است كه از تلألؤ آن گویی ستارهای درخشان است.در خانههایی كه خداوند اذن داده كه بلند مرتبه باشند» و پایان این خانهها و برترین آنها بیت رسول الله و نور اوست كه در میان این نور امام مهدی(ع) هم میباشد.
«خداوند هر كه را بخواهد به نورش هدایت میكند» خداوند نور را به اسم خودش با «ضمیر غائب» اضافه كرده است و در آن دلالت خاصی است كه اشاره دارد به رابطهٔ دوطرفهای كه بین غیب خداوند و غیبت ولیش وجود دارد. غیبتی كه طولانی شدن آن وسیلهای برای امتحان مردم است.
پس خدای غیبالغیوب استحقاق دارد كه اسم خود را به غیب اضافه نماید و بفرماید:« هو الله أحد.»
بنابراین او (امام عصر(ع)) نوری است كه در این آیه به ضمیر «هو» اضافه شده است.این امام زمان، ارواحنا فداه، است؛ خورشید الهی نور افشان عالم، در حالی كه ابرها او را پوشاندهاند. غائب حاضری كه به همراه جنود الله مشغول عبارت و عمل خود است. كسی كه خضر (ع) گوش به فرمان اوست و از او علم لدنی را فرا میگیرد.
اما او اكنون كجاست. آیا در مقابل پروردگارش ایستاده است یا نشسته؛ هر كجا هست جانم به قربانش، چرا كه آنجا قلب عالم است. آنجاست حقیقت همهٔ اسمای حسنای الهی و كلمهٔ علیای خداوند. آنجا كسی است كه جلبابهای نور پوشیده و سینهای سرشار از نور دارد كه از شعاع نور قدس برافروخته میشود.
ای كسی كه عصای آدم در دستت و انگشتری سلیمان در انگشتت، و تن پوشت (همان) لباس ابراهیم، كه او را از آتش بازداشت میباشد؛ ای كسی كه پیراهن آغشته به خون مطهر پیامبر(ص) در روز احد نزد اوست، ای كسی كه پیراهن سیدالشهدا (ع) كه در كربلا با آن شهید شد نزد اوست، ای كسی كه میراث انبیا به او منتهی میشود و آثار اولیا به همراه اوست. ای كسی كه در هنگام تكیه بر كعبه بین ركن و مقام، عالم را مورد خطاب قرار میدهد و میفرماید: هر كس میخواهد به محمد(ص) و علی(ع) بنگرد به من نگاه كند.
ای بقیهٔالله در زمین، و ای ولی خدا و حجت او بر خلقش، نگاهی مراعاتگونه به ما بینداز تا خداوند نام ما را در زمرهٔ پیروان و دوستدارانت ثبت نماید و همت ما را در این دو كلمه قرار بدهد: اطاعت خداوند و شناخت امام.
سخنرانی آیت الله العظمی وحید خراسانی
پینوشتها:
این سخنرانی در تاریخ ۱۴ شعبان ۱۴۱۷ ق. ایراد شده است. متن عربی برگرفته از: الحقّ المبین فی معرفهٔ المعصومین، علی كورانی، صص ۵۸۱ ـ ۵۷۲.
۱. سورهٔ نحل (۱۶)، آیهٔ ۱۲۵.
۲. سورهٔ بقره (۲)، آیهٔ ۲۶۹.
۳. طاعهٔ الله و معرفهٔ الإمام، محمد بن یعقوب الكلینی، الكافی، ج۱، ص ۱۸۵؛ المحاسن، ج۱، ص ۱۴۸؛ شرحالأخبار، ج۳، ص۵۷۸، الحسنی، تأویل الآیات، ج۱، ص۹۷.
۴. سورهٔ جمعه (۶۲)، آیهٔ ۲.
۵. من مات و لیس له إمامٌ فمیتته جاهلیّهٌٔ، و من مات و هو عارفٌ لإمامه لم یضرّه تقدّم هذا الأمر او تأخّر، و من مات و هو عارفٌ لإمامه كمن هو مع القائم فی فسطاطه. الكلینی، همان، ج۱، ص۳۷۷؛ النعمانی، كتابالغیبهٔ، ص۳۳۰. این روایت به عبارتهای دیگری در المحاسن، ج۱، ص۱۷۴؛ الإمامهٔ و التبصره، ص ۱۲۲؛ طوسی، الغیبهٔ، ص۴۵۹ نیز نقل شده است.
۶. سورهٔ بقره (۲)، آیهٔ ۱۲۴.
۷. إنّ الله تبارك و تعالی إتّخذ إبراهیم عبداً قبل أن یتّخذه نبیّاً، و إنّ الله إتّخذه نبیّاً قبل أن یختذه رسولاً و إنّ الله إتّخذه رسولاً قبل أن یتخذه خلیلاً و إنّ الله إتخذ خلیلاً قبل أن یجعله إماماً، فلمّا جمع له الأشیاء قال إنّی جاعلك للناس إماماً، قال: فمن عظمها فی عین إبراهیم قال: قال و من ذرّیّتی، قال: قال لاینال عهدی الظّالمین. قال: لا یكون السفیه إمام التّقی. الكلینی، همان، ج۱، ص۱۷۵.
۸. الكلینی، همان، ج۱، ص۲۰۳.
۹. سورهٔ نور (۲۴)، آیهٔ ۳۵ و ۳۶.
۱۰. عیونأخبارالرضا (ع)، ج۲، ص۱۵۴.
۱۱. المحكم و المتشابه، ص ۲۵.
۱۲. سورهٔ توبه (۹)، آیهٔ ۳۳.
۱۳. سورهٔ صف (۶۱)، آیهٔ ۸.
۱۴. الكلینی، همان، ج۱، ص۳۲.
پینوشتها:
این سخنرانی در تاریخ ۱۴ شعبان ۱۴۱۷ ق. ایراد شده است. متن عربی برگرفته از: الحقّ المبین فی معرفهٔ المعصومین، علی كورانی، صص ۵۸۱ ـ ۵۷۲.
۱. سورهٔ نحل (۱۶)، آیهٔ ۱۲۵.
۲. سورهٔ بقره (۲)، آیهٔ ۲۶۹.
۳. طاعهٔ الله و معرفهٔ الإمام، محمد بن یعقوب الكلینی، الكافی، ج۱، ص ۱۸۵؛ المحاسن، ج۱، ص ۱۴۸؛ شرحالأخبار، ج۳، ص۵۷۸، الحسنی، تأویل الآیات، ج۱، ص۹۷.
۴. سورهٔ جمعه (۶۲)، آیهٔ ۲.
۵. من مات و لیس له إمامٌ فمیتته جاهلیّهٌٔ، و من مات و هو عارفٌ لإمامه لم یضرّه تقدّم هذا الأمر او تأخّر، و من مات و هو عارفٌ لإمامه كمن هو مع القائم فی فسطاطه. الكلینی، همان، ج۱، ص۳۷۷؛ النعمانی، كتابالغیبهٔ، ص۳۳۰. این روایت به عبارتهای دیگری در المحاسن، ج۱، ص۱۷۴؛ الإمامهٔ و التبصره، ص ۱۲۲؛ طوسی، الغیبهٔ، ص۴۵۹ نیز نقل شده است.
۶. سورهٔ بقره (۲)، آیهٔ ۱۲۴.
۷. إنّ الله تبارك و تعالی إتّخذ إبراهیم عبداً قبل أن یتّخذه نبیّاً، و إنّ الله إتّخذه نبیّاً قبل أن یختذه رسولاً و إنّ الله إتّخذه رسولاً قبل أن یتخذه خلیلاً و إنّ الله إتخذ خلیلاً قبل أن یجعله إماماً، فلمّا جمع له الأشیاء قال إنّی جاعلك للناس إماماً، قال: فمن عظمها فی عین إبراهیم قال: قال و من ذرّیّتی، قال: قال لاینال عهدی الظّالمین. قال: لا یكون السفیه إمام التّقی. الكلینی، همان، ج۱، ص۱۷۵.
۸. الكلینی، همان، ج۱، ص۲۰۳.
۹. سورهٔ نور (۲۴)، آیهٔ ۳۵ و ۳۶.
۱۰. عیونأخبارالرضا (ع)، ج۲، ص۱۵۴.
۱۱. المحكم و المتشابه، ص ۲۵.
۱۲. سورهٔ توبه (۹)، آیهٔ ۳۳.
۱۳. سورهٔ صف (۶۱)، آیهٔ ۸.
۱۴. الكلینی، همان، ج۱، ص۳۲.
منبع : ماهنامه موعود
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست