شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا
صلح امام مجتبی علیه السلام از نگاه اندیشمندان

آنچه در این مقاله میخوانید، گزینش این دیدگاهها از این كتاب است؛ با این توضیح كه امام مجتبی علیهالسلام در فرجام مقابله سیاسی و نظامی خود، با معاویه صلح كرد. این بدان جهت بود كه مردم و یاران او از درك دقیق و فهم عمیق اوضاع و شرایط سیاسی روز عاجز بودند. به همین جهت یا با تهدید و تطمیع معاویه خاموش میشدند و یا با خدعه و فریب شامیان صحنه را خالی میگذاشتند. این حقیقت، دل امام را به درد آورده بود؛ آن برگزیده خدا همواره در آرزوی داشتن یاران فداكار به سر میبرد و در حسرت اصحاب مبارز میسوخت:
« اگر یارانی میداشتم، شب و روز با معاویه میجنگیدم.»(۱)
و نیز میدانست كه اگر با روند كنونی به جنگ ادامه دهد، جز خونریزی در بین امت اسلام و نابودی شیعیان پدرش نتیجه دیگر، در پی نخواهد داشت. خود به این مهم واقف بود و به آن اشاره كرده است:
«اگر به صلح اقدام نمیكردم، یك نفر هم از شیعیان ما بر روی زمین باقی نمیماند.»(۲)
و یا در جای دیگر خطاب به معاویه فرمود:
« لَو اَثَرْتُ اَنْ اُقاتِلَ اَحَداً مِنْ اَهْلِ القِبلَهٔ بَدَأْتُ بِقِتالِك فَاِنّی تَرَكتُكَ لِصَلاحِ الاُمَّهٔ وَ حِقْنِ دِمائِها(۳)؛ ای معاویه! اگر میخواستم با كسی از اهل قبله (مسلمانان ظاهری) جنگ كنم، اول با تو نبرد میكردم. ولی من از تو دست برداشتم و برای صلاح امت اسلام و حفظ خون مسلمانان با تو كنار آمدم.»
حال با توجه به این حقیقت تلخ، میپرسیم: نظر اندیشمندان مسلمان در مورد صلح امام حسن علیهالسلام و معاویه چیست؟
به طور خلاصه در پاسخ باید گفت كه: اندیشمندان و تاریخ نگاران مسلمان ـ اعم از شیعه، سنی، میانه رو و متعصّب ـ بعد از تحقیق و تفحّص، به ثمربخش بودن صلح و حقانیت امام اعتراف كردهاند و سیاست حضرت مجتبی علیهالسلام را در شرایط بحرانی آن روز، تحسین نمودهاند. و نیز خواسته یا ناخواسته، پرده از سیاست فریبكارانه معاویه برداشتهاند. اینك برای اثبات این مدّعا، گفتار چند تن از اندیشمندان مسلمان را به صورت فشرده از نظر میگذرانیم
ابن قتیبه، طبری و ابن ابیالحدید:
«معاویه در كوفه بر منبر رفته، گفت:
ای مردم! من با حسن بن علی پیمانی كه حاوی شروطی بود، منعقد ساختم و اینك پیمان را شكسته و شروط مزبور را، زیر این دو پای خود میگذارم.»(۴)
مسعودی:
«معاویه از مرگ حسن بن علی علیهماالسلام سجده شكر به جا آورد.»(۵)
سبط ابن جوزی:
«معاویه در نهان مرتّباً به امام حسن نامه مینوشت، تقاضای صلح میكرد و او نمیپذیرفت، تا بالاَخره قبول كرد.»(۶)
سبط ابن جوزی، به نقل از سدی:
«حسن بن علی علیهماالسلام با معاویه به خاطر علاقه دنیوی صلح نكرد، و تنها سبب، آن بود كه چون دید اهل عراق میخواهند به او حیله ورزند و آنچه ناروا بود، دربارهاش انجام دهند، و بیم آن میرفت كه وی را به ناگاه گرفته، تسلیم معاویه نمایند، ناچار به مصالحه پرداخت.»(۷)
سبط ابن جوزی، به نقل از ابن عبدالبرّ مالكی:
«وقتی به حسن بن علی علیهماالسلام در این باره سرزنش و توهین كردند، فرمود: (شما دیگر) مرا ملامت نكنید؛ زیرا مسلماً آنچه مرا وادار به صلح كرد، آن بود كه دیدم شما (آری، شما) پدرم را كشتید، و مرا خنجر زدید، و اموالم را به غارت بردید (دیگر چه اعتمادی بر یاری شما باقی بود؟)» (۸)
بهجت افندی زنگنه شهر زوری حنفی؛ (قاضی بزرگ اهل سنت):
«معاویه با حیله عمروعاص، امام را بعد از صلح دعوت كرد كه به منبر رود و خلافت معاویه را به زبان اقرار نماید. امام بالا رفت و فرمود:
«خلافت بِالإرث و الوصایهٔ به خانواده رسالت اختصاص دارد؛... من در صلح با معاویه مجبور بودهام؛ زیرا اگر به محاربه ادامه میدادم، اركان اهلبیت نبوت محو میشد و طرفدارانم نابود میگشتند؛... معاویه لایق خلافت نیست و غاصب است.
امام را (طرفداران معاویه) از منبر كشیده، به زیر انداختند و سر آن حضرت به ستون خورد و مجروح شد. از این روز، معاویه به قتل امام حسن مصمم گردید.»(۹)
دكتر طه حسین:
« به این ترتیب، حسن علیهالسلام آنان (یاران ظاهریاش) را چشم به راه جنگ در وقت مناسب نگاه داشت، و آنان را به صلح و سلم موقتی فرمان داد كه بیاسایند و نیك آماده باشند.(۱۰)
... باز نشستن حسن علیهالسلام از جنگ، از آن نبود كه وی از آن بیم داشت، بلكه از آن بود كه خونریزی را خوش نداشت، و به یاران خود امیدوار نبود.
و چون به راه افتاد، كار وی با مردم مدائن چنان شد كه دیدیم. و آشكار گردید كه نظر وی بر خطا نبوده است.
... حسن و پدرش... در آن محیط غریب و بیكس میزیستند؛ دل و جان مردم در آن وقت بیش از دین به دنیا توجه داشت.»(۱۱)
احمد امین مصری:
«مخفیانه علیه حسنبن علی علیهماالسلام نقشه كشیدند، تا آن كه با خنجر به پهلویش زدند، ولی به قتل نرسید. در لشكر او تفرقه ایجاد كردند، چندان كه ناچار به متاركه جنگ شد و صلح نمود.»(۱۲)
محمد عبدالله خان عنان محامی (مورّخ شهیر مصری):
«حسن بن علی با اهل عراق، برای مقابله با معاویه (كه با لشكری به جنگ آمده بود) عزیمت كرد؛ ولی هنوز به مدائن نرسیده، سربازانش بر او شوریدند و بیشتر آنها از اطرافش پراكنده شدند. پس ناچار شد با معاویه به مذاكره پردازد و از درِ صلح درآید.»(۱۳)
علامه سید شرف الدّین عاملی:
«امام حسن علیهالسلام مقدمات روشنیِ افكار و اذهان را برای درك مظالم بنی امیه حاضر نمود، و امام حسین علیهالسلام آن را تجلی داد...»(۱۴)
علامه كاشف الغطاء:
«از افراد بشر در دولت اموی و سفیانی هیچ كس جرأت جسارت و مقاومت با دولت مستبد و ظالم را نداشت، جز دو فرزند فاطمه زهرا علیهاالسلام كه در برابر آن قدرت مطلقه، برپا خاستند.
اگر سدّ فولادین دو امام همام و دو سبط رسول خدا نبود، كدام اراده و نیرویی میتوانست دین و شریعت را حفظ كند؟!
ولی قیام و قعود این دو پیشوای عالیقدر، توطئه افراد حزب شیطان را چنان به دست خودشان درهم پیچید كه پیروان بنیامیه به دشمنی آنها قیام كردند، و حق را از باطل تشخیص دادند.
امام حسنعلیهالسلام در صلح خود، رذایل اخلاقی آل سفیان را كه پنهان بود، برملا ساخت و امام حسین علیهالسلام طبیعت پست و هدف شوم آنها را ـ كه قصد داشتند اسلام را ریشه كن سازند و پیروان آن را نابود كنند ـ بر همه جهانیان ثابت كرد و با رنگِ خون، این حقیقت را نگاشت.»(۱۵)
عباس اقبال آشتیانی:
«اهل كوفه، امام حسن را به جنگ با معاویه و گرفتن شام تحریص نمودند. امام حسن، با لشكریانی كه پدرش برای دفع معاویه تهیه دیده بود، از كوفه عازم مدائن شد؛ لیكن در این نقطه، در میان سپاه او فتنه و نفاق رخ داد و امام چنین صلاح دید كه برای جلوگیری از خونریزی، با معاویه از درِ آشتی در آید... به شرط آن كه معاویه به شیعیان علی علیهالسلام آزار نرساند، و بیت المال كوفه را به او واگذارد و از دشنام به پدرش در حضور او، خودداری نماید...»(۱۶)
دكتر علیاكبر فیاض:
«در كوفه، شیعیان با حسن بن علی علیهماالسلام بیعت كردند و او با لشكری كه پدرش در روزهای آخر عمر خود فراهم كرده بود، به قصد جنگ بیرون آمد.
قیس بن سعد بن عبّاده را با دوازده هزار نفر به عنوان مقدمه لشكر پیش فرستاد و خود روانه مدائن شد. از آن طرف هم معاویه با لشكر خود به «مسكن» (در نزدیكی موصل) فرود آمد. روزی در لشكر حسن بن علی علیهالسلام كسی ندا در داد كه: «قیس بن سعد كشته شد، فرار كنید.»با شنیدن این ندا، مردم به هم ریختند و جمعی سراپرده حسن علیهالسلام را غارت كردند، و حتی فرش زیر پای او را كشیدند، و یكی از شورشیان خنجری بر رانِ امام زد. با این وضع، مسلم شد كه با چنین مردمی به جنگ معاویه و لشكر منظم و مطیع او رفتن، ثمرهای ندارد. بدین جهت، حسن علیهالسلام با معاویه وارد مكاتبه و مذاكره صلح شد.»(۱۷)
پینوشتها:
۱. صلح امام حسن علیه السلام، دكتر رجبعلی مظلومی، ص ۱۶، به نقل از فلسفه صلح امام حسن علیه السلام، ص ۸۲ و ترجمه علی و بنوه، دكتر طه حسین، ص ۲۰۰ و ۲۰۱.
۲. همان، ص ۱۲.
۳. همان، ص ۱۷، پاورقی.
۴. همان، ص ۲۷، به نقل از الامامهٔ و السیاسهٔ، ص ۱۳۶/ تاریخ طبری، ج ۶، ص ۹۳ / شرح نهج البلاغه، ج ۳، ص ۶.
۵. همان، به نقل از مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۶.
۶ و ۷. همان، ص ۲۴، به نقل از تذكره، ص ۱۱۲ ـ ۱۱۴.
۸. همان، ص ۲۵، به نقل از استیعاب.
۹. همان، ص ۲۶، به نقل از تشریح و محاكمه در تاریخ آل محمد، ص ۱۱۷.
۱۰. همان، به نقل از علی و بنوه، صص ۲۰۰ ـ ۲۰۹.
۱۱. همان، ص ۱۳، به نقل از علی و بنوه، صص ۱۹۸ـ۲۰۰.
۱۲. همان، به نقل از فجرالاسلام، ص ۳۳۶.
۱۳. همان، ص ۲۶، به نقل از تاریخ الجمعیات السریه، ص ۲۸ و ترجمه آن، ص ۱۹.
۱۴. همان، ص ۴۳، به نقل از زندگی امام مجتبی علیه السلام، عمادزاده، ص ۱۲.
۱۵. همان، ص ۴۳ و ۴۴، به نقل از جنهٔ المأوی، صص ۱۸۹ و ۱۹۰. (با اندكی تغییر).
۱۶. همان، ص ۲۳، به نقل از تاریخ ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص ۴۱.
۱۷. همان، صص ۲۳ و ۲۴، به نقل از تاریخ اسلام، ص ۱۷۵.
منبع:مجله كوثر، شماره ۵۵ .
۱. صلح امام حسن علیه السلام، دكتر رجبعلی مظلومی، ص ۱۶، به نقل از فلسفه صلح امام حسن علیه السلام، ص ۸۲ و ترجمه علی و بنوه، دكتر طه حسین، ص ۲۰۰ و ۲۰۱.
۲. همان، ص ۱۲.
۳. همان، ص ۱۷، پاورقی.
۴. همان، ص ۲۷، به نقل از الامامهٔ و السیاسهٔ، ص ۱۳۶/ تاریخ طبری، ج ۶، ص ۹۳ / شرح نهج البلاغه، ج ۳، ص ۶.
۵. همان، به نقل از مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۶.
۶ و ۷. همان، ص ۲۴، به نقل از تذكره، ص ۱۱۲ ـ ۱۱۴.
۸. همان، ص ۲۵، به نقل از استیعاب.
۹. همان، ص ۲۶، به نقل از تشریح و محاكمه در تاریخ آل محمد، ص ۱۱۷.
۱۰. همان، به نقل از علی و بنوه، صص ۲۰۰ ـ ۲۰۹.
۱۱. همان، ص ۱۳، به نقل از علی و بنوه، صص ۱۹۸ـ۲۰۰.
۱۲. همان، به نقل از فجرالاسلام، ص ۳۳۶.
۱۳. همان، ص ۲۶، به نقل از تاریخ الجمعیات السریه، ص ۲۸ و ترجمه آن، ص ۱۹.
۱۴. همان، ص ۴۳، به نقل از زندگی امام مجتبی علیه السلام، عمادزاده، ص ۱۲.
۱۵. همان، ص ۴۳ و ۴۴، به نقل از جنهٔ المأوی، صص ۱۸۹ و ۱۹۰. (با اندكی تغییر).
۱۶. همان، ص ۲۳، به نقل از تاریخ ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص ۴۱.
۱۷. همان، صص ۲۳ و ۲۴، به نقل از تاریخ اسلام، ص ۱۷۵.
منبع:مجله كوثر، شماره ۵۵ .
منبع : تبیان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست