شنبه, ۱۹ آبان, ۱۴۰۳ / 9 November, 2024
مجله ویستا
مرجعیت در عرصه سیاست
در پی تصویب لایحه مصونیت مستشاران آمریکایی در ایران با حمایت حسنعلی منصور نخستوزیر شدیدترین اعتراضات از سوی امام(ره) علیه شاه، دولت و بهخصوص نمایندگان مجلس بهعمل آمد که منجر به تبعید ایشان گردید. اما کمتر از سه ماه بعد، شاخه نظامی موتلفه اسلامی که منصور را بانی تصویب لایحه و تبعید امام(ره) میدانست، ترور کرد.
۱) موتلفه در عرصه پیامرسانی
موتلفه تشکلی بازاری بود که در نخستین ماههای سال ۱۳۴۲ با توصیه امام و از ائتلاف چندین هیات مذهبی تهران تشکیل شد. فعالیتهای عمده آنان در آن مقطع ارتباط مستمر با امام و اخذ دستورات مبارزاتی، برپایی تظاهرات و اعتراضات نظیر تظاهرات بزرگ روز عاشورا در تهران، تکثیر و توزیع اعلامیههای مراجع و از جمله امام، بهرهبرداری از شبکه عظیم توزیع کالا برای پیامرسانی و بخش اعلامیههای نهضت ومواردی از این قبیل بود.
بهعنوان یک نمونه شاخص از اقدامات آنان در سال ۴۳، میتوان به سرعت عمل آنها در تکثیر و توزیع اعلامیه امام علیهلایحه کاپیتولاسیون اشاره کرد. مهدی عراقی از بنیانگذاران موتلفه در خاطراتش از توزیع دوساعته اعلامیه مذکور از ساعت ۱۰ الی ۱۲ شب در اکثر نقاط تهران یاد کرده و خاطرنشان میسازد: <این اعلامیه بهخصوص در قسمت آمریکایینشین تهران زیادتر از جاهای دیگر شهر تهران پخش شد.> توزیع آن <بدون اینکه چرا یک نفر[از عوامل پخش ] دستگیر شود، از کارآمدی شبکه پیامرسانی نهضت و بهخصوص موتلفه حکایت میکرد.>
تا اینکه بعد از گذشت سه ماه، ساواک با بهدستآوردن سرنخهایی از عوامل این عملیات، سه تن از آنان بهنامهای ابوالفضل توکلی بینا، احمد شهاب و محمود محتشمی را دستگیر و بازداشت نمودند ولی تشکیلات موتلفه لو نرفت و دستگیرشدگان نیز در کمتر از شش ماه آزاد شدند زیرا چاپ و تکثیر اعلامیه در اصفهان و به اهتمام فردی بهنام هستهای انجام شده بود و ساواک نتوانست او را شناسایی کند.
این درحالی بود که دستگاههای امنیتی ماموریت داشتند در قبال این اعلامیه واکنش شدیدی نشان بدهند بهطوری که اگر کسی این اعلامیه را به همراه داشت، بلافاصله دستگیر میشد زیرا هیات حاکمه از توزیع سریع و گسترده اعلامیه حتی در ادارات دولتی غافلگیر شده بودند. یکی از گزارشهای شهربانی از توزیع آن در اغلب منازل تهران حکایت میکند، گزارش مشابه نیز از ارسال گسترده اعلامیه به شهرستانها یاد کرده است.
۲) موتلفه در عرصه عملیات مسلحانه
در حالیکه روزبهروز موتلفه از سازماندهی قوی و تشکیلات و ساختار درونی منسجم برخوردار میگردید بهطور جسته و گریخته در محافل و جلسات آنها سخن از عملیات مسلحانه از سوی برخی از اعضا به میان آمد تبعید امام، این فرصت طلایی را برای عناصر مذکور فراهم آورد.
بدون تردید این واقعه نیروهای تندرو را به مبارزات مسلحانه سوق داد، موتلفه از زمره این گروهها بودند برای این منظور طی تمهیدات اولیه، چهارتن از شاخه نظامی آن به اسامی حاج صادق امانی، رضا صفارهرندی، مرتضی نیکنژاد و محمد بخارایی مامور ترور منصور شدند. این عملیات در ساعت ۱۰ صبح روز اول بهمن ۴۳ با موفقیت اجرا شد، ضارب دستگیر و به سرعت طراحان و سایر عوامل عملیات شناسایی و تحت تعقیب قرار گرفتند. بعد از منصور، هویدا مامور تشکیل کابینه شد و از سوی دیگر سپهبد نصیری بهجای پاکروان ریاست ساواک را به عهده گرفت.
برای ورود به بحث مبانی و علل رویکرد موتلفه به عملیات مسلحانه، بایسته است که بهطور اختصار به نقش و جایگاه حاج صادق امانی بهعنوان معلم اخلاق و اسناد معنوی موتلفه اشاره گردد. سابقه مبارزاتی امانی به دوره فداییان اسلام، ملی شدن صنعت نفت و گروه شیعیان برمیگردد. همزمان با این مبارزات، با تحصیل یکی از مدارس جامعه تعلیمات اسلامی، آموزههای دینی و اخلاقی را فرا گرفت سپس آموزش علوم فقهی را در حوزه علمیه دنبال کرد تا جایی که در میان نزدیکان و همفکرانش بهعنوان معلم اخلاق، بر کرسی تعلیم تکیه زد.
نقل است که امانی سه هزار حدیث از حفظ داشت. با آغاز نهضت روحانیت وارد مبارزات سیاسی شد و به همراه جمعی از نیروهای مبارز بازار، موتلفه را بنیان گذاشت. برای جذب جوانان به فعالیتهای اجتماعی، مسجد شیخ علی را که مخروبه بود، تعمیر و آنجا را مرکز ثقل مبارزات و تشکیل جلسات درسهای اخلاق قرار داد.
بسیاری از جوانان بهخصوص شاگردان حجرههای بازار را جذب رفتار و اندیشه خود کرد. او در این جلسات بهخصوص اردوهای تابستانی مسجد شیخ علی، مشتاقان جوان را به خودداری از انجام کارهای بیهوده و لغو، انجام امر بهمعروف و نهی از منکر، افشای مسائل خلاف شرع هیات حاکمه، لزوم فداکاری برای اسلام و آمادگی برای مبارزه فرا میخواند.
سه تن از اعضای تیم ترور منصور جوانان زیر ۲۵ سالی بودند که تحتتاثیر آموزشهای مذهبی و اخلاقی او، حاضر شدند جان خود را در راه دین فدا کنند!
در همین راستا، امانی بعدها در بازجویی اعتراف کرد: <از یک سال قبل به معیت برادرم هاشم امانی و مهدی عراقی و عباس مدرسیفر، جلساتی تشکیل داده و در آن جلسات پیرامون فشارهایی که به روحانیت وارد میشود، مذاکره نمود و بالاخره تصمیم به ترور اشخاص موثر دولتی منجمله آقای علم نخستوزیر وقت گرفتیم.> در واقع این وقوع قیام ۱۵ خرداد و به خاک و خون کشیدن مردم بود که عناصر مبارز را به واکنش متقابل واداشت.
اما برای اتخاذ این رویکرد نیاز به مجوز شرعی بود. موتلفه طی سه مرحله تلاش برای اخذ مجوز شرعی، درصدد اجرای عملیات ترور برآمد.
● مرحله اول، مراجعه به اعضای شورای روحانیت موتلفه
سه هیات اصلی تشکیلدهنده موتلفه قبل از ائتلاف غالبا با یکی از روحانیون نواندیش و انقلابی ارتباط داشتند. هیات مسجد شیخعلی علاوه بر برخی بانیان حوزوی آن نظیر حاج صادق امانی، با استاد شاهچراغی همکاری میکرد. هیات اصفهانیها نیز با استاد مطهری، دکتر بهشتی و شیخ علیاصغر مروارید ارتباط داشت. اما هیات بازار دروازهایها بهواسطه استاد اخلاق شیخ عبدالکریم حقشناس- امام جماعت مسجد امینالدوله- با دکتر بهشتی آشنا شد.
بعدها وقتی که این هیاتها با راهنمایی امام با هم ائتلاف کرده و موتلفه را تشکیل دادند، برخی از همین روحانیون از جمله، دکتر بهشتی و استاد مطهری به اضافه برخی علمای دیگر که به جمع آنها پیوستند از جمله آیتا... انواری، شیخ احمد مولایی و گلزاده غفوری، با تایید امام شورای روحانیت موتلفه را تشکیل دادند. هدف از تشکیل این شورا این بود که چنانچه در جریان مبارزه، امام حبس یا تبعید گردد و دسترسی به ایشان میسر نباشد، نظر فقهی آن شورا برای موتلفه مبنای عمل قرار گیرد. این نکته نیز گفتی است که استاد مطهری مباحث کتاب <انسان و سرنوشت> خود را در سلسله جلسات موتلفه بیان نمود و کتاب <نقش زن در اسلام> دکتر بهشتی نیز محصول سخنرانیهای ایشان در همین جلسات است.
براین اساس در یکی از جلسات مشترک شورای مرکزی موتلفه چهارنفر منتخب از هر یک ازهیاتهای سهگانه مذکور که جمعا دوازده نفر میشد با شورای روحانیت موتلفه حد و مرز دخالت و جایگاه شورای روحانیت مورد بحث قرار گرفت و تصمیم گرفته شد موتلفه در مسائل فقهی تابع شورای روحانیت باشد اما در مسائل سیاسی و اجتماعی اعضای شورای روحانیت دارای یک رای و تابع اکثریت باشند. این تصمیم با تایید بهشتی و به رغم مخالفت مولایی تصویب شد.
چنانچه ذکر شد، سرکوب خونین قیام ۱۵ خرداد، نقطه عزیمت حرکت گروههای مبارز به فعالیتهای زیرزمینی و مسلحانه بود.
حبیبا... عسگراولادی از بانیان موتلفه نقل میکند: بعد از ۱۵ خرداد، برادران به این نتیجه رسیدندکه شاه و عمالش غیر از زبان سلاح، هیچ زبان دیگری نمیفهمند از اینرو عراقی، صادق امانی، هاشم امانی و اندرزگو اقداماتی را برای تهیه سلاح و آموزشهای نظامی بهعمل آوردند اما این کار به اخذ مجوز شرعی نیاز داشت. در همین راستا توکلی بینا بانی دیگر موتلفه اضافه میکند بعد از تبعید امام و تشدید اختناق، موتلفهایها با تشکیل جلسهای در منزل علامیرمحمد صادقی- یکی دیگر از اعضای شورای مرکزی- که از صبح تا عصر طول کشید، به این نتیجه رسیدند؛ دیگر صدور اعلامیه کافی است، باید کار جدی کرد تا این اختناق بشکند که در نتیجه تصمیم گرفته شد برای ترور سه مفسد فیالارض یعنی شاه، منصور و نصیری مجوز شرعی اخذ گردد. نامبرده میافزاید: علیرغم اینکه برخی اعضای شورای مرکزی موتلفه خود تحصیلات حوزوی بالا داشتند از اینرو عراقی افراد مورد نظر را انتخاب و در معدنی اجارهای در جاده تهران- قزوین، تمرین تیراندازی را آغاز کردند.
بعد از تصمیمات مذکور، رجوع به اعضای شورای روحانیت موتلفه، گام دوم این عملیات بود. یکی از جدیدترین منابع در اینخصوص خاطرات آیتا... محیالدین انواری میباشد. ایشان که یکی از اعضای موثر، شورای مذکور بود طی گفتوگویی در سفر حج با حجتالاسلام رسول جعفریان، یادمانههای خود را از آن دوران نقل کرده است. انواری که خود بعدها بهعنوان متهم تیم ترور دستگیر و به پانزده سال زندان محکوم شد نقل میکند: اصولا عامل ارتباطی موتلفه و شورای روحانیت، یکی از اعضای اصلی شورای مرکزی بهنام صادق اسلامی بود. او معمولا برای هماهنگی در مسائل مختلف با من (انواری) تماس میگرفت اما در موضوع اجرای ترور، صادق امانی به سراغ من آمد.
زمان این دیدار به دوره نخستوزیری اسدا... علم مربوط میشد. امانی در این دیدار مدعی بود: دیگر با صدور اعلامیه کار درست نمیشود و اظهار نمود، تصمیم داریم علم را بکشیم. من گفتم اولا این اقدام پیامدهای غیرقابل پیشبینی دارد، سپس افزودم: شما افرادی برای انجام این عملیات دارید؟ ایشان تایید کرد. گفتم: <باعث امیدواری است> امانی همین جمله را دال بر موافقت من با ترور تلقی کرد و در بازجویی نیز گفته بود: انواری فتوای قتل منصور را داده!
مورد دوم نظر استادمطهری بود. در یکی از منابع موتلفه به نقل از استاد آمده است: <لازم است چند نفر از این طاغوتیها به زمین بیفتند تا روحیه مردم بازسازی شود.> امانی و یارانش این سخن را <اذن اعدام شاه و مزدورانش> دانستند و چون حضرت امام در غیاب خودشان نظر برخی از جمله مطهری را تایید فرموده بودند، موتلفه حجت را تمام دانست.
در همین راستا حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی در مراسمی به مناسبت سالگرد شهادت استاد مطهری خاطرنشان میسازد: <آیتا... مطهری در یک حرکت سری، فتوای ترور منصور را داده بودند و این خیلی سری بود. من هم آن روز [اول بهمن ۱۳۴۳= روز اجرای عملیات ترور منصور] به مدرسه مروی رفتم و قیافه آقای مطهری را دیدم. هیچگاه از ایشان این خوشحالی و خندههای بیاختیار را ندیده بودم، طوری که میدانست موفق بوده و کار اصیلی انجام شده است... اگر من حالتهای مختلف ایشان را کنار هم بگذارم، حدس قوی میرود که آقای مطهری فتوای این ترور را داده است.> یک عالم دیگر که هر چند عضو شورای روحانیت موتلفه نبود ولی با عنایت به سابقه مبارزاتی و روحیه جهادیاش بسیار مورد توجه موتلفهایها قرار داشت. شیخ جواد فومنی، امام جماعت مسجد تهران نو بود.
امانی در بازجویی خودگفته بود: <در مورد ترور اشخاص یا شیخ جواد فومنی نیز مشورت نمودیم، او با این عمل موافق بوده است.>
● مرحله دوم مراجعه به امام خمینی
یکی از نکات مورد مناقشه درباره ترور منصور، موضوع اخذ فتوای ترور از برخی مراجع از جمله امام خمینی و آیتا... میلانی میباشد. امام اصولا به اعمال خشونت در مبارزه اعتقاد نداشت و طی یک دهه و نیم دوران نهضت نیروهای مبارز را از اتخاذ این رویه باز داشت. تکاپوهای دستاندرکاران موتلفه برای اخذ این دستور از امام نیز حکایتی شنیدنی دارد.
چنین به نظر میرسد که عسگراولادی با عنایت به ارتباطی که با امام داشت، بهعنوان دومین فرد نماینده موتلفه برای گفتوگو و اخذ مجوز مذکور به دیدار امام در قم شتافت. ایشان در این خصوص نقل میکند: بعد از اتخاذ تصمیمات اولیه درباره لزوم ترور برخی مقامات حکومتی، توسط سران موتلفه، آنان ابتدا فردی را برای اخذ نظر امام به قم فرستادند. ایشان از امام پیغام آورد که <این راه به نتیجه نمیرسد>، تا اینکه بعد از مدتی برادران، من [عسگراولادی] را واسطه کردند.
من خدمت حضرت امام رسیدم و گفتم: برادران ما فکر میکنند باید چند نفر از اینها را به درک بفرستند. حضرت امام فرمودند: <شما به این کارها چهکار دارید، وظایف و تکلیف شما معلوم است> من هم آمدم و پاسخ حضرت امام را به برادران گفتم. برادران ما از این حرف برداشت کردند که پاسخ امام خطاب به شخص من بوده لذا استنباط کردند که حضرت امام نهی خودشان را برداشتهاند والاصریحا میفرمودند <نه جایز نیست.> لذا گفتند چون حضرت امام نهی نکردهاند میتوانیم از فقها و مراجع دیگر فتوا بگیریم. در همین گیرودار قضیه تبعید امام پیش آمد که دیگر ضرورت برخورد جدیتر با رژیم کاملا احساس شد. لذا موتلفه به دو بخش تقسیم شد. یک بخش کارهای سیاسی و فرهنگی و بخش دیگر بهوجود آمد برای <کارهای حاد> که مراد علما اقدام مسلحانه بود.
نقل قول دیگر حاکی است که امام چند روز قبل از تبعید در پاسخ نماینده موتلفه گفت: <حالا موقعاش نیست> وقتی این خبر به امانی رسید، با لبخند گفت: <امام نهی را برداشتند.>
صرفنظر از دیدار و گفتوگوی نامبردگان با امام، موتلفهایها بعد از گفتوگو با آیتا... انواری- چنانچه گذشت- او را نیز مامور کردند که نظر امام را در این خصوص کسب کند. نامبرده، در ادامه خاطراتش نقل میکند: وقتی به دیدار امام رفتم و این موضوع را مطرح کردم.
اولا ایشان هیچ سخنی یا مطلبی درباره دیدارهای قبلی اعضای موتلفه و مذاکره در این خصوص مطرح نکرد، دوم اینکه بعد از مدتی تامل در اینباره گفت: <مبارزه ما تازه اول کار است آنها [هیات حاکمه] خواهند گفت: اینها منطق ندارند، بگذارید آنها را به مردم بشناسانیم، بگوییم اینها فساد آوردهاند و ادعای اصلاحات دارند، بعد مردم تکلیف خودشان را میدانند.> سپس در ادامه با تاکید افزود: <مکلف هستی بروی تهران و به آنها [موتلفهایها] بگویی این کار را نکنند> من هم برگشتم و به صادق امانی، مطلب را گفتم. انواری در ادامه خاطراتش میافزاید: بعد از چندین ماه که از سقوط علم گذشت و منصور نخستوزیر شد و بالاخره امام تبعید گردید، من هم مثل بقیه مردم ناگهان خبر ترور منصور را از رسانهها شنیدم.>
ماحصل این گزارش در بند ۱- گزارش <اداره اطلاعات شهربانی کل کشور> از خلال بازجوییها و اعترافات عاملین ترور منصور چنین آمده است: <محرکین و عاملین توطئه قتل منصور در بازجوییهای خود اعتراف نمودهاند... حبیبا... عسگراولادی را که از مریدان خاص آقای خمینی و مسوول جمعآوری وجوه سهم امام میباشد به قم اعزام و نظر خمینی را در مورد ترور استعلام میفرمایند که مدعی هستند خمینی این عمل را صلاح ندانسته. سپس شیخ محیالدین انواری از طرف عاملین توطئه در مورد اخذ فتوا به خمینی مراجعه و به وی نیز جواب رد داده میشود. مجددا حبیبا... عسگراولادی به قم اعزام و به وی ماموریت میدهند از آقای خمینی چنین سوال کند: چنانچه اشخاصی قصد ترور اشخاص موثری از دولت را داشته باشند، آنان را منع بکنند یا نکنند؟ در این مدعی هستند که خمینی چنین پاسخ داده است: شما چکاره هستید که منع بکنید یا نکنید.>
تا اینجای بحث چنین میتوان نتیجه گرفت که اولا؛ تصمیم موتلفه به ترور مقامات حکومتی به دوران نخستوزیری علم برمیگردد ولی از آنجا که در این دوره از اخذ مجوز از امام ناکام ماندند؛ ضمن تلاش برای کسب تایید به ایشان، به مراجع و علمای دیگر نیز روی آوردند و در همین راستا تلقی خود از نظر امام را نیز مبنا قرار دادند. گو اینکه امام اصولا با اعمال خشونت مخالف بود و به آگاهی بخشی تودهها اعتقاد داشت. البته در این مورد خاص دشوار است که بتوان گفت در ضمیر ناخودآگاه اندیشه درونی امام چه میگذشت. ● مرحله سوم، مراجعه به آیتا... میلانی
مهمترین و در عین حال مناقشهانگیزترین مطلب، درباره ترور منصور، اخذ فتوای شرعی از آیتا... میلانی است: زیرا دراینباره دو نظریه کاملا متفاوت وجود دارد که به شرح ذیل مورد بازکاوی قرار میگیرد. اگر در نوع استنباط از نظر امام درباره ترور مقامات حکومتی اشکال وجود دارد. در مورد آیتا... میلانی، اصل موافقت یا مخالفت ایشان با ترور مورد ابهام است.
گفتنی است که نگارنده برای تبیین این موضوع، بارها و بارها، تمام اسناد و مدارک و خاطرات موجود را مورد بازکاوی قرار داد. در ضمن این بررسیها برخلاف نظر رایج به نقش آیتا... میلانی در تشکیل و تداوم فعالیتهای موتلفه اشاره شده بود. آیتا... انواری که محور تبیین این پژوهش قرار گرفته است، نقل میکند: آیتا... میلانی اصل موتلفه را درست کرد بعد امام اینها را تایید کرد ایشان اضافه میکند که هنگام دستگیری، وی نیز حامل نامهای از آیتا... میلانی در همین خصوص بود که با اقدام به موقع ایشان، ماموران به آن نامه دست نیافتند. جایگاه ویژه آیتا... انواری در موتلفه و نقش ایشان بهعنوان حلقه وصل این تشکل با مراجع از جمله: امام و آیتا... میلانی بر کسی پوشیده نیست.
اگر عضویت ایشان در شورای روحانیت موتلفه و حبس طولانی مدت پانزده ساله زندان به اتهام همکاری با شاخه نظامی تیم ترور منصور را نیز به آن بیفزاییم، بدون تردید میتوان از ایشان، بهعنوان مرد شماره یک روحانی در نخستین سالهای تشکیل و تداوم فعالیت موتلفه نام برد.
بر همین اساس، سخن وی درباره نقش آیتا... میلانی در تشکیل موتلفه میتواند، بسیار مورد تامل قرار گیرد. سخنی که به جرات میتوان گفت نخستین بار مطرح شده و در هیچ منبعی بهخصوص خاطرات نیز نمیتوان کوچکترین سرنخ و اشارهای به نقش بانی میلانی در ارتباط با موتلفه بهدست آورد.
یک گزارش ساواک به تاریخ ۲۳/۷/۴۳ نیز در این مورد، حاکی از ارسال نامههایی از سوی آیتا... میلانی خطاب به آیتا... حاج ابوالحسن قزوینی در تهران میباشد که: <در این نامه توصیه شده جمعیتها را موتلف کنید و ... دستجات ده نفری را آرایش بدهید.>
رحیمروحبخش
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست