پنجشنبه, ۱۲ مهر, ۱۴۰۳ / 3 October, 2024
مجله ویستا


تعطیلی از دست رفته


تعطیلی از دست رفته
فیلم Hunting Party (اصطلاحی که در علوم سیاسی به احزابی اطلاق می شود که رویکردی محافظه کار و سنت گرا دارند، تا حدی قدرتمندند و برای رسیدن به اهداف خود از هیچ اقدامی صرف نظر نمی کنند) عنوان دومی نیز دارد که ظاهراً قرار است در امریکا با همین عنوان اکران شود؛ Spring Break in Bosnia که به معنای تعطیلات کوتاه مدت بهاری در بوسنی است.
ریچارد شپرد در این فیلم هم مثل اثر قبلی اش «ماتادور» به جای تبعیت از رویکردی گزینشی تمامی عناصر متصور برای ساخت یک کمدی سیاهً پر از تعلیق را گرد هم آورده و با این کار علاوه بر افزودن بر پیچیدگی های پیرنگ فیلم از جذابیت های روایی آن نیز کاسته است. فیلم این قابلیت را داشته تا در قالب یک کمدی سیاسی بر ناتوانی نیروهای سازمان ملل، ناتو و البته ایالات متحده در مهار جنایات جنگی صحه بگذارد؛ شپرد اما متاسفانه بی توجه به این قابلیت، مقام مرتفع فیلمش را از یک کمدی سیاه تا حد یک فیلم معمولی از سری فیلم های جیسون بورن تنزل داده و آن را به فیلمی صرفاً به دنبال موفقیت در گیشه تبدیل کرده است. ریچارد گر و ترنس هوارد در این فیلم زوج خبرنگار متفاوتی هستند که برخلاف همکاران شان برای تهیه خبر و گزارش روانه مناطق جنگی پر زد و خوردی می شوند که خطرات بی شماری برایشان دارد. در کنار آنها جسی ایزنبرگ که سابقاً در فیلم «ماهی مرکب و وال» بازی قابل قبولی ارائه داده بود ایفاگر یکی از نقش های فرعی است. نقش های فرعی دیگری نیز در فیلم حضور دارند که بعضاî از شخصیت های حقیقی موجود در شرایط دشوار زیستی بوسنی و صربستان الهام گرفته شده اند. به علاوه فیلم به عنوان لوکیشن از ویرانه های جنگی شهر سارایوو و کوه های اطراف آن که عموماً محل اختفای مجرمین جنگی است نیز بهره ویژه و خاصی برده است. عوامل فوق همگی باعث شده اند اثر شپرد به لحاظ سر و شکل ظاهری اثری قدرتمند و جذاب باشد و پول خوبی نصیب کمپانی های مترو و وین استین کند اما نمی توانند کاستی های روایی و فرمی فیلم را جبران کنند.
گر و هوارد خبرنگارانی هستند با نام های بامسمای هانت و داک (اشاره به معنای دوم اسامی آنها؛ شکار کردن و طفره رفتن از کاری)؛ یکی در نقش گزارشگر تلویزیونی و دیگری در نقش تصویر بردار، هر دویشان تجربه کار در بدترین مناطق جنگی جهان از سومالی گرفته تا السالوادور را از سر گذرانده اند. هانت شخصیتی است که همیشه به دنبال شکار وقایع مهیج و اکشن است درحالی که داک به دلیل ترسش از اسلحه و گلوله نومیدانه تلاش می کند از قبول چنین ماموریت هایی طفره برود. ماجرا از این قرار است که پنج سال پس از ملاقات پیشین هانت و داک، داک در سارایوو به دیدار هانت می رود و درمی یابد که وی از محل اختفای یکی از جانیان جنگی جنگ بوسنی و صربستان به نام فاکس آگاه است و قصد دارد خطر کرده و مشکلاتی برای وی به وجود آورد. هانت، داک را به همکاری می طلبد و سرانجام داک قبول می کند همراه با گزارشگری تازه کار به نام بنجامین (ایزنبرگ) که از قضا پسر مدیر شبکه هم هست به کمک دوست دیرینش بشتابد. و درست از همین جاست که داستان فیلم به انحراف کشیده می شود و تا پایان هم شکل متعادلی به خود نمی گیرد. هانت در میانه جاده یی کوهستانی و سوار بر ماشینی سرقتی برای داک فاش می کند که قصد دارد به بهانه مصاحبه با فاکس به مخفیگاه او رفته و به جای مصاحبه شخصاً وی را دستگیر کند. گروه سه نفره هانت، داک و بنجامین به دنبال این هدف و همراه با موسیقی یی که بیشتر به درد قسمت بعدی سری فیلم های جیمز باند می خورد به سمت مخفیگاه فاکس می رانند. مشکل از جایی بروز می کند که گروه مذکور تصمیم می گیرند در بخشی از این مسیر، در قالب مامورین سازمان سیا فرو روند و کمی که می گذرد حتی خود نیز به هویت جعلی خویش ایمان می آورند. فیلم اما در ادامه برخلاف سری فیلم های باند یا بورن به جای انتقال از نقطه A به نقطه B و سپس به نقاط C و D، از نقطه A به نقطه B می رود و در ادامه باز هم به نقطه A بازمی گردد. بن بست روایی زمانی فیلم را دربرمی گیرد که یکی از ساکنان شرور روستا متاثر از همان هویت جعلی فاکس را از ماجرا مطلع می کند و فاکس هم در عکس العملی تدافعی تصمیم به نابودی گروه سه نفره می گیرد. واقعاً که تصمیم شخصیت های به ظاهر قهرمان فیلم در پوشیدن لباس مامورین سیا درست مانند این است که در رستورانی بنشینند و در مقابل جمع با صدای بلند از نقشه هایی که کشیده اند تعریف کنند،
شپرد به لحاظ شخصیت پردازی تلاش داشته تاکید مضاعفی بر هانت و نیات روانی وی بار کند. به همین دلیل در فیلم چنین بیان می شود که افراد فاکس در گذشته یی نه چندان دور دوست دختر باردار هانت را به قتل رسانده اند و با این کار برای همیشه «خنده را از صورتش زدوده اند». سوال این جاست که فیلم با خلق چنین پس زمینه یی برای هانت، چگونه قرار است در مسیر پیش رویش صورتی کمیک نیز به خود بگیرد؟ فیلم حاضر بیش از آنکه فیلمی کمدی باشد ملودرامی با بن مایه انتقام است که با برخی لحظات سست کمیک تزیین شده و البته به همین دلیل در مقام تعلیق و سوسپانس نیز با مشکل مواجه شده است. در واقع شپرد در خلق سکانس های پرتعلیق فیلمش موفق بوده اما این سکانس ها متاثر از سکانس های سست کمیک موجود در فیلم اثر شایسته خود را از دست داده اند.
منبع؛ هالیوود ریپورتر
کرک هانیکات
ترجمه؛ یحیی نطنزی
منبع : روزنامه اعتماد