سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

جامعه‌پذیری دختران، با تاکید بر کارکردهای مدرسه‌


جامعه‌پذیری دختران، با تاکید بر کارکردهای مدرسه‌
در بررسی سیر تکوینی جوامع بشری و مطالعه چگونگی تغییرات و سرعت تحولا‌ت در هریک از آنها باید به زیرساخت‌های فرهنگی اعم از باورها، اعتقادات و سنت‌های اجتماعی مردم آن جوامع به‌عنوان عامل اصلی و محرک مجموعه‌ای از تغییرات توجه خاصی مبذول شود، چرا که بدون شناخت تاثیر عوامل اصلی فکری، تعیین مظاهر عینی تغییر و توسعه یا رکود و سکون آن، در گذشته یا حال حاضر یک جامعه، تقریبا امری محال است.
گسترش وسایل ارتباط جمعی و انتقال معانی فرهنگی میان انسان‌ها، به قول مک لوهان در دهکده کوچک جهانی، بیش از پیش مفاهیم مشترک انسانی را در میان افراد جوامع گوناگون به وجود آورده است. یکی از این مفاهیم مشترک انسانی، حقوق شهروندی است که به برابری حقوق هریک از افراد جامعه در دستیابی به امکانات و فرصت‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصاد اشاره دارد.با توجه به حقوقی که بر افزایش سهم زنان از مواهب مختلف زندگی اجتماعی دلا‌لت می‌کند، زمینه لا‌زم جهت احراز موقعیت‌های اجتماعی گروه مردان، برای زنان جامعه نیز فراهم می‌شود. چنین شرایطی بدون تغییر نگرش کلی جامعه نسبت به زنان، به‌عنوان شهروندان درجه دو مهیا نخواهد شد.آموزش و پرورش یکی از محمل‌های ایجاد چنین فضا‌ها و فرصت‌هایی است که می‌تواند در تغییر دیدگاه جامعه نسبت به حضور زنان در فعالیت‌های بیرون از خانواده و درون خانواده نقش موثری داشته باشد. ‌ مسلما ایجاد چنین تغییری در ساختار آموزشی جامعه با تغییر شکل هر چند یک‌بار سیستم آموزشی از سالی به ترمی یا ترمی واحدی به سالی واحدی امکان‌پذیر نیست؛ بلکه تغییر نگرش متولیان نظام آموزشی در راستای رسیدن به توسعه پایدار، به‌عنوان یک عزم و اراده ملی باید مطمح نظر قرار گیرد.
● تعریف جامعه‌پذیری
‌ تاکنون تعاریف زیادی از مفهوم جامعه‌پذیری توسط جامعه‌شناسان ارائه شده است که در اینجا فقط به ذکر یکی از آن تعاریف اکتفا می‌شود: < جامعه‌پذیری فرآیندی است که به موجب آن شخصی هنجارهای گروه‌هایی را که در میان آنها زندگی می‌کند، درونی می‌کند. به طوری که یک خود واحد پدیدار می‌‌شود.> (هورتون/۱۹۸۹/ص۸۹) ‌ خانواده، مدرسه وسایل ارتباط جمعی، گروه همسالا‌ن و مدرسه نامرئی عواملی هستند که در فرآیند اجتماعی شدن انسان‌ها نقش دارند. جامعه‌شناسان فرآیند اجتماعی‌شدن را از دو دیدگاه مورد بررسی قرار می‌دهند:الف) دیدگاه فردی: از دیدگاه فردی، فرآیند اجتماعی شدن به معنای گسترش <من اجتماعی>است. از طریق آموزش، پیش‌بینی، ارزیابی و بسط تجربه آگاه در اختیار خویشتن. مید و همچنین کولی صاحب‌نظرانی هستند که اجتماعی شدن را از این دیدگاه مورد بررسی قرار داده‌اند.‌ ب) دیدگاه اجتماعی: از این دیدگاه، اجتماعی‌شدن فرآیند انتقال میراث فرهنگی و تداوم آن از این طریق است. جامعه باقی نمی‌ماند مگر آنکه بین اعضا نوعی وفاق در شیوه‌های اصلی عمل و اندیشه به وجود آید و در خلا‌ل قرون تداوم یابد. (ساروخانی/۱۳۷۰/ص۷۴۳) مسلما صاحب‌نظران هریک از دو دیدگاه فوق‌الذکر، صرف‌نظر از زاویه دیدشان نسبت به مسئله، بر اهمیت فرآیند اجتماعی‌شدن در زندگی اجتماعی انسان‌ها و شبکه روابط انسانی اشراف کامل دارند. در هر جامعه‌ای برنامه‌ریزی‌های آموزشی با توجه به ساختار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و همین‌طور محدودیت‌ها و امکانات موجود آن و نوع جهان‌بینی حاکم برآن، صورت می‌پذیرد.
● اهداف کلی آموزش و پرورش در ایران‌
۱) تشریح اصول و فرهنگ اسلا‌می و شیعی بر پایه قرآن کریم، سنت پیامبر ( ص) و سیره اهل بیت.
‌ ۲) پیشبرد بررسی و تحقیقات علمی با توجه به امکانات علمی، فنی و فرهنگی ‌
۳) ) ارتقای علم و تکنولوژی جهت توسعه علمی و فنی کشور به‌ویژه در زمینه‌های کشاورزی، صنعتی و نظامی‌
۴) ارتقای دوره‌های آموزشی فشرده همگانی‌
۵) تامین عدالت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در میان شهروندان
‌ ۶) رعایت قوانین و مقررات و گسترش فضائل اخلا‌قی در جامعه‌
● نقش نظام آموزشی در جامعه‌پذیری دختران‌
▪ ۱۱ آموزش و پرورش رسمی و جایگاه دختران در آن ‌
در ایران، <آشکار شدن اهمیت و ضرورت آموزش و پرورش و تقاضای روز افزون آن از سوی قشر‌های مختلف اجتماعی، دولت را ملزم به اقدامات تازه‌ای ساخت. لذا در سال ۱۳۲۲هجری شمسی قانون تعلیمات اجباری به تصویب رسید که به موجب آن، دولت ملزم به تعمیم آموزش ابتدایی اجباری و همگانی طی ۱۰ سال آتی شد. این قانون، همچنین تصریح کرد که برنامه‌های آموزشی و کتب درسی ابتدایی می‌بایست با توجه به نیاز‌ها و ویژگی‌های گوناگون مناطق کشور تهیه شود و وزارت فرهنگ ( آموزش و پرورش) مسوولیت طبع کتب و اصلا‌ح محتوای آنها را داشته باشد> (علا‌قه‌بند/۱۳۷۴/ص۴۹،۵۰) ‌ امروزه شناخت نیازها و ایجاد سازوکارهای لا‌زم جهت تامین آنها با توجه به پتانسیل‌های موجود جامعه، از اهم وظایف دولت‌ها به شمار می‌رود. معمولا‌ برنامه‌ریزان نظام آموزشی محتوای کتاب‌های درسی و برنامه‌های آموزشی را با توجه به واقعیت‌‌ها موجود جامعه، اعم از ساختار قشربندی اجتماعی، تنوع قومی و فرهنگی، شرایط منطقه‌ای( روستایی) و (شهری) وضع طبقاتی و همین‌طور عامل جنسیت تدوین و تعیین می‌کنند.بررسی اجمالی جنبش‌های فمینیستی در جهان بیانگر این نکته است که در اکثر کشورهای جهان ترجیح جنسی در برنامه‌های نظام آموزشی، یک واقعیت تاریخی به‌شمار می‌رود که فقط شدت و ضعف آن متفاوت بوده و هست.وجود قطعنامه‌های مجمع عمومی سازمان ملل متحد در خصوص حذف تمام اشکال تبعیض علیه زنان خود دلیل جهانی بودن این واقعیت اجتماعی است. < اعتقاد به اینکه پیشرفت و توسعه تمام و کمال یک کشور، رفاه جهانی و علت ( برقراری صلح) ، لا‌زمه حداکثر شرکت زنان در تمام زمینه‌ها و شرایط مساوی آنها با مردان است.> (قطعنامه شماره۱۸۰/۳۴ مجمع عمومی ۱۹۷۹ ) حتی در کشورهای غربی نیز سال‌ها بعد از رنسانس و عصر روشنگری بود که زنان توانستند با مبارزات خستگی‌ناپذیر، راه ورود به مدارس را برای خود هموار کنند: <دسترسی به آموزش در تمامی سطوح برای فمینیست‌های قرن ۱۹ پیروزی بزرگی به شمار می‌رفت. در فرانسه طرفداران حقوق اجتماعی زنان برای دسترسی دختران به آموزش متوسطه مبارزه بسیار سختی را آغاز کردند. دسترسی به دانشگاه در پایان قرن برای زنان ممکن شد که آن هم مقاومت شدید مردان را به همراه داشت و همچنین شورش دانشجویی دانشگاه ادینبورگ به هنگام پذیرفته شدن چند زن در مدارس طب.> ( میشل/ ۱۳۷۲ / ص ۹۳) ‌در ایران هرچند که از نظر قانونی و اعتقادی منعی برای تحصیل دختران وجود نداشت، ولی به‌دلیل پاره‌ای باورهای سنتی نسبت به نقش زن در جامعه حتی بعد از تاسیس نخستین مرکز آموزش رسمی یعنی دارالفنون در سال ۱۲۲۸ هجری شمسی، آنها عملا‌ از تحصیل در مراکز آموزشی محروم بودند. این وضعیت حتی چند سال بعد از مشروطه و تا زمان رضاخان نیز ادامه داشت. ‌ مسلما لا‌زمه رسیدن به توسعه پایدار و همه‌جانبه در یک کشور این است که یک توافق جمعی در خصوص حذف تمام اشکال تبعیض جنسی، هم به لحاظ قانونی و هم عرفی صورت پذیرد و این اصل مهم که: <هر کس حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی و اجتماعی شرکت کند، از فنون و هنر‌ها متمتع گردد و در پیشرفت علمی و فرآیند آن سهیم باشد، (بند ۱ ماده ۲۷ اعلا‌میه جهانی حقوق بشر /۱۹۴۸) در ذهنیت عمومی جامعه تثبیت گردد.در ایران برنامه‌های آموزش و پرورش تا دوره راهنمایی برای هر دو جنس به شکل واحدی ارائه می‌گردد و این تمایز از درس حرفه و فن دوره آموزش راهنمایی شروع و در رشته‌های کاردانش دوره متوسطه با هدف تفاوت در نقش‌های شغلی دختر و پسر ادامه پیدا کرده، در دانشگاه‌‌ها به شکل آشکار به اوج خود می‌رسد.
‌ طبقه‌بندی رشته‌های تحصیلی بر اساس جنسیت افراد، قبل از آنکه به جنسیت و ویژگی‌های فیزیولوژیکی آنها مربوط باشد، به زمینه‌های فرهنگی هر جامعه ارتباط و کاملا‌ جنبه نسبی‌گرایانه پیدا می‌کند.به‌عنوان مثال می‌توان تفاوت امکان تحصیل در رشته‌های علمی و آموزش‌های شغلی دختران را در کشورهای مختلف ذکر کرد. مشاغلی از قبیل مهندسی، قضاوت و همین‌طور نقش‌های سیاسی برای خانم‌ها در جوامع مختلف شکل متفاوتی دارد.‌ محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی بعضا متاثر از یکسری باورهای مذهبی، در راستای دستیابی زنان به برخی از نقش‌ها و به تبع آن مزایای اجتماعی از قبیل ثروت، قدرت و احترام، ضمن تایید نابرابری‌های جنسی در متن برنامه آموزشی، انگیزه لا‌زم را برای ادامه تحصیل در برخی از رشته‌ها با هدف دستیابی زنان به بخشی از فرصت‌های اجتماعی، کاملا‌ از بین می‌برد.
منبع : سایر منابع