چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
حج؛ تمرین رفتار با امام(ع) است
سخن زیبای مرحوم دكتر علی شریعتی را همواره در حج در گوش داشتم كه تجسم اسلام در قالب كلمات، قرآن؛ و در قالب یك انسان، علی(ع)؛ و در قالب حركات، حج است.
آنها كه لبیك گفتهاند و صهبای حج نوشیدهاند و طواف كعبه دل كردهاند و بر گرد خانهای كه محاذات ببیتالمعمور و ضراح و عرش در آسمانهاست گشتهاند و درك عرفات و مشعر و منی كردهاند و قربانی كردهاند و از یوم ترویه تا عرفه و قربات و ایان تشریق را به اشراق نور الهی سپری كردهاند شاید بارها از خود پرسیدهاند روح این اعمال چیست؟
جسم این اعمال زیبا و خواستنی است و انسان را غرق لذت و بهجت میكند و شیرینی آن هرگز از كام جان بیرون نمیرود اما روح آن چه؟
آنچه تقدیم میشود بیانات عارفی دلسوخته معرفتجو و معارفگستر و اهل تحسس در زمانه ماست كه دلها را بهسوی ظهور آماده میكند و در درون همه معارف اسلام امام را محور امور میبیند و چه زیبا؟ اسلامی كه در علی(ع) و حج و قرآن مجسم شده است.
آری اگر خداوند فرمود و آتاكم من كل ماسألتموه در حج كه رفتاری آخرالزمانی است همگان مطلوب خویش را كه منجی همه عالم (و نهتنها عالم بشریت) است فرامیخوانند چرا كه هرچه بخواهیم به ما داده شده است و حج نماد این اتی در برابر آن سؤال است و خواندن و تأمل در این بیانات بهاذن الله ابوابی از معارف زلال قرآنی و اسلامی بر خوانندگان خواهد گشود. از خداوند تبارك و تعالی توفیق حج ابراهیمی را برای همگان مسئلت دارم.
□□□
كل حج تمرین رفتار با امام(ع) است. در احادیث هم داریم كه قالت فاطمهٔ(س) قال رسولاللّه (صلیاللّه علیه و آله و سلم) مثل الإمام مثل الكعبهٔ او مثل علی(علیهالسلام) مَثل امام(ع) مَثل خانه كعبه است، مردم در مناسك حج باید یاد بگیرند كه چهجور باید با امام رفتار كنند، وقتی كه میروند و خانه كعبه را طواف میكنند یاد بگیرند چهجور دور امام بگردند، دور امام چرخیدن یكجور كنایه است، یعنی مدام حواس انسان معطوف امام(ع) باشد، هفت بار دور خانه كعبه میچرخند سعی كنید حواسشان جمع باشد، كسی كه مكه میرود به قصد خانه كعبه باشد، كسی دنیا میآید به قصد امام(ع) باید به دنیا بیاید.
بقیه چیزهایی كه در مكه هست حاشیه بر اصل است؛ اگر مُحرم در یكی از مساجدی كه در مكه هست وقتی میخواهد داخل برود به قصد خانه كعبه بروند، هر قسمت از ماجرا را كه شما كه نگاه كنید تمرین است برای یكی از رفتارهای با امام(ع).
● حج اكبر:
ظهور امام زمان(عج)؛ در سوره توبه آیه۳ داریم ـ سوره توبه با بسمالله شروع نمیشود ـ و أَذان من اللّه و رسوله الی الناس یوم الْحج الاكبرِ أن اللّه بری من الْمشرِكین و رسوله، ما یك حج داریم، یك حج اكبر داریم، حج معمولی آن حجی است كه هر سال میروند، در حدیثی از قول امام صادق(ع) هست كه حج اكبر ظهور امام زمان(عج) است، در حج معمولی مردم باید تمرین كنند تا در حج اكبر بدانند با خانه كعبه اصلی یعنی امام(ع) چگونه باید رفتار كنند. حج اصلی همان برنامه ظهور است.
ـ ابراهیم(ع) جزو صالحین بود و دنبال ظهور و یاد گرفتن رفتار در قبال امام(ع)؛ این حجی كه الآن مردم میروند تمرین رفتار در زمان ظهور است، این تمرین نمادین كه از زمان پدر ما آدم(ع) آغار شده و با پدر ملت اسلام ابراهیم(ع) قوام یافته و با پیامبر اعظم اسلام(ص) به كمال رسیده، تمرین چیست؟
ابراهیم(ع) جزو صالحین بود، طالب این نبود كه بگوید: خدایا، یك خانه ساختم، به من یاد بده چگونه دور خانه بچرخم و یك رفتارهای خاصی انجام دهم! ایشان خانه كعبه را بنا كرد، ایشان دنبال ظهور امام زمان(ع) بود. ایشان جزو صالحین بود. رفتاری كه به اسم مناسك حج از خدا درخواست میكند و میفرماید: رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرّیَّتِنا أُمَّهًٔ مُسْلِمَهًٔ لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ، منظورشان این بود كه خدایا، به من رفتار در قبال امام زمان را یاد بده كه در قبال امام زمان میخواهم چهكار كنم؟ بعد خداوند یكسری رفتارهایی را به ایشان یاد میدهند.
ـ آخرالزمان تصویری واقعی برای عرفات، مشعر و منی؛ چرا خدا اینقدر برای حج قیمت قائل شده، چرا همه مردم اگر مستطیع باشند برایشان یكبار در همه عمر واجب است كه حج بروند و حج برگزار كنند؟ همه باید یك رفتار انجام دهند، چرا این خیل مردم باید در سه بیابانِ به دنبال هم، یك بیابان به نام عرفات، مشعر و بعد منی جمع شوند، چرا سه مرحله باید جلو بروند؟ چرا در نهایت در منی باید به نمادهایی از شیطان سنگ بزنند؟
شما وقتی كه این موضوع را دنبال میكنید، تنها تصویر واقعی كه میتوانید برایش پیدا كنید آخرالزمان است؛ چند میلیون حاجی، قیافهها فرق میكند، اما لباسها همه یكی است، همهشان باید یكرنگ باشند، همه باید لباسهای خودشان را دربیاورند، به لباس جدیدی باید آراسته شوند. اول در عرفات مناجات میكنند، در عرفات باید تزكیه شوند شبی را در مشعر میگذرانند و صبح از آن عبور میكنند تا به سرزمین منی وارد شوند، در منی اولین كاری كه انجام میدهند باید بروند به نماد شیطان سنگ بزنند، باید رمی جمره كنند و روز دوم و سوم هم كه در منا هستند آن روزها هم باید بروند سنگ بزنند، هر روز باید بروند به هر سه نماد شیطان (جمرات) سنگ بزنند.
این رفتار كاملاً حاكی از رفتاری آخرالزمانی است، یعنی مصداق عینی آن را شما در آخرالزمان مییابید، مردم از این وضعیت زندگی معمولی كه دارند هر كسی در هر شغلی هست، هر كسی در هر كسوتی هست، هر كسی در هر نوع خانوادهای دارد زندگی میكند، هر كسی زندگی برای خودش درست كرده، یكی در تكنولوژی غرق است، یكی در آموزش و پرورش مشغول است، هر كسی در یك كاری مشغول است، همه باید از آن حالت دربیایند، همه باید حركت كنند، یك لباس باید داشته باشند، یعنی لباس سربازی امام زمان، لباس برای امام زمان، همه دست برای دعا بلند میكنند كه خدایا پس امام زمان كی میآید؟ آن هم در عرفات و جالب است در عرفات تشریف میبرید نمیدانید كه عموم فریادها برای امام زمان است، خدایا پس امام زمان كجاست؟
عمده دعاها در رابطه با امام زمان است، بعد عبور میكنند میروند به سرزمین منی كه میرسند، جالب است از مشعر باید بیایند پشت مشعر، تا نیمهشب در مشعر باید جمع شوند، تا آفتاب طلوع كرد حركت میكنند در منا میآیند برای اولین كاری كه در منا انجام میدهند این است كه باید به نماد شیطان سنگ بزنند، كی؟ وقتی كه خورشید طلوع كرد، یعنی طلوع فجر، اسم ماجرای ظهور یومالله است، وقتی كه یومالله طلوع كرد حركت میكنند میروند و شیعیان اولین كسی را كه نابودش میكنند ابلیس است، یعنی بهجای سنگ شیطان خود شیطان را پیدایش میكنند و سنگ میزدند.
ـ علت عظیم شمرده شدن حج (از باب تفكر صالحین)؛ چرا حج اینقدر عظیم شمرده شده، چرا خدا اینقدر دعوت كرده؟ یك حدیث در اول حیاتالقلوب هست، هر پیغمبری مأمور بوده كه خودش با امام زمان آشنا شود و قومش را نیز آشنا كند، خودش به سمت امام زمان حركت كند، قومش را نیز به آن سمت حركت دهد. ابراهیم(ع) چهكار كرد، چهطور قومش را آشنا كرد و چهطور به سمت امام زمان حركت داد؟ میگوییم در همین مناسك حج و این موضوع را باقی گذاشت، هر پیغمبری آمد گفت كه این مناسك حج را بگیرید و دنبال كنید؛ حضرت رسولالله(ص) كه تشریف آوردند فرمودند همین مناسك را دنبال میكنیم، چرا؟ این مناسك حج همان حدیث است كه مردم را دعوت به امام زمان كنند.
بله این خیلی مهم است، مدخل ورود به بحث اگر تفكر صالحین باشد جالب است، انسان با تفكر صالحین آشنا شود، خواست كاری كند اینها را مطرح كند كه یكچنین چیزی هست، تمام این پیغمبران یا جزو صالحین بودند و یا دوست داشتند میگفتند كه خدایا ما را جزو صالحین قرار بده، همه پیغمبران دنبال امام زمان بودند، مأمور بودند كه مردم را به امام زمان دعوت كنند، خب عملاً چگونه انجام دادند؟
شما در زندگی تمام پیغمبران به یك نماد میرسید و آن مناسك حج است، همهشان دنبال مناسك حج بودند، در حدیث داریم كه همه دنبال امام زمان بودند؛ از جنبه دیگر شما پیدا میكنید كه همه دنبال مناسك حج بودند، در صورتی كه حدیث داریم كه حجالاكبر همان ظهور امام زمان(عج) است.
اینها را كنار همدیگر بگذارید نتیجه میگیرید كه حج باید در راستای همان دعوت به امام زمان و رفتار در قبال امام زمان باشد. چهطور میسر است، آیا امكان دارد؟ از این منظر كه به حج نگاه كنیم و آن را تفسیر كنیم، در این صورت چیزهایی از مناسك باز میشود كه واقعاً تعجب میكنید.
ـ سنگ عملی به شیطان بزنیم، نه سنگ نمادین؛ برای چه خدا اینهمه راه همه را میبرد كه سنگ بزنند؟ مگر سنگ زدن به شیطان چهقدر اهمیت دارد؟ میبینید خدا خودش بزرگ شمرده اینهمه آدم را از اقصی نقاط جهان اینجا آورده تا به نماد شیطان سنگ بزنند، برای چه؟ چون هنگامی كه سنگ میزنید تازه بحث شروع میشود كه برویم سنگ عملی هم بزنیم، نه اینكه فقط سنگ نمادین بزنیم. مبارزه عملی با شیطان درس این حركت است. شیطان در دوران ظهور نابود میشود تا بشر به حیات واقعی و آرمانی خود دست یابد.
● حج نمادی از ظهور
حج نمادی از ظهور است. در قالب موضوع حج به ما یاد میدهند كه چگونه با امام زمان رفتار كنیم. رفتارهای مختلف را به ما نشان میدهند؛ ظواهر اعمال حج از احرام تا طواف و سعی و وقوف و رمی جمرات و قربانی را شنیدهاید. آن چیزی كه اهمیت دارد روح این صحنههاست. كل ماجرا نمادی از ظهور است.
شما نگاه كنید درباره قبله آیه قرآن هست كه چهرههایتان را به سمت قبله قرار دهید. درباره امام زمان هم همین را داریم كه به هر طرف كه چهرهتان را قرار دهید، به هر طرف كه رو میكنید، امام زمان را آن سمت میبینید، فأینما تولّوا فثم وجهُ اللّهِ، به هر طرف كه رو كنید امام زمان را میبینید. خانه كعبه كه قبله است نمادی از فأینما تولّوا فثمّ وجه اللّه است.
ـ در قبال آخرالزمان اول باید با مناجات و درخواست ارتقاء شروع كرد؛ خب در قبال امام زمان باید چهكار كرد؟ دارند به ما یاد میدهند. آقا! از خانه و زندگیات دربیا، مال هر محلی در هر كشوری، هر جایی هستی دست از زندگیات بكش، دست از موقعیت اجتماعی و مالی و خانوادگی و پست و مقام و زن و بچه و اموال دست از همه چیزت بكش، برو آنجا.
به آن حوالی كه رسیدی لباست را هم عوض كن، یك لباس سفید بپوش، نه لباس معمول؛ یك لباس غیرمعمول، یك لباس غیرمعمول با رفتاری غیرمعمول، چون رفتارهای غیرمعمول نشان از آخرالزمان است.
در فضایی كه با فضای زندگی معمولی بسیار تفاوت دارد، انسان خود این فضا را تجسم كند خیلی روی آدم اثر میگذارد. شما آنجا كه میرسی قبل از اینكه مراسم حج شروع شود مدام میروید كنار خانه خدا در مسجدالحرام، انسان مدام نگاه میكند، ماجرا چیست؟ چرا به ما امر شده از زندگیمان دست بكشیم و به اینجا بیاییم، به این سمت با خدا صحبت كنیم.
قبله نماد وجهالله است. خدا میخواهد چه چیزی به ما یاد دهد. مدام انسان مینشیند، مناجات میكند، اخت میشود تا مراسمات شروع میشود. وقتی كه افراد را در صحرای عرفات میبرند، میگویند از اینجا یعنی از صحرای عرفات شروع كن، خب باید چهكار كنیم؟ اینجا مناجات كنید. آنجا با خدا صحبت كنید. آنجا یك كوهی هست به نام جبلالرحمهٔ ، وسط یك میدانگاهی است برای چه؟
ـ همه چیز در حج نماد است؛ كعبه نماد امام زمان(عج)، كوه جبلالرحمهٔ نماد رحمت، آن سنگها (جمرات) نماد ابلیس؛ خب در عرفات میبینید این كوه سنگی بزرگ كه آن وسط هست و پر از جمعیت هم میشود به آن میگویند جبلالرحمهٔ، چرا؟ یكی میگوید آدم(ع) بر فراز این تپه پایین آمدند، یكی میگوید علتش آن است، با اینها كاری نداریم. كل حج نمادی از ظهور است. پس این جبل الرحمهٔ یعنی كوه رحمت، این هم در ماجرای ظهور بهكار میآید.
جالب است، امام حسین(ع) مناجات معروفشان را ـ دعای عرفه ـ را جلوی آن كوه خواندند. خود مراسم حج هم از صحرای عرفات شروع میشود، اول شما در آن فضا میآیی، شروع میكنی مناجات كردن، انسان این نتیجه را میگیرد كه چه جالب است، انسان در قبال آخرالزمان اول باید با مناجات، با درخواست، با تزكیه، با درخواست توبه، با طلب مغفرت، با دعا و درخواست ارتقاء شروع كند.
جالب است كه در آن صحرای عرفات صداها بلند میشود، همه دارند دعای فرج میخوانند، همه دارند برای ظهور دعا میكنند در حالی كه نمیدانند چرا دارند این كار را میكنند. یك گره عجیبی به امام زمان(عج) دارد، این را انشاءالله میبینید، چرا آن جبل الرحمهٔ در عرفات؟ یعنی ابتدا خدا میخواهد بفرماید كه ماجرا با رحمت شروع میشود، نگران نباشید. كوه رحمت در آن بیابان قرار داده شده، در آن بیابان مسطح وسطش یك كوه هست به نام جبل الرحمهٔ، یعنی اگر هیچ چیز نباشد یك كوه رحمت خدا برایتان میفرستد در آخرالزمان نگران نباشید.
ـ در طلوع ظهور امام زمان باید به سمت شیطان حمله كرد؛ تا غروب آنجا مردم دعا میكنند ضمن اینكه مُحرم شدند و لباسشان را عوض كردند، همه تابع آن صحنهها هستند، بعد از محرم شدن كه اعمالی انجام میدهند میآیند آنجا در صحرای عرفات.بعد میآیند در مشعر، میگویند تا طلوع صبح شروع شد حركت كنید بروید به سمت منی برای اینكه با ابلیس دربیافتید. چهقدر جالب است، در طلوع ظهور امام زمان(عج) باید به سمت شیطان حمله كرد. اولین كاری كه خیل عظیم، آن دو سه میلیون نفر، كه آنجا میآیند انجام میدهند، دنبال این هستند كه بروند زودتر به نماد ابلیس سنگ بزنند. جالب است، همه چیز آنجا نماد است.
حالا كعبه نماد امام زمان است، آن سنگ هم نماد ابلیس است. این نماد بودن جالب است، خود آنها فینفسه چیزی نیست، آنها همهشان نماد است. بعد از اینكه انسان سنگ میزند.
ـ شیعه دنبال باطنی پشت این ظاهر است؛ حجرالاسود ابتدا حجرالابیض بوده، بهتدریج شده حجرالاسود. اول سفید بوده، مشركین و ملحدین كه به آن دست كشیدند بهتدریج سیاه شده.
برخی به كم قانع میشوند و میگویند همین است و جز این چیز دیگر نیست. شیعه میگوید: نه، اینها نیست، پشت این ظاهر یك باطنی وجود دارد؛ هرچه میگردد آن باطن را پیدا نمیكند، به آن ظاهر هم راضی نیست، به آن ظاهر قانع نمیشود و از طرفی نمیتواند گمشدهاش را پیدا كند.
یك چنین ماجرایی آنجا هست. از هر منظری كه نگاه كنید باز احساس میكنید كه كم دارید. از منظر زیارت نگاه كنید در دلتان میگویی آخر یعنی چه، آدم كه بخواهد بلند شود بیاید اینجا، در خانه خدا، دور كعبه بگردد و مدام بخواهد چه كسی را زیارت كند، خدا را؟! خدا كه زیارتگاه نمیخواهد. بگویند برویم زیارت خانه خدا. شیعه میگوید برویم یا نرویم چه فرقی میكند؟| اگر بگوییم كه ما میخواهیم برویم آنجا قبله را ببینیم، قبله دیدن ندارد.
اگر بگوییم میخواهیم برویم با خدا بیعت كنیم. بیعت با خدا مراسم نمیخواهد. اگر بگوییم میخواهیم یكسری از وظایف دینی انجام دهیم؛ خب اگر بخواهیم واقعیت را ببینیم برای خودمان خاصیت دارد. آدم احساس میكند برای اینكار توجیه ندارد مگر آنكه حقیقتی و سری ورای این ظواهر نهفته باشد.
ابراهیم(ع) درخواست میكند خدایا یك مناسكی برای من قرار بده كه من اینجا در خانه تو با آن مناسك رفتار كنم. شیعیان با مناسك و با آن اعمال نمادینی كه به عنوان حج هست نمیتوانند ارتباط برقرار كنند، چون با آن اعمال نمیتوانند ارتباط برقرار كنند و نمیفهمند یعنی چه، چون اگر بخواهند سطحینگر باشند نمیفهمند وگرنه برادران سنیام احساس میكنند حج همان چیزهای ظاهر است، همهاش همین است، به سرعت هم ارتباط برقرار میكنند.
شیعیان نمیتوانند با آن مناسك ارتباط برقرار كنند، برای همین چیزی كه از قدیم یاد گرفتند یعنی مناجات، توسل، ارتباط روحی با اهلبیت(ع) برقرار كردن، دلدادگی، دل را روانه كردن، همان چیزهای قبلیشان را آنجا انجام میدهند، چیزهایی كه در هیئتها، مساجد، چیزهایی كه از قبل آموزش دیدند حالا آنجا چون از شهر و دیار خودشان و از كسب و كار فارغ هستند و تمام فكر آنجا هست راحتتر دل را و فكر را روانه میكنند.
در این جنبه بله موفق هستند، شاید بشود گفت به اندازه دو سه سال تهران بودنشان آنجا بهره میبرند از این توسلات و دلروانهكردنها و اینها، اما اسمش بهرهمندی از مناسك نیست. البته خداوند متعال به ایشان عطا میكند، موضوع این نیست كه اینها چون مناسك نفهمیدند پس مثلاً حاجی نشدند و یا اجرشان ضایع شد! همین كه ارتباط روحی برقرار میكنند خدا بسیار به اینها محبت میكند.
عرض بنده این است كه به چه دیدی نگاه كنیم كه مناسك برایمان معنا پیدا كند؛ در دور خانه خدا شما نگاه كنید مردم طواف میكنند چون نمیفهمند این طواف یعنی چه همانجا هم میروند در حال و هوای توسل و مناجات، در حال و هوای طواف نیستند، فكرشان در طواف نیست، فكرشان در مناجات است.
ما دعوت نشدیم به یكسری رفتارهای بیخودی. مسلماً اینها معنا دارد. حجّی كه اینقدر مهم شمرده شده مسلماً معنایش هم مهم و عظیم است. خداوند كه میفرماید دنبال لهو و لعب نباشید مسلماً خودش لهو و لعب برای مردم قرار نمیدهد. خداوند كه دنبال تبیین آیات است، خداوندی كه دعوت به تعقل و تفكر میكند مسلماً كار غیر عاقلانه انجام نمیدهد. پس در این مناسك حج خاصیتی هست؛ رمزش چیست؟ از چه رمزی انسان استفاده كند؟ عرض بنده متوجه این موضوع است.
ـ به حج از منظر نماد ظهور بودن نگاه كنیم؛ از یك منظر نگاه كنیم مناسك حج معنای عظیمی پیدا میكند و آن اینكه مناسك حج نمادی از آخرالزمان است.
این را حدیث هم داریم ذیل آیه سوم سوره توبه، و أَذان من اللّه و رسوله إِلَی النّاس یوْم الْحج اْلأَكبرِ أن اللّه بری مِن الْمشرِكین و رسوله.
ما یك حج داریم یك حج اكبر داریم. حج اكبر چیست؟ برادران سنی ما با این آیه خیلی راحت برخورد میكنند، میگویند حج هر چهار سال یك بار حج اكبر گفته میشود، مثل اینكه ما میگوییم هر چهار سال یك بار یك سالش كبیسه است، به جای ۳۶۵ روز ۳۶۶ روز است، آنها با این آیه هم خیلی راحت رفتار میكنند، میگویند: بله هر چهار سال یكبار حج، حج اكبر است اگر امسال نرسیدیم بیاییم سالی كه حج اكبر است خودمان را حتماً برسانیم. حالا اهلبیت(ع) میفرمایند حج اكبر قیام امام زمان(عج) است.
اگر حج اكبر قیام امام زمان باشد حج اصغر چیست؟ یك ربطی باید با این داشته باشد، یك ربطی باید با قیام داشته باشد. اگر از منظر نماد ظهور بودن ما به حج نگاه كنیم فكر میكنم كه حج معنا پیدا میكند و هر چیزی در جای خودش قرار میگیرد. علتها را آدم میفهمد.
ـ اول از ظاهر دنیا و از مادیات دربیایید (و محرم شدن)؛ میگویند كه آقا از شهر و دیارتان دربیایید، همهتان در یك سرزمین به نام مكه جمع شوید، خب این نمادی از آخرالزمان است.
میگویند كه آقا از هر شهر و دیاری كه هستید بیایید به سمت مكانی كه امام زمان(عج) هست. میگویند آقا باید محرم شوید؛ برای چه محرم شدن؟ لباسهایی كه خودتان برای خودتان درست كردید و جورواجور و رنگارنگ است و نماد قومیّت و ملیّتتان است، نماد موقعیت شغلی و چه و چه هست اینها را دربیاورید.
همهتان یكلباس شوید. دو تا پارچه كه ندوخته باشید. سفید باشد، یكی را دور كمرتان ببندید، یكی را روی دوشتان بیاندازید، یعنی از ظاهر دنیا و از مادیات دربیایید. در آن زمان ظهور دنیا تمام میشود. آنجا به ما یاد میدهند از دنیایتان دربیایید و با این موضوع وارد ماجرای جدیدی میشویم.
▪ عرفات:
پاك شدن از گناهان و رذایل (تزكیه در روز عرفه)؛ خب چهكار كنیم؟ این كار را كردی، محرم شدی؟ بیایید همهتان بروید در صحرای عرفات. چرا عرفات؟ اول معرفت كسب كنید، درباره آخرالزمان هفتاد بار در قرآن هست كه اول ایمان، بعدش عمل؛ هفتاد بار در قرآن این موضوع آمده.
جالب است، وقتی محرم شدیم، یعنی دست از دنیا كشیدیم حالا میفرماید بیایید بروید در صحرای عرفات. اول تزكیه، آنجا به دعا و مناجات و تزكیه بپردازید. در صحرای عرفات نیاز است تفكر كنید، توبه كنید، خودتان را از افكار بیخودی تزكیه كنید و جالب است، میفرماید آن روز عرفه مطمئن باشید خدا گناهانتان را پاك كرد.
پس موضوع اول پاك شدن از گناهان و رذایل است. موضوع اول تزكیه است. میفرماید مطمئن باشید روز عرفه گناهانتان پاك شده. این جالب است، اگر كسی شك كند كه روز عرفه گناهانش بخشیده شده یا نه، خود آن گناه است.
انسان حتی شك نباید كند. پس بعد از اینكه از دنیا درآمدیم قدم اول تزكیه است، توبه است، معرفت است. بعد از اینكه این كار انجام شد تا غروب روز عرفه حاجیها در صحرای عرفه هستند از حوالی غروب حركت میكنند به سمت صحرای دومی یعنی صحرای مشعر.
▪ مشعر:
نماد یومالله ظهور (مطلع الفجر)؛ در آنجا تا صبح هستند و منتظرند كه بعد از طلوع آفتاب به سمت صحرای سوم حركت كنند. چرا بعد از طلوع آفتاب؟ چرا بعد از طلوع آفتاب؟ طلوع آفتاب نماد چیست؟ نماد مطلعالفجر یعنی زمان ظهور امام زمان(عج). جالب است، یعنی قبل از ظهور خودتان را آماده كنید، قبل از طلوع امام زمان(عج) خودتان را آماده كنید.
چرا میگویند اول بیایید در عرفات و بعد در مشعر؟ یعنی مشعر نماد یومالله ظهور است، نماد مطلعالفجر است. قبل از اینكه وارد ظهور امام زمان شوید خودتان را تزكیه كنید، هم معرفت پیدا كنید، هم تزكیه كنید، هم توبه كنید و در آخرالزمان در شرایطی قرار داده میشوید كه پاك میشوید. حوادث آخرالزمان برای پاك شدن مؤمنین است. اگر انسان از این دید اینطوری به مناسك نگاه كند خیلی معنا پیدا میكند.
▪ منی:
ورود به صحنه كارزار با شیطان؛ انسان بعد از آن با طلوع آفتاب وارد سرزمین منی میشود. بعد از مطلعالفجر انسان بیاید وارد سرزمین منی شود یعنی چه؟ یعنی با ماجرای ظهور انسان وارد كارزار شود، این موضوع دوم است: ورود به صحنه كارزار با شیطان در منی، به سمت نمادهای شیطان (جمرات)، میروید كه سنگ بزنید. دارند چه یاد میدهند؟
میگویند ای مسلمانها، بعد از مطلعالفجر كه در آینده خواهد بود شما باید وارد كارزار شوید و با نمادهای شیطان بجنگید. خب، این نماد خیلی ساده شده، سنگ بردارید بزنید. برای اینكه همه بتوانند انجام دهند این نماد است. شما مطلب را بگیرید تمرین كنید؛ این نماد برای همه مسلمانها واجب است.
ما در این صورت قیمتش را میفهمیم كه چرا واجب است؟ چرا در كنار نماز و روزه و زكات و این قبیل چیزها قرار داده شده. در آنجا سه روز كه انسان میماند هر سه روز باید سنگ بزند، سه تا نماد هم هست. سه تا سنگ؛ یعنی باید جنگید. خب زدی، سه روز جنگیدی؟ این نماد این است كه جنگهای زمان ظهور طول میكشد.
باید بروی در میدان و به مظاهر ابلیس سنگ بزنی، با مظاهر ابلیس باید بجنگی و دربیافتی. وقتی به مظاهر ابلیس سنگ زدی تمام شد، خب اینجا شما كارتان نسبتاً تمام شده، میروید یك قربانی میكنید و موهای سرتان را میتراشید، به این حالت میآیید میروید سمت كعبه، یعنی تا وقتی كه ابلیس و نماد ابلیسی و مظاهر ابلیسی وجود دارد آدم چه انتظاری دارد كه از امام زمان بهره ببرد. اول انسان باید با نمادهای ابلیس و با مظاهر ابلیس بجنگد.
اینها را پس بزند وقتی كه اینها تمام شد، خب كارتان تمام شد حالا بیایید برویم مكه، این بیابانها در جوار مكه هست، میگویند حالا برویم مكه و بقیه اعمالتان را در مكه بجا بیاورید. این سه تا بیابان كه آدم عبور میكند این یك نوع نماد است كه سیرش هم به دنبال هم هست.▪ طواف:
زندگی یعنی پروانهوار به دور امام زمان(ع) چرخیدن؛ این موضوع سوم است. وقتی میروید در مكه، به نوعی ادامه ماجرای آن سه تا صحرا است، به نوعی داستان دیگری است، باز درباره امام زمان(عج). به اینكه آقا شما باید پروانهوار دور امام بچرخید، از جنبهای داستان ظهور است، از جنبهای داستان كل زندگی است.
میگوید آقا پروانهوار دور امام بچرخید. دارند به انسان یاد میدهند وقتی انسان عمره میرود با آن سه تا صحرا كاری ندارد، فقط در خود مكه هست اعمال داخل مكه را انجام میدهد، یعنی فقط درس زندگی را میگیرد، در حج تمتع انسان علاوه بر درس زندگی درس ظهور را نیز میگیرد.
آدم میرود دور خانه كعبه میچرخد تا یاد بگیرد همیشه پروانهوار دور امام(ع) بچرخد زندگی یعنی این. قبله انسان نماد امام زمان(عج) است، نماد وجهالله است و انسان باید پروانهوار دور آن بچرخد، نمازش را باید به آن سمت بخواند بیعتش را باید به آن سمت انجام دهد، به آن سمت سلام كند، به سمت حجرالاسود كه میایستند سلام میكنند، میگویند سلام به حجرالاسود یعنی سلام به خدا و بعد طوافها را از اینجا شروع میكنند.
جالب است انسان خدا را كعبه نمیداند، یعنی امام زمان را هم خدا ندانید، جالب است همانطور كه فرمودند صورتهایتان را به سمت قبله قرار دهید، در آیه قرآن هست وجههایتان را، صورتهایتان را به سمت قبله قرار دهید، همینطور درباره امام زمان مطرح میشود درباره ظهور گفته میشود أَینما تولُوا فثم وجه اللّه، حالا این مكه چون نماد است، یك جا همه باید صورتشان را به آن سمت كنند، ولی در ماجرای اصلی دیگر این نماد نیست، امام زمان(عج) دیگر نماد نیستند، انسان در زمان ظهور به هر سمت نگاه كند به معجزه امام(ع)، امام را در پیش روی خود میبیند. خیلیها میگویند دور خانه كعبه بچرخیم یعنی زندگی این است همیشه باید دور امام(ع) بچرخیم.
▪ سعی بین صفا و مروه:
در زندگی دنبال قرب به اهلبیت(ع) و معرفت اهلبیت(ع) بودن، این موضوع چهارم است. خیلیها میگویند سعی بین صفا و مروه كنید، به خاطر آب آوردن، اگر این در زمان ظهور باشد به چه صورت میشود؟
یعنی به خاطر امام(ع) بدو، حركت بكن، ولو شده مسافت دو تا كوه را چند بار هم بروی، خسته نشو، بدو، ولو قسمتی را هم شده به حالت نیمهدویدن (هروله) بدو؛ حركت كن در جستوجوی آب، آب نماد چیست؟ آب نماد علم است، آب نماد معرفت است.
بگرد دنبال آب ولو مسافتهای طولانی. بین صفا و مروه حدوداً چهارصد متر است، مسافت حدود سه كیلومتر است؛ در آن شلوغیها نگران نباش، به كثرت هم كاری نداشته باش، شما به جستوجوی آب این رفتار نمادین را انجام بده. میگوید ای انسان در زندگی همیشه اینطوری باش، دنبال قرب اهلبیت(ع) باش.
نه اینكه برو دو تا كوه را پیدا كن بین آن دو تا كوه بچرخ، نه این دو تا كوهی كه قرار داده شده، بین این دو تا كوه شما رفتار نمادین جستوجوی آب را انجام بده، ولی در آن محدودههایی كه برایت قرار داده شده در قرآن، در احادیث اهلبیت(ع)، دنبال قرب اهلبیت(ع) بگرد، دنبال معرفت اهلبیت(ع) بگرد، در آن جایی كه برایت قرار داده شده، نه اینكه خودت بروی یك كتاب غربی و شرقی پیدا كنی بگویی خب من این را انتخاب كردم بگردم ببینم چه علومی در آن هست!
اینطوری نه، انسان میرود آنجا دور خانه كعبه اول هفت دور طواف میكند، بعد میآید سعی بین صفا و مروه میكند، دوباره میرود هفت دور دیگر طواف میكند، یعنی اول برو با امام آشنا شو، یاد بگیر پروانهوار دور امام بچرخی، یاد گرفتی؟ بله، حالا برو معرفت پیدا كن، انسان میرود معرفت پیدا میكند، معرفت پیدا كردی؟ حالا باز برو پروانهوار دور امام بچرخ. یعنی هفت دور دوم به لحاظ اینكه معرفت باید داشته باشی از هفت دور اول قاعدتاً باید متفاوت باشد. به این صورت این میشود درس زندگی.
ـ خلاصهای از منظر نماد ظهور بودن حج و نكاتی در مورد برخی از اعمال حج؛ پس در ماجرای حج تمتع به چه صورت میشود؟ بعد از اینكه انسان از عرفات میآید وارد مشعر میشود و بعد در منا، یعنی بعد از اینكه دنیا تمام میشود و انسان وارد سرزمینهای ماقبل ظهور میشود، در خلال صحنهها تزكیه میشود، از مدت طلوع خورشید امام زمان(عج) انسان وارد كارزارهای زمان ظهور میشود و با مظاهر شیطان درگیر میشود، بعد از آن میگویند آقا صحنه عوض میشود، از صحنه كارزار دربیا برو در شهر كنار خانه كعبه.
جالب است وقتی كه یومالله ظهور آن جنگهای زمان ظهور تمام میشود، میگویند حالا ملك عظیم میخواهد راه بیافتد، آن ملك بسیار زیبای اهلبیت(ع) میخواهد به راه بیافتد، یعنی فضا عوض میشود، فضای جنگ تبدیل میشود به فضای بسیار زیبای بهشتگونه.
آنجا هم میگویند از این صحراهای بیآب و علف و فضای جنگی، فضایی كه باید دنبال نمادهای شیطان باشیم و آنها را بزنیم دربیا، بیا داخل شهر، بیا در آبادی، بیا در جوار كعبه. بعد شمای حاجی مظاهر شیطان را سنگ زدی و فضا برایت عوض میشود، میآیید كنار خانه كعبه، آنجا باید چهكار كرد؟
میگویید: خب ما فقط یاد گرفتیم به شیطان سنگ بزنیم، ماجرای شیطان تمام شد، حالا یاد بگیر كه دور امام(ع) بچرخی، حالا بیا دوباره زندگی كن، یك زندگی را شروع كن؛ باز به همان ترتیب، مردم وقتی جنگها تمام میشود میآیند میگویند مولا جان! سلامعلیكم، حال شما چهطور است؟
الحمدالله، خدا را شكر كه خداوند توفیقمان عطا كرد بالاخره ظهور شما را درك كردیم و الان در جوار شما هستیم، میبینید كه آنهایی كه عاقلترند چه رفتاری دارند، انسان سعی میكند در زمان ظهور آن رفتار را در قبال امام(ع) تقلید كند.
بعد میبیند آنها علاوه بر آن رفتاری كه انجام میدهند دنبال معرفت امام(ع) هستند، دنبال علوم امام(ع) هستند، میروند همین این كار را هم انجام میدهند، یعنی اول آشنا شدن با امام(ع) یاد بگیرند كه چهجور رفتار كنند، بعد دوباره میآیند معرفت پیدا كنند در صحنههایی معرفتشان نسبت به امام(ع) زیاد میشود، سپس با معرفت بیشتر وارد عرصه همنشینی با امام(ع) میشوند.
این خلاصهای است از اینكه ما از منظر نماد ظهور بودن به مناسك حج نگاه كنیم، واقعاً هم همینطور است ابراهیم(ع) تمام همّ و غمّشان ظهور بوده، طبق آیات و احادیث. خداوند میفرماید ما از اولواالعزم من الرسل پیمان غلیظ گرفتیم، در حدیث گفته شده از ایشان درباره امام زمان(عج) پیمان گرفته شده، یعنی تمام زندگیشان تمام همّ و غمّشان ظهور امام زمان بود، خب چرا كسی نمیآید، مسافتهای طولانی از عراق راه بیافتد زن و بچهاش را ببرد در مكه، در آن بیابانی كه آن زمان بوده زن و بچهاش را آنجا بگذارد و چهار تا دعا كند و برگردد این اصلاً منطقی نیست مگر علت موجّهی داشته باشد، این آقا كه مدام دنبال امام زمان است این رفتارش چه ربطی با امام زمان پیدا میكند، مگر اینكه اینطوری توجیه كنیم بگوییم كه كل این رفتار نماد است، ایشان میخواهد به آیندگان یاد دهد، علت اینكه دارد اجازه میگیرد میگوید خدایا! اجازه میدهی؟ توفیقم عطا میكنی یك نمادی اینجا درست كنم؟ همه آیندگان را وادار میكنی این نماد را انجام دهند؟
تا زمانی كه خب به امام دسترسی پیدا كنند امام زمان اجازه میدهی كه ولو در قالب نمادین رفتار در قبال امام(ع) را تجربه كنند، جالب است از این منظر قسمت به قسمت مناسك حج معنا و قیمت پیدا میكند، خیلی هم قیمت دارد؛ حالا اگر از این منظر نگاه نكنیم، شما باید برای هر قسمت به سختی یك معنایی بچسبانید و قسمتهای مختلف را نمیتوانید كنار همدیگر بگذارید، چون ارتباطی با همدیگر ندارد.ـ حاجی یعنی سرباز و یاور امام زمان(ع)؛ به تعبیری حاجی یعنی سرباز امام زمان، حاجی یعنی یاوران امام زمان، در این دنیا میروند این رفتار نمادین را انجام میدهند تا در زمان ظهور بیایند این رفتار نمادین را به صورت واقعی انجام دهند.
ـ حج مانور ظهور است؛ حج مانور ظهور است، اگر با این واژه بگوییم جالب میشود، حج مانور ظهور است. در مانور چهطور تیر مشقی میدهند و یك رفتارهای قراردادی و نمادین انجام میدهند، میگویند آن تپه روبهرو دشمن آنجا هست، حالا واقعاً دشمن نیست، بیینید آنجا دشمن هست، آن چند نفری كه آنجا هستند دشمن هستند، شما حمله كنید آن تپه را بگیرید، چه خودی و چه دشمن تیرهایشان مشقی است، میگوییم خب چرا این كار را انجام میدهیم، چرا برای یك مانور اینقدر پول خرج میكنیم؟
چون در مانور حس جنگ به ما دست میدهد، حال و هوای جنگ به ما دست میدهد، ما یاد میگیریم، نیروهایمان را تمرین میدهیم، تجربه میكنیم، نقشههای جنگیمان را بررسی میكنیم، بهترین نقشهها را ما آنجا پیاده میكنیم و در مجموع آمادگی رزمیمان زیاد میشود.
پس اینكه پول خرج میكنیم مانور میگذاریم پولمان حرام نمیشود، تمام ارتشهای دنیا این منطق را دارند و برایشان منطقی است، چرا میگوییم برای ظهور امام زمان(عج) مانور منطقی نیست؟! چرا میگوییم شیعه نباید آموزش ببیند؟!
نه، شیعه باید آموزش ببیند، تمام مسلمانها باید آموزش ظهور ببینند و این موضوع به صورت حج برایشان واجب است؛ خداوند برایشان واجب قرار داده. همانطور كه نماز و روزه را واجب قرار داده، مانور ظهور را هم برایشان واجب قرار داده.
میگوییم كه درست است، واقعاً این موضوع نزد خدا قیمت دارد، نزد اهلبیت(ع) قیمت دارد وگرنه خدا نیازی به مانور من و شما ندارد، اینكه بخواهیم برویم به بیابانی به نام مكه، در آن گرما و در آن شرایط! نیازی نداریم.
ـ جبل الرحمهٔ، نماد كوهی از رحمت در حوادث آخرالزمان؛ عرفات جای ریختن رذایل است، آنجا باید انسانها از رذایل پاك شوند تا بروند سراغ قسمتهای دیگر. در وسط صحرای عرفات این كوه جبل الرحمهٔ جلب توجه میكند، یعنی چه؟
یعنی درون حوادث آخرالزمان كه قرار گرفتی، در آن فضایی كه انسانها باید تزكیه شوند یادتان باشد خدا كوهی را از رحمت قرار میدهد، فكر نكنید كه رها شدید، فكر نكنید كه آن صحنهها همهاش عذاب است! شما گرداگرد كوهی از رحمت قرار دارید، در این شرایط از رحمت خدا مأیوس نشوید. خیلی جالب است.
اینهایی كه عرض كردم كلیاتی است كه انسان در آن برود، جزئیات را هم میتواند بهدست بیاورد كه چه ربطی به نماد ظهور بودن دارد؟ آدم از این منظر كه نگاه میكند حج برایش قیمت دارد، یك وقتی انسان دور خانه كعبه دارد طواف میكند خود آن طواف برایش قیمت دارد، نه اینكه من كه طواف را نمیفهمم پس گریزی بزنم به مناجات!
این رفتار مثل چه میماند؟ یك سخنران بالای منبر دارد صحبت میكند میبیند مردم دارند چرت میزنند، میگوید پس گریزی بزنیم به كربلا؛ نه، مناسك حج نیازی به گریز ندارد؛ خودش بهقدری پرقیمت است كه نیازی ندارد كه ما گریزی بزنیم به مناجات. اگر خود مناسك را بفهمیم یعنی چه، آنقدر قیمت دارد، آنقدر قیمت دارد كه انسان حاضر نیست به این راحتی رها كند.
ـ حجرالاسود، نشانی از پیمان ما در عالم ذر است؛ از ما پیمان گرفتند كه در دنیا كه میآییم برای امام(ع) زندگی كنیم، نشان آن پیمان حجرالاسود است؛ حجرالاسود كنار خانه كعبه هست. حجرالاسود نشانی از پیمان ما در عالم ذر است، آن نشان را كنار نماد امام زمان گذاشتند، انسان بیاید نگاه كند چرا حضرت رسولالله باید كنار خانه كعبه باشد؟ چرا صد متر آنطرفتر نباید باشد؟
مدام به نشان نگاه كند، مدام نگاه كند به نماد. اینها چه ربطی به هم دارد؟ ما پیمان بستیم، باید دنبال مولایمان باشیم. مدام میخواهند به ما تذكر دهند، حواستان باشد. مدام به حجرالاسود میرسیم تجدید پیمان میكنیم، همان پیمانمان را تجدید میكنیم؛ كه چه شود؟ دور خانه كعبه بگردیم، ما اصلاً برای همین به دنیا آمدیم.
این را آدم بیشتر فكر كند، یعنی ماجرای ظهور اینقدر مهم است برای نظام الهی؟ از آن پیمان الستمان ما باید به یاد امام(ع) باشیم، در دنیا هم كه پا میگذاریم باید زندگیمان دور امام(ع) چرخیدن باشد، پروانهوار دور امام(ع) چرخیدن باشد. واقعاً معنای زندگی این است؟ خدا از ما این را خواسته؟
خوب آدم روی این موضوع فكر كند، روی جنبههای این ماجرا فكر كند، قبل از اینكه به موسم حج برسد آدم مدام این را تمرین كند كه وقتی مراسم اصلی خود حج رسید آدم دیگر زرق و برق اطراف و نمای ساختمان و چه و چه برای انسان جلب توجه نكند، قبلاً دیده باشد بگوید خب قبلاً دیدم دیگر، در حال و هوای مناسك باشد.
ـ هفت طواف برای هفت جلوه امام(ع)؛ در قرآن داریم كه و لقد آتیناك سبعا من المثانی و القرآن العظیم ، یا رسولالله! علاوه بر قرآن عظیم ما به شما سبع مثانی عطا كردیم. در احادیث داریم كه اهلبیت(ع) میفرمایند كه سبع مثانی ما هستیم، جالب است.
بعد اسامی اهلبیت هفت تا اسم است، مثلاً اسم محمد سه چهار بار تكرار شده در چهارده معصوم(ع)؛ اسم علی، فاطمه، حسن، حسین، موسی، جعفر. هفت تا اسم است. به عبارت دیگر هفت جلوه، هر جلوه را انسان یك بار طواف میكند، در مجموع میشود هفت بار طواف، یعنی آقاجان! به هر جور جلوه كنی ما دور شما میگردیم، حالا خودمانی میخواهیم صحبت كنیم، اگر در لباس جنگی باشید ما گرداگرد شما هستیم، اگر در لباس پادشاهی باشید ما گرداگرد شما هستیم، اگر در لباس غیبت باشید، اگر در لباس دوست باشید، در هر هیئت و لباسی باشید و به هر صورتی كه ظاهر شوید ما با شما هستیم؛ ما در عالم ذر پیمان بستیم، در دنیا كه آمدیم این تمرین و این مانور را انجام دهیم، اینكه ما با شما باشیم. احتمال دارد كه هفت دور طواف به دور خانه كعبه به این خاطر باشد.
ـ هفت بار سعی بین صفا و مروه، هفت معرفت برای هفت جلوه امام(ع)؛ هفت جلوه هفت تا معرفت هم نیاز دارد، سعی بین صفا و مروه هم هفتتا است، هفت بار رفت و آمد بین صفا و مروه. انسان یك بار میرود به دور خانه كعبه هفت دور میچرخد اخت شود، بعد میآید هفت نوع معرفت پیدا كند، دوباره میرود آن هفت نوع جلوه را با معرفت طواف میكند.
پس اگر از این جنبه نگاه كنیم این هفت بار طواف تكرار نیست، اینها تكرار نیست، حتی هفت دفعه دوم یا هفت دفعه اول باز هم تكرار نیست، چون هفت دفعه اول آدم معرفتش زیاد نبود، رفته نمادی از معرفت را كسب كرده، حالا با معرفت آمده دوباره میخواهد هفت دور دوم را دنبال كند. اگر مثانی به معنای دو باشد سبع مثانی یعنی دو تا هفت تا، تعداد طوافها هم دو تا هفت تا است.
دكترمحمدهادی مؤذن
منبع : روزنامه همشهری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست