پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا
آفات غفلت در عصر غیبت
● ایمان به غیب از اصول مسلّم دین
از اصول مسلم دین مقدس اسلام و همهٔ ادیان آسمانی، مسألهٔ «ایمان به غیب» است. غیب، یعنی چیزی كه پنهان و پوشیده است. یك نقطهٔ اساسی كه مكتب الهی از مكتب مادی در آن نقطه از هم جدا میشوند؛ همین مسئله است. طرفداران مكتب مادی معتقدند عالم منحصر به همین محسوسات و موجودات مادی و طبیعی است و جز عالم حس، عالم دیگری نیست. جهان از ماده شروع میشود و به ماده هم ختم میگردد. به فرمودهٔ قرآن:
[دهریّون] گفتند: جز زندگی دنیا چیزی نیست، دهر و طبیعت است كه ما را زنده میكند و میمیراند.۱
اما طرفداران مكتب الهی معتقدند عالم منحصر به جهان حس و طبیعت نیست؛ بلكه عالمی در ماوراء این عالم حس و محسوسات وجود دارد به نام عالم غیب كه پنهان از حس است و تمام محسوسات از آن عالم نشأت گرفته و به وجود آمدهاند و سرانجام به آن عالم منتهی میشوند.
در این حقیقت تردیدی نیست كه تمام محسوسات در ذات خود معدومند و از خود هستی ندارند و هستی را از خارج از ذات خود گرفتهاند. ما قبلاً نبودیم و الان هستیم و بعد هم به این كیفیت نخواهیم بود و به معدوم شدگان ملحق خواهیم شد. در این نیز شكی نیست كه معدوم نمیتواند خود را موجود كند و ممكن نیست عدم و نیستی خود به خود مبدل به هستی شود، بلكه بدیهی است كه معدوم نیاز به هستیبخش خارج از ذات خود دارد.
● مرتبهٔ حس، نازلترین مرتبهٔ هستی
تمام موجوداتی را كه ما در اطراف خود میبینیم به همین فقر و نیاز ذاتی مبتلایند كه احتیاج به هستیبخش خارج از ذات خود دارند و تردیدی نیست كه آن موجود هستیبخش خارج از ذات معدومات، باید در ذات خود وجود محض و هستی مطلق باشد یعنی از هیچ جهت عدم و نیستی به ذات او راه نیابد. نه مسبوق به عدم باشد و نه ملحوق به عدم، وگرنه او هم در جرگهٔ معدومات ذاتی قرار خواهد گرفت. او نه در احاطهٔ زمان قرار میگیرد و نه در احاطهٔ مكان و نه مُدرَك به ادراك میگردد؛ زیرا نازلترین مرتبه هستی، مرتبهٔ حس است و هر چه درجهٔ وجود بالا برود از عالم حس فاصله میگیرد و وارد عالم غیب میشود.
شما در ساختمان وجود خود بنگرید، آنچه كه عالیتر است غیب است و پنهان از حس، و آنچه كه محسوس است نازلتر و كمارزشتر است. قوهٔ بینایی در وجود ما ارزشمند است و غیب است، اما حدقهٔ چشم محسوس است و اگر عاری از بینایی باشد كور است و بیارزش. شنوایی در وجود ما با ارزش است و غیب است، اما لالهٔ گوش محسوس است و اگر عاری از شنوایی باشد كر است و بی ارزش. نیروی نطق و گویایی ارزش است و غیب است، اما زبان كه قطعهای گوشت در داخل دهان است محسوس است و اگر عاری از قدرت بیان باشد لال است و بی ارزش. فكر و عقل و هوش در وجود ما كمال است و غیب است یعنی با چشم دیده نمیشود و با گوش شنیده نمیشود و با دست لمس نمیگردد. پس هر چه كه در ساختمان وجود ما محسوس است كم ارزش است و هرچه كه غیب است و نامحسوس ارزشمند است و در مرتبهٔ عالی از وجود است.
● روحی در باطن عالم به نام غیب
ملكات علمی یك انسان دانشمند غیب است و با هیچكدام از حواس ادراك نمیشود. ملكهٔ نقاشی در دست یك هنرمند نقاش، غیب است و محسوس به هیچ حسی از حواس نمیباشد. درختی را میبینیم كه در بهاران شاخ و برگ شاداب دارد و در فصل خزان آنها را از دست میدهد و سال دیگر از سر میگیرد. میفهمیم این درخت علاوه بر ساقه و شاخه و برگ، نیروی غیبی دیگری دارد به نام «روح نباتی» كه این همه طراوت و شادابی درخت از آن است و آن غیب است و با حس ادراك نمیشود. در این عالم كبیر بنگرید، از اول پیدایش عالم و آدم علی الدوام انسانها میمیرند، حیوانات میمیرند، نباتات میمیرند، ولی میبینیم عالم همچنان سرپاست. انسانها هستند، حیوانات و نباتات هستند، در صورتی كه اگر عالم منحصر به همین محسوسات بود باید با مردن و از بین رفتن آنها بساط نسل موجودات از صفحهٔ زمین برچیده شده باشد و حال آنكه همه چیز هست. معلوم میشود این عالم روحی در باطن خود دارد كه غیب و پنهان از حس است و اوست كه ایجاد و افناء میكند، زنده میكند و میمیراند. انسان و حیوان و نبات میآفریند و آفریدههای خود را از بین میبرد و دوباره از سر میگیرد.
میدرد میدوزد آن خیاط كو
میدمد میسوزد آن نفّاث۲ كو
در قرآن كریم نیز میفرماید:
در هر روز [هر زمان] او در كاری است.۳
شب را داخل در روز و روز را داخل در شب میكند۴
زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد.۵
و او بر هر چیز قادر و تواناست.۶
نام مقدس آن غیب «الله» ـ جلّ جلاله و عظم شأنه ـ است.
و برای خدا هر چه در آسمانها و زمین است، سجده میكند.۷
غیب آسمانها و زمین از آن خداست و تمام امور به او برمیگردد.۸
مشرق و مغرب از آنِ خداست و به هر سو رو كنید، رو به خداست.۹
او غیب و ناپیداست اما آثارش در همه جا پیداست. هیچ جا خالی از او نیست ولی او مستقر در هیچ جا نیست. او با همه چیز هست ولی هیچكدام از آن چیزها نیست. باز از باب تقریب به ذهن در ساختمان وجود خود بیندیشیم. روح و جان در تمام نقاط وجود ما هست. در مغز سرمان هست. در انگشت كوچك پایمان نیز هست. در چشم و گوش و دست و پایمان هست. در ریه و كلیه و كبدمان نیز هست. اگر در یك زاویه از زوایای بدنمان نباشد، آن زاویه خواهد مرد؛ ولی با این همه، مستقر در هیچ جای از بدنمان نیست؛ زیرا اگر در یك نقطه از بدنمان باشد، نقاط دیگر بدن از آن خالی خواهد بود و خواهد مرد؛ و لذا هیچ جای بدن از روح خالی نیست. ولی در هیچ جای از بدنمان نیست. روح با تمام اعضا و جوارحمان از درون و برون هست ولی هیچكدام از آنها نیست. روح نه چشم نه گوش نه دست نه پا، نه كلیه است و نه... ولی با همهٔ آنها هست. روح و جان در ساختمان وجود ما غیب است، محسوس ما و دیگران نیست.
● نبوّت و امامت، آمیزهای از حس و غیب
ذات اقدس الله ـ جل جلاله ـ هم در همه جای عالم هست ولی مستقر در هیچ جای عالم نیست كه منزه از مكان است. او با همه چیز هست:
او با شماست، هر كجا كه باشید.۱۰
ولی هیچكدام از آنها نیست. هیچجا خالی از خدا نیست ولی خدا مستقر در هیچ جا نیست. خدا از هیچ چیز جدا نیست ولی هیچ چیز خدا نیست. او غیب است و مبدأ و منتهای عالم هستی همو است:
إنّا لله و إنّا إلیه راجعون.۱۱
عالم هستی از غیب نشأت گرفته است و به غیب باز میگردد. حال از ذات اقدس الله ـ جل جلاله ـ كه درجهٔ اول غیب است، پایین آمده و میرسیم به مرتبهٔ وحی و نبوت كه درجهٔ دوم غیب است. یعنی آن نیز پنهان از حس است؛ آن نیروی معنوی كه عالیترین مرتبهٔ درك و شعور انسانی و مرتبط با عالم اعلای ربوبی است، در احاطهٔ هیچیك از حواس ظاهری قرار نمیگیرد و لذا برای اینكه آن نیروی غیبی، از لحاظ تعلیم و تربیت، در دسترس عالم حس قرار گیرد، حضرت خالق حكیم فرد كاملی از انسانها را بر میگزیند و او را حامل وحی و نبوّت قرار میدهد و حس و غیب را با هم میآمیزد. او را از جنبهٔ غیبی با خودش مرتبط میگرداند و از جنبهٔ حسی به بشر متصل میسازد و میگوید:
بگو، من مثل شما بشری هستم كه [از عالم رب] به من وحی میشود.۱۲
پیامبر اكرم(ص) همان انسان كاملِ گیرندهٔ وحی است كه از نظر جسم و بدن محسوس است اما از نظر وحی و نبوت غیب و از حس ما پنهان است. امامت نیز كه از حیث تبیین و اجرای وحی خدا تداوم بخش نبوت است به همین منوال است؛ یعنی امام از لحاظ جسم و بدن، محسوس است اما از لحاظ امامت كه همانند یك نیروی معنوی است، غیب است و از حس ما پنهان است. امامت، یعنی زعامت و پیشوایی عقلهای آدمیان. عقل در وجود انسان یك نیروی غیبی است و طبعاً نیاز به یك زعیم و پیشوای غیبی دارد. خالق حكیم، عالم را بر محور وجود انسان میچرخاند كه فرموده:
تمام آنچه را كه در آسمانها و زمین است مسخّر شما [و در مسیر خدمت به شما آدمیان] قرار داده است.۱۳
و تمام فرشتگان را به خضوع و سجده در برابر انسان واداشته است:
وقتی خدای تو به فرشتگان گفت: در برابر آدم به سجده بیفتید، تمام آنها همگی سجده كردند.۱۴
● امام(ع) عالِم به حقایق عالَم
بنابراین، كسی كه میخواهد امامت بشر را به عهده بگیرد، باید توانایی تدبیر و تسلط بر تمام عالم را داشته باشد. كسی كه میخواهد عقل بشر را بچرخاند؛ باید بتواند تمام آسمانها و زمینها را بچرخاند؛ زیرا تمام سماوات و ارضین به فرمودهٔ خالقشان بر محور عقل بشر میچرخند و از این رو است كه میگوییم، تنها كسی میتواند هادی عقل بشر باشد كه از طرف خالق عقل بشر برای همین كار آفریده شده باشد و ابزار هدایت عقل به دست او داده شده باشد، چنان كه فرموده است:
ما آنان را پیشوایان و امامانی قرار دادهایم كه با [ابزار] فرمان ما رهبری میكنند.۱۵
آیا فرمان او چیست؟ همان است كه خودش فرموده است:
فرمان او این است كه هر چه را بخواهد دستور میدهد: موجود شو. او هم موجود میشود.۱۶
فرمان خدا ایجاد است و این فرمان به دست امام داده شده است. امام به اذن خدا هم عالم به حقایق تمام اشیاء و هم قادر به ایجاد تمام اشیاء است. از این روست كه مولای ما امام امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
ای مردم! [من تا در میان شما هستم و] تا مرا از دست ندادهاید، از هر چه كه میخواهید از من بپرسید و از من بهره بگیرید؛ چرا كه من به راههای آسمانها بهتر از راههای زمین آگاهی دارم.۱۷
● امامت بدون اذن خدا خیانت است
لذا جز دارندگان مقام وحی و اذن خدا، هر كسی ادعای امامت و زعامت عقل بشر را بنماید او یا اوّل خائن به بشر است و یا اول جاهل به حال بشر و یا هر دو! آدمسازی به این سادگی نیست كه هر كسی مدعی آن گردد. درست كردن یك آبگوشت چقدر دقت میخواهد؟ اگر نیم مثقال نمكش كم و زیاد بشود قابل خوردن نیست. درست كردن یك انسان چقدر دقت میخواهد؟ درجهٔ شهوت و غضب انسان اگر اندكی از حد تعادل خارج شود، دنیا را به آتش میكشد.
این دنیای بشری است كه هم اكنون میبینید چه زندگی جهنمی به وجود آوردهاند و نفسها را در سینهها تنگ كردهاند. در همه جا جز فساد و جنایت و خیانت چیزی مشاهده نمیگردد، چرا؟ چون شهوت و غضب بشر از حد تعادل خارج شده است و معدّل (تعدیلكننده) ندارد. آشپزها نالایقند و عرضهٔ پختن عقل بشر را ندارند كه این چنین لقمههای تلخ و ناگوار و گلوگیر نكبت و نفرت تحویل جوامع میدهند. آن كیست كه بتواند در دامن خود سلمان و ابوذر و مقداد را بپروراند و مالك اشتری بسازد كه در عین داشتن فرمانروایی یك مملكت در میان مردم آنچنان ساده حركت میكند كه كسی احتمال نمیدهد او (حتی) كدخدای یك دهی باشد.آن كشور اسلامی مجموعهای به هم پیوسته از چند كشور از مصر و عراق و شام و حجاز و یمن و روم و ایران بود و امیرالمؤمنین(ع) حاكم بر آن كشور پهناور بود و مالك اشتر هم استاندار آن حضرت یعنی فرمانروای در یك مملكت، شاید ایران و روم، بود. اما این ریاست و این قدرت، كمترین تغییری در وضع روحی او نداده بود در حالی كه شراب مقام و ریاست از آن شرابهای مردافكنی است كه اگر جرعهای از آن به كام كسی برسد و میز و صندلی رنگ و رو رفتهای نصیبش شود، آن قدر نعره میكشد و پا به زمین میكوبد كه گوش فلك را كر میكند. امام امیرالمؤمنین(ع) فرمودهاند:
مستی حكومت، بسیار دیرتر از مستی خمر مرتفع میشود.۱۸
میگویند: جوجه پهلوانی پیش شرابفروشی رفت و گفت: به قدر یك تومان مثلاً به من شراب بده. او گفت: عمو! یك تومان شراب به قدر یك قاشق چایی هم نمیشود! گفت: تو همین قدر سبیلم را تر كن بد مستیهایش با خودم!!
حالا هستند كسانی كه از شراب ریاست تنها سبیلشان تر شده است و بقیهاش بد مستی است.
● مالك اشتر، تربیت شدهٔ مكتب امامت
مالك اشتر فرمانروا در حالی كه یك پیراهن بلند كرباسی بر تن داشت و عمامهٔ كوچكی بر سر از مقابل یك مغازهٔ خرمافروشی میگذشت. صاحب مغازه كه جوانی بود، كنار مغازهاش نشسته و خرما میخورد. چشمش كه به مالك افتاد از وضع لباس ساده و رفتارش گمان كرد او فردی است كه از روستا به شهر آمده است. هوس كرد اندكی با او شوخی كند و سر به سرش بگذارد. هستهٔ خرما را از دهانش درآورد و به سمت مالك پرتاب كرد. هسته به عمامهٔ مالك خورد. او اعتنایی نكرد و رد شد. هستهٔ دوم به پیشانی او خورد، مالك نگاهی به جوان كرد و بدون اینكه چیزی بگوید عبور كرد! هستهٔ سوم به گردن مالك خورد و همچنان رفت تا از چشم جوان دور شد. مردی كه از پشت سر میآمد و ناظر جریان بود با شتاب و ترس و وحشت به جوان رسید و گفت: این مرد را نشناختی؟ گفت: نه. مردی از روستاییان بود و خواستم با او شوخی و تفریحی كرده باشم. گفت: ای بیچاره، او مالك اشتر استاندار امیرالمؤمنین(ع) و فرمانروای مملكت است. جوان تا اسم مالك اشتر را شنید بر خود لرزید و سخت پریشان شد كه هم اكنون مأموران میرسند و دستبندم میزنند و به عقوبتگاهم میكشند.
مرد گفت، تا دیر نشده است تند برو و دست و پایش را ببوس و عذر جسارت بخواه كه شاید عفوت كند. جوان با شتاب آمد و او را ندید. از كسانی پرسید كه مردی را با این وضع و با این لباس در این گذرگاه ندیدهاید؟ آنها گفتند، اگر حضرت مالك را میگویی داخل این مسجد رفت. جوان داخل مسجد شد، دید در حال نماز است، ایستاد نمازش تمام شد. افتاد روی قدمهای مالك كه ای بزرگ! عفوم كن، نفهمیدم، اشتباه كردم، شما را نشناختم. مالك از زمین بلندش كرد و گفت: فرزندم، من برای تو به مسجد آمدم و این نماز را هم برای تو خواندم و از خدا خواستم كه تو را بیامرزد. من از تو راضی هستم، برو كه خدا از تو راضی باشد.
این یعنی آدم و یعنی انسان. اگر دستور میداد او را بگیرید و ببندید و به چارمیخش بكشید و... در این صورت او دیگر آدم نبود. بلكه ببر و پلنگی بود اما او با این عمل، هم وقار و هم متانت و بزرگواری روحش را نشان داد و هم ناپخته و خامی را آدم كرد. آری، قرآن كریم در مقام مدح این نمونههای انسانی است كه میفرماید:
بندگان حضرت رحمان آن كسانی هستند كه در میان مردم با تواضع و افتادگی خاصی حركت میكنند و به هنگام برخورد با مردم نادان [و در جواب خشونت آنان] به آنها سلام میكنند.۱۹
● اصلاحطلبان مفسد و مغرور
اینها پرورش یافتگان مكتب وحی و نبوت و امامتند. اینها اگر از دست طاغوتها مجالی مییافتند دنیا را غرق در نور انسانیت و آدمیت میكردند و حلاوت و شیرینی زندگی را به ذائقهها میچشاندند. اینك چقدر مضحك و خندهآور است كه یك مشت مردمی كه غرق در هوای نفسانی خود هستند و غیر از اشباع شهوات حیوانی به چیزی نمیاندیشند و چیزی نمیطلبند (برجهان حكمرانی میكنند). آری اینان دم از اصلاح بشر میزنند و سخن از حفظ حقوق بشر به میان میآورند و با افكار و آراء ناقص خود دم به دم كشتی حیات بشر را به غرقاب فنا نزدیكتر میكنند. به فرمودهٔ قرآن:
وقتی به آنان گفته شود، ایجاد فساد در زمین نكنید میگویند: خیر، ما مصلحیم.۲۰
آخر شما كجا و اصلاح بشر كجا. شما دارید افساد میكنید. تیشه به ریشهٔ خود و دیگران میزنید. (میگویند) اصلاً برنامهٔ اصلاح بشر تنها برنامهٔ ما و راه و رسم حفظ حقوق بشر تنها راه و رسم ماست.
آگاه باشید، اینها مفسدند و خودشان نمیفهمند.۲۱
وقتی به آنها گفته شود، شما هم مثل دیگران ایمان بیاورید (در مقابل فرمان خالق خود تسلیم شوید) میگویند، مگر ما سفیهیم و ابله و نابخردیم كه همراه سفیهان بشویم.۲۲
مگر ما مرتجع و كهنهپرستیم كه با كهنهپرستان همراهی كنیم و اهل مسجد و جلسه و ذكر و دعا بشویم.
متوجه باشید! آنها خودشان سفیهند، ولی پی به سفاهت خود نمیبرند.۲۳
در میان مردم كسانی هستند كه گفتارشان بسیار شگفتانگیز و فریبنده است، چنان قاطعانه حرف میزنند كه خدا را شاهد بر نیات خود میگیرند و حال آنكه سرسختترین دشمنان خدا همانها هستند. همینها اگر به حكومت برسند دست به ریشهكن كردن دین و ایمان مردم میزنند، آبادیها را ویران و نسلها را فاسد میكنند.۲۴
● مراتب غیب و مصداق بارز ایمان به غیب
حاصل اینكه غیب در درجهٔ اول الله است و بعد نبوت و سوم امامت. آنگاه در میان انبیاء و اولیاء(ع) یك فرد استثنایی هست كه هم امامتش غیب است و هم شخص وجود مباركش. و او وجود اقدس امام حجت بنالحسن المهدی(عج) است. سایر انبیا و اولیا(ع) نبوت و امامتشان غیب بود ولی شخص خودشان محسوس و در مرئی و منظر مردم بود، اما حضرت امام دوازدهم(ع) هم امامتش غیب و هم شخص خودش غیب است و از نظرها پنهان. ایمان به غیب با تمام مصادیقش از مختصات و ویژگیهای متقیان است كه قرآن كریم در اولین آیات از سورهٔ مباركهٔ بقره اولین صف از صفات متقیان را ایمان به غیب معرفی كرده و فرموده است:
الۤمۤ٭ ذلك الكتاب لا ریب فیه هدی للمتّقین٭ الَّذین یؤمنون بالغیب.۲۵
[متقین] كسانی [هستند] كه به غیب ایمان میآوردند.
در تفسیر این آیه از امام(ع) نقل شده است كه:
«متقین» شیعهٔ علی [بن ابیطالب] هستند و «غیب» حجت غائب است [یعنی از مصادیق غیب آن امام غائب است].۲۶
ما خدا را شاكریم كه این توفیق را شامل حال ما كرده كه بتوانیم هم معتقد به امامتش باشیم و هم معتقد به ولادت و حیات و عمر و غیبت طولانیش باشیم و بدانیم آن وجود اقدس هم اكنون روی این زمین زنده است و از همین هوا تنفس میكند، ولی به اراده و خواست خدا غایب و از چشمها پنهان است تا روزی كه خدا بخواهد ظاهر شود و دست به اصلاح عالم بگشاید و این غیبت طولانی امام(ع) نیز یك صحنهٔ امتحانی بسیار بزرگی است كه خدا برای بشر پیش آورده است. رسول خدا و ائمهٔ هدی(ع) برای مردم زمان غیبت اظهار نگرانیها میكردند و احیاناً نالهها و گریهها داشتند. از جمله به این جریان توجه فرمایید:
از سدیر صیرفی از اصحاب امام صادق(ع) منقول است كه گفته است:
روزی من با مُفَضّل بن عمر و ابوبصیر و اَبان بن تَغْلِب به حضور امام صادق(ع) شرفیاب شدیم. دیدیم امام(ع) روی خاك نشسته و همچون مادر فرزند مرده ناله و گریه میكند و این جملات را میگوید:
سیّدی غیبتك نفت رقادی و ضیّقت علیّ مهادی و ابتزّت منّی راحهٔ فؤادی.
ای آقا و ای سرور من، غیبت تو خواب از چشمم ربوده، آسایش از جانم برداشته و زندگی را بر من تنگ كرده است.
از این قبیل جملات میگوید و سیل اشك بر رخسارش فرو میریزد. ما از دیدن آن وضع و حال و شنیدن این جملات تعجب كردیم! آتش بر جانمان افتاد و هوش از سرمان پرید كه چه مصیبت جانكاهی بر امام وارد شده كه این چنین ناراحت شده است. پرسیدم: مولای من، چه حادثهٔ ناگواری پیش آمده كه اینگونه غمگینتان ساخته است؟ امام(ع) آهی از اعماق دل بركشید و فرمود: امروز به فكر زمان غیبت فرزندم مهدی(ع) افتادم كه مردم آن زمان چه گرفتاریها خواهند داشت و بر اثر طول غیبت او شك و تردید در دلها به وجود میآید و بسیاری از دین خارج میشوند و منكر اصل ولایت و امامت میگردند. از این فكر امواج غصه و غم بر دلم فرو ریخت و اشكم جاری شد.۲۷
● برادران رسول اكرم(ص) در آخرالزمان
چهارده قرن قبل، امام صادق(ع) از اندیشهٔ وضع زمان فعلی ما آنچنان دگرگون میشود كه مثل مادر جوان مرده مینالد و میگرید. پس ما كه هم اكنون امواج سهمگین آن طوفان را در سراسر دریای زندگی خویش احساس میكنیم، چگونه باید بشویم. منتهی ما آن درك امام صادق(ع) را از سنگینی موضوع غیبت و پیامدهای هلاكانگیز آن نداریم و لذا آنگونه احساس حزن و اندوه فراوان نمیكنیم وگرنه از شدت پریشان حالی از زندگی بیرون رفته و سر به بیابان میگذاشتیم. آن امام بزرگ میفرمود:
متوجه باشید، قسم به خدا امام شما سالهایی از روزگارتان را در غیبت خواهد بود و شما مورد آزمایش سخت قرار خواهید گرفت تا آنجا كه گفته میشود، او از دنیا رفت، كشته شد، به هلاكت رسید. به كدام درهای وارد شد در حالی كه دیدگان مؤمنان بر آن امام اشك میریزد و شما همچون كشتیهایی كه دستخوش امواج دریا شده و سرنگون میشوند دگرگون خواهید شد.۲۸
روزی پیامبر اكرم(ص) در میان اصحابشان چنین دعا كردند:
خدایا، برادران مرا به دیدار من برسان.حضرت این جمله را دوبار فرمودند. اصحاب گفتند، ای رسول خدا! مگر ما برادران شما نیستیم. فرمود: «نه، شما اصحاب و همراهان من هستید. برادران من كسانی هستند در آخرالزمان كه به من ایمان میآورند در حالی كه مرا ندیدهاند. هر یك از آنها چنان در دینش ثابت است كه دین نگهداریش از تراشیدن خارهای درخت قتاد در تاریكی شب بسی دشوارتر است. یا مانند كسی كه آتش درخت غضا را در دست گرفته باشد».۲۹
كسی كه در شب تاریك دست بالای شاخهٔ پر از خارهای تیز همچون سوزن بگذارد و بكشد پایین چقدر دشوار است؟ دشوارتر از آن نگه داشتن دین در آخرالزمان است.
«غضا» نام درختی است كه چوب آن حرارت آتش را تا مدت زیادی در خود نگه میدارد و به زودی خاموش نمیشود و به همین جهت زغال آن مطلوب است.
● دشواریهای زندگی در آخرالزمان
رسول خدا(ص) فرمود:
زمانی بر مردم میآید كه بی همسر ماندن حلال میشود.
گفتند: یا رسول الله، شما ما را امر به ازدواج كردهاید حال چطور میفرمایید ترك آن حلال میشود.
فرمود: «بله، من دستور ازدواج دادهام ولی در آن زمان طوری میشود كه والدین سبب هلاك فرزندشان میشوند. اگر والدین نشوند، زن و فرزندش سبب هلاكتش میشوند. و اگر زن و فرزند هم نداشته باشد، اقربا و خویشاوندان و همسایگانش به وادی هلاكتش میافكنند». گفتند: این چگونه میشود ای رسول خدا. فرمودند: «او را به خاطر كمبود مال و تنگدستی و ضیق معیشت، توبیخ و سرزنش میكنند و به كارهای فوق طاقتش وا میدارند و سرانجام او را به وادیهای هلاك و تباهی میافكنند.»۳۰
چه بسیارند پدران و مادرانی كه فرزندان خود را به دست آوردن پول بیشتر و نیل به مقامات دنیایی عالیتر به بلاد كفر و كشورهای غیر اسلامی میفرستند و كمكهای مالی میكنند و گویی اصلاً نمیاندیشند كه اینها در آنجا اندك دین و ایمانی هم كه دارند از دست میدهند و مخصوصاً اگر تولید فرزندانی كرده باشند و آنها در آن محیط پرورش یابند، كلاً رنگ غیر دینی به خود میگیرند. آیا اینان نزد خدا مسئولیتی ندارند و مصداق گفتار پیامبر خدا(ص) نشدهاند كه فرمود:
در آن زمان پدر و مادر، سبب هلاك فرزندشان میشوند.
● امام زمان(ع) حاضر است ولی ظاهر نیست
حاصل آنكه ایمان به غیب كه سرمایهٔ اصلی ما مسلمانان است، باید در زندگی اثر بارزی داشته باشد و زندگی ما را از زندگی كافران جدا كند. تنها ادعای اینكه ما ایمان به خدای غیب و وحی و نبوت و امامت غیب و امام غائب داریم كافی نیست. اثر این ایمان باید در زندگی بارز گردد. امام از نظر ما غائب است اما ما كه از نظر او غائب نیستیم. ما خطاب به امام میگوییم:
أشهد أنك تری مقامی و تسمع كلامی و تردّ سلامی.
من شهادت میدهم، تو [ای حجّت خدا] جای ایستادنم را میبینی و سخنم را میشنوی و به سلامم جواب میدهی.۳۱
كسی كه این چنین میگوید خود را معتقد به آن نشان میدهد، چگونه ممكن است كاری یا گفتاری برخلاف و پسند او انجام بدهد. حضرت امام باقر(ع) فرمودند:
اگر اینگونه معتقد باشید كه ما همراه شما چشم بینا و گوش شنوا نداریم، بد اعتقادی دربارهٔ ما داشتهاید. به خدا قسم هیچ چیز از اعمال شما بر ما مخفی نیست. [هم اعمال شما را میبینیم و هم گفتار شما را میشنویم]. همهٔ ما را حاضر بدانید. خودتان را به كار خوب و خیر عادت دهید. از اهل خیر باشید و [در میان مردم] به اهل خیر بودن شناخته شوید.۳۲
بین «ظهور» و «حضور» فرق است. امام(ع) اكنون ظاهر نیست، اما حاضر هست و شاهد اعمال و احوال ماست. طوری زندگی كنید كه مردم شما را متقی و عادل بشناسند و از خوبی انگشتنما باشید.
حضرت بقیهٔالله ـ ارواحنا فدأه ـ ضمن توقیعشان به مرحوم شیخ مفید(ره) مرقوم فرمودهاند:
ما هیچگاه در مراعات حال شما، اهمال روا نمیداریم و شما را فراموش نمیكنیم. اگر این عنایات ما نسبت به شما نبود، دشواریها بر شما فرود آمده بود و دشمنان، شما را لگدمال كرده بودند.۳۳
آنچه بین ما و شیعیان فاصله انداخته، اعمال ناپسندی است كه آنها انجام میدهند و خوشایند ما نمیباشد.۳۴
● تقوی و پرهیز از محرمات در عصر غیبت
البته چراغانی كردن در ایّام میلاد مبارك آن امام عزیز و اطعام و پذیرایی از دوستان آن حضرت بسیار خوب است و مصداق تعظیم شعائر است اما آنچه كه خودشان بیش از همه چیز از ما خواستهاند تقوی و ورع و پرهیز از محرمات و دوری كردن از گناه است كه حضرت امام صادق(ع) فرمودهاند:
بر شما باد پرهیز از گناه و راستگویی و امانتداری و پاكدامنی.۳۵
این مطلب باید باورمان بشود كه سرّ اثرنابخشی اعمال عبادی ما در روح ما همین ناپرهیزی ما از گناهان است، كه همان حضرت(ع) فرمودند:
آن تلاش و كوشش در امر عبادت كه با ورع و پرهیز از گناه همراه نباشد، نفعی نخواهد داشت.۳۶
ما بحمدالله اهل نماز و روزه و حج و دیگر عبادات هستیم ولی یاللاسف كه مانند بیماری شدهایم كه داروی شفابخش میخورد، اما پرهیز از غذاهای زیانبخش نمیكند. طبیعی است كه این ناپرهیزی آن دارو را بیاثر میسازد و احیاناً بر شدّت بیماری میافزاید. از خدا میخواهیم به ما رشد عقلی و توفیق پرهیز از گناه عنایت بفرماید تا عبادتهای ما در روح و جانمان اثر گذار گردد.
● خداوند بهترین طراح نقشهها
سلاطین عباسی شنیده بودند كه پیامبر اكرم(ص) فرموده است فرزندی از خاندان پیامبر به وجود خواهد آمد كه جبّاران را سركوب كرده و در سراسر جهان اقامهٔ قسط و عدل خواهد نمود و همچنین شنیده بودند آن فرزند از صلب حضرت ابیمحمد حسن عسكری(ع) متكوّن خواهد شد. از این جهت ترس و وحشت شدیدی در دستگاه حكومت عباسی پیدا شد و خواستند علاج واقعه را پیش از وقوع بكنند. دستور دادند امام هادی(ع) را با فرزندشان امام حسن عسكری(ع) از مدینه به عراق منتقل كردند و در سامرا كه پادگان نظامیان بود اسكان دادند و دقیقاً تمام جریاناتی را كه در خانوادهٔ امام عسكری(ع) میگذشت، تحت مراقبت گرفتند.
جاسوسها از مرد و زن در داخل و خارج گماشتند كه اگر زنی از خاندان امام عسكری(ع) حامل شد و یا پسری به دنیا آمد، به دربار خلافت گزارش بدهند؛ از این طریق میخواستند راه را بر تدبیر و تقدیر حضرت حق ببندند. در حالی كه پیش از آنها فرعون مصری نیز این چنین نقشهای برای جلوگیری از پیدایش موسی بن عمران(ع) اجرا میكرد. كاهنهای زمانش شبی را معین كرده و گفتند: امشب نطفهٔ آن كودك منعقد خواهد شد. دستور داد آن شب هیچ مردی حق ندارد در كنار زنش باشد. مردها را از زنها جدا كردند. او نمیدانست كه:
آنها نقشهای دارند و خدا هم نقشهای دارد اما خدا بهترین طراح نقشههاست.۳۷
طوری پیش آمد كه آن شب در كاخ اختصاصی خود فرعون نطفهٔ موسی(ع) منعقد شد و در تمام دوران حمل احدی از حمل مادر موسی(ع) آگاه نشد. در خاندان امام عسكری(ع) نیز كه در نزدیكی كاخ عبّاسیان قرار داشت جناب نرجس همسر بزرگوار امام(ع) حامل بود اما احدی از حمل آن بانو جز امام عسكری(ع) آگاه نبود و عجیب اینكه خود آن بانو نیز از حمل خویش آگاهی نداشت.
● ضرورت هوشیاری اهل ایمان در عصر غیبت
فعلاً ما در زمان غیبت در یك صحنهٔ بسیار دشوار امتحانی قرار گرفتهایم. این همان زمانی است كه فرمودهاند. دینداری در آن، از نگه داشتن آتش در دست دشوارتر است و لذا مراقبت بسیار لازم است تا این گوهر گرانبهای ایمان به غیب را سالم نگه داریم و با جانی مطهر و منور به عالم برزخ وارد شویم و باورمان بشود كه تا پاك نرویم به جایگاه پاكان راهمان نمیدهند.
البته اعتقاد به این داریم كه محبّ علی(ع) جهنّمی خالد (همیشگی) نخواهد شد، امّا شستشو و تطهیر حتماً و قطعاً لازم است. طوری آلوده نرویم كه بخواهند در برزخ و محشر تطهیرمان كنند، كه تطهیر در آنجا تحملش بسیار رنجآور و دشوار است. تا زندهایم از خداوند مهربان بخواهیم كه به حرمت مقربان درگاهش توفیق توبهٔ حقیقی به ما عنایت كند تا با روحی پاك و نورانی از مادر دنیا متولد بشویم و در آن عالم در سایهٔ لطف و مرحمت مولایمان امیرالمؤمنین(ع) مشمول رحمت حضرت حق قرار گیریم. ان شأالله.
پروردگارا! ما را در زمرهٔ منتظران حقیقی حضرتش(ع) قرار بده؛ به حرمت امام زمان(ع) در فرجش تعجیل بفرما؛ دشمنی با دشمنانش را در دلهای ما بیفزا؛ و حُسن عاقبت به همهی ما عنایت بفرما.
سخنرانی آیتالله سیدمحمد ضیاءآبادی
پینوشتها:
٭ این سخنرانی در تاریخ ۱۵ شعبان المعظم ۱۴۲۵ برابر با ۱۰ مهر ۱۳۸۳ ایراد شده است. صفیر هدایت، ش ۳۰، با تلخیص.
۱. سورهٔ جاثیه(۴۵)، آیهٔ ۲۴.
۲. نفّاث: دمنده.
۳. كلّ یومٍ هو فی شأنٍ. سورهٔ رحمن(۵۵)، آیهٔ ۲۹.
۴. یولج اللّیل فی النّهار و یولج النّهار فی اللّیل. سورهٔ حج(۲۲)، آیهٔ ۶۱.
۵. یخرج الحیّ من المیّت و یخرج المیّت من الحیّ. سورهٔ یونس(۱۰)، آیهٔ ۳۱.
۶. و هو علی كلّ شیءٍ قدیر. سورهٔ حدید (۵۷)، آیهٔ ۲.
۷. ولله یسجد من فی السماوات و الأرض. سورهٔ رعد(۱۳)، آیهٔ ۱۵.
۸. و لله غیب السّماوات و الأرض و إلیه یرجع الأمر كلّه. سورهٔ هود(۱۱)، آیهٔ ۱۲۳
۹. و لله المشرق والمغرب فأْینما تولّوا فثمّ وجه الله. سورهٔ بقره(۲)، آیهٔ ۱۱۵.
۱۰. و هو معكم أین ما كنتم. سورهٔ حدید(۵۷)، آیهٔ ۴.
۱۱. سورهٔ بقره(۲)، آیهٔ ۱۵۶.
۱۲. قل إنّما أنا بشر مثلكم یوحی الیّ. سورهٔ كهف(۱۸)، آیهٔ ۱۱۰.
۱۳. و سخّر لكم ما فی السّماوات و ما فی الارض جمیعاً. سورهٔ جاثیه (۴۵)، آیهٔ ۱۳.
۱۴. سورهٔ حجر(۱۵)، آیات ۲۸ تا ۳۰.
۱۵. و جعلناهم أئمهٔ یهدون بأمرنا. سورهٔ انبیاء(۲۱)، آیهٔ ۷۳.
۱۶. سورهٔ یس(۳۶)، آیهٔ ۸۲.
۱۷. أیُّها النّاس سلونی قبل أن تفقدونی فلأنّا بطرق السَّماء أعلم منَّی بطرق الْأرض. نهجالبلاغه فیض الاسلام، خطبهٔ ۱۸۹.
۱۸. سكر الحكومهٔ أبعد إفاقهٔ من سكر الخمور. غررالحكم، حرف السّین المطلق؛ و نثراللّئالی، حرف السّین.
۱۹. و عباد الرَّحمن الّذین یمشون علی الأرض هوناً و إذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً. سورهٔ فرقان(۲۵)، آیهٔ ۶۳.
۲۰. سورهٔ بقره(۲)، آیهٔ ۱۱.
۲۱. همان.
۲۲. همان.
۲۳. سورهٔ بقره(۲)، آیات ۱۲ و ۱۳.
۲۴. سورهٔ بقره(۲)، آیات ۲۰۴ و ۲۰۵.
۲۵. سورهٔ بقره(۲)، آیات ۱ تا ۳.
۲۶. المتّقون شیعهٔ علیّ(ع) الغیب هو الحجّهٔ الغائب. تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص۳۱.
۲۷. صدوق، كمالالدین و تمام النعمهٔ، ص ۳۵۳.
۲۸. أما و الله لیغیبینّ إمامكم سنیناً من دهركم و لتمحّصنّ حتّی یقال مات قتل هلك بأیّ واد سلك و لتدمعنّ علیه عیون المؤمنین و لتكفؤنّ كما تكفا السّفن فی أمواج البحرِ. كلینی، كافی، ج ۱، ص ۳۳۶، ح ۳.
۲۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۴.
۳۰. صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الأثر، ص ۴۳۷، ح ۲۰.
۳۱. محدث قمی، مفاتیحالجنان، اقتباس از اذن دخول به حرف شریف امامان(ع)، ص ۳۱۱.
۳۲. لان تروا أنه لیس لنا معكم أعین ناظرهٌٔ و أسماع سامعهٌٔ لبئس ما رأیتم. والله ما یخفی علینا شئ من أعمالكم فاحضرونا جمیعاً عوّدوا أنفسكم الخیر كونوا من أهله تعرفوا به. قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ص ۹۲.
۳۳. إنّا غیر مهملین لمراعاتكم و لا ناسین لذكركم و لو لا ذلك لنزل بكم اللّأواء و اصطلمكم الأعداء. مجلسی، محمدباقر، همان، ج ۵۳، ص ۱۷۵.
۳۴. فما یحبسنا عنهم إلّا ما یتّصل بنا ممّا نكرهه. همان، ص ۱۷۷.
۳۵. علیكم بالورع و صدق الحدیث و اداء الامانهٔ و عفّهٔ البطن و الفرج. سفینهٔالبحار، ج۲، ص ۶۴۳ .
۳۶. و اعلم انّه لا ینفع اجتهاد لا ورع فیه. همان، ص ۶۴۲.
۳۷. سورهٔ آلعمران(۳)، آیهٔ ۵۴.
پینوشتها:
٭ این سخنرانی در تاریخ ۱۵ شعبان المعظم ۱۴۲۵ برابر با ۱۰ مهر ۱۳۸۳ ایراد شده است. صفیر هدایت، ش ۳۰، با تلخیص.
۱. سورهٔ جاثیه(۴۵)، آیهٔ ۲۴.
۲. نفّاث: دمنده.
۳. كلّ یومٍ هو فی شأنٍ. سورهٔ رحمن(۵۵)، آیهٔ ۲۹.
۴. یولج اللّیل فی النّهار و یولج النّهار فی اللّیل. سورهٔ حج(۲۲)، آیهٔ ۶۱.
۵. یخرج الحیّ من المیّت و یخرج المیّت من الحیّ. سورهٔ یونس(۱۰)، آیهٔ ۳۱.
۶. و هو علی كلّ شیءٍ قدیر. سورهٔ حدید (۵۷)، آیهٔ ۲.
۷. ولله یسجد من فی السماوات و الأرض. سورهٔ رعد(۱۳)، آیهٔ ۱۵.
۸. و لله غیب السّماوات و الأرض و إلیه یرجع الأمر كلّه. سورهٔ هود(۱۱)، آیهٔ ۱۲۳
۹. و لله المشرق والمغرب فأْینما تولّوا فثمّ وجه الله. سورهٔ بقره(۲)، آیهٔ ۱۱۵.
۱۰. و هو معكم أین ما كنتم. سورهٔ حدید(۵۷)، آیهٔ ۴.
۱۱. سورهٔ بقره(۲)، آیهٔ ۱۵۶.
۱۲. قل إنّما أنا بشر مثلكم یوحی الیّ. سورهٔ كهف(۱۸)، آیهٔ ۱۱۰.
۱۳. و سخّر لكم ما فی السّماوات و ما فی الارض جمیعاً. سورهٔ جاثیه (۴۵)، آیهٔ ۱۳.
۱۴. سورهٔ حجر(۱۵)، آیات ۲۸ تا ۳۰.
۱۵. و جعلناهم أئمهٔ یهدون بأمرنا. سورهٔ انبیاء(۲۱)، آیهٔ ۷۳.
۱۶. سورهٔ یس(۳۶)، آیهٔ ۸۲.
۱۷. أیُّها النّاس سلونی قبل أن تفقدونی فلأنّا بطرق السَّماء أعلم منَّی بطرق الْأرض. نهجالبلاغه فیض الاسلام، خطبهٔ ۱۸۹.
۱۸. سكر الحكومهٔ أبعد إفاقهٔ من سكر الخمور. غررالحكم، حرف السّین المطلق؛ و نثراللّئالی، حرف السّین.
۱۹. و عباد الرَّحمن الّذین یمشون علی الأرض هوناً و إذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً. سورهٔ فرقان(۲۵)، آیهٔ ۶۳.
۲۰. سورهٔ بقره(۲)، آیهٔ ۱۱.
۲۱. همان.
۲۲. همان.
۲۳. سورهٔ بقره(۲)، آیات ۱۲ و ۱۳.
۲۴. سورهٔ بقره(۲)، آیات ۲۰۴ و ۲۰۵.
۲۵. سورهٔ بقره(۲)، آیات ۱ تا ۳.
۲۶. المتّقون شیعهٔ علیّ(ع) الغیب هو الحجّهٔ الغائب. تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص۳۱.
۲۷. صدوق، كمالالدین و تمام النعمهٔ، ص ۳۵۳.
۲۸. أما و الله لیغیبینّ إمامكم سنیناً من دهركم و لتمحّصنّ حتّی یقال مات قتل هلك بأیّ واد سلك و لتدمعنّ علیه عیون المؤمنین و لتكفؤنّ كما تكفا السّفن فی أمواج البحرِ. كلینی، كافی، ج ۱، ص ۳۳۶، ح ۳.
۲۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۴.
۳۰. صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الأثر، ص ۴۳۷، ح ۲۰.
۳۱. محدث قمی، مفاتیحالجنان، اقتباس از اذن دخول به حرف شریف امامان(ع)، ص ۳۱۱.
۳۲. لان تروا أنه لیس لنا معكم أعین ناظرهٌٔ و أسماع سامعهٌٔ لبئس ما رأیتم. والله ما یخفی علینا شئ من أعمالكم فاحضرونا جمیعاً عوّدوا أنفسكم الخیر كونوا من أهله تعرفوا به. قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ص ۹۲.
۳۳. إنّا غیر مهملین لمراعاتكم و لا ناسین لذكركم و لو لا ذلك لنزل بكم اللّأواء و اصطلمكم الأعداء. مجلسی، محمدباقر، همان، ج ۵۳، ص ۱۷۵.
۳۴. فما یحبسنا عنهم إلّا ما یتّصل بنا ممّا نكرهه. همان، ص ۱۷۷.
۳۵. علیكم بالورع و صدق الحدیث و اداء الامانهٔ و عفّهٔ البطن و الفرج. سفینهٔالبحار، ج۲، ص ۶۴۳ .
۳۶. و اعلم انّه لا ینفع اجتهاد لا ورع فیه. همان، ص ۶۴۲.
۳۷. سورهٔ آلعمران(۳)، آیهٔ ۵۴.
منبع : ماهنامه موعود
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست