شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا
شاهکلیدی به نام ایران
این روزها گفتوگوهای بیپرده و گاه سخنان تند پیرامون چالش ایران و راه برونرفت از آن نهتنها بین امیدداران ریاستجمهوری آمریکا بیشتر شده که کارشناسان و وزرای خارجه و دفاع ، نمایندگان کنگره و سناتورها و خود رئیسجمهور آمریکا هرچه بیشتر بر نگرانی خود درباره ایران پافشاری میکنند و به گونهای تلاش دارند تا راهکار خود را به مردم کشورشان بباورانند. اگر برخی در ایران این گفتمان داغ و بیپیرایه را تنها به حساب سیاسی کاری سیاستمداران دو حزب در آستانه انتخابات آمریکا میگذارند و به صرف مطرح شدن نام ایران به عنوان یک چالش جهانی بر توان خیالی خود میبالند، باید به آنها گفت که تحولات بسیار پرشتابتر از آنی پیش میرود که بتوان پایان این نگرانی را تا نوامبر آینده و تنها در حاشیه انتخابات ارزیابی کرد. از این گذشته رفتار هستهای و منطقهای اصولگرایان در ایران- آنگونه که دشمنان بزرگنمایی میکنند- و پیامدهای آن، در بیشتر نشستهای سیاسی در منطقه و جهان بین دوست و دشمن جدی گرفته شده است. به سخنی اگر هنوز کارد به استخوان دشمنان ما نرسیده، باید پذیرفت که کار به جاهای باریک نزدیک شده است.
بیگمان چندان به درازا نخواهد کشید که از پی این کلنجارها، رهبران آمریکا به سیاستی یکپارچه برابر ایران برسند. شاید بتوان از هماکنون دریافت که آن رویکرد به مذاق برخی در کشور ما خوش نخواهد آمد. آنها که دل خوش کرده بودند مردی از میان شیاطین آمریکایی بیرون جسته و میخواهد آن همه دشمنیها و شیطنتها را یکشبه کنار بزند؛ دیدند که سخنی ناصواب گفته شد و دیگر شنیده نشد. به هر روی در این کشوقوس انتخاباتی، برخی مجال نیافتند تا برای حذف آن چهره گندمگون رحمانی- که از جرگه شیاطین خود را رها ساخت- شعر مصیبت بخوانند. واقعیت آن است که بحث سیاستگذاران و تصمیمگیران کلیدی از هر دو حزب بزرگ آمریکا- و نه لزوما بگومگوی تبلیغاتی و انتخاباتی بین نمایندگان دو حزب- درباره دیپلماسی کنشگر و راهکار عملگرا برای چیره شدن بر تنشهای جهانی- که البته در این دور از انتخابات بیش از پیش بر موضوعهای داخلی مانند بیمهها، رفاه و تامین اجتماعی، آموزش، بهداشت و رشد اقتصادی کشور سایه افکنده- اکنون به روشنی تحتالشعاع دو رویکرد تعامل یا تقابل با ایران است و اینکه هر یک از این دو گزینه چگونه و چه زمان باید پیاده شود. دموکراتها در انتخابات سه سال پیش و تا همین یکی، دو هفته گذشته بدون پیشنهاد جامعی پیرامون برونرفت از بحران عراق و کاهش خطر ایران- البته به استثنای تاکید بر آزمودن طرح بیکر- همیلتون که توسط دولت بوش به بهترین شکلی پیگیری شد- تنها روشی شعارگونه و انتقادی داشتند. اکنون دموکراتها با نزدیک شدن به اتحاد و یکصدایی درونحزبی، با بهرهگیری از تجربه مذاکرات با کره شمالی و آزمودن سطحی از گفتوگو با ایران، سوریه و حتی حماس و نیز با رصد کردن تحولات- کمی دلگرمکننده- در عراق و توفیق نسبی طرح مککین برای افزایش نیروها و سرانجام مجموعهای از رویدادها در سطح منطقه و بین نیروهای سیاسی تاثیرگذار به ویژه در ایران و عراق، تلاش میکنند از پرداختن به شعارها و ارائه راهحلهای غیرواقعی و پوپولیستی پرهیز کنند؛ چرا که نمیخواهند در صورت بازگشت به کاخ سفید یا در صورت تشدید خطرات، بار مسوولیت چند جمله صرفا تبلیغاتی را بر دوش بگیرند. همچنین آنها آنقدر هشیار هستند که بدانند مردم کشورشان تجربه برخی روسای جمهور را به یاد دارند که چگونه در راستای مصلحت و پیگیری منافع ملی از قولهای انتخاباتی ۱۸۰ درجه روی برگرداندند. تصمیم برای ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم یا اراده برای حل بحران ویتنام حوادث کماهمیتی نبود که مردم آمریکا فراموش کرده باشند که چگونه مواضع شخصی یا بازی تبلیغاتی در بستر حقیقت خارجی رنگ باخت.
نگاه به طرح دو رقیب دموکرات - کلینتون و اوباما- درباره خروج نیروهای آمریکایی از عراق نشان میدهد که نتیجه عملی پیشنهادها برای خروج نیروها چندان با یکدیگر تفاوتی ندارد. در شرایطی که آمریکا در جنگ است و مردم آمریکا نقادانه سیاست خارجی کشورشان را پیگیری میکنند، هرچه که به انتخابات نوامبر نزدیکتر میشویم خواهیم دید که دو رقیب در پرداختن به مسائل بسیار حساس مانند خروج آمریکا از عراق و کنترل ایران بر روشهای واقعگرایانه پافشاری خواهند کرد و در پرهیز از آرمانگرایی، هرچه بیشتر به هم نزدیک شده و به درک مشترکی خواهند رسید.
پاسخ روشن و هشیارانه اوباما به رجزخوانی زشت خانم کلینتون، آنجا که اوباما میگوید نبایست به گونهای سخن گفت که گویی ما- آمریکا و جهان- منتظر نشستهایم تا تهدید اتمی از سوی ایران جدی شود و اینکه پیش از نیاز به چنان پاسخ خردکنندهای- محو ایران- ما باید جلوی بروز توان تهدیدآمیز ایران را بگیریم؛ بوی آشتیجویی با ما نمیدهد. البته او برای آنکه عریضه خالی نباشد بر این حقیقت تاکید کرد که اگر- به فرض محال- ایران، اسرائیل یا هر کشور دوست آمریکا در منطقه را تهدید کند با پاسخ زورمندانه آمریکا روبهرو خواهد شد. همچنین در چند روز پیش او بیپرده گفت که هیچ رئیس دموکراتی با تروریستها و رادیکالها گفتوگو نمیکند. او حتی کارتر را برای مذاکره با رهبران حماس نکوهش کرد.* او مککین را به چالش گرفت که چگونه میخواهد به شکلی حماس را درگیر مذاکرات صلح کند. در این بستر پاسخ آشکار سناتور جان ادوارد- که چند روز پیش پشتیبانی خود را از اوباما اعلام کرد- به این پرسش که اوباما چگونه میخواهد با تهران گفتوگو کند، در حقیقت شاهبیت دیپلماسی دموکراتها در برابر ایران در شرایط عادی است. او به انجام مذاکرات سخت آمریکا با یکی از محورهای شرارت یعنی دولت کره شمالی اشاره کرد و اظهار امیدواری کرد که چنان پیشرفتی در برابر ایران نیز جواب بدهد.* به هر حال موضعگیری اخیر سناتور جوزف بایدن و مصاحبه تلویزیونی سناتور جان ادوارد چند نکته را درباره سیاست خارجی اوباما در صورت به دست گرفتن قدرت هویدا میسازد:
در شرایط پیش رو هر مذاکرهای با ایران تنها در سطح کارشناسی و در صورت پیشرفت در سطح مدیرکل یا معاونت وزرا خواهد بود، تقریبا آنچه که هیلاری کلینتون پیشنهاد میکرد.
مذاکرات، مستقیم و دقیقا پیرامون مسائل اساسی به ویژه پروژه هستهای خواهد بود.
موانع کار و منافع دوجانبه به ویژه در عراق بیپرده و بدون میانجیگری طرف سوم ارزیابی خواهد شد.
از سویی سازماندهی دولت آینده آمریکا و طرح راهکارهای نوین و کاربرد اهرمهای ابتکاری آن چند ماهی زمان میبرد و از سوی دیگر انفعال تشکیلاتی دولت کنونی ایران در سایه روش جزمی آن، موجب خواهد شد چنان گفتوگوی رودررویی بین دولتهای بعدی دو کشور صورت گیرد؛ البته به شرط آنکه در این مدت شرایط جنگی یا خدای ناکرده بروز درگیری همه این خوشبینیها را خراب نکند.
نکته دیگری که نباید از آن ساده گذشت سخن بوش در جریان سفر اخیرش به خاورمیانه خطاب به نیروهای اصلاحطلب بود؛ آنجا که او اشاره کرد آنها- نیروهای پیشرو اصلاحطلب ـ با ناباوری خواهند دید که تحولات سریعتر از آنچه میپندارند به سود آنها رقم خواهد خورد. همچنین تاکید و خوشبینی ضمنی سران منطقه از دست یافتن به راهبردی باثبات در پیشبرد روند صلح بین فلسطینیها و دولت اسرائیل در راستای شناسایی احتمالی دولت فلسطینی تا پایان سال میلادی خبر قابل تامل دیگری است. اگرچه هر دو خبر در نفس خود شیرین و امیدوارکننده است؛ اما اصولگرایان در ایران و در منطقه باید نسبت به عوارض چنین اجماع و پیشرفتهایی دلنگران و واقعبین باشند. با این همه این ایده که اسرائیل تلاش میکند تا اجازه آمریکا را برای حمله غافلگیرکننده به مراکز حساس اتمی ما مانند نطنز- البته احتمالا به استثنا بوشهر- درچند ماه آینده بگیرد بسیار دور از واقع به نظر میآید. بهطور قطع میتوان گفت در دیدارهای پیاپی سران آمریکا، اسرائیل و شیوخ عرب، موضوع کارکرد راههای کنونی بازدارندگی ایران، شرایطی که جنگ دیگر در منطقه را ناگزیر میسازد و چگونگی برخورد با پیامدهای آن با حساسیت مورد کنکاش و بحث قرار میگیرد. به هر روی محال به نظر میرسد که اسرائیل بدون وجود اجماع غربی- هر چند تلویحی- برای حمله به ایران، خود آغازگر درگیری باشد.
در حال حاضر اولمرت خواستار فشارهای بیشتر و از جمله محدودیتهای بیشتر دریایی ایران شده است. گذشته از این اسرائیل خوب میداند که در هر شرایطی در برابر همسایگان عربش به یک ایران زنده و تاثیرگذار نیازمند است. از این رو میتوان امیدوار بود که تلآویو آنقدر عقل داشته باشد که عصبانیت ایرانیان برای رفتار غیرانسانی با فلسطینیها را تا ابد و برای همیشه تحریک نکرده و کینه فراموشناشدنی تاریخی را در ذهن ایرانیها نکارد. اما این نگرانی- اگرچه مستند و منطقی به نظر نمیآید- همچنان به ذهن میرسد که بوش در پایان دورهاش به ویژه اگر شکست جمهوریخواهان را بسیار محتمل ببیند، با وارد کردن آمریکا به شرایطی ناخواسته و جنگی فراگیرتر، دموکراتها را به انفعال یا حتی انزوا بکشاند. واقعیت آن است که بوش تاکنون نخواسته و شاید هم نتوانسته به شکل مطمئنتری با کانون قدرت و سیاست در ایران رایزنی کند. این تاکتیک جسورانه که در حقیقت «دیپلماسی نوک پرگار» است تنها جدال اساسی پیرامون سیاست خارجی آمریکا در حلقه تصمیمسازی واشنگتن، از هر دو حزب، در چند ماه پیش رو خواهد بود.
در پایان اگرچه اوباما آدم شوخطبعی به نظر نمیرسد اما در برابر مککین که پیرمردی باتجربه و پیچیده، سرزنده و پررمز و راز است؛ ناگزیر خواهد شد به زبان طعنه و طنز سخن بگوید: «اوباما میخواهد اوباما باشد نه کندی؛ چون در آن زمان زندگی نمیکند. اگرچه در این دوران در آن سوی دنیا مرد آهنینی، مانند خروشچف میاندیشد و میخواهد مانند او کار را تا بیخ دنبال کند؛ اما جهان امروز جهانی تک قطبی است و نه دو قطبی. اوباما نمیخواهد کارتر باشد چون او میخواهد نشان دهد که باتجربه و پراگماتیست است. سرانجام اوباما نمیخواهد بیل کلینتون باشد چون محمد خاتمی در ایران بر سر کار نیست و از این مهمتر خانم اوباما قصد دارد در کاخ سفید بانوی اول و آخر باشد و به سناتوری و ریاستجمهوری آینده نمیاندیشد.»
محمد فیروزیان
پینوشت:
شاید بتوان باور کرد که گفتوگوی کارتر با رهبری حماس تنها به میل شخصی خود او نبوده است و قطعا برخی چهرههای کلیدی و استراتژیستهای تاثیرگذار بر سیاست خارجی آمریکا کارتر را برای این ارزیابی به موقع توجیه و تشویق کردند. به هر روی یکی میبایست بهانه را از دست حماس- وحتی فتح ـ سوریه، ایران و دیگر دولتهای دوست و دشمن آمریکا و اسرائیل در منطقه برای به بازی گرفتن مردان حاکم در غزه درآورده و هویت این گروه را رو کند؛ در این اقدام چهکسی صاف و سادهتر از کارتر.
واقعیت آن است که دولت بوش با هر یک از سه کشور ایران، عراق و کره شمالی متناسب با ارزش و شرایط پیرامونی آن برخورد کرده است. رژیم صدام بر باد فنا رفت. جدی شدن توان اتمی کره شمالی، فقر مزمن اقتصادی در کنار بستهبودن مطلق فضای سیاسی آن جامعه و نیز ظرفیت و نوع گرایش و خواس.ت چین برای تاثیرگذاری بر این بحران منطقه شمال پاسیفیک همگی ضرورت مذاکرات پیوسته و آهسته را ایجاب میکرد.
اگرچه این مذاکرات خطرات فوری و تنشها را کاهش داد اما تاکنون به تعاملی باثبات بین طرفین درگیر نینجامید. در مورد ایران با در نظر گرفتن بنیه نفتی کشور، پویایی مردم و اکثریت جوان آن، نشانههای آشکار از جسارت و تحرک پیگیر سیاسی-اجتماعی بین نیروهای تشکیلاتی درون و بیرون کشور، اراده حاکمیت و البته حمایت ضمنی مردم برای دستیافتن به سطح غیرقابل بازگشت توان هستهای در کنار انگیزه بالا و قابلیت علمی و عملی کارشناسان ایرانی برای پیشبرد این پروژه و سرانجام بیباکی و توان نسبی ایران برای بازی گازانبری در منطقه همه و همه شکل کنترل ایران را بسیار پیچیدهتر از آن دو کشور دیگر کرده است. از این رو است که فشار گسترده تبلیغاتی و دیپلماتیک، مجموعه تحریمهای کارگر اقتصادی و فنی در کنار بازشناسی روزانه ضرورت مذاکره در سطوح مختلف رسمی و غیررسمی پیرامون موضوعات دوجانبه و منطقهای و البته همراه با چاشنی تهدید در صورت بیاثر بودن ابتکار تحریم اقتصادی جهانی همگی تاکتیکهایی بوده و هست که مقامات دولت بوش به فراخور شرایط آنها را کموبیش به آزمون گذاشتهاند.
پینوشت:
شاید بتوان باور کرد که گفتوگوی کارتر با رهبری حماس تنها به میل شخصی خود او نبوده است و قطعا برخی چهرههای کلیدی و استراتژیستهای تاثیرگذار بر سیاست خارجی آمریکا کارتر را برای این ارزیابی به موقع توجیه و تشویق کردند. به هر روی یکی میبایست بهانه را از دست حماس- وحتی فتح ـ سوریه، ایران و دیگر دولتهای دوست و دشمن آمریکا و اسرائیل در منطقه برای به بازی گرفتن مردان حاکم در غزه درآورده و هویت این گروه را رو کند؛ در این اقدام چهکسی صاف و سادهتر از کارتر.
واقعیت آن است که دولت بوش با هر یک از سه کشور ایران، عراق و کره شمالی متناسب با ارزش و شرایط پیرامونی آن برخورد کرده است. رژیم صدام بر باد فنا رفت. جدی شدن توان اتمی کره شمالی، فقر مزمن اقتصادی در کنار بستهبودن مطلق فضای سیاسی آن جامعه و نیز ظرفیت و نوع گرایش و خواس.ت چین برای تاثیرگذاری بر این بحران منطقه شمال پاسیفیک همگی ضرورت مذاکرات پیوسته و آهسته را ایجاب میکرد.
اگرچه این مذاکرات خطرات فوری و تنشها را کاهش داد اما تاکنون به تعاملی باثبات بین طرفین درگیر نینجامید. در مورد ایران با در نظر گرفتن بنیه نفتی کشور، پویایی مردم و اکثریت جوان آن، نشانههای آشکار از جسارت و تحرک پیگیر سیاسی-اجتماعی بین نیروهای تشکیلاتی درون و بیرون کشور، اراده حاکمیت و البته حمایت ضمنی مردم برای دستیافتن به سطح غیرقابل بازگشت توان هستهای در کنار انگیزه بالا و قابلیت علمی و عملی کارشناسان ایرانی برای پیشبرد این پروژه و سرانجام بیباکی و توان نسبی ایران برای بازی گازانبری در منطقه همه و همه شکل کنترل ایران را بسیار پیچیدهتر از آن دو کشور دیگر کرده است. از این رو است که فشار گسترده تبلیغاتی و دیپلماتیک، مجموعه تحریمهای کارگر اقتصادی و فنی در کنار بازشناسی روزانه ضرورت مذاکره در سطوح مختلف رسمی و غیررسمی پیرامون موضوعات دوجانبه و منطقهای و البته همراه با چاشنی تهدید در صورت بیاثر بودن ابتکار تحریم اقتصادی جهانی همگی تاکتیکهایی بوده و هست که مقامات دولت بوش به فراخور شرایط آنها را کموبیش به آزمون گذاشتهاند.
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست