سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
مجله ویستا
کاوه در گلستان آتش
انتشارات پرستل لندن اخیرا کتابی را تحت عنوان «پنجاه عکاسی که باید بشناسید» منتشر کرده است. کتابی جامع و مفید که طی آن مخاطب و خواننده با نوعی تاریخ و زمان نگاری عکاسی نیز آشنا میشود. اکثر عکاسانی که توسط پیتر استپان معرفی شدهاند در گونه «مستند اجتماعی» و نیز «عکاسی خلاقه» میگنجند. اهمیت عکس مستند اجتماعی و موزهای همواره شناورش با عکس هنری و عکسخبری باعث آن شده تا این ژانر به عنوان امری بینابینی و مرجع تبدیل شود. بیتردید هیچ عکاس ژورنالیستی نیست که در کنار تولید روزانه عکسخبری با کندوکاو بیشتر به عکاسی مستند اجتماعی نپردازد. در بین ۵۰ عکاسی که در این کتاب معرفی شدهاند نامهای بسیار آشنایی دیده میشوند که در این نوشتار به آنها میپردازیم.
ریچارد اودون (Richard Avedon) متولد ۱۹۲۳ نیویورک یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان عکاس در جهان است. حیطه عکاسی او بسیار گسترده و متنوع است. عکاسی مشاهیر، مد، اجتماعی و خبری از جمله حیطههایی است که وی در آن به فعالیت پرداخته و بر آن اثرگذار بوده است. به شکلی بسیاری معتقدند، عکاسی مد در استودیو را میتوان به قبل و بعد از اودون تقسیمبندی کرد. وی در سال ۱۹۷۰ تنها چند سال پس از موفقیتهای تجاریاش به ویتنام و قلب درگیریهای آمریکا یعنی هانوی میرود و چند سال را به گزارشگری وضعیت اجتماعی مردم ویتنام میپردازد.
دیان آربوس (Diane Arbus) متولد ۱۹۲۳ نیویورک از مهمترین عکاسان اجتماعی و چهرهنگاری است. وضعیت انسانمعاصر به لحاظ روحی و روانی از دغدغههای اصلی آربوس است. وی به دلیل نزدیکی و آشناییاش با آگست سندر و نگاه مردم شناختی این عکاس تحتتاثیر وی قرار گرفت اما گام به گام به استقلال هنری خود نزدیک شد.
در دهه ۶۰ میلادی آربوس توجه خود را بر نوجوانان معطوف کرد. بیتردید آربوس توانست با عکسهایش شکاف میان علت و معلول اجتماعی را در سالهای پس از جنگ به تصویر کشیده و انسان را به انسان نشان دهد.
رابرت کاپا (Robert Capa) از جمله مهمترین عکاسان قرن بیستم نیز در این کتاب معرفی شده است. وی متولد ۱۹۱۳ در بوداپست پایتخت مجارستان و از پیشروان عکاسی جنگ به عنوان یک گونه بارز خبری است. عکاسی جنگ تا قبل از کاپا تعریفی مشخص و مستقل را در بر نمیگرفت. در اوایل سال ۱۹۳۸ مجله انگلیسی و پرطرفدار پیکچرپست از کاپا به عنوان بزرگترین عکاس جنگ یاد میکند. اشغال چین توسط ژاپن، رویدادهای جنگ جهانی دوم، جنگ نخست اسرائیل با اعراب و جنگهای هند و چین از جمله حوادثی بودند که کاپا ناظر بر آنان بود. وی طی درگیریهای منطقه ویتنام توسط یک مین ضد نفر در ۱۹۵۴ کشته شد. در مجموع ۷۰ هزار قطعه عکس از کاپا در زمینههای مختلفی از وی بر جای مانده. کاپا یکی از بنیانگذاران موسسه عکس مگنوم نیز میباشد که در حال حاضر از معتبرترین بنگاههای تهیه، آرشیو و فروش عکس در جهان است.
آنری کارتیه برسون (Cartier Bresson) متولد ۱۹۰۸ نیز از عکاسانی است که باید مورد توجه قرار گیرد. آثار مرسون را در هیچکدام از گونههای عکاسی نمیتوان طبقهبندی کرد. عکسهای اجتماعیاش به همان اندازه که به مستندنگاری میپردازد واجد نوآوریهای خلاقانه هنری است.
در نگاهی گذرا میتوان گفت که محیط شهری و حضور انسان در شهری که خود آن را ساخته ازجمله نکات توجه این عکاس فرانسوی است. برسون مانند نقاشان امپرسیونیست به نور و حرکت عطف نظر فراوانی داشت. سوژههای برسون همواره مشغول به کاری هستند و محیط با آنان در ارتباط نزدیک و غیرقابل انفکاک است. اما زیباشناسی وی در هیچکدام از عکسهایش کاهش نمییابد چه آنگاه که از نامآوران عرصه ادبیات و فلسفه مانند ژان پل سارتر، سیمون دوبوار و از راپاند عکاسی میکند و چه زمانی که مردم کوچهوخیابانهای شهرهای اروپایی را مورد توجه قرار میدهد. پرسون که نزد هنردوستان به رافائل عکاس مشهور است یکی از بنیانگذاران آژانس عکس مگنوم نیز میباشد. تا به حال هیچیک از عکاسان جهان نتوانستهاند آثار خود را در موزه لوور پاریس به نمایش گذارند به جز آنری کارتیه برسون.
آندرآس گورسکی (Andreas Gursky) متولد ۱۹۵۵ شهر لایپزیک در آلمان نیز ازجمله مطرحترین عکاسانی است که در این کتاب به آن پرداخته شده. گورسکی نگاهی کاملا ساختارشکن و مدرن را پیگیری میکند. معماری مدرن و پست مدرن، تعریف مجدد بدن انسان و تناسب آن با معماری نوین و طبیعت ازجمله موضوعات مورد نظر این عکاس است. نظم، تکنولوژی بهخصوص نگاه آبستره (انتزاعی) گورسکی را از سایر همنسلانش کاملا متفاوت و متمایز میکند.
فلیکس نادار (Felix Nadar) متولد ۱۸۲۰ از نامآورترین عکاسان جهان، هنرمندی است که عکاسی استودیویی را به شکلی حرفهای پایهگذاری کرد. آثار نادار نه تنها بهعنوان نمونههایی درخشان از هنر مورد بررسی قرار میگیرد بلکه به مثابه نقطه عطفی در تاریخ هنر عکاسی نیز قلمداد میشود.
گامهای اولیه عکاسان پیشرو در شرایطی به جلو برداشته میشد که ابزارها، مواد شیمیایی هنوز آنچنان که باید تکامل نیافته بود اما محدودیتامکانات برای عکاسانی چون نادار بیاهمیت بود. با اینکه حساسیت نگاتیوها و نیز کاغذهای عکاسی آنچنان مطلوب نبود اما نادار تا حد توان در استودیوی خود در پاریس که تبدیل به محفلی برای هنرمندانی چون مانه، مونه، کوربه و بسیاری دیگر از امپرسیونیستها شده بود، دست به تجربیاتی بدیع در عکاسی آن زمان زد. نادار بسیاری از هنرمندان را در مقابل دوربینخود نهاد از جمله اونوره دومیه، ژراردونروال، ویکتور هوگو، دلاکروا، رودن شارل بودلر، رویسنی و جوزپه وردی. عکسهای نادار از این مشاهیر مجموعهای است تاریخی که چهرهها را در کنار نامها جاویدان کرده است.
سباستیاو سالگادو (Sebastiao Salgado) متولد برزیل در سال ۱۹۴۴ ازجمله برجستهترین عکاسان مستند اجتماعی جهان است.
سالگادو به عکاس رنج مشهور است. محیط و موقعیت اجتماعی کارگران و کشاورزان از کشور خودش گرفته تا قاره آفریقا دستمایههای غمانگیز آثار سالگادو است. مزارع کشت قهوه و شکر در آمریکایجنوبی آغازی بود بر فعالیتهای مستندنگاری وی. مخاطبان او در کشورهای پیشرفته صنعتی شاید تا قبل از مشاهده آثار سالگادو عمق فقر و رنجی که سایر انسانها دست به گریبان آن هستند را درک نمیکردند به همین دلیل بسیاری از نهادهای بینالمللی ازجمله بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و صندوق توسعه اروپا از عکسهای وی بهعنوان سند بهره بسیاری گرفتهاند. از اواخر دهه ۹۰ سالگادو موضوع مهاجرت و حاشیهنشینان مهاجر در شهرهای بزرگ را مورد توجه قرار داد و پرده از چهرههای فقر، فساد و فحشا که پیامدهای مهاجرت قلمداد میشود، برداشت. صداقت، تعهد حرفهایی و اخلاقی و همنوع دوستی از شاخصههای اصلی آثار سالگادو است.
در میان این ۵۰ عکاس معتبر جهانی اما نام «کاوه گلستان» به عنوان تنها عکاس ایرانی باعث شادمانی و مباهات هر ایرانی خواهد شد. پیتر استپان گردآورنده و مولف کتاب درباره گلستان مینویسد: «وی هم در دوران رژیم پهلوی و هم عصر جمهوری اسلامی به عکاسی پرداخت و بسیاری از رویدادهای ایران از جمله انقلاب، جنگ ایران و عراق، انقلاب کردستان عراق و بسیاری دیگر از تحولات منطقه را پوشش داده است. آثار گلستان در مطبوعاتی چون تایمز، آبزرور، نیوزویک اشترن و اشپیگل آلمان به چاپ رسیده.» مولف معتقد است گلستان تلاش زیادی را صرف نشاندادن چهره حقیقی کشورهایی چون ایران، عراق و افغانستان به غرب کرده است. گلستان قبل از انقلاب به دلیل فعالیتهای افشاگرانهاش در زمینه نشان دادن وضعیت اجتماعی ایران مورد عتاب و خطاب مقامات رژیم پهلوی قرار میگیرد. آن زمان که پادشاه ایران قصد داشت چهرهای مدرن از ایران را به جهانیان معرفی کند گلستان با عکاسی از وضعیت کارگران، روسپیها و کودکان عقبمانده ذهنی مثلث شومی را مانند پوزخندی تلخ و پرمعنا تحویل مدعیان حکومتی داد. انقلاب ایران برای گلستان محیط و فضایی آزاد را پدید آورد تا براساس آن و سوار بر موج تظاهرات انقلابیون حقیقی را بیان کند که ایران خواهان تغییرات است. مرکزیت این خواسته را مفاهیمی چون آزادی تشکیل میداد.
با پیروزی انقلاب و محکم شدن پایههای نظام سیاسی جدید برخی از عملکردهای مسوولان به مذاق گلستان خوش نیامده و او را دوباره به سمت عکاسی مستند اجتماعی با نگاهی نقادانه پیش راند. محدودیتهای گلستان دوباره آغاز شده و به حدی رسید که عکاسی را رها و پس از مدتی به گروه خبری شبکه جهانی بیبیسی پیوست و به همراه جیم میور خبرنگار ارشد این شبکه به پوشش خبری تحولات منطقه ایران، عراق کردستان و افغانستان پرداخت. وی مدت ۵ سال نیز به عنوان مسوول دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس در بخش تلویزیونی آن فعالیت داشت. در نهایت در سال ۲۰۰۳ در منطقه کیفری (kifri) کردستان عراق با قدم گذاشتن درون یک میدان مین جان خود را از دست داد.
کاوه گلستان به خوبی به جوانان ایران شناسانده نشد و این در حالی است که پس از وی شاگردانش تا حدودی توانستند نگاه او را گسترش دهد. گویی ارادهایی ناپیدا از آن زمان که گلستان مستندی را با موضوع سانسور در ایران ساخت، قصد بر آن داشته و دارد که نام او را با ابزار مختلف از صفحه تاریخی مطبوعات و عکاسی ایران پاک کند. این طنز تلخ و البته تاریخی ایرانیان است که نامآورانی چون گلستان را به دست فراموشی عمدی سپرده و با آنان با نامهربانی رفتار میکنند. اما ناگفته پیداست که بخشی از تاریخ را نهاد قدرت تالیف میکند و از پس پشت پرده زمان گاهی نیز کسانی چون کاوه گلستان با یک چشم بر دوربین به پدیدآورندگان تاریخ لبخند میزنند.
ریچارد اودون (Richard Avedon) متولد ۱۹۲۳ نیویورک یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان عکاس در جهان است. حیطه عکاسی او بسیار گسترده و متنوع است. عکاسی مشاهیر، مد، اجتماعی و خبری از جمله حیطههایی است که وی در آن به فعالیت پرداخته و بر آن اثرگذار بوده است. به شکلی بسیاری معتقدند، عکاسی مد در استودیو را میتوان به قبل و بعد از اودون تقسیمبندی کرد. وی در سال ۱۹۷۰ تنها چند سال پس از موفقیتهای تجاریاش به ویتنام و قلب درگیریهای آمریکا یعنی هانوی میرود و چند سال را به گزارشگری وضعیت اجتماعی مردم ویتنام میپردازد.
دیان آربوس (Diane Arbus) متولد ۱۹۲۳ نیویورک از مهمترین عکاسان اجتماعی و چهرهنگاری است. وضعیت انسانمعاصر به لحاظ روحی و روانی از دغدغههای اصلی آربوس است. وی به دلیل نزدیکی و آشناییاش با آگست سندر و نگاه مردم شناختی این عکاس تحتتاثیر وی قرار گرفت اما گام به گام به استقلال هنری خود نزدیک شد.
در دهه ۶۰ میلادی آربوس توجه خود را بر نوجوانان معطوف کرد. بیتردید آربوس توانست با عکسهایش شکاف میان علت و معلول اجتماعی را در سالهای پس از جنگ به تصویر کشیده و انسان را به انسان نشان دهد.
رابرت کاپا (Robert Capa) از جمله مهمترین عکاسان قرن بیستم نیز در این کتاب معرفی شده است. وی متولد ۱۹۱۳ در بوداپست پایتخت مجارستان و از پیشروان عکاسی جنگ به عنوان یک گونه بارز خبری است. عکاسی جنگ تا قبل از کاپا تعریفی مشخص و مستقل را در بر نمیگرفت. در اوایل سال ۱۹۳۸ مجله انگلیسی و پرطرفدار پیکچرپست از کاپا به عنوان بزرگترین عکاس جنگ یاد میکند. اشغال چین توسط ژاپن، رویدادهای جنگ جهانی دوم، جنگ نخست اسرائیل با اعراب و جنگهای هند و چین از جمله حوادثی بودند که کاپا ناظر بر آنان بود. وی طی درگیریهای منطقه ویتنام توسط یک مین ضد نفر در ۱۹۵۴ کشته شد. در مجموع ۷۰ هزار قطعه عکس از کاپا در زمینههای مختلفی از وی بر جای مانده. کاپا یکی از بنیانگذاران موسسه عکس مگنوم نیز میباشد که در حال حاضر از معتبرترین بنگاههای تهیه، آرشیو و فروش عکس در جهان است.
آنری کارتیه برسون (Cartier Bresson) متولد ۱۹۰۸ نیز از عکاسانی است که باید مورد توجه قرار گیرد. آثار مرسون را در هیچکدام از گونههای عکاسی نمیتوان طبقهبندی کرد. عکسهای اجتماعیاش به همان اندازه که به مستندنگاری میپردازد واجد نوآوریهای خلاقانه هنری است.
در نگاهی گذرا میتوان گفت که محیط شهری و حضور انسان در شهری که خود آن را ساخته ازجمله نکات توجه این عکاس فرانسوی است. برسون مانند نقاشان امپرسیونیست به نور و حرکت عطف نظر فراوانی داشت. سوژههای برسون همواره مشغول به کاری هستند و محیط با آنان در ارتباط نزدیک و غیرقابل انفکاک است. اما زیباشناسی وی در هیچکدام از عکسهایش کاهش نمییابد چه آنگاه که از نامآوران عرصه ادبیات و فلسفه مانند ژان پل سارتر، سیمون دوبوار و از راپاند عکاسی میکند و چه زمانی که مردم کوچهوخیابانهای شهرهای اروپایی را مورد توجه قرار میدهد. پرسون که نزد هنردوستان به رافائل عکاس مشهور است یکی از بنیانگذاران آژانس عکس مگنوم نیز میباشد. تا به حال هیچیک از عکاسان جهان نتوانستهاند آثار خود را در موزه لوور پاریس به نمایش گذارند به جز آنری کارتیه برسون.
آندرآس گورسکی (Andreas Gursky) متولد ۱۹۵۵ شهر لایپزیک در آلمان نیز ازجمله مطرحترین عکاسانی است که در این کتاب به آن پرداخته شده. گورسکی نگاهی کاملا ساختارشکن و مدرن را پیگیری میکند. معماری مدرن و پست مدرن، تعریف مجدد بدن انسان و تناسب آن با معماری نوین و طبیعت ازجمله موضوعات مورد نظر این عکاس است. نظم، تکنولوژی بهخصوص نگاه آبستره (انتزاعی) گورسکی را از سایر همنسلانش کاملا متفاوت و متمایز میکند.
فلیکس نادار (Felix Nadar) متولد ۱۸۲۰ از نامآورترین عکاسان جهان، هنرمندی است که عکاسی استودیویی را به شکلی حرفهای پایهگذاری کرد. آثار نادار نه تنها بهعنوان نمونههایی درخشان از هنر مورد بررسی قرار میگیرد بلکه به مثابه نقطه عطفی در تاریخ هنر عکاسی نیز قلمداد میشود.
گامهای اولیه عکاسان پیشرو در شرایطی به جلو برداشته میشد که ابزارها، مواد شیمیایی هنوز آنچنان که باید تکامل نیافته بود اما محدودیتامکانات برای عکاسانی چون نادار بیاهمیت بود. با اینکه حساسیت نگاتیوها و نیز کاغذهای عکاسی آنچنان مطلوب نبود اما نادار تا حد توان در استودیوی خود در پاریس که تبدیل به محفلی برای هنرمندانی چون مانه، مونه، کوربه و بسیاری دیگر از امپرسیونیستها شده بود، دست به تجربیاتی بدیع در عکاسی آن زمان زد. نادار بسیاری از هنرمندان را در مقابل دوربینخود نهاد از جمله اونوره دومیه، ژراردونروال، ویکتور هوگو، دلاکروا، رودن شارل بودلر، رویسنی و جوزپه وردی. عکسهای نادار از این مشاهیر مجموعهای است تاریخی که چهرهها را در کنار نامها جاویدان کرده است.
سباستیاو سالگادو (Sebastiao Salgado) متولد برزیل در سال ۱۹۴۴ ازجمله برجستهترین عکاسان مستند اجتماعی جهان است.
سالگادو به عکاس رنج مشهور است. محیط و موقعیت اجتماعی کارگران و کشاورزان از کشور خودش گرفته تا قاره آفریقا دستمایههای غمانگیز آثار سالگادو است. مزارع کشت قهوه و شکر در آمریکایجنوبی آغازی بود بر فعالیتهای مستندنگاری وی. مخاطبان او در کشورهای پیشرفته صنعتی شاید تا قبل از مشاهده آثار سالگادو عمق فقر و رنجی که سایر انسانها دست به گریبان آن هستند را درک نمیکردند به همین دلیل بسیاری از نهادهای بینالمللی ازجمله بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و صندوق توسعه اروپا از عکسهای وی بهعنوان سند بهره بسیاری گرفتهاند. از اواخر دهه ۹۰ سالگادو موضوع مهاجرت و حاشیهنشینان مهاجر در شهرهای بزرگ را مورد توجه قرار داد و پرده از چهرههای فقر، فساد و فحشا که پیامدهای مهاجرت قلمداد میشود، برداشت. صداقت، تعهد حرفهایی و اخلاقی و همنوع دوستی از شاخصههای اصلی آثار سالگادو است.
در میان این ۵۰ عکاس معتبر جهانی اما نام «کاوه گلستان» به عنوان تنها عکاس ایرانی باعث شادمانی و مباهات هر ایرانی خواهد شد. پیتر استپان گردآورنده و مولف کتاب درباره گلستان مینویسد: «وی هم در دوران رژیم پهلوی و هم عصر جمهوری اسلامی به عکاسی پرداخت و بسیاری از رویدادهای ایران از جمله انقلاب، جنگ ایران و عراق، انقلاب کردستان عراق و بسیاری دیگر از تحولات منطقه را پوشش داده است. آثار گلستان در مطبوعاتی چون تایمز، آبزرور، نیوزویک اشترن و اشپیگل آلمان به چاپ رسیده.» مولف معتقد است گلستان تلاش زیادی را صرف نشاندادن چهره حقیقی کشورهایی چون ایران، عراق و افغانستان به غرب کرده است. گلستان قبل از انقلاب به دلیل فعالیتهای افشاگرانهاش در زمینه نشان دادن وضعیت اجتماعی ایران مورد عتاب و خطاب مقامات رژیم پهلوی قرار میگیرد. آن زمان که پادشاه ایران قصد داشت چهرهای مدرن از ایران را به جهانیان معرفی کند گلستان با عکاسی از وضعیت کارگران، روسپیها و کودکان عقبمانده ذهنی مثلث شومی را مانند پوزخندی تلخ و پرمعنا تحویل مدعیان حکومتی داد. انقلاب ایران برای گلستان محیط و فضایی آزاد را پدید آورد تا براساس آن و سوار بر موج تظاهرات انقلابیون حقیقی را بیان کند که ایران خواهان تغییرات است. مرکزیت این خواسته را مفاهیمی چون آزادی تشکیل میداد.
با پیروزی انقلاب و محکم شدن پایههای نظام سیاسی جدید برخی از عملکردهای مسوولان به مذاق گلستان خوش نیامده و او را دوباره به سمت عکاسی مستند اجتماعی با نگاهی نقادانه پیش راند. محدودیتهای گلستان دوباره آغاز شده و به حدی رسید که عکاسی را رها و پس از مدتی به گروه خبری شبکه جهانی بیبیسی پیوست و به همراه جیم میور خبرنگار ارشد این شبکه به پوشش خبری تحولات منطقه ایران، عراق کردستان و افغانستان پرداخت. وی مدت ۵ سال نیز به عنوان مسوول دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس در بخش تلویزیونی آن فعالیت داشت. در نهایت در سال ۲۰۰۳ در منطقه کیفری (kifri) کردستان عراق با قدم گذاشتن درون یک میدان مین جان خود را از دست داد.
کاوه گلستان به خوبی به جوانان ایران شناسانده نشد و این در حالی است که پس از وی شاگردانش تا حدودی توانستند نگاه او را گسترش دهد. گویی ارادهایی ناپیدا از آن زمان که گلستان مستندی را با موضوع سانسور در ایران ساخت، قصد بر آن داشته و دارد که نام او را با ابزار مختلف از صفحه تاریخی مطبوعات و عکاسی ایران پاک کند. این طنز تلخ و البته تاریخی ایرانیان است که نامآورانی چون گلستان را به دست فراموشی عمدی سپرده و با آنان با نامهربانی رفتار میکنند. اما ناگفته پیداست که بخشی از تاریخ را نهاد قدرت تالیف میکند و از پس پشت پرده زمان گاهی نیز کسانی چون کاوه گلستان با یک چشم بر دوربین به پدیدآورندگان تاریخ لبخند میزنند.
منبع : روزنامه ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست