دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
دجّال در کتاب مقدس
![دجّال در کتاب مقدس](/mag/i/2/crjqo.jpg)
پیشوند anti (ضد) در تركیب معانی متفاوتی دارد: antibasileus به معنای پادشاهی است كه دوران فترتی را پر میكند؛ antistrategos به معنای كنسول فرماندار ] استان قدیم روم [ است؛ antihoupatos در روم قدیم به معنای فرماندار كل بوده است؛ در هومر antiheos شخصی است كه از لحاظ نیرو و زیبایی به خدا میماند، در حالی كه در آثار دیگر نمایانگر خدای ستیزهجو است. اگر صرفاً از قیاس پیروی كنیم، میتوانیم antichristos را به شخصی تفسیر كنیم كه از لحاظ سیما و نیرو به «مسیح» شباهت دارد؛ امّا راه مطمئنتر این است كه واژه مذكور را طبق كاربرد آن در كتاب مقدس و ] زبان [ كلیسایی تعریف كنیم .
الف: معنای این واژه در كتاب مقدس
واژه دجّال antichrist) ) تنها در رسائل یوحنا وارد شده؛ امّا ادعا شده است كه در مكاشفه یوحنا، رسائل پولس و با صراحت كمتری در اناجیل و كتاب دانیال نیز مترادفهای این واژه به كار رفته است .
۱. در رسائل یوحنا
یوحنای قدیس در رسائلش فرض را بر این قرار داده كه مسیحیان اولیه با آموزه مربوط به آمدن دجّال آشنا هستند:
«شنیدهاید كه دجّال میآید» (رسالهٔ اول یوحنا، ۲:۱۸)؛ «و این است روح دجّال كه شنیدهاید كه او میآید» (رسالهٔ اول یوحنا، ۴:۳). اگر چه یوحنا از چندین دجّال سخن میگوید، ولی بین دجّالان بسیار و یك دجّال اصلی فرق میگذارد: «دجّال میآید. الحال هم دجالان بسیار ظاهر شدهاند» (رسالهٔ اول یوحنا، ۲:۱۸). وی همچنین سیرت و رفتار دجّال را شرح میدهد: «از ما بیرون شدند لكن از ما نبودند» (رسالهٔ اول یوحنا، ۲:۱۹)؛ «دروغگو كیست جز آنكه مسیح بودن عیسی را انكار كند؟ آن دجّال است كه پدر و پسر را انكار مینماید» (رسالهٔ اول یوحنا، ۲:۲۲)؛ «و هر روحی كه عیسی مسیحف مجسم شده را انكار كند از خدا نیست و این است روح دجال» (رسالهٔ اول یوحنا، ۴:۳)؛ «زیرا گمراه كنندگان بسیار به دنیا بیرون شدند كه عیسی مسیحف ظاهر شده در جسم را اقرار نمیكنند: آن است گمراه كننده و دجال» (رسالهٔ دوم یوحنا، ۷). همچنین یوحنا زمان آمدن دجّال را «ساعت آخر» تعیین میكند (رسالهٔ اول یوحنا، ۲:۱۸)؛ علاوه بر این، وی معتقد است كه او «الان هم در جهان است» (رسالهٔ اول یوحنا، ۴:۳).
۲. در مكاشفه
تقریباً همه مفسران دریافتهاند كه دجّال در مكاشفهٔ یوحنا ذكر شده است؛ امّا در مورد باب خاصی كه در آن از وی یاد شده، اتفاق نظر ندارند. برخی به «وحش» در آیه ۷ باب ۱۱ ، برخی به «اژدهای ] بزرگ [ آتشگون» در باب ۱۲، و دیگران نیز به وحشی «كه ده شاخ و هفت سر دارد» در باب ۱۳ و آیات بعدی اشاره میكنند؛ در حالی كه بسیاری از محققان، دجّال را بر وحشی كه «دو شاخ مثل شاخهای بره» داشت و «مانند اژدها» سخن میگفت (۱۳: ۱۱ و آیات بعدی) یا بر وحش قرمزی كه «هفت سر و ده شاخ داشت» (باب ۱۷)یا سرانجام، بر شیطانی كه «از زندان خود خلاصی خواهد یافت» و امتها را گمراه خواهد كرد (۲۰: ۷ و آیات بعدی) منطبق میدانند. شرح مفصل دلایلف له و علیه هر یك از این نظریات، به بحث كنونی ما ارتباطی ندارد.
۳. در رسالهٔ پولس
یوحنای قدیس مفروض میگیرد كه آموزه مربوط به آمدن دجّال در نزد خوانندگانش شناخته شده است. مفسران براین باورند كه این آموزه از طریق نوشتههای پولس مقدس در مسیحیت شناخته شده است. یوحنای قدیس علیه بدعت گذاران زمانهاش اصرار میورزید كه كسانی كه راز تجسّم را انكار میكنند اَشكال كمرنگی از دجّال بزرگ آتی هستند. دجّال در رسالهٔ دوم پولس به تسالونیكان (۲: ۳ و آیات بعدی، ۷ ـ۱۰) به طور كاملتری وصف شدهاست. در كلیسای تسالونیك به واسطهٔ این اعتقاد كه دومین ظهور مسیح قریب الوقوع است، اضطرابهایی پدید آمد. این تصور تا حدودی ناشی از فهم نادرست آیه ۱۵ و آیات بعدی باب چهارم از رسالهٔ پولس به تسالونیكان و تا حدودی ناشی از دسیسههای گمراه كنندگان بود. به منظور بر طرف كردن این اضطرابها بود كه پولس مقدس دومین رسالهٔ خود را به تسالونیكان نوشت و به ویژه، آیات ۳ تا ۱۰ باب دوم را درج كرد. آموزه پولس چنین است: پیش از «روز مسیح»، «ارتدادی» رخ خواهد داد و «مرد شریر» ظاهر خواهد شد. وی در هیكل (معبد) خدا مینشیند و خود را چنان مینمایاند كه گویی خداست؛ او با قدرت شیطان و آیات و عجایب دروغین عمل میكند؛ آنهایی را كه محبت راستین را نپذیرفتند تا نجات یابند، گمراه میكند؛ امّا عیسی خداوند او را با نفَس دهان خود هلاك خواهد كرد و به تجلی ظهور خویش او را نابود خواهد ساخت .امّا در مورد این زمان، « آن سرّ بیدینی الان عمل میكند فقط تا وقتی كه آن كه تا به حال مانع است از میان برداشته شود. خلاصه آن كه، پیش از «روز مسیح»، «مرد شریر» كه در رسالهٔ یوحنا به دجّال معروف است ظاهر خواهد شد؛ پیش از ظهور «مرد شریر»، «شورش» یا ارتداد بزرگی به وقوع خواهد پیوست؛ این ارتداد نتیجهٔ «سرّ بیدینی» ای است كه الان عمل میكند و به گفتهٔ یوحنا، خود را در اینجا و آنجا با اشكال كمرنگ دجّال نمایش میدهد. یوحنا سه مرحلهٔ پیدایش شرارت را معرفی میكند: خمیر مایهٔ شرارت؛ ارتداد بزرگ و مرد شریر. امّا منظور تعیین دقیقتر زمان حادثهٔ اصلی، قیدی را اضافه میكند؛ وی ابتدا چیزی را به عنوان شیء ( to datechon «آنچه») و سپس به عنوان شخص ( ho hatechon «آنكه») وصف میكند كه از وقوع حادثهٔ بزرگ جلوگیری میكند: «فقط تا وقتی كه آنكه تا به حال مانع است از میان برداشته شود» ] رسالهٔ دوم پولس رسول به تسالونیكیان، ۲: ۷.م [ . در اینجا تنها میتوانیم نظریات عمدهٔ راجع به معنای این قیدی را برشماریم، بدون آنكه از ارزش آنها سخن بگوییم:
مانعف حادثهٔ اصلی، «مرد شریر»است؛ حادثهٔ اصلی، ظهور دوباره عیسی مسیح است (گریم « Grimm »، سیمار « Simar »).
مانع، امپراتوری روم است؛ حادثهٔ اصلی كه از آن جلوگیری شده، «مرد شریر» است (اغلب آباء لاتینی و مفسران بعدی).
رسول به اشخاص و حوادث زمان خود اشاره میكند؛ مانع ( Katechon ) و «مرد شریر» به طرق مختلف بر امپراتورانی مانند تیتوس ( Titus )، نرون( Nero )، كلاودیوس ( Claudius )، و غیره منطبق شده است (متكلمان پروتستان كه پس از قرن هفتم میزیستند).
رسول مستقیماً به اشخاص و حوادث معاصری اشاره میكند كه با این حال، نمونههایی از «مانع» ( Katechon )، «مرد شریر» و روز مسیح در آخرالزمان هستند؛ به عنوان مثال خرابی اورشلیم ] به سال ۷۰ میلادی [ نمونه ظهور مجدد مسیح است (دالینگر Dlinge ).
قبل از رها كردن نظریه پولس در باب دجال، میتوان پرسید كه پولس آموزه خود را از كجا به دست آورده است؟ در اینجا نیز با پاسخهای مختلفی مواجه میشویم:
پولس قدیس صرفاً نظر خود را بر اساس سنت یهودی و تصویرپردازی دانیال و حزقیال نبی بیان میكند. این نظریه مورد تأیید برخی از نویسندگان پروتستان قرار گرفته است .
رسول اندیشهای را بیان میكند كه از طریق آموزه آخرالزمانی عیسی مسیح در عالم مسیحیت ارائه شد. این نظریه را دالینگر( Dخlinger ) بیان كرده است .
پولس قدیس نظریه خود در مورد دجّال را از كلمات مسیح، پیش گویی دانیال، و حوادث معاصر به دست آورده است. این نظریه را نیز دالینگر مطرح كرده است .
رسول پیشگویی را بیان كرده كه از طریق الهام از روح القدس دریافت كرده است. مفسران كاتولیك عموماً طرفدار این نظریهاند.
۴. در اناجیل و كتاب دانیال
پس از مطالعهٔ تصویر دجّال در رسالهٔ پولس به تسالونیكیان، «مرد شریر» در كتاب دانیال (۷: ۸، ۱۱، ۲۰، ۲۱)، جایی كه رسول «شاخ كوچك» را وصف میكند به راحتی شناخته میشود. نمونهای از دجّال در كتاب دانیال ۸: ۸ و آیات بعدی، ۲۳ و آیات بعدی، ۱۱: ۲۱ ـ ۴۵ در قالب انتیخوس اپیفانه ( Antiochus Epiphanrs ) یافت میشود.
بسیاری از مفسران در آمدن مسیحهای دروغین و پیامبران دروغین (متّی ۲۴: ۲۴؛ مرقس، ۱۳: ۶، ۲۲؛ لوقا، ۲۱: ۸)، «مكروه ویرانی» (متّی: ۲۴: ۱۵)، و كسی كه «به اسم خود میآید» (یوحنا، باب پنجم: ۴۳) اشارههای كم و بیش آشكاری را به دجّال دریافتهاند .ب ـ دجّال در زبان كلیسایی
بوست ( Bousset ) بر این باور است كه در میان یهودیان افسانه كاملاً تكامل یافتهای وجود داشت كه توسط مسیحیان پذیرفته شد و توسعه یافت؛ و این افسانه از مفاهیمی كه در مكاشفه یوحنا دیده میشود در نقاط مهمی انحراف یافته و با آن متناقض است. به عقیده ما بوست نظریه خود را به طور كامل اثبات نكرده است، نظر وی در باره توسعه مفهوم دجّال توسط مسیحیان از مزایای یك نظریهٔ ابتكاری فراتر نمیرود. در اینجا ضرورتی ندارد به بررسی اثر گونكل ( Gunkel ) بپردازیم كه در آن اندیشه دجّال را به اژدهای ما قبل تاریخی عمق دریا ردیابی میكند؛ این نظریه نیز شایان توجهی بیشتر از اوهام اساطیری سایر نویسندگان نیست .
پس مفهوم حقیقی دجّال در زبان كلیسایی چیست؟ سواز ( Suarez ) بر این باور است كه این یك امر اعتقادی است كه دجّال شخصی خاص یعنی دشمن برجستهٔ مسیح است. این نظریه عقیده كسانی را كه دجّال را به مجموعه كامل كسانی كه با عیسی مسیح مخالفند یا به مقام پاپی ( Papacy ) تفسیر میكنند مردود میشمارد. بدعت گذاران والدنسی ( Waldensian ) و البیجنسی ( Albigensian )، ونیر وایكلیف ( Wyclif ) و هوس ( Hus ) پاپ را دجّال نامیدهاند؛ امّا آنها این اصطلاح را صرفاً به طور استعاره به كار بردهاند. تنهاپس از دوره نهضت اصلاح طلبی ( Reformism ) بود كه این نام به مفهوم واقعی اش در مورد پاپ به كار رفت. از آن پس این امر عملاً در آیین لوتریان داخل شد و از سال ۱۸۶۱ به بعد، به شدت مورد حمایت و دفاع آنان در مجله الهیات لوتری ( (Zeitschrift fur lutherische Theologie قرار گرفت. گفته میشودكه این تغییر از كلیسای واقعی به قلمرو سلطنت دجّال بین ۱۹ فوریه و ۱۰ نوامبر ۶۰۷ میلادی به وقوع پیوسته است؛ زمانی كه پاپ بونیفاس سوم ( Pope Boniface III ) از نیوتن ( Newton ) امپراتور یونان لقب «رئیس همه كلیساها» را برای كلیسای روم دریافت كرد. در تایید این تاریخ به مكاشفه یوحنا( ۱۳: ۸) توسل جستهاند و از آیه ۳ باب یازدهم تخمین زدهاند كه پایان جهان احتمالاً سال ۱۸۶۶ میلادی خواهد بود. كاردینال بالارمین ( Ballarmine ) در جلد سوم كتاب «پیرامون رهبر روحانی روم» ( De.Rom.Pont ) نادرستی این نظریه را هم از دیدگاه تفسیری و هم از دیدگاه تاریخی اثبات كرد.
بر خلاف باور برخی از نویسندگان پیشین، مصداق فردی دجال، دیو ( demon ) نخواهد بود؛ شخصف شیطان تجسم یافته در قالب انسانی دجّال هم نخواهد بود. اگر توجیه مربوط به آیه ۱۷ از باب ۴۹ سفر پیدایش، همراه با توجیه حذف دان ( Dan ) از فهرست قبایل، چنانكه در كتاب مكاشفه (باب ۷) یافت میشود، صحت داشته باشد، وی شخصی انسانی و احتمالاً دارای اصل و نژاد یهودی خواهد بود. باید به خاطر داشت كه سنت خارج از كتاب مقدس ( extra - (Scriptural چیزی بیش از اطلاعات كتاب مقدس در باره دجّال به ما نمیدهد. در حالی كه این اطلاعات برای متقاعد ساختن مؤمنان به تصدیق «انسان شریر» در زمان آمدن وی كافی هستند، فقدان هر گونه وحی قابل اعتماد دیگری باید ما را در برابر افكارباطلایروینگیستها( Irvingistes ) مورمونها ( Mormons ) و اشخاص دیگری كه اخیراً مدعی دریافت وحیهای جدیدی شدهاند، هشیار سازد.
بیمناسبت نیست كه توجه خواننده را به دو رسالهای كه توسط كاردینال نیومن فقید ( Newman ) در باره دجّال نوشته شد، جلب كنیم. رسالهٔ اول با عنوان «اندیشهٔ، دجّال نزد پدران كلیسا» به بررسی زمان، دین، شهر و آزار و اذیتهای وی میپردازد. این رسالهٔ هشتاد و سومین شمارهٔ ( Tracts for the Times ) را تشكیل میدهد. رسالهٔ دوم به «اندیشهٔ دجّال نزد پروتستانها» موسوم است .
به منظور درك اهمیت رسالهٔهای كاردینال در بارهٔ مسئله دجال، باید توجه داشت كه به مرور زمان چندین نظریه در باره ماهیت این دشمن مسیحیت ظاهر شد.
كاپ ( (Koppe ، نیچه ( (Nitzch ، استور ( Storr ) و پلت ( Pelt ) معتقد بودند كه دجّال یك اصل شرارتآمیز است نه این كه در قالب یك شخص یا حكومت تجسم یابد. این نظریه هم با نظریه پولس رسول متعارض است و هم با نظریه یوحنای رسول. هر دوی آنها این دشمن را به عنوان یك انسانی واقعی وصف میكنند.
نظریه دوم اذعان میكند كه دجال، شخص است اما معتقد است كه انسانی مربوط به گذشته است. دجّال به اشكال گوناگون بر نرون ( Nero )،دیوكلتین ( Diocletian )، جولیان ( Julian ) ، كالیگولا ( Caligula )، تیتوس ( Titus ) شمعون مجوسی ( Simion Magus ) شمعون پسر گیورا ( Giora ) كاهن اعظم، آنانیاس Ananias) ) ویتیلوس ( Vitellius )، یهودیان (jews) فریسیان ( Pharisees ) و متعصبان یهودی (jewish zeabts) منطبق شده است. امّا این نظریه از لحاظ سنتی وثاقت كمی دارد؛ علاوه بر آن، به نظر نمیرسد كه با پیش گوییهای پیامبرانه مطابق باشد و در مورد برخی از طرفدارانش، نظریه مذكور مبتنی بر این فرض است كه نویسندگانف مفلهَم نمیتوانند از محدوده تجاربشان فراتر روند.
نظریهٔ سوم تصدیق میكند كه دجّال باید به صورت انسانی واقعی ظاهر شود، امّا این شخص واقعی را با نظام پاپی یكی میداند. لوتر ( Luther )، كالوین ( Calvin )، زوینگلی ( Zwingli )، ملانكتون ( Melanchthon ) بوسر ( Bucer )، بزا( Beza )، كالیكستوس ( Calixtus )، بنگل ( Bengel )، میكائلیس ( Michaelis ) و تقریباً تمام نویسندگان پروتستان اروپای برّی از حامیان این نظریه به شمار آمدهاند؛ همین مطلب را میتوان در مورد متلكمان انگلیسی: كرانمر ( Cranmer )، لاتیمر ( Latimer )، ریدلی ( Ridley )، هوپر ( Hooper )، هاتچینسون ( Hutchinson )، تیندیل ( Tyndale ) ساندیس ( Sandys )، فیلوپ ( Philop )، جول ( Jewell )، راجرز ( Rogers )، فولكه ( Fulke )، برادفورد ( Bradford )، كینگ جیمز ( King James ) و آندروس ( Andrewes ) گفت. برامهال Bramhall) ) اصلاحاتی را به این نظریه وارد كرد و پس از آن استیلای این نظریه در میان نویسندگان انگلیسی رو به زوال نهاد. همچنین نمیتوان فرض كرد كه نظریهٔ دجّال بودن پاپ به همان شكل مورد تایید پروتستانها بوده است. آرتیوس ( Aretius )، فوكسه ( Foxe ) ناپیرمید ( Napier Mede ) جوریو ( Jurieu )، كانینگهام ( Cunninghame )، فابر ( Faber ) وود هاوس ( Woodhouse ) و هابرشون ( Habershon ) «پیامبر دروغین» یا دومین «وحش» در كتاب مكاشفه را بر دجّال و مقام پاپی منطبق كردهاند، به نظر مارلورات ( Marlorat ) كینگ جیمز داوبوز ( Daubuz )، و گالووی ( Galloway ) اولین «وحش» در مكاشفه چنین وضعیتی دارد؛ از این رو هر دو «وحش» توسط برایتمن ( Brightman )، پاروس ( Pareus )، ویترینگا ( Vitringa ) گیل ( Gill ) بكمیر Bachmair) ) فریزر ( Fraser ) كرولی ( Croly )، فایش ( Fysh ) و الیوت ( Elliott ) شناسایی شدهاند.
پس از مرور اجمالی نظریات پروتستانها در بارهٔ دجّال، میتوانیم برخی از اظهارات انتقادی كاردینال نیومن را دربارهٔ مسئله مورد بحث تصدیق كنیم .
اگر ثابت شود كه بخشی از روحانیت كلیسا ماهیتی دجّالی دارد، تمام روحانیت، از جمله شاخه پروتستان، چنین خواهد بود .
نظریهٔ دجّال بودن پاپ به تدریج توسط سه گروه تاریخی یعنی: البیجنسیها ( Albigenses ) والدنسیها ( Waldenses ) و فراتسلها ( Fraticelli ) بین قرون یازدهم و شانزدهم توسعه یافت. آیا اینان مفسرانی هستند كه كلیسای مسیح باید تفسیر واقعی پیشگوییها را از آنها دریافت كند؟
مدافعان نظریهٔ دجّال بودن پاپ، خبطهای بزرگی در استدلالهای خود مرتكب شدهاند؛ به اعتقاد آنها برنارد مقدس ( St.Bernard )، «وحش» در مكاشفه را بر پاپ منطبق نموده، در حالی كه برنارد مقدس در عبارت مورد نظر از ناپاپ ( Antipope ) سخن میگوید؛ آنها به آبوت یواكیم ( Abbot Joashim ) به عنوان كسی كه معتقد است دجّال به مقام پاپی ( Apostolic See ) ترفیع مییابد توسل میجویند؛ در حالی كه آبوت در واقع معتقد است كه دجال، پاپ را سرنگون میكند و مقام وی را غصب میكند؛ سرانجام اینكه آنها به سخن پاپ گریگوری ( Gregory ) كبیر استشهاد میجویند كه گفته است: چون دجّال به مسیح شباهت دارد و پاپ تمثال مسیح است پس اگر پاپ جانشین واقعی مسیح است، دجّال باید تاحدودی به پاپ شباهت داشته باشد.
مترجم: اسماعیل نعمت اللهی
پی نوشت
* برگرفته از: دائرهٔ المعارف كاتولیك،ج ۱ ( .(The Catholic Encyclopedia, Volume ۱
۱. تمام جملات، عبارات و كلمات مربوط به كتاب مقدس، حتی الامكان، از ترجمه فارسی كتاب مقدس نقل شده است (م).
۲. «و چون شهادت خود را به اتمام رسانند آن وحش كه از هاویه برمی آید با ایشان جنگ كرده، غلبه خواهد یافت و ایشان را خواهد كشت» (مكاشفه یوحنای رسول، ۱۱: ۷). (م).
۳. رسالهٔ دو پولس رسول با تسالونیكیان، باب ۲: ۶: «و الان آنچه را كه مانع است میدانید تا او در زمان خود ظاهر بشود» (م).
۴. The Patrristic Idea of Antichrist.
۵.The Protestan Idea of Antichrist.
منبع:ماهنامه موعود ، شماره ۳۱
پی نوشت
* برگرفته از: دائرهٔ المعارف كاتولیك،ج ۱ ( .(The Catholic Encyclopedia, Volume ۱
۱. تمام جملات، عبارات و كلمات مربوط به كتاب مقدس، حتی الامكان، از ترجمه فارسی كتاب مقدس نقل شده است (م).
۲. «و چون شهادت خود را به اتمام رسانند آن وحش كه از هاویه برمی آید با ایشان جنگ كرده، غلبه خواهد یافت و ایشان را خواهد كشت» (مكاشفه یوحنای رسول، ۱۱: ۷). (م).
۳. رسالهٔ دو پولس رسول با تسالونیكیان، باب ۲: ۶: «و الان آنچه را كه مانع است میدانید تا او در زمان خود ظاهر بشود» (م).
۴. The Patrristic Idea of Antichrist.
۵.The Protestan Idea of Antichrist.
منبع:ماهنامه موعود ، شماره ۳۱
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست