چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
مجلس هفتم در ترازوی نقد
مجلس اصلاحات به پایان راه میرسید و سوال اساسی جناح اصولگرا این بود که چگونه میتوان جلوی تشکیل مجلسی همانند مجلس ششم را گرفت؟ دولت سیدمحمد خاتمی دو سال پایانی خود را میبایست با پارلمانی جدید سپری کند. فضای عمومی حاکم بر کشور در آستانه انتخابات مجلس هفتم به قرار ذیل بود:
سرخوردگی نخبگان، دانشگاهیان و طبقه متوسط شهری از مدیران جنبش دوم خرداد، فشارهای اقتصادی بر اقشار مختلف و بالاخص تهیدست و روی گرداندن ایشان از دولت و مجلس اصلاحطلب، تلاش بیامان برای به شکست کشاندن جریان دوم خرداد با استفاده از همه نیروهای تحت کنترل، فضاسازی رسانه ملی در بزرگنمایی مشکلات و القای تفکر ناکارآمدی اصلاحطلبان در حل معضلات مردم و وعده ایجاد جامعهای برخوردار در صورت حاکمیت محافظهکاران، سیاهنمایی دستاوردهای دوره اصلاحات و بحرانسازی برای آن، استفاده شورای نگهبان از ابزار فراقانونی و غیرقانونی ردصلاحیتها به صورت گسترده و بیسابقه، حضور جدی نظامیان در انتخابات، وادادگی دولت سیدمحمد خاتمی و عدم مقاومت جدی ایشان، تلاش ناکام مجلس ششم در دفاع از جنبش مردمی اصلاحات، تشتت و پراکندگی در جبهه اصلاحطلب و حرکت تند روانه بخشی از اصلاحطلبان به ویژه دست زدن به ایده تحریم انتخابات مجلس هفتم. در چنین فضایی انتخابات مجلس هفتم پس از اما و اگرهای بسیار برگزار گردید و اصولگرایان برنده بلامنازع آن بودند. شهد شیرین پیروزی و تحت کنترل درآوردن کامل مجلس هفتم چنان به کام ایشان خوش آمد که برخی آن را منتخبین امام زمان(عج) نامیدند و برخی سجده شکر به جای آوردند و گفتند که دیگر نگران تریبون مجلس نیستند و پشتشان از باز شدن آن تریبون نمیلرزد. همه اصولگرایان متفقالقول بودند که این مجلس زمینهساز انتخابات دوره نهم ریاستجمهوری و استقرار حاکمیت یکدست جریان محافظهکار است.
مجلس هفتم را میتوان به دو دوره متمایز تقسیم نمود.
۱) دوران دولت اصلاحطلب سیدمحمد خاتمی
۲) دوران دولت عدالتگستر و مهرورز محمود احمدینژاد با کابینه ۷۰ میلیونی
این دو دوره به لحاظ کارکرد بسیار متفاوت هستند.در دوره اول مجلس در برابر دولت عملکردی سلبی دارد، در تقابل است، نسبت به امور ارجاعی از طرف دولت بدبین است، در اجرا دخالت میکند، به دنبال نظارت دقیق و کامل با هدف مچگیری است، در عملکرد گذشته دولت کنکاش میکند، قراردادهای دولت با کشورهای خارجی را در برابر علامت سوال قرار داده، به دنبال استیضاح دولت و پایین کشیدن مدیران و موأخذه ایشان است و دولت را خودی نمیداند.
در دوره دوم موضع مجلس در برابر دولت عبارت است از: همراهی کامل، عدم دخالت در اجرا، واگذاری کامل امور و حتی گذشتن از اختیارات مجلس، اعتماد به سلامت مدیران و عدم نیاز به نظارت، حمایت از مدیران دولتی و همکاری کامل با ایشان.
در نگاه مجلس رئیسجمهور دوره اول شایسته حمایت نیست حتی اگر ۲۲ میلیون رای داشته باشد و رئیسجمهور دوره دوم لطف خداوندی است به ملت ایران. دوره اول دوره به حاشیه راندن و منزوی نمودن دولت و دوره دوم دوره به حاشیه رفتن مجلس است به نفع دولت. در دوره اول مجلس خود را در خدمت مردم میداند و در دوره دوم در خدمت دولت است.
در دور اول شعارهای مجلس متمرکز بر وعده حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، مبارزه با فقر، تورم، نابرابری، فساد و اصلاح امور کشور که به زعم ایشان در دوره اصلاحات از مسیر انقلاب و نظام خارج گردیده است. وعده توجه به توان داخلی در تولید و معلق نمودن بسیاری از قراردادهای دولت با شرکتهای خارجی، ایجاد آرامش سیاسی، حذف کامل اصلاحطلبان از قدرت و ناکارآمد نشان دادن ایشان و وعده ساختن ایران در صورت وجود دولتیهماهنگ از دیگر محورهای فعالیت مجلس است. در این دوره مجلس به دنبال آن است که ثابت کند مردم در رای دادن به اصلاحطلبان دچار اشتباه شدهاند و دیگر نباید این اشتباه تکرار شود.
روشهای تودهگرای مجلس هفتم فضای انتخابات ریاستجمهوری نهم را به شدت تحتالشعاع خود قرار داد. آقای احمدینژاد با شدت تمام وعدههای مجلس هفتم را تکرار کرد و بر آن افزود. ظاهر شدن آثار درآمد نفتی بر سر سفرهای خالی مردم، عدالتگستری، خدمت بیمنت و مهرورزی با بندگان خدا، و توجه به عملگرایی، شعارهای انتخاباتی ایشان شد و بدین ترتیب به کمک مجلس هفتم قوه مجریه توسط اصولگرایان فتح گردید. با استقرار دولت جدید و بر اساس دیدگاههای این دولت تفکیک قوا به معنای رایج آن معنا و مفهومی ندارد. در راس جامعه اسلامی ولایت مطلقه فقیه است و دولت هم بازوی اجرایی آن. این آغاز به حاشیه رفتن مجلس است. عدم مشورت رئیسجمهور در معرفی کابینه اگرچه مخالفتهایی را به وجود آورد، اما ایشان توجهی نکرد. با کنار گذاشتن عملی برنامه چهارم و سند چشمانداز بیست ساله و تغییر نظام بودجهنویسی، دولت جدید نشان داد که چگونه مجلسی میخواهد.
در بعد نظارتی نیز مجلس هفتم عملا کارایی خود را از دست داد. تلاش معدود نمایندگان دلسوز آن قربانی توافق هیاترئیسه مجلس با دولت است. بررسی عملکرد دولت حکایت از آن دارد که تعامل دولت و مجلس یعنی همراه نمودن رئیس مجلس که آن هم بسیار سهل است و آسان.
استعفای پی در پی وزرا نشان از عدم نظارت مجلس دارد. اگر ایشان آنقدر ضعیف هستند که قادر به انجام مسوولیت نیستند چگونه از مجلس رای اعتماد گرفتند؟ چرا در دوره مسوولیتشان مجلس به فکر چارهجویی برنیامد و از حق قانونی خود در استیضاح وزرا استفاده نکرد و اگر در موردی استیضاح کرد چرا مصلحتاندیشی نمود و مجددا رای به ابقا داد؟ آیا میتوان سرنوشت وزارتخانهای را که برای میلیونها انسان تصمیمگیری میکند به دست افراد بیکفایت داد و بعد هم با یک استعفا کار را تمامشده تلقی نمود؟
اما اگر ایشان افراد باکفایتی هستند و صرفا اختلاف سلیقه شخصی با رئیس دولت و تن ندادن به دستورات غیرکارشناسی سبب استعفا گردیده، چرا مجلس به نیابت از ملت به وظیفه خود عمل نمینماید؟
چرا مجلس در برابر انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی که اگر هم اشکالاتی داشت میتوانست اصلاح شود، سکوت کرد؟ به طوری که امروزه کشور با بحران بودجهنویسی روبهرو شود. مگر بودجه کشور پول توجیبی افراد است که براساس سلیقه هزینه گردد؟
این موارد و دهها نمونه دیگر حکایت از حاشیهنشینی مجلس هفتم دارد. به نظر میرسد مجلسی که تلاش بسیار برای استقرار این دولت کرد خود مورد بیمهری و بیتوجهی رئیس آن قرار گرفته. در سال پایانی مجلس هفتم بسیاری از نمایندگان اصولگرا در صف منتقدین دولت نهم ایستادهاند و آن را دولتی ضعیف برای اداره کشور میدانند و معتقدند این دولت نتوانسته به وعدههای خود عمل کند. اگرچه این انتقادها و مخالفتها کمتر در صحن علنی مطرح میگردد و بیشتر بحث محافل خصوصی است. طرفه آنکه اصولگرایان در برابر انتقادهای گاه و بیگاه اما شجاعانه معدود نمایندگان، یکپارچه به دفاع از دولت برخاسته و مجالی به منتقدین غیرخودی نمیدهند. گویا انتقاد هم برای مجلس هفتم خودی و غیرخودی دارد.
شاید بتوان گفت مجلس هفتم که با وعدهها و هزینههای بسیار تشکیل شد در میانه راه سوخت تمام کرده به طوری که حتی به لحاظ شکلی نیز دیگر نمایندگان مایل به شرکت در بحثها و جلسات نیستند و در بسیاری از مواقع به علت عدم حد نصاب جلسات با تاخیر بسیار تشکیل میگردد.
تاریخ معاصر ایران مجالس فراوان و نمایندگان بسیار دیده اما مجلس تاثیرگذار و تاریخساز و نماینده ماندگار انگشتشمار است. شجاعت گوهری است که اگر در مجلس و نمایندهای باشد، او را ماندگار خواهد کرد. تاریخ و نسلهای آینده قضاوت خواهند کرد که این مجلس چه میزان به وعدههایش وفادار بوده؟ در پایان این سوال اساسی همچنان به قوت خود باقی است که آیا هنوز میتوان گفت مجلس در رأس امور است؟ امید که چنین باد.
حسن رنجبر
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست