پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا
ادوارد آلبی و هارولد پینتر

زن: آیا عاشق من هستی؟
مرد: ببخشید؟
زن: آیا عاشق من هستی؟
مرد: چرا میپرسی؟
زن: همینطوری، میخوام بدونم كه آیا عاشق من هستی.
به تعبیری میتوان گفت كه دیالوگها سویهای روانشناسانه دارند. یا به اعتبار دیگر مبیّن وضعیت روحی ـ روانی شخصیتها و پریشانی و گسیختگی حواس آنهایند. در عین آنكه غیر مستقیم و تلویحی بوده و حالتی كنایهآمیز به خود میگیرند. بنابراین هرگز در میان مسائل خود، موفق نمیباشند. زیرا كلام چنان كه اشاره شد گذشته از تلویحی و كنایهآمیز بودن، آشفته و گسیخته است. اینگونه، زن و مرد به ناچار از یكدیگر دور میشوند (به رغم آنكه روی تختی دو نفره و كنار هم میخوابند). لیكن از سر ناعلاجی، دوباره و در حالی كه مسائل اساسی آنها حلنشده باقی مانده است آشتی میكنند. نمایش از زمرهٔ نمایشهای كوتاه و بسطنیافته آلبی است. اما از عناصر دراماتیكتری نسبت به «استماع» برخوردار است. شگفت آنكه در نمایشنامه «مهتاب» (كه تا حدّی مبیّن همان مناسبات نمایشنامههای «استماع» و «شمارش راهها» است) شاهد همین روابط هستیم. نمایش «مهتاب» در حقیقت مُصوّر بیگانگی مرد در حال احتضاری با خانوادهاش میباشد. بدین معنا كه به دلیل خشونت مرد (اندی) با همسر و دیگر اعضای خانوادهاش (این خشونت از طریق فلاشبكها و دیالوگهای آن مشخص میشود) هیچیك از آنها حاضر نیست حتی در لحظه مرگ با او ملاقاتی داشته باشد. زیرا به دلیل وضعیت نابههنجاری كه ناشی از رفتارهای سَبَعانه (اندی) است، خانواده دچار نوعی بیماری روانی گشته است. فِرد (Fred) كه به نظر میرسد دچار نوعی افسردگی است، مدام در خواب یا در حال استراحت است. جیك (Jake) نیز مرتّب از شیشههای مشروب فِرد استفاده میكند و در حالتی نیمههوشیار به سر میبرد. و بریژیت، چون خوابزدگان در حال رؤیا و خیالبافیهای خویش است. در این میان فقط بِل (Bel) است كه سعی در حفظ آرامش و سكون خود دارد و با شادی وصفناپذیری شوهر خود را مورد خطاب قرار داده و میگوید: «تو عزیزم مرد بدی نیستی، در حقیقت از جمله آدمهایی هستی كه معمولاً او را ورّاج مینامند؛ اما نمیتوانی دست از این كار برداری. این در طبیعت توست. اگر بتوانی دهانت را ببندی آن وقت میگویم كه قابل تحمّل شدهای.»۱
از خلال این جملات مخاطب بهخوبی در جریان مسائل گذشته و امروز كاراكتر قرار میگیرد و به علت دوری و بیگانگی آنها از یكدیگر آگاه میشود. (اندی) كارمندی است كه بینش اداری و بوروكراتیك وی به مقدار زیادی بر زندگی شخصی و خانوادگیاش سایه انداخته است. ضمن آنكه با زنان دیگری نیز (پنهان از چشم همسرش) ملاقات میكند. بل (Bel) نیز با دوست همسرش كه داور مسابقات فوتبال است بهطور پنهانی ملاقات دارد. فِرد (Fred) از بیماری (ایدز) در عذاب است و... .ساختمان نمایشنامه چنانكه پیش ازین اشاره شد مبتنی بر فلاشبكهایی است كه ما را در جریان حوادث و رُخدادهای نمایش قرار میدهد. بدین معنا كه تمامی رُخدادهای مهم زندگی این زوج در گذشته اتفاق افتاده است و از طریق فلاشبك برجسته میگردند. لیكن تنها چیزی كه در زمان حال اتفاق میافتد، در حقیقت حادثهای است كه حادث نمیشود. در صحنه پایانی، بل (Bel) به فرد (Fred) یعنی برادر اندی تلفن میكند تا وضعیت وخیم وی را به اطلاع او برساند. در حقیقت قصد دارد تا او را از مرگ قریبالوقوع برادرش آگاه سازد. ولی هر دو برادر از عیادت و ملاقات او حتی در لحظهای كه وی اسیر چنگال مرگ است، امتناع میكنند، و زمانی كه با اصرار بل (كه حتی تمایل زیادی به شنیدن سخنان او ندارند) روبهرو میشوند از پاسخ دادن به تلفنهای مكرر وی سر باز زده، هر بار كه بل شماره آنها را میگیرد، پس از برداشتن گوشی چنین پاسخ میدهند: لباسشویی چینی . لباسشویی چینی! از منظر روانشناختی میتوان گفت كه این بازی نوعی فرافكنی (ProJection) است. بدین معنا كه وقتی خانوادهای متلاشی میشود، اعضای آن الزاماً از یكدیگر دور و بیگانه میشوند و جهت القای این دوری و بیگانگی گاهی به اعمال، كردار و گفتاری دست میزنند كه میتوان آن را تعبیر «فرافكنی» كرد. اساساً باید خاطرنشان كرد كه بازی یا (Action) در نمایشهای اولیهٔ پنیتر واجد نوعی خصلت گریز از مركز یا فرافكنی است. و از بعد روانشناختی میتوان بُروز این حالت را واكنشی ناخودآگاه در برابر هر نوع مزاحمتی تلقی كرد (در عرف روانشناسی آن را نوعی تخلیهٔ امیال یا عقدههای سركوبشده میدانند). از نظر نوع و جنس و شیوهٔ پرداخت، میتوان شخصیتها را متعلّق به سالهای پایانی دورهٔ مدرن و آغاز دورهٔ پُستمدرن دانست. زیرا اولاً از جوانب مختلف میان «ego» و «Self» آنها فاصله افتاده است (یعنی از خودبیگانهاند) و در ثانی واجد خصوصیاتی گروتسكیاند. یعنی موجز، قطعی و مصرّح هستند. بنابراین، ساختمان نمایش نیز از ویژگیهای Plot سنتی كاملاً دور شده است (زیرا این حركت شخصیت است كه سبب شكلگیری و برجستگی Plot میگردد)، از این رو، آگاهی مخاطب از شخصیتها مبتنی بر اعمال واكنش آنها در گذشته است، و این گذشته نیز در وجود فلاشبكهایی كه ذكر شد تبلور یافته است. در نتیجه كشمكش میان شخصیتها كاملاً رقیق گشته است و نمایش بیهیچ نتیجهگیری مشخصی خاتمه مییابد. در مجموع، و به عنوان نتیجهگیری باید گفت كه آلبی و پنیتر آنگونه كه آثار اخیرشان حكایت میكند، به مقدار زیادی از خصوصیات و ویژگیهای اولیه خود، بهعنوان درامنویس، فاصله گرفتهاند. لیكن برخی از روی تعصّب اصرار دارند تا این نزول یا ضعف در ارائه یك ساختمان محكم و پرداخت شخصیتهای دراماتیك در آثار متأخر را (صرف نظر از شیوه و سبك) به پای تغییر اسلوب و روش آنها بگذارند و یا اینكه از آنها تعبیر نمایشنامههای دورهٔ گذار داشته باشند (گذر از مدرن به پُستمدرن). اسلوبی كه واجد هر دو خصیصه است. یعنی یك پا در دورهٔ مدرن و پای دیگر در دورهٔ پُستمدرن دارد. درحالیكه به گمان نگارندهٔ این سطور، هر دو نویسنده در چند دههٔ اخیر (از۱۹۷۰ به بعد) به مقدار زیادی از درام به معنای اخص كلمه دور افتاده، آثارشان (بهویژه از نظر ساختمانی) به شعر، آن هم شعر سپید نزدیك شده است. البته این سرنوشتی است كه گریبان استاد هر دوی آنها یعنی «بكت» را نیز گرفته است. بدین اعتبار كه مثلاً در نمایشنامهٔ «نفس»، بكت نیز یكسره از چهارچوبهای مشخص و متعارف درامنویسی (چه سنتی و چه مدرن) دور شده، در صدد است تا اندیشه و فكری را به شكلی بسیار موجز (حتی فاقد كُنش) و با ساختمانی غیر دراماتیك (كه كُنش دراماتیك آن را شكل میدهد) و از طریق ایماژهایی كاملاً شاعرانه (پرده باز میشود و مخاطب شنوای صدای نفس زدنهای اروتیك میشود و هنگامی كه این نفس زدنها به اوج خود میرسد پرده بسته میشود) منتقل سازد. شكلی كه واجد هیچ كنش (چه بیرونی و چه درونی) و دیالوگی به شیوه متعارف و مرسوم نمیباشد. بدینسان، میتوان گفت كه در آثار متأخر هر سه نویسنده، زبان كه پیش از این در نمایشنامههای دورهٔ ابزورد وسیلهای جهت انتقال بیمعنایی زندگی بود. اینك مبدّل به عنصری موزهای، بیجان و لوكس شده، و به تاریخ پیوسته است. به تعبیری دیگر، كُنشهای كششبرانگیزی (Strain) و مضحكه و مزاح كلامی آثار اولیه (چه كسی از ویرجینیاولف میترسد؟، آوازخوان طاس، در انتظار گودو، سرایدار...) جای خود را به غزلسرایی و تصاویر مجردی با ساختمان شاعرانه داده است. البته این خصوصیت زبانی در بكت (جویس) بهواسطهٔ ریتم و وزن، استعارهها و كنایات چند لایهٔ زبانی برجستهتر است. بنابراین تئاتر ابزورد كه پیش از این در احاطه كامل زبان بوده (زبانی كه مبین نوعی تردید عمیق و ژرف در ایجاد ارتباطهای انسانی بود)، و واجد خصلتی راسیونالیستی بوده، زبانی كه از زیباییشناختی ویژهای (بافت جملات، همجواری معنایی آنها، ریتم و سویهٔ موسیقایی) برخوردار بود، اینك به ابزاری كُند و زنگارگرفته مبّدل شده است كه بهدلیل این كُندی و رخوت فونكسیون اساسی خود را نیز از دست داده است. نقطه اوج و قدرت این زبان (كه ریشه در قوّهٔ تصور قوی نویسندگان آن دارد) كنایههای نیشداری است كه به سبب آمیختگیاش با ایماژهای غیر دراماتیك، كاملاً انتزاعی و آبستره باقی میماند. تجریدی كه در تضاد با خصلت و مختصات اصلی یك اثر دراماتیك (یعنی عمل) قرار میگرفته، هرگز شكل دراماتیك به خود نمیگیرد (البته بعضیها سر آن دارند تا با تفاسیری مغلّق تعریف متفاوتی از كُنش ارائه كنند كه با تعریف حریم آن فرسنگها فاصله دارد). یعنی قالب، قالب غیر دراماتیك (بعضاً شاعرانه) است. از این رو، و در اكثر مواقع، با تابلوهایی روبهرو میشویم كه این تابلوها از تصاویر یا ایماژهایی كاملاً شاعرانه برخوردارند و به تبع آن ساختمانشان نیز شاعرانه است. ساختمان شاعرانهای كه حتی از الگوهای سنتی هم تبعیت نمیكنند. چون شعر محض یا شعر سپیدند.
---------------------------------------------------------------------------
۱ـ نمایشنامه مهتاب، نوشتهٔ هارولد پنیتر.
فرشید ابراهیمیان
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست