سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


کلیات زبان فارسی در ترکیه


کلیات زبان فارسی در ترکیه
فارسی به اعتبار ریشه یكی از كهن ترن زبانهای جهان است كه تاریخش تا ۷۰۰ سال پیش از میلاد روشن و در دست است؛ با آثار مكتوبی كه از یكهزار سال پیش برجای گذارده، پای فرهنگ كهن و استوار ایران را به سرزمین های همسایه گشوده است. این آثار تجلی گاه ذوق و هنر و فرهنگ ایرانی بوده و تعدادی از آنها كمترامثالی در ادبیات جهان دارند. فارسی برخلاف بسیاری از زبانها قرنهاست كه سطوت و صلابتش را بدون اینكه خدشه و لطمه ای بر ساختارش وارد شود، حفظ كرده است.
امروز فارسی معاصر با زبان شاهنامه فردوسی كه یكهزار سال پیش آفریده شده است، تفاوتی ندارد. در صورتیكه یك انگلیسی زبان به عنوان مثال، نمایشنامه های شكسپیر را كه حدوداً چهارصد سال پیش نوشته شده اند نمی تواند به راحتی بخواند.
از میان مهمترین عوامل ایجاد علقه های فرهنگی می توان به زبان اشاره كرد كه وسیله اصلی ارتباط است و در كنار مؤلفه هایی چون دین، فولكور و عرف و عادات نقش اساسی در تكوین و ترویج همبستگی های اجتماعی بازی می كند. فارسی كه محمل فرهنگ و تمدن ایرانی است، به سبب قدرت و توانایی كه دارد، به مرور در فرهنگ و زبان سایر ملتها از جمله تركان رخنه كرد. اگر میزان قدرت و توان زبان را شاخص اصلی در تعاملات فرهنگی تلقی كنیم، در می یابیم كه چرا واژه های بسیاری از فارسی وارد زبان تركی شده است.
تركان بر حسب موقعیت جغرافیایی، مناسبت های تاریخی، همسازیهای فرهنگی و شرایط و عوامل اجتماعی ، روابط پیوسته با ایرانیان داشته اند. عده ای از تاریخ فرهنگ نویسان به استناد سنگ نبشته های بدست آمده از نقاط مختلف آسیای صغیر اعتقاد پیدا كرده اند كه فرهنگ ایرانی از قرن ها پیش در میان تركان ریشه دوانیده و آسیای صغیر مدتها تحت اداره هخامنشیان بوده است. ولی آنچه مسلم است نفوذ واقعی فرهنگ ایران در آسیای صغیر ، كمی پیش از استقرار حكومت سلجوقیان آغاز شد و به تدریج عنوان فرهنگ غالب را در دیار روم كسب كرد. وقتی سلجوقیان پس از نبرد ملازگرد (۴۶۴ هجری) قدرت را در دست گرفتند، در كنار زبان عربی كه بعنوان زبان علم عزیزش می داشتند، فارسی را به عنوان زبان رسمی پذیرفتند. ابن بی بی در كتاب الاوامر العلائیه فی الامور العلائیه به حادثه ای اشاره می كند كه نشان میدهد در دوره سلجوقیان، فارسی علاوه بر اینكه زبان رسمی محاوره و مكاتبه بوده، قاطبه ملت از مردم عادی تا وزیران و سلاطین كه اغلب ترك زبان بوده اند، با فارسی الفت داشتند و با تفنن در فارسی استادی و برتری خود را به اهل فضل نشان می دادند.
وقتی تمدن اسلامی از طریق خراسان بزرگ (مركز فرهنگ و تمدن ایران) ضمن عبور از ماوراء النّهر بر سرزمین تركان قدم گذاشت و تركان از طریق ایرانیان با اسلام آشنا شدند، برمیزان الفتها افزوده شد و دو ملت كه تا آن روز روابط خود را اغلب بر مبانی مادی استوار می كردند، متوجه بعد معنوی قضیه شدند و علاقه بیشتری به فرهنگ ایران پیدا كردند؛ برای بیان احساسات خود از فارسی الهام گرفتند و همچون عربی نویسی كه در ایران قدیم مظهر برتری به شمار می آمد، فارسی نویسی را بدون اعراض و اعتراض پذیرفتند و از وجوه امتیاز شمردند. آنان فارسی را وسیله ای برای ایجاد الفت و افزایش همبستگی ها دیدند و هرگز نیاندیشیدند كه این زبان در پی سلطه سیاسی یا تحمیل فرهنگی قدم بردارد.
فارسی در انتقال به سرزمین تركان با مشكلی چندان روبه رو نشد. زیرا تركان در روند مهاجرت به غرب، مدتها در سرزمین ایران مانده و با عناصر تشكیل دهنده فرهنگ ایران زمین ، از جمله فارسی تا انداز های آشنا شده بودند. فارسی و به اعتبار آن فرهنگ ایرانی از راههای مختلف در بطن فرهنگ ترك قدم گذاشت. اولاً سخنورانی از ایران كه طوعاً یا كرهاً به مهاجرت و ترك دیار خود مجبور می شدند ، با تدوین آثاری به فارسی بر شهرت آن زبان می افزودند. از این قبیلند فخرالدین عراقی و سیف فرغانی كه از جور مغول به آسیای صغیر پناهنده شدند؛ یا نجم دایه و سلطان العلماء كه آزار مردم بلخ به ترك دیارشان مجبور كرد؛ یا گلشنی و ادریس بدلیلی كه به سبب اختلافات مذهبی دست از یار و دیار خود كشیدند؛ یا ابن بی بی كه شكست خوارزمشاه به جلای وطنش مجبور ساخت.
ثانیاً توجه و عنایت سلاطین ترك سبب شد كه فارسی قدر دید و درصدر نشست. ابتدا دربار سلاطین سلجوقی كه بعضی از آنان چون ملكشاه و سلطان طغرل شعر به فارسی می ساختند ، محفل پارسی گویان شد. در دوره خوارزمشاهیان نیز فارسی زبان دربار شد و تعدادی از سلاطین خوارزمشاهی چون آتسز، تكش و دو فرزندش علاء الدین و تاج الدین به سرودن شعر مشغول می شدند. هرچند غائله مغول فترتی پیش آورد، با برپایی امپراطوری عثمانی كه مقدر بود ششصد سال بر سرزمین تركان حكم براند، فارسی دوباره رواج یافت. اغلب سلاطین عثمانی همانگونه كه فرزندان خود را به فراگیری فارسی تشویق می كردند، از اعزاز فارسی نویسان دریغ نمی ورزیدند. بعضی از آنان چون سلطان محمد فاتح، سلطان بایزید، سلطان سلیم، و سلطان سلیمان دوست شعر و شاعر بودند و در میدان شاعری اسب می تاختند.
ثالثاً توجه و علاقه سخنوران ترك به فارسی، بر رونق این زبان در میان تركان افزود. این پاسداران ترك فارسی از راههای مختلف به ترویج فارسی دست می زدند؛ بعضی چون فضولی، ردپای سخنوران نامی فارسی گوی را تعقیب كرده، به ترتیب دیوان فارسی دست می یازیدند؛ برخی چون نوائی به استقبال برزگ شاعران ایرانی می رفتند و دراقتفای آنان شعر می ساختند؛ بعضی دیگر ترجمه امهات آثار فارسی را ترجیح می دادند؛ عده ای چون سروری، سودی، لامعی و شمعی دروادی شرح نویسی قدم می گذاشتند؛ بلاخره عده ای چون شعوری، شاهدی و حلیمی به تدوین فرهنگهای دوزبانه می پرداختند.
ادبیات دیوانی یا به تعبیری ادبیات كلاسیك ترك كه در دوره عثمانی به اوج رسید، مهمترین وجه مشترك دو ملت است كه تحت تأثیر شدید فارسی شكل گرفت و تا نیمه دوم قرن نوزدهم، بدون اینكه تغییری در ساختارش پدید آید، آثار گرانسنگی صادر كرد.تغذیه زبان تركی از فارسی سبب شد كه تعداد زیادی واژه و تعبیر فارسی وارد زبان تركی شد. هرچند در اوایل دوره جمهوریت، پالایش زبان تركی از عناصر بیگانه( به ویژه فارسی و عربی) مطرح و به اجرا گذارده شد و تعداد زیادی از این عناصر از جریان خارج شد، مع الوصف هنوز تعداد قابل توجهی از تعابیر و واژه و تعبیر فارسی، موجودیت و حضورشان را زبان تركی ادامه میدهند. مضافاً اینكه بدون آشنایی با واژه های پاكسازی شده، نمی توان به بررسی متون عثمانی پرداخت كه شالوده و اساس زبان و ادب تركی بر آنها استوار است. به عبارت دیگر این تعابیر و واژه ها هرچند در زبان و ادب معاصر ترك به كار گرفته نمی شود، پژوهشگرانی كه در زمینه های مختلف از ادبیات گرفته تا فلسفه و تاریخ تحقیق می كنند، خود را بی نیاز از آنها نمی بینند.
لازم بیاد آوریست كه در بعضی از دوره ها به ویژه در دوره حاكمیت مغول، واژه های تركی نیز در مقیاسی محدود وارد فارسی شدند؛ ولی این كلمات كه اغلب اصطلاحات اداری و حكومتی مغولها بودند، با برافتادن سلطه مغول، از خیر انتفاع برافتادند و تنها تعدادی از آنها به جهت استیلای اقوام ترك زبان در ایران (چون تیموریان و تركمانان) كه به زبان تركی تكلّم می كردند، باقی ماندند.
●تأثیر فارسی بر زبان تركی را در وجوه و زمینه های متعددی می توان ملاحظه كرد؛ از این قبیلند:
۱) مضامین ادبی(تشبیه مو به سنبل و مار، تشبیه چشم به نرگس، تشبیه گونه به خورشید، تشبیه قد به سرو، و...)
۲) اصلاحات عرفانی (جان، آئین، چرخ، چله، دستار، دسته گل ، خام، خرابات (در مفهوم فارسی كلمه)، كشكول، و...)
۳) اصطلاحات موسیقی (نوا، سه گاه، چهارگاه، بسته، گفته، بسته نگار،آهنگ. بوسلیك، و...)
۴) نامگذاری ها شامل:
▪ اسامی اشخاص(نوشین، نسرین، بهتر، شادمان، شادی، شبنم، توران، آگاه، باران، نالان)
▪ اسامی پرندگان(شاهین، بلبل، قمری، خروس،قو و...)
▪ اسامی جانوران (زرافه، سنجاب، ...)
▪ اسامی سبزیجات (یونجه، یولاف، شاه تره، هویج، ترب، ترخون،...)
▪ اسامی گلها ( بنفشه، لاله، سنبل، شب بوی، زنبق، ...)
▪ اسامی درختها (زیتون، سرو، بادام، ..)
تركان درپاره ای از واژه های دخیل فارسی در تركی تصرف كرده، در بعضی موارد به تحریف یا تحدیر معنا پرداخته و در دیگر موارد به تغییر شكل دست زده اند.
منبع : رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران


همچنین مشاهده کنید