دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
چگونگی شکل گیری اوپک
دكتر فواد روحانی یكی از معتمدترین مشاوران حقوقی جهان در حوزه نفت بود. نیم قرن مشاوره حقوقی در كشورهای صادر كننده نفت از او یك حقوق دان معتبر و معتمد جهانی ساخت. وی شرح و چگونگی كیفیت زندگی خود را سی سال پیش در میزگردی با حضور کریم امامی، نجف دریابندری، مجید تهرانیان و بیژن جلالی چنین شرح داده است: «بنده متولد ۱۲۸۶ در تهران به دنیا آمدهام، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران تمام كردهام، حقوق را كمی در دانشگاه آكسفورد و بقیه را در دانشگاه لندن خواندهام، در لندن تا مرحله فوق لیسانس L .L.M تحصیل كردم، اما دوره دكتری را در دانشگاه پاریس گذرانده ام. بنابراین تحصیل و تخصص حرفه ای بنده در حقوق است، مدتی مشاور حقوقی شركت ملی نفت بودم، بعد عضو هیئت مدیره شدم و بعد هم در حدود شش سال قائم مقام رئیس هیئت مدیره بودم بعد به دبیر كلی اوپك انتخاب شدم و سه سال و نیم در آنجا بودم و در این مدت البته همچنان عضو شركت ملی نفت بودم اما مركز كارم اوپك در ژنو بود، هر چند تماسم را با تهران نگاه میداشتم و مرتبا به تهران رفت و آمد داشتم بعد از اوپك به سمت مشاور نخست وزیر منصوب شدم و مدت چهار ماه استاد دانشگاه كلمبیا بودم»
اولین مدیر كل آر سی دی در بخش دیگری از همین میزگرد گفته است: «مدیر كلی آر. سی. دی كاری بود كه از آن نتیجه ای حاصل نشد، غالبا به فكرش هم نیستم البته اینكه من را به این سمت انتخاب كردند سپاسگزارم اما روی هم رفته رضایتی از آن سه سال عمرم ندارم. قبل از انتصاب به این سمت بنده در دانشگاه كلمبیا تاریخ تصوف، ادبیات و تاریخ ایران را به طور كلی و مخصوصا تاریخ زمان قاجار را تدریس میكردم، ناگهان آقای منصور ـ نخست وزیر ـ به بنده تلگراف كردند كه مراجعت شما به تهران لازم است، بنده هم مجبور بودم بر گردم، چون قبل از رفتن به دانشگاه كلمبیا، یعنی بعد از كار اوپك به سمت مشاور نخست وزیر منصوب شده بودم اما باید بگویم كه در این سمت میزی را دو ماه اشغال كردم بدون اینكه در این مدت در هیچ مطلبی مشورتی صورت گرفته باشد این بود كه یك روز به ایشان گفتم وقت بنده اینجا دارد تلف میشود ایشان هم گفتند اگر كار دیگری در نظر داشته باشم میتوانم با حفظ عنوان مشاور نخست وزیر به آن كار مشغول شوم با این شرط كه اگر مورد پیدا شد و مرا خواستند عذر و بهانه ای نیاورم بنده هم قول دادم كه برگردم.»
اما جامعه اهل علم و تحقیق دكتر فواد روحانی را از كتابهایش میشناسد: كتاب ملی شدن نفت، بیست سال پس از ملی شدن نفت كه دو كتاب معروف در حوزه نفتی است و چندین ترجمه معروف كه به لحاظ تنوع موضوعات آن، نیازمند یك تتبع جدی در روحیات و تمایلات ایشان است. ترجمه كتاب جمهور افلاطون (از فرانسه به فارسی) یكی از برجسته ترین كارهای او به شمار میآید. كتابهای زیباییشناسی بندتو كروچه (از ایتالیایی به فارسی)، الهی نامه عطار( از فارسی به فرانسه) رساله هنر و زیباشناسی آرتور شوپنهاور، پاسخ به ایوب، كارل گوستاو یونگ (از انگلیسی به فارسی) از دیگر كارهای اوست.
ترجمه و كتاب شاید مهمترین خصیصه روحانی بود به نحوی كه او هر روز دو ساعت پیاده روی میكرد و در حین پیاده روی كارهای مطالعاتی خود را انجام میداد. با این وجود، ترجمه كارهایش یكی از دقیق ترین ترجمهها در قرن بیستم است او به حدی به زبان انگلیسی و فرانسه آشنا بود كه وقتی سندی از یك مذاكره نفتی مینوشت نمایندگان نفتی بی درنگ بر زیر آن سند امضاء میگذاشتند. دقت و وسواس او در میان همگنانش بی بدیل بود:
«اولین كاری كه بنده در این زمینه كردهام، همانطور كه میدانید ترجمه «جمهور» افلاطون بود كه در مقدمه اش شرح دادهام كه چه شد به این فكر افتادم و اتفاقا این شروع خوبی بود برای كار در این زمینه، چون بنده به زبان اصلی این كتاب، كه زبان یونانی است هیچ آشنا نیستم و برای اینكه از صحت ترجمهام اطمینان داشته باشم و مطمئن باشم كه ترجمه من با اصل تطبیق میكند، مجبور شدم كه از ترجمههای مختلف استفاده كنم و همین موجب شد كه به دقت و وسواس فوق العاده عادت كنم، بنده برای ترجمه «جمهور» افلاطون از چهار ترجمه انگلیسی و چهار ترجمه فرانسه در مجموع از هشت ترجمه استفاده كردم و این كار ده سال طول كشید… «دو تا از كتابهایی كه ترجمه كردهام از آثار یونگ است كه اصلا به زبان آلمانی است و بنده هم به زبان آلمانی هیچ آشنا نیستم بنابراین در ترجمه این كتابها هم مجبور بودم از ترجمههای دیگر استفاده كنم. برای ترجمه این كتابها، از ترجمه فرانسه و انگلیسی آن استفاده كردهام و باز برای اینكه مطمئن باشم كه ترجمه من با اصل مطابقت دارد، جمله به جمله آن را با ترجمه فرانسه و انگلیسی تطبیق كردهام و خیال میكنم این كتابها هم با اصل مطابق باشد»… « كتاب دیگری كه ترجمه كردهام «كلیات زیبایی شناسی» اثر كروچه است كه اصلا به زبان ایتالیایی است البته بنده به زبان ایتالیایی آشنا هستم. چون ایتالیایی كلاسیك را مدتها تحصیل كردهام اما چون به ایتالیایی جاری زیاد آشنا نیستم، برای ترجمه این كتاب هم، ترجمههای انگلیسی و فرانسه آن را ماخذ كار قرار دادم، همان طور كه در مقدمه نوشتهام، اتفاقا در ترجمه فرانسه حدود بیست اشتباه پیدا كردم، منظورم از مطالب فوق این است كه اگر بنده كتابهایی را از زبانهایی كه با آنها آشنایی نداشتم یا به اندازه كافی آشنایی نداشتم به فارسی ترجمه كردهام ترجمه از روی ترجمههای معتبر و مطمئن صورت گرفته است.»
به علت نیم قرن تلاش روحانی در راه احقاق حقوق نفت ایران و كشورهای نفتی امروز جهان نفت به او مدیون است. وی اولین دبیر كل اوپك و یكی از بنیانگذاران اوپك محسوب میشود. اهمیت و نقش او پیش از اوپك به حدی بود كه دو سال پیش از تاسیس اوپك وی نماینده تام الاختیار شركتهای صادر كننده نفت بود. او در سالهای پس از انقلاب ابتدا در ژنو به فعالیت مشغول شد و در سالهای پایانی زندگی به لندن مهاجرت كرد. دكتر فواد روحانی در سن ۹۴ سالگی در دهم بهمن ماه ۱۳۸۲ پس از تحمل بیماری آلزایمر در آسایشگاه سالمندان لندن بدرود حیات گفت. متن زیر بخشی از رساله دكترای اوست كه به قلم دكتر منوچهر روحانی ـ برادر ایشان ـ به فارسی برگردانده شده.
پایان جنگ جهانی دوم شاهد آغاز یك دوره گسترش و دگرگونی اساسی سیمای صنعت نفت بین المللی بود. تغییرات وسیعی در تمام عوامل موثر در توسعه این صنعت رخ داد. با پیشرفت عملیات اكتشافی در منطقه فلات قاره، امكانات كشف میدانهای نوین به طور قابل ملاحظه ای رو به فزونی رفت. مهارت فنی تا حدود بسیار ترقی كرد و تازه واردها پا به صحنه بین المللی نهادند و با شركتهای پای برجای صاحب امتیاز به رقابت برخاستند. تقاضای نفت و در نتیجه تولید آن بسرعت رو به افزایش نهاد. در كشورهای تولید كننده در حال توسعه، بین سیاستمداران و بیش از پیش در بین تمام افراد جامعه ابراز علاقه روزافزونی به مسائل صنعت نفت آغاز گردید. جریانات گوناگون مزبور در یك زمان در نیمكرههای خاوری و باختری روی داد. در نیمكره باختری دولت امریكا مقام برجسته خود را در صادرات مواد نفتی از دست داد، و به صورت وارد كننده عمده نفت درآمد. ونزوئلا برای برقراری نظارت بر شركتهای نفتی بیگانه و بهبود مقررات مالی امتیازنامههای آنها، شدیدا به مبارزه برخاست. ایران دست به ملی كردن صنعت نفت زد، و در زمانی كوتاه سازمان نفتی شایسته ای برپا كرد. عراق در مذاكرات خود با «شركت نفت عراق» تجربیات بسیار آموخت. اندیشه لزوم ایجاد و برانگیختن آگاهی در باره موضوعات نفتی از یك سو و بر كنار نگاهداشتن مسائل نفتی از محیط سیاسی از سوی دیگر تقویت شد. در عربستان سعودی شوق فراگرفتن مسائل اقتصادی در ضمن سایر موضوعات آشكار گردید، و انتشار مقالاتی در این باره در روزنامههای محلی آغاز شد كه مبین روح تجسس و واقع بینی بود.
در سال ۱۹۴۸ دولت امریكا وارد كننده نفت شده بود، و طرحهای اصلاحات بعد از جنگ نیاز شدید و روزافزون به مواد نفتی را به دنبال داشت. بنابراین مقدار نفت تولیدی جهانی كه وارد بازارهای بین المللی میشد، بلافاصله پس از جنگ از ۵۴/۱۶ درصد به ۵۴/۲۵ درصد افزایش یافت. این رقم نماینده ۴/۲ میلیون بشكه در روز است كه ۳/۱ میلیون بشكه آن از ونزوئلا و یك میلیون آن ازخاورمیانه به دست میآمد. نیازمندیهای نفتی جهان بسرعت فزونی یافت. شركتهای بزرگ نفتی مصمم شدند برای تامین این نیازمندیها سریعا به توسعه منابع نفتی خاورمیانه كه ذخائر آن فراوان و هزینههای عملیاتی در آنجا كم بود بپردازند. بدین ترتیب در سال ۱۹۵۰ برای اولین بار میزان تولید ونزوئلا از (۵۴۷ میلیون بشكه) تجاوز كرد. شركتهای بزرگ نفتی امیدوار بودند كه افزایش تولید خاورمیانه برای ونزوئلا كه سیاست تحمیل تعهدات مالی سنگین ترش بر شركتهای عامل پیوسته استوارتر میشد، در حكم اعلان خطری باشد.
اما این تهدید باعث تغییری در روش دولت ونزوئلا نشد و مصمم گردید كه با كشورهای صادركننده نفت درخاورمیانه از در دوستی درآید تا در منطقه ای كه اهمیت آن رو به فزونی بود به جای رقیبان متفقانی داشته باشد. كشور مزبور بدوا در سال ۱۹۴۹ سیاست برقراری تماس وترتیب مبادله منظم اطلاعات را با كشورهای تولید كننده خاورمیانه در پیش گرفت. در این اثنا كشورها به لزوم تشكیل جبهه متحدی برای پشتیبانی از منافع خود آگاهی یافتند. «اتحادیه عرب» از زمان تاسیس در سال ۱۹۴۵ اندیشه ایجاد اتحادیه نفتی كشورهای عربی را در سر میپرورانید. اما واضح بود كه چنین گروهی به خودی خود قدرت كافی در دست نداشت. برای اینكه اتحادیه مورد نظر موثر واقع شود، باید كشورهای غیرعربی بویژه ایران و ونزوئلا كه صادرات نفتی زیاد دارند در آن وارد میشدند. بنابراین هنگامی كه در آوریل سال ۱۹۵۹ اولین كنگره نفتی عرب در قاهره تشكیل گردید، از نمایندگان كشورهای مزبور به عنوان عضو ناظر دعوت شد.در حالی كه در تالار كنفرانس این كنگره فقط درباره موضوعاتی كه با منافع كشورهای عرب ارتباط داشت (یعنی تایید ایجاد شركتهای ملی عرب، یا مشاركت كشورهای عربی در عملیات نفتی) به بحث میپرداختند، در گوشه و كنار درباره امكان ایجاد سازمانی كه تمام كشورهای تولید كننده عرب و غیرعرب در آن شركت كنند تبادل نظرهایی میشد، و نمایندگان كشورهای مهم تولید كننده در این مشاورهها شركت داشتند. بانیان اصلی این ابتكار شیخ عبداله طریقی از عربستان سعودی و پرز آلفونسو از ونزوئلا بودند. نتیجه این گفتگوهای خصوصی تهیه قرارداد شرافتی سری شد كه به امضای هیئت های نمایندگی كشورهای صادركننده نفت از جمله ایران و ونزوئلا رسید. مباحثات شهر قاهره و اصولی كه در قرارداد شرافتی سری مقرر گردید، نخستین هسته ایجاد سازمان كشورهای صادركننده نفت بود.
پرز آلفونسو و شیخ عبداله طریقی با حصول این توافق در ماه مه ۱۹۶۰ اعلامیه ای صادركردند و از تمام كشورهای تولید كننده مصرا خواستند كه برای تامین دفاع از منافعشان سیاست مشتركی اتخاذ كنند. معهذا پنج ماه بعد، یعنی در اوت ۱۹۶۰، شركتها بدون مشورت با كشورهای تولید كننده نفت، قیمت نفت خام را كاهش دادند. این اقدام همانطور كه انتظار میرفت بر نگرانی كشورهای اخیرالذكر كه از سالها پیش احساس میشد افزود. مثلا در مورد ایران در ظرف هجده ماه بهای نفت خام در هر بشكه ۲۶ سنت یا در حدود ۱۳ درصد، كاهش یافت. در كشورهای تولید كننده در خاورمیانه كاهش قیمت ماه اوت ۱۹۶۰ جمعا موجب ۹۳میلیون دلار زیان در سال ۱۹۶۰ شد. نظریاتی كه سرانجام هنگام تاسیس اوپك ابراز گردید، از سالها پیش در شرف بروز بود. اما كاهش قیمت در ماه اول ۱۹۶۰ به آن شكل قطعی بخشید، كاهشی كه ممكن است آخرین تقلیلی باشد كه شركتها در میزان قیمتها با ترتیبی كه در آن زمان برقرار بود بدهند این اقدام از جانب شركتها بزودی موجب ابراز واكنش شدید كشورهای عمده تولید كننده شد.
در ۱۴ سپتامبر سال ۱۹۶۰، نمایندگان دولتهای ایران، عراق، كویت، عربستان سعودی، و ونزوئلا در بغداد گرد هم آمدند و تصمیم گرفتند «سازمان كشورهای صادركننده نفت» را كه سازمان دائمی بین دول میباشد ایجاد كنند. به این ترتیب مجمع بسیار مهم نوینی پا به عرصه وجود گذاشت. معدودی ارقام كافی است كه میدان عمل سازمان نوزادی را كه در صحنه صنعت بین المللی نفت قد برافراشته بود، نمایان سازد. در سال ایجاد این سازمان پنج عضو موسس آن بر روی هم ۶۷ درصد از ذخائر نفتی جهان را در دست داشتند، ۳۸ درصد از جمع كل نفت جهان را تولید میكردند، و در حدود۹۰ درصد نفت مورد داد وستد بازار بین المللی را فراهم میساختند. به منظور تعیین سنگینی وظیفه ای كه اوپك برعهده گرفته بود شركتهای مزبور جمعا درست بیش از ۵۰ درصد از میزان كل نفت خامی را كه در سراسر جهان استخراج میشد تولید میكردند. منشور یا اساسنامه اوپك در دو قطعنامه بیان شده است. این دو قطعنامه در اولین كنفرانس تصویب شد و در ۱۴سپتامبر سال ۱۹۶۰ به امضای نمایندگان موسس پنج كشور عضو رسید و اندكی بعد مورد تصویب دولتهای این كشورها قرار گرفت.
●هدفهای سازمان
هدفهای سازمان كه در قطعنامه نخستین كنفرانس مذكور است به اتفاق آراء به وسیله نمایندگانی كه در كنفرانس حضور داشتند تعیین گردید. قطعنامه مزبور مقدمه ای دارد كه غرض از آن تشریح هدفهای اعضای موسس، تاكید اهمیت طرحهای توسعه ای كه كشورهای عضو باید اساسا برای كمك به درآمدهای نفتی خود به موقع به اجرا بگذارند و ابراز تاسف از هر نوسانی در قیمت نفت خام است كه این نوسان را به شكل اخلالی «زیان آور نه تنها به اقتصاد خود آنها بلكه به اقتصاد تمام ملل مصرفكننده» جلوهگر میسازد. هدفهای اوپك برشالوده موضوعات زیرین پایه گذاری شده است:
۱- كوشش از هر راه برای برگردانیدن قیمت نفت خام به سطح قیمتهای قبل از كاهش.
۲- اتخاذ تدابیر لازم به منظور اینكه شركتها قیمتها را در سطح ثابتی نگاه دارند و از نوسانات غیرضروری پرهیز كنند.
۳- درخواست از شركتها كه هرگاه به نظر آنان وضع بازار ایجاب كند كه تغییری در قیمتها داده شود، ملزم باشند با كشورهای مربوط مشورت كنند و در چنین موردی توضیحات كافی را كه دال بر صحت نظر آنها باشد، ارائه دهند.
۴- در نظرگرفتن طریقه ای كه ثبات قیمتها را تامین كند، و در صورت لزوم اتخاذ اصل تنظیم میزان تولید در اجرای این منظور.
۵- انجام مطالعات و فعالیتهای سازمان براساس هدفهای زیرین: تامین درآمد ثابت برای كشورهای تولید كننده، تامین نفت مورد نیاز مصرف كنندگان به طور موثر و اقتصادی و منظم، پرداخت حق الزحمه عادلانه ای به سرمایه گذاران.
۶- ایجاد وسیله تبادل نظر منظم بین اعضا به منظور یكنواخت و متحد كردن سیاستهای نفتی كشورهای عضو وتعیین بهترین راه برای حفظ منافع كشورهای مزبور چه منفردا وچه مجتمعا.
●عضویت
در اساسنامه اوپك سه طبقه از اعضا پیش بینی شده است: موسس، جدید، و وابسته. (اصطلاح «جدید» در اساسنامه ای كه در سال ۱۹۶۵ مورد تجدید نظر قرارگرفت دیده نمی شود، و این اصطلاح جای خود را به «كشورهایی كه كنفرانس درخواست عضویت آنان را پذیرفته است» داده است) اعضای موسس پنج كشوری هستند كه نمایندگانشان در كنفرانس ۱۴ سپتامبر ۱۹۶۰ در بغداد حضور داشتند و سازمان را به وجود آوردند: یعنی ایران، عراق، كویت، عربستان سعودی، و ونزوئلا.
اعضای جدید كشورهایی هستند كه بعدا وارد سازمان شدهاند. كشوری كه درخواست چنین عضویتی را میدهد باید مدلل سازد كه صادركننده مقادیر عمده نفت خام است، و منافع نفتی وی اساسا مشابه منافع اعضای موسس است. بنابرتصمیم متخذ در نخستین كنفرانس، پذیرفته شدن عضو جدید موكول به موافقت هر پنج عضو موسس بود. سه عضو جدید بر طبق این قاعده به شرح زیر به سازمان وارد شدند: قطر در ژانویه سال ۱۹۶۱، لیبی و اندونزی در ژوئن سال ۱۹۶۲. درسال ۱۹۶۵ با تجدید نظر در اساسنامه سازمان این قاعده اصلاح شد و مقرر گردید كه برای پذیرفته شدن عضو جدید اكثریت آرای سه چهارم تمام اعضا (موسس وجدید) لازم است كه باید متضمن آرای موافق پنج عضو موسس باشد. اكنون سازمان دارای ده عضو است؛ بنابراین پذیرفته شدن عضو جدید نیاز به هشت رای موافق دارد ( دقیقا ۷/۵رای) و در نتیجه آرای موافق تمام اعضای موسس بدون برخورداری از آرای لااقل سه عضو دیگر برای ورود عضو جدیدی به سازمان كافی نخواهد بود. شیخ نشین ابوظبی و الجزایر دو عضو جدیدی هستند كه از تاریخ تجدید نظر در اساسنامه به بعد در تاریخهای نوامبر ۱۹۶۷ و ژوئیه ۱۹۶۹ به عضویت پذیرفته شدهاند.
اعضای موسس وجدید را «اعضای اصلی» نیز نامیده اند تا از «اعضای وابسته» متمایز باشند. كنفرانس ممكن است با اكثریت سه چهارم اعضا (متضمن آرای موافق اعضای موسس) به كشوری حق عضویت به عنوان وابسته بدهد ولو اینكه صادركننده مقادیر عمده نفت نباشد، مشروط براینكه در مصالح عمومی نفتی و هدفهای كشورهای عضو سهیم باشد. در چنین موردی كنفرانس ممكن است هرگونه شرایطی را كه مناسب بداند مقرر دارد، و ممكن است عضو مزبور را به شركت در جلسات كنفرانس و هیئت مدیره و جلسات مشاوره یا حق شركت در مشاورات اما بدون حق رای دعوت كند. چنین عضوی لازم است كه حق عضویت سالانه ای را كه از طرف كنفرانس تعیین میشود بپردازد، وحق خواهد داشت كه از خدمات دبیرخانه استفاده كند. اطلاعات و نشریات نیز در دسترس وی گذاشته خواهد شد. فعلا اوپك عضو وابسته ای ندارد. اعضای جدید پیش از تجدید نظر در اساسنامه در سال ۱۹۶۵ در مقام مقایسه با اعضای اصلی وضع نامطلوبی داشتند: هر یك ازاعضای اصلی حق داشت یك عضو در هیئت عامل تعیین كند وحال آنكه اعضای جدید فقط میتوانستند متفقا یك عضو نامزد كنند.این نابرابری در تغییر اساسنامه در سال ۱۹۶۵ اصلاح شد، و بدین ترتیب دیگر از لحاظ حقوق و تعهدات ناشی از عضویت فرقی بین اعضای اصلی واعضای جدید وجود ندارد.
در بین اعضای فعلی اوپك قطركشوری است كه كمترین مقدار نفت را تولید وصادر میكند. تولید این كشور در سال ۱۹۶۸ بالغ بر۵/۳۳۹ بشكه در روز میشد كه ۸۷/۰ درصد تولید جهانی است و هیچ قرینه ای در دست نیست كه ثابت كند كه سازمان كمتر از این مقدار را «عمده » تلقی نكند. با این حال نظر پرز آلفونسو كه نقش اساسی را در ایجاد اوپك ایفا كرد این است كه فقط كشورهایی را كه میزان تولیدشان لااقل به ۱درصد جمع كل تولید جهان برسد، میتوان به عنوان تولید كننده عمده تلقی كرد. تولید قطر به این میزان نمی رسد، اما با درنظر گرفتن اینكه به عضویت پذیرفته شده است ممكن است میزان تولید این كشور در حد «مقدار عمده» به شمار آید. اگر این ضابطه را در مورد پنجاه و دوكشور تولید كننده در سال ۱۹۶۸ به كار بریم، سی وشش كشور واجد شرایط نخواهند شد. از شانزده كشور باقیمانده ده كشور هماكنون عضو اوپكاند. مسئله ای كه ممكن است پیش آید این است كه آیا كدام یك از شش كشور بزرگ تولید كننده یعنی امریكا، شوروی ، كانادا ، مكزیك، نیجریه، و آرژانتین كه عضو اوپك نیستند در صورت تمایل میتوانند به عضویت اوپك درآیند. به عبارت دیگر، مطابقت وضع كدام یك از آنها با شرط دوم یعنی سهیم بودن در مصالح اساسی كشورهای عضو در صنعت نفت صدق میكند؟ پرز آلفونسو گفته است یكی از مصالح مشترك كشورهای عضو عبارت از دفاع آنها از خودشان در مقابل بنای مستحكم صنعت بین المللی نفت است كه ثروت ملی آنها را اداره میكند. با این تفسیر نیجریه مسلما واجد شرایط خواهد بود و اوپك نیز ممكن است از پیوستن مكزیك وآرژانتین به سازمان حسن استقبال كند،
گو اینكه اینها در بعضی از مصالح كشورهای عضو سهیم نیستند. اما آیا میشود این مصالح را تعریف كرد؟
ما از شرایط مشترك در پنج كشور موسس اوپك كه اهمیت آن به پایه ای بود كه این كشورها را گردهم آورد آگاهیم. از این شرایط ممكن است ماهیت مصالح اساسی كشورهای عضو را كه داوطلب عضویتی باید در آن سهیم باشد به قیاس دریافت. مصالح مزبور را میتوان به شرح زیر بیان كرد:
۱ـ اعضای اصلی همه از كشورهای در حال توسعه بودند،
۲ـ صادركنندگان بزرگ مواد نفتی بودند،
۳ـ تامین هزینه طرحهای توسعه وتعادل بودجه آنها متكی به درآمدهای حاصل از صادرات نفت بود،
۴ـ اینان قادر به بهره برداری از منابع نفتی خود بدون كمك بیگانگان نبودند، و بنابراین صنعت نفتشان در دست شركتهای بزرگ بود،
۵ـ قراردادهای حاكم برصنعت نفت آنان تا حدود بسیار مشابه یكدیگر بود، و در نتیجه مسائلی كه با آنها روبرو میشدند و مناقشاتی كه بین كشورهای میزبان و شركتهای بزرگ در میگرفت غالبا یكسان بود.
مجید یوسفی
منبع : مجله گسترش صنعت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست