بحران لبنان و جنگ پنهان آمریکا

به درازا كشیده شدن بحران لبنان و صف‌آرایی طیف‌های مخالف در حالی تلاش‌های بی‌فایده منطقه‌‌ای را برای حل و فصل این بحران نشان می‌دهد كه روز به روز دامنه اختلافات طیف‌های مقابل هم را گسترده‌تر می‌نماید.
این در حالی است كه توطئه و مداخله خارجی از سوی آمریكا و اسرائیل بر وخامت اوضاع در لبنان بیشتر می‌افزاید. این توطئه‌ها را می‌توان در جنگی پنهان كه علیه مقاومت اسلامی و طیف ۱۴ فوریه در حال شكل‌گیری است، مشاهده كرد. جنگی كه شیخ نعیم قاسم، معاون دبیركل حزب‌الله لبنان عقیده دارد، دیك چنی، معاون رئیس‌جمهور آمریكا دستور آن را علیه حزب‌الله صادر كرده و در راستای افزایش نفوذ آمریكا در لبنان طراحی و به اجرا درآورده است. تجهیز، تسلیح و آموزش مخالفان حزب‌الله در لبنان در دستور كار آمریكا برای محدود‌كردن و در نهایت حذف حزب‌الله و مقاومت اسلامی قرار دارد. ایفای نقش مرموز و مشكوك سمیر جعجع، فرمانده سابق شبه نظامیان فالانژیست لبنانی در تحولات سیاسی ـ امنیتی این كشور در دو سال گذشته كه پس از آزادی و عفو پر حرف و حدیث وی صورت گرفته است، در این راستا قابل بررسی است. خصوصا آنكه برخی كشورهای عربی همسو با آمریكا و اسرائیل نیز در دایره تحركات آمریكا در لبنان و منطقه قرار گرفته‌اند. انتشار اخبار و گزارش‌هایی مبنی بر آموزش چریك‌های طرفدار تحت حمایت سمیر جعجع در ارزن را بایستی در این ردیف قرار داد.
این در شرایطی است كه به نظر می‌رسد آمریكا در اجرای بخشی از طرح توطئه‌‌آمیز خود علیه لبنان در استفاده از اهرم نظامی اسرائیل و جنگ ۳۳ روزه ارتش اسرائیل مقاومت اسلامی ناموفق بوده و شكست خورده است. جنگی كه علی‌رغم خسارت‌بار بودن آن برای لبنانی‌ها، پس‌لرزه‌‌های شدید و بنیان‌كنی در اسرائیل داشته و رژیم صهیونیستی را بیش از آنكه در تصور رهبرانش بگنجد درگیر عواقب و پیامدهایش ساخته است. به همین دلیل، جنگ پنهان آمریكا در لبنان علیه حزب‌الله را بایستی دنباله سیاست‌های مدافعه‌جویانه آمریكا در این كشور پس از آن دانست كه ارتش اسرائیل نتوانست در انجام ماموریت خود برای ناتوان‌كردن حزب‌الله به موفقیتی نائل گردد.
در عین حال سیاست آمریكا برای نفوذ به لبنان و تاثیرگذاری بر معادلات این كشور بر مبنای جلوگیری از رسیدن طیف‌های مخالف به هرگونه تفاهم برای آشتی ملی در لبنان استوار است. بهانه تشكیل دادگاه بین‌المللی محاكم عاملان ترور رفیق حریری، نخست‌وزیر پیشین لبنان در این مرحله عمده‌ترین دستاویزی است كه آمریكایی‌ها برای تداوم‌بخشیدن به بحران داخلی در لبنان در پیش گرفته‌اند. این بهانه و دستاویز از آنجا خطرناك‌تر نشان می‌دهد كه طیف ۱۴ مارس كه از دولت سنیوره حمایت می‌كند، به تكرار سخنان و مواضع آمریكایی‌ها علاقه و تمایل دارند. ضمن آنكه اصرار دولت فواد سنیوره و حامیان آن بر تشكیل دادگاه بین‌المللی بر اساس قوانین بین‌المللی قبل از هر چیز، استقلال لبنان را خدشه‌دار ساخته و درعین حال زمینه مداخله خارجی را در این كشور به شكل رسمی فراهم می‌كند.
به اعتقاد ناظران سیاسی این اصرار دولت لبنان هدفی سیاسی دارد تا به‌زعم خود سوریه و دنباله‌های سیاسی آن را در لبنان به انزوا بكشانند. این در حالی است كه مخالفان دولت همچنان بر گزینه‌های مسالمت‌آمیز جهت حل بحران لبنان اصرار دارند. با این حال آنچه در پس پرده بحران می‌توان سراغ گرفت، اهداف خاص آمریكا در روشن نگه‌داشتن شعله اختلافات و لاینحل‌ماندن بحران در این كشور است.
سناریوی كلی آمریكا در منطقه خاورمیانه از دو سو پیگیری می‌شود و به اجرا درمی‌آید. پرده اول با اشغال عراق و حضور مستقیم نظامی و در پرده دوم نفوذ در لبنان و حذف مقاومت اسلامی كه این دو را در یك جهت و آن نیز در شكل‌دادن خاورمیانه جدید مورد نظر آمریكا می‌توان جست‌وجو كرد.

عباسعلی درافشانی

منبع : روزنامه تهران امروز