شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

هاراکیری - Harakiri


هاراکیری - Harakiri
سال تولید : ۱۹۶۲
کشور تولیدکننده : ژاپن
محصول : شوچیکو.
کارگردان : ماساکی کوبایاشی.
فیلمنامه‌نویس : شینوبو هاشیموتو، برمبنای رمانی نوشته یاسوهیکو تاکیگوچی.
فیلمبردار : یوشیو میاجیما.
آهنگساز(موسیقی متن) : تورو تاکه‌میتسو.
هنرپیشگان : تاتسویا ناکادائی، ایچیرو ناکایا و یوشیو اینابا، رنتارو میکونی، ماسائو میشیما، تتسورو تامبا، ایچیرو ناکایا و یوشیو آئوکی.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۳۵ دقیقه.


ژاپن، سال ۱۶۳۰. صلح بر کشور حاکم شده است و بسیاری از سامورائی‌ها که در خدمت حکام بودند، سرگردان شده‌اند. این سامورائی‌ها که دیگر به جهت فقر مجبور به کار برای امرار معاش هستند، "رونین" خوانده می‌شوند. رونین جوانی به‌نام "میهو تسوگومو" (ایواشیتا) برای تأمین هزینه مداوای فرزند نوزادش، شمشیرش را فروخته و غلاف خالی آن را با شمشیر نئین پر کرده است. او سراغ طایفه آئی می‌رود تا با وانمود به هاراکیری (از آن‌جا که دیگر طاقت تحمل خفت فقر را ندارد) مورد لطف قرار گیرد. اما، ظاهراً برای عبرت بقیه رونین‌ها، با تقاضایش موافقت می‌شود و او را مجبور می‌کنند که با همان شمشیر نئین دست به هاراکیری بزند. پس از چندی "هانشیرو تسوگومو" (ناکادائی)، پدر خوانده "میهو" که دخترش را نیز به همسری او در آورده، به طایفه مراجعه می‌کند و اعلام می‌دارد که قصد هاراکییر دارد. خادم اصلی، "کاگه‌یو سایتو" (میکونی) با تقاضای این رونین میان سال موافقت می‌کند. اما "هانشیرو" به‌عنوان کمک از سه شمشیرزن درجه اول طایفه ـ "کاوابی" (آئوکی)، "اوموداکا" ()تامبا، "یازاکی" (ناکایا) ـ نام می‌برد که آرام‌آرام مشخص می‌شود هر یک به بهانه‌ای حاضر به شرکت در این مراسم نیستند. حالا، "هانشیرو" که در حال بازگوئی قصه زندگی خود، ظاهراً برای وقت‌کشی، بوده ابراز می‌کند که با بریدن موی بلند این سه شمشیرزن آنان را بی‌حرمت کرده است و برای همین نمی‌توانند خود را ظاهر کنند. حالا "سایتو" که متوجه اصل ماجرا می‌شود، دستور حمله به "هانشیرو" را صادر می‌کند...
٭ این "ضد سامورائی" کوبایاشی حمله‌ای به مثلاً ارزش‌های دوره‌ای است که سینمای ژاپن به یمن آکیراکوروساوا تصویری اساطیری از آن به دست داده بود. این‌جا، در قالب شکل سینماسکوب، با پس زمینه‌هائی خالی از اشیا و پر شده توسط انسان‌ها به بهترین نحو حرف اثر زده می‌شود. فیلم از ارتباط‌های فرد و طبقه صحبت می‌کند. طبقه، طبقه سامورائی است؛ گروه مردمانی که افراطی‌ترین تعصبات را نسبت به زندگی ژاپنی و سنن آن داشتند. غلو در انتخاب و سادگی در ارائه، که چیزی جز دیالکتیک نمی‌تواند باشد، وسیله‌ای می‌شود برای فیلم‌ساز تا از سطح روایت فراتر رود و به لایه‌هائی درونی‌تر از مثلاً "انتقاد اجتماعی" دست پیدا کند. صحنه نبرد سهمگین پایانی، واقعاً، در هر بار دیدار نفس‌بر است. آن‌چه امروز در فیلم آزار می‌دهد شیوه بازگوئی روایت در قالب رجعت به گذشته‌های پیچ در پیچ است.


همچنین مشاهده کنید