سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
اختاپوس «وال مارت»
در سال ۱۹۹۲، بوش ، رئیس جمهور وقت آمریکا گفت: «موفقیت شرکت « وال مارت»، موفقیت آمریکاست.» و پس از آن بود که این شرکت چند ملیتی پخش کالا، به بزرگترین شرکت جهان تبدیل شد. سیاست اقتصادی بنیادین این شرکت بر کاهش سطح رفاه اجتماعی استوار است. اخیراً این شرکت به خاطر حذف ساعت ناهار کارمندانش به پرداخت صدوهفتادودومیلیون دلار جریمه محکوم شد. این سیاست تأثیر خود را بر اقتصاد دنیای غرب باقی گذاشته است. در دنبالهروی از این سیاست، شرکت «جنرالموتورز»، به نام رقابت با شرکت «تویوتا» علاوه بر اعلام اخراج سی هزار کارگر خود، قصد دارد دستمزد کارکنانش را کاهش دهد و کالاها را از شرکتهای تولیدکنندهی طرف قرارداد، ارزانتر بخرد.
در آمریکا همواره از «رویای آمریکایی» در ترقی اجتماعی سخن گفتهاند. در اینجا گویا میتوان با «جیب خالی ثروتمند شد». در این مورد داستان «راکفلر» را تعریف میکنند که در «کلیولاند» حسابدار سادهای بود، اما در سیویک سالگی قدرتمندترین شرکت نفتی جهان را اداره میکرد.
«وال مارت» هم از همین داستانهاست. «وال مارت» مغازهی کوچکی بود در آرکانزاس که یکی از فقیرترین ایالتهای آمریکاست اما میزان فروش سالیانهی این شرکت در سال ۲۰۰۵ به رقمی معادل سیصدوده میلیارددلار رسید. چهار پسر خانواده که در رأس شرکت قرار دارند جزء ده ثروتمند اول جهان هستند. امروزه «وال مارت» بزرگترین شرکت زنجیرهای در جهان است که از سال ۲۰۰۳ از شرکت «آکسونموبیل» نیز پیش افتاده است. این شرکت از صدوپنجاه کشور دنیا ثروتمندتر و با نفوذتر است.
اما این شرکت موفقیت کنونی خود را مدیون قوانینی است که اقتدار این شرکت را تضمین کردهاند. بنابراین جای شگفتی نیست که بسیاری از تحولات جهان، خواهناخواه، تحت تأثیر تصمیماتی است که توسط این شرکت گرفته میشود. حمله به سندیکاها، انتقال مراکز تولید به کشورهای فقیر با کارگر ارزان، استثمار شدید، قراردادهای موقت کار و... الگوهای «وال مارت» هستند که امروزه بسیاری از شرکتهای جهان از آنها پیروی میکنند. دیگر الگوهای «وال مارت» عبارتند از: فشار به شرکتهای تولیدی طرف قرارداد برای کاهش دستمزد کارکنان و در نتیجه کاهش قیمت کالا، افزایش حداکثری ساعت کار کارگران و به حداقل رساندن امکانات محل کار. در نتیجه این اقدامات، این شرکت با پنج هزار فروشگاه زنجیرهای نبض اقتصاد آمریکا را در دست دارد.
وقتی سندیکاها اعتراض میکنند، وقتی طرفداران محط زیست واکنش نشان میدهند، و مردم از پیامدهای زیانبار «قیمتهای پایین» این شرکت آگاه میشوند و به جنبشهای مردمی میپیوندند، باز هم الگوی «وال مارت» به کار میآید: به سراغ مدیران پیشین «ارتباطات» کاخ سفید (دموکرات یا جمهوریخواه» میروند، آنان را به خدمت میگیرند و از زبان آنها از اقدامات خود دفاع میکنند. میگویند که تنها هدفشان ایجاد کار است و اگر دستمزدها اندکی پایین است، نباید از خاطر برد که شاغل بودن بهتر از بیکاری است. توضیح میدهند که رشد آنها، به بهبود تولید ملی منجر میشود و دیگر اینکه مردم شیفتهی قیمتهای پایین هستند و اگر روش آنها به محیط زیست لطمه وارد کرده، بهجایش آنها به کمک قربانیان طوفان کاترینا آمدهاند و... بهطور فشرده الگوی «وال مارت» عبارت است از استثمار وحشیانه و سپس توجیه آن. باری هیچ شرکتی از سر تصادف به بزرگترین شرکت دنیا تبدیل نمیشود.
اولین فروشگاه «وال مارت» در سال ۱۹۶۲ در شهر راجرز در ایالت آرکانزاس و در یک منطقهی روستایی افتتاح شد این شرکت با افتتاح فروشگاه در بخشهایی که «فروشگاه بزرگ» نداشتند، به تدریج و در فاصلهی ۹ سال نفوذ خود را به پنج ایالت گسترش داد. بهطور عمده این شرکت فعالیت خود را در مناطق حاشیهای شهرها متمرکز میکرد تا هم از مشتریان شهرها سود ببرد و هم زمین لازم را ارزانتر بخرد. در سال ۱۹۹۱، با سوء استفاده از قرارداد «مبادلهی آزاد آمریکای شمالی» خود را به شرکتی فراملی تبدیل کرد و وارد کشور مکزیک شد. در سال ۱۹۹۴ به بازار کانادا، در سال ۱۹۹۵ به برزیل و آرژانتین، در سال ۱۹۹۶ به چین، در سال ۱۹۹۸ به آلمان و در سال ۱۹۹۹ به انگلستان وارد شد. در سال ۲۰۰۱ فروش کل «وال مارت» از درآمد ناخالص ملی اکثر کشورهای جهان از جمله سوئد فراتر رفت.
قیمتهای «وال مارت» به طور متوسط چهاردهدرصد از دیگر جاها پایینتر است. اما به چه قیمتی؟ نکتهی مهم همین است. برای درک مسئله باید ابتدا به این پرشس پاسخ داد که در نظر مدیران شرکت چه کسی مهم است: مشتری که در پی کمترین قیمت است یا کارگرانی که این کالاها را تولید میکنند؟ پاسخ «وال مارت» روشن است. پس باید تولیدکنندگان را تحت فشار قرار داد تا کالایی با حداقل قیمت فراهم کنند. راههای آن هم روشن است، کاهش دستمزد، افزایش ساعات کار، واردات کالاهای چینی و صد البته سرکوب سندیکاها برای خاموش کردن هر جرقه آگاهی و شورش.
مشتریان «وال مارت» با خریدن کالاهای ارزانتر، که نتیجهی استثمار شدید تولیدکنندگان است در واقع «خود» را به درهی فقر سوق میدهند. مردم آمریکا هشتو نیم درصد کالاهای خود را- به جز اتومبیل- از فروشگاهای وال مارت میخرند. شرکت وال مارت بر خود میبالد که از صدقهی سرش، خانوادههای کارگری میتوانند سالانه ۲هزارو۳۲۹ دلار صرفهجویی کنند. آنها مدعی هستند که درسال ۲۰۰۴، قدرت خرید هر آمریکایی بهطور متوسط ۴۰۱ دلار بوده که بهطور مستقیم یا غیر مستقیم به ایجاد ۲۱۰ هزار شغل انجامیده است.
اما این موفقیتها، الطاف الهی نیستند که بر سر این شرکت باریده باشند. به عنوان مثال در هر منطقه آمریکا که این شرکت مستقر شده، متوسط دستمزد حقوقبگیران، دو ونیم تا چهار و هشت درصد پایین آمده است. و در هیچ یک از پنج هزار فروشگاه آن سندیکایی وجود ندارد.
«وال مارت» برای موفقیت در فعالیتهای اقتصادی خود، تولیدکنندگان طرف قرارداد خود را وادار میکند که حقوقی بین بیست تا سیدرصد کمتر از سایر شرکتها به کارکنانش بپردازند و در زمینهی خدمات اجتماعی یعنی بیمه درمانی، حق بازنشستگی و غیره، حد اکثر سرفهجویی را رعایت کنند. و البته همانطور که مرسوم است دولتهای سرمایهداری و انجمنهای خیریه به این درد میخورند که خرابکاری رؤسای لیبرال شرکتها را جبران کنند. در گزارش کنگرهی آمریکا آمده است که دولت برای جبران دستمزد پایین کارکنان «وال مارت» به ازاء هر کارگر ۲۱۰۳ دلار پرداخته است. در واقع دولت باید بهجای این شرکت هزینهی بهداشت و مسکن کارکنان آن را از جیب ملت بپردازد. در واقع فقط چهل و پنج درصد کارکنانی که برای این شرکت کار میکنند، تحت پوشش بیمه قرار دارند. «جسیجکسون» نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری سالهای ۱۹۸۴ و ۱۹۸۸ گفته است که کار در شرکت «وال مارت» آدم را به یاد کار سیاهان در مزارع پنبه در ایالتهای جنوبی آمریکا میاندازد.
در سال ۲۰۰۲ «وال مارت» اعلام کرد که میخواهد در منطقهی لوسآنجلس چهل فروشگاه افتتاح کند که در آنها همه چیز یافت میشود از مواد غذایی گرفته تا لوازم یدکی اتومبیل. شرکتهای موجود در این منطقه «سیفوی» و «آلبرتسون» برای مقابله با این وضعیت، از کارکنان خود- که برخلاف کارکنان «وال مارت» سندیکا داشتند- خواستند که به کاهش دستمزد و خدمات اجتماعی برای دست یافتن به قیمت پایینتر رضایت دهند. رقابت نابرابر بود. دستمزد «وال مارت» ساعتی ۵/۸ دلار و شرکتهای «سیفوی» و «آلبرتسون» ۱۳ دلار.
در اکتبر ۲۰۰۳، هفتاد هزار کارمند فروشگاههای موجود در منطقه دست به اعتصاب زدند. اعتصاب پنج ماه طول کشید . مدیران این شرکتها، کارگران را اخراج و کارگران جدیدی استخدام کردند. البته تضعیف قوانین کار در ۲۵ سال گذشته هم کار مدیران را آسان کرده بود. سرانجام سندیکا عقبنشینی کرد.
هرجا «وال مارت» پا میگذارد، کسبهی کوچک از بین میروند. از زمانی که این شرکت در اواسط سال ۱۹۸۰ در ایالت آیووا مستقر شده، نیمی از فروشگاههای کوچک خواروبار، ۴۵ درصد مغازههای قطعات یدکی و ۷۰ درصد خیاطیهای لباس مردانه تعطیل شدهاند.
در واقع «وال مارت» چیزی نیست جز فاجعهای که مدام در حال گسترش است. هربار که حقوق سندیکایی پایمال میشود، هربار که خدمات اجتماعی حقوقبگیران و زحمتکشان کاهش مییابد، هربار که براساس قرارداد مبادلهی آزاد، امنیت شغلی باز هم متزلزلتر میشود، هربار که سیاستهای دولتی از منافع شرکتهای چندملیتی دفاع میکند و هربار که فردگرایی مصرفکنندگان- که بدون درک چگونگی کاهش قیمت از آن استقبال میکنند- جانشین همبستگی آنها میشود، این «وال مارت» است که پیش میرود.
سروژ حلیمی
برگردان خسرو باقری
برگردان خسرو باقری
منبع : پایگاه اطلاعرسانی فرهنگ توسعه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست