سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

مسیحیت جهانی


مسیحیت جهانی
هیئت‌های تبشیری، اعتقاد به وحدت عمومی كلیساها و چالش‌های جهان سوم در فصل هفتم، بعضی از چالش‌های تجدد را بررسی كردیم و واكنش‌های گروه‌های مختلف مسیحی را متذكر شدیم. در فصل هشتم، به خلاقیت و نوآوری فوق‌العاده‌ای كه حاصل رشد و گسترش مسیحیت در قرن نوزدهم آمریكا بود نظری افكندیم. در هر دو بخش، از تكثر دین مسیحی آگاهی بیشتری یافتیم. دیگر از كاتولیك‌ها، مسیحیان ارتدكس و پروتستان‌ها صحبت نمی‌كنیم، بلكه اكنون باید خصوصیات منطقه‌ای نظیر ارتدكس روسی و ارتدكس یونانی و واژه‌هایی را كه مبین نگرش‌های كلی عقلی‌اند، نظیر لیبرال و بنیادگرا، اضافه كنیم. به علاوه، ظهور مسیحیت انجیلی را نه تنها به شكل اجتماعات نوین، بلكه به عنوان وجهه مهم بسیاری از كلیساهای اصلی پروتستان ملاحظه كردیم. بالاخره، می‌دانیم كه آمریكا موطن آزمودن، تجربه، انشعاب و گروه‌بندی‌ها بود. نهضت‌های اشتراكی و فرقه‌های جدیدی نظیر آیین مورمون و علم مسیحی ظهور پیدا كردند و كلیساهای رسمی نظیر متدیست‌ها و پرسبیترن‌ها بر سر مسائل دردناكی كه در طول جنگ داخلی به وجود آمده بودند، منشعب شدند و انگیزه‌های كلی برای بازگرداندن اتحاد مسیحی الهام‌بخش شكل‌گیری گروه‌هایی از مسیحیان همفكر در فرقه‌های جدیدی نظیر كلیساهای مسیحی شد.
همه این صور حیات جدید نشان می‌دهند كه مسیحیت دین زنده و پویایی است. در این فصل دو ماجرای مشترك سده‌های نوزدهم و بیستم یعنی نهضت تبشیری (تبلیغی) و «اعتقاد به وحدت عمومی كلیسا»(۱) را بررسی می‌كنیم تا ببینیم چگونه مسیحیت در این محیط‌های فرهنگی جدید رشد و گسترش یافته است و چگونه این محیط‌ها آن‌را به چالش واداشته است.
● فهم انگیزه تبشیری و تبلیغی
از نخستین روزهای نهضت مسیحی، دعوت به مسیحیت موضوع مهمی بود. سخنان عیسی در انجیل متی، ۲۸: ۱۹-۲۰ به عنوان یك دستور روشن تفسیر می‌شد: مومنان ملزم بودند كه «همه امت‌ها را پیرو سازند»، با این اطمینان كه عیسی همیشه با آنان خواهد بود، حتی در «آخرالزمان». همین اندیشه كه «آخرالزمان» یا پایان جهان نزدیك است، الهام‌بخش بعضی از نخستین مسیحیان شد تا پیام خود را در سراسر دنیای شناخته شده گسترش دهند؛ با این حال، وقتی آشكار شد كه جهان به این زودی پایان نمی‌یابد، با این حال، مسیحیان سخنان عیسی را به مثابه یك فرمان اخذ كردند و هرجا رفتند اعتقاد جدید خود را اشاعه دادند.
ملاحظه كردیم كه امپراتوری مسیحی تحت حكومت قسطنطین به واسطه قدرت و زیبایی‌اش و نیز به واسطه توجهش به بحث‌های فلسفی و صراحت اعتقادی ممتاز بود. جنبه مهم دیگری از پشتیبانی‌های قسطنطین از مسیحیت حمایت او از مبلغان مسیحی بود، كاری كه مسیحیت ارتدكس آن را ادامه داد. مثلا سیریل(۲) و متدیوس(۳) (وفات ۸۶۹-۸۸۵)، دو برادری كه امپراتوری ارتدكس شرقی از آنان حمایت كرد، به «رسولان اسلاوها» معروف بودند. سیریل مقام خود را در دانشگاه سلطنتی قسطنطنیه رها كر د و متدیوس نیز از موقعیت خویش، كه فرمانداری ایالتی بود، دست كشید و هردو به سلك كشیشی درآمدند و مسیحیت را در سرزمین موراویا اشاعه دادند. ایشان به دلیل آشنایی با زبان اسلاوی، توانستند به موفقیت‌های دست یابند. به دلیل كاری كه آنان درباره الفبای این زبان انجام داده بودند، توانستند كتاب مقدس و دعای مربوط به آیین عبادی را به زبان اسلاوی ترجمه كنند و زیربنای آنچه را به شكوفایی ادبیات اسلاوی انجامید بنیان گذاشتند. از نظر بسیاری از مسیحیان ارتدكس امروزی، زبان اسلاوی زبان رسمی آیین عبادی است.
دیدیم كه پولس برای این كه مسیحیت را در دسترس «امت‌ها» قرار دهد و انجیل را در سراسر دنیای روم تبلیغ كند چه تلاش‌ها و كارهای سختی انجام داد. پولس، تا حدی به دلیل شور و اشتیاقش و تا حدی نیز به سبب سیاست تبلیغی‌اش، مبلغی زبردست بود. هنگامی كه در بین آتنی‌ها بود (اعمال رسولان، ۱۷:۱۶-۳۴) و از او خواسته می‌شد تا تعالیم جدیدش را شرح دهد، او خود را با مخاطبانش وفق داد. به مستمان خود گفت كه در بازار آنان «محراب یك خدای ناشناخته » را دیده است، و در ادامه بیان داشت كه تبلیغ را می‌شناخت، یعنی این عقیده كه یك مبلغ باید ارزش‌های فرهنگی كسانی را كه می‌خواهد برای آنان موعظه و تبلیغ كند بشناسد و محترم شمرد. شور و اشتیاق پولس الهام‌بخش مبلغان در سراسر تاریخ مسیحیت بوده است، هرچند روش سازگاری او به فراموشی سپرده شد.
چنان‌كه ملاحظه كردیم، در بخش غربی امپراتوری، مبلغان به مناطق دوردست فرستاده می‌شدند تا {پیام} مسیحیت را به قبایل مختلف بربر برسانند. ما به كار پاتریك در ایرلند، بونیفاس در آلمان و آگوستین كانتربری در انگلستان اشاره كردیم. وقتی مسیحیت غربی در دوران سخت قرون تاریك به زوال رفت، راهبان مردم اروپا را «دوباره مسیحی»‌ كردند. نیروی موثر فعالیت تبلیغی را كه از طریق رهبانیت در اختیار مسیحیت غربی بود، نباید دست كم گرفت. علاوه بر راهبان، نظام‌های دینی جدید نیز برای تداوم كار تبلیغی مهم بودند؛ مثلا دمینیك (۱۱۷۰-۱۲۲۱) در سال ۱۲۱۶ فرقه دمینیكن‌ها را بنیان گذاشت تا هدف تبلیغ و تعلیم را در سرزمین‌هایی كه مورد تهدید تفاسیر بدعت گرایانه از مسیحیت بودند، بیان كنند.
تاثیر احیای تعلیم و تربیت تحت نظارت شارلمانی در قرن نهم (معروف به رنسانس كارلینجی)(۴) و همچنین اهمیت مدارس، زندگی رهبانی و دانشگاه‌ها را برای حفظ مسیحیت غربی متذكر شدیم. تصور می‌شد كه در طول دوره قرون وسطا، مسیحیت در دنیای شناخته شده آن روز، در دسترس همه بود. مسیحیان دنیای خود را مركز عالم می‌پنداشتند و دین خود را كامل‌ترین بنیان آگاهی دینی در این دنیا می‌دانستند. اگر سرزمین‌های جدیدی فتح می‌شد كلیسا آماده بود تا به خاطر مسیح بر اقوام جدید سلطه یابد.
دو حادثه فوق‌العاده باعث شد كه حوزه‌های جدیدی از تبلیغ بر روی مسیحیت در اواخر قرون وسطا گشوده شود: ماركوپولو چین و كریستف كلمب آمریكا را كشف كردند. {۱}
ماركوپولو (۱۲۵۴-۱۳۲۴)، كاشفی اهل ونیز، در سال ۱۲۷۵ به دربار پرشكوه و عظمت كوبلای‌خان(۵) رسید. او مسافرت‌های دیگری به چین كرد و مبلغانی كه با او همراه بودند، مسیحیت را به چین بردند. كار آنان موثر بود و به ناحیه‌ای كه امروزه به «بجینگ»(۲) معروف است رسیدند، اما این تلاش اولیه برای مسیحی كردن چین ثمری نداشت.
● یك یسوعی در چین
به محض برقراری ارتباط، علاقه اروپایی‌ها به امور تبلیغی و اقتصادی در شرق برانگیخته شد و صحنه برای مبلغان بعدی و تا حد زیادی برای كار یسوعیان در قرن هفدهم كه ماتئوریكی(۶) (۱۵۵۲-۱۶۱۰) آن را رهبری می‌كرد، مهیا شد. {۲} ریكی توانایی شگفت‌آوری در زبان‌های مختلف داشت و همان‌طور كه خود اشاره كرده است، چون سعی می‌كرد «چینی شود تا بر چینیان غلبه كند»،‌در چین به پیشرفت‌هایی نائل آمد. او موهای بلندی داشت كه به شكل سنتی آن را می‌بافت، لباس محلی می‌پوشید، به زبان چینی ماندارین(۷) به راحتی صحبت می‌كرد و با ابراز علاقه به آثار ادبی محلی جایگاه خود را در قلب‌های مخاطبان حفظ می‌كرد. او مبلغی بود كه از زمان خود جلوتر بود، چون هدف اولیه‌اش سازگاری با فرهنگ چینی بود، نه این بود كه بخواهد اندیشه‌های اروپایی را بر آن تحمیل كند.
او سال‌هایی از عمر خود را در چین گذراند و بیشتر از اختراعات غرب (نظیر ساعت) سخن می‌گفت تا از زندگی و مرگ عیسی. آن طور كه او موقعیت را درك می‌كرد، تنها تدبیر یك مبلغ باید بردباری و صبر و حوصله باشد. قبل از این كه داستان‌های مسیحی را برای مردم بیان كند، دقت می‌كرد كه اطمینان آنان را به دست آورد. او به این نكته پی برد كه مسیحیت تنها اگر واقعیت‌های فرهنگی چین را بپذیرد می‌تواند در آن جا پیشرفت كند.
چنان كه روحیه نوآور او اقتضا می‌كرد، به دنبال جواز اجرای عبادت به زبان بومی بود – به خاطر داشته باشید كه از نظر كاتولیك‌ها، زبان رسمی عبادت لاتینی بود. او سعی می‌كرد كه كتاب مقدس را به زبان چینی ماندارین ترجمه كند. او امیدوار بود كه مقامات واتیكان اجازه دهند كه آیین عبادت و اسناد مسیحی به چینی ترجمه شوند و با اقتضائات فرهنگی چین سازگار و هماهنگ شوند. متاسفانه این آرزوها نابجا بودند. سرانجام رسالت ریكی در چین شكست غم‌انگیزی بود، چون مقامات كاتولیك رم هیچ نوع سازگاری را به رسمیت نمی‌شناختند. داستان شكست تبلیغ در چین در سده‌های هفدهم و هجدهم داستان غم‌انگیزی است و بسیار دشوار است كه در اینجا بازگو شود، اما داستان آموزنده‌ای است چون در تشخیص یكی از مسائل اولیه نهضت تبلیغی به ما كمك می‌كند.
امروزه خواسته‌ها و روش‌های معمول‌اند، یعنی مبلغان از همه شاخه‌های مسیحیت ابتدا خود را با فرهنگ مستمعان خود وفق می‌دهند و سپس آنان را به مسیحیت سوق می‌دهند. مبلغان مردم را به حفظ هویت فرهنگی خویش تشویق می‌كنند تا احتمال تغییر كیش دادن آنان به مسیحیت، باعث نشود كه ایشان به ترك میراث خویش مجبور شوند. {۳} اما در زمان او چنین تطبیقی در تبلیغ مبلغان ناممكن بود. مقامات رومی از ترجمه كتاب مقدس به زبان چینی نگران و عصبانی بودند، چون می‌ترسیدند كه مسیحیت با عقاید الحادی چینی آلوده شود. مقامات واتیكان در فرمان به مبلغان خارجی تاكید می‌كردند كه نوكشیشان برای كشیش شدن باید زبان لاتین را فراگیرند و روحانی بومی باید از قوانین {مسیحیت} غربی در باب تجرد پیروی كند، عملی كه برای چینی‌ها بی‌معنا بود.
اوضاع و احوال كلی با رقابت مبلغان غیر یسوعی، كه با حكمت سازگاری مبلغ موافق نبودند پیچیده‌تر شد. مثلاً فرانسیسكن‌ها و دمینیكن‌ها خود را با {فرهنگ} چینی وفق نمی‌دادند و سعی می‌كردند كه {فرهنگ} چینی را به {فرهنگ} اروپایی مبدل كنند. سیاست‌های آنان مقامات چینی را عمیقاً آزرده‌خاطر كرد. فرهنگ مبلّغان مسیحی امپریالیستی تلقی می‌شد، چون نسبت به مردمی كه برای آنان تبلیغ می‌كردند احترامی قائل نبودند. بنابراین، نهضت تبلیغی در چین یافت و تا قرن نوزدهم از آن خبری نبود، در این هنگام دوباره بروز كرد، تا این كه در اواسط قرن بیستم، وقایع سیاسی موجب اخراج مبلغان مسیحی از این سرزمین شد. {۴}
● دنیای جدید
دومین كشف بزرگی كه حوزه‌های جدید تبلیغی را به روی مسیحیان اروپا گشود، كشف «دنیای جدید» توسط كریستف‌كلمب و دیگر كاشفان در سده‌های پانزدهم و شانزدهم بود. وقتی پاپ الكساندر ششم در سال ۱۴۹۳ دنیای جدید را بین اسپانیا و پرتغال «تقسیم كرد»، مسئولیت‌ فعالیت تبلیغی را بین این دو كشور قسمت كرد. {۵} كاشفان به دنیای جدید رفتند تا آن را «برای شكوه بیشتر خدا تسخیر كنند» و منابع آن مانند طلا و نقره و سنگ‌های قیمتی را به اروپا ببرند. داستان مبلغان در دنیای جدید (شامل مكزیك امروزی، آمریكای مركزی و جنوبی، كالیفرنیا، كانادا، و دره می‌سی‌سی‌پی) داستان ساده‌ای نیست. مبلغان گاهی با مردم بومی به مانند كودكان یا بدتر، به مانند بردگان رفتار می‌كردند و آنان را به پذیرش دین جدید و به كارهای سخت به نفع اسپانیا و فرانسه یا پرتغال وامی‌داشتند.
بعضی از مبلغان كه طرفداران پرشور حقوق سرخ‌پوستان بودند، به رفتار خشن با مردم بومی اعتراض می‌كردند. اما فریادهای آنان نافذ نبود و فعالیت بسیاری از مبلغان در دنیای جدید متصف به همان گرایش‌هایی گردید كه منجر به زوال رسالت تبلیغی در چین شد، یعنی آنان با فرهنگ و زندگی بومیان كنار نیامدند یا آنها را محترم نشمردند، بلكه تلاش می‌كردند كه سرخ‌پوستان را اروپایی كنند تا بتوانند آنان را به مسیحیت تغییر كیش دهند. {۶} فارق بین این دو موقعیت عبارت بود از قدرت، یعنی امپراتوری چین توانست در مقابل مسیحیت مقاومت و مبلغان آن را اخراج كند اما قبایل سرخ‌پوست آمریكایی به آسانی تسلیم كاشفان شدند. وقتی مسیحیت با تهدید به مجازات سخت بر مردم تحمیل شد، ادیان و فرهنگ‌های بومی به آسانی از بین رفتند.
تاریخ هیئت‌های تبلیغی مسیحی در دنیای جدید مانند تاریخ آن در چین، تاریخ ساده‌ای نیست: می‌توان داستان‌هایی از دلسوزی‌ و قهرمانی‌های مبلغان (مثل عمل یسوعیان در میان هورمون‌ها(۸) ) یافت و نیز می‌توان داستان‌هایی از بهره‌كشی‌ها و بی‌رحمی‌های آنان یافت. {۷} تنها اشاره‌ای كه می‌خواهیم به فعالیت تبلیغی مسیحی در اوایل دوره جدید كنیم این است كه مبلغان معتقد نبودند كه باید خود را با فرهنگ‌های بومی وفق دهند یا به عقاید بومی احترام بگذارند؛ هدف آنان نیز همچون كاشفان، غالبا این بود كه بر مردم دنیای جدید به خاطر مسیح تسلط پیدا كنند. این هدف غایی حتی اگر كه با نیت خیر انجام می‌گرفت (یعنی آنان معتقد بودند كه ایمان و اعتقاد واقعی برای مردم دنیای جدید آورده‌اند) روش‌های آن غالباً ظالمانه بود. هرقدر هم كه نتیجه آن موفقیت‌آمیز باشد (حضور قاطعانه مسیحیت در نیم‌كره غربی) بهای این موفقیت برای ما جای پرسش‌ها دارد.● مبلغان پروتستان در قرن نوزدهم
بنابر دلایل واضحی، پروتستان‌ها در سده‌های شانزدهم، هفدهم و هجدهم در انجام فعالیت تبلیغی تعجیل نكردند. ایشان علاوه بر این كه كاملاً مشغولیت تثبیت بینش‌های جدید دینی خود بودند، این امر نیز كه آنان رهبانیت را شیوه‌ای از حیات مسیحی نمی‌دانستند می‌رساند كه توان اجرایی برای استیلای تبلیغی نداشتند. به علاوه، این اعتقاد كه خدا كسانی را برمی‌گزینند تا آنان را نجات دهد، غالباً پروتستان‌ها را وامی‌داشت كه تغییر كیش دادن را «برنامه خدا» بدانند، یعنی {در امر سعادت و رستگاری} هیچ نیازی به كمك عوامل انسانی نیست. آنان عبارت انجیل متّی را رهنمود عیسی به حواریون می‌دانستند و نه فرمانی به مسیحیان همه دوران‌ها.
البته استثناهای قابل ذكری هم در كار بوده است. نهضت زهدگرایی انگیزه قوی در امر تبلیغ داشت و موراویان قرن هجدهم با شور و اشتیاق تبلیغی‌شان متمایز بودند مخصوصاً {در ارتباط} با سرخ‌پوستان آمریكایی در دنیای جدید. جان‌ویسلی مسئله قضا و قدر را انكار و بر این نكته تأكید كرد كه نجات شامل همه كسانی است كه به دعوت عیسی پاسخ دهند؛ این مواضع نشانه نگرش تبلیغی متدیسم بود، و نیز می‌توان شواهد تاریخی بر فعالیت تبلیغی در آیین پیوریتن یافت؛ اما اوج واقعی كار تبلیغی در كلیساهای پروتستان از قرن نوزدهم آغاز شد.
اولین قهرمان بزرگ نهضت تبلیغی پروتستان مردی انگلیسی به نام ویلیام كری(۹) (۱۷۶۱-۱۸۳۴) بود؛ وی كفاشی خودآموخته و نابغه‌ای در زبان بود كه به آیین انگلیكن درآمد و سپس بپتیست شد. در زمانی كه امپراتوری بریتانیا بر اقوام جدیدی در هند و آفریقا تسلط یافته بود او نگرش نوعی آیین پروتستان را به تبلیغ تغییر داد. كتاب او به نام تحقیق در تعهدات مسیحیان نسبت به كاربرد ابزارهایی در تغییر كیش كفّار (۱۷۹۲) مؤید فهم او از سخنان عیسی به عنوان نوعی وظیفهٔ جدید مسیحی بود. او اظهار داشت كه عیسی فقط برای حواریون سخن نمی‌گفت، بلكه برای همهٔ مسیحیان سخن می‌گفت و آنان را می‌فرستاد تا پیام بشارت را به دنیا برسانند. كری الهام‌بخش علاقه‌مندی بپتست‌ها به حوزه‌های تبلیغ شد. او برای فراهم آوردن اسباب مسافرت به هند پول تهیه كرد. در هند كتاب مقدس را به زبان بنگالی ترجمه و نوكیشانی را به مسیحیت جذب كرد، چون با آنان به زبان خودشان سخن می‌گفت. سال‌ها بعد استاد زبان در كلكته شد و دستور زبان‌های مهمی در زبان‌های مختلف هندی نوشت.
به طور كلی در قرن نوزدهم شور و اشتیاق تبلیغی از مشخصات كلیساهای پروتستان بود، مخصوصاّ در انگلستان و آمریكا. جوانان به چالش‌های ناشی از عرضهٔ سخنان خدا به اقوام مختلف در اقصا نقاط كرهٔ زمین علاقهٔ خاصی داشتند. آنان مانند كری سخنان عیسی را متوجه خود می‌دانستند. سرودهای مذهبی و رساله‌هایی كه در آن زمان ارائه شده بود، الهام‌بخش آنان شد كه «نوای خوش نجات» را به دورترین نقاط جهان برسانند. {۸} مخصوصاّ مسیحیان انجیلی معتقد بودند كه برای شكرگزاری از ایمان مسیحی خود، بهترین واكنش این است كه وحی مسیح را به همه برسانند. اگر مسیحیان وابسته به نهضت اصلاح دینی زندگی خود را وقف دوستی و محبت به همسایه می‌دانستند مسیحیان احیاگرا در دورهٔ بعد از دومین بیداری عظیم این محبت همسایه را- به همه‌جا بسط و گسترش می‌دادند. آرزو و امیدی كه آنان را به حركت درمی‌آورد این بود كه دنیا كاملاّ تحت سلطهٔ مسیح درخواهد آمد و هدف آنان این بود كه در سراسر كرهٔ زمین انقلابی اخلاقی به وجود آورند. شور و اشتیاق و خوش‌بینی فراوان بود و به خوبی با اندیشه‌های آمریكاییان راجع به تقدیر روشن عجین شده بود؛ یعنی بسیاری معتقد بودند كه خدا آمریكا را مقدّر كرده است تا دمكراسی را به جهان عرضه كند،‌ همان‌طور كه مسیحیان مأمور بودند تا پیام بشارت را به همهٔ ملل برسانند.
موفقیت كری، كه با شور و شوق عمومی وسیعی در قرن نوزدهم همراه بود، منجر به شكل‌گیری تعدادی از انجمن‌های مددكاری شد؛ مثلاّ انجمن تبلیغی لندن در سال ۱۷۹۵ به عنوان اولین گروه تبلیغی بین فرقه‌ای تأسیس شد، انجمنی كه ما امروزه به دلیل فرستادن دیوید لیونگسنون(۱۰) (۱۸۱۳-۷۳)، مبلّغ و كاشف اسكاتلندی، به آفریقا از آن یاد می‌كنیم. چون مبلّغان برای انجام كار خود به منابع و مطالب نیاز داشتند، انجمن‌هایی برای تهیهٔ كتب مقدس و رساله‌های دینی تأسیس كردند. از بسیاری جهات، كار این گروه‌ها اولین ماجرا در همكاری بین فرقه‌ای محسوب می‌شد.
مجمع هیئت‌های مبلغان خارجی(۱۱) در سال ۱۸۱۰ در آمریكا سازماندهی شد تا مبلغان جماعت‌گرا را به آسیای جنوب شرقی اعزام دارد. انگیزهٔ تأسیس آن علاقه‌مندی بعضی از جوانان شاخص در كالج ویلیامز مخصوصاً آدونیرام یادسون(۱۲) (۱۷۸۸-۱۸۵۰) بود. او احساس كرد كه مبلّغ‌شدن خودش در واقع از روی احساس این وظیفه بوده است كه بشارت را به كشور برمه برساند. وقتی او و دوستانش به مأموریت فرستاده شدند در دیگر گروه‌‌ها نیز شور و اشتیاق عظیمی پدید آمد. هنگامی كه یادسون در هند برای دیدن كری توقف كرد متقاعد شد كه مسیحیت بپتیستی بیشتر معرّف رسوم و آداب عهد جدید است؛ لذا به آیین بپتیست درآمد و موجب شكل‌گیری اتحادیهٔ تبلیغی بپتیست آمریكا شد(۱۸۱۴). او مانند كری از پیشگامان امور مربوط به زبان بود كه سال‌های اولیهٔ عمر خود را در حوزه‌های تبلیغی صرف ترجمهٔ كتاب مقدس به زبان برمه‌ای كرد. او نیز، مانند ماتئوریكی كه در قرن هفدهم در چین بود، تا زمانی كه پیوندهای زبانی و فرهنگی با مردم برقرار نكرده بود به تبلیغ بشارت نپرداخت.
در طول سدهٔ نوزدهم، انجمن‌های تبلیغی در سراسر اروپا و ایالات متحده در همهٔ فرقه‌ها شكل گرفتند. هیئت‌ها و انجمن‌های تبلیغی بسیاری از مسیحیان پرشور را به خود جذب كردند و به اشاعهٔ بشارت در آسیای جنوب شرقی، { سواحل} اقیانوس آرام، چین، ژاپن و آفریقا كمك كردند. اعزام هیئت‌های تبلیغی مسیحیت از جهات بسیاری در قرن نوزدهم به اوج خود رسید. حكومت از آنان پشتیبانی نمی‌كرد و از این‌رو مجبور بودند كه به ایثار و كمك‌های مالی مؤمنان متّكی باشند. هیئت‌های تبلیغی را مردم عادی‌ای تأمین و حمایت می‌كردند كه مقدرات مسیحی خویش را منوط به تغییر كیش مردم دنیا می‌دیدند.
به علاوه، فعالیت‌های تبلیغی از امور مربوط به بشارت فراتر رفت، یعنی مبلّغان كلیساها، مدارس، بیمارستان‌ها و نهادهای دیگری را تأسیس كردند، همان‌طور كه سعی داشتند زبان‌ها و صرف و نحو فرهنگ‌های جدید را بفهمند. بیشتر مطالبی كه امروزه دربارهٔ آداب و رسوم و زبان‌های بیگانه می‌دانیم، ابتدائاً توسط مبلغان كاتولیك و پروتستان ثبت و ضبط شد. مبلغان رهبری بومی را به وجود آوردند و نوآوری‌هایی نیز در كشاورزی بومی و در شیوه‌های تجاری ایجاد كردند.
● مبلغان جدید و الهیات رهایی‌بخش(۱۳)
تا اواسط قرن بیستم، روش‌هایی كه مبلغان مسیحی به كار می‌بردند بیشتر در جهت استیلا و بهره‌كشی تنظیم شده بودند، نه در جهت موعظه و مریدپروری. در نیمهٔ دوم قرن بیستم، امور به نحو چشم‌گیری دگرگون شد. چون مردم برای به دست‌آوردن كنترل زندگی سیاسی و دینی خود مبارزه می‌كردند، در سرزمین‌های وسیعی از آفریقا و آسیا كه تحت كنترل امپراتوری بریتانیا بود، نهضت‌هایی برای كسب استقلال به وجود آمدند. گاندی(۱۴) (۱۸۶۹-۱۹۴۸) برای مقابله با یك حكومت «مسیحی»، فعالیت مسالمت‌آمیز سیاسی را به صورت هنری درآورد. وقتی كه شورای واتیكانی دوم در كلیسای كاتولیك رومی (۱۹۶۲-۶۵) از نحوه‌های جدید آیین‌های عبادی حمایت كرد، با آیین‌های عشای ربانی در آفریقا، با طبال‌ها و كشیشان بومی كه لباس‌هایی محلی به تن داشتند، روش‌های جدید عبادت به روی دنیای كاتولیك گشوده شد.
تا حد زیادی، مهیج‌ترین تحول در روش‌های مفاهمهٔ بین مبلغان در آمریكای لاتین رخ داده است؛ در آن‌جا الهیات جدیدی در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ متولد شد. الهیات رهایی‌بخش استعمال خاصی از الهیات سیاسی در باب فقر و ظلم است كه در آمریكای لاتین بنیان گذاشته شد. روش خاص یعنی «راه‌ و رسم»(۱۵) {۹} آن را مربی برزیلی به نام پائولو فرییرا(۱۶) به وجود آورد كه بیشتر بر عمل تكیه داشت تا بر حرف. الهیات رهایی‌بخش بر قرائتی از كتاب مقدس تكیه داشت كه در آن عنایت ویژهٔ خدا متوجه فقرا و مردم ستمدیدهٔ جهان است. در الهیات رهایی‌بخش اعتقاد بر این است كه مهم‌ترین اعمال خدا در كتاب مقدس اعمالی است كه با نجات (از ظلم، بردگی، تبعید، گناه) سروكار دارند. طبق این رأی، خدا ارتباط ویژه‌ای با فقرا و مستضعفان هر جامعه‌ای دارد.
بنابراین، الهیات رهایی‌بخش با نوعی تعهد در برابر فقرا و مبارزهٔ آنان آغاز می‌كند و الگوی اصلی خود را در حیات عیسی می‌یابد، كه او همه مسیحیان را به ریشه‌كن كردن هر نوع ظلمی فرامی‌خواند. عالمان الهیات رهایی‌بخش ادعا دارند كه تعهدشان به فقرا به آنان دیدگاه جدیدی بخشیده است كه با آن كتاب مقدس را می‌خوانند و به الهیات آنان اثری بخشیده است كه هم انتقادی و هم پیامبرانه است. الهیات رهایی‌بخش جدای از این كه دیدگاه مجزایی دباره عمل اجتماعی مسیحی مربوط به آمریكای لاتین است، همچنین ادعا می‌كند كه روش كاملاً نوینی برای فهم مسیحیت و آموزه‌های آن است. این الهیات جدید نوعی تجربه از خدا را بیان می‌كند كه با مسائل انسانی جهان سروكار دارد. از نظر آنان، كتاب مقدس و الهیات عهدی آن، تاریخی از نجات است. وقتی انسان‌های دربند ناله سر دادند، خدا آنان را آزاد كرد و آنان را مسئول تثبیت صلح و عدالت در زمین قرار داد. وقتی بنی‌اسرائیل این رسالت را فراموش كردند خدا آن را از طریق پیامبران به ایشان یادآوری كرد.
از نظر عالمان الهیات رهایی‌بخش، رسالت عیسی متوجه فقرا بود. زندگی او صرف مبارزه با خودخواهی‌های انسان شد. از منظر رهایی‌بخشی، خدا عمیقاً درگیر تاریخ انسان می‌شود: عیسی مذكر شگفت‌انگیز خداست، به این كه مومنان باید برای عدالت تلاش كنند و با زندگی خود را وقف همسایه‌های نیازمند خود كنند. عالمان الهیات رهایی‌بخش مانند آنابپتیست‌ها معتقدند كه هدف از اخلاقیات عیسی این بوده است كه مسیحیان آنها را در زندگی عادی خود به كار بندند.
الهیات رهایی‌بخش در جاهایی كه ساكنان آنها غالباً كاتولیك بودند رشد كرد و تا حدی ملهم از بعضی از تعالیم جدید اجتماعی در كلیسای كاتولیك رومی بود. {۱۰}
در عین حال، بسیاری از موضوع‌های الهیات رهایی‌بخش در مسیحیت پروتستان یافت می‌شود، مخصوصاً در اجتماعات شورای جهانی كلیساها{۱۱} (پیوست شماره ۷ را ملاحظه كنید). به علاوه دیدگاه رهایی‌بخشی در هر گروهی كه متحمل ظلم و تعدی شده باشد می‌تواند به كار رود؛ مثلاً در الهیات سیاه‌پوستان، كتاب مقدس از منظر تبعیض نژادی قرائت می‌شود، و جیمزكان(۱۷) اظهار داشت كه تنها فهم معتبر از متون مقدس و ایمان، همان فهم الهیات سیاه‌پوست است. {۱۲} گروه‌هایی از زنان نیز با منظر رهایی‌بخشی هویت یافتند. ملل جهان سوم به طور كلی تمایل داشتند كه طرح سفر خروج در عهد قدیم را به مثابه استعاره‌ای برای ارتباط خود با خدا بگیرند. طبق طرز تفكر آنان، خدا با درد و رنج آنها ارتباط دارد و در مبارزه با ظلم و تعدی با آنان شریك است.
در مسیحیت معاصر، الهیات رهایی‌بخش قوه ازدیاد و انشعاب جوامع را دارد. این توانایی متغیر به ویژه در واكنش به فعالیت تبلیغی مسیحیت آشكار است و به ما یادآوری می‌كند كه بیشتر فرقه‌ها هم از مسیحیان لیبرال و هم از مسیحیان محافظه‌كار تشكیل می‌شوند. بیشتر جماعات، در این امر اختلاف نظر دارند كه آیا هدف از پیام بشارت ایجاد تحول در قلب‌های افراد است یا این كه می‌خواهد سیاست اجتماعی را اصلاح كند و ممكن است كه این جماعات درباره اهداف مبلغان خود نزاع و مشاجره‌ی سختی هم داشته باشند. امروزه تعدادی از كلیساهای پروتستان به شدت بر سر نقش واقعی مبلغان خود در آمریكای لاتین دچار انشعاب شده‌اند. آیا باید با فقرا احساس همدردی كنند و آنان را در تأسیس جامعه‌ای عادلانه‌تر یاری دهند؟ یا این كه اساساً برای موعظه و تعلیم پیام بشارت و تغییر كیش دادن مخاطبان خود فرستاده شده‌اند؟ آیا یك مسیحی باید از بین این دو احتمال گزینش كند؟ آیا یك مبلّغ به صرف این كه از مردم بخواهد قلب‌های خود را متحول كنند می‌تواند اهداف عیسی را به انجام برساند؟ یا این كه باید آنان را در تغییر شرایط زندگی‌شان یاری رساند؟
كلیسای كاتولیك رومی نیز بر سر همین موضوع دچار انشعاب شد. مشاركت خواهران و كشیشان مبلغ در بعضی از مبارزات آمریكای لاتین (به ویژه انقلاب نیكاراگوئه در سال ۱۹۷۹) مبتنی بر قرائت متون مقدس از منظر رهایی‌بخشی بود كه اسقف‌های آمریكای لاتین از آن حمایت می‌كردند. با این حال، واتیكان از فعالیت سیاسی روحانیان خود به شدت انتقاد می‌كرد و می‌كوشید موضوع‌های مربوط به عدالت اجتماعی را با روش‌هایی كه كم‌تر متعصبانه است تنظیم كند. آیا موضوع‌هایی كه برای كاتولیك‌ها مهم محسوب می‌شدند، با موضوع‌هایی كه پروتستان‌ها مطرح می‌كردند تفاوت داشت؟ كشیش‌ها و راهبه‌ها در آفریقا، آسیا و آمریكای لاتین چه كارهایی می‌بایست انجام می‌دادند؟
چه پیوندهایی بین كار مبلغان مسیحی و شیوه‌های شناخت مردم جهان سوم از مسیحیت وجود دارد؟ یكی از شدیدترین انتقادهایی كه از نوعی منظر جهان سومی بر مسیحیت معاصر وارد شده است، انتقاد تیزا بالاسوریا، (۱۸) كشیش كاتولیك سریلانكایی است. او اظهار می‌دارد كه مسیحیت جدید اخلاقاً ورشكسته است و محتاج چیزی است كه او آن را «تبلیغ معكوس»‌ می‌نامد. مسیحیان جهان سوم كه چگونگی زنده نگه داشتن ارزش‌های پیام بشارت نظیر فقر، عدم خشونت و مشاركت را می‌دانند اكنون باید برای تبلیغ به كشورهای صنعتی كه در آن جاها مسیحیان تعالیم انجیل را به نفع سیاست‌های استثماری رها كرده‌اند، بروند. {۱۳}
مسیحیت اروپا و آمریكا سخنان عیسی را درباره رساندن بشارت به همه ملت‌ها با جدیت اخذ كردند، اما شور و شوق تبلیغی آنان به واسطه میلشان به تبلیغ فرهنگ و سیاست و همچنین دین خود به مخاطره افتاد. این سیاست در قرن هفدهم در چین فاجعه به بار آورد و در آمریكا فقط به ازای وارد آمدن خسارتی مرگبار به فرهنگ و ادیان بومی به موفقیت رسید. در قرن نوزدهم، مسیحیت با توسعه امپراتوری بریتانیا در آفریقا و هند و با سرنوشت آشكار آمریكا در اقیانوس آرام پیوند داشت. بسیاری از مردم این سرزمین‌ها در سراسر قرن بیستم برای تثبیت استقلال سیاسی خود مبارزه می‌كردند. نباید شگفت‌آور باشد كه آنان امید داشتند كه استقلال دینی به دست آورند و با صراحت این امر را اظهار می‌داشتند.
مسیحیت دیگر یك دین با ویژگی اساساً اروپایی یا آمریكایی نیست. برعكس، مسیحیان در سراسر جهان از دیدگاه‌ها، جشن‌ها، موسیقی و سبك موظعه و ارزشیابی‌های خاص خود درباره نقش شایسته خویش در مسائل حاد اجتماعی روز برخوردارند. پس نقش تبلیغ در كلیساهای امروزی چیست؟ می‌توان تصور كرد كه مسیحیان مختلف به این پرسش پاسخ‌های متفاوتی می‌دهند. در این جا باید درباره طرق متنوعی كه مسیحیان به چالش‌های فعالیت تبلیغی جدید واكنش نشان داده‌اند پیش‌بینی‌های معقولی انجام داد. مسیحیان در فرهنگ‌های مختلف كار كرده‌اند و بر ضد آنها نیز اقدام كرده‌اند. همچنین با همدیگر و برضد یكدیگر نیز اقداماتی انجام داده‌اند. قبل از پایان این فصل لازم است به شیوه‌هایی كه به واسطه آنها شیوع تكثر و رقابت در حوزه‌های تبلیغی منجر به ظهور نهضت وحدت كلیساها شد، نظری بیفكنیم.● سال‌های اولیه نهضت وحدت كلیساها
مبلغان مسیحی از فرقه‌های مختلف، به دلایل تاریخی مناسبی، خود دچار تفرقه و تشتت داخلی شدند: آنان از تعمید، آیین عشای ربانی، ماهیت كلیسا و جایگاه كتاب مقدس در عبادت، فهم‌های مختلفی داشتند. اما مسیحیان جدید در نقاط دوردست این تمایزات اعتقادی را درك نمی‌كردند و هنگامی كه مبلغان مسیحی درباره تفسیر دینی با یكدیگر منازعه و جروبحث می‌كردند اینان بهت‌زده می‌شدند. چگونه مسیحیان می‌توانستند از وحدت جسم مسیح {كلیسا} سخن بگویند و با این حال مدعی باشند كه یك تفسیر از مسیحیت از سایر تفاسیر بهتر است؟ نخستین فهم از این امر كه سیاست همكاری و همیاری بهتر از رقابت است به فكر مبلغان پروتستان قرن نوزدهم خطور كرد و این هیجان‌ها منجر به طلیعه‌های نهضت وحدت كلیساها شد.
لغت «اكیومنیزم»(۱۹) {اعتقاد به وحدت كلیساها} از كلمه یونانی oikoumene گرفته شده و به معنای «كل جهان مسكون» است. {۱۴} نهضت وحدت كلیساها معمولا به تلاشی كه همه كلیساهای مسیحی برای بازیافت وحدت همه مؤمنان به عمل آوردند، تعریف می‌شود. به لحاظ آرمانی، نهضت وحدت كلیساها باید مسیحیان را به ورای اختلاف‌های اعتقادی و عبادی ببرد و به وحدتی كه در نهضت اولیه مسیحی تصورش می‌رفت، برساند. ما چندین مرتبه در این كتاب متذكر شده‌ایم كه مسیحیت اولیه به واسطه اختلاف‌هایش مشخص می‌شد و در این كه آیا چنین وحدتی واقعاً امكان دارد یا نه متحیریم. در عین حال، اندیشه وحدت مؤمنان، اندیشه جالبی است و توانسته است مسیحیان جدید را حول مباحثات سودمندی گردهم آورد.
ملاحظه كردیم كه یهودیت در زمان عیسی، دین متكثری بود، با قرائت‌های بسیار مختلف، و دیدیم كه دین در دنیای رومی اعمال و عقاید بسیار متنوعی در خود می‌پذیرفت. مسیحیت در ابتدا دینی بود كه میان سایر ادیان؛ اما با قسطنطین، مسیحیت خود را به عنوان یك دین واقعی عرضه داشت، با چنان قدرتی كه سایر قرائت‌های اعتقاد دینی (مثلاً شرك) محكوم و ریشه‌كن شد. این اندیشه كه مسیحیت تنها دین واقعی دنیاست و اوج آن در مظهر اروپایی‌اش قرار دارد منجر به گرایش های تبلیغی در اوایل دنیای جدید شد.
به یاد آورید كه تا دوره جدید، مدارا با آرای بسیار متنوع، از مشخصات مسیحیت نبود. آیین كاتولیك قرون وسطا قرائت‌های مختلف از مسیحیت را بدعت تلقی می‌كرد و در جهت ریشه‌كنی و نابودی آنها می‌كوشید. مدارا در برابر قرائت‌های گوناگون از ویژگی‌های مسیحیت در دوره نهضت اصلاح دینی (هم پروتستان و هم كاتولیك) نیز نبود. تفاسیر بدلیل مسیحیت خطا و خطرناك تلقی می‌شدند و مسیحیان در قرن هفدهم بیشتر می‌كوشیدند كه دشمنان خود را نابود كنند، نه به این كه آنان را دوست داشته باشند. ملاحظه كردیم كه هرچند پیوریتن‌ها برای آزادی دینی به آمریكا آمدند، اما آزادی را فقط برای خود تفسیر كردند: آنان هیچ علاقه‌ای به امنیت كاتولیك‌ها، یهودیان، بپتیست‌ها، شیكرها یا لوتری‌ها نداشتند. در عین حال، گروه‌های دیگری از مسیحیان- نظیر جرج فوكس و كواكرها در قرن هفدهم، الكساندر كمبل و «شاگردان مسیح»‌در قرن نوزدهم – تأسیس شدند، دقیقاً بدین خاطر كه این انشعابات در مسیحیت الهام‌بخش بنیان‌گذاردن این گروه‌ها شد كه دنبال قرائتی از مسیحیت بروند كه الام این انشعابات را تسكین دهد. امروزه تا حد زیادی مورمون‌ها و بپتیست‌های جنوبی از حرارت شور و شوق وحدت كلیسایی دلگرم نمی‌شوند و كاتولیك‌ها افراد محتاطی هستند كه دیر به گفت و گوی وحدت كلیسایی آمده‌اند. این گروه‌ها حق ویژه‌ای برای فهم خاص خود از مسیحیت قائل‌اند و گاهی تلاش‌هایی را كه برای وحدت كلیساها به عمل می‌آید، تضعیف و كم‌رنگ كردن حقیقت تلقی می‌كنند.
با این حال، نهضت‌های مهمی در مسیحیت جدید بوده‌اند كه برای یافتن نوعی وحدت عمل یا حداقل وحدت برنامه، این اختلاف‌ها را نادیده گرفته‌اند. چنان كه یادآور شدیم، یكی از وسیع‌ترین ماجراهای همكاری مسیحی در همه زمان‌ها (یعنی نهضت تبلیغی) منطقاً منجر به بحث‌هایی درباره تعاون و همكاری شد. اجازه دهید ببینیم كه چگونه این انگیزه‌ها به هم پیوستند و طلیعه‌های نهضت وحدت كلیساها را به وجود آوردند.
نهضت تبلیغی امید داشت كه نجات را به سراسر دنیا برساند و موجب نوعی بحث میان فرقه‌ای در قرن نوزدهم شد. در عین حال، مسیحیان انجیلی در دوره احیاگران، مرزهای فرقه‌ای را قطع و اثبات كردند كه مسیحیان می‌توانند با هم عبادت كنند و باهم فیض خدا را در زندگی تجربه كنند، هرچند كه در كلیساهای واحدی حضور نیابند.
● اتحادیه انجیلی
اتحادیه انجیلی، كه در سال ۱۸۴۶ در لندن شكل گرفت، ائتلافی بود از افراد علاقه‌مندی كه ارتباط رسمی با كلیساهای سازمان یافته نداشتند. اندیشه یك اتحادیه انجیلی در ایام اولیه‌ای كه گفت‌وگوی وحدت كلیساها جریان داشت بسیار مهم بود. شاخه آمریكایی اتحادیه انجیلی كه به دلیل جنگ داخلی تا سال ۱۸۶۷ قوتی به دست نیاورده بود، به چند علت اجتماعی می‌خواست به تلاش‌های مسیحیان انجیلی سروسامان دهد. حتی قبل از جنگ داخلی، مسیحیان انجیلی غالباً به دلایل عمده‌ای متحد بودند. به یاد آورید كه تجربه گروش مسیحیان در دوره دومین بیداری عظیم، هم فردی بود (یعنی یك فرد با پذیرش عیسی به عنوان منجی شخصی به نجات می‌رسد) و هم اجتماعی. مسیحیان موظف بودند با تقویت تلاش‌هایی كه برای ممنوعیت استعمال مشروبات الكلی، برده‌داری و تعداد زیادی از دیگر مفاسد اجتماعی به عمل می‌آمد، گروش به دین خود را كه در جهان اطرافشان احساس می‌كردند تحقق بخشند. به تدریج، اتحادیه انجیلی تبدیل به ندای نیرومندی در جهت فعالیت تبلیغی و حامی اولیه همكاری وحدت كلیسایی شد.
نشریه اتحادیه انجیلی، به نام جهان مسیحیت انجیلی، مسیحیان را به همكاری دعوت می‌كرد و این اتحادیه كه الهام‌بخش مشاركت بیش از پنجاه هزار كلیسا شد، از یك هفته عبادت در ایام سال حمایت كرد. بعضی از اعضای این گروه، همكاری انجیلی را علامت نزدیكی سلطنت خدا می‌دیدند و همه به اصول آزادی دینی پای‌بند بودند. اتحادیه انجیلی به خودی خود حمایت‌های نیرومند نظری برای همكاری مسیحی فراهم كرد و موجب بحث‌های اولیه درباره بازیافت وحدت مسیحی شد. در عین حال، مبادی اعتقادی آیین انجیلی كه، برای مثال، بر مسیحیت «دوباره تولد یافته» تأكید داشت و دشمنی آن با آیین كاتولیك، روش‌های این گروه را كه می‌توانست تبدیل به عاملی برای وحدت كامل مسیحیت شود، محدود كرد.
مسیحیان پروتستان درحالی كه به نحو روزافزونی ملهم از واقعیت همكاری گروه‌هایی نظیر اتحادیه انجیلی بودند و شیوع تكثر و تفرقه در حوزه‌های مختلف تبلیغی آنان را تحریك می‌كرد، به تدریج به فكر اتحادیه‌های ملی افتادند. جوسا استرانگ(۲۰) (۱۸۴۷-۱۹۱۶) یكی از آخرین دبیران بزرگ شاخه آمریكایی اتحادیه انجیلی بود كه از این انجمن كناره‌گیری كرد و در شكل‌گیری شورای فدرال كلیساهای مسیح در آمریكا (۱۸۹۸) نقش یك راهنما به خود گرفت. شورای فدرال، برخلاف اتحادیه انجیلی كه اتحادی از افراد بوده امید داشت كه تبدیل به نوعی اتحاد بین كلیساها شود، با نوعی كاركرد مشورتی با فرقه‌های عضو خود. شورای فدرال در سال ۱۹۰۸ رسماً تأسیس شد و ۳۱ فرقه مهم آمریكا را با هم متحد كرد. این شورا با فرا رسیدن سال ۱۹۵۰ بیش از ۳۲ میلیون عضو داشت. اتحادیه انجیلی نوعی هدف مشترك را به حیات مسیحی عرضه داشت كه با تجربه‌های تازه، آنان را قادر ساخت كه در نهضت‌های عمده اجتماعی با هم كار كنند، خواه عضو كلیسای واحدی باشند یا نباشند. التزام آنان به تجدید حیات اجتماعی مستلزم همكاری بود.
● نهضت دانشجویی
یك نیروی مهم برای وحدت بخشیدن به این شور و اشتیاق‌های متنوع، نیروی دانشجویان مسیحی در قرن نوزدهم بود. دانشجویان جوان مسیحی كه تا حدی با كار مبلغ احیاگرا، دویت‌ال. مودی، سازماندهی شدند به انجیلی شدن علاقه‌مند بودند. هرچند نهضت‌های بین دانشگاهی(۲۱) و جهاد مقدس دانشگاهی (۲۲) جوانان را پیرامون اهداف مسیحی متحد كردند، اما نهضت‌های دانشجویی در قرن نوزدهم الهام‌بخش حد بالایی از فعالیت مسیحی دانشجویان شدند. اسكاتلندی جوانی كه قهرمان فیلم «ارابه‌های آتش»‌ بود، نمونه مناسبی از جدیت بسیاری از جوانان آن زمان است.
یك جوان متدیست بسیار باننوز، كه زندگی خود را وقف جنبه‌هایی از طرح تبلیغی كرد، جی. آر. مت(۲۳) (۱۸۶۵-۱۹۵۵) اهل فلنت در ایالت میشیگان بود. او رهبر نهضت نسبتاً جدیدی به انجمن مسیحی مردان جوان(۲۴) بود كه در سال ۱۸۴۴ در لند تأسیس شد تا از طریق فعالیت‌های ورزشی، جوانان را در اخوت و برادری متحد كند و آنان را به سوی مسیح بكشاند. این انجمن و انجمن دیگری تحت عنوان انجمن مسیحی زنان جوان(۲۵)، سازمان‌هایی بودند كه در سال ۱۸۵۵ برای تربیت جسم و روح جوانان تأسیس شدند و هدفشان این بود كه آنان را از قابلیت‌های زندگی مسیحی آگاه سازند. مت كه دانشجوی فعالی بود، عضو هیئت رئیسه شد و سرانجام به مقام دبیری كمیته بین‌المللی آن رسید. او در سال ۱۸۹۵ یك مجمع بین‌المللی ترتیب داد و خود اولین دبیر عمومی اتحادیه جهانی دانشجویان مسیحی(۲۶) كه در زمان حیات خود دنیا را به خاطر مسیح فتح كنند.
اتحادیه جهانی دانشجویان مسیحی در قرن نوزدهم تنها یكی از گروه‌های فعال دانشجویی بود. نهضت دانشجویان مسیحی(۲۷) در انگلستان تأسیس شد تا دانشجویان را در باشگاه‌های مطالعه كتاب مقدس ثبت‌نام كند. این یك اتحادیه‌ی بین فرقه‌ای و بین‌المللی بود. بنابراین، تصور كنید كه اگر این سه گروه از مشتاقان تبلیغ (یعنی SCM, WSCF و مبلغان) در یك مجمع بین‌المللی گردهم می‌آمدند چه اتفاقی پیش می‌آمد. آنان در سال ۱۹۱۰ در مجمع تبلیغ جهانی ادینبور گردهم آمدند كه نقطه عطفی در همكاری بین‌فرقه‌ای بود. مبلغان پروتستان و انگلیكن مشتاق همكاری بودند. آنان متوجه شدند كه اصلاحات عبادی و اعتقادی كه آنان را در انگلستان از هم جدا كرد، در حوزه‌های تبلیغی معنایی ندارد و به فكر همكاری با یكدیگر افتادند. تمایل آنان به همكاری، دانشجویان را به جنب‌وجوش آورد و منجر به شكل‌گیری شورای تبلیغ بین‌المللی شد كه ائتلافی بود از مبلغان و دانشجویان كه همگی برای مسیحی كردن جهان تلاش می‌كردند. این شورا با تأكید بر همكاری تبلیغی، بذرهای نهضت وحدت كلیسایی جدید را افشاند.
درباره‌ی همكاری در امور مربوط به وحدت كلیساها: برنامه‌ها و امكانات
همكاری در امور مربوط به وحدت كلیساها آن‌طور كه در اعتقادات مشكل به نظر می‌آید، در امور مربوط به زندگی عملی مشكل نیست. به عبارت دیگر، تا آن جا كه بتوان از مشاجرات اعتقادی دوری كرد به نظر می‌رسد كه همكاری در امور مربوط به وحدت كلیساها می‌تواند یكی از واقعیات شكل دهنده‌ی مسیحیت جدید باشد. یكی از بینش‌های اولیه هیئت ایمان و نظم(۲۸) بینش ساده‌ای بود :« خدمت موجب وحدت است و آموزه باعث تفرقه». بعضی از رهبران نهضت اتحاد كلیساها امید داشتند كه مسیحیان بتوانند وحدت خود را در ایمان به مسیح بدون توجه به موضوع‌های آموزه‌ای نشان دهند. اما در واقع مسیحیان اختلاف‌های جدی دارند و مقاومت بپتیست‌های جنوبی و سایر انجیلی‌ها، همراه با احتیاط كاتولیك‌های رومی، یكی از موارد آشكار این اختلاف‌ها است. باید به خاطر داشت كه لوتری‌های آمریكا فقط در سال ۱۹۸۷ توانستند بر بیشتر اختلاف‌های بینشی خود فائق آیند. بسیاری از انشعابات در كلیساهای پروتستان امریكا كه به جنگ داخلی باز می‌گشت، هنوز از بین نرفته‌اند و كلیساهایی كه در رسیدن به فهم واحدی (مانند متدیست‌های متحد) موفق شده‌اند امروزه بر سر مسائل دیگری نظیر نقش مناسب كلیسا در كشورهای آمریكایی مركزی دچار انشعاب شده‌اند.
مسیحیان برای سال‌های متمادی درباره موضوع‌هایی نظیر تعداد و ماهیت آیین‌های عبادی، منابع مرجعیت دینی، ماهیت تبلیغ، ماهیت كلیسا و هدف از وحدت در تعارض را می‌طلبیدند فهرست كرد: اتحاد كلیسا با مسیح، جایگاه سنت، الگوهای متنوع عبادت، و نهادگرایی، كه برای شكل دادن به یك برنامه درباره بحث از وحدت كلیساها در دهه‌های آینده لازم بودند. امروزه شورای جهانی كلیساها نیاز به وحدت را به رسمیت می‌شناسد و تلاش‌های مهمی برای جذب گروه‌هایی كه در برابر گفت و گو درباره وحدت كلیساها مقاومت می‌كنند به عمل می‌آورد. اما با نشان دادن آرزوهایی كه درباره عضویت دارد، وحدت را چنین می‌فهمد كه اگر دست یافتنی هم باشد نباید اختلاف‌های واقعی شورای واتیكانی دوم (۱۹۶۲-۶۵) فرمانی درباره‌ی وحدت كلیساها صادر كرد كه امكانات جدیدی را برای گفت و گوی كاتولیك‌ها محسوب شده است اما مسائل با صرف تمایل به گفت و گو حل نمی‌شوند.
اعتقاد به وحدت كلیساها صرفاً موضوعی مربوط به حسن نیت یا مطلوبیت نیست. باید به یاد آوریم كه نهضت وحدت كلیساها جست و جویی برای وحدت است. طرفداران وحدت غالباً می‌گویند امیدوارند كه در باب وحدت مسیحی به یك رستاخیز برسند؛ اما با توجه به اختلاف‌های تاریخی كه ملاحظه كردیم و در بحث جالش‌های معاصر نیز ملاحظه خواهیم كرد، ما از این امیداوری تعجب می‌كنیم. ممكن است از غنا و پویایی مسیحیت باشد كه امكان یك رشته از قرائت‌های اعتقادی و عبادی را می‌طلبد. در عین حال، باید توجه داشته باشیم كه امكانات گفت و گوی بین فرقه‌ای كه نهضت وحدت كلیساها را به وجود آورده است، اقدام بالنده اصیلی برای مسیحیت در دنیای جدید فراهم می‌آورد.
● نتیجه گیری
در فصل‌های هفتم و هشتم و نهم نمونه‌هایی از چالش‌های دنیای جدید و واكنش مسیحیان را به آنها مطرح كردیم. به طور خلاصه به ماهیت تجدد نظری افكندیم و روش‌های متنوعی را كه مسیحیان به فشارهای عصر روشنگری واكنش نشان دادند ملاحظه كردیم.
همچنین دیدیم كه بعضی از گروههای دینی (لیبرال‌ها) از تجدد استقبال كردند، درحالی كه گروه‌های دیگری در برابر آن مقاوت كردند (محافظه‌كاران). این وضعیت‌های عمومی گاهی اوقات ویژگی همه كلیساها است؛ مثلاً بپتیست‌های جنوبی تمایل به محافظه‌كاری داشتند، درحالی كه توحیدگرایان، لیبرال‌های دینی تلقی می‌شدند. غالباً می‌توانیم در فرقه‌های خاص هم مسیحیان لیبرال و هم محافظه‌كار بیابیم.
همچنین آنچه را ممكن است برای مسیحیت در یك محیط كاملاً جدید پیش آید ملاحظه كردیم. اوضاع و احوال آمریكا در قرن نوزدهم با میلیون‌ها مهاجر آن در محیطی كه كلیسا و دولت از هم جدا بودند، منجر به تجربه {درباره‌ی دین} و تكثر شد. ملاحظه كردیم كه مسیحیت ابا داشت از این كه با معیارهای اروپایی تبیین شود و در تعداد زیادی از قرائت‌های مختلف، از جمله در فرقه‌های كاملاً جدیدی شكوفا شد. سرانجام، متذكر شدیم كه حركت به سوی همكاری و اتحاد همراه با نوعی احتیاط و مقاومت در برابر مسیحیتی متحد، توسط مسیحیان در سده‌های نوزدهم و بیستم تجربه شد.
بخش آخر این كتاب درباره مسیحیت معاصر است. همان‌طور كه انتظار می‌رفت، مسیحیان در دنیای امروز به دنبال یافتن راه‌هایی برای وحدت بخشیدن به نیروهای خود هستند و بر گفت و گو با یكدیگر اصرار دارند. مسیحیت معاصر نیاز دارد كه فراتر از شرایط تاریخی فهمیده شود. باید این واقعیت را درك كنیم كه مسیحیت (هر آرزویی كه در باب وحدت داشته باشد) نه تنها در ریشه‌های تاریخی، بلكه در واكنش‌هایش به چالش‌های معاصر نیز بسیار متفرق است.
نتیجه‌ای كه می‌توانیم از این بخش بگیریم این است كه مسیحیت با نظریه‌های جدید علمی و سیاسی از میدان خارج نمی‌شود. برعكس، مسیحیان نشان داده‌اند كه در مواردی به نحو فعالی با دنیای جدید هماهنگ شده‌اند و در مواردی سرسختانه در برابر آن مقاومت كرده‌اند. همه تحولاتی را كه ما در این جا نشان دادیم (در واكنش به تجدد، در ارتباط با ماجرای آمریكا و در فراخوانی به همكاری و اتحاد) در آینده نیز وقتی تلاش می‌كنیم مسیحیت را در یك چارچوب متفاوت بفهمیم، ادامه خواهند یافت.
● نكات مهمی برای بحث و بررسی
۱) انگیزهٔ تبلیغی به مسیحیان الهام می‌كند كه پیام بشارت را به همهٔ ملت‌ها برسانند. آنان با آگاهی روزافزونشان از تكثر فرهنگی و جهانی و در حالی كه ارزش‌های فرهنگی اقوام مختلف را محترم می‌شمردند، چگونه این امكان برایشان فراهم می‌شود كه این وظیفه را به نحو احسن به انجام رسانند؟
۲) هیئت ایمان و نظم معتقد بود «خدمت موجب وحدت است و آموزه باعث تفرقه».
آیا این بینش خامی است؟ چون مردم، با توجه به گرایش‌هایشان به فرهنگ‌های مختلف، از عقاید مختلفی برخوردارند آیا آنان واقعاً می‌توانند هماهنگ با یكدیگر كار كنند، هرچند راجع به آموزه‌ها بحثی نداشته باشند؟
۳) بعضی از مسیحیان جهان سوم اظهار داشته‌اند كه مسیحیان آمریكا نسبت به ارزش‌های پیام بشارت سنگدل شده‌اند و از نوعی «تبلیغ معكوس» سود می‌برند كه در آن جا مردم جهان سوم مسیحیان جهان اول را انجیلی می‌كنند. تا چه حد این تبلیغ معكوس نوعی تدبیر سیاسی است؟ تا چه حد ارزش‌های اولیه مسیحی را زنده می‌كند؟
نویسنده: مری - جو ویور
مترجم: حسن - قنبری
منبع: - به نقل از كتاب درآمدی به مسیحیت نوشته مری جو ویور ۱۳۸۱
یادداشت ها
۱. مطالعه گزارش‌های شخصی كاشفان دنیاهای جدید جالب و آموزنده است. در این باره دو متن معتبر ما را به چین و مكزیك می‌برند. نگاه كنید به:
The Travels of Marcopolo, traslated and introduced by Ronald Latham (London: Folio Society, ۱۹۶۸), and Bernal Diaz, The Conquest of New Spain, traslated and introduced by J. M. Cohen (London: Folio Society, ۱۹۷۴)
۲. یك گزارش معروف از تاریخ تبلیغ یسوعی در چین عبارت است:
H. Dunne , A Generation of Giants (Notre Dame, Ine: University of Notre Dame press ۱۹۶۲. )
برای مشاهده نظیر هدف ریكی در كتاب مقدس، نگاه كنید به رساله‌ی اول قرنتیان كه در آن جا پولس سیاست تبلیغی خود را تشریح می‌كند. (۹: ۲۰-۲۳)
۳. وجه تمایز نظریه‌ی تبلیغی جدید توجه آن به «سازگاری تبلیغی» است. مخصوصاً در كلیسای كاتولیك رم اسناد شورای واتیكانی دوم دراین باره گویا است: مبلغان ابتدا موظف می‌شوند كه با فرهنگ مردمی كه می‌خواهند برایشان موعظه كنند و پیامشان را با اوضاع و احوال آن وفق دهند عجین شوند. سند شورای واتیكانی دوم در باب هیئت‌های تبلیغی را در مجموعه‌ای از اسناد شورایی تحت عنوان Ad Gentes (۱۹۶۵) ملاحظه كنید. سند شورای واتیكان تا حدی متأثر از تجربه جدید مبلغان كاتولیك بود. كتاب مهمی كه تاریخ نظریه‌ی تبلیغی قبلی را توضیح می‌دهد و آن را با سازگاری در باب تبلیغ مقایسه می‌كند عبارت است از:
Alfonso M. Nebreda , Kergma in Crisis? (Chicago: Loyola University Press ۱۹۶۵).
۴. داستان مسیحیت در هند و ژاپن تاریخ پیچیده‌ای از موفقیت و شكست است. برای آگاهی از هیئت‌های تبلیغی ژاپن نگاه كنید به:
R. H. Drummond, A History of christianty in Japan (Grand Rapid: Eerdmans, ۱۹۷۱).
برای آگاهی اجمالی از اوضاع و احوال هند نگاه كنید به:
S. C. Neil, The Story of the Christian Churcn in India and Pakistan (Grand Rapids: Eerdmans, ۱۹۷۰).
و نیز می‌توانید نگاه كنید به:
Francis Xavier (۱۵۰۶-۵۲) in the new catholic Encyclopedia).
كار او در هند و ژاپن آكنده از افسانه و داستان است و در آیین كاتولیك از او به عنوان قدیسی حامی هیئت‌های تبلیغی خارجی یاد می‌شود. برای مشاهده نظیر هدف ریكی در كتاب مقدس، نگاه كنید به رساله اول قرنتیان، ۹: ۲۰-۲۳ كه در آن، پولس سیاست تبلیغی خود را تشریح می‌كند.
۵. هدف فتوای پاپی Inter Cetera این بود كه رقابتی را كه در باب داد و ستد و توسعه در دنیای جدید به وجود آمده بود حل و فصل كند. بنابراین، از آن جا كه پاپ در فعالیت دنیای جدید درگیر بود مبلغانی را به این سرزمین‌ها فرستاد تا از منافع كلیسا محافظت كنند. مسائل مربوط به ارتباط كلیسا و دولت در دنیای جدید تداوم مناقشات مربوط به دولت و كلیسا در قرون وسطا بودند. لازم نیست از جزئیات این موضوع مطلع شوید، اما باید بدانید كه این موضوع و احوال تقریباً به نحو مأیوس كننده‌ای پیچیده بود و آثار آن تا به امروز باقی مانده است.
۶. برای معرفی اجمالی مبلغان اسپانیایی و فرانسوی در دنیای جدید نگاه كنید به:
Jay P. Dolan, The American Catholic Experience (Graden City, N. Y: Doubleday, ۱۹۸۵, pp. ۱۵-۹۸).
او نشان می‌دهد كه برنامه‌ی اسپانیا برای متمدن كردن سرخ‌پوستان آمریكا غالباً منجر به تأسیس اردوگاه‌های كار بردگان شد كه در آن جا بومیان تا دم مرگ كار می‌كردند و به سبب آن تمام جمعیت آنان از بین رفت.
۷. ممكن است اطلاعاتی راجع به مبلغان یسوعی كه برای تبلیغ در بین سرخ‌پوستان آمریكا فرستاده شده بودند بخواهید: مثلاً راجع به اسحاق یوگاس (۱۶۰۷-۱۶۴۶) و رسالت او در موهاوكس یا جان دی بریفوف (۱۵۹۳-۱۶۴۹) كه به عنوان مبلغ به كانادا فرستاده شد و از نخستین كسانی بود كه پیام بشارت را برای هورون‌ها تبلیغ كرد و هردو به دست Iroquois كشته شدند.
۸. یك سرود مذهبی كه غالباً در این رابطه ذكر می‌شود عبارت است از: “From Greenlans’s icy mountains" نوشته كشیش Reginald Herber كه به جهت عبادی خاصی به حیات تبلیغی عرضه شد. این سرود تصویری از بومیان هند، آفریقا و سایر مناطق دنیا را نمایش می‌دهد كه به دنبال «نجات و رهایی»اند و صرفاً به دلیل غفلت از پیام بشارت به سنگ و چوب تعظیم می‌كنند. هربر می‌خواهد به مسیحیان جوان الهام بخشد كه «چراغ رستگاری» را به همه ملت‌ها برسانند تا مسیح در همه جا شناخته شود و «سعادتمندانه به سلطنت بازگردد» بنابراین، جذابیت كار تبلیغی قوی بود: مبلغان كسانی را كه در ظلمت بودند به روشنایی می‌آوردند و رجعت مسیح را تسریع می‌كردند.
۹. كتاب او را تحت عنوان Pedagogy of the Oppressed (New York: Continuum ۱۹۷۰) ملاحظه كنید.
۱۰. مثلا نگاه كنید به : Pope John XXIII, s Encyclicals , Mater et Magistera ۱۹۶۱ كه درباره مسیحیت و توسعه اجتماعی است و Pacem in Terris (۱۹۶۳) كه به صلح بر روی زمین اختصاص یافته است.
۱۱. مجمع سال ۱۹۶۱ شورای جهانی كلیساها در دهلی نو مشكلات و گرسنگی جهانی را برجسته كرد و نشست سال ۱۹۶۶ رهبران شورای جهانی كلیساها در ژنو به این نتیجه رسید كه پیام بشارت ذاتاً انقلابی است و مسیحیان باید درگیر انقلاب اجتماعی شوند. در نشست كلیساهای كاتولیك رومی و رهبران شورای جهانی كلیساها در بیروت (۱۹۶۸) بخشنامه پاپ ششم با عنوان Populorum Progressio را مورد بحث قرار دادند و اظهار داشتند كه مسیحیت باید در جهت صلح و توسعه جهانی به فعالیت سیاسی بپردازد. مجمع جهانی شورای كلیساها در اوپسالا در سال ۱۹۶۸ توجه خود را معطوف به نیازهای دنیا كرد و به این نتیجه رسید كه كسانی كه از بی‌عدالتی وسیع اجتماعی راضی هستند بدعت گذارند.
۱۲. A Black Theology of Liberation (Philadelphia: Fortress Press ۱۹۷۰).
۱۳. Planetary Theology (Maryknoll, N. Y: Orbis Books, ۱۹۸۴).
۱۴. به خاطر داشته باشید كه شوراهای اولیه‌ی كلیسایی دقیقاً به دلیل این كه می‌خواستند دیدگاه‌های متكلمان مسیحی و اسقف‌ها از همه نقاط دنیای شناخته شده را منظور كنند، جهانی خوانده شدند
منابعی برای مطالعه بیشتر
۱. یك كتاب مرجع مهم درباره‌ی تاریخ هیئت‌های تبلیغ مسیحی عبارت است از:
Kenneth Scott Latourettc, History of the Expansion of Christianity, ۷ Vols (London: Eyre Spottiswoode, ۱۹۳۴-۴۷).
و یك مدخل مختصرتر در این باره عبارت است از:
Stephen Neill, A History of Christian Missions (LondonL: Penguin, ۱۹۶۴).
و یك مكمل مناسب برای این تواریخ عبارت است از:
Alan Parkert, s film, The Mission.
۲. دو كتاب كه تصویری از روش‌هایی ارائه می‌دهند كه با آنها مسیحیت زندگی دینی را در آفریقا متحول كرد و نحوه تفكر مبلغان درباره كار خودشان را تغییر داد عبارت‌اند از:
Lamin Sanneh, West Africa Christianity (Maryknoll, N. Y: Orbis Books, ۱۹۸۳) and Vincent J. Donovan, Christianity Rediscovered , ۲nd ed. (Maryknoll, N. Y: Orbis Books, ۱۹۸۲).
۳. یك مدخل جالب به نظریه‌‌ی تبلیغ در آیین ارتدكس شرقی عبارت است از:
James J. Stamoolis , Eastern Orthodox Mission Theology Today (Maryknoll , N. Y: Orbis Books, ۱۹۸۶).
این كتاب یكی از نخستین بررسی‌های جامع در باب دیدگاه تبلیغی ارتدكس است كه در آ‌مریكا منتشر شد.
۴. یك بررسی جامع از ادبیات در عمل و زمینه‌ی تبلیغی عبارت است از:
Charles W. Forman and Charles R. Tabor , “Recent Trends in Missiology” Religious Studies Review ۱۳ (January ۱۹۸۷), ۳۰-۳۶.
۵. یك مدخل معتبر راجع به اعتقاد به وحدت كلیساها عبارت است از:
Robert McAfee Brown; The Ecumenical Revolution: An Interpretation of the Catholic – Protestant Dialoque (Garden City, N. Y: Doubleday, ۱۹۶۷).
دو تحقیق كلی در این باره عبارت‌اند از:
Samuel McCrea Cavert, The American Churches and the Ecumenical Movement, ۱۹۰۰-۱۹۶۵ (New York: Association Press ۱۹۶۸) and Church Cooperation and Unity in America: A Historical Review , ۱۹۰۰- ۱۹۷۰ (New York: Association Press, ۱۹۷۰)
یك طرح فرعی جالب از داستان وحدت كلیساها كه توسعه‌ی الهیات درون دینی است عبارت است:
John B. Cobb, Jr. and Christopher Lves, eds , The Emptying God: A Buddhist- Jewish- Christian Conversation (Maryknoll, N Y: Orbis Books, ۱۹۹۰).
و همچنین نگاه كنید به:
Cavin D’ costa, ed. , Christian Uniqueess Reconsideved: The Myth of Pluralistic Theology of Religions (Mryknoll, NY: O Books ۱۹۹۰).
۶. برای مشاهده تصویری از نهضت وحدت كلیساها كه بعضی از مسائل عملی را نیز در بردارد نگاه كنید به:
Martin E. Marty, “ The state of Disunion ‘. Commonveal ۱۱۵ (۲۹ January ۱۹۸۸), ۴۳-۴۶.
استدلال او این است كه نهضت وحدت كلیساها در دو دهه‌ی گذشته آرام شده است و نیاز به رهبری جدید و اندیشه‌های نو دارد.
۷. برای آگاهی بیشتر از نقش زنان در نهضت وحدت كلیساها نگاه كنید به:
Susannah Herzel , A Voice for Women (Geneva : World Council of Churches, ۱۹۸۱) and Melanie May , ed. , the Challenge of Ecumenical Solidarty in an Age of Alienation (New York: Friendship Press ۱۹۹۱).
۸. نقش زنان در كارهای تبلیغی مهم بوده است. راهبه‌های كاتولیك و زنان پروتستان در سراسر دنیا به خدمت گروه‌های تبلیغی درآمدند. كتاب تاریخی خوبی درباره خواهران آمریكایی شما را به بعضی از این داستان‌ها رهنمون می‌شوند. دو كتاب درباره خواهران مبلغ در مدیكال و مریكنولز عبارت‌اند از:
Katherine Burton, According to the Pattern: the Story of Agnes Melaren and the Society of Cotholic Medical Missionaries (New York: Longmans, Green, ۱۹۴۶).
و كتاب:
Jeanne Marie Lyons, Maryknoll’s First Lady: the Story of Mary Josephine Rogers (Maryknonll Press, ۱۹۶۴).
یك تحقیق جالب تاریخی درباره‌ی زنان پروتستان عبارت است از:
Nancy Body, Emissaries: The Overseas Work of the American YWCA ۱۸۹۵-۱۹۷۰ (New York : the Women’s Press, ۱۹۸۶)
برای آگاهی از زنانی كه در السالوادور كشته شدند نگاه كنید به:
Ana Carrigan, Salvador Witness: The Life and Calling of jean Donavan (New York: Simon V Schuster, ۱۹۸۴).
۹. یكی از پیشرفت های جالب اخیر در مسیحیت نقش كلیسا در مبارزه‌های ضدكمونیستی است. نگاه كنید به:
Adam Michnik, The Church and the Left (Chicago: University of Chicago Press ۱۹۹۳).
۱۰. به همین اندیشه‌ی كار تبلیغی در سال‌های اخیر انتقادات بی‌شماری وارد شده است. بسیاری از نویسندگان كار تبلیغی را تحمیل ارزش‌های غربی بر مردم و فرهنگ‌های غیرغربی می‌دانند نگاه كنید به:
Partha Chatterjee, Nationalist Thougnt and the Colonialist World : A Derivative Discourse (Minneapolis: University of Minnesota Press, ۱۹۹۳).
و
Christopher Hitchens, The Missionary Position : Mother in Theory and Practice (New York : Vevso Books, ۱۹۹۵).
پاورقی‌ها:
(۱). ecumenism
(۲). Cyril
(۳). Methodius
(۴). Carolingian Renaissance
‌ (۵). Kublai khan
(۶). Beijing
(۷). Matteo Ricci
(۸). Mandarin
(۹). Hurons
(۱۰). William Caray
(۱۰). David Livingstone
(۱۱). The American Board of Commissioners Foreingn Missions
(۱۲). Adoniram Judson
(۱۳). Liberation theology
(۱۴). Mohandas Gandhi
(۱۵). Praxis
(۱۶). Paulo Friere
(۱۷). James Cone
(`۱۸). Tissa Balasuria
(۱۹). Ecumenism
(۲۰). Josiah Strong
(۲۱). Intrer- Varsity
(۲۲). Campus Crusade
(۲۳). J. R. Mott
(۲۴). Young Men’s Christian Association (YWCA)
(۲۵). Young Weman’s Christian Association (YWCA)
(۲۶). World Student Christian Federation (WSCF)
(۲۷). SCM
(۲۸). The Faith and Order Commission
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید