دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا

جایگاه تئوری رئالیسم در نظام رقابتی امروز


جایگاه تئوری رئالیسم در نظام رقابتی امروز
تئوری رئالیسم یکی از تئوری‌های مهم در عرصه سیاست بین‌الملل است.این تئوری از نقش بسیار مهمی در تامین منافع در نتیجه روابط بین دولت‌ها برخوردار است.
در نظام رقابتی امروز که به طور سلسله مراتبی غیر‌دستوری اعمال می‌شود، واقع‌گرایی نظریه غالب این نظام است. در این نظام رقابتی هم دولت‌ها سعی دارند با توجه به قدرت و توانی که از آن برخوردار هستند گوی سبقت را از یکدیگر بربایند و در راس این نظام قرار بگیرند. سه عنصر اصلی در نظریه واقع‌گرایی قابل شناسایی است. این سه عنصر عبارتند از:
۱) دولت محوری،
۲) بقا
۳) خودیاری.
قدرت در واژگان رئالیسم بسیار مهم است و به صورت سنتی در معنای نظامی- استراتژیک تعریف شده است. بدین‌ترتیب براساس این رویکرد هر کشوری مسوول تضمین رفاه خود و شهروندان است. تئوری واقع‌گرایی به رهبران کشورها می‌آموزد به جای ایدئولوژی، به منافع تمرکز داشته باشند، صلح را از طریق قدرت دنبال کنند و دریابند که حتی اگر قدرت‌های دیگر ارزش‌ها و اعتقادات متضادی داشته باشند می‌توانند در نظام رقابتی امروز همزیستی کنند. به عبارتی تفاوت بین دولت‌ها براساس قدرت می‌باشد که این امر یک اصل بنیادین در نظام بین‌الملل تعریف می‌شود.
● نقش پررنگ تئوری واقع‌گرایی در نظام رقابتی
ساختار نظام بین‌الملل امروزی برعکس دوران نظام دوقطبی از پیچیدگی‌های خاصی برخوردار است. با تشدید موج جهانی شدن در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، «رقابت» به شاخصه اصلی نظام بین‌الملل تبدیل شده است. بدین‌ترتیب سعی دولت‌ها در این نظام به صورت «ارگانیک» می‌باشد یعنی اینکه هر دولتی با توجه به مولفه‌های قدرت باید به‌صورت فردی در این نظام رقابتی- ارگانیکی تلاش کند تا بتواند جایگاهی را برای خود در عرصه بین‌الملل کسب کند. از طرف دیگر با تشدید نظام رقابتی فردگرا، نقش سازمان‌های بین‌المللی کمرنگ می‌شود.
بدین‌ترتیب با کمرنگ‌شدن نقش سازمان‌های بین‌المللی به‌خصوص سازمان ملل متحد، در حل بحران‌های بین‌المللی و تامین امنیت جهانی، این دولت‌ها هستند که به طور مستقل در پی امنیت خود می‌باشند. به موازات حرکت نظام رقابتی مقوله امنیت به یکی از چالش‌های اساسی دولت‌ها تبدیل شده است. در این شرایط کاربرد تئوری واقع‌گرایی از سوی دولت‌ها برای تامین امنیت پررنگ می‌شود. از نظر رئالیست‌ها، دولت‌ها اصلی‌ترین بازیگر و حاکمیت، ویژگی متمایز آن است. در فرآیند جهانی شدن در عرصه سیاسی هنوز دولتی‌ها بازیگر و نقش‌آفرین هستند و در این فرآیند که به صورت شتابان است تامین اجتماعی شهروندان هنوز در دست دولت‌هاست و دولت‌ها راضی نیستند در این فرآیند تقسیم حاکمیت صورت گیرد.
بی‌تردید در طول تاریخ تمامی قدرت‌ها از طریق رویکرد رئالیسم به دنبال حفظ منافع و ارتقای جایگاه خود بوده‌اند. از نظر «هدلی بول» در حالی که انسان‌ها در هر دولتی تابع یک حکومت مشترک هستند، دولت‌های برخوردار از حاکمیت در روابط متقابل (حتی با تشدید موج جهانی شدن) چنین وضعی ندارند. به عبارتی آنارشی واقعیت کانون زندگی سیاسی بین‌المللی است. بدین‌ترتیب دولت‌ها در پیگیری منافع ملی خود از لحاظ سیاسی باید فارغ از دیدگاه‌های خوشبینانه حرکت کنند. آنچه امروز در روابط بین کشورها در خط مقدم قرار دارد، تامین امنیت و منافع است که براساس پتانسیل‌هایی که یک کشور از آن برخوردار است، قابل تامین می‌باشد. در نظام رقابتی امروز، تنها دولت‌ها از طریق به کارگیری صحیح ابزار‌های سیاسی و آگاهی به علم سیاست مدرن می‌توانند امنیت و منافع حیاتی خود را تامین کنند. با امنیتی شدن فضای نظام بین‌الملل بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بیش از پیش دولت‌ها را بر استفاده از مقوله رئالیسم سوق داده است.
تمام فعل و انفعالات ایالات متحده آمریکا بعد از جنگ سرد و به‌خصوص حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در نیویورک، براساس اصل بقا و خودیاری قابل بحث و ارزیابی است.جورج بوش، رئیس‌جمهور آمریکا در جهت تامین منافع، امنیت و رقابت براساس نظریه واقع‌گرایی، به صورت یکجانبه‌گرایی حرکت می‌کند. آمریکا تامین امنیت خود را منوط به ایجاد امنیت در نظام بین‌الملل می‌داند و در راستای تحقق این امر به طور فردی عمل می‌کند.
در نظام‌های رقابتی و فردگرا دولت‌ها امنیت خود را به صورت مثبت در برابر امنیت دیگران تعیین نمی‌کنند بلکه هر دولتی با امنیت به صورت مسوولیت فردی برخورد می‌کند. البته در نظام‌های رقابتی تلاش یکجانبه یک دولت برای تقویت امنیت خود، امنیت دیگران را در مخاطره قرار می‌دهد. آمریکا برای تقویت امنیت خود به صورت فردگرا، جنگ افغانستان و عراق را راه انداخت و این فرآیند موجب تشدید ناامنی در این مناطق شده است. سیاست‌های فردگرای بوش در دیگر مناطق منجر به تهدید امنیتی برای دیگر کشورها شده است. برای مثال استقرار سامانه موشکی آمریکا در دو کشور چک و لهستان در اروپا منجر به نگرانی مسکو شده و این کشور مدعی است که استقرار این سامانه موشکی در شرق اروپا به صورت یکجانبه‌گرایی، امنیت روسیه را تهدید می‌کند.
با این تفاصیل با بودن سازمان ملل متحد به عنوان بهترین مکانیسم برای تصمیم‌گیری بین‌المللی، در درون نظام رقابتی امروز این سازمان کارایی چندانی ندارد. برای اینکه دولت‌‌ها و به‌خصوص قدرت‌های برتر خارج از این سازمان به دنبال نقش‌آفرینی می‌باشند. بدین‌ترتیب براساس مقوله قدرت شاهد نظام سلسله مراتبی غیر دستوری هستیم و هر قدرتی به اندازه سهم خود در تصمیم‌گیری بین‌المللی دخالت می‌کند. در این شرایط جایگاه تئوری واقع‌گرایی در ارتباط بین دولت‌‌ها نقش بسزایی دارد.
● سخن آخر
با تشدید نظام رقابتی در عرصه بین‌المللی مقوله همکاری و همگرایی در عرصه سیاسی کمرنگ شده و رویکرد «یکجانبه‌گرایی» و «فردگرا» جایگزین «امنیت دسته‌جمعی» شده است. دکترین «جنگ پیشگیرانه» و «پیش‌دستانه» که برای اولین بار توسط جورج بوش رئیس جمهور آمریکا به کار گرفته شد، که در هیچ منشور حقوقی به آن اشاره نشده، معرف تشدید نظام رقابتی و فردگرای امروزی است. بدین‌ترتیب برای رهایی از این نظام فردگرا، برداشتن گام‌‌های مثبت در جهت ایجاد حکومت بین‌المللی ضروری است. پیش‌درآمد این حکومت بین‌المللی واحد که مورد قبول همه دولت‌ها باشد، اصلاح در ساختار فعلی سازمان ملل متحد است.
در غیر این صورت با ادامه ساختار کنونی سازمان ملل متحد که تصمیم‌گیری آن بر عهده چند کشور قدرتمند دارای حق وتو است، هیچ امیدی به حل بحران‌های بین‌المللی نیست و از همه مهم‌تر حکومت بین‌المللی واحد و وحدت بین‌المللی شکل نخواهد گرفت. (برای مثال اگر یک وحدت بین‌المللی در حل بحران عراق شکل بگیرد قطع یقین امیدی برای حل بحران امنیتی عراق وجود دارد. در غیر این صورت همه تلاش‌ها برای برقراری ثبات و امنیت در عراق عقیم خواهد ماند.) نکته پایانی اینکه ملت‌ها و دولت‌ها فقط در صورتی می‌توانند در یک جامعه جهانی به هم گره بخورند که آنها را با چیزی که وحدت می‌بخشد به هم ببندیم نه چیزی که میان آنها تفرقه به‌وجود می‌آورد. باید راه‌ها و ابزارهای رسیدن به آن با مقصود مورد نظر جور باشد. در غیر این صورت تمام تلاش جامعه بشری برای ایجاد صلح بسان آب در ‌‌هاونگ کوبیدن است.
نویسنده: علی کرمی
منبع : اندیشکده روابط بین‌الملل