جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا
نمایندگان مجلس و حادثه ترور آیت الله سید حسن مدرس
قضاوت در خصوص یک شخصیت، اگرچه در طول زندگی آنشخصیت روی میدهد، اما بخش اصلی قضاوتها، به طور معمول بهدورهی پس از حیات وی باز میگردد. بدینترتیب، بررسی قضاوتهایانجام شده در مورد یک فرد درزمان پس از حیاتش، نقش مهمی را درارزیابی کلی از شخصیت وی داراست؛ اما قضاوتهای افراد گوناگون درمورد مدرس، نه تنها در دورهی پس از مرگ او که در دورهی حیات او نیزبه دلیلی خاص فراوان است. این دلیل نیز مسألهی ترور مدرس در دورهی ششم مجلس بود. از پس این حادثه، مدرس مدت ۶۴ روز بستری بود ودر طول این مدت، بحثها و سخنان فراوانی در مورد مدرس، شخصیتاو و فعالیتهای او از سوی موافقان و مخالفان مطرح گردید.
قضاوتهاییاد شده از دو جهت حایز اهمیت است. نخست بدان دلیل که اینقضاوتها در دوران حیات مدرس اتفاق افتاد و افرادی که این قضاوتهارا انجام میدادند یا مخاطبانی که آنها را میشنیدند، در موقعیتی قرارداشتند که میتوانستند با مدرس از نزدیک برخورد داشته باشند وشخصیت وی را دریابند. دوم آنکه بسیاری از این قضاوتها از سوینمایندگان مردم در مجلس و از تریبون آن بیان گردید که با سخنان افرادعادی که در اماکن عادی بر زبانها جاری میشود، تفاوت دارد.
از رهگذر آنچه بیان گردید، پارهای از قضاوتهای نمایندگان درجلسهی علنی مجلس را مورد بررسی قرار میدهیم.
یاسایی معروف به «صدرالادباء یزدی» که از سمنان و دامغان بهوکالت دورهی پنجم مجلس انتخاب شد، در این زمینه عقیده داشت:
«تأثر و تأسف فوقالعاده که از قضیهی هایلهی دیروز براینمایندگان و جامعه تهران، بلکه ایران دست داده است، محتاج بهتوضیح نیست. آقای مدرس، قطع نظراز مقام روحانیت، سمتهمقطاری ما را داشتند. در مسایل مهمهی مملکتی، همیشهایشان یک قدمهای برجسته برداشته و هر وقت مذاکره میشدکه شبهه میرفت مخالف با حیات سیاسی مملکت باشد،اساساً با هر مخاطرهای حاضر میشدند. زحمات و مشتقاتی کهدر راه تثبیت اصول حکومت ملی متحمل شدهاند، قابل بحثنیست و ماها هر یک به سهم خود، فوق العاده متأثر شده واهتمام و جدیّت برای کشف قضیه داریم.»
سیداحمد بهبهانی فرزند آیتالله عبدالله بهبهانی که در دورههایپنجم تا چهاردهم از تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شده بود، اظهارمیداشت:
«مطالبی که آقایان بیان کردند، مطالبی است که از نقطهنظر قانونو سیاست مملکت و صیانت مملکت و حفظ وکلا و سایرمردم، البته همینطور است که فرمودند، ولی در اینجا یکقدری باید باریکتر شد و تصدیق کرد که مدرس آدمفوق العادهای است. مدرس یک شخص عادی نیست. زدن مدرس و ترور کردن مدرس در این مملکت و در این موقع، یکمسألهی خالی از سیاست نیست. گذشته از اینکه مدرس درعملیات خود، آدم فوقالعادهای است، اعم از وکالت و جنبهیعلمیت و سیاست، شخصاً عنوانی دارد که از عراق عرب و عجمو تمام مملکت ایران، یک شخصیت و مقامی را حایز شده کهمحل غبطهی مسلمین است. در این واقعه که واقع شده، مجلسشورای ملی و وکلا هر یک به نوبهی خود اظهار تأثر از وقوع اینواقعه میکنند و البته دولت و ملت هم در این تأثر شریکند.»
محمدعلی بامداد نمایندهای دیگردرخصوص این ترور اعلام داشت:
«در دورهی قبل، یکی دو نفر وکیل را کتک زدند ]مدرس،حائریزاده، کازرونی[ و تعقیب نشد. حالا هم یک چنینقضیهای اتفاق افتاده است. بنده نمیخواهم از مقاماتآقای مدرس عرض کنم. عرض بنده این است که ما بایدپیش خودمان حساب کنیم و ببینیم قضیه چه بوده است.مدرس کسی را کشته بود و قصاص نشده بود که در عوضآن باید مبادرت به چنین اقدامی شود؟ خانوادهی کسی را از هستی ساقط کرده بود؟ اینها که نبود، پس چه بوده؟بنده پیش خود حساب کردم، دیدم مدرس یک صراحتلهجه و یک شجاعت ادبی دارد. مدرس اگر به چیزیعقیده پیدا کند، میگوید. مدرس یک دل دارد و یک زبان واین خصلت، البته برای مملکت یک منافعی دارد. اصلاستفادهی یک مملکت و ملت از وکیل در همینجاست کهوکیل نمایندهی یک ملتی بتواند حرف خود را بزند. در دنیاپس از مطالعات زیاد، اصل مصونیت نماینده را از همینلحاظ قبول کردهاند. مدرس این صفت را داشت و اینصفت و خصلت مدرس است که مورد حمله شده است.»
از دیگر افرادی که درخصوص مدرس ـ پس از ترور ویـ سخن گفته،علیاکبر داور، رییس فرهنگ، وکیل چند دورهی مجلس، وزیر فوایدعامه، وزیر دادگستری و وزیر دارایی است. او در این ارتباط چنین گفتهبود:
«دیروز یک صدای مهیبی بلند شد. این صدا به ما میگویدباخبرباشید. این مسأله، یک مسألهی ساده نیست. شخصمدرس با کسی اختلاف ملکی نداشت که کسی از نقطه نظرخصوصی چنین اقدامی نماید...»
سیدیعقوب انوار اردکانی، ملقب به «صدرالعلما» که در دورهی دوم ازخراسان، در دورهی چهارم، ششم و هفتم از شیراز، در دورهی پنجم ازفارس و دردورههای دوازدهم و سیزدهم از کاشان به نمایندگی مجلسرسید، این گونه اظهار داشت:
«آنچه از احوالات نمایندگان ملت در دنیا دیدم، این است کهنمایندگان، نمایندهی احساسات ملت هستند. همین احساساتملت را نمایندگان در مجلس شورای ملی، اظهار میکنند. بنده وچند نفر از آقایان که تقاضا کردیم هیأت محترم دولت به مجلستشریف بیاورند، برای این بود که به دولت بنمایانیم امروز،احساسات ملت ایران جریحهدار است... ما در این مسأله کاملاًمطمئن از طرف دولت هستیم زیرا خود آقای رییسالوزرا یکیاز مریدهای آقای مدرس بوده و همینطور آقایان وزرا همه بهایشان ارادت داشتند. آقای مدرس از علمای طراز اول و دارایدرجهی اجتهاد بود... مجلس شورای ملی با کمال نفرت وانزجار به این مطلب نگریسته... و به دولت میگوییم که این کاررا با کمال اهمیت تلقی کرده و خیلی جدی دنبال کند.»
● نمایندگان بعد از شهریور ۱۳۲۰ و مدرس
قضاوتها در مورد مدرس، پس از مرگ وی همچنان ادامه دارد. ازاین رهگذر، پس از شهریور سال ۱۳۲۰ برخی نمایندگان به مناسبتسالگرد فوت مدرس از او یاد میکنند که در اینجا از باب نمونه، بهسخنان برخی از آنها میتوان اشاره نمود.
سیدابوالحسن حایریزاده که در دورههای چهارم، پنجم و ششم از یزد و در دورههای پانزدهم، شانزدهم، هفدهم و هجدهم از تهران بهنمایندگی مجلس رسید، در این خصوص چنین اظهار میدارد:
«... هر جماعت و ملتی که زحمات اشخاص فداکارخود رافراموش کند، محکوم به زوال است و حیات ملل در سایهیرجال علم و ادب و قلم و سیف، پاینده و برقرار است. البتهشمشیر، دنبال قلم و قلم دنبال علم و ادب باید باشد و سیفباید مطیع ارادهی صاحبان علم و قلم باشد. باید ملل در سایهیفداکاری رجال علم و ادب و قلم باشد تا ملک و ملل، آتیهینیکو داشته باشد.
مقصود از این مقدمه این است که در ایران، رجال فداکار بودند وهستند که بعضی از آنها، محور سیاست جهان را در سایهیفداکاری خود عوض کردند... ما باید همیشه از رجال فداکار ومخصوصاً از شهدا و بزرگان خود که در علم و تقوا و زهد وشجاعت کمنظیر بودهاند، یادآوری نماییم و عمل آنها درسبزرگی است برای نسلهای آتیه.
چهار روز از سیزده سال فقدان مرحوم سیدحسن مدرس گذشتهاست. این سید بزرگوار که در زهد و تقوا و رشادت و شجاعت وصراحت لهجه و موقعشناسی، کمنظیر بود، حقیقتاً مظلوم بود.چرا؟ زیرا در موقعی با انگلستان دست و پنجه نرم کرد کهانگلستان، فرمانفرمای جهان بود و آمریکا و اتحاد جماهیرشوروی دخالتی در سیاست جهان نداشتند... در آن روز باقرارداد ۱۹۱۹ مخالفت کردن، کار آسانی نبود. سید بزرگوارمخالفت کرد، موفق شد و گرفتار انتقام انگلستان گردید. سیدمبارزه را ادامه داد تا در رمضان ۱۳۵۸ ق مطابق با ۲۶ آبان۱۳۱۷ش در شهر کاشمر از دست رفت.
سید بزرگوار بسیار مظلوم بود، حتی بعد از درگذشت، آقایشیخالاسلام ملایری به دعوی، موضوع را در مجلس طرحنمودند و دولت، مشغول تعقیب پروندهی مدرس شد. به جایاینکه این پرونده در دیوان جنایی مطرح شود، در دیوانکیفرمطرح شد وآقایان قضات میدانستند که تفاوت عمل اززمین تا آسمان است، زیرا که دیوان کیفر، صلاحیت صدور حکماعدام را ندارد.
سید بزرگوار، بسیار مظلوم بود که سیزده سال از رفتن او گذشتو یک مدرسه یا کتابخانه یا میدان یا خیابان به نام اونیست.»
از میان دیگرافرادی که پس از فوت مدرس در مورد او به قضاوتپرداختهاند، به دکتر محمد مصدق میتوان اشاره کرد. اگرچه مصدق درسه دورهی سوم، چهارم و پنجم مجلس، همکار مدرس بود، اما ازجملهی طرفداران وی محسوب نمیشد. با این همه، مصدق در مجلسچهاردهم، هنگام مخالفت با اعتبارنامهی سیدضیاءالدین، تدین و سهیلی،در سخنانی به مناسبت یادبود مدرس اظهار داشت:
«برای خیر این مردم و برای آزادی این جامعه، باید هرگونه فحشو ناسزا بشنوم. مگرنبود که مدرس درهمین مجلس سیلیخورد؟ مگر نه این است که مقام مدرس در این جامعه، به خاطرمشقاتی است که دید؟ مگرنه این است که شربت شهادتچشید؟»
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست