چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا
نامهای شهر مکّه
در جستجوی جای پای ابراهیم و به شوق دیدار با دیار یار، گام بر سرزمینی میگذاری كه خاستگاه وحی و تجلیگاه توحید و سرزمین خاطرههاست. آنجا «مكه» است شهری كه تاریخِ چندین هزار سال تلاش خداجویان و دینباوران و موحدان را در پیشانی دارد. آنجا شهر ابراهیم - ع - و محمد - ص - و علی - ع - است و خانهای را در خود جای داده كه خانه خدا و خانه مردم و خانه تو است و تو در آنجا غریبه نیستی، مسافر نیستی، آنجا وطن تو است، نمازت را تمام بخوان هر چند كمتر از ده روز اقامت كنی. سخن گفتن از نام و نشانِ چنین شهری كه برای مسلمانان آشناست و همواره رو به سوی آن زندگی میكنند و رو به سوی آن میمیرند و روزی پنج بار گرداگرد آن دایرههایی تشكیل میدهند كه گاهی شعاع آن به هزاران كیلومتر میرسد، سخنی زاید به نظر میآید؛ اما اگر بدانیم كه این شهر نامهای متعددی دارد و هر نامی نشانگر گوشهای از عظمت آن و منعكس كننده بُعدی از ابعاد مادی و معنوی آن است، این نیاز در ما پیدا میشود كه در باره این نامها بیندیشیم تا از «اسم» به «مسّما» برسیم و آن شهر ناكجاآبادی را كه فیلسوفان و مصلحان در جستجوی آن به بیهودهسرایی افتادهاند، پیش روی خود داشته باشیم. آشنایی با این نامها با توجه به بارهای عاطفی و فرهنگی و تاریخی گوناگونی كه دارد، ما را در جهت شناخت هر چه بهتر این سرزمین مقدس یاری میكند و امروزمان را با دیروزمان پیوند میدهد و در این آشنایی است كه «مكه» با شكوه تمام رخ مینماید.
اینك ما بر آنیم كه با استفاده از منابع تفسیری، حدیثی، تاریخی و ادبی، نامهای این شهر مقدس را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم و خوانندگان محترم را به دنیایی كه در پشت این نامهاست، ببریم. مكّه این نام معروفترین نام شهر مكه است كه ذكر آن در قرآن كریم هم آمده۱ و به همین جهت، هم مفسران و هم اهل لغت در باره اشتقاق و وجه تسمیه آن بحث و گفتگو كردهاند و به ریشهیابی آن پرداختهاند. برای این واژه، اشتقاقهای متعددی ذكر شده كه هر كدام بیانگر وصفی از اوصاف این شهر میباشد، و ما بعضی از وجوه ذكر شده را میآوریم:
۱) كلمه «مكه» از «مَكَّ، یمك، مكا» مشتق شده كه به معنای هلاك شدن و كم شدن است و این بدان جهت است كه هر ستمگری نظر سوئی به آن شهر داشته باشد سرنوشتی جز هلاك و نابودی نخواهد داشت (نمونهاش داستان اصحاب فیل است). مناسبت دیگر اینكه: هر كس برای زیارت خانه خدا به آن شهر عزیمت كند، گناهان او كم میشود.۲ (حال یا خداوند گناهان پیشین او را میبخشد و یا حالت تقوایی او پیدا میشود كه عامل پرهیز از گناه است).
۲) این كلمه از «مك، یمك، مكا، امتك و تمكك» گرفته شده كه به معنای مكیدن كودك است پستان مادر را (تشابه دو لفظ فارسی و عربی را ببینید) گفتهاند كه این یا به جهت علاقه مردم به این شهر است؛ مانند علاقه كودك به پستان مادر و یا به جهت كم آبی آنجاست كه مردم آب را تا آخرین قطره آن مینوشند.۳ میتوان گفت كه این معنا اشاره به تغذیه روحی و معنوی مردم از این شهر است؛ زیرا كه اینجا خاستگاه وحی و مهبط فرشتگان بوده و نیز حجاج در این شهر همواره به یاد خدا هستند و بر معنویت و تقوایشان افزوده میگردد.
۳) اشتقاق این كلمه از «تمككت العظم» است كه به هنگام درآوردن مغز استخوان گفته میشود و در وجه مناسبت آن خلیل گفته است كه: «مكه وسط زمین است همانگونه كه مغز استخوان در وسط استخوان قرار دارد».۴ شاید بتوان گفت كه اگر این اشتقاق درست باشد منظور این است كه: وقتی حاجی به مكه میرود و اعمال به جا میآورد، خودخواهیها و تعلّقات مادّی را میشكند و به خویشتن خویش میرسد.
۴) مكه از ماده «مك» مشتق شده كه به معنای «جذب» است و این بدان جهت است كه مردم از هر دیار به آن سرزمین جذب میشوند.۵ و به عبارت دیگر مكه مانند مغناطیس كه برادههای آهن را با نظم خاصی به خود جذب میكند، مردم را از همه جا گرد خود میآورد.
۵) این كلمه از «مك» به معنای «ازدحام» گرفته شده؛ زیرا كه مردم از اطراف و اكناف به این شهر میآیند و در آنجا ازدحام میشود.۶
۶) این كلمه از «مكا» مشتق شده كه به معنای صدای نوعی پرنده است؛ زیرا كه در مكه صدای مردم كه خدا را میخوانند بلند است و زمزمه ملكوتی حاجیان در اطراف كعبه همواره به گوش میرسد.۷ این وجه در روایتی از امام رضا - علیهالسلام - نیز آمده است.۸
۷) این كلمه از «مك» به معنای «بسط و گسترش» مشتق شده؛ زیرا كه خداوند كره زمین را از این شهر گسترش داده است و شروع «دحوالأرض» از اینجا بوده است. این وجه در روایتی از امیرالمؤمنین علی - علیهالسلام نقل شده است.۹ (در باره دحوالارض و اینكه از مكه شروع شده به زودی بحث خواهیم كرد).
۸) بعضی از زبانشناسان جدید ایران بر این عقیده اند كه واژه «مكه» ریشه ایرانی دارد و پنداشتهاند كه ریشه مكه «مگهه» به معنای جایگاه ماه بوده است.۱۰ این سخن شبیه سخن سست دیگری است كه گفته شده كلمه «قریش» معرب «كوروش» است!. اینگونه سخنها اجتهاد بیدلیل در لغت است و نباید به آنها توجه نمود. بكّه یكی دیگر از نامهای شهر مكه «بكه» است كه در قرآن مجید آمده: «اِنَّ اَوَّلَ بَیْت وُضِعَ للناس لَلَّذی بَبَكَّهَٔ مباركاً».۱۱ «همانا نخستین خانهای كه برای مردم ساخته شد، خانهای است كه در بكه قرار داده شده و مبارك است». در باره واژه «بكه» از دو نظر باید بحث نود: نخست این كه آیا «بكه» همان «مكه» است یا اینكه از لحاظ مفهومی با هم فرق دارند؟ دوم اینكه ماده اشتقاق «بكه» چیست و مفهوم لغوی آن و تناسبی كه با شهر مكه دارد كدام است؟ در مورد بحث اول میتوان گفت كه «بكه» و «مكه» هر دو یكی است و تنها اختلاف لهجه آنها را به دو صورت درآورده است. و اینكه حرف «میم» به حرف «با» قلب شود، در زبان عربی نمونههای بسیار دارد. اساساً در زبان عربی قلب و ابدال چیز رایجی است. ابن سكّیت سیصد كلمه را به عنوان كلماتی كه در آنها قلب و ابدال شده، ذكر میكند و ابوحیان در شرح تسهیل نقل میكند كه علما گفتهاند: «كمتر حرفی پیدا میشود كه در آن ابدال واقع نشده باشد». و ابن جنّی كه به اشتقاق اكبر قائل است و بسیاری از كلمات عربی را كه به ظاهر كلمات متمایزی هستند، از یك ریشه میداند. او میگوید: «میم» خواهر «با» است.۱۲ وقتی ابن جنی «غدر» و «ختل» را یكی میداند و «غین» را خواهر «خا» و «دال» را خواهر «تا» و «را» را خواهر «لام» میشمارد، دیگر استبعادی ندارد كه در یك كلمه «میم» به «با» بدل شود. همانگونه كه گفتیم در لغات عربی بدل شدن میم به با مثالهایی دارد مانند این كلمات: «لازم = لازب» ، «دائم = دائب»، «راتم = راتب». و میتوان گفت كه مخرج این دو حرف چنان به هم نزدیك است كه ابدال یكی بر دیگری غریب به نظر نمیرسد. مخصوصاً وقتی كه شخص دماغش گرفته باشد «میم» را «با» تلفظ میكند؛ زیرا مخرج هر دو حرف لبهای انسان است كه به هم میچسبند، تنها تفاوت در این است كه میم غنّه دارد ولی با غنّه ندارد. زمخشری میگوید: بكّه همان مكه است. مكه و بكه دو لغت هستند به یك معنا؛ مانند «نبیط» و «نمیط» كه اسم محلی است در دهناء. و امر راتب و راتم و حمی مغمطه و مغبطه (تب دائم). سپس نظر دیگران را نقل میكند كه میان مكه و بكه تفاوت قائلند۱۳ (به شرحی كه خواهد آمد). فخر رازی و ابن منظور نیز همین نظر را دارند و هر دو را یكی میدانند.۱۴ همچنین سیوطی گفته است: بكّهٔ لغتی در مكه است.۱۵ در مقابل این نظریه كه بكه و مكه از لحاظ مفهوم یكی هستند و هر دو نام آن شهر است، نظریههای دیگری است كه میان دو كلمه فرق گذاشتهاند و آنها را یكی نمیدانند. این نظریات در كتب تفسیری و لغوی ذكر شده و معمولاً قائل آنها مشخص نیست.
۱) بكه اسم محل بیت است و مكه اسم تمام شهر۱۶ در روایتی كه از امام صادق - علیهالسلام آمده است كه بكه موضع بیت است و مكه خود شهر.۱۷
۲) بكه اسم مسجدالحرام و مكه اسم شهر است؛ زیرا كه بكه به معنای ازدحام است (چنانكه خواهد آمد) و ازدحام تنها در مسجد است.۱۸
۳) عكس قول قبلی گفتهاند مكه اسم مسجد است و بكه اسم شهر، به این دلیل در آیه شریفه كه پیش از این نقل كردیم آمده است كه بیت در «بكه» واقع شده است.۱۹
۴) بكه اسم منطقهای است میان دو كوه مكه كه مردم در حال طواف در آنجا ازدحام میكنند.۲۰
۵) بكّه وسط مكه است و مكه همه شهر را شامل میشود.۲۱
۶) بكّه اسم محل طواف است و مكه همه شهر.۲۲این بود نظریاتی كه در مورد فرق میان دو واژه «بكه» و «مكه» به آن دست یافتیم و چنین مینماید كه بعضی از این نظریات با بعضی دیگر قابل تطبیق و تداخل است. بحث دومی كه درباره كلمه «بكه» وجود دارد، اشتقاق این كلمه است كه دو احتمال داده شده: اول: «بكه» از «بكّ و یبك» مشتق است كه به معنای شكستن نخوت ستمگران است و به شهر، مكه از آن جهت گفتهاند كه گردنهای ستمگرانی كه در آنجا ظلم و الحاد كنند شكسته میشود و به آنها مهلت داده نمیشود.۲۳ دوم: بكّه از «بكّ، یبك» گرفته شده كه به معنای ازدحام است؛ چون در مسجدالحرام ازدحام جمعیت وجود دارد.۲۴ این دو وجهی كه در مورد اشتقاق كلمه «بكه» بیان شد در اكثر كتب لغت آمده و علاوه بر آن در روایاتی كه از طریق شیعه و سنی وارد شده است همین دو وجه را میبینیم.۲۵ ام القری شهر مقدس مكه، امالقری نیز نامیده میشود.این نام برای این شهر، در دو آیه از قرآن مجید اطلاق شده است: «لتنذر ام القری و من حولها»۲۶ «(خطاب به پیامبر:) تا انذار كنی امالقری و كسانی را كه در اطراف آن هستند». امالقری به معنای مادر آبادیها است و اشاره به مركزیّت و اصالت شهر مقدس مكه در مقایسه با شهرها و آبادیهای دیگر است. اكنون باید دید كه این شهر از چه نوع ویژگی برخوردار است كه شایستگی چنین نامی را یافته است؟ از روایاتی كه در باره خلقت زمین و یا در تفسیر آیه ۱۹۶ از سوره آل عمران (كه گذشت) و یا در تفسیر آیه شریفه: «والأرض بعد ذلِك دحیها»۲۷ وارد شده است، چنین استفاده میشود كه در آغاز آفرینش آسمانها و زمین، روی زمین را آب و یا كف آب گرفته بود و نخستین محلی كه از زیر آب بیرون آمد محل بیتالحرام بود و خشكیهای زمین از آنجا گسترش پیدا كرد. از این موضوع در روایات به «دحوالارض» تعبیر شده است. امام صادق - علیهالسلام فرمود: وقتی خداوند اراده كرد كه زمین را خلق كند، به بادها دستور داد كه روی آب وزیدند آنگاه موج به وجود آمد و سپس تبدیل به كف شد خداوند آنها را در موضع بیت جمع نمود و كوهی از كف به وجود آمد آنگاه زمین را از زیر آن گسترش داد و این است معنای سخن خداوند: «ان اول بیت وضع للناس...» و «و الأرض بعد ذلك دحیها».۲۸ به گفته دانشمندان در یكی از دورانهایی كه بر كره زمین گذشته است بارانهای سیلابی سطح كره زمین را فراگرفته سپس آبها به تدریج فرو نشسته و در نقاط پست زمین قرار گرفتهاند و خشكیها و قارهها به تدریج از زیر آب سربرآوردهاند. احتمال اینكه مسأله دحوالأرض كه در روایات ما آمده اشاره به این دوران باشد، احتمال بعیدی نیست. طبق این روایات نخستین نقطهای كه سر از زیر آب درآورده سرزمین مكه بوده و سپس این حالت در نقاط دیگر زمین گسترش یافته است. البته لازمه مطلب این است كه در آن زمان سرزمین مكه بلندترین نقطه روی زمین بوده است و این از نظر زمینشناسی هیچگونه اشكالی ندارد؛ زیرا جابهجایی پستیها و بلندیهای زمین و انتقال قارهها امری مسلّم و پذیرفته شده است. با توجه به مطالب بالا میتوان گفت كه علت نامیده شدن شهر مكه به «امالقری» همان دحوالارض است كه از این سرزمین آغاز گردیده است. علاوه بر وجهی كه گفتیم وجوه دیگری هم برای این نامگذاری گفته شده به این شرح:
▪ مكه وسط زمین است.
▪ مكه قبله مردم است و مردم شهرهای دیگر رو به سوی آن دارند.
▪ مكه از لحاظ عظمت و قداست مهمترین شهر روی زمین است.
▪ مكه پناهگاه مردم شهرهای دیگر است و مردم در آنجا لطف و رحمت الهی را امید دارند.۲۹
بلد الأمین از نامهای معروف مكه كه بیانگر احترام فوقالعاده و قداست بیش از حد این سرزمین مقدس است، نام «بلدالأمین» میباشد. این نام به همین صورت در قرآن كریم آمده و مورد قسم و سوگند الهی واقع شده است: «والتین و الزیتون و طور سینین و هذالبلد الأمین».۳۰ «سوگند به انجیر و زیتون و سوگند به طور سینا و این شهر امن (بلدالامین)». بدون شك منظور از بلدالامین در این آیه، شهر مكه است؛ زیرا كه سوره تین در مكه نازل شده. از آن گذشته، در آیات دیگری از قرآن نیز، محل امن بودن مكه و حرم به روشنی بیان شده است. «اولم نمكّن لهم حرماً آمنا»۳۱ «آیا آنها را در حرمی كه محل ایمنی است مكان ندادیم؟» «و من دخله كان آمنا»۳۲ «هر كس داخل آن (مكه) شود در امان خواهد بود». اینكه خداوند شهر مكه را سرزمین صلح و آرامش و جایگاه امن و آسودگی قرار داده، از بركت دعای حضرت ابراهیم - ع - بنیانگذار كعبه است كه از خداوند چنین درخواست نموده است: «واذ قال ابراهیم ربّ اجعل هذا البلد آمنا»۳۳ هنگامیكه ابراهیم گفت: خدایا! این شهر را محل امن قرار بده و بدینگونه خداوند مكه و حرم را محل امنیت و آرامش خاطر برای همه حتی مجرمان و گنهكاران قرار داده و هیچكس را نباید و در آنجا آزار و اذیت كرد هر چند جنایتی را مرتكب شده و یا حدی برگردن او باشد و در آن سرزمین مقدس امنیت همگان حتی حیوانات و وحوش تضمین شده است.
البته باید توجه داشت كه تنها امنیت آن دسته مجرمان تضمین شده كه جرم آنها در خود حرم واقع نشود، اما كسی كه احترام حرم را حفظ نكند، دیگر حرمتی برای او نیست و میتوان او را در همانجا مجازات نمود. در این زمینه روایات بسیاری از حضرات معصومین - علیهمالسلام وارد شده كه به عنوان نمونه به ذكر دو روایت تبرّك میجوئیم:
۱) «عن معاویهٔ بن عمار قال: سألت ابا عبدالللَّه - علیهالسلام - عن رجل قتل رجلا فی الحِلّ ثم دخل الحرم. فقال: لایقتل لایطعم و لایسقی و لا یباع و لایؤذی حتی یخرج من الحرم فیقام علیه الحد. قلت: فماتقول فی رجل قتل فیالحرم او سرق؟ قال: یقام علیه الحد فی الحرم صاغراً لأنه لم یر للحرم حرمهٔ».۳۴ راوی میگوید: از امام صادق - علیهالسلام - در باره كسی كه در بیرون حرم مردی را كشته و سپس داخل حرم شده، پرسیدم، امام فرمود: «كشته نمیشود ولی به او غذا و آب نمیدهند و معامله نمیكنند و مورد اذیت هم قرار نمیگیرد تا اینكه از حرم خارج شود كه در این هنگام حد بر او جاری میشود». گفتم: در باره مردی كه در خود حرم مرتكب قتل یا سرقت شده چه میفرمائی؟ امام فرمود: «در خود حرم بر چنین شخصی ذلیلانه حد جاری میشود؛ زیرا كه او حرمت حرم را رعایت نكرده است».
۲) عن ابی عبداللَّه - علیهالسلام - «مَنْ دَخَلَ الْحَرَمَ مِنَ النّاسِ مُسْتَجیراً بِهِ فَهُوَ آمِنٌ وَ مَنْ دَخَلَ الْبَیْتَ مُسْتَجیراً بِهِ مِنَ الْمُذْنِبینَ فَهُوَ آمِنٌ مِنْ سَخَطِ اللَّهِ وَ مَنْ دَخَلَ الْحَرَمَ مِنَ الْوَحْشِ والسِّباعِ وَالطَّیْر فَهُوَ آمِنٌ مِنْ اَنْ یهاجَ اَوْ یؤذِیَ حَتّی یَخْرُجَ مِنَالْحَرمِ».۳۵ امام صادق - علیهالسلام - فرمود: «هر كس داخل حرم شود در حالی كه به آنجا پناهنده شده، او در امان است. و هر كس از گنهكاران داخل بیت شود در حالی كه به آنجا پناهنده شده، او از غضب خداوند در امان است. و هر حیوانی از وحوش و درندگان و پرندگان داخل حرم شود، در امان است و نباید آنها را رم داد یا اذّیت كرد تا از حرم بیرون روند». بطوریكه ملاحظه میفرمائید در روایات اخیر، برای حرم الهی سه نوع امنیّت ذكر شده است:
▪ امنیت از مجازات برای مجرمانی كه به حرم پناهنده شوند.
▪ امنیت از عذاب الهی برای گنهكاران.
▪ امنیت برای حیواناتی كه داخل حرم شوند.
این حكم با استناد به آیات و روایاتی كه بعضی از آنها ذكر شد، میان فقهای شیعه اجماعی است و همه به آن فتوا دادهاند. محقق حلی میگوید: «برای كسی كه به حرم پناهنده شده حدّ جاری نمیشود بلكه از لحاظ غذا و آب در مضیقه قرار میگیرد تا از حرم خارج شود. اما كسی كه در داخل حرم كاری را انجام دهد كه موجب حد است، حد جاری میشود».۳۶ شهید ثانی در شرح این فقره از كلام محقق میگوید: «كسی كه مرتكب عملی شده موجب حدّ است و سپس به حرم پناه برد. نمیتوان در حرم بر او حد جاری كرد؛ زیرا حرم احترام دارد و خداوند فرمود: «و من دخله كان آمنا» «كسی كه داخل حرم شد در امان است. ولی در غذا و آب در مضیقه قرار داده میشود و بیشتر از آنچه كه رمق او را حفظ كند در اختیار او گذاشته نمیشود و با او رفتاری میشود كه تحمّل آن عادتاً ممكن نیست تا از حرم خارج و حد بر او جاری گردد...» سپس اضافه میكند كه: «بعضیها حرم پیامبر و ائمه - علیهمالسلام - را بر حرم الهی ملحق كردهاند كه دلیلی بر آن پیدا نشد».۳۷ مشابه همین سخنان را صاحب جواهر نیز دارد.۳۸ آری خداوند شهر مكه را خانه امن خود قرار داده و خونریزی در آن را حرام كرده است و برای همین بود كه امام حسین - علیهالسلام در سال ۶۰ هجری كه تا روز ترویه در مكه بود وقتی احساس نمود كه مأموران یزید قصد جان او كردهاند و در حرم الهی خون او را خواهند ریخت، برای حفظ حرمت حرم، حج خود را ناتمام گذاشت و یك روز پیش از عرفه از مكه خارج شد. نامهای دیگر برای شهر مكه علاوه بر نامهایی كه ذكر كردیم، نامهای دیگری نیز در بعضی از كتابها آمده كه معروفیت ندارند و امروز كسی مكه را با آن نامها نمیشناسد ولی جهت تتمیم فائده، عناوین آنها را در زیر میآوریم:
▪ صلاح
▪ قادس
▪ نسّاسه
▪ عرش
▪ مقدسه
▪ ناسه
▪ باسه
▪ ام رحم
▪ حاطمه
▪ رأس كوثی
▪ مُعاد
▪ مُذهب.۳۹
یعقوب جعفری
پاورقیها:
۱ - سوره فتح آیه ۲۴ .
۲ - راغب اصفهانی: المفردات، ص ۴۹۱ - طریحی: مجمعالبحرین ، ج ۵ ، ص ۲۸۹ - تاجالعروس ، ج ۷ ، ص ۱۷۹ .
۳ - ابن منظور: لسان العرب، ج ۱۰ ، ص ۴۹۱ - تاجالعروس، ج ۷ ، ص ۱۷۹ .
۴ - المفردات، ص ۴۹۱ .
۵ - یاقوت: معجمالبدان، ج ۵ ، ص ۱۸۲ - تاجالعروس ، ج ۷ ، ص ۱۷۹ .
۶ - معجمالبلدان، ج ۵ ، ص ۱۸۱ .
۷ - همان، ص ۱۸۲ .
۸ - بحارالانوار، ج ۹۹ ص ۷۷ .
۹ - بحارالانوار، ج ۹۹ ، ص ۸۵ .
۱۰ - دكتر خزائلی: اعلام قرآن، ص ۵۸۶ .
۱۱ - آل عمران: ۹۶ .
۱۲ - دكتر صبحی صالح: دراسات فی فقه اللغهٔ، ص ۲۱۳ - ۲۱۵ .
۱۳ - زمخشری: تفسیر كشاف، ج ۱ ، ص ۳۸۶ ، و نظیر آن است: بیضاوی انوار التنزیل، ج ۱ ، ص ۱۷۲ .
۱۴ - فخر رازی: تفسیر كبیر، ج ۸ ، ص ۱۵۷ - ابن منظور: لسان العرب، ج ۱۰ ، ص ۴۰۲ .
۱۵ - سیوطی: تفسیر الجلالین، ص ۹۵ .
۱۶ - راغب اصفهانی: المفردات ، ص ۵۵ - تاج العروس، ج ۷ ، ص ۱۱۱ .
۱۷ - تفسیر صافی، ج ۱ ، ص ۲۳۰ .
۱۸ و ۱۹ - تفسیر فخر رازی، ج ۸ ، ص ۱۵۷ .
۲۰ - زبیدی: تاج العروس ج ۷ ، ص ۱۱۱ .
۲۱ - راغب اصفهانی: المفردات ص ۵۵ .
۲۲ - همان .
۲۳ - زمخشری: اساسالبلاغه ص ۴۸ .
۲۴ - ابن منظور: لسان العرب ج ۱۰ ، ص ۴۰۲ - و نیز رجوع شود به: معجم ما استعجم ج ۱ ص ۲۶۹ .
۲۵ - تفسیر صافی ج ۱ ، ص ۳۳۰ - بحارالانوار، ج ۹۹ ص ۸۵ - تفسیر طبری ، ج ۴ ، ص ۹ .
۲۶ - سوره انعام آیه ۹۲ و سوره شوری آیه ۷ .
۲۷ - نازعات: ۳۰ .
۲۸ - روضهٔ المتقین، ج ۴ ، ص ۵ .
۲۹ - رجوع شود به: معجمالبلدان، ج ۱ ، ص ۲۵۴ و لسانالعرب، ج ۱۲ ، ص ۳۲ .
۳۰ - تین: ۲ - ۱ .
۳۱ - قصص: ۵۷ .
۳۲ - آل عمران: ۹۱ .
۳۳ - ابراهیم: ۳۸ .
۳۴ - وسائلالشیعه، ج ۹ ، ص ۳۳۶ .
۳۵ - همان، ص ۳۳۹ .
۳۶ - شرایعالاسلام، افست چاپ سنگی، ص ۳۴۷ .
۳۷ - مسالك الافهام، ج ۲ ، ص ۳۴۲ .
۳۸ - جواهر الكلام، ج ۴۱ ، ص ۳۴۵ .
۳۹ - رجوع شود به: مجمعالبحرین، ج ۵ ، ص ۲۸۹ . - معجمالبلدان، ج ۵ ، ص ۱۸۲ و موسوعهٔ العتبات المقدسه، ج ۲ ، ص ۱۳ . البته دو نام بسّاسه وام رحم هم در حدیث آمده: بحارالانوار، ج ۹۹ ، ص ۷۷ .
پاورقیها:
۱ - سوره فتح آیه ۲۴ .
۲ - راغب اصفهانی: المفردات، ص ۴۹۱ - طریحی: مجمعالبحرین ، ج ۵ ، ص ۲۸۹ - تاجالعروس ، ج ۷ ، ص ۱۷۹ .
۳ - ابن منظور: لسان العرب، ج ۱۰ ، ص ۴۹۱ - تاجالعروس، ج ۷ ، ص ۱۷۹ .
۴ - المفردات، ص ۴۹۱ .
۵ - یاقوت: معجمالبدان، ج ۵ ، ص ۱۸۲ - تاجالعروس ، ج ۷ ، ص ۱۷۹ .
۶ - معجمالبلدان، ج ۵ ، ص ۱۸۱ .
۷ - همان، ص ۱۸۲ .
۸ - بحارالانوار، ج ۹۹ ص ۷۷ .
۹ - بحارالانوار، ج ۹۹ ، ص ۸۵ .
۱۰ - دكتر خزائلی: اعلام قرآن، ص ۵۸۶ .
۱۱ - آل عمران: ۹۶ .
۱۲ - دكتر صبحی صالح: دراسات فی فقه اللغهٔ، ص ۲۱۳ - ۲۱۵ .
۱۳ - زمخشری: تفسیر كشاف، ج ۱ ، ص ۳۸۶ ، و نظیر آن است: بیضاوی انوار التنزیل، ج ۱ ، ص ۱۷۲ .
۱۴ - فخر رازی: تفسیر كبیر، ج ۸ ، ص ۱۵۷ - ابن منظور: لسان العرب، ج ۱۰ ، ص ۴۰۲ .
۱۵ - سیوطی: تفسیر الجلالین، ص ۹۵ .
۱۶ - راغب اصفهانی: المفردات ، ص ۵۵ - تاج العروس، ج ۷ ، ص ۱۱۱ .
۱۷ - تفسیر صافی، ج ۱ ، ص ۲۳۰ .
۱۸ و ۱۹ - تفسیر فخر رازی، ج ۸ ، ص ۱۵۷ .
۲۰ - زبیدی: تاج العروس ج ۷ ، ص ۱۱۱ .
۲۱ - راغب اصفهانی: المفردات ص ۵۵ .
۲۲ - همان .
۲۳ - زمخشری: اساسالبلاغه ص ۴۸ .
۲۴ - ابن منظور: لسان العرب ج ۱۰ ، ص ۴۰۲ - و نیز رجوع شود به: معجم ما استعجم ج ۱ ص ۲۶۹ .
۲۵ - تفسیر صافی ج ۱ ، ص ۳۳۰ - بحارالانوار، ج ۹۹ ص ۸۵ - تفسیر طبری ، ج ۴ ، ص ۹ .
۲۶ - سوره انعام آیه ۹۲ و سوره شوری آیه ۷ .
۲۷ - نازعات: ۳۰ .
۲۸ - روضهٔ المتقین، ج ۴ ، ص ۵ .
۲۹ - رجوع شود به: معجمالبلدان، ج ۱ ، ص ۲۵۴ و لسانالعرب، ج ۱۲ ، ص ۳۲ .
۳۰ - تین: ۲ - ۱ .
۳۱ - قصص: ۵۷ .
۳۲ - آل عمران: ۹۱ .
۳۳ - ابراهیم: ۳۸ .
۳۴ - وسائلالشیعه، ج ۹ ، ص ۳۳۶ .
۳۵ - همان، ص ۳۳۹ .
۳۶ - شرایعالاسلام، افست چاپ سنگی، ص ۳۴۷ .
۳۷ - مسالك الافهام، ج ۲ ، ص ۳۴۲ .
۳۸ - جواهر الكلام، ج ۴۱ ، ص ۳۴۵ .
۳۹ - رجوع شود به: مجمعالبحرین، ج ۵ ، ص ۲۸۹ . - معجمالبلدان، ج ۵ ، ص ۱۸۲ و موسوعهٔ العتبات المقدسه، ج ۲ ، ص ۱۳ . البته دو نام بسّاسه وام رحم هم در حدیث آمده: بحارالانوار، ج ۹۹ ، ص ۷۷ .
منبع : فصلنامه الکترونیکی میقات حج
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست