پنجشنبه, ۱۳ دی, ۱۴۰۳ / 2 January, 2025
مجله ویستا
برنج تلخ - Riso Amaro
سال تولید : ۱۹۴۸
کشور تولیدکننده : ایتالیا
محصول : لوکس فیلم
کارگردان : جوزپه د سانتیس
فیلمنامهنویس : کورادو آلوارو، کارلو لیتزانی، کارلو موسو، ایوو پریلی، جانی پوچینی و د سانتیس، برمبنای داستانی نوشته د سانتیس و لیتزانی.
فیلمبردار : اتللو مارتلی.
آهنگساز(موسیقی متن) : گوفردو پتراسی.
هنرپیشگان : ویتوریو گاسمن، سیلوانا مانگانو، دوریس دولینگ، راف والونه، چکو ریسونه، نیکو پپه و لیاکورلی.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۰۸ دقیقه.
"والتر" (گاسمن)، سارق حرفهای، و دوستش "فرانچسکا" (دولینگ) ناگزیر میشوند در شالیزارهای دره پو خود را مخفی کنند. "سیلوانا" (مانگانو)، دختری برنجکار و مألوف بهعادتهای روستائی، که به ماهیت "والتر" و دختر همراهش پی برده، سعی میکند تا به هر ترفندی که شده مال مسروقه او را از چنگش بیرون بکشد، اما در درگیری مسلحانه میان محبوبش ـ "مارکو" (والونه) ـ "والتر"، کشته میشود...
٭ طرح داستانی فیلم در فصل برنجکاری پیش میرود و در نخستین بخش ان، د سانتیس بر محیطی که زنان برنجکار در آن پرورده شدهاند و دلبستگیهای آنان تأکید میکند تاسختیەای کار در شالیزارهای و چپاول نیروی ارزان انسانی را برجستهتر کرده باشد. اما آرامآرام کیفیت مستندگونه روایت، شکل گرفته صهای پرپیچ و تاب و آبورنگ انباشته از هیجان، مصیبت، جنایت و مکافات را به خوبی میگیرد، که سرانجام با یک تعارض دراماتیک به پایان میرسد. موفقیت تجاری فیلم در کشورهای دیگر نیز ادامه یافت و نانگانو ـ مدل سابق ۱۹ ساله ـ و والونه به شهرت جهانی رسیدند.
برنج تلخ
فیلم برنج تلخ که فیلمی دیدنی و قابل ملاحظه است در ۱۹۴۸ توسط جوزیپ دوسانتیس [جوزپه د سانتیس] کارگردان جوان ایتالیائی تهیه شد، از آثار مکتب نئورالیزم میباشد و ما برای اینکه بهتر درباره آن بحث کنیم لازم است مقدمهای درباره مشخصات این مکتب مهم سینمائی ذکر بنمائیم.
پس از پاشیده شدن بساط موسولینی و ورود سربازان متفقین مخصوصاً آمریکائیها، ایتالیای ویران، ایتالیای گرسنه فریاد دردناکی را که مدتها از ترس "پیشوا" در دل نهفته بود آشکار کرد و در جراید و مطبوعات و سینمای ملی خود آنرا منعکس ساخت منتها چون جنبه احتماعی هنر سینما با مصالح و عناصر بصری که دارد بیشتر میتواند احساساتی راعیان سازد لذا این شکایت دلخراش بیش از همه جا روی پرده سینما آشکار شد و ساکنین این شبه جزیره از لمباردی تا کالابر آنچه را درباره رژیم موسولینی و اشغال هیتلر و سپس متفقین در درون داشتند نشان دادند.
رم، شهر بیدفاع نخستین فیلم بزرگ این مکتب است. وضع رم و مقاومت دلیرانه مردم آنرا در مقابل سپاهیان آلمانی میبینیم. در تمام مدتی که آثار جنگ در ایتالیا باقی بود این مکتب ادامه داشت و آخرین فیلم بزرگی که از آن بهخاطر داریم و متأسفانه هنوز بایران نیامده دو قاز امیدواری [دو شاهی امید] است باتوجه ببهترین فیلمهای این مکتب مثل دزد دوچرخه [دزدان دوچرخه]، شکار فجیع [شکار فاجعهآمیز]، معجزه در میلان، پائیزا و غیره... آنچه که کارگردانان و سناریونویسهای متعلق باین مکتب در فیلمهای خود بهوجود آوردهاند بحث درباره اجتماع حاضر و نکات متعلق در فیلمهای خود بهوجود آوردهاند بحث درباره اجتماع حاضر و نکات متعلق بدانست. سعی کردهاند چهره کریه این اجتماع را بدون آرایش و پیرایش که در هالیوود معمول است نشان دهند و برعکس گرامر و دستوری که در سناریونویسی آمریکا رایج است اجتماع بهشتی نیست که در آن "Cow - Boy"ها دختران زیبا را از کابارههای "Far - West" میربایند و یا افسران جوان ارتش فدرال، سرخپوستان تیرهروز را قتل و عام میکنند بلکه جهنمی است که در آن در اوقات پس از جنگ بچهها از کار شرافتمندانه بدزدی و قاچاقچیگری منتقل میگردند. نویسندگان و کارگردانان فیلمهای بزرگ این مکتب اعجاز فیلم ببهترین طرزی جراحات پرچرک اجتماعی را که در آن زندگانی میکنند ترکانیدند.
اما برنج تلخ. این فیلم چنانچه در تمام طول خود به اصول سینمای وفادار میماند بدون شک یکی از پرمغزترین فیلمهای آن میگردید اما افسوس که داستان آن در حالی نیمه فیلم جنبه اجتماعی و عمومی خود را رها کرده و جبنه فردی و خصوصی پیدا میکند. بیجارهای برنج، بیجارکارها و همدردی آنان با هم، شرایط سخت کار در مزارع برنج ناگهان جای خود را بیک درام عشقی خصوصی که نمیتواند جز برای عدهای معدود نفعی جهت اجتماع داشته باشد، میسپارد.
در لمباردی بعد از جنگ، دختران از هر سو و گوشه ایتالیا بدانجا میآیند تا کاری در مزارع برنج پیدا کنند و بعداً با یک توشه شش یا هفت کیلو برنج بخانههایشان مراجعت نمایند. اما با پیدا شدن "والتر" یا بقولی دیگر "باقر" و مقابل شدن او با "سیلوانا ـ پروانه" "مارکو ـ مسعود" از اهالی اهواز! و ناکامی "فرانچسکا ـ فرووزنده" در عشق اولش، برنج و برنجکاری و برنجکار منتقی میشوند و گوئی ایندسته زن و مرد برای تأمین حیات و بدست آوردن توشه زندگی بدینجا آمدهاند، بلکه صرفاً برای یافتن عاشق و معشوقه بهطرف لمباردی هجومآور شدهاند. چنانچه بعد از سه ربع نمایش این فیلم تماشاچی متوجه میشود که برنج بهانهای بیش نیست.
از طرفی نمیتوان ادعا کرد که دو سانتیس ضعفی بخرج داده برای اینکه فیلم دیگر او بنام شکار فجیع یک اثر کامل مکتب نئورالیزم است. پس احتمالاً میتوان حدسیات زیر را زد:
وی تحت تأثیر دو نوع توقع تهیهکننده فیلم یعنی دینو دولورانتیس (د لورنتیس) واقع شده.
۱. چون در سال قبل از فیلمبرداری برنج تلخ، فیلم آمریکائی جدال در آفتاب موفقیتی کسب کرده بود و با در نظر داشتن این نکته که تهیه کنندگان اول ارزش تجارتی فیلم را در نظر میگیرند پس از این تهیه کننده ایتالیائی هم خواسته بود نکتهای نظیر جدال در آفتاب را در برنج تلخ جا دهد تا شاید فیلمش در آمریکا هم فروش بنماید.
۲. چون از ابتدا فیلمبرداری دولورانتیس تعلق خاطری سخت به سیلوانا مانگانو پیدا نمود که لاجرم منجر بازدواج آن دو شد وی خواست محبوبه خود را از صف عدهای برنج کار عادی بیرون آورده و در ردیف اول پرسناژها جای دهد تا وی را به اصطلاح "لانسه" هم کرده باشد و باید انصافاً گفت که این فیلم در جهان هم عایدی سرشاری کسب نموده و هم سیلوانای زیبا معروف گردید. در هر حال این برنج چنانچه برای برنجکاران تلخ بود برای آقای دولورانتیس شیرینتر از شیرین بود.
و اما رویهمرفته این نتیجه را باید گرفت که فیلم برنج تلخ فیلمی است دیدنی و مخصوصاً توصیه میکنم فیلمسازان و رژیسوران ادعائی ما که بنا به یک عادت منسوخ شده در تآتر مدرن، آکتورهای خود را وا میدارند که قدمهای شمرده برداشته و کلمات مقطع گویند این فیلم را چندبار مشاهده نمایند و از کلهشان این فکر واهی را بیرون ریزند که: "سینما یدککش تآتر بوده و برای تهیه یک فیلم لازم است از وسائل تآتر و بازیگران آن صددرصد استفاده گردد".
مکتبنئورالیزم ایتالیائی یکبار دیگر ثابت کرد که دوربین فیلمبرداری همانطور که استودیو را ترک کرده و به سراغ دکور واقعی و مناظر طبیعی میرود دلیلی هم ندارد که از آکتور طبیعی استفاده نکند. استادان این مکتب کوچکترین مشکلی راکه در این مورد وجود داشت از بین بردند و به ثبوت رسید کسانی که فقط از تآتر سرشته دارند بدرد سینمای حقیقی نمیخورند، چنانچه آنهائی هم که ترتیب سینمائی یافتهاند یک تآتر واقع بیهیچوجه نمیتواند از وجودشان استفاده کند.
و اما دوبلاژ این فیلم بفارسی
برنج تلخ نخستین فیلم مکتب نئورآلیست است که شش سال بعد از تهیه آن بکشور ما آمده و حقیقتاً باید از مؤسسه "داریوش فیلم" سپاسگزاری کرد که برای مدتی یک پرده سینما را از چنگال مبتذل فیلمهای هالیوود در آورده و به یک فیلم دیدنی اروپائی میدهد.
من شخصاً این خدمت داریوش فیلم را به خدمتی که وی برای دوبلاژ این فیلم انجام داده ترجیح میٔهم برای اینکه بدون شک یک قدم مثبت برای بالا بردن سطح فرهنگ سینمائی در ایران برداشته شده، ولی راجع به دوبلاژ آن این جنبه هم میتواند استثنائاً در شرایط فعلی خدمتی قابل توجه انجام دهد و آن اینستکه نوارهای سینمائی ناطق فارسی که در ایران تهیه میشود و عده سینمارو را در سالهای اخیر بالا آورده اگرچه در این اواخر بواسطه ابتذال و بیمعنی بودن این نوارهای سینمائی از تعداد مشتریان سینما، بهطرز فاحشی کاسته میشد فیلم دوبلاژ این رقم را اگر بالا نبرد نخواهد گذارد پائین بیاید. از طرف دیگر در مقابل فیلمهای فارسی معیار و محکی شدید ایجاد خواهد کرد. در نتیجه نوار عکس متحرکسازان ما مجبور خواهد شد در مقابل رقیب خطرناک سطح هنری و فنی فیلمهای خود را بالاتر ببرند و چنانچه هم صلاحیت ندارند سایه خود را از سر سینمای جوان ملی کم سازند و بدین طریق روزنه امیدی بازگردد.
و اما وظیفه مؤسسه داریوش فیلم در آینده: مسئولین دوبلاژ این مؤسسه باید سعی کنند ترجمههای خود را بهتر آماده سازند مخصوصاً با اختلاف شدید که از لحاظ حرکات لبها بین زبانهای لاتین و زبان ما موجود است بایستی در واقع ترجمههای آنان تنها ادبی نبوده بلکه فنی هم باشد. سخنگویان فارسی بتوانند کلمات خود را با حرکات لباسپرسناژهای فیلم چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی وفق دهند. ثانیاً سعی نمایند من بعد اسامی راتغییر ندهند برای اینکه این اقدام یک محیط جعلی و نادرست در اطراف پرسناژها بهوجود میآورد که فوقالعاده زننده است. ضمناً ما آرزومندیم که این مؤسسه کار خود را با در نظر گرفتن تحول ادامه داده و سعی کند فیلمهای خوبی را بفارسی دوبله نموده به ایران بفرستد.
(دکتر هوشنگ کاوسی ـ فروردین ۱۳۳۳)
کشور تولیدکننده : ایتالیا
محصول : لوکس فیلم
کارگردان : جوزپه د سانتیس
فیلمنامهنویس : کورادو آلوارو، کارلو لیتزانی، کارلو موسو، ایوو پریلی، جانی پوچینی و د سانتیس، برمبنای داستانی نوشته د سانتیس و لیتزانی.
فیلمبردار : اتللو مارتلی.
آهنگساز(موسیقی متن) : گوفردو پتراسی.
هنرپیشگان : ویتوریو گاسمن، سیلوانا مانگانو، دوریس دولینگ، راف والونه، چکو ریسونه، نیکو پپه و لیاکورلی.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۰۸ دقیقه.
"والتر" (گاسمن)، سارق حرفهای، و دوستش "فرانچسکا" (دولینگ) ناگزیر میشوند در شالیزارهای دره پو خود را مخفی کنند. "سیلوانا" (مانگانو)، دختری برنجکار و مألوف بهعادتهای روستائی، که به ماهیت "والتر" و دختر همراهش پی برده، سعی میکند تا به هر ترفندی که شده مال مسروقه او را از چنگش بیرون بکشد، اما در درگیری مسلحانه میان محبوبش ـ "مارکو" (والونه) ـ "والتر"، کشته میشود...
٭ طرح داستانی فیلم در فصل برنجکاری پیش میرود و در نخستین بخش ان، د سانتیس بر محیطی که زنان برنجکار در آن پرورده شدهاند و دلبستگیهای آنان تأکید میکند تاسختیەای کار در شالیزارهای و چپاول نیروی ارزان انسانی را برجستهتر کرده باشد. اما آرامآرام کیفیت مستندگونه روایت، شکل گرفته صهای پرپیچ و تاب و آبورنگ انباشته از هیجان، مصیبت، جنایت و مکافات را به خوبی میگیرد، که سرانجام با یک تعارض دراماتیک به پایان میرسد. موفقیت تجاری فیلم در کشورهای دیگر نیز ادامه یافت و نانگانو ـ مدل سابق ۱۹ ساله ـ و والونه به شهرت جهانی رسیدند.
برنج تلخ
فیلم برنج تلخ که فیلمی دیدنی و قابل ملاحظه است در ۱۹۴۸ توسط جوزیپ دوسانتیس [جوزپه د سانتیس] کارگردان جوان ایتالیائی تهیه شد، از آثار مکتب نئورالیزم میباشد و ما برای اینکه بهتر درباره آن بحث کنیم لازم است مقدمهای درباره مشخصات این مکتب مهم سینمائی ذکر بنمائیم.
پس از پاشیده شدن بساط موسولینی و ورود سربازان متفقین مخصوصاً آمریکائیها، ایتالیای ویران، ایتالیای گرسنه فریاد دردناکی را که مدتها از ترس "پیشوا" در دل نهفته بود آشکار کرد و در جراید و مطبوعات و سینمای ملی خود آنرا منعکس ساخت منتها چون جنبه احتماعی هنر سینما با مصالح و عناصر بصری که دارد بیشتر میتواند احساساتی راعیان سازد لذا این شکایت دلخراش بیش از همه جا روی پرده سینما آشکار شد و ساکنین این شبه جزیره از لمباردی تا کالابر آنچه را درباره رژیم موسولینی و اشغال هیتلر و سپس متفقین در درون داشتند نشان دادند.
رم، شهر بیدفاع نخستین فیلم بزرگ این مکتب است. وضع رم و مقاومت دلیرانه مردم آنرا در مقابل سپاهیان آلمانی میبینیم. در تمام مدتی که آثار جنگ در ایتالیا باقی بود این مکتب ادامه داشت و آخرین فیلم بزرگی که از آن بهخاطر داریم و متأسفانه هنوز بایران نیامده دو قاز امیدواری [دو شاهی امید] است باتوجه ببهترین فیلمهای این مکتب مثل دزد دوچرخه [دزدان دوچرخه]، شکار فجیع [شکار فاجعهآمیز]، معجزه در میلان، پائیزا و غیره... آنچه که کارگردانان و سناریونویسهای متعلق باین مکتب در فیلمهای خود بهوجود آوردهاند بحث درباره اجتماع حاضر و نکات متعلق در فیلمهای خود بهوجود آوردهاند بحث درباره اجتماع حاضر و نکات متعلق بدانست. سعی کردهاند چهره کریه این اجتماع را بدون آرایش و پیرایش که در هالیوود معمول است نشان دهند و برعکس گرامر و دستوری که در سناریونویسی آمریکا رایج است اجتماع بهشتی نیست که در آن "Cow - Boy"ها دختران زیبا را از کابارههای "Far - West" میربایند و یا افسران جوان ارتش فدرال، سرخپوستان تیرهروز را قتل و عام میکنند بلکه جهنمی است که در آن در اوقات پس از جنگ بچهها از کار شرافتمندانه بدزدی و قاچاقچیگری منتقل میگردند. نویسندگان و کارگردانان فیلمهای بزرگ این مکتب اعجاز فیلم ببهترین طرزی جراحات پرچرک اجتماعی را که در آن زندگانی میکنند ترکانیدند.
اما برنج تلخ. این فیلم چنانچه در تمام طول خود به اصول سینمای وفادار میماند بدون شک یکی از پرمغزترین فیلمهای آن میگردید اما افسوس که داستان آن در حالی نیمه فیلم جنبه اجتماعی و عمومی خود را رها کرده و جبنه فردی و خصوصی پیدا میکند. بیجارهای برنج، بیجارکارها و همدردی آنان با هم، شرایط سخت کار در مزارع برنج ناگهان جای خود را بیک درام عشقی خصوصی که نمیتواند جز برای عدهای معدود نفعی جهت اجتماع داشته باشد، میسپارد.
در لمباردی بعد از جنگ، دختران از هر سو و گوشه ایتالیا بدانجا میآیند تا کاری در مزارع برنج پیدا کنند و بعداً با یک توشه شش یا هفت کیلو برنج بخانههایشان مراجعت نمایند. اما با پیدا شدن "والتر" یا بقولی دیگر "باقر" و مقابل شدن او با "سیلوانا ـ پروانه" "مارکو ـ مسعود" از اهالی اهواز! و ناکامی "فرانچسکا ـ فرووزنده" در عشق اولش، برنج و برنجکاری و برنجکار منتقی میشوند و گوئی ایندسته زن و مرد برای تأمین حیات و بدست آوردن توشه زندگی بدینجا آمدهاند، بلکه صرفاً برای یافتن عاشق و معشوقه بهطرف لمباردی هجومآور شدهاند. چنانچه بعد از سه ربع نمایش این فیلم تماشاچی متوجه میشود که برنج بهانهای بیش نیست.
از طرفی نمیتوان ادعا کرد که دو سانتیس ضعفی بخرج داده برای اینکه فیلم دیگر او بنام شکار فجیع یک اثر کامل مکتب نئورالیزم است. پس احتمالاً میتوان حدسیات زیر را زد:
وی تحت تأثیر دو نوع توقع تهیهکننده فیلم یعنی دینو دولورانتیس (د لورنتیس) واقع شده.
۱. چون در سال قبل از فیلمبرداری برنج تلخ، فیلم آمریکائی جدال در آفتاب موفقیتی کسب کرده بود و با در نظر داشتن این نکته که تهیه کنندگان اول ارزش تجارتی فیلم را در نظر میگیرند پس از این تهیه کننده ایتالیائی هم خواسته بود نکتهای نظیر جدال در آفتاب را در برنج تلخ جا دهد تا شاید فیلمش در آمریکا هم فروش بنماید.
۲. چون از ابتدا فیلمبرداری دولورانتیس تعلق خاطری سخت به سیلوانا مانگانو پیدا نمود که لاجرم منجر بازدواج آن دو شد وی خواست محبوبه خود را از صف عدهای برنج کار عادی بیرون آورده و در ردیف اول پرسناژها جای دهد تا وی را به اصطلاح "لانسه" هم کرده باشد و باید انصافاً گفت که این فیلم در جهان هم عایدی سرشاری کسب نموده و هم سیلوانای زیبا معروف گردید. در هر حال این برنج چنانچه برای برنجکاران تلخ بود برای آقای دولورانتیس شیرینتر از شیرین بود.
و اما رویهمرفته این نتیجه را باید گرفت که فیلم برنج تلخ فیلمی است دیدنی و مخصوصاً توصیه میکنم فیلمسازان و رژیسوران ادعائی ما که بنا به یک عادت منسوخ شده در تآتر مدرن، آکتورهای خود را وا میدارند که قدمهای شمرده برداشته و کلمات مقطع گویند این فیلم را چندبار مشاهده نمایند و از کلهشان این فکر واهی را بیرون ریزند که: "سینما یدککش تآتر بوده و برای تهیه یک فیلم لازم است از وسائل تآتر و بازیگران آن صددرصد استفاده گردد".
مکتبنئورالیزم ایتالیائی یکبار دیگر ثابت کرد که دوربین فیلمبرداری همانطور که استودیو را ترک کرده و به سراغ دکور واقعی و مناظر طبیعی میرود دلیلی هم ندارد که از آکتور طبیعی استفاده نکند. استادان این مکتب کوچکترین مشکلی راکه در این مورد وجود داشت از بین بردند و به ثبوت رسید کسانی که فقط از تآتر سرشته دارند بدرد سینمای حقیقی نمیخورند، چنانچه آنهائی هم که ترتیب سینمائی یافتهاند یک تآتر واقع بیهیچوجه نمیتواند از وجودشان استفاده کند.
و اما دوبلاژ این فیلم بفارسی
برنج تلخ نخستین فیلم مکتب نئورآلیست است که شش سال بعد از تهیه آن بکشور ما آمده و حقیقتاً باید از مؤسسه "داریوش فیلم" سپاسگزاری کرد که برای مدتی یک پرده سینما را از چنگال مبتذل فیلمهای هالیوود در آورده و به یک فیلم دیدنی اروپائی میدهد.
من شخصاً این خدمت داریوش فیلم را به خدمتی که وی برای دوبلاژ این فیلم انجام داده ترجیح میٔهم برای اینکه بدون شک یک قدم مثبت برای بالا بردن سطح فرهنگ سینمائی در ایران برداشته شده، ولی راجع به دوبلاژ آن این جنبه هم میتواند استثنائاً در شرایط فعلی خدمتی قابل توجه انجام دهد و آن اینستکه نوارهای سینمائی ناطق فارسی که در ایران تهیه میشود و عده سینمارو را در سالهای اخیر بالا آورده اگرچه در این اواخر بواسطه ابتذال و بیمعنی بودن این نوارهای سینمائی از تعداد مشتریان سینما، بهطرز فاحشی کاسته میشد فیلم دوبلاژ این رقم را اگر بالا نبرد نخواهد گذارد پائین بیاید. از طرف دیگر در مقابل فیلمهای فارسی معیار و محکی شدید ایجاد خواهد کرد. در نتیجه نوار عکس متحرکسازان ما مجبور خواهد شد در مقابل رقیب خطرناک سطح هنری و فنی فیلمهای خود را بالاتر ببرند و چنانچه هم صلاحیت ندارند سایه خود را از سر سینمای جوان ملی کم سازند و بدین طریق روزنه امیدی بازگردد.
و اما وظیفه مؤسسه داریوش فیلم در آینده: مسئولین دوبلاژ این مؤسسه باید سعی کنند ترجمههای خود را بهتر آماده سازند مخصوصاً با اختلاف شدید که از لحاظ حرکات لبها بین زبانهای لاتین و زبان ما موجود است بایستی در واقع ترجمههای آنان تنها ادبی نبوده بلکه فنی هم باشد. سخنگویان فارسی بتوانند کلمات خود را با حرکات لباسپرسناژهای فیلم چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی وفق دهند. ثانیاً سعی نمایند من بعد اسامی راتغییر ندهند برای اینکه این اقدام یک محیط جعلی و نادرست در اطراف پرسناژها بهوجود میآورد که فوقالعاده زننده است. ضمناً ما آرزومندیم که این مؤسسه کار خود را با در نظر گرفتن تحول ادامه داده و سعی کند فیلمهای خوبی را بفارسی دوبله نموده به ایران بفرستد.
(دکتر هوشنگ کاوسی ـ فروردین ۱۳۳۳)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست