چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا
کمی تامل!!
مردی دیروقت ‚ خسته از كار به خانه برگشت. دم در پسر پنج ساله اش را دید كه در انتظار او بود.
سلام بابا ! یك سئوال از شما بپرسم؟
- بله حتمآ. چه سئوالی؟
- بابا ! شما برای هرساعت كار چقدر پول می گیرید؟
مرد با ناراحتی پاسخ داد: این به تو ارتباطی ندارد. چرا چنین سئوالی میكنی؟
- فقط میخواهم بدانم.
- اگر باید بدانی ‚ بسیار خوب می گویم : ۲۰ دلار
پسر كوچك در حالی كه سرش پائین بود آه كشید. بعد به مرد نگاه كرد و گفت : میشود ۱۰ دلار به من قرض بدهید ؟
مرد عصبانی شد و گفت : اگر دلیلت برای پرسیدن این سئوال ‚ فقط این بود كه پولی برای خریدن یك اسباب بازی مزخرف از من بگیری كاملآ در اشتباهی‚ سریع به اطاقت برگرد و برو فكر كن كه چرا اینقدر خودخواه هستی. من هر روز سخت كار می كنم و برای چنین رفتارهای كودكانه وقت ندارم.
پسر كوچك‚ آرام به اتاقش رفت و در را بست.
مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد: چطور به خودش اجازه می دهد فقط برای گرفتن پول از من چنین سئوالاتی كند؟
بعد از حدود یك ساعت مرد آرام تر شد و فكر كرد كه شاید با پسر كوچكش خیلی تند و خشن رفتار كرده است. شاید واقعآ چیزی بوده كه او برای خریدنش به ۱۰ دلار نیاز داشته است. به خصوص اینكه خیلی كم پیش می آمد پسرك از پدرش درخواست پول كند.
مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز كرد.
- خوابی پسرم ؟
- نه پدر ، بیدارم.
- من فكر كردم شاید با تو خشن رفتار كرده ام. امروز كارم سخت و طولانی بود و همه ناراحتی هایم را سر تو خالی كردم. بیا این ۱۰ دلاری كه خواسته بودی.
پسر كوچولو نشست‚ خندید و فریاد زد : متشكرم بابا ! بعد دستش را زیر بالشش برد و از آن زیر چند اسكناس مچاله شده در آورد.
مرد وقتی دید پسر كوچولو خودش هم پول داشته ‚ دوباره عصبانی شد و با ناراحتی گفت : با این كه خودت پول داشتی ‚ چرا دوباره درخواست پول كردی؟
پسر كوچولو پاسخ داد: برای اینكه پولم كافی نبود‚ ولی من حالا ۲۰ دلار دارم. آیا می توانم یك ساعت از كار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟ من شام خوردن با شما را خیلی دوست دارم ...
بزرگترین مشکل این است که کمتر به زندگی شخصی و خانواده خود می پردازیم. پولداران هر چه پولدار تر می شوند بیشتر گرفتارتر و کمتر به فرزندان و خانواده خود می رسند و بی پول ها نیز چنان گرفتار فقر و مشکلات مادی هستند که فرصتی برای پرداختن به خانواده پیدا نمی کنند.به راستی چه میزان از اوقات روزانه خود را برای فرزندان و همسر خود اختصاص داده ایم؟
فراموش نکنیم که زندگی رسیدن به خط پایان و صحنه مسابقه نیست. زندگی گذر از کنار یک تابلو نقاشی زیباست که هرچه بیشتر مکث کنی بیشتر لذت می بری!
پس از این تابلو زیبا نهایت لذت برا ببرید.
رامین تهرانی
سلام بابا ! یك سئوال از شما بپرسم؟
- بله حتمآ. چه سئوالی؟
- بابا ! شما برای هرساعت كار چقدر پول می گیرید؟
مرد با ناراحتی پاسخ داد: این به تو ارتباطی ندارد. چرا چنین سئوالی میكنی؟
- فقط میخواهم بدانم.
- اگر باید بدانی ‚ بسیار خوب می گویم : ۲۰ دلار
پسر كوچك در حالی كه سرش پائین بود آه كشید. بعد به مرد نگاه كرد و گفت : میشود ۱۰ دلار به من قرض بدهید ؟
مرد عصبانی شد و گفت : اگر دلیلت برای پرسیدن این سئوال ‚ فقط این بود كه پولی برای خریدن یك اسباب بازی مزخرف از من بگیری كاملآ در اشتباهی‚ سریع به اطاقت برگرد و برو فكر كن كه چرا اینقدر خودخواه هستی. من هر روز سخت كار می كنم و برای چنین رفتارهای كودكانه وقت ندارم.
پسر كوچك‚ آرام به اتاقش رفت و در را بست.
مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد: چطور به خودش اجازه می دهد فقط برای گرفتن پول از من چنین سئوالاتی كند؟
بعد از حدود یك ساعت مرد آرام تر شد و فكر كرد كه شاید با پسر كوچكش خیلی تند و خشن رفتار كرده است. شاید واقعآ چیزی بوده كه او برای خریدنش به ۱۰ دلار نیاز داشته است. به خصوص اینكه خیلی كم پیش می آمد پسرك از پدرش درخواست پول كند.
مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز كرد.
- خوابی پسرم ؟
- نه پدر ، بیدارم.
- من فكر كردم شاید با تو خشن رفتار كرده ام. امروز كارم سخت و طولانی بود و همه ناراحتی هایم را سر تو خالی كردم. بیا این ۱۰ دلاری كه خواسته بودی.
پسر كوچولو نشست‚ خندید و فریاد زد : متشكرم بابا ! بعد دستش را زیر بالشش برد و از آن زیر چند اسكناس مچاله شده در آورد.
مرد وقتی دید پسر كوچولو خودش هم پول داشته ‚ دوباره عصبانی شد و با ناراحتی گفت : با این كه خودت پول داشتی ‚ چرا دوباره درخواست پول كردی؟
پسر كوچولو پاسخ داد: برای اینكه پولم كافی نبود‚ ولی من حالا ۲۰ دلار دارم. آیا می توانم یك ساعت از كار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟ من شام خوردن با شما را خیلی دوست دارم ...
بزرگترین مشکل این است که کمتر به زندگی شخصی و خانواده خود می پردازیم. پولداران هر چه پولدار تر می شوند بیشتر گرفتارتر و کمتر به فرزندان و خانواده خود می رسند و بی پول ها نیز چنان گرفتار فقر و مشکلات مادی هستند که فرصتی برای پرداختن به خانواده پیدا نمی کنند.به راستی چه میزان از اوقات روزانه خود را برای فرزندان و همسر خود اختصاص داده ایم؟
فراموش نکنیم که زندگی رسیدن به خط پایان و صحنه مسابقه نیست. زندگی گذر از کنار یک تابلو نقاشی زیباست که هرچه بیشتر مکث کنی بیشتر لذت می بری!
پس از این تابلو زیبا نهایت لذت برا ببرید.
رامین تهرانی
منبع : مطالب ارسال شده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست