یکشنبه, ۱۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 9 March, 2025
مجله ویستا
یک طرح ساده - A SIMPLE PLAN
سال تولید : ۱۹۹۸
کشور تولیدکننده : آمریکا، انگلستان، ژاپن، آلمان و فرانسه
محصول : جیمز جکس و آدام شرودر
کارگردان : سام ریمی
فیلمنامهنویس : اسکات ب. اسمیت، بر مبنای رمانی نوشتهٔ خودش
فیلمبردار : آلار کیویلو
آهنگساز(موسیقی متن) : دانی الفمن
هنرپیشگان : بیل پاکستن، بیلی باب تورنتن، بریجت فاندا، گاری کول، برنت بریسکو، بکی آن بیکر، چلسی راس و جک والش
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۱ دقیقه
دو برادر به نامهای ̎هانک̎ (پاکستن) و ̎جیکوب میچل̎ (تورنتن) به همراه یکی از دوستانشان، ̎لو̎ (بریسکو) یک هواپیمای تکموتورهٔ سقوط کرده را در میان درختان جنگلی پوشیده از برف پیدا میکنند. در این هواپیما جسد فاسد شدهٔ خلبان و یک چمدان پر از پول به میزان چهار میلیون دلار وجود دارد. آنان تصمیم میگیرند تا فصل بهار و آب شدن برفها و پیدا شدن هواپیما، پولها را پنهان کنند، چرا که فکر میکنند اگر کسی متوجه پولهای گمشده نشود، میتوانند با تقسیم کردن آنها میان خودشان، زندگی خوشبخت و راحتی را شروع کنند...
● این یکی از بهترین قصههای اخلاقی معاصر دبارهٔ حرص و آز و تأثیرش بر روابط بشری است. و تأثیرگذاریاش تا حد زیادی به واسطهٔ آن است که ما میتوانیم آدمهایش را درک کنیم و برایشان نگران باشیم. سه همشهری عادی در مینهسوتای برف گرفته، پول بادآوردهای را در لاشهٔ هواپیمائی زیر برفها مییابند و از آن پس زندگی عادی و بیحادثهشان، پیچش تلخ و جبرانناپذیری مییابد. به قول منتقدان، برداشت معاصری از گنج سییرامادره (جان هیوستن، ۱۹۴۸) است. هم فضای فیلم ـ چشمانداز سفید و سرد و خالی ـ و هم تأثیر ویرانگر پول بر روابط آدمهای کوچک، تداعی کنندهٔ فارگو (جوئل کوئن، ۱۹۹۶) است و سابقهٔ رابطهٔ ریمی با برادران کوئن نیز مؤید این نکته است. اما بهجای طنز سیاه بیرحمانهٔ فارگو، یک طرح ساده تمام مدت رنگی و بوئی از تراژدی دارد و با ضرباهنگی مطمئن و بیشتاب، شخصیتهایش را در مسیری که بهسوی مهلکه طی میکنند، همراهی میکند. حوادثی که از پس یکدیگر، ̎طرح ساده̎ را دچار پیچیدگیهای پر مخاطره میسازند، حاصل خارج شدن موقعیت از کنترل آدمهاست. و تماشاگر از طریق این تصادفهای محاسبه نشده و واکنشهای ناگزیر آدمها، حرکت خزندهٔ تقدیر پنهان را حس میکند. تعجبی ندارد که رابطهٔ پاکستن با همسرش (فاندا)، ̎مکبث̎ را تداعی میکند، چرا که اینجا نیز مردی عنان اختیار را به هوسها و حسابگریهای زنی زیادهطلب سپرده است. اما رابطهٔ پاکستن و تورنتن نمونهای سخت جانگذار است و بازی تونتن حیرتانگیز. او از برادر محروم و ناکام و اندکی خلوضع، چهرهای به شدت ملموس و غیرقراردادی میآفریند. ترکیب نابی از آرامش و سرخوردگی، معصومیت و عجز و سرانجام وجدان و احساس گناه است. صحنههائی که اعترافات بیریای او را نشان میدهند، نافذند و ما در مییابیم که او چقدر عاری از جاهطلبی است و بهرغم رویاهای دیرپایش، چه خوب میداند که تنهائی غمافزا در آن کلبهٔ محقر گوئی تقدیر او است؛ که برای ذهن ساده و روح آسیبپذیر او جائی در دنیای بزرگ بیرون نیست. با آن عینک مستعمل، موهای پریشان و دندانهای بیرونزده، تورنتن قلب عاطفی فیلم است. کسی که باید قربانی شود (یا در واقع خود را فدا کند) تا پاکستن بهخود آید و زندگیاش را بازیابد. مواجههٔ پایانی و تعیینکننده در جنگل لخت و برفی، درخشان است و پس از آن نگاه پاکستن به پنجرهٔ کلبهٔ خالی برادرش، به یاد ماندنی. رمان اسمیت، پرفروش بوده و مورد توجه استیون کینگ قرار گرفته است. فیلمنامهٔ او براساس اثرش، یکی از نقاط قوت اصلی یک طرح ساده است. فیلم سنخیتی با کارنامهٔ قبلی ریمی نشان نمیدهد و بهویژه از کمدی خشونتباری که شاخص فیلمهای قبلیاش بود، خبری نیست. موسیقی الفمن در خدمت فیلم است.
کشور تولیدکننده : آمریکا، انگلستان، ژاپن، آلمان و فرانسه
محصول : جیمز جکس و آدام شرودر
کارگردان : سام ریمی
فیلمنامهنویس : اسکات ب. اسمیت، بر مبنای رمانی نوشتهٔ خودش
فیلمبردار : آلار کیویلو
آهنگساز(موسیقی متن) : دانی الفمن
هنرپیشگان : بیل پاکستن، بیلی باب تورنتن، بریجت فاندا، گاری کول، برنت بریسکو، بکی آن بیکر، چلسی راس و جک والش
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۱ دقیقه
دو برادر به نامهای ̎هانک̎ (پاکستن) و ̎جیکوب میچل̎ (تورنتن) به همراه یکی از دوستانشان، ̎لو̎ (بریسکو) یک هواپیمای تکموتورهٔ سقوط کرده را در میان درختان جنگلی پوشیده از برف پیدا میکنند. در این هواپیما جسد فاسد شدهٔ خلبان و یک چمدان پر از پول به میزان چهار میلیون دلار وجود دارد. آنان تصمیم میگیرند تا فصل بهار و آب شدن برفها و پیدا شدن هواپیما، پولها را پنهان کنند، چرا که فکر میکنند اگر کسی متوجه پولهای گمشده نشود، میتوانند با تقسیم کردن آنها میان خودشان، زندگی خوشبخت و راحتی را شروع کنند...
● این یکی از بهترین قصههای اخلاقی معاصر دبارهٔ حرص و آز و تأثیرش بر روابط بشری است. و تأثیرگذاریاش تا حد زیادی به واسطهٔ آن است که ما میتوانیم آدمهایش را درک کنیم و برایشان نگران باشیم. سه همشهری عادی در مینهسوتای برف گرفته، پول بادآوردهای را در لاشهٔ هواپیمائی زیر برفها مییابند و از آن پس زندگی عادی و بیحادثهشان، پیچش تلخ و جبرانناپذیری مییابد. به قول منتقدان، برداشت معاصری از گنج سییرامادره (جان هیوستن، ۱۹۴۸) است. هم فضای فیلم ـ چشمانداز سفید و سرد و خالی ـ و هم تأثیر ویرانگر پول بر روابط آدمهای کوچک، تداعی کنندهٔ فارگو (جوئل کوئن، ۱۹۹۶) است و سابقهٔ رابطهٔ ریمی با برادران کوئن نیز مؤید این نکته است. اما بهجای طنز سیاه بیرحمانهٔ فارگو، یک طرح ساده تمام مدت رنگی و بوئی از تراژدی دارد و با ضرباهنگی مطمئن و بیشتاب، شخصیتهایش را در مسیری که بهسوی مهلکه طی میکنند، همراهی میکند. حوادثی که از پس یکدیگر، ̎طرح ساده̎ را دچار پیچیدگیهای پر مخاطره میسازند، حاصل خارج شدن موقعیت از کنترل آدمهاست. و تماشاگر از طریق این تصادفهای محاسبه نشده و واکنشهای ناگزیر آدمها، حرکت خزندهٔ تقدیر پنهان را حس میکند. تعجبی ندارد که رابطهٔ پاکستن با همسرش (فاندا)، ̎مکبث̎ را تداعی میکند، چرا که اینجا نیز مردی عنان اختیار را به هوسها و حسابگریهای زنی زیادهطلب سپرده است. اما رابطهٔ پاکستن و تورنتن نمونهای سخت جانگذار است و بازی تونتن حیرتانگیز. او از برادر محروم و ناکام و اندکی خلوضع، چهرهای به شدت ملموس و غیرقراردادی میآفریند. ترکیب نابی از آرامش و سرخوردگی، معصومیت و عجز و سرانجام وجدان و احساس گناه است. صحنههائی که اعترافات بیریای او را نشان میدهند، نافذند و ما در مییابیم که او چقدر عاری از جاهطلبی است و بهرغم رویاهای دیرپایش، چه خوب میداند که تنهائی غمافزا در آن کلبهٔ محقر گوئی تقدیر او است؛ که برای ذهن ساده و روح آسیبپذیر او جائی در دنیای بزرگ بیرون نیست. با آن عینک مستعمل، موهای پریشان و دندانهای بیرونزده، تورنتن قلب عاطفی فیلم است. کسی که باید قربانی شود (یا در واقع خود را فدا کند) تا پاکستن بهخود آید و زندگیاش را بازیابد. مواجههٔ پایانی و تعیینکننده در جنگل لخت و برفی، درخشان است و پس از آن نگاه پاکستن به پنجرهٔ کلبهٔ خالی برادرش، به یاد ماندنی. رمان اسمیت، پرفروش بوده و مورد توجه استیون کینگ قرار گرفته است. فیلمنامهٔ او براساس اثرش، یکی از نقاط قوت اصلی یک طرح ساده است. فیلم سنخیتی با کارنامهٔ قبلی ریمی نشان نمیدهد و بهویژه از کمدی خشونتباری که شاخص فیلمهای قبلیاش بود، خبری نیست. موسیقی الفمن در خدمت فیلم است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست