شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

نفت چگونه ملی شد؟


نفت چگونه ملی شد؟
سابقه كشف و استخراج نفت در ایران، هنوز به یك قرن نرسیده، اما این مسئله، تاریخ چند هزار ساله ایران را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. وقتی اولین‏چاه نفت ایران در سال ۱۹۰۸م. فوران كرد، قند فراوانی در دل دولت‏های استعماری آب شد و آنان چشمان حریص و طماعشان را بر روی ایران بازتر كردند. در این دوره، ایران دیگر نه تنها دروازه شرق یا چهارراه تمدن‏ها، بلكه به جایی برای كسب ثروت و تهیه انرژی تبدیل شده بود و كاروان لیبرالیسم اقتصادی غرب می‏توانست زاد و توشه راه دستیابی به تمامی شرق را از این‏جا فراهم كند. طلای سیاه نفت، پای آلوده دلالان و بورس‏بازان و به دنبال آن، دولت‏هایشان را به اطراف و اكناف ایران گشود و به سودای كشف، استخراج و غارت این ماده پرارزش، خیل سرمایه‏داران، كارشناسان و كارگران فرنگی، به نقشه‏كشی، راه‏سازی و لوله‏كشی پرداختند تا ایران را هم مانند هندوستان، تاراج كنند. بر اثر رقابت‏های شدید شركت‏های نفتی روس، انگلیس و آمریكا، بر سر به‏دست‏آوردن امتیازات، دعوای نفت به قدری بالا گرفت كه دولت و ملت ایران، در این میان، ترسان و حیران مانده بودند.
نفت، همواره زمینه‏ساز یك منفعت عظیم و یك نگرانی جدی برای قدرت‏های بزرگ بوده است. بهره‏برداری نفت در ایران از همان آغاز، زیر سایه نفوذ و رقابت قدرت‏های بزرگ رقم خورد كه سابقه آن به كسب امتیاز از سوی بریتانیا در حوزه نفتی جنوب برمی‏گردد. امتیازات نفتی، عامل اصلی رقابت بریتانیا و روسیه در خلال دو جنگ جهانی بود. این رقابت، پس از جنگ جهانی دوم، میان اتحادیه بریتانیا و ایالات متحده از یك سو و روسیه از سوی دیگر، دنبال شد.
در هر اختلاف نفتی میان این قدرت‏های بزرگ و یا در هر اعطای امتیاز نفت یا انعقاد قرارداد با هر یك از این قدرت‏های بانفوذ، برخی عوامل ثابت مشاهده می‏شوند كه می‏توان آنها را چنین برشمرد: اعمال اجبار و فشار از سوی قدرت بزرگ صاحب منعفت، حضور و مخالفت فعالانه قدرت رقیب و ضعف همیشگی حكومت ایران در تأمین یا دفاع از منافع خود.
● نگرانی‏های نفتی جنگ جهانی دوم
در شهریور ۱۳۲۰ش. وقتی دامنه جنگ به ایران كشیده شد، تنها دو قرارداد و امتیاز نفتی معتبر در ایران وجود داشت؛ اولین و مهم‏ترین آنها، قرارداد هفتم خرداد ۱۳۱۲ش. و شركت نفت انگلیس و ایران بود كه در پی تجدیدنظر در امتیاز دارسی تشكیل شده بود و دومین آنها امتیازی بود كه با وجود اهمیت كمتر آن، در اختیار شركت نفت كویر خوریان قرار داشت. محدوده امتیاز شركت نفت انگلیس و ایران، صد هزار مایل مربع در جنوب غربی ایران و محدوده شركت كویر خوریان كه بسیار ناچیز بود، در نزدیكی سمنان قرار داشت و بقیه نواحی ایران، از دامنه شمول امتیازات نفتی خارجی، بیرون بود. به این ترتیب، نه تنها استان‏های شمالی ایران كه در منطقه تحت نفوذ روس قرار داشتند، بلكه نواحی جنوب شرقی - به ویژه بلوچستان - از مناطق عاری از بهره‏برداری نفتی به شمار می‏رفتند.
در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱م. وقتی كه آلمان به روسیه حمله كرد، بریتانیا و روسیه، متحد شدند. انگلیسی‏ها به دیدگاه‏های شاه درباره منافعشان در ایران، با ظن و تردید نگاه می كردند؛ زیرا رضاشاه، روابط دوستانه خود را با آلمان حفظ كرده بود. در این راستا بود كه آنتونی ایدن، وزیر خارجه بریتانیا، در ۲۲ ژوئیه ۱۹۴۱م. به چرچیل، نخست‏وزیر وقت دولت انگلیس، چنین گزارش داد: «هرقدر كه من احتمالات بیشتری را مورد بررسی قرار می‏دهم، برایم بیشتر روشن می‏شود كه برای حفاظت از مناطق نفتی ایران، همه چیز بستگی به توانایی ما در تمركز نیروی كافی در عراق دارد. مادامی كه ما از نظر نظامی، موقعیت مناسبی را به دست نیاورده باشیم، حتی اعمال فشار اقتصادی می‏تواند خطرات جدی در بر داشته باشد؛ زیرا شاه از ارزش مناطق نفتی در نزد ما كاملاً آگاه است و چنانچه او احساس دردسر با ما بكند، به نظر می‏رسد كه در برداشتن قدم اول، درنگ نكند».
روس‏ها نیز از قبل، نگران نفت ایران بودند. دولت روسیه در بیانیه اشغال ایران، در ۳ شهریور ۱۳۲۰ش. از حكومت ایران تقاضا كرد كه امكان بهره‏برداری از منابع نفتی خوریان را برای آنها فراهم كند. آنها این‏بار امتیاز نفت تمامی پنج استان شمالی ایران را كه تحت اشغال آنها بود، درخواست كردند. در خلال جنگ دوم جهانی، نیروهای اشغال‏گر روسی به حفاری چاه‏های نفت در سمنان و حاشیه دریای مازندران پرداختند و زمین‏شناسان روسی در زمینه وجود منابع نفت در شمال ایران، نظر قطعی دادند. سربازان روسی، چند سال پس از پایان جنگ دوم جهانی نیز همچنان در منطقه حفاری شده، باقی ماندند تا ادعای روسیه درباره امتیاز كویر خوریان را هرچه بیشتر تحكیم كنند.
در اكتبر۱۹۴۳م. جیمز برنس، رئیس اداره پشتیبانی جنگ، در نامه‏ای به روزولت، كنترل نفت ایران از سوی بریتانیا را تقبیح كرد. برنس معتقد بود كه ایالات متحده باید از بریتانیا بخواهد تا به جبران مشاركت آمریكایی‏ها در جنگ، یك سوم منافع خود در نفت ایران را به ایالات متحده واگذار كند. گرچه روزولت هیچ اقدام خاصی در این زمینه نكرد، اما این مسئله كاملاً روشن می‏سازد كه ایالات متحده به نفت ایران، چشم طمع دوخته بود. گرچه هنگامی‏كه روزولت در اوایل سال ۱۹۴۴م. در خطاب به چرچیل، وجود «چشمان گوسفندی» بر مناطق نفتی ایران را تكذیب كرد، ولی این احتمال واقعیت داشت كه ایالات متحده - به تعبیر جیمز بیكر - دست‏كم یك «چشم عقابی» بر این ذخایر داشته است.
با این حال، در زمینه سیاسی، بریتانیا و ایالات متحده در قالب یك اتحادیه غیررسمی، بر ضد اتحاد شوروی، همكاری می‏كردند. این همكاری، زمانی‏كه روس‏ها با تعقیب سیاست طولانی كردن اشغال نظامی ایران و مداخله مستقیم در شمال و شمال غربی‏ایران واكنش نشان دادند، به‏نحو محسوسی افزایش یافت. به این ترتیب، رقابت اقتصادی در نفت ایران كه جلوه محسوسی در اوایل و اواسط دهه ۱۹۴۰م. پیدا كرده بود، به سرعت و مستقیماً در یك رقابت سیاسی تركیب شد و همین رقابت سیاسی و اقتصادی بود كه پای ایالات متحده را نیز در كنار اتحاد شوروی و بریتانیا، به صحنه ایران باز كرد و این چنین بود كه اولین نمودهای جنگ سرد، هویدا شد.
● منافع نفتی آمریكایی‏ها پس از جنگ جهانی دوم‏
در پاییز سال ۱۹۴۳م. شركت بریتانیایی شل، نماینده‏ای به ایران فرستاد تا درباره یك امتیاز نفتی در مناطق جنوب و شرق ایران، مذاكره كند؛ ولی حكومت ایران این پیشنهاد را به آگاه نمودن شركت‏های آمریكایی و كسب اطلاع كامل از دیدگاه آنها موكول كرد. در بهار سال ۱۹۴۴م. نمایندگان دو شركت آمریكایی - شركت نفت استاندارد واكیوم و شركت نفت سینكلر - بدون اطلاع بریتانیا و روسیه، به تهران آمدند. اولین خبر رسمی درباره این مذاكرات، در اوت ۱۹۴۴م. از سوی ساعد، نخست‏وزیر وقت، به مجلس داده شد. همچنین شایع شده بود كه به محض خلاصی كشور از زیر یوغ نیروهای روسی، امتیاز شمال نیز به استاندارد واكیوم واگذار خواهد شد.
با این وصف، استاندارد واكیوم با تشویق حكومت ایران و وزارت خارجه آمریكا، فعالانه درصدد برآمد تا امتیازی را در ایران كسب كند و به همین منظور، در سراسر سال ۱۹۴۳م. خود را درگیر این مسئله كرده بود. یكی از كسانی كه برای حضور اقتصادی آمریكا در ایران، تلاش بسیاری كرد، ژنرال پاتریك هارلی، سفیر تام‏الاختیار ایالات متحده بود كه با حفظ سمت، مشاوره شركت نفت سینكلر را نیز برعهده داشت. به نوشته یك شاهد، «مضطرب از این‏كه كمونیسم روسی و امپریالیسم بریتانیایی، ایران را تهدید می‏كند، هارلی معتقد بود كه نسخه شفابخش سرمایه‏داری آمریكایی، می‏تواند بیماری‏های ایران را درمان كند». در اواسط سال ۱۹۴۴م. وزارت‏خارجه آمریكا به كمك حكومت ایران شتافت تا این حكومت بتواند دو مشاور برجسته نفتی آمریكایی به نام‏های هربرت هوور و ای كورتیس را برای مشورت در اعطای امتیازات، به استخدام خود درآورد.
بریتانیا این ابتكارات ایالات متحده را دقیقاً زیر نظر داشت. یكی از اعضای هیئت مدیره شركت نفتی شل، بی‏پرده چنین توصیه كرد: «بریتانیا باید در جهت حفظ هدفمان تلاش كند؛ پیش از آن كه آمریكایی‏ها هرچه مانده را تصاحب كنند». به منظور خنثی‏كردن پیشروی استاندارد واكیوم، شركت شل در نوامبر۱۹۴۳م. برای اخذ همان امتیازی كه استاندارد در تلاش برای كسب آن بود، دو نماینده به ایران روانه كرد. این شتاب برای كسب امتیازات در ایران، با پیوستن شركت سینكلر به این ماجرا، در اوایل سال ۱۹۴۴م. به اوج خود رسید.
تقویت سریع حضور آمریكا در ایران، نارضایتی روس‏ها را - كه از مدت‏ها پیش با مسئله توسعه نفوذ شركت نفت انگلیس و ایران درگیر بودند - برانگیخت. آنها در واكنش به این تلاش‏های ایالات‏متحده، هیئتی را به ریاست سرگئی كافتارادزه در ۲۴ شهریور ۱۳۲۳ش. روانه تهران كردند. روس‏ها كه قبلاً در اعلامیه اشغال خود در سوم شهریور۱۳۲۰ش. برای بهره‏برداری از منابع نفتی كویر خوریان، خواستار اعطای امكاناتی به حكومت روسیه شده بودند، این‏بار امتیاز نفت تمام پنج استان شمالی تحت اشغال خود را درخواست كردند. هدف روس‏ها از تقاضای مذكور، این بود كه از نفوذ دو قدرت رقیب دیگر - انگلیس و آمریكا - در ایران، پیشی گیرند. همچنین آنان با این كار خود، درصدد بودند تا با انحصار غرب در حوزه نفت خلیج‏فارس و خاورمیانه و احتمال استفاده قدرت‏های غربی از این منابع علیه منافع روسیه، در صحنه سیاست بین‏المللی در آینده، مبارزه كنند. فشار روسیه چنان شدید بود كه شاه بعدها چنین نوشت: «ما خود را روبه‏روی یك پیشنهاد روسی دریافتیم كه به‏اندازه‏ای تند بود كه بیشتر به یك فرمان شباهت داشت؛ [آنها گفته بودند] یك جامعه تولیدكننده نفت روسی - ایرانی (۵۱ - ۴۹ درصد) باید همین حالا ایجاد شود». به نوشته نصراللَّه فاطمی، پیشنهاد روس‏ها به‏قدری «ناگهانی و سریع» بود كه در مراحل پایانی مذاكرات نفتی با ایالات‏متحده، به یكباره، همه‏چیز را برهم زد.● كنسرسیوم غربی نفت ایران
با عدم تصویب تقاضای نفتی روسیه، فصل نوینی در مسائل نفتی ایران و انگلیس گشوده شد كه پای شركت‏های آمریكایی را به سرنوشت نفت ایران باز كرد. خودداری مجلس از تصویب موافقت‏نامه قوام - سادچیكوف، اعتراض‏های شدید روسیه را موجب شده بود. اعتراض‏های روس‏ها، گستاخانه و سازش‏ناپذیر بود و بر مسئله شناسایی موجودیت امتیاز نفتی بریتانیا در جنوب، انگشت می‏گذاشت.
در واكنش به فشارهای مخالفان، قوام، مذاكرات خود را با شركت نفت انگلیس و ایران آغاز كرد و خواستار تجدیدنظر در قرارداد ۱۹۳۳م..۱۳۱۲ش. و انعقاد روش جدیدی برای تقسیم سود میان حكومت ایران و شركت شد. در روز نهم آذر ۱۳۲۶ش. قوام در نطق رادیویی خود، به مردم هشدار داد كه ایران در میان دو بلوك بزرگ قدرت، بی‏طرف می‏ماند و اضافه كرد: «من امتیاز شركت نفت انگلیس و ایران را پی‏گیری كرده‏ام و تا جایی كه لازم باشد، برای تضمین رضایت ملت ایران، پافشاری خواهم كرد».
گرچه مقاومت انگلیسی‏ها، بی‏تفاوتی آمریكایی‏ها و تلاش شاه برای كنترل قدرت قوام در كابینه و مجلس، موجب شد تا قوام استعفا دهد و مذاكرات تعطیل گردد، ولی در اواخر سال ۱۹۴۷م. حكومت ایران پیشنهاد خود را به شركت نفت انگلیس و ایران دوباره ارائه كرد و خواستار مشاركت ایران در مدیریت شركت و اجرای طرح كلی جدیدی شد كه بر اساس آن، درآمد ایران از نفت با درآمد ونزوئلا قابل مقایسه بود. شرایط امتیاز ۱۹۳۳م. در زمینه سود خالص، دسترسی ایران به حساب‏ها، استفاده از كارمندان محلی و تعیین قیمت‏ها در ایران، مورد ارزیابی قرار گرفته بود تا معلوم شود كه چگونه شركت از آنها به ضرر ایران، سوءاستفاده كرده است.
بنابراین، حكومت ایران پیشنهاد كرد كه روشی مشابه آن‏چه میان شركت‏های آمریكایی و ونزوئلا وجود دارد، اتخاذ گردد و به شركت یادآوری شده بود كه گرچه ماده بیست‏ویكم قرارداد اعلام می‏دارد كه «امتیاز توسط حكومت فسخ نمی‏شود و شرایط مندرج در امتیاز، توسط قانون عام یا خاص در آینده تغییرناپذیر است»، ولی این شرط به‏نظر حكومت ایران، نمی‏تواند یك كشور را از اجرای حق ملی‏سازی محروم كند. شركت مذكور، پیشنهاد ایران مبنی بر مذاكره درباره روش تقسیم سود، مشابه آن‏چه را كه در ونزوئلا برقرار شده بود، منتفی دانست و پیشنهاد كرد كه به عنوان جبران، مبلغ اضافه‏ای را نقداً پرداخت كند كه البته موافق میل حكومت ایران واقع نشد.
در زمان درخواست رأی اعتماد ساعد از مجلس، اكثر نمایندگان، قطعنامه‏ای را امضا كردند و طی آن، از حكومت خواستند تا مذاكرات خود را با شركت نفت انگلیس و ایران، آغاز كند و گزارش آن را خیلی سریع به مجلس تقدیم كند. به این خاطر، ساعد، كمیته‏ای به ریاست گلشائیان، وزیر مالیه، تشكیل داد تا با شركت، وارد مذاكره شود. پس از مذاكرات طولانی، گرچه شركت، آمادگی خود را با افزایش نسبی پرداخت‏ها به حكومت ایران اعلام كرد، ولی از نظر شركت، پذیرش حضور ایران به عنوان شریك صاحب‏رأی در مدیریت شركت، غیرممكن بود. همچنین اصرار داشت كه قید طلا در موافقتنامه ۱۹۳۳م. حذف شود. به این ترتیب، كمیته مزبور بر اساس صورت جلسات شورای وزیران، پیشنهاد شركت را ناكافی و غیرقابل‏پذیرش دانست. با این حال، چون حكومت ایران نمی‏توانست بیش از این در مقابل فشارهای بریتانیا مقاومت كند، به‏ناچار به قرارداد ۲۶ تیر ۱۳۲۸ش. تن در داد.
● آغاز نهضت ملی شدن نفت‏
بعد از انتخابات مجلس شانزدهم، در پاییز ۱۳۲۸ و بهار ۱۳۲۹ش. با تشكیل فراكسیون اقلیت «ملیون» به رهبری دكتر محمد مصدق، فرصت مناسبی برای طرح مطالبه دیرین خلع ید استعمار پیر انگلیس از ثروت ملی نفت و اوج‏گیری مبارزات استقلال‏خواهانه و ضداستعماری ملت ایران فراهم آمد. در سال ۱۳۲۹ش. در پی بازگشت آیهٔاللَّه كاشانی از تبعید لبنان و استقبال پرشكوه مردم و گروه‏های سیاسی از وی و تقویت پایگاه اجتماعی جبهه ملی، قیام عمومی علیه شركت نفت انگلیس، گسترش یافت. آیهٔاللَّه كاشانی كه در بهمن ۱۳۲۷ش. در ۷۰ سالگی با خشونت و ضرب و شتم، دستگیر و پس از مدتی حبس در قلعه فلك‏الافلاك خرم‏آباد به لبنان تبعید شده بود، در اول بهمن ۱۳۲۷ش. طی اعلامیه شدیداللحنی، خواستار «لغو امتیاز» نفت شده بود.۱ وی در بیانیه‏ای، از تبعیدگاه خود، علت واقعی بازداشت و تبعید خود را این موضوع و نیز اقدام علیه سیاست استعماری‏انگلیس ذكر كرد.۲ جبهه ملی از آغاز تأسیس، با همكاری و حمایت نیروهای مذهبی از جمله فداییان اسلام‏۳، به سخن‏گوی اكثریت مردم تبدیل شده بود و به تعبیر غلامرضا نجاتی، در تمام مبارزات سیاسی ملی سال‏های ۱۳۲۷، ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹ش. «جمعیت فداییان اسلام»، شركت فعال داشت و «نیروی عامل و متحرك جبهه ملی را تشكیل می‏داد».۴
آیهٔاللَّه كاشانی و جبهه ملی به رهبری دكتر مصدق، در مجلس شورا، مطبوعات و اجتماعات مردمی، خواستار ملی شدن صنعت نفت شدند و این خواسته، مورد حمایت گروه‏های زیادی از مردم و تنی چند از عالمان برجسته، نظیر سید محمدتقی خوانساری، بهاالدین محلاتی، عباسعلی شاهرودی، سیدحسن چهارسوقی، شیخ باقر رسولی، سیدمحمود روحانی قمی، شیخ محمدرضا كلباسی، حاج شیخ مهدی نجفی، فقیه سبزواری و گروه كثیری از روحانیون فعال و مبارز، مانند حاج سیدحسین خادمی، حاج شیخ مرتضی مدرسی اردكانی، حاج سیدمصطفی سیدالعراقین و... قرار گرفت‏۵ و شوری عجیب در سراسر ایران پدیدار شد. آیهٔاللَّه‏العظمی بروجردی نیز از نهضت نفت حمایت كرد و به عالمان تهران نامه نوشت كه نباید با این حركت مخالفت كنند.۶ رزم‏آرا، نخست‏وزیر، این كار را غیرعملی خواند و مردم را از خطرات آن ترساند و در ۱۳ اسفند ۱۳۲۹ش. مخالفتش را با ملی شدن صنعت نفت، در جلسه كمیسیون نفت مجلس، تكرار كرد؛ به طوری كه به دلیل اقتدار و موقعیت ویژه‏اش، به بزرگ‏ترین مانع تحقق خواست ملی، مبدل گردید؛ اما سه روز بعد، در مسجد شاه، به ضرب گلوله یكی از اعضای «فداییان اسلام»، به قتل رسید.۷
پس از دستگیری خلیل طهماسبی، به اتهام قتل رزم‏آرا، یك اعلامیه از طرف نواب صفوی (رهبر فداییان اسلام) صادر شد كه در بالای آن هو العزیز نوشته شده بود. این اعلامیه، خطاب به شاه صادر شده بود و قاطعانه به شاه دستور می‏داد كه باید فرمان آزادی قاتل رزم‏آرا را صادر كند و برای هرگونه آزاری كه وی در زمان بازجویی توسط پلیس دیده است، از او عذرخواهی نماید.۸ آیهٔاللَّه كاشانی در مصاحبه‏ای نظرش را چنین ابراز داشت: «این عمل، به نفع ملت ایران بود و این گلوله و ضربه، عالی‏ترین و مفیدترین ضربه‏ای بود كه به پیكر استعمار و دشمنان ملت ایران وارد آمد. قاتل رزم‏آرا باید آزاد شود؛ زیرا این اقدام او، در راه خدمت به ملت ایران و برادران مسلمانش بوده است».۹
فردای قتل رزم‏آرا، روز ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ش. كمیسیون نفت، پیشنهاد ملی كردن صنعت نفت را تصویب و اعلام كرد.۱۰
در همان روزی كه رزم‏آرا به قتل رسید، امیر اسداللَّه علم، شتاب‏زده به سفارت انگلیس رفت و از جانب شاه با مقامات سفارت راجع به دولت آینده مشورت كرد؛ دولت آینده آیا باید قوی باشد یا بی‏آزار؟۱۱ انگلیسی‏ها، به رغم میلشان به سید ضیاءالدین طباطبایی، رضایت دادند كه دولتی روی كار بیاید كه نقشی بینابین بازی كند. شاه و مشاورانش، حسین علاء را كه به گفته آبراهامیان، مورد قبول جبهه ملی بود۱۲ و وزیرانش را به توصیه مصدق انتخاب می‏كرد۱۳، به عنوان محلل برگزیدند تا مخالفت كمتری برانگیخته باشند.۱۴
سرانجام در روز ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ش. در پی تظاهرات عظیم مردم در خیابان‏ها، مجلس شورای ملی به اتفاق آرا، اصل ملی شدن صنعت نفت را تصویب كرد. مجلس سنا نیز در ۲۹ اسفند به اتفاق آرا اصل مذكور را تأیید نمود. در روز ۵ اردیبهشت ۱۳۳۰ش. كمیسیون نفت، قانون ۹ ماده‏ای طرز اجرای ملی شدن صنعت نفت را به اتفاق آرا تصویب كرد و مجلسین نیز در روزهای بعد، آن را تأیید نمودند. حسین علاء نیز از نخست‏وزیری استعفا كرد و سمت سابقش، وزارت دربار را مجدداً بر عهده گرفت. در محافل سیاسی آن زمان شایع شده بود كه سید ضیاء، به نخست‏وزیری خواهد رسید كه ناگهان جمال امامی، از نمایندگان مخالف مصدق و واسطه دربار، پیشنهاد كرد كه مصدق، نخست‏وزیر شود. از ۹۰ نفر عده حاضر در جلسه خصوصی [مجلس شورا] ۷۹ نفر به دكتر مصدق رأی تمایل دادند».۱۵
مصدق خود درباره پذیرش پیشنهاد نخست‏وزیری، در تقریرات زندانش، چنین می‏نویسد: «كابینه [علاء] جنبه محلّل داشت و زمینه را برای نخست‏وزیری سیدضیاءالدین طباطبایی مهیّا می‏كرد تا بیاید و مسئله ملی شدن نفت را به سبك خود منتفی سازد. به همین دلیل، متولیان مجلس به این امید كه من نظیر دوره چهاردهم، نخست‏وزیری را نخواهم پذیرفت، در جلسه خصوصی، به زمامداری من ابراز تمایل كردند؛ در حالی كه در همان موقع، سید ضیاءالدین در دربار منتظر بود تا فرمان به نامش صادر شود؛ اما من كه نهضت را در خطر می‏دیدم، رأی تمایل را بلافاصله با شرط تصویب قانون طرح اجرای ملی شدن صنعت نفت، پذیرفتم».۱۶
تنظیم: محمد شكرالهی‏
۱. حسین مكی، استیضاح حسین مكی، بقایی و حائری‏زاده از دولت ساعد، امیركبیر، تهران، ۱۳۵۷ش، ص ۸.
۲. م، دهنوی، مجموعه‏ای از مكتوبات، سخنرانیها و پیامهای آیهٔاللَّه كاشانی، چاپخش، تهران، ۱۳۶۱ش، ص ۵۷.
۳. مهدی، عراقی، ناگفته‏ها، رسا، تهران، ۱۳۷۰ش. ص ۳۸-۴۱؛ غلامرضا، نجاتی، جنبش ملی شدن صنعت نفت و كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، شركت انتشار، تهران، ۱۳۶۶ش، ص ۹۰.
۴. جنبش ملی...، ص ۹۰.
۵. روح‏الله، حسینیان، بیست سال تكاپوی اسلام شیعی در ایران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۱ش، ص ۱۰۰-۱۰۴؛ به نقل از مطبوعات سال ۱۳۲۹ و روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت؛ محمد، تركمان، نقدی بر مصدق و نبرد قدرت، رسا، تهران، ۱۳۷۱ش، ص ۲۸، ۳۲، ۴۵-۶۵.
۶. بیست سال...، ص ۱۰۰ - ۱۰۱.
۷. ناصر، ایرانی، بحران دمكراسی در ایران، مركز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۷۱ش، ص ۸۲-۸۳.
۸. محمدحسنین، هیكل، ایران، روایتی كه ناگفته ماند، ترجمه حمید احمدی، الهام، تهران، ۱۳۶۳ش، ص ۱۱۲.
۹. هیكل، ایران كوه آتشفشان، ترجمه سیدمحمد اصفیای، بی‏نا، تهران، ۱۳۵۸ش، ضمائم، ص ۱۸۴.
۱۰. جنبش ملی...، ص ۱۲۶.
۱۱. بحران دمكراسی...، ص ۸۲.
۱۲. یرواند، آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه گل‏محمدی فتاحی، تهران، ۱۳۷۷ش، ص ۳۲۷.
۱۳. همان.
۱۴. تقریرات مصدق در زندان، سازمان كتاب، تهران، ۱۳۵۹ش، ص ۱۲۱.
۱۵. قلم و سیاست، ص ۴۴۵.
۱۶. تقریرات...، ص ۱۲۱.
منابع:
۱. از نهضت ملی شدن نفت تا كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، صادق تهرانی، سایت مركز استاد انقلاب اسلامی.
۲. تحلیلی بر نهضت ملی شدن نفت ایران، محمد جمال خلیلیان، سایت باشگاه اندیشه.
۳. ملی شدن نفت و چشم‏های عقابی، دكتر بهرام نوازنی، سایت مركز استاد انقلاب اسلامی.
منبع : پرسمان


همچنین مشاهده کنید