جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

میزری - MISERY


میزری - MISERY
سال تولید : ۱۹۹۰
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : راب راینر، اندرو شاینمن، استیو نیکلایدس و جفری استوت
کارگردان : راینر
فیلمنامه‌نویس : ویلیام گلدمن، بر مبنای رمانی نوشتهٔ استیون کینگ
فیلمبردار : باری سانفلد
آهنگساز(موسیقی متن) : مارک شیمن
هنرپیشگان : جیمز کان، کتی بیتس، ریچارد فارنزوورت، فرانسس استرن هیگن، لورن باکال، گراهام جارویس و جولی‌پین
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۷ دقیقه


ـ ̎پل شلدون̎ (کان) پس از تمام کردن شخصی‌ترین رمانش، در منطقهٔ کوهستانی کلرادو در کولاک برف تصادف می‌کند. ̎آنی ویلکس̎ (بیتس) که قبلاً پرستار بوده، ̎طرفدار شمارهٔ یک̎ رمان‌های عاشقانهٔ ̎شلدون̎ و قهرمانش، ̎میزری̎ است، او را نجات می‌دهد. ̎ آنی̎ از ̎شلدون̎ که به شدت مصدوم شده مراقبت می‌کند ولی وقتی ̎شلدون̎ به خاطر قدردانی به ̎ آنی̎ اجازه می‌دهد آخرین دست‌نوشته‌اش را بخواند، از ماجراهای داستان به هیچ‌وجه خوشش نمی‌آید. از سوی دیگر، ̎مارشا سیندل̎ (باکال)، کارگزار ادبی ̎شلدون̎ از ̎کلانتر باستر̎ (فارونزوورت) می‌خواهد که ̎شلدون̎ را پیدا کند. ̎ آنی̎ که از مردن ̎میزری̎ در انتهای داستان ناراضی است، ̎شلدون̎ را مجبور می‌کند دست نوشته‌اش را بسوزاند و یک رمان دیگر بنویسد، پلیس اتومبیل تصادفی ̎شلدون̎ را پیدا می‌کند و در رسانه‌ها اعلام می‌شود که ̎شلدون̎ کشته شده است؛ ولی کلانتر مشکوک است و به جست‌وجوی خود ادامه می‌دهد. ̎ آنی̎ از نخستین فصلی که ̎شلدون̎ نوشته خوشش نمی‌آید و از او می‌خواهد که با ̎میزری̎ در گورش شروع کند. ̎شلدون̎ که در غیبت ̎ آنی̎، قرص‌های او را کش رفته، موفق به کشتن او نمی‌شود. ̎شلدون̎ در بین اثاثیهٔ ̎آنی̎ بریدهٔ روزنامه‌هایی را پیدا می‌کند و پی می‌برد که او قبلاً به کشتن بچه‌ها متهم شده است. ̎ آنی̎ مچ او را می‌گیرد و پایش را می‌شکند. کلانتر خانهٔ ̎ آنی̎ را پیدا می‌کند ولی توسط ̎ آنی̎ که تصمیم دارد پس از پایان کتاب، ̎شلدون̎ و خودش را بکشد، به قتل می‌رسد. همان شب، طی مراسمی دو نفره، ̎شلدون̎ دست نوشته‌هایش را به آتش می‌کشد و طی درگیری بعدی ̎ آنی̎ را با یک ماشین تحریر به زمین می‌زند و سپس با مجسمهٔ یک خوک می‌کشد. رمان جدید ̎شلدون̎ با استقبال منتقدان روبه‌رو می‌شود ولی فکر ̎ آنی ویلکس̎ کماکان ذهن او را اشغال کرده و آزارش می‌دهد.
ـ تریلری خوش ساخت با فیلم‌نامه‌ای از ̎ گلدمن̎ بر مبنای رمان مهیج کینگ، که تماشائی بودنش را پیش از هر چیز مدیون بازی بیتس و فیلمبرداری ساننفلد است. احساس دوگانهٔ عشق و نفرت زن نسبت به نویسنده و به تبع آن موقعیت دوگانهٔ مهمان / زندانی نویسنده به خوبی منتقل می‌شود، اما در کل فیلم عاری از عمق و شخصیت‌پردازی کینگ است. باکال در نقش کارگزار کان هنوز جذاب به نظر می‌رسد!