پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
تفاوتهای حقوقی میان زن و مرد
آیا در اسلام زن جنس دوم به شمار میآید؟ اگر چنین نیست پس تفاوتهای حقوقی میان زن و مرد چه توجیهی دارد؟این سوال ناشی از برداشت غلطی است که در مورد سرشت و خلقت زن و نیز ماهیت تشریع برای او از دیدگاه اسلام صورت پذیرفته است. در واقع تبیین دیدگاه اسلام در خصوص ماهیت و چیستی زن و حقوق او در دو حوزه دیدگاه هستیشناختی و دیدگاه حقوق اسلام پاسخ به این سوال خواهد بود که هر یک از دو حوزه را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
زنان به عنوان نیمی از جامعه انسانی همواره بخشی از فرازهای مهم تاریخ بشری را به خود اختصاص دادهاند، گاهی مظلوم بودهاند و ترحم برانگیز و گاهی افتخار آفرین و حماسهساز، گاهی فراموش شده و بیتاثیر و گاهی در صحنه، شاهد و تاثیرگذار، اما در مجموع میتوان گفت زنان در مجموع و در سطح عمومی هرگز نتوانستهاند آنطور که سزاوار آن بودهاند باشند و فاصله آنها از جایگاهی که الگوهای کامل و شایسته زنان ارائه دادهاند، بسیار زیاد بوده است. از این رو احقاق حقوق آنان کمتر کردن هر چه بیشتر این فاصله همواره مورد توجه عدالت خواهان و آرمان طلبان و در راس آنان ادیان توحیدی و پیامبران الاهی بوده است.
نگاهی به تاریخچه جامعه جهانی و محتوای کتب آسمانی و متون دینی بیانگر وجود نوعی دغدغه مشترک بشری و الاهی نسبت به این امر مهم است و باید پذیرفت این نگرانی یک واقعیت جهانی است.
الف. دیدگاه هستی شناختی اسلام در مورد ماهیت زن
یکی از بزرگترین ظلمهایی که به زنان صورت پذیرفته این است که گاه حتی از شریک دانستن زنان در مقام انسانیت نیز دریغ شده و برخی نادانان کوشیدهاند مقام انسانی زن را نیز انکار کنند و یا اگر انسانیت او را پذیرفتهاند لااقل او را انسانی طفیلی و جانبی معرفی کنند و گاه نیز از سوی برخی این توهم به دین استناد داده میشود.
حقیقت این است که از دیدگاه اسلام زن و مرد در خلقت یک سرشتی هستند نه دو سرشتی. قرآنکریم در این خصوص میگوید:
«... پروردگار شما او که شما را از یک نفس آفرید و از او جفت او را خلق کرد...»[i] بنابراین زن از همان جنس مرد آفریده شده است نه از جنس دیگری که درجه دوم به حساب آید.
بنابر این هر دوی آنها یعنی زن و مرد از یک جنس خلق شدهاند و تقدم رتبی و منزلتی جداگانه آن دو را از یکدیگر متمایز نمیسازد. در واقع در قرآن از آنچه در بعضی اظهار نظرها هست که زن از مایه پستتر از مایه مرد آفریده شده و یا این که به زن جنبه طفیلی دادهاند و گفتهاند که همسر آدم اول از عضوی از اعضاء طرف چپ او آفریده شد اثر و خبری نیست. علیهذا در اسلام نظریه تحقیرآمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.[ii]
اولاً، آیاتی از قرآن در این خصوص وجود دارد[iii] که از هیچ کدام فرعیت و انشعاب خلقت زن از مرد استفاده نمیشود زیرا مخاطب این آیات انسانها هستند نه مردان.
ثانیاً، در آیاتی آمده خداوند از انسان همسری برایش آفرید و مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان در این خصوص فرموده ظاهر آیه «و خلق منها زوجها» این است که همسری از نوع مرد آفرید و افراد انسانی بازگشت به دو فرد همانند و مشابه دارند. به عقیده ایشان آنچه در پارهای تفاسیر نقل شده که مطابق این آیه زن از آدم مشتق شده و بعضی از آدم است سخنی بدون دلیل است و آیه بر آن دلالت ندارد.»[iv] به این معنا که زن از همان جنس مرد است نه بخشی از امر و فرع بنابراین علی رغم پندارهای غلطی که در مورد زنان وجود دارد در اسلام زن مقدمه وجود مرد نبوده و مرد علت غائی خلقت او به حساب نمیآید.
قرآن خلقت زن و مرد را برای یکدیگر[v] و آن دو را پوشش یکدیگر به حساب میآورد[vi] تا هر یک از آن دو دیگری را از دنبال شر رفتن و اشاعه آن باز دارد. هر کدام برای دیگری لباسی است که به وسیله او پلیدی از او آشکار نگردد.»[vii]
از آیات مختلفی از قرآن کریم[viii] بر میآید:
ـ زن چون مرد خلیفه خدا است.[ix]
ـ هنگام خلقت هم از زن و هم از مرد پیمان گرفته شده است که شیطان را پرستشگر نباشند.[x]
ـ زنان و مردان دیگر نیز از جنس یکدیگر خلق شدهاند.[xi]
بنابراین همسر انسان از جنس انسان است نه جزئی از آن. زیرا:
اولاً: در غیر این صورت به دلالت سه آیه اخیر باید همسر هر انسانی جزئی از خود او باشد.
ثانیاً: همان طور که مفسر کبیر قرآن علامه طباطبائی میفرماید کلمه «من» در آیات فوق «نشویه» است که برای بیان منشا پیدایش اشیا به کار میرود.[xii]
مطابق قرآن کریم روح الهی در کالبد زن و مرد به یکسان دمیده شده است.[xiii] و ویژگیهائی چون اعتدال در خلقت[xiv] ابزار ادراکی مناسب برای کمال[xv] فطرت الهی[xvi] و وجدان اخلاقی[xvii] و بر دوش کشیدن امانت الهی که آسمان و زمین از آن امتناع ورزیدند،[xviii] هدف بودن برای خلقت آسمانها و زمین و آنچه در زمین است[xix] و مشمول تعلیم الهی شدن[xx] و توفیق شرکت در کلاس آموزش و پرورش پیامبران[xxi] همه از دیدگاه قرآن به طور یکسان در مورد زنان و مردان جاری است.
پس از اخذ پیمان الهی، هم زن و هم مرد در بهشت ساکن شدند و هر دو یکسان مورد هشدار قرار گرفتند که از شجره دوری گزینند وگرنه از ظالمان خواهند بود.[xxii]
ـ شیطان هم زن و هم مرد را گمراه کرد و از بهشت خارج ساخت.[xxiii]
ـ زن و مرد هر دو به پیشگاه خدا اظهار توبه، پشیمانی و استغفار کردند.[xxiv]
چه اینکه در عرصه نیل به ارزشهای انسانی مردی و زنی ملاک تقدم و تاخر نیست و ارزشهائی چون ایمان و عمل صالح[xxv] علم،[xxvi] تقوی،[xxvii] هجرت[xxviii] و در یک کلام مجموع ارزشهای الاهی[xxix] در حوزه جنسیت تفسیر نمیشود و هیچکدام از دو جنس را در طی مدارج انسانی بر دیگری تفوق و برتری نیست.
بنابراین همه آنچه در قرآن در رابطه با ویژگیها، نقاط ضعف و قوت و توانائیهای معنوی انسان مطرح شده است، به طور یکسان شامل زن و مرد میشود و چنان نیست که مرد جنس نخستین و برتر و زن جنس ثانوی و کم بهاتر باشد.
ب. دیدگاه تشریعی اسلام در مورد زن
پس از آنکه معلوم شد از دیدگاه اسلام زن و مرد در مقامات انسانی و جوهر آدمیت تفاوتی با یکدیگر ندارند اکنون باید دیدگاه اسلام در خصوص تقنین و تشریع برای زنان مورد مطالعه قرار گیرد که آیا سمت سوی تشریع اسلامی، ناظر به سه نگاه متفاوت و تبعیضآمیز جنسیتی است. از این نکته نیز نباید غفلت کرد که تفاوتهای طبیعی نیز بین این دو موجود انسانی انکار ناپذیر است و این تفاوتها به حدی است که میتواند بسیاری از تفاوتهای موجود در احکام زن و مرد را توجیه کند چنان که مرحوم مطهری از مجرای این تفاوتها کوشیده است برخی از شبهات در مورد نظام حقوق زن در اسلام را پاسخ گوید.[xxx] و این نتیجه به دست آید که زن از نظر حقوقی نیز جنس دوم و انسان درجه دوم قلمداد نشده است بلکه این تفاوتها نه از تفاوت در درجات انسانی بلکه از تفاوتهای حکیمانه در خلقت ناشی شده است.ایشان در پاسخ به کسانی که اعتقاد به تفاوت میان زن و مرد را تفکر قرون وسطایی میدانند میگوید «در قرن بیستم و در پرتو پیشرفتهای حیرتانگیز علوم، تفاوتهای زن و مرد بیشتر روشن و مشخص شده است، جعل وافترا نیست، حقایق علمی و تجربی است. اما این تفاوتها به هیچ وجه به اینکه مرد یا زن جنس برتر است و دیگری جنس پایینتر و پستتر و ناقصتر، مربوط نیست قانون خلقت از این تفاوتها منظور دیگری داشته است. قانون خلقت تفاوتهای زن و مرد را به منظوری شبیه منظور اختلافات میان اعضای یک بدن ایجاد کرده است..... در دنیای جدید در پرتو مطالعات عمیق پزشکی، روانی، اجتماعی، تفاوتهای بیشتر و فراوانتری میان زن و مرد کشف کرده است که در دنیای قدیم به هیچ وجه به آن پی نبرده بودند.»[xxxi]
روانشناسان تفاوتهای زنان و مردان را در جنبههای وابستگی طلبی، ویژگیهای شخصیتی، شکلگیری هویت، دیگر خواهی، روحیه عاطفی و احساسی و هیجانی، پرخاشگری، خلاقیت، نبوغ و برخی دیگر از خصائص طبیعی خاطر نشان کردهاند.[xxxii]
«بیشتر، از مردان به عنوان موجود مستقل و از زنان به عنوان موجودات دیگر گرا، منعطف و وابسته یاد میشود.»[xxxiii] «تحقیقات حاکی از آن است که شکلگیری هویت دختران برای استقلال شخصی نیست، بلکه برای مراقبت از دیگران نیز هست در حالیکه هویت پسران از اساس، برای استقلال و رقابت و خودیت شکل میگیرد.»[xxxiv]
«زنان ترجیح میدهند که به جای ایفای نقش مستقل بیشتر سازگار شونده باشند و مورد توجه و احترام مردان قرار گیرند... ریشه چنین تفاوتی (استقلال طلبی مرد ـ وابستگی زن) را به عاطفی بودن، ضعف جسمانی، عدم رشد عقلانی و سلامت فطری و اخلاقی زنان باز میگرداند. این ویژگی که بیشتر ریشه فیزیولوژیکی دارد زنان را وامیدارد که تحت نظر پدر و یا شوهر زندگی کنند. به گفته «کلیودالسون» زنان از مرئوس بودن بیشتر لذت میبرند تا رئیس بودن.»[xxxv]
«زنان، مردان با صلابت، شجاعت، و با تدبیر را بیشتر میپسندند... رشد عقلانی و یا بکارگیری نیروی عقل زنان، هم سطح مردان نمیباشد زیرا شدت عاطفه و احساساتی بودن، زمینه شکوفایی عقل را در زنان محدود میسازد...»[xxxvi]
«زن از مرد عاطفیتر و با این سرشت به دنیا میآید و با آن زندگی میکند.»[xxxvii] «خانم «کلیو دالیسون» روانشناس، میگوید: به این نتیجه رسیدهام، خانمها تابع احساسات و آقایان تابع عقلاند... نقطه ضعف خانمها احساسات شدید آنهاست، مردان همیشه عملیتر فکر میکنند، بهتر قضاوت میکنند، سازمان ده بهتری هستند، بهتر هدایت میکنند، پس برتری روحی مردان بر زنان چیزی است که طراح آن طبیعت میباشد. هر قدر هم خانمها بخواهند با این واقعیت مبارزه کنند بیفایده خواهد بود. خانمها به علت اینکه حساستر از آقایان هستند باید این حقیقت را قبول کنند که به نظارت آقایان در زندگیشان احتیاج دارند.»[xxxviii]
«جنس زن هیجانیتر از مرد است و کیفیت هیجان او نیز با مرد فرق میکند.»[xxxix] و «به طور قطع جنس نر از ماده پرخاشجوتر است.»[xl]
و از لحاظ رفتاری «زنان بیشتر از مردان به دروغ توسل میجویند چون قوهٔ تخیل آنان با پوشاندن پوشش جذاب، دروغ را به راست و کذب را به حقیقت نزدیک میسازد.»[xli]
تلاش غرب برای کشاندن زنان در عرصههایی که چندان تناسبی با طبیعت آنها نداشته نیز نتوانسته واقعیت را دیگرگون کند به گونهای که در نشریه مردان علم آمریکا، در برابر ۲۴۷ مرد فقط سه زن به عنوان برجسته و مشهور ثبت شده است، در این نشریه درصد زنانی که در عرصههای علمی درخشیدهاند ۴/۷ ثبت گردیده است، که تعداد آنها در علوم مختلف فرق میکند.»[xlii]
واقعیت این است که «زنان به خاطر ظرافت روانی و عصبی نباید به کاری گمارده شوند که خشن و درهم کوبنده است.»[xliii]
«زنان در حافظه فوری بر مردان برترند و مردان در حافظه غیرفوری بر زنان برتری دارند.»[xliv]
اختلافات ناشی از جنسیت تا حدی است که به قول ترمن «هر سلول بدنی انسانی حامل علامت جنس خود میباشد» و در یکایک سلولهای بدنش همچنین دستگاههای عضوی و مخصوصاً سلسله عصبی، نشانه جنس او را بر روی خود دارد.»[xlv]
و بالاخره این که «دنیای مرد با دنیای زن به کلی فرق میکند، اگر زن نمیتواند مانند مرد فکر کند یا عمل نماید از این روست که دو جسم متفاوت دارند. ... آنها میتوانند همدیگر را بفهمند و مکمل یکدیگر باشند ولی هیچ گاه یکی نمیشوند. به همین دلیل است که زن و مرد میتوانند با هم زندگی کنند و عاشق یکدیگر شوند و از صفات و اخلاق یکدیگر خسته و ناراحت شوند.»[xlvi]
پس از آنکه اولا معلوم شد زن و مرد در مقامات انسانی و گوهر آدمیت همسان هستند و از سوی دیگر این دو از نظر روحی و جسمی تفاوتهای مهمی با یکدیگر دارند اجمالا باید پذیرفت که این تفاوتها احکام جداگانهای را میطلبد خصوصاً آنکه اساساً تشابه غیر از تساوی و تبعیض غیر از تفاوت است. تفاوت ممکن است تبعیض آمیز و ناعادلانه باشد در حالی که ممکن است عادلانه و منطقی نیز باشد چه اینکه تشابه در صورت تفاوت شرایط و زمینهها خود نوعی تبعیض ناروا و بیعدالتی است. تبعیض آن است که بر دو موضوع با شرایط مساوی احکام جدا گانه جاری شود در حالی که آنچه در اسلام است عین عدالت است چون تفاوت حکیمانه است نه تبعیض ظالمانه.
به عنوان نمونه در خصوص علت تفاوت در حکم قصاص میان زن و مرد همچنین باید توجه داشت که آیات قرآن حق قصاص را بدون هیچ تفاوتی میان زن و مرد در نظر گرفته است و نفس را در برابر نفس قرار داده است اعم از این که زن باشد یا مرد.[xlvii]توجه به خاستگاههای متفاوت این حکم ما را در دستیابی به علت این تفاوت یاری خواهد کرد. قاتل یک زن همچون قاتل یک مرد از نظر مجازات اخروی معاقب است و اینگونه نیست مرد بودن قاتل و زن بودن مقتول او را از چنگال عذاب الاهی رهایی بخشد. اما در عین حال خاستگاه اقتصادی است که این حکم را متفاوت خواسته است. در تفاوتی که میان مرد و زن در حکم قصاص وجود دارد هرگز ارزش انسانی زن و مرد و جایگاه اجتماعی آنان ملاک نبوده است چنانکه تاثیر عاطفی این حکم در تسکین آلام روحی خانواده مقتول نیز مبنای تشریع این قانون نیست بلکه مبنای این حکم جایگاه اقتصادی هر یک از آن دو بوده است. مسئولیت اقتصادی مرد و ریاست او بر اداره خانواده که در نظام حقوقی اسلام پیشبینی شده است هر گونه مسئولیت اقتصادی را از دوش زن برداشته است. بر این اساس اگر مرد در برابر زن به قتل برسد و قصاص شود منتهی نصف دیه مرد نیز به خانواده قاتل پرداخت شود هم عدالت از نظر اقتصادی تامین شده است و هم مصالح قصاص تامین شده است.
و یا در مورد دیه باید بر این حقیقت تاکید کرد که دیه نیز نظیر قصاص بهای خون انسانها نیست بلکه جبران خسارتی است که بر شخص وارد شده است. کاملا آشکار است که هم از نظر حقوقی و هم از نظر واقعیت خارجی میزان این خسارت نسبت به هر یک از زن و مرد کاملا متفاوت است. در اسلام از نظر حقوقی مرد ریاست خانواده و مسئولیت اقتصادی آن را بر عهده دارد و زن در این رابطه هیچ مسئولیتی ندارد و تامین مسکن خوراک پوشاک و نیازمندیهای او بر عهده مرد است. و البته باید دانست که قانون برای استثنائات که غیرقابل انکار نیستند وضع نمیشود و برای استثنائات باید راه حلهای استثنائی جستجو کرد. و دولت اسلامی باید برای این موارد راهکارهایی بیندیشد.
از آنچه گفته شد علت تفاوت میان زن و مرد در حکم ارث نیز مشخص میشود. البته ارث زن در همه حالتها از مردان کمتر نیست و در مواردی هم که متفاوت است باید تفاوت سهم الارث زن و مرد را در عدم مسئولیت وی در قبال مسائل اقتصادی خانواده و عدم الزام وی به خدمت سربازی و جهاد دانست که از جهت اقتصادی و مالی زن را از هر گونه هزینهسازی در امور مالی معاف و او را تحت حمایت مرد قرار میدهد.
در خصوص شهادت زنان نیز باید گفت اولا در حدود اسلامی که شهادت زنان پذیرفته نیست شاید از آن جهت است که در امور مالی که دو شاهد زن و یک مرد نیاز است در تفسیر صافی «احتمال فراموشی» دلیل تعدد شهود زن به حساب آمده است.[xlviii] و از نظر علمی نیز این مطلب در مورد زنان مورد تایید است چنانکه گروهی از روانشناسان میگویند: «نتایج تحقیقات حاکی از آن است که هیجان میتواند بر بازیابی از حافظه دراز مدت حداقل از چهار راه مشخص اثر بگذارد.»[xlix]
از سوی دیگر عامل شرم و حیا، نیز در میزان کارآیی حافظه تاثیر دارند و آن را کاهش میدهند.[l]
از آنجا که هر دو عامل یعنی شرم و حیاء و نیز هیجانات احساسی، هر دو در زنان بیش از مردان است[li] لذا در فقه اسلامی نسبت به شهادت قضایی زنان شاهد حکمی متفاوت از مردان هستیم.
به هر حال در نظام حقوقی اسلام تفاوتها براساس تمایزات تکوینی است و مصالح واقعیه منشا آنها است چنانکه در عرصه سیاست و اداره جامعه نیز در مواردی که مفسدهای نباشد زنان مثل و مانند مردان و همدوش آنان مشارکت دارند. تاریخ اسلام مالامال از صحنههایی است که زنان آفریدگار آن بودهاند.[lii]
و در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده که در بیان گروندگان با حضرت ولی عصر(عج) نیز پنجاه زن وجود دارد که بین رکن و مقام در مسجد الحرام با آن حضرت بیعت میکنند.[liii]
اساساً در خصوص مشارکت سیاسی زنان در اداره جامعه اسلامی قاعده این است که ادله شرعی و خطابات قرآن و روایی که در خصوص تکالیف سیاسی مسلمانان وارد شده عموماً ناظر به رجولیت نبوده بلکه مخاطب آنها همه مسلمانان هستند نظیر آیات پیرامون امر به معروف و نهی از منکر، و تولی و تبری و نظایر آنها. مضافا اینکه در برخی از این گونه آیات خطابات خاصی نسبت به زنان وجود دارد که به خوبی نمایانگر توجه تکلیف به زنان میباشد. نظیر امر به معروف و نهی از منکر و هجرت.
در تاریخ اسلامی و در مقام عمل نیز بسیاری از فعالیتهای سیاسی زنان مسلمان با تایید معصومین همراه بوده و یا اینکه تقریر و سکوت معصومین در این خصوص نیز از وجوه حجیت چنین اقداماتی است و اگر احکامی محدود کننده در اسلام نسبت به زنان وجود دارد هرگز نمیتواند به معنای نادیده گرفتن تواناییهای این بخش از اجتماع در ادراه جامعه و نقش آفرینی اجتماعی قلمداد شود.
بنابراین باید گفت زن از دیدگاه اسلام گوهر خلقت زنان همان گوهر خلقت مردانه است هر چند تفاوتهای غیر جوهری که البته و در عین حال مهم نیز هستند در خلقت آنها هست که به مقتضای حکمت الهی در نهاد انسانها نهاده شده تا افراد بشر در کنار هم به استکمال دست یابند و تفاوت در حقوق نیز تابعی از همین تفاوتهای تکوینی است. از این رو نه در انسانیت بهرهای کمتر از انسانیت مردانه دارد و نه حقوق اسلامی بر این پایه قرار دارد که زن انسانی فرعی و جنس درجه دوم است.
[i] . سوره نساء، آیه ۱.
[ii] . نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ص ۱۴۷.
[iii] . سوره نساء، آیه ۱، «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَهٍٔ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیراً وَنِسَاءً»
اعراف ۱۸۹، «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَهٍٔ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا»
زمر ۶، «خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَهٍٔ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا»
روم ۲۱، «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً»
نحل ۷۲، «وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً وَجَعَلَ لَکُم مِّنْ أَزْوَاجِکُم بَنِینَ وَحَفَدَهًٔ»
شوری ۱۱، «جَعَلَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً»
[iv] . المیزان فی تفسیر القرآن، محمدحسین طباطبائی، بیروت، مؤسسه الاعلی، ۱۴۰۳ ق ـ ۱۹۸۳ م، ج ۴، ص ۱۳۶.
محمد رضا باقر زاده
منبع : خبرگزاری ایسنا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست