جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
امام خمینی و الگوهای دین شناختی در مسایل زنان
حضرت امام خمینی، پس از معصومان(ع) که برگزیدگان خاص الهیاند، نسخهای بیمثال از شخصیتی جامع است که برای تبیین و شناخت وی باید از زوایای متعددی نگریست و به تحلیل و ارزیابی و مقایسه پرداخت. حضرت امام، در چهره یک انقلابی بزرگ، کسی است که یکی از اصیلترین انقلابها را تا سرمنزل پیروزی رهبری کرد. در مدیریت و رهبری، نظامی را پایهریزی و در سالهای دشوار شکلگیری و علیرغم توطئهها و مانعتراشیهای بسیار، رهبری کرد که نسخهای منحصر به فرد است. در مرجعیت دینی، یکی از پرآوازهترین مراجع است و دامنه مرجعیت ایشان بسی فراگیر گشت. در مقام استادی و تدریس، به تعلیم و تربیت صدها شاگرد در حوزههای مختلف اصول و فلسفه و اخلاق و عرفان نشست. در نگارش و بیان، آثاری را در زمینههای مختلف ارائه کرد که برای سالهای سال سرمایه مراکز علمی و محافل فکری و پاسخگوی بسیاری نیازها خواهد بود.
در اخلاق و عرفان و سلوک معنوی، هم از بعد نظری و هم در میدان عمل، به عنوان یک عارف صاحبنظر، و سالک عالیمقدار، در ردیف یکی از اولیای عظیمالشأن الهی، لنگر آرامش و ثبات ملتی شد که جهان استکبار و سلطهجویان شرق و غرب، عزت و آزادی آن را نشانه رفتهاند. حتی در ادبیات عرفانی، مجموعهای از زیباترین سرودههای عمیق عرفانی را بر جای گذاشت و توان بالای خویش را در این خصوص نشان داد. در زندگی شخصی و سلوک خانوادگی در مقام همسر و پدر، نمونهای متعالی و الگویی جاودانه از یک زندگی موفق را ارائه داد.
اینها و ابعاد دیگری از این دست که با یک نگاه کوتاه به شخصیت آن عزیز به چشم میآید، و نیز زوایای پنهان و لایههای عمیق دیگری از شخصیت امام که گذشتِ زمان آن را آشکار خواهد ساخت، هر کدام در جای خود بسیار مهم است و سرجمع نیز نسخهای میشود که آن را «امام خمینی» مینامیم. اما یکی از مهمترین و راهگشاترین ابعاد شخصیتی امام و از یک منظر، مهمترین بُعد شخصیت ایشان، بُعد دینشناسی و نوع نگرش ایشان به اسلام و تفسیری که از دین ارائه میکند و چهرهای که از اسلام ترسیم مینماید میباشد.
اگر از این منظر به ویژگیهایی که شخصیت استثنایی حضرت امام را شکل میبخشد نگاه شود، انسانی خواهیم یافت که بیشترین نسبت و عمیقترین و جامعترین درک را از دین شریف اسلام دارد. انسانی با این ویژگیها، اسلامشناسی کمنظیر است که در حوزه علم و عمل و در عرصه عملی ساختن مکتب، نمونهای اعلی و شخصیتی بیمثال به شمار میرود. او در عرفان عملی و رهیافتهای شهودی که از مسیر دل و تصفیه درون به چنگ میآید، چنان که قرآن کریم بر رابطه روشن میان «تقوا» و «معرفت» تأکید دارد به شناخت شهودی بسیاری حقایق نایل آمده است.۱
حضرت امام، در «عمق»، ژرفترین حقایق و معارف را در مباحث عرفانی، فلسفی، اخلاقی و تفسیری خود ارائه کرده است و در «سطح»، اسلام را دین زندگی، دین حکومت و سیاست و دین مدیریت جامعه و سامانبخشی به زندگی مادی و معنوی بشر میداند. در جایی حضرت امام اسلام را نه دین حکومت بلکه اساسا مساوی با حکومت به معنای عام و فراگیر آن میشمارد و احکام و مقررات آن را در واقع قوانین اسلام و بخشی از حکومت و به منزله اموری ابزاری برای اجرای حکومت و بسط عدالت معرفی
میکند.۱
طبعا فرآیند دینشناسی انسانی شایسته و وارسته چون حضرت امام که از این منظر به دین و رهنمودهای آن مینگرد، بسیار متفاوت است با نظریهپردازی و در واقع «توهمپردازی» کسانی که یا به خاطر فقر ناشی از تحجر و بستهنگری، اساسا دین را امری منفک از سیاست و مدیریت جامعه میشمارند، و یا از سر روشنفکرنمایی و وارفتگی سیاسی ـ علمی در نظریهنویسی، حتی حکومت و سیاست و مدیریت پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) را نیز امری زمینی و غیر الهی و خارج از رسالت دین و در حوزه تشخیص و خواست عرف و جامعه معرفی میکنند و عهدهداری آن توسط پیامبران و امامان را تنها ناشی از تن دادن به خواست مردم میدانند؛ و در بیشتر روزگاران که به گفته اینان، مردمان چنین خواست و اقبالی را نسبت به حکومت انبیاء(ع) و ائمه(ع) نداشتهاند، آنان نیز به تنها وظیفه و رسالت خود یعنی ابلاغ دین بسنده کردهاند!۲
اینک مجال پرداختن مبسوط به این وجهه از شخصیت حضرت امام نیست. هدف فقط اشاره به این است که
▪ اولاً اگر به شایستگیهای کمنظیر حضرت امام در شناخت، قرائت و تفسیر صحیح و جامع از دین و شریعت اسلامی توجه شود،
▪ ثانیا به جایگاهی که ایشان از آن منظر حوزه عمل دین و ترسیم و تفسیر چهره شریعت مقدس میپردازند توجه شود، و ثالثا اگر به نیاز حیاتی و گسترده جامعه به فهم و شناخت درست دین و عرصه عمل و کارکردهای آن توجه شود، و رابعا اگر به تلاش تخریبی و گمراهکننده دو جبهه افراط و تفریط، به تقصیر یا از قصور، در حوزه
یکی از مهمترین و راهگشاترین ابعاد شخصیتی امام و از یک منظر، مهمترین بُعد شخصیت ایشان، بُعد دینشناسی و نوع نگرش ایشان به اسلام و تفسیری که از دین ارائه میکند و چهرهای که از اسلام ترسیم مینماید است.
دینشناسی و تحلیل منابع و تفسیر مخصوص شریعت، توجه شود، و خامسا اگر به کمکاری، نسنجیدهگری و یا جزئینگری محافل مسؤول در ارائه چهره ناب و بیآلایش دین (و در اینجا مشخصا در چارچوب قرائتی که حضرت امام از آن دارند) و زدودن سلیقهها، خرافهها و نظریهپردازیهای التقاطی از سیمای تابناک و پاک اسلام، توجه شود، اذعان خواهیم کرد که مهمترین وجهه همت ما و لااقل یکی از مهمترین مسؤولیتهای ما، آن هم در سال بزرگداشت امام خمینی، شناخت دین و آموزههای شریعت از منظر نگاه امام و در چارچوب الگویی که آن بزرگوار ارائه کرده است میباشد. و پرواضح است روش اساسی و منطقی در نگرش به دین از این منظر، دستیابی به اصول و الگوهایی است که چارچوب نگرش امام به مسایل دینی و احکام شریعت را ترسیم میکند و از این طریق، دستیابی به الگویی جامع در دینشناختی امام و ترسیم نگرهای کامل و سازمانیافته از پیکره سالم و کامل دین که در باور ما نظام دین نیز همچون «نظام احسن» آفرینش، «نظام احسن» در تشریع و ضابطهمندی همه چیز است حتی «غرامت یک خراش»؛ چنان که در تعبیر امام صادق(ع) آمده است.۱ اینکه مبادی رویکرد امام به دینشناختی چیست و با کدام روش به تفسیر و تحلیل نصوص و منابع دینی میپردازد؟ و اینکه در هرم دینشناختی امام کدام عناصر و اجزاء در «قله» و کدام در «دامنه» و کدام در «قاعده» قرار میگیرند؟ و جایگاه هر یک از اجزاء کلیت دین کجاست؟ و ملاک وحدت و انسجام و ارتباط منطقی میان اجزاء چیست؟ و پرسشهای بسیاری از این دست، طبیعی است که در موضوع مهم و حیاتی دینشناختی از منظر اندیشه و نگاه امام مطرح میشود و باید پاسخ بیابد. اما در این فرصت چارهای جز میانبر زدن و پرداختن مستقیم به موضوع این نوشته نیست. و آن حضرت امام، در «عمق»، ژرفترین حقایق و معارف را در مباحث عرفانی، فلسفی، اخلاقی و تفسیری خود ارائـه کرده است و در «سطح»، اسلام را دین زندگی، دین حکومت و سیاست و دین مدیریت جامعه و سامانبخشی به زندگی مادی و معنوی بشر میداند.
«الگوهای دینشناختی در حوزه شخصیت زنان و مسایل آنان» میباشد. اما پیش از پرداختن به بحثهای مورد نظر، ناگزیریم چند نکته توضیحی را بازگو کنیم.
۱) چنان که اشاره شد به نظر میرسد عمدهترین و بلکه راهگشاترین کار در شناخت و شناساندن اندیشههای امام در زمینههای مختلف، ارائه اصول و الگوهایی است که از یک سو تصویری روشن و جامع و حتیالامکان سازمانیافته از اندیشه امام و نگاه تفسیری ایشان از دین را در آن زمینه ارائه دهد و به دور از جزیینگری و نگرش تبعیضآمیز به اندیشهها و مواضع آن بزرگوار باشد، و از سوی دیگر بتواند ملاکی برای عمل و هر چه کاربردیتر شدن آن، و معیاری برای ارزیابی دیدگاهها و عملکردها باشد. این است که در این مقاله تلاش شده است الگوها و معیارهایی برای نگرش به جایگاه انسانی اجتماعی بانوان و مسایل آنان بر اساس اندیشه و نظر امام و مستندسازی اجمالی آنها، ارائه شود.
۲) نیز چنان که اشاره شد، وقتی الگوهای ارائه شده برای ما میتواند به عنوان «الگوهای دینشناختی» مورد استناد و استفاده قرار گیرد که به شخصیت حضرت امام و جایگاهی که از آن موضع، سخن میگویند، و دین را تفسیر میکنند و شرح و بسط میدهند، کاملاً توجه شود. بسیاری انسانها به تجزیه و تحلیل مسایل دینی مینشینند، از زبان اسلام سخن میگویند، به نظریهپردازی و تفسیر شریعت میپردازند؛ به گونهای که میتوان گفت نسبت نظریهپردازی در دین و سخن گفتن از شریعت و کتابنویسی و پژوهشگری در حوزه مسایل دینی، بیش از سایر علوم و موضوعات است، اما پرواضح است که نسبت و قرابت اینها به حقیقت دین و واقعیت شریعت، همه در یک سطح نیست، همه در یک مرتبه حجیت و قوّتی که مایه آرامش وجدان دینی و پایبندیهای شرعی باشد نیست و چنین انتظاری نیز نمیرود. شخصیتهای علمی و اندیشمندان و صاحبنظرانی که سخن و نظر آنان در حوزه احکام دینی، «حجت» باشد و در حوزه «عقیده و باورهای دینی» مایه آرامش و تحکیم پیوندهای اعتقادی مؤمنان باشد، طیف وسیعی را شامل نمیشود و باید گفت در هر دوره گروهی محدود میباشند و طبیعی است در این گروه نیز کسانی که اندیشه و نظر آنان مبنای عمل جامعه باشد، انگشتشمار خواهند بود.
حضرت آیتاللّه العظمی امام خمینی، از زبان دین و شریعت، راه مینمایند و به تفسیر و تبیین آموزههای دینی میپردازند، در جایگاه کسی سخن میگویند که فقط بخشی از ویژگیهای وی اینهاست: فقیه چیرهدست، فیلسوف، مفسر، صاحب نظر در اخلاق و عرفان نظری، عارف وارسته، و مرجع تقلید، با همه لوازم و شرایطی که این اوصاف دارد.
سخن ایشان، سخن یک نویسنده، سخنران، یا متفکر صرف یا نظریهپرداز محض یا یک منتقد و مصلح اجتماعی صرف نیست.
انسانی در این جایگاه، نمیتواند و نباید سخن به مبالغه گوید یا به انگیزه جاذبههای تبلیغاتی و رضایت خاطر این شخص یا آن گروه و در خوشایند مریدان، اظهارنظر کند. اگر اضافه شود امتیازها و ویژگیهای دیگری که در امام بود و از وی نسخهای منحصر به فرد ساخته بود، بویژه انسانی که علاوه بر اوصاف مذکور در جایگاه رهبری یک انقلاب و سپس نظام، به تبیین دین و آموزههای شریعت مقدس میپردازد، آن وقت به اهمیت اندیشه و نگاه امام و قرابت آن با حقیقت دین بیشتر اذعان خواهیم داشت.
این است که براحتی پای این ادعا میایستیم که ما از حضرت امام خمینی کسی را نزدیکتر و آشناتر به شناخت اسلام و راه و رسم اولیاء عظیمالشأن آن (صلوات اللّه علیهم) سراغ نداریم.
۳) موضوع این نوشته همان گونه که از عنوان آن پیداست ارائه آن دسته از الگوها و معیارهایی است که در نگرش به دین از منظر نگاه امام در حوزه مسایل زنان، به دست میآید و میتواند مبنای داوری ما در دیدگاه امام نسبت به این دست مسایل قرار گیرد. نکته لازم به ذکر این است که آنچه در اینجا به عنوان اصول نگرش حضرت امام ارائه شده است تنها سرفصلهای عمده در این مبحث است و بنای بر استقرای کامل و ارائه جامع همه آنچه میتواند به عنوان یک اصل و معیار در این زمینه به شمار رود نبوده است. آن کار که تلاشی مفید و راهگشا نیز خواهد بود نیازمند فرصتی بیشتر و مجالی متناسب با خود است که اینک از حوصله بحث بیرون است. همین مقدار نیز بحث را به درازا کشانده است. لذا از محورهایی چون «تفاوتهای حقوقی»، «اسلام دین
عمدهترین و بلکه راهگشاترین کار در شناخت و شناساندن اندیشههای امام در زمینههای مختلف، ارائه اصول و الگوهایی است که از یک سو تصویری روشن و جامع و حتیالامکان
سازمانیافته از اندیشه امام و نگاه تفسیری ایشان از دین را در آن زمینه ارائه دهد، و از سوی دیگر بتواند ملاکی برای عمل و هر چه کاربردیتر شدن آن، و معیاری برای ارزیابی دیدگاهها و عملکردها باشد.
پشتوانه دیدگاههای حضرت امام بویژه آنگاه که به عنوان اصول و در سطحی کلیتر بیان شده است، حجم وسیعی از ادله دینی و شواهد قرآنی و حدیثی است و پژوهشگرانی که به مستندسازی مواضع و دیدگاههای آن عالم فرزانه میپردازند نوعا حجم زیادی منابع و ادله در اختیار دارند.
زندگی»، «مسؤولیت برابر رشد»، «توسعه و تحدید بر اساس مصلحت» که برای این نوشته پیشبینی و مطالعه شده بود صرفنظر شد. شاید در فرصتی دیگر به آنها نیز بپردازیم. انشاءالله. در این فرصت فقط به دوازده محور پرداخته شده است.
چه اینکه، شرح و بسط و مستندسازی همین الگوها نیز به مجالی بیشتر نیازمند است، بویژه کار مستندسازی این اصول و الگوها از نقطهنظر منابع دینی و ادله و نصوص قرآنی و حدیثی که در اینجا به ذکر نمونههایی محدود بسنده شده است؛ در حالی که میدانیم نوعا پشتوانه دیدگاههای حضرت امام بویژه آنگاه که به عنوان اصول و در سطحی کلیتر بیان شده است، حجم وسیعی از ادله دینی و شواهد قرآنی و حدیثی است و پژوهشگرانی که به مستندسازی مواضع و دیدگاههای آن عالم فرزانه میپردازند نوعا حجم زیادی منابع و ادله در اختیار دارند که در تحقیقات خود میتوانند از آن بهره برند. البته از انسان وارسته و پراستعدادی که حدود ۸۰ سال از عمر شریف خویش را در شناخت اسلام و درک حقایق آن و دانش شهودی همراه با تعهد و تعبد کامل به موازین و آموزههای دین پرداخته است و آن همه مشمول توفیق و عنایت الهی قرار گرفته است نیز چیزی جز این انتظار نمیرود که قلم و قدم او و بیان و حرکت او، ترجمان حقایق دینی و احکام شریعت مقدس باشد.
۴) الگوهای ارائهشده، به سلیقه نویسنده در سه بخش آمده است؛ یکی حوزه کلام و انسانشناسی، دیگری خانواده و تربیت و سومی جامعه و فرهنگ میباشد. این تقسیمبندی هر چند بر اساس همخوانی نسبی میان مباحث هر بخش صورت گرفته و مناسب دانسته شده است ولی امری ناگزیر نیست و میتواند به گونه یا گونههای دیگر تقسیم شود؛ هدف، دستهبندی مطالب و توجه دادن به نوع گرایش سرفصلها و عناوین مورد بحث بوده است و نه بیشتر.
آرزو و حتی گمان نویسنده این است که این مجموعه بتواند چارچوبی از نگاه و اندیشه حضرت امام در حوزه مسایل زنان را ارائه دهد و ملاکهایی را برای تبیین موضوعات جزئیتر و نیز ارزیابی عملکرد اجتماعی و روند جامعه انقلابی ما در این خصوص پیش روی نهد و در کنار دیگر مباحث ویژهنامه، «خط امام» را در این دست مسایل هر چند به اجمال ترسیم کند. ان شاءاللّه.
بخش اول
انسانشناسی و کلام
● یکم: انسانیت، عنصر مساوی و مشترک
یکی از الگوهای اساسی در دینشناختی مسایل زنان، که میتوان با نگرشی کلامی از آن سخن گفت این اصل است که زن و مرد در حقیقت انسانی و آنچه وجه تمایز میان این حقیقت با سایر «انواع» میباشد، هیچ تفاوتی ندارند. هر دو از یک حقیقت مشترک سرچشمه گرفته و از یک حقیقت برخوردارند و آن همان است که این موجود دارای حیات را از دیگر جانداران جدا میسازد و حقیقت وجودی وی قائم و بسته به آن است. حقیقتی که در اشاره به آن از تعابیری چون «من»، «تو»، «او»، «خود»، «خویشتن» و «نفس» به صورت مطلق بهره میبریم. و همان که محور تعلّق تکالیف و حقوق قرار میگیرد. آنچه آدمی را از دیگر انواع جاندار متمایز میسازد حقیقت انسانی او است و آنچه در مرحله تکلیف و مسؤولیت، مخاطب قرار میگیرد همان حقیقت است. به عبارت دیگر همان حقیقتی که آدمی را در مرحله «تکوین» و شکلگیری حقیقت وجودی وی، اساس هستی او و مایه تمایز او است، همان حقیقت در مرحله «تشریع» و مسؤولیتدهی و پاسخگویی نیز ملاک و مخاطب قرار میگیرد و «تکلیف» متوجه او میشود و اعضا و جوارح تنها ابزاری برای عمل به تکلیف هستند. قرآن کریم در هر دو مرحله، به صراحت تفاوت میان زن و مرد را نفی میکند؛ هم آنگاه که از جایگاه انسانی زن و مرد در مرحله شکلگیری حقیقت وجودی آن دو سخن میگوید، منشأیی مشترک و حقیقتی یکسان را یادآور میشود و هم در مرحله اصل تکلیف و عمل، آن دو را به عنوان عنصر انسانی مخاطب میسازد و در مقام ارزشگذاری و پاداش عمل یکسان مینگرد. قرآن کریم هر دو نکته را در این آیه جمع کرده است:
قرآن کریم نه تنها بر یکسانی میان زن و مرد در حقیقت انسانی تأکید دارد بلکه اساسا آن را یکی از نشانهها و آیات الهی همچون آفرینش آسمانها و زمین و آفرینش اصل آدمی و تفاوت زبانها و رنگهای آدمیان میشمارد.
«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکرٍ و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عنداللّه اتقیکم».۱
بخش نخست آیه اشاره به خاستگاه اولیه آدمیان دارد که همه از یک نر و ماده آفریده شدهاند و بخش نهایی آن ملاک ارزشگذاری و برتری آدمیان علیرغم داشتن حقیقت مشترک را بیان میکند. ملاکی که کاملاً در اختیار و به اراده خود آنان است؛ یعنی عمل. اگر تفاوتی هست نه به خاستگاه و حقیقت مشترک آن دو، بلکه به واقعیات و ارزشهایی برمیگردد که با کمال اختیار و خواست خویش به آن جامه وجود میپوشند. قرآن کریم در جای دیگر، پس از آنکه نحوه نگرش خردمندان به آفرینش آسمانها و دستاورد نگرش اندیشمندانه آنان همراه با خضوع و کرنش در مقابل حضرت حق و اندیشناکی آنان از عمل خود که موجب نگرانی ایشان نسبت به آینده است و در نتیجه پناه جستن به ذیل رحمت و غفران الهی را بازگو میکند، پاسخ خداوند را این گونه بیان میفرماید:
«فاستجاب لهم ربّهم انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر أو انثی بعضکم من بعض»؛۲
«خدایشان خواسته آنان را اجابت کرد که من عمل هیچ عملکننده از شما را، مرد باشد یا زن، ضایع و تباه نخواهم ساخت، همه از هم هستید.»
این همان حقیقت و اصل است که حضرت امام خمینی بر آن تأکید دارد. آنجا که میفرماید:
«تاریخ اسلام گواه احترامات بیحد رسول خدا(ص) به این مولود شریف [حضرت فاطمه(س) [است تا نشان دهد که زن، امام خمینی: از نظر حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد. بله در بعضی از موارد تفاوتهایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد.
بزرگی ویژهای در جامعه دارد که اگر برتر از مرد نباشد کمتر نیست.»۳
قرآن کریم نه تنها بر یکسانی میان زن و مرد ـ در حقیقت انسانی ـ تأکید دارد بلکه اساسا آن را یکی از نشانهها و آیات الهی همچون آفرینش آسمانها و زمین و آفرینش اصل آدمی و تفاوت زبانها و رنگهای آدمیان میشمارد و در ردیف برشماری آیات الهی به یکسانی میان زن و مرد از نقطهنظر انسانیت و حقیقت وجودی، اشاره میکند و همین همسانی را مایه سکونت و انس و الفت میشمارد و اگر جز این بود چگونه میتوانست دستمایه سکونت و آرامش غریزی آدمیان باشد:
«و من آیاته أن خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودّة و رحمة، انّ فی ذلک لآیات لقوم یتفکّرون».۴
تعبیر «مِنْ اَنْفُسِکُمْ» یعنی آفرینش از حقیقت و جنس خودتان، هم از آیات الهی است، هم مایه سکونت آدمی است، و هم دستمایه اندیشهورزی اندیشمندان. به همان سان که آفرینش آسمانها و زمین مایه و زمینه اندیشه آنان و دستیابی به ایمان برتر و حقایق بیشتر است، یکسانی و همسانی زن و مرد نیز چنین دستمایهای را برای اندیشهورزی آنان فراهم ساخته است.
حضرت امام در تأکید بر همین حقیقت در جای دیگر میفرماید:
«از [نظر] حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد. بله در بعضی از موارد تفاوتهایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد.»۱
بنابراین هر آنچه که در تعارض با این حقیقت مسلّم قرآنی و اسلامی باشد حتی اگر در منابع دینی یا تاریخی جای گرفته است نمیتواند مورد قبول باشد. وقتی آیات متعددی که فقط بخشی از آن در اینجا آمد، زن و مرد را در حقیقت و هویت انسانی یکسان میشمارد و خاستگاه آن را یک زن و یک مرد به یکسان معرفی میکند، دیگر زن را نمیتوان فقط به عنوان یک «حامل» و «ظرف» وانمود کرد چنان که برخی گفتند: «و انما امهات الناس اوعیة»؛ مادران ظرفهایی بیش نیستند! و یا آن دیگری که در تعریضی سیاسی گفت:
«بنونا بنو ابنائنا و بناتنا
بنوهن ابناء الرجال الاباعد»
فرزندان ما فقط فرزندان پسران ما هستند، اما فرزندان دختران ما فرزندان مردان بیگانهاند!
چه اینکه پذیرفته نیست در مقام تحقیر شخصیت انسانی زن و کاستن از وزن حقیقت و هویت وجودی وی، او را طفیلی و زائدهای از گِل وجودی حضرت آدم(ع) بشماریم. حتی اگر در ظاهر برخی متون دینی آمده باشد. و از همین روی است که میخوانیم امام صادق(ع) وقتی با چنین گفتهای ـ و باید گفت با چنین خرافهای ـ مواجه میشود به شدت برخورد میکند. ملاحظه فرمایید این روایت را که زراره، آن محدث و عالم فرزانه، نقل میکند:
«سئل ابوعبداللّه(ع) عن خلق حوّاء و قیل له: انّ اناسا عندنا یقولون: ان اللّه عزّ و جلّ خلق حوّاء من ضلع آدم الایسر الاقصی، فقال: سبحان اللّه و تعالی عن ذلک علوّا کبیرا! أ یقول من یقول هذا: ان اللّه تبارک و تعالی لم یکن له من القدرة ما یخلق لآدم زوجة من غیر ضلعه؟! و یجعل للمتکلم من اهل التشنیع سبیلاً الی الکلام أن یقول: انّ آدم کان ینکح بعضه بعضا اذا کانت من ضلعه! ما لهؤلاء؟! حکم اللّه بیننا و بینکم ...»۲
کسی از امام صادق(ع) در باره آفرینش حوّا پرسش کرد و گفت: ما دستهای مردم را داریم که میگویند: خدای عز و جل، حوا را از آخرین دنده چپ آدم آفرید. امام(ع) فرمود: خداوند از این سخن براستی که منزه و برتر است. آیا کسی که این حرف را میزند، معتقد است که خدای تبارک و تعالی توان نداشت که برای آدم، همسری را از غیر دنده او بیافریند؟ و راه را برای سرزنشگران بازمیکند تا بگویند: آدم اگر همسرش از دنده او بوده است پس خودش با خودش آمیزش میکرده است؟! این گویندگان را چه شده است؟! خدا میان ما و آنان داوری کند ...»
● دوم: خوشبختی، فرا راه همه
از بدیهیترین الگوهای دینشناختی، در باورهای دینی، یکسانی زن و مرد در دستیابی به هدایتی است که در منطق دین مایه خوشبختی واقعی است. راه سعادت به روی همه گشوده است. کالای خوشبختی در بازار ایمان و عمل، در معرض گزینش و خرید همگان است، بیهیچ تفاوتی میان مرد و زن. قرآن و اساسا دین، مایه هدایت «انسان» است و انسان است که مخاطب آیههای هدایت و سعادت است و جنسیت از عوارض بیرونی و خارج از مقام تکلیف به «هدایت» و تشویق به کسب «سعادت» است. قرآن خود را «هدیً للناس» میشمارد. چه اینکه خود را «هدیً للمتقین» میداند و تقواپیشگی را در انحصار هیچ کس نمیداند. آدمی، بیهیچ تفاوتی میان زن و مرد، مکلف به هدایت است. آدمی در طریق هدایت، راهی جز «تقوا» ندارد و مگر هدایت جز تقوا و خداباوری و خداترسی و خداخواهی چیز دیگری است. آدمی، چه زن و چه مرد، میتواند آرزومند سعادت جاودانه باشد. این راهی است که او برمیگزیند: «انا هدیناهُ السبیل، اما شاکرا و اما کفورا».۳
و این، چنان که اشاره شد، از قطعیترین و بدیهیترین آموزههای دینی و عقلی است. جز این در نظام آفرینش که آفریدگار آن آدمی را از سر حکمت، و با اختیار و اراده عمل و نمایاندن راه و بشارت و انذار آفریده است، نمیتواند باشد.
یکی از تعبیرهای زیبای قرآن در باره سعادت حقیقی که ادیان الهی همه به آن سو فرا خواندهاند «حیاة طیبه» است؛ زندگی
پاکیزه. چه اینکه پاداش بهشت که «جزای احسن» الهی است بیان دیگری از این سعادت جاودانه است. قرآن کریم در چند جا به صراحت به گونهای تشویقآمیز و در قالب ارائه یک اصل، توجه میدهد که کسی که «عمل صالح» را از سر ایمان به جای آورد، چه مرد باشد چه زن، به آن «حیات طیب» و به آن «جزای احسن» خواهد رسید و ذرهای در باره او ستم نخواهد شد. این آیات همین حقیقت تردیدناپذیر را بازگو میکند:
«من عمل صالحا من ذکر او أنثی و هو مؤمن فلنحیینَّهُ حیاة طیبة و لنجزینّهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون».۱
۱ ـ ما خلق اللّه حلالاً و لا حراما الاّ و له حدّ کحدّ الدار، فما کان من الطریق فهو من الطریق، و ما کان من الدار فهو من الدار حتی أرش الخدش فما سواه، و الجلدة و نصف الجلدة؛ خداوند هیچ حلال و حرامی را نیافرید مگر آنکه دارای حدّ و مرزی همانند مرز خانه است که آنچه مربوط به راه است جزء راه است و آنچه مربوط به خانه است جزء خانه است. حتی [به عنوان نمونه] غرامت یک خراش و موارد دیگر و یک تازیانه و نصف تازیانه نیز معین شده است؛ کافی، ج۱، ص۵۹.
۱ ـ یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا اللّه یجعل لکم فرقانا، انفال، آیه ۲۹.
۱ ـ حجرات، آیه۱۳.
۱ ـ سوره روم، آیه ۲۱.
۱ ـ الاسلام هو الحکومة بشؤونها، و الاحکام قوانین الاسلام، و هی شأن من شؤونها، بل الاحکام مطلوبات بالعرض و أمور آلیة لاجرائها و بسط العدالة، کتاب البیع، ج۲، ص۴۷۲.
۲ ـ صحیفه نور، ج۳، ص۴۹.
۲ ـ از جمله نک: مهدی حائری یزدی، حکمت و حکومت، ص۱۴۰ ـ ۱۴۵ و دیگر صفحات .
۲ ـ آلعمران، آیه ۱۹۰ ـ ۱۹۵.
۳ ـ صحیفه نور، ج۱۴، ص۲۰۰.
۳ ـ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۷۹.
۴ ـ انسان، آیه ۳.
منابع:
کتاب البیع,jeld=۲,safhe=۴۷۲
حکمت و حکومت,مهدی حائری یزدی,safhe=۱۴۵-۱۴۰
کافی,jeld=۱,safhe=۵۹
صحیفه نور,jeld=۱۴,safhe=۲۰۰
صحیفه نور,jeld=۳,safhe=۴۹
من لا یحضره الفقیه,jeld=۳,safhe=۳۷۹
۱ ـ یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا اللّه یجعل لکم فرقانا، انفال، آیه ۲۹.
۱ ـ حجرات، آیه۱۳.
۱ ـ سوره روم، آیه ۲۱.
۱ ـ الاسلام هو الحکومة بشؤونها، و الاحکام قوانین الاسلام، و هی شأن من شؤونها، بل الاحکام مطلوبات بالعرض و أمور آلیة لاجرائها و بسط العدالة، کتاب البیع، ج۲، ص۴۷۲.
۲ ـ صحیفه نور، ج۳، ص۴۹.
۲ ـ از جمله نک: مهدی حائری یزدی، حکمت و حکومت، ص۱۴۰ ـ ۱۴۵ و دیگر صفحات .
۲ ـ آلعمران، آیه ۱۹۰ ـ ۱۹۵.
۳ ـ صحیفه نور، ج۱۴، ص۲۰۰.
۳ ـ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۷۹.
۴ ـ انسان، آیه ۳.
منابع:
کتاب البیع,jeld=۲,safhe=۴۷۲
حکمت و حکومت,مهدی حائری یزدی,safhe=۱۴۵-۱۴۰
کافی,jeld=۱,safhe=۵۹
صحیفه نور,jeld=۱۴,safhe=۲۰۰
صحیفه نور,jeld=۳,safhe=۴۹
من لا یحضره الفقیه,jeld=۳,safhe=۳۷۹
منبع : طوبی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست