دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
احساسات کودکان
یک روز بعدازظهر برای انجام کاری از خانه خارج دم و دختر ۱۱ سالهام را در خانه تنها گذاشتم بیست دقیقه بعد به خانه برگشتم و دخترم را در حال ییافتم که بر روی مبل راحتی نشسته و به شدت گریه میکرد.
من با نگرانی از او پرسیدم ”چه شده؟“ موضوع چیست؟“ ولی او نمیتوانست پاسخ دهد و به گریه کردن خود ادامه داد. من واقعاً ناراحت شده بودم و پرسیدم: ”آیا کسی تو را اذیت کرده است؟ او با تکان دادن سر پاسخ منفی داد پرسیدم ”آیا خودت به خود آسیبی رساندهای؟ و او باز گفت: ”نه“ دیگر نمیدانستم چه بگویم: ”بریانا چه اتفاقی افتاده است؟“ او در میان هق هق گریهها شنیدن که او گفت: ”هم همستر (خوکچه هندی که در خانه داشتیم)“، متوجه شدم ما در محل گربهای داشتیم که بچهها خیلی دوست داشتند با آن بازی کنند.
من به طرف اتاق دویدم و میترسیدم که نگاه کنم دزدکی به قفس همستر نگاه کردم، طفلی بیدار بود ولی دندانهایش قفل شده بود فریاد زدم: ”حال او خوب است“ بریانا در حالیکه هنوز گریه میکرد به داخل اتاق آمد. او باور نمیکرد که همسرش زنده باشد و گفت که او از دیواره قفس آویزان شده و مطمئن بود که گریه به او صدمه زده است: ”آهان پس موضوع این بوده است“ بریانا سرش را به علامت تأیید تکان داده و دوباره شروع به گریه کردن کرد. اینبار من او را در آغوش گرفتم و گذاشتم گریه کند وقتی او آرام شد ما توانستیم در این مورد صحبت کنیم و تصمیم بگیریم که از این به بعد بهطور متفاوتی عمل کنیم. اکنون او راضی و آسوده شده بود و درس مهمی آموخته بود تا احساس مسئولیت کرده و در هنگام راه دادن گربه به خانه در اتاق خواب را ببندد.
احساس گناه در یک کودک فرصتی است که در آن احساس مسئولیت و نتایج اعمال خود را میآموزد. پاسخ پدر و مادر به گناه و خطای او میتواند تأثیری شگرف در رشد او یا عدم و کمبود وجدان کودک، توانائی شناخت درست و غلط و سطح علایق اجتماعی و مسئولیتپذیرش داشته باشد. کودکانی که به آنها اجازه حس کردن و فهم احساسات داده میشود و پدر و مادر آنها در شناسائی احساسات و یادگیری از آنها کمک میگیرند، مهارتهائی را میآموزند که از طریق آنها در زندگی به شیوه مسئولانه عمل مینمایند. احساساتی که در کودکان سرکوب میگردند خود بهگونهای به اشکال گوناگون بدرفتاری مینمایند.
بعضی روشها که ما والدین بهطور ناآگاهانه استفاده کرده و از طریق آنها جلوی بروز احساسات فرزندمان را میگیریم عبارتند از:
▪ نجات دادن و رهانیدن آنها از این احساس - مثلاً در ورد احساس گناه کودک در مورد بیرون کردن گربه از خانه و زدن او - به کودک خود میگوئید که به تو اطمینان میدهم که گربه از حالا به بعد در خارج از خانه بماند و لازم نیست دیگر در مورد او نگران باشی.
▪ تنبیه کردن - ”از حالا تا یک ماه دیگر حق نداری با گریه بازی کنی“.
▪ حل کردن مشکل - ”چرا غصه میخوری، الآن بیرون میرویم تا یک بستنی بخوریم و تو دیگر به این مشکل فکر نکنی“.
▪ موعظه کردن - ”چطور توانستی اینطور بیمسئولیت باشی؟ وقتی من هم سن تو بودم بسیار مسئولیتپذیر بودم و هیچگاه نمیگذاشتم چنین اتفاقی رخ دهد.
▪ انکار: نباید اساس گناه کنی، این خطای تو نبوده است“.
▪ تحقیر: ”باور نمیکنم که تو بگذاری چنین اتفاقی بیفتد. چهطور این کار را انجام دادی، من از این ار تو احساس خجالت میکنم. من قصد دارم این کار تو را برای همه دوستانت تعریف کنم تا دیگر هرگز چنین کاری را تکرار نکنی“.
احساس تأسف و ترحم: ”اوه عزیزم، آن گربه بدجنس نباید با همسترها چنین کاری کند و باعث ترس و نگرانی تو گردد“.
▪ سخنرانی - ”از حالا به بعد باید بسیار مراقب باشی، من از و میخواهم که همیشه قبل... از همه چیز را بررسی کنی“.
(اینها فقط پارهای از رفتارهائی بودند که موجب توقف بروز احساسات در کودکان میگردند).
در حالی که قصد ما از رفتارهای ذکر شده در بالا دادن درسی به فرزندمان است. نتایج در اغلب مواقع متفاوت میباشند. کودک بیشتر بر روی این مسائل تمرکز میکند که: ما چقدر غیرمنصفانه قضاوت میکنیم و یا او چقدر بد بوده است بهجای آنکه از این رفتارها درسی بیاموزد. اگر میخواهیم فرزندمان بیاموزد باید در ابتدا به احساساتش توجه کنیم و بعد با کار بر روی آنها در مورد موقعیت بهوجود آمده تصمیم بگیریم. برخی روشها که موجب تشویق این احساسات میگردند، عبارتند از:
▪ احساس همدردی: ”من احساس شما را درک میکنم. من نیز چنین احساسی داشتهام تحمل این احساس سخت است. اینطور نیست؟“
▪ بهاء دادن به احساسات ”تو حق داری چنین حسی داشته باشی، اگر این اتفاق برای من میافتاد، من هم چنین احساسی داشتم“.
▪ شناسائی احساسات، بهنظر میِسد تو خیلی......... حتماً خیلی .... و یا آیا خیلی غمگین هستی؟“
▪ گوش سپردن با دقت و توجه، با نگاه مستقیم به آنچه میگوید گوش بسپارید بهطوری به حرفهایش گوش دهید که گوئی بهترین دوستتان دارد با شما حرف میزند. ”من دارم گوش میدهم، به آنچه میگوئی دارم گوش میدهم“.
▪ کنجکاو باشید، ”جالب است میخواهم بیشتر در مورد احساسات شما بدانم و یا اینکه دفعه بعدی چه کار خواهی کرد؟“
▪ تأیید احساسات - ”تو واقعاً غمگین هستی، من میفهمم که چه احساسی داری“.
▪ بیان احساساتتان - ”بیشتر برایم تعریف کن، میخواهم بدانم چه احساسی دارم من با تو هستم“.
وقتیکه احساسات کودکتان را تأیید نمائید در او آسودگی را مشاهده نموده و احساس نزدیکی به او مینمائید. این پنجرهای اعجابانگیز از فرصتهای شریک شدن شما با کودکتان در روابط است. زمانیکه به او احساس نزدیکی و ارتباط مینمائید. در این هنگام است که شما احساس خواهید کرد که شما و کودکتان واقعاً به حرفهای یکدیگر گوش میدهید و تأثیر بیشتری بر افکار و تصمیمات او خواهید داشت و او شروع به پرسیدن نظرات و افکار شما مینماید.
فقط برای آنکه تأثیر این رفتار را بدانید به شما میگویم که بریانا پس از اتفاقی که برای همستر افتاد، بیرون رفت و از گربه برای پرتاب کردنش به بیرون از خانه معذرتخواهی نمود.
منبع: www.positiveparenting.com
نویسنده: دبرافاکس (مربی والدین و مادر سه فرزند).
نویسنده: دبرافاکس (مربی والدین و مادر سه فرزند).
منبع : روزنامه آفتاب یزد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست