یکشنبه, ۲۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 9 February, 2025
مجله ویستا
نخستین مدرسه ها
![نخستین مدرسه ها](/mag/i/2/g74da.jpg)
گشایش مدرسه علمیه (قسمت علمیه و ابتدائیه) چنان مورد استقبال علاقهمندان دانش و ادب قرار گرفت كه چند روز پس از آغاز نامنویسی، كلاس ها برای پذیرفتن شاگران تازه جا نداشت و انجمن تأسیس مكاتب ملیه، كه بعدها انجمن معارف نام گرفت، بر آن شد مدرسه دیگری برای تحصیل داوطلبان بگشاید. اما اعاناتی كه در آن زمان بنیانگذاران و دوستداران فرهنگ میپرداختند برای انجام یافتن این كار بزرگ كافی نبود و گشایش مدرسههای نو به جمعآوری اعانات تازه و بیشتر موكول شد.
میرزا علیخان امینالدوله، صدراعظم وقت، كه به توسعه و تعمیم فرهنگ بیش از دیگر بزرگان همزمان خود توجه و اعتنا داشت، بیشتر از همه میكوشید كه از راه تشویق نیكوكاران به مساعدت معارف و بذل اعانه، وسایل تأسیس چند مدرسه آماده شود و چون وی در میان آزادگان و مردمان خوب، حرمت بسزا داشت، دیری نگذشت كه به پادرمیانی او مبلغی قابل برای اینكار فراهم آمد و انجمن معارف در ماه ربیعالثانی سال ۱۳۱۶ به تأسیس مدرسه تازهای توفیق یافت و نام آن را «شرف» نهاد. از شاگردان این مدرسه نه تنها شهریه گرفته نمیشد، بلكه، چون بیبضاعت بودند، بیشتر آنان هر ماه پنج ریال برای خریدن لوازم تحریر و مصارف دیگر اعانه میگرفتند.
نخستین رئیس مدرسه شرف، میرزا علیاكبرخان ناظمالاطبای بزرگ، مردی بسیار دانا و آزادهای پاكسرشت و مهربان بود. وی به پیشرفت فرهنگ صادقانه عشق میورزید، حقشناسی را سزاست كه شرح حال او اندكی یاد شود:
در هفدهم ربیعالثانی سال ۱۲۶۳ در كرمان به دنیا آمد. پسر میرزا حسن طبیب كرمانی است. علوم مقدماتی متداول زمان خود را در زادگاهش فرا گرفت. در نوزدهسالگی (۱۲۸۲) از كرمان به تهران آمد و در مدرسه درالفنون به تحصیل علوم جدید پرداخت. در كسب دانش چندان كوشش كرد كه پس از یك سال «سورویان» Surveillant ارشد دستهای از شاگردان مرتبه دوم و در اتاق اول طب دستیار معلم شد و به شاگردان علم تشریح میآموخت. پیش از پایان یافتن تحصیل، به سبب ورزیدگی و تبحری كه یافته بود، علیقلیخان اعتضادالسلطنه وزیر علوم وی را به طبابت فوج مهندسی مأمور كرد و میرزا علی اكبرخان چنان كاردانی و شایستگی نشان داد كه همه بر او آفرین خواندند.
در سال ۱۲۸۹ از طب دارالفنون فارغالتحصیل شد و سال بعد ریاست مریضخانه دولتی را یافت و به پاداش خدمت های بزرگ و شایانی كه كرد منصب سرهنگی و نشان و حمایل گرفت. چون علیقلیمیرزا اعتضادالسطنه در شب عاشورای سال ۱۲۸۹ درگذشت و علیقلیخان مخبرالدوله جانشین او شد، میرزا علیاكبرخان از ریاست مریضخانه دولتی استعفا كرد و همراه حاجی میرزا حسینخان سپهسالار، كه به امر شاه حاكم خراسان شده بود، به مشهد رفت، و به خواهش وی دارالشفای آستان مقدس حضرت رضا را، كه جز نامی از آن نمانده بود، ترمیم و آماده خدمت مردمان كرد و شاه به پاداش، منصب و نشان و حمایل سرتیپی بدو داد.
میرزا علیاكبرخان، پس از وفات حاجی میرزا حسینخان، كه روز بیستویكم ذیحجه سال ۱۲۹۸ اتفاق افتاد (در مشهد مقدس در پنجاهوهفتسالگی)، به سبب اندوهی گران كه از مرگ چنان مردی بزرگ و روشنبین و مصلح و وطن خواه در دلش جا گرفت، به تهران آمد و همان سال به خواهش شاهزاده مسعود میرزای ظلالسطان، حاكم اصفهان، به اصفهان رفت. اما چون مصاحبتش را موافق طبع خویش نیافت، برخلاف رضای او به تهران بازگشت و از خدمت دیوان و دیوانیان تبری جست و به مطالعه و تألیف و ترجمه روی آورد.
ناصرالدینشاه، كه بیش از پیش از شایستگی و كاردانی و حذاقت وی در پزشكی آگاه شده بود، به اصرار تمام او را در ردیف نزدیكان و خاصان خویش درآورد، و میرزا علیاكبرخان، تا روزی كه شاه به دست میرزا رضا كرمانی كشته شد (بعدازظهر روز جمعه هفدهم ذیقعده سال ۱۳۱۳)، در سفر و حضر همراه او بود و مقام و عزت شایسته داشت.
از آن پس نیز طبیب مخصوص مظفرالدین شاه شد. نوشتهاند كه روزی كه فرمان مشروطیت را برای توشیح به دربار برده بودند، مظفرالدین شاه بر اثر دارویی كه به كار برده بود، ناگهان حالش به وخامت گرایید. طبیب آلمانی شاه اظهار داشت كه بر اثر خوردن دوای زهرآگین و زیانبخش حالش بد شده و شاید به عمد آن دوای ناسازگار را بدو خوراندهاند.
شاه از شنیدن گفته پزشك آلمانی سخت خشمگین شد و كس را جرأت آن نماند كه در آنحال نامی از مشروطیت بر زبان آورد.
میرزا علیاكبرخان ناظمالاطبا، فداكاری بینظیری از خویش نشان داد. او بر جان خود نیندیشید و به منظور رفع بدگمانی شاه باقی مانده دوا را، كه هنوز در شیشه بود، به یكدم آشامید و بلافاصله، بیآن كه شاه و درباریان ظنین شوند، پادزهر به او خوراند و خود نیز به كار برد. اندكاندك اثر داروی زیانخیز زایل شد و حال شاه به بهبود گرایید و ساعتی بعد فرمان مشروطیت را به ارادت تمام و خشنودی امضاء كرد.
ناظم الاطبا یكی از اعضای شایسته و پر توان و پر كار انجمن معارف بود. ۱ وی این سمت را به خواهش امینالدوله صدراعظم پذیرفته بود و آنوقت كه انجمن اداره مدرسه نوبنیاد شرف را بدو واگذار كرد، با اینكه تعهد این كار وی را از كسب درآمد كافی مشروع پزشكی باز میداشت، به خاطر تعلق خاطر شدیدی كه به پیشرفت معارف داشت، تمكین كرد و به كار پرداخت و در تشویق مردمان به دادن اعانه و افزایش اعتبار و رونق مدرسه كوشش بسیار كرد.
ناظمالاطبا چند كتاب سودمند در علم فیزیك و شیمی و تشریح و پزشكی و درمانشناسی از زبان فرانسوی ترجمه كرد یا تألیف فرمود و چون تا آن زمان كتاب درست و مفید و مناسبی برای شاگردان مدارس ابتدایی تهیه و طبع نشده بود، كتاب به نام «تعلیمات ابتدایی» برای شاگردان كلاس اول و دوم ابتدایی تألیف كرد و در سال ۱۳۱۷ قمری به چاپ رسانید. این كتاب، كه در سال ۱۳۲۰ و بار دیگر در سال ۱۳۲۷ قمری تجدیدچاپ شد، چند سال تنها كتاب درسی همه مدارس و مورد قبول معلمان و استفاده شاگردان بود. علاوه بر این، ناظمالاطبا كتابی مفید به نام «نامه زبانآموز» درباره دستور زبان فارسی دیگر تألیف و چاپ كرد ۲ .
اما ارجمندترین اثر این دانشمند پرمایه، فرهنگ فارسی اوست كه مشتمل بر كلیه واژههای فارسی و لغات عربی مصطلح در زبان امروزی ماست. در این كتاب گران قدر ۵۸۸۷۹ واژه فارسی و ۹۹۵۵۲ لغت عربی جمع و معانی درست و دقیق آنها آورده شده است.
ناظمالاطبا تا زنده بود (روز دوشنبه بیست و ششم ذیقعده سال ۱۳۴۲ برابر نهم خرداد سال ۲۴۸۳ در ۷۹ سالگی به تهران درگذشت) به تألیف و ترجمه اشتغال داشت و در تمام دوره عمرش به اعتقاد تمام از معارف و دوستداران آن پشتیبانی و بدینكار و نیت مباهات میكرد. تا زمانی كه حاج میرزا علیخان امینالدوله صدراعظم ایران بود روحانی نمایان عوامفریب را یارای مبارزه با پیشرفت معارف نبود، اما، وقتی كه امینالسطان به جای او بر آمد، بازار مخالفان معارف از نو رونق گرفت و كار بر عاشقان فرهنگ تنگ شد.
ناظمالاطبا، برای اینكه مدرسه جدید التأسیس شرف از تعرض روحانی نمایان مصون بماند و جهال به تحریك مفسدان آن را خراب و غارت نكنند، به روشی كه در مكتب خانهها معمول بود، شاگردان را به زمین می نشاند و میز و نیمكت به كار نمی برد، و برای این كه بهتر راه بدگوی مخالفان را ببندد، گاهی شاگردان مدرسه را به مجالس روضهخوانی هدایت میكرد. چنانچه یكی از روزهای هفته، اول ماه رجب سال ۱۳۱۶ (تقریباً سه ماه پس از تأسیس مدرسه) شاگردان را با نظم و ترتیب به روضهخوانی آقامیرزا زینالعابدین امام جمعه (داماد ناصرالدین شاه) برد و تا پایان روضهخوانی او و معلمان مدرسه، و همه شاگردان در مجلس ماندند.
در این مجلس میرزا رضا واعظ همدانی، كه روضهخوانی سخنور و نسبتاً با معرفت بود، به مناسبت حضور معلمان و شاگردان مدرسه شرف، از تأسیس مدارس نو اظهار شادمانی كرد و در فواید تعمیم دانش، داد سخن داد و حدیث و روایت بسیار خواند. اما یكی از روحانیان، كه با امام جمعه روابط نیكو نداشت، برای آشفته كردن مجلس روضهخوانی وی، یكی از مریدانش را وادار كرد كه پس از محمدرضای واعظ همدانی بر منبر شود و مطالبی در مضرت تأسیس مدارس جدید بگوید. حاج میرزا یحیی دولتآبادی كه در آن مجلس حاضر بود بر این امر وقوف یافت، پادرمیانی كرد و به اصرار و التماس واعظ را از سخنرانی در ذم مدارس جدید منصرف كرد.
مدرسه شرف در آغاز چهار كلاس ابتدایی و هر كلاس اسمی خاص داشت، به این ترتیب: كلاس الفباخوان، كلاس فارسیخوان، كلاس عربیخوان، كلاس ریاضیخوان. هنوز بیش از چند ماه از تأسیس مدرسه نگذشته بود، كه بر اثر درایت و كاردانی و نیكنامی مدیر مدرسه و معلمان شهرت بسیار یافت و با این كه بعضی از ملایان با تمام نیرو با فعالیت انجمن معارف و تأسیس مدارس جدید مخالف میكردند، مورد استقبال خاص و عام قرار گرفت و زیاده بر دویست نفر شاگرد در این مدرسه به تحصیل پرداختند.
ذكاء الملك مدیر روزنامه تربیت، در شماره ۱۳۴ این روزنامه مورخ بیست و پنجم ذیقعده سال ۱۳۱۶ (برابر ششم آوریل ۱۸۹۹) درباره مدرسه شرف چنین نوشته است:
«همه كسمیداند یكی از مدارس مظفریه كه چندی است در دارالخلافه باهره دایر گشته مدرسه موسوم به «شرف» میباشد و آن در تحت ریاست و كیاست دانشمند متطبب، میرزا علیاكبرخان ناظمالاطبا، از اطبای حضور همایون، تشكیل یافته و زیاده از دویست نفر شاگرد در این دارالعلم حوزه تعلیم و محضر تدریس معلمین عالم فاضل به تعلیم و تحصیل مشغول اند و در كار نشر معلوم و مجهول … »
همانقدر كه ناظمالاطبا مدیر مدرسه عاشق معارف و در ترویج دانش و هنر و ادب كوشا بود، معلمان مدرسه نیز در آموزش و پرورش شاگردان جاهد و ساعی بودند. میرزا عبدالرزاق بغایری معلم علوم ریاضی و جغرافیای كلاس ریاضی، از آغاز جوانی صمیمانه به معارف عشق میورزید ۳ در هر انجمن و محفل زبان به شرح فواید توسعه معارف میگشود و هر جا فرصت مییافت خرد و بزرگ را به گرامی شمردن دانش و دانشمندان تحریض و تشویق میفرمود.
از صفر سال ۱۳۱۸ میرزا رضا خان نجمی، معروف به نجمالملك، جانشین میرزا عبدالرزاق و معلم ریاضی شد ۴ اما او نیز در بیستو هشتم ربیعالثانی جای خود را به مهدیخان سرتیپ پسر میرزا محمودخان ملكالشعرا سپرد. شیخ محمد رفیع همچنان معلم اول عربی، و حاجی میرزا محمدعلی معلم اول ابتدایی بود و میرزا علیاكبر هم فارسی درس میداد و هم خوشنویسی میآموخت.علاوه بر این ها چون مدرسه، بر اثر زیادی شاگرد توسعه یافته بود، عده خدمتگزاران به سه تن افزایش یافت و جمع كاركنان مدرسه از رئیس و ناظم و معلم و هشت تن كمك و فراش و دربان و سرایدار و مؤذن و منشی، به بیست و سه نفر رسید.
محل مدرسه در آغاز تأسیس نزدیك دروازه شمیران بود. این خانه وسعت زیادی نداشت و در آن اجتماع بیش از دویست نفر شاگرد میسر نبود. به همین جهت، وقتی كه عده شاگردان مدرسه به سیصد تن رسید، اعضای انجمن به تغییر محل آن مصمم شدند و پس از جستجو و مشورت، خانه حاجی میرزا حبیبالله تاجر كاشانی را، كه در خیابان ناصریه كوچه نظامالملك واقع بود، انتخاب كردند.
این خانه تازهساز و نسبتاً وسیع بود و اتاق های بزرگ و مناسب داشت. روز چهارشنبه اول ماه ربیعالاول سال ۱۳۱۷ وسایل مدرسه به محل جدید انتقال یافت و روز پنجشنبه دوم ماه مدرسه دایر شد. در این روز نیرالملك وزیر علوم و معارف، و اعضای انجمن و جمعی از بانیان و دوستداران فرهنگ برای گشایش مدرسه در محل جدید حضور یافتند.
حاجمیرزا حبیب تاجر كاشانی، صاحب خانه شربت و شیرینی فراهم كرد و شاگردان، پس از دعا گفتن به شاه، درس را آغاز كردند.
پس از چندی بار دیگر محل مدرسه تغییر یافت و به خانه محمدعلیخان مستوفی منتقل شد. این خانه در كوچه بنبستی در محله عرب ها واقع بود. دری بزرگ داشت كه اگر می گشودند، كالسكه می توانست از آن داخل شود. در یك لنگه آن در بزرگ در كوچكی تعبیه كرده بودند كه راه آمد وشد معلمان و شاگردان از آن جا بود و در بزرگ همیشه بسته بود. در مدرسه به سرسرای پوشیدهای باز میشد كه در دو طرف، به وسیله پلكان به ایوانی كه نزدیك سه متر از صحن خانه بلندتر بود راه داشت.
در ایوان سمت چپ یك اتاق بود كه دفتر مدرسه بود، در جانب راست چهار اتاق در یك ردیف و كنار هم ساخته شده بود و هر اتاق به یك كلاس اختصاص داشت. جلو هر دو ایوان نردهای چوبی نصب كرده بودند. شاگردان هر كلاس بر روی نیمكت های دراز و باریكی كه جلو آنها میزهایی به همان اندازه و بدون كشو بود مینشستند.
در مدرسه هنوز تخته سیاه و نقشه و كره جغرافیایی وجود نداشت و معمول نبود كه پس از پایان یافتن ساعت درس زنگ بزنند. ناظم مدرسه، كه در آن وقت ها ابوالفضل خواجه نوری بود ۵ . پس از خاتمه درس در وقت معین جلو كلاس ها ظاهر میشد و به معلم میگفت: «بچهها را مرخص كنید.» شاگردان صبح ها سه ساعت و بعدازظهرها دو ساعت درس میخواندند، و تعطیل تابستان از دو ماه تجاوز نمیكرد.
چنان چه گذشت، اول مدیر مدرسه شرف دكتر علیاكبرخان ناظمالاطبا بود؛ پس از وی این سمت به میرزا ابراهیم خان آجودانباشی «سردار نظام» سپرده شد. این وضع و قاعده تا اواخر ماه ذیحجه سال ۱۳۲۰ برقرار بود. در این تاریخ مهدیقلی خان مخبرالسلطنه رئیس مدرسه علمیه و رضا قلی خان پسر نیرالملك وزیر علوم و معارف، و میرزا یحیی دولتآبادی از سوی انجمن معارف مأمور شدند شاگردانی را كه به پرداخت شهریه توانا بودند از محصلان بی بضاعت جدا كنند.
این كار روز یكشنبه بیست و نهم ذیحجه سال ۱۳۲۰ انجام یافت.
شاگردان فقیر، برای ادامه تحصیل، به مدارس دیگر معرفی شدند و باقی شاگردان در همان مدرسه ماندند و با پرداخت شهریه به ادامه تحصیل پرداختند. بدینگونه مدرسه شرف از آغاز سال ۱۳۲۱ در ردیف مدارس غیر مجانی درآمد. چند روز بعد مدرسه مظفری به مدرسه شرف منظم شد و نام آن به مدرسه «شرف مظفری» تغییر یافت.
مدرسه مظفری را حاج شیخ مهدی كاشانی ۶ تأسیس كرده بود. اما، به سبب قلت شاگرد و كمی درآمد، خوب اداره نمیشد. مؤسس جهد بسیار میكرد كه آن را در ردیف مدارس خوب درآورد و با افزودن یك یا دو كلاس متوسطه بر اعتبار و شهرتش بیفزاید، اما سعیش سو نبخشید. به امید موفقیت محل مدرسه را به یكی از نقاط پرجمعیت و اعیاننشین شهر منتقل كرد، اما باز هم رونق مطلوب نیافت. ناچار مؤسس و انجمن معارف به تعطیل آن مصمم شدند، ولی چون انحلال مدرسهای كه به نام شاه بود دور از صواب و مصلحت بود، آن را ضمیمه مدرسه شرف كردند و مدرسه جدید را، كه جای سابق مدرسه افتتاحیه به كار آغاز نهاد، مدرسه شرف مظفری نام نهادند. مدیر مدرسه نیز تغییر یافت و حاج شیخ مهدی كاشانی جای میرزا ابراهیمخان میرپنج (آجودانباشی) فرزند میرزا علیاكبر را گرفت.
ریاست شیخ مهدی دیری نپایید و میرزا حسنخان منطقالملك به ریاست مدرسه شرف مظفری انتخاب شد. او در نظم دادن امور مدرسه كوشش بسیار كرد و دیری نگذشت كه جمعی از اولیای اطفال كودكان خود را از مكتب به مدرسه شرف مظفری سپردند و این مدرسه، بر اثر تدبیر و كفایت و كاردانی منطقالملك و برادرش میرزاحسینخان منطقی، كه ناظم مدرسه بود، رونق و شهرت بسیار یافت.
در سال ۲۴۷۲ شاهنشاهی میرزا ابراهیم خان شمسآوری جای میرزا حسنخان منطقی را گرفت و حسن ذوقی را، كه معلم ریاضی همین مدرسه بود، به نظامت برگزید. ریاست شمسآوری در حدود ده سال مدت گرفت. در سال اول ریاست او دوره ابتدایی مدرسه كامل، و چون از دیگر مدارس منظمتر شد، وزارت معارف از سال ۲۴۷۳ مبلغی مختصر به نام اعانه درباره معلمان این مدرسه مقرر كرد.
میرزا احمد خان نصیرالدوله، كه به وزارت معارف منصوب شد، مدرسه شرف مظفری را دولتی كرد. و یك كلاس بر دوره متوسطه آن افزود. در اواخر سال ۲۴۸۲ مسیح الدوله (دكتر محمد مؤتمن) جای شمسآوری را گرفت. در زمان ریاست او نام مدرسه شرف تغییر یافت. مسیحالدوله تا سال ۲۴۸۶ بر این مقام بود و پس از او حسن ذوقی رئیس مدرسه شرف شد. (سال ۲۴۸۸) در زمان ریاست ذوقی احمد آرام و محمود مهران ناظم مدرسه بودند.
از فروردین سال ۲۴۸۹ علی محمد پرتوی منیعالملك جای ذوقی را گرفت، و از خرداد ۲۴۹۳ علی اشرف ممتاز الملك به ریاست این مدرسه انتخاب شد. پس از ممتازالملك ریاست به سید محمد محیط طباطبائی سپرده شد. اما این بزرگمرد بیش از چند ماه (از مهر تا اسفند ۲۴۹۶) در این مقام نماند و بار دگر ریاست مدرسه به منیعالملك واگذار شد. (تا مهر ۲۴۹۷).
پس از این تاریخ اعتبار مدرسه، بر اثر عواملی چند رو به كاهش نهاد. پس از مدتی بیشتر وسایل آزمایشگاه آن، كه نسبتاً كامل بود، به دبیرستان بزرگ تهران انتقال یافت.
چند سال پیش باغ و ساختمان مدرسه را، كه مالك آن در زمان وزارت اعتمادالدوله حاضر بود به چهارده هزار تومان به وزارت معارف بفروشد، وزارت آموزش و پرورش به چندین برابر قیمت آن روز خرید. عمارت كهنهاش را، كه در شرف انهدام بود، خراب كرد و در جای آن سه دستگاه عمارت رفیع برآورد، كه اكنون یكی از آنها به مدرسه شرف اختصاص دارد.
گفتنی است كه مدرسه شرف یكی از مدارس قدیمی و معتبر پایتخت بوده و بسیاری از شاگردان آن در سایه تربیت و مواظبت مدیران و استادان دانا و با ایمان قدیم و مجاهدات خویش به مقامات عالی علمی و اجتماعی و دولتی ترقی یافتهاند. این مدرسه در زمان وزارت خانم فرخرو پارسای به دبیرستان دخترانه تبدیل یافت.
● حاشیهها:
۱) اعضای انجمن تأسیس مكاتب ملیه ایران، یا انجمن معارف در آن زمان اینان بودند:
حاج میرزا علیخان امین الدوله صدراعظم وقت، حاجمیرزا حسن رشدیه، حاج میرزا سید یحیی دولتآبادی، حاج میرزا محمودخان احتشامالسلطنه، نیرالملك وزیر علوم، میرزا نصراللهخان مشیرالدوله وزیر خارجه، میرزا محمدخان مفتاح الملك، حاج مهدی قلی خان مخبرالسلطنه، میرزا علیاكبرخان ناظم الاطباء، میرزا سید محمد طباطبایی سنگلچی، سردار مكرم، میرزا سیدحسین خان نظامالملك، محمدباقر خان اعتمادالسلطنه، حاج شیخ مهدی كاشانی، میرزا كریم خان منتظم الدوله، دكتر عنایتالله محمدباقر خان اعتماد السلطنه، حاج شیخ مهدی كاشانی، میرزا كریم خان منتظمالدوله، دكتر عنایتاللهخان، سردار فیروز رئیس قورخانه، حاج حسین آقا امینالضرب، میرزا اسماعیلخان.
۲) خبر طبع و نشر این كتاب بدین شرح در شماره ۱۴۲ روزنامه تربیت مورخ ۲۹ محرم سال ۱۳۱۷ (۸ ژوئن ۱۸۹۹) درج شده است:
«كتاب مستطاب» نامه زبانآموز«كه صرف و نحو زبان فارسی است و برای فارسیزبانان به اعلی درجه اهمیت و منتهای فایدت، جلیله دكتر متطبب و فاضل متبحر صاحبالقاب شامخه و شئون میرزا علیاكبرخان ناظمالاطبا حكیمباشی طبیب حضور اعلیحضرت همایون در كمال صحت و امتیاز به حلیه طبع متحلی گشته در حجره جناب عالیجاه ملامحمدرضا تاجر كتابفروش خوانساری در بینالحرمین به فروش میرسد و قیمت آن جلدی هفت هزار است.»
۳) میرزا عبدالرزاق بغایری، پسر محسن، روز چهارشنبه بیستودوم محرم سال ۱۲۸۶ در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را پیش پدر و بستگانش آموخت. در هیجده سالگی به معرفی نجفقلیخان سرتیپ قزاق وارد دارالفنون شد و در مدت شش سال جبر و مثلثات و هندسه و هیئت را از مرحوم نجمالدوله و میرزا محمودخان نجمالملك فرا گرفت. در سال ۱۳۰۸ به ترسیم نقشه ایران همت گماشت و پس از هشت سال كوشش و مطالعه كتابهای متنوع جغرافیا، و بررسی شصت قطعه نقشه كوچك و بزرگ، نقشه ایران را در هفت صد نسخه چاپ كرد و نجم الدوله كوشش و دقت وی را در این كار ستود.
در سال ۱۳۱۲ قمری یك كره جغرافیایی ساخت و به وسیله امینالدوله برای ناصرالدین شاه فرستاد. شاه از استعداد و دانش او خوشش آمد، منصب سرتیپی به او داد و یكصد و پنجاه تومان حقوق سالیانه برایش معین كرد.
وقتی كه مظفرالدین شاه جای پدرش را گرفت، عبدالرزاق كره جغرافیایی دیگری ساخت و به وسیله عبدالحسین میرزای فرمانفر برای وی فرستاد. مظفرالدین شاه تشویقش كرد و دویست تومان انعامش داد.
عبدالرزاق در سیزدهم رجب سال ۱۳۱۶ مدرسه خرد را تأسیس كرد و در سال ۱۳۳۰ همراه هیئتی كه ریاست آن با نصراللهخان خلعتبری (اعتلاء الملك) بود برای تحدید حدود و خط مرزی میان ایران و عثمانی به مغرب ایران سفر كرد.
سال های بعد نیز مكرر برای تحدید حدود نوارهای مرزی شمال و مشرق و جنوب و شرقی مأمور شد و این خدمت های متناوب چندان مدت گرفت كه چندین سال از عمرش در این كار سپری شد.
در سال های ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ قمری در مدرسه نظام قدیم جغرافیا و ریاضی درس میداد و در سال ۱۳۱۷، كه مدرسه سیاسی افتتاح یافت، به درس دادن جغرافیا و ریاضیات و هیئت در این مدرسه مأمور شد. علاوه بر این، هفتهای یك روز افتخاراً در مدرسه اقدسیه، كه مدیرش سعیدالعلما بود، تدریس میكرد. او در دوره حكومت رضا شاه ، چند سال در مدرسه نظام جدید درس می داد.
از این معلم بزرگ آثار مفیدی به جای مانده كه برجستهترینشان اینهاست:
نقشه بزرگ و مفصل ایران، نقشه اطراف تهران كه پس از پیادهروی ها و زحمت های بسیار در سال ۱۳۲۸ قمری چاپ كرد. معرفهالقبله كه در آن طول و عرض جغرافیایی هزار و چهارصد شهر در سراسر روی زمین استخراج و تعیین شده تاریخ صد ساله از ۱۲۸۱ قمری كه در آن حواد ث و اتفاقات مهم روزانه ایران و سایر كشورهای جهان بر حسب تاریخ شمسی، قمری، مسیحی تعیین شده، تاریخ حكومت های آسیا و افریقا از ابتدای هجرت.
۴) میرزا رضاخان پسر میرزا باقرخان در یازدهم رجب ۱۲۹۶ در تبریز به دنیا آمد. ریاضیات عالی و علوم مهندسی و طبیعی و زبان فرانسه را در دارالفنون تحصیل كرد و در سال ۱۳۱۷ قمری، به تصویب حاج نجمالدوله، با ماهی سه تومان حقوق به معلمی كلاس یك ریاضیات و جغرافیای دارالفنون منصوب شد و در مدرسه اسلام كه میرزا محمدصادق طباطبایی تأسیس كرده بود نیز درس میداد.
به پاداش خدمت های شایانی كه در تربیت شاگردان كرد، در ماه جمادیالاول سال ۱۳۲۰ به دریافت نشان طلای درجه اول علمی كامیاب شد و در شوال سال ۱۳۲۴ مهندسالملك لقب گرفت.
چندی مترجم مسیو «داوید» مهندس و مدتی مترجم مسیو «رواك» استاد ریاضی بود. در سال ۱۳۳۳ نشان درجه سوم شیر وخورشید گرفت و سال بعد عضو افتخاری شورای عالی معارف شد.
میرزا رضاخان مهندس الملك نجمی آثار گران قدر و ارزنده در ریاضیات و جغرافیا تألیف فرموده و نقشههای دقیقی ترسیم كرده است، بدین شرح: حلالمسائل جبر، هندسه ابتدایی، هندسه هفت مقاله، دو مجلد هندسه مفصل مسطحه و فضایی، دو مجلد جبر، مخروطات، هندسه رقومی، هندسه ترسیمی، مثلثات، جغرافیای ابتدایی، اطلس جغرافیایی، نقشه جهاننما.
۵) میرزا ابوالفضل خواجه نوری رسماً از اول ربیعالثانی ۱۳۱۸ به سمت نظامت منصوب شده بود.
۶) حاج شیخ مهدی كاشانی فرزند ملامحمدجعفرنراقی، پس از تشكیل انجمن معارف، به عضویت آن پذیرفته آمد. وی از آزادیخواهان معروف بود و میان مردم حرمت داشت. مدتی در اداره تحقیق اوقاف خدمت كرد.
وی در وقایع مشروطیت ایران كتابی نوشته و عكس برخی اشخاص را كه در تاریخ مشروطیت ایران به هر روی مؤثر بودهاند بر آن افزوده است. این كتاب به خط مؤلف در كتابخانه ملی ملك مضبوط است.
منبع : جزیره دانش
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست