شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
مجله ویستا
فلسفه حکومت عدل جهانی
![فلسفه حکومت عدل جهانی](/mag/i/2/nn93e.jpg)
شهید صدر؛ میفرماید: «اعتقاد به مهدی (ع) تنها نشانه یک باور اسلامی با رنگ خاص دینی نیست، بلکه افزون بر آن، عنوانی است بر خواستهها وآرزوهای همه انسانها با کیشها ومذاهب گوناگون، ونیز بازده الهام فطری مردم است که با همه اختلافهایشان در عقیده ومذهب دریافتهاند که برای انسانیّت در روی زمین، روز موعودی خواهد بود که با فرارسیدن آن، هدف نهایی ومقصد بزرگ رسالتهای آسمانی تحقق مییابد...».
( بحث حول المهدی (ع)، ص ۷و۸.)
● برهان فطرت را با بیانهای مختلف میتوان تبیین نمود:
▪ بیان اول
الف) انسان در درون خود میل بهحکومت عدل جهانی توحیدی را احساس میکند.
ب) این حکومت باید موجود شود؛ زیرا میل وکشش درونی از امور ذاتالاضافه است که بدون مضاف الیه امکانپذیر نیست.
ج) مصداق کامل آن حکومت حضرت مهدی (ع) است.
ـ نتیجه: حکومت عدل جهانی ضرورت دارد.
▪ بیان دوم
الف) انسان با قطع امید از وضعیت موجود جهان احساس نوعی امید به حکومتی برتر دارد.
ب) وجود چنین امیدی دلیل بر تحقق آن در عالم خواهد بود.
ـ نتیجه: حکومت عدل جهانی ضرورت دارد.
▪ بیان سوم
الف) انسان فطرتاً از ظلم متنفّر است.
ب) انسان آنچه را که از او متنفّر است طبیعتاً نابودی آن را خوش دارد.
ج) بشر، خود به تنهایی قادر بر این عمل نیست.
ـ نتیجه: برپایی حکومتی که در آن اثری از ظلم نباشد ضرورت دارد.
● پرسش : آیا عدالتخواهی فطری است؟
▪ پاسخ : در بین صاحبنظران بحث است که آیا میل به عدالت با قطع نظر از منافع شخصی انسان، فطری است ودر نهاد انسان وجود دارد یا خیر؟
اسلام معتقد است که در نهاد بشر عدالتخواهی وجود دارد، گرچه منافعش را نیز تأمین نکند. اگر بشر خوب تربیت شود به جایی میرسد که خودش واقعاً عدالتخواه میشود. برای اثبات این مطلب میتوانیم مواردی را عرضه کنیم که افرادی عادل وعدالتخواه بودهاند در حالی که منافعشان هم ایجاب نمیکرده است ولی عدالت، ایده وهدف وآرزویشان بوده است، بلکه عدالت را در حدّ یک محبوب دوست داشتهاند وخودشان را فدای راه عدالت کردهاند.
در مقابل، اکثر فیلسوفان اروپا معتقدند که در نهاد بشر چنین قوه ونیرویی اساساً وجود ندارد، وهمین فکر است که دنیا را به آتش جنگ سوق داده ومیدهد. آنان معتقدند که عدالت اختراع مردان زبون است؛ زیرا مردان ضعیف وزبون وقتی در مقابل افراد قوی قرار گرفتند چون زور نداشتند با آنها مبارز کنند کلمه عدالت را اختراع کردند که عدالت خوب است وانسان باید عادل باشد. ودلیلش هم این است که همین شخص طرفدار عدالت اگر خودش زورمند شود همان کاری را خواهد کرد که آن زورمند سابق میکرد.
«نیچه»، فیلسوف معروف آلمانی مینویسد: «چقدر زیاد اتفاق افتاده که من خندیدهام وقتی دیدهام ضُعفا دم از عدالت وعدالتخواهی میزنند. نگاه میکنم میبینم اینها که میگویند عدالت، چون چنگال ندارند. میگویم: ای بیچاره! تو اگر چنگال میداشتی هرگز چنین حرفی را نمیزدی».
این گروه خود نیز بر دو دستهاند: یک دسته میگوید: عدالت را به عنوان یک آرزو نباید به دنبالش رفت، بلکه باید به دنبال قوت ونیرورفت. وگروهی دیگر معتقدند که به دنبال عدالت باید رفت از آن جهت که منافع فرد در آن است نه از جهت مطلوبیت ذاتی آن. برتراند راسل فکرش چنین است.
ولی از همه این اقوال که بگذریم هنگامی که به فطرت خود باز میگردیم درمییابیم که موضوع عدالتخواهی از امور فطری بشر است.
فطری بودن عدالتخواهی را از چند راه میتوان به اثبات رسانید:
۱) درون کاوی ومطالعه حالات روانی؛ زیرا گرایشهای فطری از نهاد روح وجان انسان سرچشمه گرفته واز پدیدههای روانی اوست.
۲) رجوع به آرای روانشناسان که به فعالیتهای روانی ورفتارهایی که نمودار آنها است میپردازد.
● پرسش : آیا از راه براهین فلسفی میتوان ضرورت حکومت عدل جهانی را به اثبات رساند؟
▪ پاسخ : فلاسفه اسلامی «قسر دائم» و«قسر اکثری» را در عالم طبیعت محال وامری نشدنی میدانند.
مقصود از «قسر دائم» آن است که حقیقتی از حقایق هستی در دوره روزگارش از خواسته طبیعی خود محروم باشد. مثلاً آتش هیچ گاه حرارت نداشته باشد یا در جهان نیرویی باشد که از آغاز پیدایش آتش تا هنگامی که آتش در جهان وجود دارد از حرارتآتش جلوگیری کند. این امری محال است، که در فلسفه به اثبات رسیدهاست.
مقصود از «قسر اکثری» آن است که طبیعت در اکثر دوره عمرش از اقتضای ذاتی خود محروم باشد. این را هم فلاسفه محال میدانند. این نظریه فلسفی که به شکل قانون در جهان هستی جاری است به ما میگوید که روزگار ظلم وجور در بشر سپری خواهد شد وبه جای آن روزگار عدل وداد خواهد آمد.
این نظریه فلسفی میگوید: قسر انسانیت در عمر او محال است، چنان که در بیشتر عمر او نیز محال خواهد بود. پس روزگاری خواهد آمد که روزگار انسانیّت باشد. وبه یقین روزی خواهد آمد که بشر از اسارت وبردگی حیوانصفتان رهایی یابد ودر سایه مهر انسانها زیست کند وزندگی داشته باشد.
● پرسش : ضرورت حکومت عدل جهانی را از راه تکامل چگونه میتوان تبیین کرد؟
▪ پاسخ : انسان مانند یک نهال است که استعداد ویژهای برای رسیدن به کمال در او وجود دارد واحتیاج او به عوامل بیرونی برای شکوفایی این استعداد است. انسان در اثر همه جانبه بودن تکاملش، تدریجاً از وابستگیاش به محیط طبیعی واجتماعی کاسته وبه نوعی وارستگی که مساوی است با وابستگی به عقیده وایمان وایدئولوژی افزوده میشود، ودر آینده به آزادی کامل معنوی یعنی وابستگی کامل به عقیده وایمان ومسلک وایدئولوژی خواهد رسید.
برحسب اینبینش از ویژگیهایانسان، تضادّ درونیاوست میان جنبههای مادی وجنبههای معنوی. نبرد درونی انسان خواهناخواه به نبرد میان گروهها وانسانها کشیده میشود، یعنی نبرد میان انسان کمال یافته از یکطرف وانسان منحطّ از طرفی دیگر.
نتیجه اینکه: بشر احتیاج دارد به نیرویی غیبی ورهبری الهی تا به کمک او عدل وتوحید وکمال را در سرتاسر گیتی گسترش داده ونیروهای مخالف را نابود سازد.
● پرسش : آیا با دلیل عقلی میتوان ضرورت تشکیل حکومت عدل جهانی را اثبات نمود؟
▪ پاسخ : مطابق آیات وروایات، انسان عبث وبیهوده آفریده نشده است، بلکه هدف وغرضی خاص برای خلقت او در نظر گرفته شده که همان رسیدن انسان به کمال یعنی لقای الهی است که از راه یقین وعبودیت همه جانبه حاصل میگردد.
در علم کلام به اثبات رسیده که لطف بر خداوند واجب است. لذا از باب لطف باید خداوند هر امری را که در راستای اهداف خلقت است ایجاد کرده وموانع آن را نیز برطرف سازد. با مراجعه تاریخ گذشته پی میبریم که تاکنون این هدف عمومی در سطح کلّ جامعه بشری تحقق نیافته است. لذا به این نتیجه میرسیم که: به جهت تحقق هدف کلّی خلقت لازم است خداوند با زمینهسازی خاص که همان تشکیل حکومت عدل جهانی توحیدی است مردم را در پیاده کردن این هدف عمومی یاری دهد.
● پرسش : آیا واقعیّتهای تاریخی میتواند ضرورت تشکیل حکومت عدل جهانی را به اثبات رساند؟
▪ پاسخ : با مراجعه به تاریخ گذشته وحال پی میبریم که بشر در طول تاریخ خود گرفتار انواع عذابها وشقاوتها وقتل وغارتها بوده است، خصوصاً انسانهای موحّد که به جرم پاسداری از حق وحقیقت وتوحید، انواع عذابها را به جان خریدهاند.
قرآن کریم در رابطه با قضیه اصحاب اُخدود که خندق بزرگی حفر کردند ودر آن آتشی بس عظیم فراهم آوردند تا مؤمنان وموحدان را در آن زنده زنده بسوزانند سخن به میان آورده است.( سوره بروج، آیه ۸-۱.)
در صفحهای از تاریخ میخوانیم فرعون مصر به مجرد دیدن رؤیایی در خواب چه جنایاتی در طول عمر خود انجام داد تا وجودش از گزند بلیّات محفوظ بماند.
باز در صفحهای دیگر از تاریخ جنایات شخصی دیگر به نام «حجاج بن یوسف سقفی» را مشاهده مینماییم که در مدّت بیست سال حکومت بر عراق، چه جنایات هولناکی را انجام داد.( مروج الذهب، ج ۳، ص ۱۶۷ù۱۶۶.)
در جنگ جهانی اوّل چه انسانهای بیگناهی به قتل رسیدند که بنابر آمار رسمی تنها تعداد کشتهشدگان این جنگ به بیست ودو میلیون نفر رسید. پس از مدت کوتاهی آتش جنگ جهانی دوم شعله ور شد وبا کمال تأسّف آتش آن دامان هفتاد میلیون انسان را گرفت وبه کام مرگ فروبرد.
در جریان اشغال الجزایر بیش از دو میلیون مسلمان توسط فرانسویها به شهادت رسیدند. در جنگ ویتنام نیز صدها هزار نفر از مردم بیگناه توسط آمریکاییها قتل عام شدند.
ودر نیم قرن گذشته مشاهده میکنیم که ملت فلسطین در زیر چکمههای اسرائیل غاصب صدها هزار کشته وزخمی وآواره از خود به جای گذاشته است.
حال با تأمّلی نسبت به آینده بشر وخصومتهایی که میان ملّتهای مختلف پدید آمده وخصوصاً با در نظر گرفتن تسلیحات کشتار جمعی که کشورها برای نابودی یکدیگر فراهم آوردهاند که میتواند دهها بار کره زمین را به نابودی بکشاند، وبالأخص با طرح برخورد تمدنها که از سوی برخی از روشنفکران آمریکایی همچون «ساموئل هانتینگتون» داده شده وامروز، سیاستمداران آمریکایی آن را دنبال میکنند، در مییابیم که چه خطر عظیمی جامعه بشری را تهدید میکند. حال آیا بشر، امیدی به آینده زندگی خود دارد؟ راه حل چیست؟
آیا بشر خود میتواند با طرح برنامهای که ضمانت اجرایی نیز داشته باشد صلاح وسعادت را بر کلّ عالم حکمفرما سازد؟
قطعاً این چنین نیست ولذا تاکنون نتوانسته است چنین کاری بکند وبعدها نیز به تنهایی نمیتواند چنین کاری را انجام دهد. لذا ضرورت اقتضا میکند که مصلحی غیبی از جانب خداوند متعال برای هدایت ونجات بشر ظهور کرده ومردم را از این بلاها نجات بخشد واو کسی غیر از مهدی موعود (ع) نیست.
● پرسش : آیا بشر احتیاج به امداد غیبی دارد؟
▪ پاسخ : برخی معتقدند که بشر با پیشرفت علمی وتکنیک وتمدنی که در ظاهر پیدا کرده احتیاج به امدادهای غیبی ندارد.
ولی جواب این است که: منشأ انحرافات بشر تنها نادانی نیست تا با پیشرفت علم وتکنیک، انحرافات برطرف شود، بلکه عوامل دیگری نیز منشأ انحرافات بشر است که نه تنها در بشر امروزی باقی مانده بلکه بیشتر نیز شده است. این عوامل عبارتند از: غرایز وتمایلات مهار نشده، شهوت وغضب، افزونطلبی، جاهطلبی، لذتطلبی وبالاخره نفسپرستی ونفعپرستی که همه اینها در بشر امروز موجود است. علم در امروز به صورت بزرگترین دشمن بشر در آمده است. علم گرچه چراغ روشنایی است ولی استفاده از آن بستگی به موارد استعمال آن دارد. علم ابزاری برای هدف است نه تشخیص دهنده هدف.
ویل دورانت میگوید: «ما از نظر ماشین توانگر شدهایم واز نظر مقاصد فقیر».( لذات فلسفه، بخش دعوت.)
انسان عصر علم با انسان ما قبل این عصر در اینکه اسیر وبنده خشم وشهوت خویش است هیچ فرقی نکرده است. علم نتوانسته است آزادی از هوای نفس را به او بدهد. علم نتوانسته است ماهیت هیتلرها را تغییر دهد، بلکه علم دست آنها را درازتر کرده و شمشیر را تبدیل به بمب اتم کرده است.
راسل میگوید: «زمان حاضر زمانی است که در آن حسّ حیرت توأم با ضعف وناتوانی همه را فرا گرفته است. میبینیم به طرف جنگی پیش میرویم که تقریباً هیچ کس خواهان آن نیست. جنگی که همه میدانیم قسمت اعظم نوع بشر را به دیار نیستی خواهد فرستاد...».( امیدهای نو، ص ۲.)
اگر انسان بر اساس علل مادّی وظاهری قضاوت کند پی میبرد که این بدبینیها بجاست، فقط یک ایمان معنوی وایمان به امدادهای غیبی لازم است که این بدبینیها را زایل وتبدیل به خوش بینی کند ومعتقد باشد که سعادت بشریت، رفاه وکمال او، زندگی انسانی ومقرون به عدل وآزادی وامن وخوشی بشر در آینده است وانتظار بشر را میکشد.
آری شخص تربیت شده در مکتب الهی میگوید: ممکن نیست که جهان به دست چند نفر دیوانه ویران شود. او میگوید: درست است که جهان بر سر پیچ خطر قرار گرفته است، ولی خداوند همان طور که در گذشته -البته در شعاع کمتری- این معجزه را نشان داده وبر سر پیچ خطر، بشر را یاری کرده واز آستین غیب، مصلح ومنجی رسانده است، در این شرایط نیز چنان خواهد کرد که عقلها در حیرت فرورود... .
شهید مطهری؛ میفرماید: «...این اندیشه، بیش از هر چیز، مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلّی نظام طبیعت وسیر تکاملی تاریخ واطمینان به آینده وطرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشریّت است...».( قیام وانقلاب مهدی (ع)، ص ۷-۵.)
● پرسش : چرا در عصر انبیای گذشته حکومت عدل جهانی تحقق نیافته است؟
▪ پاسخ : این سؤال گاهی به طریق دیگری نیز مطرح میشود که چرا حکومت عدل جهانی در پایان تاریخ وآخرالزمان اجرا میگردد؟ آیا این امر اتفاقی است یا اینکه وجه ودلیلی دارد؟ میگوییم: تکامل فرد ودر نتیجه ایجاد مجتمع کامل ونیز دولت وحکومت عدل در جامعه با دو عامل اساسی تحققپذیر است:
۱) عامل خارجی: به این معنا که هر فرد از افراد جامعه، معنای عدل وکمالی را که هدف خلقت در اوست بداند ونیز راهی را برای رسیدن به آن بیابد، واز آنجا که فهم بشر قاصر از درک این امور است لذا بشر در طول تاریخ محتاج به انبیا برای هدایت ورسیدن به اهداف خود بوده است.
۲ـ عامل داخلی: که همان شعور بشر به این مسئولیّت وهدف بزرگ است. لذا برای رسیدن به هدف، تحقق این عامل داخلی در وجود انسان لازم است. این شعور به مسئولیّت تحقق نمییابد مگر به اینکه:
الف) عقل، اهمیّت اطاعت خداوند وخضوع وخشوع نسبت به او را درک کند.
ب) بداند که اطاعت خدا ضامن حقیقی برای سعادت خود وجامعه وایجاد عدل مطلق در جامعه خواهد بود.
ج) حقیقت عدل وقسط وآثار وبرکات آن را بداند.
این عامل داخلی با انواعش از چند طریق قابل پیاده شدن است:
۱) اینکه این ایمان واخلاص در افراد جامعه به صورت معجزه تحقق یابد.
این احتمال با قانون معجزات منافات دارد، زیرا معجزه طریق انحصاری است، در حالی که برای رسیدن به نتیجه وهدف راههای دیگر غیر از طریق معجزه وجود دارد. ونیز با اختیار انسان -که کمال او در گروآن است- منافات دارد.
۲) بشر بدون جبر وبا تجربه وارشاد به سطحی عالی از فهم وشعور برسد تا بتواند آن هدف عالی را با رهبری الهی پیاده کند.
با ملاحظه حالات وخصوصیات بشر پی میبریم که هنوز انسان به آن سطح عالی از فهم وشعور برای رسیدن به این هدف کامل نرسیده است، زیرا بشر از ابتدای خلقت، دو شرط اساسی از شرایط تطبیق عدل کامل را نداشته است:
الف) شناخت عدل به صورت کامل.
ب) آمادگی برای فداکاری در راه تطبیق وپیاده کردن عدالت بعد از شناخت آن.
اگر بر فرض، بشر شرط اوّل را دارا باشد، هنوز آمادگی کامل برای شرط دوّم را پیدا نکرده است. ولذا حتی در عصر صحابه رسول اکرم که آن را بهترین عصر میدانند آن حضرت مشکلاتی با صحابه در زمینه فداکاری آنان در راه اسلام داشته است.
خداوند متعال در اعتراض به جماعتی از صحابه میفرماید: {یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثّاقَلْتُمْ إِلَی الأَرْضِ أَرَضِیتُمْ بِالحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الآخِرَةِ فَما مَتاعُ الحَیاةِ الدُّنْیا فِی الآخِرَةِ إِلّا قَلِیلٌ}؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا( سوره توبه، آیه ۳۸.)
هنگامی که به شما گفته میشود: به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید بر زمین سنگینی میکنید [و سستی به خرج میدهید]؟! آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شدهاید؟! با اینکه متاع زندگی دنیا، در برابر آخرت، جز اندکی نیست.»
حال به این نتیجه میرسیم که بشر تاکنون به شروط اساسی برای تشکیل حکومت جهانی دست نیافته وزمینه را برای ظهور فراهم نساخته است.
سید رضا صدر؛ میگوید: «روزی خواهد رسید که بشر قابلیت پیدا کند که دادگستری توانا وبینا بر او حکومت کند وقابلیّت پیدا کردن بشر برای چنین حکومت عبارت است از تکامل او. بشر تکامل نیافته شایستگی ولیاقت حکومت عدل را ندارد وآن را نمیپذیرد، واگر با جبر وزور بر او تحمیل شود نقض غرض خواهد بود. جبر وزور ظلم است وظلم نردبان عدل نخواهد بود. عدلی که به وسیله ظلم برقرار شود عدل نیست، هر چند نام عدل بر آن گذارند. بشر تکامل نیافته حاکم عدل را نمیپسندد ودوست میدارد که او برکنار شود. حضرت علی (ع) میفرماید: «این مردم از من ملول شدهاند ومن هم از آنها ملول هستم»، سپس در حقّ آنها نفرینی کرده، فرمود: «خدایا مرا از اینها بگیر». حکومت عدل بایستی با رضایت خلق برقرار شود، وآن وقتی است که بشر خواستار آن باشد. بشر وقتی خواستار حکومت عدل میشود که خوی حیوانی تحت فرمان خوی انسانی او قرار گیرد».( راه مهدی (ع)، ص ۵۴.)
در رو آیات نیز به جهتی دیگر اشاره شده است.
امام باقر (ع) فرمود: «دولتنا آخر الدول ولنیبقی أهل البیت لهم دولة إلّا ملکوا قبلنا لئلّا یقولوا إذا رأوا سیرتنا إذا ملکنا سرنا مثل سیرة هؤلآء وهو قول اللَّه عزّوجلّ: {وَالعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ}»؛ «دولت وحکومت ما آخرین دولتها وحکومتهاست. حکومت برای هیچ اهل( الغیبة، طوسی، ص ۴۷۲ ؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۳۲، ح ۵۸.)
بیتی باقی نمیماند مگر اینکه قبل از ما به حکومت رسیده وآن را به نهایت رسانده است، به جهت آنکه هر گاه سیره ما را در حکومت مشاهده کردند نگویند: اگر ما نیز مالک وعهدهدار حکومت بودیم این چنین حکومت میکردیم. اشاره به این معناست قول خداوند متعال که میفرماید: (وعاقبت برای پرهیزگاران است).»
● پرسش : چه ضرورتی در تحقق حکومت عدل جهانی در این دنیا است؟
▪ پاسخ : برخی بعد از اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت عدل جهانی میگویند: چه ضرورتی برای تشکیل این عدالت در سطح گسترده در این دنیاست، اگر در عالم آخرت این عدالت در سطح گسترده پیاده شود -که حتماً هم چنین خواهد بود- غرض وهدف خلقت تأمین خواهد شد؟
در پاسخ این اشکال میگوییم:
۱) از آنجا که هدف از خلقت، عبادت ورسیدن به یقین ولقای خداوند معرفی شده است، لذا باید این حکومت در روی زمین وقبل از انقضای دنیا پیاده شود تا هدف غایی خلقت در برههای از زمان پیاده شود.
۲) بشر مخلوق در این دنیا گرایش فطری به این نوع حکومت دارد، لذا باید برای او در این عالم با مقدماتش فراهم گردد.
۳) از آنجا که قسر دائم واکثری محال است، لذا انسان در این عالم طبیعت باید روزی را به خود ببیند که ظلم وتعدی از بین رفته وعدالت وانسانیت جای آن را در سطح گسترده گرفته است.
۴) تکامل انسان در این دنیا برای او ارزشمند است نه در عالمی دیگر، واز آنجا که انسان طبیعتاً وفطرتاً کمالخواه وکمالجو است باید زمینه لازم برای سیر کمالی او در سطح گسترده در این عالم فراهم گردد، که در عصر ظهور مهدی (ع) این خواسته عملی خواهد شد.
● پرسش : با توجه به علم وعقل وتجربه چه نیازی به امام است؟
▪ پاسخ : ممکن است افرادی خیال کنند که در عصر علم ودانش، بشر چه نیازی به امام دارد؟ بشریّت روز به روز مستقلتر وکاملتر میشود وطبعاً نیازمندیاش به کمکهای غیبی کمتر میگردد، عقل وعلم تدریجاً این خلأها را پر میکنند... .
قطعاً خطراتی که در عصر علم وتکنیک برای بشریّت است به مراتب از خطرهای عصرهای پیشین بیشتر است. اشتباه است که خیال کنیم منشأ انحرافات بشر همیشه نادانی بوده است. انحرافات بشر بیشتر از ناحیه غرایز وتمایلات مهار نشده است، از ناحیه شهوت وغضب است. از ناحیه افزونطلبی، جاهطلبی، برتریطلبی، لذتطلبی وبالاخره نفسپرستی ونفعپرستی است. آیا در پرتو علم همه اینها اصلاح شده وروح عدالت وتقوا ورضا به حقّ خود وحد خود وعفاف وراستی ودرستی جایگزین آن شده است؟ یا کار کاملاً برعکس است.
علم امروزه به صورت بزرگترین دشمن بشر درآمده است. چرا چنین شده است؟ جوابش این است که علم چراغ است، روشنایی است. استفاده از آن بستگی دارد که بشر این چراغ را در چه مواردی وبرای چه هدفی به کار برد. بشر از علم همچون ابزاری برای هدفهای خویش استفاده میکند، امّا هدف بشر چیست وچه باید باشد، علم قادر به بیان آن نیست! این کار دین است. علم، همه چیز را تحت تسلّط خود قرار میدهد مگر انسان وغرایز او را.
ویل دورانت درباره انسان عصر ماشین میگوید: «ما از نظر ماشین توانگر شدهایم واز نظر مقاصد فقیر». انسان عصر علم ودانش با انسان ما قبل این عصر در اینکه( لذات فلسفه، بخش دعوت.)
اسیر وبنده خشم وشهوت خویش است هیچ فرقی نکرده است. علم نتوانسته است آزادی از هوای نفس را به او بدهد. علم نتوانسته است... .
منبع : درگاه پاسخگویی به مسایل دینی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست