پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

حکومت اسراییلی‏های نوین بر واشنگتن


حکومت اسراییلی‏های نوین بر واشنگتن
«محمد عبده» جمله زیبایی داشت كه در حال حاضر بر روابط با امت ما ـ اولین و چه بسا آخرین حامی ایالات متحده ـ منطبق است. او می‏گوید:از عدل، معروف‏تر و از ظلم، نكوهیده‏تر وجود ندارد.
آمریكا در روابط خویش با ما نمونهٔ بارز «منكر»، «ظلم» و «نبود عدل» است و شواهد و دلایل در این زمینه بسیار است، به گونه‏ای كه به رشته تحریر درآوردن آنها چندین جلد كتاب می‏شود و از زمان تأسیس رژیم صهونیستی در سال ۱۹۴۸ تا صبح روز ـ روزی كه «جورج بوش» در مزرعهٔ خویش از نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی «آریل شارون» استقبال كرد و با هم به گفت‌وگو نشستند و با هم علیه ما به توافق رسیدند: زمین، عقیده و منافع ـ ۱۱/۴/۲۰۰۵ تاریخ آن را ثبت كرده است.
سؤالی كه اكنون مطرح می‏شود، این است كه چرا این ظلم و ستم آمریكایی در حق اعراب و مسلمانان اعمال می‏شود و چرا این طرفداری و جانبداری و حتی همسویی بین ایالات متحده و اسراییل مشاهده می‏شود؟ آیا این فقط به خاطر منافع است؟ آیا سیاستی كه اسراییل آنرا در برخورد با واشنگتن پیش روی خویش قرار داده است، طی شصت سال گذشته مورد كاربرد اعراب و مسلمانان نبوده است؟ یا اینكه این برخوردها سیاست نیست، بلكه عقیده‏ای است كه تجلیات خاص نظامی سیاسی و فرهنگی خویش را دارد؟
بی‏شك تمام اینها دلیل و سبب هستند، اما ما تلاش داریم، در این مقاله فقط بر یكی از این ظلم‏ها و ستم‏های آمریكایی كه دائماً علیه ما اعمال شده تمركز كنیم كه در بسیاری از كتاب‌های عربی و غربی به آن تحت عنوان بروز پدیدهٔ «محافظه‏كاران نوین» اشاره شده است كه اندیشمندان و سیاستمداران یهودی و مسیحی ـ صهیونیستی و حاكمیت ایشان بر تصمیم‏گیری‏های سیاسی درون ایالات متحده را از بیش از نیم قرن پیش تاكنون شامل می‏شود، به‌ویژه در دولت كنونی آمریكا، دولت بوش پسر.
این پدیده، پدیدهٔ محافظه كاران نوین، دلیل اصلی ظلم و ستم آشكاری است كه آمریكا نه تنها علیه ما، بلكه علیه تمام جهانیان اعمال می‏نماید. و باعث گردیده تا نفرت جهانیان از آمریكا بیش از پیش گردد، چون آلت دست «تل آویو» و مردان قدرتمند و با نفوذ آن در دولت آمریكا شده كه پس از حوادث یازده سپتامبر جنون و حماقت آنها در قبال جهان و جهانیان و خصوصاً جهان اسلام به اوج خود رسیده است. اگر این پدیده واقعاً چنین است، ریشه در چه چیزی دارد و افكار و اندیشه‏ها و اهداف آن چیست؟ سمبل‏های اصلی شبكه‏های حاكم آن در واشنگتن چه كسانی هستند؟ و این امپراتوری در نبرد خویش با اسلام و مسلمانان تا كجا پیش می‏رود؟ تلاش داریم، در این مقاله به این سؤالات پاسخ گوییم.
۱. كسانی كه تصور می‏كنند، پدیده محافظه‏كاران نوین یا آنچه جریان مسیحیت صهیونیستی نامیده می‏شود، جریان جدیدی است كه از نیم قرن گذشته پای به عرصه وجود گذاشته‏است، سخت در اشتباهند، زیرا حقایق تاریخی نشان می‏دهد، این جریان به زمان «مارتین لوتر» (۱۴۸۳ ـ ۱۵۴۶) باز می‏گردد كه رهبری جنبش «اصلاحات دینی» درون كلیسای غربی را به‌دست گرفت و القابی به او داده شد كه مستحق آن نبود، چون آخرین دست آورد او این بود كه بنیانگذار و پدر جریان مسیحیت صهیونیستی با تمام خصوصیت‏هایش در حق دیگران و به ویژه مسلمانان ـ اعراب فلسطین و شكل دهی مجموعه‏ای از اوهام و خیالات مذهبی به عنوان مراجع اعتقادی شود و بدین ترتیب مجموعهٔ اعتقادات او به جریان كلیسایی تندرویی تبدیل گردد كه اعتقاد پیداكند، بازگشت مسیح و برپایی دولت هزاره آن با تأسیس «اسراییل بزرگ» و جنگ بزرگ «آرمگدون» میان «سپاه خیر» (كه همان یاران و پیروان مسیحیت صهیونیستی هستند) و میان «سپاه شر» (كه همان پیروان محمد(ص) و تمدنش می‏باشد) به‌وقوع می‏پیوندد. مارتین لوتر نقش بسیار مهمی در مرتبط ساختن رسالت مسیحیت با اصول توراتی ایفا نمود و اصول اعتقادی مذهب پروتستانی خویش (سال ۱۵۱۷) را مغایر جوهر مسیحیت بنیاد نهاد، وی تورات (عهد قدیم) را به زبان آلمانی ترجمه كرد و آنرا هم‌پایه انجیل در مذهبش قرار داد با اینكه عهد قدیم از متون و نصوص مذهبی تهی بود. از اینجا بود كه دیدگاه مسیحیان صهیونیست شكل گرفت و اعتقاد پیداكردند، فلسطین و قدس مركز برنامه‏های الهی بر روی زمین است و برای بازگشت مسیح و تأسیس و برپایی مملكت خداوند بسیاری از یاران پرشور و مؤمن آمریكایی را ضمن تأكید بر درست بودن متون كتاب مقدس، دعوت به مهاجرت به فلسطین، در آستانهٔ قرن ۱۹ و تأسیس شهرك‏هایی در آن نمود تا زمینه ساز آمدن و ظهور مسیح موعود شوند.
مارتین لوتر فقط به ترجمهٔ تورات اكتفا نكرد، بلكه در سال ۱۵۲۳ كتابی تحت عنوان مسیح، یهودی زاده شد را به رشتهٔ تحریر درآورد. وی در این كتاب خود را نه تنها داوطلبانه بندهٔ یهود معرفی می‏كند، بلكه بندهٔ راه و روش عبودیت و بندگی اتباع و یاران و پیروانش (یاران و پیروان مارتین لوتر) بیان می‏نماید تا ایشان بنده و خدمتگزار یهود باشند. مارتین لوتر می‏گوید:
روح القدس خواست كه «اسفار مقدس» فقط از طریق یهود به‌دست ما برسد. یهود فرزندان خداوند اند و ما مهمانان بیگانه‌ای بیش نیستیم و باید به این رضایت دهیم. ما چون سگانی هستیم كه از پس مانده سفره سرورانش می‏خورد!
این دعوت زمینه ساز تأسیس ایالات متحده شد و این نشو و نما در تمام ابعاد سیاسی آن ـ از شعار رسمی دولت گرفته تا تفاصیل اعتقادی و حتی كلمهٔ «سرزمین موعود» ـ رسوخ و در فرهنگ آمریكایی‏ها ظهور نمود. در مورد تأكید بر این اصول و مبادی افراطی در چارچوب‏های تاریخی و همچنین نشو و نمای این بنیادگرایی صهیونیستی بسیاری از تحقیقات و پژوهش‏ها یادآوری می‏كنند. كریستف كلمب كه قهرمان قومی ـ ملی این جریان افراطی به شمار می‏آید، در مقابل شاهدان اعلام كرد:
قدس و كوه صهیون می‏بایست به‌دست مسیحیان بنا شود، همانگونه كه خداوند بر زبان پیامبرش در مزمور ۱۴ آنرا جاری ساخت.
همچنین در جای دیگری می‏گوید:
وظیفهٔ من كشف سرزمین‏ها و كشورها و شهرهاست تا به امپراتوری اسپانیا ملحق و ملل آنها به مسیحیت هدایت شوند. سپس آماده نمودن آنها برای آن چیزی بود كه آنرا جنگ زندگی یا مرگ علیه امپراتوری محمد(ص) و بازگرداندن قدس و سرزمین مقدس نامیده بود كه زمینه ساز برپایی مملكت خداوند شود.
این همان چیزی است كه اشغالگران و متجاوزان آمریكای شمالی همیشه آن را تكرار می‏كنند و می‏گویند فتوحات آنها تكرار فتوحات عبرانی‏ها در «سرزمین موعود» است و سرخ‌پوستانی را كه مورد حمله قرار داده و به قتل رسانده‏اند، بهتر از فلسطینی‏ها یا كنعانی‏های تورات نیستند!
محققان و اندیشمندان در اینجا تأكید می‏كنند، بزرگداشت «روز استقلال» آمریكا توسط آمریكایی‏ها همیشه با بزرگداشت پیشگویی‏های «دانیال» و رؤیای «یوحنا» قرین است كه مبشر نبرد آرمگدون و پایان جهان و بازگشت مسیح می‏باشد و كشیش پروتستانی «آیل آنو» كه آمریكا را به اسراییل تشبیه می‏كند، بر این موضوع اینگونه تأكید می‏كند:
این اسراییل آمریكایی ماست.
كه بعدها مقوله شایع جریان محافظه كاران نوین و سركردگان بنیادگرایی یا مسیحیت صهیونیستی شد. آنها عنوان كردند، جوهر یكی است و آن دعوت به تأسیس «اسراییل بزرگ» به حساب اعراب و مسلمانان و علیه اعتقادات و احساسات و منافع یك میلیارد و نیم مسلمانی است كه در حال حاضر در جهان زندگی می‏كنند.
۲. اگر آنچه گذشت را تبیین ریشه‏ها و تاریخ حقیقی این جریان صهیونیستی بنامیم كه بر فرهنگ و سیاست آمریكا حاكم است، پس واقعیت چیست؟ شبكهٔ حاكم بر تصمیم‏گیری‏های سیاسی چیست؟ نام و مراكز تحقیقاتی و مطبوعاتی آنها چیست؟ و مهم‌ترین برنامه‏ها و اهداف آنها چیست؟
حقایق موجود و در دسترس از ده‌ها تحقیق و پژوهش انجام شده دربارهٔ محافظه‏كاران نوین تأكید می‏كند كه آنها بیشتر شبیه یك باند یا یك طایفه هستند كه از یهودیان متعصب اسراییل و مسیحیان متعصب‏تر از یهودیان تشكیل شده‏اند و جمعیت آنها بیش از ۱۷ درصد مسیحیان آمریكا نیست و بسیاری از كلیساهای آمریكایی در دیدگاه‏ها و عقاید و منافع و رابطه با جهان اسلام مخالف هستند و آنها را به این متهم می‏كنند كه با دیدگاه و سیاست‏هایشان جامعهٔ آمریكا را با فرهنگ و اعتقادات و منافع و سیاست‏های خاص خویش با منافع و سیاست‏های اسراییل مرتبط ساخته‏اند. حقایق بر این نكته تأكید می‏كند، مهم‌ترین افراد این طایفه عبارتند از:
۱. ریچارد پرل: وكیل وزارت دفاع؛
۲.پل وولفوویتز: كاندیدای ریاست بانك جهانی [رییس كنونی صندوق بین‌المللی پول (IMF) ]؛
۳. استفان برایان: از جمله مسئولان كمیسیون امور خارجه و معاون وزیر دفاع در مسائل سیاست امنیت بین‏المللی و كسی كه در سال ۱۹۷۸ نقشه‏های پایگاه‏های نظامی عربستان سعودی پنتاگون را به هیئت اسراییلی كه از واشنگتن بازدید می‏كرد، تسلیم كرد و ثابت كرد، او بیش از آنكه وفادار واشنگتن باشد، وفادار تل‏آویو است.
۴. جیمز وولسی: رییس آژانس اطلاعات مركزی آمریكا (سیا)؛
۵. ایلون كوهن: یكی از اندیشمندان این طایفه و استاد تحقیقات استراتژیك انستیتو تحقیقات پیشرفتهٔ بین‌المللی دانشگاه جونز هاپ كینز؛
۶. كارل راف: از جمله بارزترین و مهم‌ترین مشاوران بوش؛
۷. لیب لوییس: كسی كه در سال ۱۹۹۲ وثیقه‏ای وضع كرد كه «توجیه برنامه‏های دفاعی» نامیده می‏شد. وی این وثیقه را برای دیك چینی وزیر دفاع وقت وضع و بر ضرورت حاكمیت نظامی آمریكا بر جهان و به‌ویژه جهان عرب تأكید كرد.
۸. داگلاس ویت: وی به همراه ریچارد پرل پژوهشی در سال ۱۹۹۶ به نخست وزیر وقت اسراییل «بنیامین نتانیاهو» تحت عنوان «جدایی كامل» ارائه داد و در این تحقیق «دیوید و میراف وارمرز» زوج افراطی نیز همراه آنها بودند. این پژوهش خواستار ترسیم دوبارهٔ خاورمیانه از نو و سقوط رژیم صدام حسین و محاصرهٔ سوریه و بیرون راندن فلسطینی‏ها بود و دقیقاً همان اصول و مبادیی است كه دولت جرج بوش پسر در حال حاضر براساس آنها عمل می‏كند.
۹. دیك چینی و رامفسلد: دو نفری كه از معرفی بی‏نیاز هستند. اولی معاون رییس جمهور و دیگری وزیر دفاع آمریكاست و دیدگاه افراطی آنها باعث شد این مناصب را احراز نمایند. آنها در سال ۱۹۹۷ با همكاری پل وولفوویتز طرح «قرن جدید آمریكایی» را ارائه دادند و هدف از آن قراردادن آمریكا در رأس هرم حاكمیت بر جهان طی قرن ۲۱ به‌ویژه در منطقهٔ عربی و اسلامی بود. آنها در این طرح عنوان كردند، این حاكمیت و این سركوب نیازمند «پرل هاربر» جدید است و «سپتامبر ۲۰۰۱» مناسب‏ترین فرصت برای اجرای طرح بنیادی صهیونیستی است كه طرح قرن جدید آمریكایی نامیده می‏شود.
۱۰. ویلیام كریستول: رئیس هیأت تحریریه مجله «ویكلی استاندارد»، او و مجله‏اش بالاترین و بزرگ‌ترین بوق تبلیغاتی جریان محافظه‌كاران نوین هستند و كافی است بدانیم كه ناشر معروف آمریكایی یهودی «رابرت مردوخ» تأمین كننده بودجه و نیازهای مالی او و مجله‏اش است.
۱۱. غیر از آن می‏توان به سیل نام‏های مهم سیاسی و استراتژیك اشاره كرد، از جمله: «مایكل لئون»، «گری اسمیت»، «آبراهام گالكی»، «كن آدلمن»، «جیمز چلنجر»، «هارولد براون»، «تام فولی»، «نیوت كینگریچ»، «فرانك گافنی»، «باری رابن»، «مارتین كرامر»، «ایلون آبراهامز»، «جان بولتون»، «دونالد كاگن»، «استیون كامبون»، «رائول مارك»، «مایكل مونیس»، «دانیال بایبس»، «ایگال كارمون» و صدها نام دیگر. تمام این افراد از مراكز تحقیقاتی و پژوهشی تابع لابی یهودی و راست محافظه‏كار وارد مراكز تصمیم‏گیری در دولت كنونی آمریكایی می‏شوند و از جمله بزرگ‌ترین اثر گذاران این جریان افراطی و حامی اسراییل به شمار می‏آیند.۳. در مورد مراكز تحقیقاتی و مطبوعاتی كه در خدمت این جریان محافظه كار قرار دارد و در جهت نشر افكار و اندیشه‏های این جریان عمل می‏كند می‏توان به موارد ذیل اشاره كرد:
«انستیتو هدسون»، «مؤسسه هرترج» (میراث)، «انستیتو آركین اینتر آبرایز»، «انستیتو یهودی امور امنیت ملی»، مراكز تحقیقات سیاسی: «باشگاه خاورمیانه»، «انستیتو سیاست‏های خاورمیانه‏ای واشنگتن»، «انستیتو تحقیقات میدیا خاورمیانه»، بنیانگذار این انستیتو افسر اسراییلی «ایگال كارمون» مشاور سابق نخست وزیر اسراییل در امور تروریستی بود. این انستیتو وظیفه نشر تمام مطالبی را دارد كه مربوط به اعراب و مسلمانان است و دشمنی با سامیان نامیده می‏شود.
افزون بر این مراكز ده‌ها روزنامه و مجله در آمریكا وجود دارند كه در خدمت لابی صهیونیستی یا جریان محافظه كار یا مسیحیان صهیونیست عمل می‏كند. افزون بر مطبوعات مراكز تبلیغاتی ـ اطلاعاتی دیگری نیز وجود دارند كه پرچمدار حمایت از جریان بنیادگرایی صهیونیستی است. از جمله «مؤسسه روابط عمومی پنادور» كه از جمله بنیانگزاران آن ریچارد پرل و جیمز وولسی رییس پیشین سیا هستند. بسیاری از این مجلات و مؤسسات را رابرت مردوخ میلیاردر یهودی حمایت مالی می‏كند. از جمله این مؤسسات باز می‏توان به «شورای سیاست دفاعی» اشاره كرد كه در سال ۱۹۸۵ تاسیس شد و متشكل از ۳۰ عضو است كه ترسیم كننده برنامه‏ها و طرح‏ها و تصمیمات محافظه‏كاران نوین است و بنیانگزاران آن گروهی از نظامیان و سیاستمداران پیشین با افكار و دیدگاه‏های بنیادگرایانه صهیونیستی بوده‏اند. ریاست این مؤسسه را «داگلاس ویت» برعهده داشت و از جمله اعضای آن می‏توان به «كن آدلمن» و «ریچارد پرل» كه از جمله صمیمانه‏ترین دوستان وزیر دفاع كنونی آمریكا، دونالد رامسفلد، می‏باشند اشاره كرد. در این شورا هنری كسینجر، وزیر خارجه پیشین آمریكا، و «نوآم فولی» و «نیوت كینگریچ» نیز مشاهده می‏شوند كه رؤسای پیشین مجلس نمایندگان آمریكا بوده‏اند. نكته بسیار مهم اینجاست كه این شورا ادعا می‏كند فعالیتش داوطلبانه و مردمی است و صرفاً پند دهنده‏ای امین است. اما سازمان‌های مسئول شفاف ساختن برنامه‏های اقتصادی و دفاع حقوق بشر بر ملا ساختند كه ۹ تن از مهم‌ترین اعضای این شورا دارای روابطی عمیق با شركت‏هایی هستند كه باوزارت دفاع داد و ستد می‏كنند و این مؤسسه سومین شركت بزرگ داد و ستد كننده با وزارت دفاع است، به‌گونه‏ای كه در سال ۲۰۰۲ میزان قرار دادهای این مؤسسه با وزارت دفاع به ۷۶ بیلیون دلار بالغ شده است و از جمله افراد منعقد كننده قرار دادها جیمز وولسی بوده است. اما رسوایی بزرگ‌تر این شورا كه همچنان ادامه دارد، غارت و چپاول نفت عراق به مبلغ حدود ۲۰ میلیارد دلار فقط طی سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ است.
۴. هنگام صحبت از حقایق و واقعیت‏ها باید به این نكته اشاره كرد كه در پس اشغال عراق و گرفتار آمدن آمریكا در منطقه و جنگ‏هایش همیشه این جریان صهیونیستی قرار داشته‏اند كه تمام توان تبلیغاتی و سیاسی و نظامی خویش را بكار بست تا برنامه‏ها و طرح‏هایی به مورد اجرا بگذارد كه در درجه اول در خدمت اسراییل باشد و اهداف خود را در پس اعتقادات دروغین پنهان ساخت كه همان مملكت هزاره و بازگشت مسیح بود تا دوباره بر جهان حكومت كند و مملكت خداوند را برپا دارد و سایر خرافاتی كه افكار و اندیشه‏های این جریان برآن استوارند.
هدف اصلی و اساسی اشغال عراق آنگونه كه جریان محافظه‏كاران نوین آنرا برنامه‏ریزی و طراحی كرده‏اند، حاكمیت كامل بر نفت عراق و چپاول و غارت ثروت‌های این كشور به سود اقتصاد آمریكاست و به عنوان مثال ما به چند شركت آمریكایی از این نوع اشاره می‏كنیم كه در حال حاضر در عراق فعالیت می‏كند و به نام آبادسازی این كشور ثروت‌های آن را غارت و چپاول می‏كند. نكته مهم اینجاست كه اكثر كارگزاران، بنیانگذاران و افراد شاغل در این شركت‏ها از جریان محافظه‏كاران نوین هستند و این بی‏شك امری تصادفی و اتفاقی نیست:
۱. شركت بكش (BKSH): رییس این شركت «چارلز بلك» یكی از عقاب‌های دولت آمریكاست و رابطه‏ای عمیق با كنگره ملی عراق دارد و افتخار می‏كند كه دوستانی دارد كه بر بغداد در حال حاضر حكومت می‏كنند. وی از دوستان نزدیك خانواده بوش و یكی از مهم‌ترین طراحان حملات انتخاباتی آنهاست.
۲. شركت نیوبریدج استراتجیز: این شركت رابطه‏ای عمیق با اسراییل دارد و از جمله مهم‌ترین اعضای شورا اداری این شركت می‏توان به «گوالبوج» اشاره كرد كه حملهٔ رییس جمهور كنونی آمریكا، جورج بوش را اداره كرد. همچنین می‏توان به «ادوارد راجرز» و «لانی گریفت» اشاره كرد كه طی ریاست جمهوری بوش پدر در دولت او مشغول به‌كار بودند. این شركت رقابتی تنگاتنگ با شركتی دارد كه «باب لیون جستون» آنرا تأسیس كرد. لیون جستون رییس پیشین هیئت تصویب بودجه در مجلس نمایندگان آمریكا بود.
۳. شركت دین كورپ (ویرجینیا): این شركت فعالیت خود را در عراق به سرعت آغاز كرد و توجه خود را معطوف این كرده است كه قراردادهایی به مبلغ نیم میلیارد دلار امضا كند. این شركت نزدیكی بسیار زیادی با پنتاگون دارد و فعالیت خود را بر آموزش نیروهای شبه نظامی متمركز كرده است و صاحب آن جایگاه مهمی در وزارت كشور آمریكا دارد و شركتش نام بسیار برای از خود برجای گذاشته است، به ویژه وقتی در بوسنی فعالیت می‏كرد، كارمندان آن به تشكیل شبكه‏های فساد و گردآوردن دختران روسپی متهم شده بودند و نكته جالب اینكه این شركت حمایت از «حامد كرازی»، رییس جمهور افغانستان را برعهده دارد و جالب‏تر اینكه سه تن از اعضای این شركت در انفجار معروف غزه در ماه گذشته كشته شدند، آنها موظف به اسكورت كارمندان سفارتخانه آمریكا بودند.
۴. شركت فیلور (تگزاس ـ كالیفرنیا): یكی از بزرگ‌ترین شركت‏های فعال در امر مهندسی ـ ساخت و ساز، نگهداری و لجستیك دفاعی است. قراردادهایی به مبلغ حدود یك میلیارد دلار در عراق به امضا رساند و با قدرت در افغانستان نیز حضور دارد. صاحب شركت فیلور در شركت نفتی بزرگ «دنیون» شریك است كه قراردادهای مهمی در عراق منعقد كرده است. مدیر دیفون «لاری نیكولز» است كه عضو شورای اداره فیلور حضور دارد و «بابی‌انمن» یكی از مسئولان بلندپایهٔ شركت جهانی تبلیغات علمی (SAIC) در مجلس ادارهٔ فیلور نیز حضور دارد. این تداخل‏ها و غیره بر این نكته اشاره دارد كه شبكه‏ای از سوء استفاده كنندگان حضور دارند كه دولت آمریكا را بر جنگ در عراق تشویق كرده‏اند تا خود آنچه را می‏خواهند از آن برداشت كنند.
۵. شركت بیكر ـ هیوجز (متخصص در امر نفت، تگزاس): هنگامی‌كه در سال ۲۰۰۲ گزارشی تحت عنوان «اصول و مبادی ارشادی برای ایالات متحده در عراق پس از جنگ» منتشر شد، خوانندگان فكر كردند، شورای روابط خارجی مهارت و تجربه خویش را به مؤسسه جیمز بیكر ارائه داد تا این مؤسسه سناریوی پس از جنگ حتمی عراق را ارائه دهد. این تا حدودی درست بود، اما كافی نبود. تحقیق را دو تن امضا كرده بودند: «ادوارد دگرگیان» (كسی كه گروه تحقیقاتی بررسی روابط كلی آمریكا برای تغییر وجهه این كشور، را چند هفته پیش رهبری كرد) و «فرانك ویسز دگرگیان» (مدیر مؤسسه بیكر و یكی از مسئولان بزرگ و بلندپایه شركت نفتی بیكر ـ هیوجز). ویسز از جمله پایه‏ها و اركان مهم شركت به نام «انرون» نیز می‏باشد كه متهم به فساد مالی شده است. این مرد همچنین امروز علاوه بر تحقیقاتش رییس یكی از شركت‏های بیمه است كه به عراق بذل توجه بسیار دارد و قرار دادهایی كه شركت «برینگ پونیت» امضا می‏كند، در واقع به جیب شركت مادر می‏ریزد. ویسز از جمله كمك‌كنندگان اصلی به حملات انتخاباتی بوش پسر بوده است.
۶. شركت جهانی تبلیغات علمی (SAIC): امروز فعال‏ترین شركت در بغداد است، چون از دید پنتاگون افزون بر اینكه از سایر شركت‏ها با نفوذتر است، نام آن كمتر به گوش رسیده. SAIC مجموعه‏ایست كه در صنایع دفاعی و اطلاعات و جاسوسی عمل می‏كند و شورای اداره آن افراد بسیاری را در برمی‏گیرد كه سابقه خدمت در ارتش را داشته‏اند. با اینكه كادر اداری آن برحسب تغییر و تركیب دولت تغییر می‏كند در حال حاضر «ژاندان و این داوننگ» از جمله افراد فعال در این شركت است. وی از جمله مشوقان جنگ آمریكا علیه عراق بود كه شبانگاه آغاز جنگ از منصب خویش در كاخ سفید استعفا داد. همچنین به عنوان نیروی فشار به سود مجمع ملی عراق به ریاست «احمد چلبی» فعالیت می‏كند و به همراه «جورج شولتز» (از شركت بكتل) در هیئتی تحت عنوان «هیئت آزادسازی عراق» عضویت و فعالیت داشت. غیر از آن می‏توان به «ویلیام اورنز» اشاره كرد كه وی نیز عضو شورای اداره شركت است. وی همچنین عضو شورای سیاست‏ دفاعی است كه ریچارد پرل از ریاست آن استعفا داد، اما در فعالیت‏های آن همچنان مشاركت دارد. معروف است ۹ عضو از ۳۰ عضو شورای مذكور با شركت‏هایی ارتباط دارند كه در سال گذشته از سوی پنتاگون قراردادهایی در عراق به امضا رسانده‏اند كه ارزش آنها كمتر از ۷۶ میلیارد دلار نبوده است.
۷. دو شركت‏ هالیبرتون و بكتل: اولی آنگونه كه آشكار است، در میان كارمندان خویش دیك چنی معاون رییس جمهور و دیگری در میان پایه‏های تشكیل دهنده آن افرادی چون جورج شولتز و «كاسپار واینبرگر» و «ویلیام كاسبنی» و «ریچارد هلمز» را دارد كه همگی جزو مدعیان جنگ علیه عراق بوده‏اند.
غیر از آن اشعال عراق توسط نیروهای آمریكایی به بهانه‏ها و دعاوی بنیادگرایانه صهیونیستی زمینه مناسب نفوذ اسراییل چه به صورت مستقیم (به گونه‏ای كه دو گردان نظامی در شمال عراق در حال حاضر حضور دارند كه ۲۵۰۰ سرباز و افسر را در برمی‏گیرند) و چه به صورت غیرمستقیم فراهم ساختند كه در فعالیت شركت‏های اقتصادی آمریكایی و اردنی و احیاناً به صورت مستقیم اسراییلی نمود پیدا می‏كند. از جلمه این شركت‌ها می‏توان به «سولیل بوثیه» (راه و ساختمان‏سازی)، «تسلیم» (شركت حمل و تقل دریایی و خشكی)، «ارتستون» شركت فعال در مسائل زیربنایی)، «گاردان» (شركت فعال در زمینه آب)، «آفریقا ـ اسراییل» (فعال در زمینه راه سازی)، «شركت برای اسراییل» (فعال در زمینه تقطیر آب)، «بزان» (شركت فعال در امر تصفیه نفت)، شركت «دان» (اتوبوس‏های مستعمل)، «ریفنتكس» (دستگاه‌های هشدار دهنده و بازدارنده امنیتی)، «رعیتس كیمنتل» (فعال در زمینه ساخت درب‏های آهنی ضد گلوله)، «تامی ۴» (پاك‌سازی و ضدعفونی كننده آب)، «تیمو» (آب جو و سایر مشروبات)، «ترلیدور» (دست بندهای آهنین)، «شورگز» (صنایع آشپزخانه)، «سكال» (تولیدات الكترونیكی)، «نعان ـ دان» (صنایع ادوات آبیاری)، «سئول» (فعالیت‏های انرژی)، «دلتا» (صنایع نساجی).
بنابراین ما صرفاً اقتصادی در مقابل یك طرح اعتقادی قرار نداریم، بلكه این طرح، طرحی استعماری و جنایتكارانه است كه تحت عناوین دروغین مذهبی و برای حاكمیت و استیلا بر جهان كه ابتدا از منطقه ما آغاز می‏شود و با تكیه بر پایگاه مسلحی كه اسراییل نامیده می‏شود، افزون بر وجود و حضور ۱۶۰ هزار سرباز آمریكایی در عراق و بیش از۳۰۰۰۰ سرباز آمریكایی دیگر در افغانستان و به غیر از پایگاه‏های نظامی در خلیج فارس و پاكستان و مصر و شمال آفریقا رو به رو هستیم. ما مقابل برنامه‏ای تاریخی از استعمار قرار گرفته‌ایم كه گروهی از افراطی‏های غارتگر و تشنه غارت و چپاول آنرا رهبری و اداره می‏كنند. آنها فقط غارت و چپاول ثروت‌های و ملل دیگر را مدنظر ندارند، بلكه عقاید آنان را نیز هدف قرار داده‏اند تا اعتقادات این ملل را به اعتقادات صهیونیستی استوار بر خرافات و فرهنگ غارت و چپاول تبدیل نمایند.
این گروه كه محافظه‏كاران نوین نامیده می‏شوند، بیش از هر وظیفهٔ دیگری شیوه‏های جنایی را الگوی خویش قرار داده‏اند و فرهنگ آنها فرهنگ خشونت و حاكمیت و سوء استفاده از دیگران است. و تنها راه مقابله با این فرهنگ، فرهنگ «جهاد» اندیشه‌ای و آمادگی نظامی است، كه بی‏شك، عنوان مرحلهٔ آیندهٔ نبرد این ملت با منكر و ظلم، مطابق تعریف محمد عبده است.
منبع : باشگاه اندیشه