سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
حکومت اسراییلیهای نوین بر واشنگتن
«محمد عبده» جمله زیبایی داشت كه در حال حاضر بر روابط با امت ما ـ اولین و چه بسا آخرین حامی ایالات متحده ـ منطبق است. او میگوید:از عدل، معروفتر و از ظلم، نكوهیدهتر وجود ندارد.
آمریكا در روابط خویش با ما نمونهٔ بارز «منكر»، «ظلم» و «نبود عدل» است و شواهد و دلایل در این زمینه بسیار است، به گونهای كه به رشته تحریر درآوردن آنها چندین جلد كتاب میشود و از زمان تأسیس رژیم صهونیستی در سال ۱۹۴۸ تا صبح روز ـ روزی كه «جورج بوش» در مزرعهٔ خویش از نخستوزیر رژیم صهیونیستی «آریل شارون» استقبال كرد و با هم به گفتوگو نشستند و با هم علیه ما به توافق رسیدند: زمین، عقیده و منافع ـ ۱۱/۴/۲۰۰۵ تاریخ آن را ثبت كرده است.
سؤالی كه اكنون مطرح میشود، این است كه چرا این ظلم و ستم آمریكایی در حق اعراب و مسلمانان اعمال میشود و چرا این طرفداری و جانبداری و حتی همسویی بین ایالات متحده و اسراییل مشاهده میشود؟ آیا این فقط به خاطر منافع است؟ آیا سیاستی كه اسراییل آنرا در برخورد با واشنگتن پیش روی خویش قرار داده است، طی شصت سال گذشته مورد كاربرد اعراب و مسلمانان نبوده است؟ یا اینكه این برخوردها سیاست نیست، بلكه عقیدهای است كه تجلیات خاص نظامی سیاسی و فرهنگی خویش را دارد؟
بیشك تمام اینها دلیل و سبب هستند، اما ما تلاش داریم، در این مقاله فقط بر یكی از این ظلمها و ستمهای آمریكایی كه دائماً علیه ما اعمال شده تمركز كنیم كه در بسیاری از كتابهای عربی و غربی به آن تحت عنوان بروز پدیدهٔ «محافظهكاران نوین» اشاره شده است كه اندیشمندان و سیاستمداران یهودی و مسیحی ـ صهیونیستی و حاكمیت ایشان بر تصمیمگیریهای سیاسی درون ایالات متحده را از بیش از نیم قرن پیش تاكنون شامل میشود، بهویژه در دولت كنونی آمریكا، دولت بوش پسر.
این پدیده، پدیدهٔ محافظه كاران نوین، دلیل اصلی ظلم و ستم آشكاری است كه آمریكا نه تنها علیه ما، بلكه علیه تمام جهانیان اعمال مینماید. و باعث گردیده تا نفرت جهانیان از آمریكا بیش از پیش گردد، چون آلت دست «تل آویو» و مردان قدرتمند و با نفوذ آن در دولت آمریكا شده كه پس از حوادث یازده سپتامبر جنون و حماقت آنها در قبال جهان و جهانیان و خصوصاً جهان اسلام به اوج خود رسیده است. اگر این پدیده واقعاً چنین است، ریشه در چه چیزی دارد و افكار و اندیشهها و اهداف آن چیست؟ سمبلهای اصلی شبكههای حاكم آن در واشنگتن چه كسانی هستند؟ و این امپراتوری در نبرد خویش با اسلام و مسلمانان تا كجا پیش میرود؟ تلاش داریم، در این مقاله به این سؤالات پاسخ گوییم.
۱. كسانی كه تصور میكنند، پدیده محافظهكاران نوین یا آنچه جریان مسیحیت صهیونیستی نامیده میشود، جریان جدیدی است كه از نیم قرن گذشته پای به عرصه وجود گذاشتهاست، سخت در اشتباهند، زیرا حقایق تاریخی نشان میدهد، این جریان به زمان «مارتین لوتر» (۱۴۸۳ ـ ۱۵۴۶) باز میگردد كه رهبری جنبش «اصلاحات دینی» درون كلیسای غربی را بهدست گرفت و القابی به او داده شد كه مستحق آن نبود، چون آخرین دست آورد او این بود كه بنیانگذار و پدر جریان مسیحیت صهیونیستی با تمام خصوصیتهایش در حق دیگران و به ویژه مسلمانان ـ اعراب فلسطین و شكل دهی مجموعهای از اوهام و خیالات مذهبی به عنوان مراجع اعتقادی شود و بدین ترتیب مجموعهٔ اعتقادات او به جریان كلیسایی تندرویی تبدیل گردد كه اعتقاد پیداكند، بازگشت مسیح و برپایی دولت هزاره آن با تأسیس «اسراییل بزرگ» و جنگ بزرگ «آرمگدون» میان «سپاه خیر» (كه همان یاران و پیروان مسیحیت صهیونیستی هستند) و میان «سپاه شر» (كه همان پیروان محمد(ص) و تمدنش میباشد) بهوقوع میپیوندد. مارتین لوتر نقش بسیار مهمی در مرتبط ساختن رسالت مسیحیت با اصول توراتی ایفا نمود و اصول اعتقادی مذهب پروتستانی خویش (سال ۱۵۱۷) را مغایر جوهر مسیحیت بنیاد نهاد، وی تورات (عهد قدیم) را به زبان آلمانی ترجمه كرد و آنرا همپایه انجیل در مذهبش قرار داد با اینكه عهد قدیم از متون و نصوص مذهبی تهی بود. از اینجا بود كه دیدگاه مسیحیان صهیونیست شكل گرفت و اعتقاد پیداكردند، فلسطین و قدس مركز برنامههای الهی بر روی زمین است و برای بازگشت مسیح و تأسیس و برپایی مملكت خداوند بسیاری از یاران پرشور و مؤمن آمریكایی را ضمن تأكید بر درست بودن متون كتاب مقدس، دعوت به مهاجرت به فلسطین، در آستانهٔ قرن ۱۹ و تأسیس شهركهایی در آن نمود تا زمینه ساز آمدن و ظهور مسیح موعود شوند.
مارتین لوتر فقط به ترجمهٔ تورات اكتفا نكرد، بلكه در سال ۱۵۲۳ كتابی تحت عنوان مسیح، یهودی زاده شد را به رشتهٔ تحریر درآورد. وی در این كتاب خود را نه تنها داوطلبانه بندهٔ یهود معرفی میكند، بلكه بندهٔ راه و روش عبودیت و بندگی اتباع و یاران و پیروانش (یاران و پیروان مارتین لوتر) بیان مینماید تا ایشان بنده و خدمتگزار یهود باشند. مارتین لوتر میگوید:
روح القدس خواست كه «اسفار مقدس» فقط از طریق یهود بهدست ما برسد. یهود فرزندان خداوند اند و ما مهمانان بیگانهای بیش نیستیم و باید به این رضایت دهیم. ما چون سگانی هستیم كه از پس مانده سفره سرورانش میخورد!
این دعوت زمینه ساز تأسیس ایالات متحده شد و این نشو و نما در تمام ابعاد سیاسی آن ـ از شعار رسمی دولت گرفته تا تفاصیل اعتقادی و حتی كلمهٔ «سرزمین موعود» ـ رسوخ و در فرهنگ آمریكاییها ظهور نمود. در مورد تأكید بر این اصول و مبادی افراطی در چارچوبهای تاریخی و همچنین نشو و نمای این بنیادگرایی صهیونیستی بسیاری از تحقیقات و پژوهشها یادآوری میكنند. كریستف كلمب كه قهرمان قومی ـ ملی این جریان افراطی به شمار میآید، در مقابل شاهدان اعلام كرد:
قدس و كوه صهیون میبایست بهدست مسیحیان بنا شود، همانگونه كه خداوند بر زبان پیامبرش در مزمور ۱۴ آنرا جاری ساخت.
همچنین در جای دیگری میگوید:
وظیفهٔ من كشف سرزمینها و كشورها و شهرهاست تا به امپراتوری اسپانیا ملحق و ملل آنها به مسیحیت هدایت شوند. سپس آماده نمودن آنها برای آن چیزی بود كه آنرا جنگ زندگی یا مرگ علیه امپراتوری محمد(ص) و بازگرداندن قدس و سرزمین مقدس نامیده بود كه زمینه ساز برپایی مملكت خداوند شود.
این همان چیزی است كه اشغالگران و متجاوزان آمریكای شمالی همیشه آن را تكرار میكنند و میگویند فتوحات آنها تكرار فتوحات عبرانیها در «سرزمین موعود» است و سرخپوستانی را كه مورد حمله قرار داده و به قتل رساندهاند، بهتر از فلسطینیها یا كنعانیهای تورات نیستند!
محققان و اندیشمندان در اینجا تأكید میكنند، بزرگداشت «روز استقلال» آمریكا توسط آمریكاییها همیشه با بزرگداشت پیشگوییهای «دانیال» و رؤیای «یوحنا» قرین است كه مبشر نبرد آرمگدون و پایان جهان و بازگشت مسیح میباشد و كشیش پروتستانی «آیل آنو» كه آمریكا را به اسراییل تشبیه میكند، بر این موضوع اینگونه تأكید میكند:
این اسراییل آمریكایی ماست.
كه بعدها مقوله شایع جریان محافظه كاران نوین و سركردگان بنیادگرایی یا مسیحیت صهیونیستی شد. آنها عنوان كردند، جوهر یكی است و آن دعوت به تأسیس «اسراییل بزرگ» به حساب اعراب و مسلمانان و علیه اعتقادات و احساسات و منافع یك میلیارد و نیم مسلمانی است كه در حال حاضر در جهان زندگی میكنند.
۲. اگر آنچه گذشت را تبیین ریشهها و تاریخ حقیقی این جریان صهیونیستی بنامیم كه بر فرهنگ و سیاست آمریكا حاكم است، پس واقعیت چیست؟ شبكهٔ حاكم بر تصمیمگیریهای سیاسی چیست؟ نام و مراكز تحقیقاتی و مطبوعاتی آنها چیست؟ و مهمترین برنامهها و اهداف آنها چیست؟
حقایق موجود و در دسترس از دهها تحقیق و پژوهش انجام شده دربارهٔ محافظهكاران نوین تأكید میكند كه آنها بیشتر شبیه یك باند یا یك طایفه هستند كه از یهودیان متعصب اسراییل و مسیحیان متعصبتر از یهودیان تشكیل شدهاند و جمعیت آنها بیش از ۱۷ درصد مسیحیان آمریكا نیست و بسیاری از كلیساهای آمریكایی در دیدگاهها و عقاید و منافع و رابطه با جهان اسلام مخالف هستند و آنها را به این متهم میكنند كه با دیدگاه و سیاستهایشان جامعهٔ آمریكا را با فرهنگ و اعتقادات و منافع و سیاستهای خاص خویش با منافع و سیاستهای اسراییل مرتبط ساختهاند. حقایق بر این نكته تأكید میكند، مهمترین افراد این طایفه عبارتند از:
۱. ریچارد پرل: وكیل وزارت دفاع؛
۲.پل وولفوویتز: كاندیدای ریاست بانك جهانی [رییس كنونی صندوق بینالمللی پول (IMF) ]؛
۳. استفان برایان: از جمله مسئولان كمیسیون امور خارجه و معاون وزیر دفاع در مسائل سیاست امنیت بینالمللی و كسی كه در سال ۱۹۷۸ نقشههای پایگاههای نظامی عربستان سعودی پنتاگون را به هیئت اسراییلی كه از واشنگتن بازدید میكرد، تسلیم كرد و ثابت كرد، او بیش از آنكه وفادار واشنگتن باشد، وفادار تلآویو است.
۴. جیمز وولسی: رییس آژانس اطلاعات مركزی آمریكا (سیا)؛
۵. ایلون كوهن: یكی از اندیشمندان این طایفه و استاد تحقیقات استراتژیك انستیتو تحقیقات پیشرفتهٔ بینالمللی دانشگاه جونز هاپ كینز؛
۶. كارل راف: از جمله بارزترین و مهمترین مشاوران بوش؛
۷. لیب لوییس: كسی كه در سال ۱۹۹۲ وثیقهای وضع كرد كه «توجیه برنامههای دفاعی» نامیده میشد. وی این وثیقه را برای دیك چینی وزیر دفاع وقت وضع و بر ضرورت حاكمیت نظامی آمریكا بر جهان و بهویژه جهان عرب تأكید كرد.
۸. داگلاس ویت: وی به همراه ریچارد پرل پژوهشی در سال ۱۹۹۶ به نخست وزیر وقت اسراییل «بنیامین نتانیاهو» تحت عنوان «جدایی كامل» ارائه داد و در این تحقیق «دیوید و میراف وارمرز» زوج افراطی نیز همراه آنها بودند. این پژوهش خواستار ترسیم دوبارهٔ خاورمیانه از نو و سقوط رژیم صدام حسین و محاصرهٔ سوریه و بیرون راندن فلسطینیها بود و دقیقاً همان اصول و مبادیی است كه دولت جرج بوش پسر در حال حاضر براساس آنها عمل میكند.
۹. دیك چینی و رامفسلد: دو نفری كه از معرفی بینیاز هستند. اولی معاون رییس جمهور و دیگری وزیر دفاع آمریكاست و دیدگاه افراطی آنها باعث شد این مناصب را احراز نمایند. آنها در سال ۱۹۹۷ با همكاری پل وولفوویتز طرح «قرن جدید آمریكایی» را ارائه دادند و هدف از آن قراردادن آمریكا در رأس هرم حاكمیت بر جهان طی قرن ۲۱ بهویژه در منطقهٔ عربی و اسلامی بود. آنها در این طرح عنوان كردند، این حاكمیت و این سركوب نیازمند «پرل هاربر» جدید است و «سپتامبر ۲۰۰۱» مناسبترین فرصت برای اجرای طرح بنیادی صهیونیستی است كه طرح قرن جدید آمریكایی نامیده میشود.
۱۰. ویلیام كریستول: رئیس هیأت تحریریه مجله «ویكلی استاندارد»، او و مجلهاش بالاترین و بزرگترین بوق تبلیغاتی جریان محافظهكاران نوین هستند و كافی است بدانیم كه ناشر معروف آمریكایی یهودی «رابرت مردوخ» تأمین كننده بودجه و نیازهای مالی او و مجلهاش است.
۱۱. غیر از آن میتوان به سیل نامهای مهم سیاسی و استراتژیك اشاره كرد، از جمله: «مایكل لئون»، «گری اسمیت»، «آبراهام گالكی»، «كن آدلمن»، «جیمز چلنجر»، «هارولد براون»، «تام فولی»، «نیوت كینگریچ»، «فرانك گافنی»، «باری رابن»، «مارتین كرامر»، «ایلون آبراهامز»، «جان بولتون»، «دونالد كاگن»، «استیون كامبون»، «رائول مارك»، «مایكل مونیس»، «دانیال بایبس»، «ایگال كارمون» و صدها نام دیگر. تمام این افراد از مراكز تحقیقاتی و پژوهشی تابع لابی یهودی و راست محافظهكار وارد مراكز تصمیمگیری در دولت كنونی آمریكایی میشوند و از جمله بزرگترین اثر گذاران این جریان افراطی و حامی اسراییل به شمار میآیند.۳. در مورد مراكز تحقیقاتی و مطبوعاتی كه در خدمت این جریان محافظه كار قرار دارد و در جهت نشر افكار و اندیشههای این جریان عمل میكند میتوان به موارد ذیل اشاره كرد:
«انستیتو هدسون»، «مؤسسه هرترج» (میراث)، «انستیتو آركین اینتر آبرایز»، «انستیتو یهودی امور امنیت ملی»، مراكز تحقیقات سیاسی: «باشگاه خاورمیانه»، «انستیتو سیاستهای خاورمیانهای واشنگتن»، «انستیتو تحقیقات میدیا خاورمیانه»، بنیانگذار این انستیتو افسر اسراییلی «ایگال كارمون» مشاور سابق نخست وزیر اسراییل در امور تروریستی بود. این انستیتو وظیفه نشر تمام مطالبی را دارد كه مربوط به اعراب و مسلمانان است و دشمنی با سامیان نامیده میشود.
افزون بر این مراكز دهها روزنامه و مجله در آمریكا وجود دارند كه در خدمت لابی صهیونیستی یا جریان محافظه كار یا مسیحیان صهیونیست عمل میكند. افزون بر مطبوعات مراكز تبلیغاتی ـ اطلاعاتی دیگری نیز وجود دارند كه پرچمدار حمایت از جریان بنیادگرایی صهیونیستی است. از جمله «مؤسسه روابط عمومی پنادور» كه از جمله بنیانگزاران آن ریچارد پرل و جیمز وولسی رییس پیشین سیا هستند. بسیاری از این مجلات و مؤسسات را رابرت مردوخ میلیاردر یهودی حمایت مالی میكند. از جمله این مؤسسات باز میتوان به «شورای سیاست دفاعی» اشاره كرد كه در سال ۱۹۸۵ تاسیس شد و متشكل از ۳۰ عضو است كه ترسیم كننده برنامهها و طرحها و تصمیمات محافظهكاران نوین است و بنیانگزاران آن گروهی از نظامیان و سیاستمداران پیشین با افكار و دیدگاههای بنیادگرایانه صهیونیستی بودهاند. ریاست این مؤسسه را «داگلاس ویت» برعهده داشت و از جمله اعضای آن میتوان به «كن آدلمن» و «ریچارد پرل» كه از جمله صمیمانهترین دوستان وزیر دفاع كنونی آمریكا، دونالد رامسفلد، میباشند اشاره كرد. در این شورا هنری كسینجر، وزیر خارجه پیشین آمریكا، و «نوآم فولی» و «نیوت كینگریچ» نیز مشاهده میشوند كه رؤسای پیشین مجلس نمایندگان آمریكا بودهاند. نكته بسیار مهم اینجاست كه این شورا ادعا میكند فعالیتش داوطلبانه و مردمی است و صرفاً پند دهندهای امین است. اما سازمانهای مسئول شفاف ساختن برنامههای اقتصادی و دفاع حقوق بشر بر ملا ساختند كه ۹ تن از مهمترین اعضای این شورا دارای روابطی عمیق با شركتهایی هستند كه باوزارت دفاع داد و ستد میكنند و این مؤسسه سومین شركت بزرگ داد و ستد كننده با وزارت دفاع است، بهگونهای كه در سال ۲۰۰۲ میزان قرار دادهای این مؤسسه با وزارت دفاع به ۷۶ بیلیون دلار بالغ شده است و از جمله افراد منعقد كننده قرار دادها جیمز وولسی بوده است. اما رسوایی بزرگتر این شورا كه همچنان ادامه دارد، غارت و چپاول نفت عراق به مبلغ حدود ۲۰ میلیارد دلار فقط طی سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ است.
۴. هنگام صحبت از حقایق و واقعیتها باید به این نكته اشاره كرد كه در پس اشغال عراق و گرفتار آمدن آمریكا در منطقه و جنگهایش همیشه این جریان صهیونیستی قرار داشتهاند كه تمام توان تبلیغاتی و سیاسی و نظامی خویش را بكار بست تا برنامهها و طرحهایی به مورد اجرا بگذارد كه در درجه اول در خدمت اسراییل باشد و اهداف خود را در پس اعتقادات دروغین پنهان ساخت كه همان مملكت هزاره و بازگشت مسیح بود تا دوباره بر جهان حكومت كند و مملكت خداوند را برپا دارد و سایر خرافاتی كه افكار و اندیشههای این جریان برآن استوارند.
هدف اصلی و اساسی اشغال عراق آنگونه كه جریان محافظهكاران نوین آنرا برنامهریزی و طراحی كردهاند، حاكمیت كامل بر نفت عراق و چپاول و غارت ثروتهای این كشور به سود اقتصاد آمریكاست و به عنوان مثال ما به چند شركت آمریكایی از این نوع اشاره میكنیم كه در حال حاضر در عراق فعالیت میكند و به نام آبادسازی این كشور ثروتهای آن را غارت و چپاول میكند. نكته مهم اینجاست كه اكثر كارگزاران، بنیانگذاران و افراد شاغل در این شركتها از جریان محافظهكاران نوین هستند و این بیشك امری تصادفی و اتفاقی نیست:
۱. شركت بكش (BKSH): رییس این شركت «چارلز بلك» یكی از عقابهای دولت آمریكاست و رابطهای عمیق با كنگره ملی عراق دارد و افتخار میكند كه دوستانی دارد كه بر بغداد در حال حاضر حكومت میكنند. وی از دوستان نزدیك خانواده بوش و یكی از مهمترین طراحان حملات انتخاباتی آنهاست.
۲. شركت نیوبریدج استراتجیز: این شركت رابطهای عمیق با اسراییل دارد و از جمله مهمترین اعضای شورا اداری این شركت میتوان به «گوالبوج» اشاره كرد كه حملهٔ رییس جمهور كنونی آمریكا، جورج بوش را اداره كرد. همچنین میتوان به «ادوارد راجرز» و «لانی گریفت» اشاره كرد كه طی ریاست جمهوری بوش پدر در دولت او مشغول بهكار بودند. این شركت رقابتی تنگاتنگ با شركتی دارد كه «باب لیون جستون» آنرا تأسیس كرد. لیون جستون رییس پیشین هیئت تصویب بودجه در مجلس نمایندگان آمریكا بود.
۳. شركت دین كورپ (ویرجینیا): این شركت فعالیت خود را در عراق به سرعت آغاز كرد و توجه خود را معطوف این كرده است كه قراردادهایی به مبلغ نیم میلیارد دلار امضا كند. این شركت نزدیكی بسیار زیادی با پنتاگون دارد و فعالیت خود را بر آموزش نیروهای شبه نظامی متمركز كرده است و صاحب آن جایگاه مهمی در وزارت كشور آمریكا دارد و شركتش نام بسیار برای از خود برجای گذاشته است، به ویژه وقتی در بوسنی فعالیت میكرد، كارمندان آن به تشكیل شبكههای فساد و گردآوردن دختران روسپی متهم شده بودند و نكته جالب اینكه این شركت حمایت از «حامد كرازی»، رییس جمهور افغانستان را برعهده دارد و جالبتر اینكه سه تن از اعضای این شركت در انفجار معروف غزه در ماه گذشته كشته شدند، آنها موظف به اسكورت كارمندان سفارتخانه آمریكا بودند.
۴. شركت فیلور (تگزاس ـ كالیفرنیا): یكی از بزرگترین شركتهای فعال در امر مهندسی ـ ساخت و ساز، نگهداری و لجستیك دفاعی است. قراردادهایی به مبلغ حدود یك میلیارد دلار در عراق به امضا رساند و با قدرت در افغانستان نیز حضور دارد. صاحب شركت فیلور در شركت نفتی بزرگ «دنیون» شریك است كه قراردادهای مهمی در عراق منعقد كرده است. مدیر دیفون «لاری نیكولز» است كه عضو شورای اداره فیلور حضور دارد و «بابیانمن» یكی از مسئولان بلندپایهٔ شركت جهانی تبلیغات علمی (SAIC) در مجلس ادارهٔ فیلور نیز حضور دارد. این تداخلها و غیره بر این نكته اشاره دارد كه شبكهای از سوء استفاده كنندگان حضور دارند كه دولت آمریكا را بر جنگ در عراق تشویق كردهاند تا خود آنچه را میخواهند از آن برداشت كنند.
۵. شركت بیكر ـ هیوجز (متخصص در امر نفت، تگزاس): هنگامیكه در سال ۲۰۰۲ گزارشی تحت عنوان «اصول و مبادی ارشادی برای ایالات متحده در عراق پس از جنگ» منتشر شد، خوانندگان فكر كردند، شورای روابط خارجی مهارت و تجربه خویش را به مؤسسه جیمز بیكر ارائه داد تا این مؤسسه سناریوی پس از جنگ حتمی عراق را ارائه دهد. این تا حدودی درست بود، اما كافی نبود. تحقیق را دو تن امضا كرده بودند: «ادوارد دگرگیان» (كسی كه گروه تحقیقاتی بررسی روابط كلی آمریكا برای تغییر وجهه این كشور، را چند هفته پیش رهبری كرد) و «فرانك ویسز دگرگیان» (مدیر مؤسسه بیكر و یكی از مسئولان بزرگ و بلندپایه شركت نفتی بیكر ـ هیوجز). ویسز از جمله پایهها و اركان مهم شركت به نام «انرون» نیز میباشد كه متهم به فساد مالی شده است. این مرد همچنین امروز علاوه بر تحقیقاتش رییس یكی از شركتهای بیمه است كه به عراق بذل توجه بسیار دارد و قرار دادهایی كه شركت «برینگ پونیت» امضا میكند، در واقع به جیب شركت مادر میریزد. ویسز از جمله كمككنندگان اصلی به حملات انتخاباتی بوش پسر بوده است.
۶. شركت جهانی تبلیغات علمی (SAIC): امروز فعالترین شركت در بغداد است، چون از دید پنتاگون افزون بر اینكه از سایر شركتها با نفوذتر است، نام آن كمتر به گوش رسیده. SAIC مجموعهایست كه در صنایع دفاعی و اطلاعات و جاسوسی عمل میكند و شورای اداره آن افراد بسیاری را در برمیگیرد كه سابقه خدمت در ارتش را داشتهاند. با اینكه كادر اداری آن برحسب تغییر و تركیب دولت تغییر میكند در حال حاضر «ژاندان و این داوننگ» از جمله افراد فعال در این شركت است. وی از جمله مشوقان جنگ آمریكا علیه عراق بود كه شبانگاه آغاز جنگ از منصب خویش در كاخ سفید استعفا داد. همچنین به عنوان نیروی فشار به سود مجمع ملی عراق به ریاست «احمد چلبی» فعالیت میكند و به همراه «جورج شولتز» (از شركت بكتل) در هیئتی تحت عنوان «هیئت آزادسازی عراق» عضویت و فعالیت داشت. غیر از آن میتوان به «ویلیام اورنز» اشاره كرد كه وی نیز عضو شورای اداره شركت است. وی همچنین عضو شورای سیاست دفاعی است كه ریچارد پرل از ریاست آن استعفا داد، اما در فعالیتهای آن همچنان مشاركت دارد. معروف است ۹ عضو از ۳۰ عضو شورای مذكور با شركتهایی ارتباط دارند كه در سال گذشته از سوی پنتاگون قراردادهایی در عراق به امضا رساندهاند كه ارزش آنها كمتر از ۷۶ میلیارد دلار نبوده است.
۷. دو شركت هالیبرتون و بكتل: اولی آنگونه كه آشكار است، در میان كارمندان خویش دیك چنی معاون رییس جمهور و دیگری در میان پایههای تشكیل دهنده آن افرادی چون جورج شولتز و «كاسپار واینبرگر» و «ویلیام كاسبنی» و «ریچارد هلمز» را دارد كه همگی جزو مدعیان جنگ علیه عراق بودهاند.
غیر از آن اشعال عراق توسط نیروهای آمریكایی به بهانهها و دعاوی بنیادگرایانه صهیونیستی زمینه مناسب نفوذ اسراییل چه به صورت مستقیم (به گونهای كه دو گردان نظامی در شمال عراق در حال حاضر حضور دارند كه ۲۵۰۰ سرباز و افسر را در برمیگیرند) و چه به صورت غیرمستقیم فراهم ساختند كه در فعالیت شركتهای اقتصادی آمریكایی و اردنی و احیاناً به صورت مستقیم اسراییلی نمود پیدا میكند. از جلمه این شركتها میتوان به «سولیل بوثیه» (راه و ساختمانسازی)، «تسلیم» (شركت حمل و تقل دریایی و خشكی)، «ارتستون» شركت فعال در مسائل زیربنایی)، «گاردان» (شركت فعال در زمینه آب)، «آفریقا ـ اسراییل» (فعال در زمینه راه سازی)، «شركت برای اسراییل» (فعال در زمینه تقطیر آب)، «بزان» (شركت فعال در امر تصفیه نفت)، شركت «دان» (اتوبوسهای مستعمل)، «ریفنتكس» (دستگاههای هشدار دهنده و بازدارنده امنیتی)، «رعیتس كیمنتل» (فعال در زمینه ساخت دربهای آهنی ضد گلوله)، «تامی ۴» (پاكسازی و ضدعفونی كننده آب)، «تیمو» (آب جو و سایر مشروبات)، «ترلیدور» (دست بندهای آهنین)، «شورگز» (صنایع آشپزخانه)، «سكال» (تولیدات الكترونیكی)، «نعان ـ دان» (صنایع ادوات آبیاری)، «سئول» (فعالیتهای انرژی)، «دلتا» (صنایع نساجی).
بنابراین ما صرفاً اقتصادی در مقابل یك طرح اعتقادی قرار نداریم، بلكه این طرح، طرحی استعماری و جنایتكارانه است كه تحت عناوین دروغین مذهبی و برای حاكمیت و استیلا بر جهان كه ابتدا از منطقه ما آغاز میشود و با تكیه بر پایگاه مسلحی كه اسراییل نامیده میشود، افزون بر وجود و حضور ۱۶۰ هزار سرباز آمریكایی در عراق و بیش از۳۰۰۰۰ سرباز آمریكایی دیگر در افغانستان و به غیر از پایگاههای نظامی در خلیج فارس و پاكستان و مصر و شمال آفریقا رو به رو هستیم. ما مقابل برنامهای تاریخی از استعمار قرار گرفتهایم كه گروهی از افراطیهای غارتگر و تشنه غارت و چپاول آنرا رهبری و اداره میكنند. آنها فقط غارت و چپاول ثروتهای و ملل دیگر را مدنظر ندارند، بلكه عقاید آنان را نیز هدف قرار دادهاند تا اعتقادات این ملل را به اعتقادات صهیونیستی استوار بر خرافات و فرهنگ غارت و چپاول تبدیل نمایند.
این گروه كه محافظهكاران نوین نامیده میشوند، بیش از هر وظیفهٔ دیگری شیوههای جنایی را الگوی خویش قرار دادهاند و فرهنگ آنها فرهنگ خشونت و حاكمیت و سوء استفاده از دیگران است. و تنها راه مقابله با این فرهنگ، فرهنگ «جهاد» اندیشهای و آمادگی نظامی است، كه بیشك، عنوان مرحلهٔ آیندهٔ نبرد این ملت با منكر و ظلم، مطابق تعریف محمد عبده است.
منبع : باشگاه اندیشه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست