سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا
نودینی در یهودیت
نودینی یا تغییر آیین (conversion) كمابیش در ادیان مختلف وجود داشته و دارد. متدینان به یك دین به دلایل متعددی از دین خود روی برتافته، به سایر ادیان روی میآورند. این پدیده بیشتر معلول فشارهای بیرونی، مطامع دنیوی و جاهطلبی است و در پارهای موارد، در پی آگاهی از كاستیها و نارسایی آموزهها و تعالیم دین خودی و عدم ارائه راه برونرفت از مشكلات و نیز پاسخگو نبودن دین قبلی به دغدغهها با طیب خاطر صورت میگیرد. دانشمندانِ علوم رفتاری این موضوع را با كنجكاوی تحسینبرانگیزی مطرح و زوایای پنهان آن را آشكار ساختهاند. اما با توجه به اینكه در این نوشتار بررسی موضوع نودینی از منظر یهودیت مطمح نظر است، تنها به اشارهای كوتاه بسنده میشود. در این مقاله، مطالب ذیل مطرح شده است: معنای نودینی، نودینی از منظر روانشناسی و جامعهشناسی، جهانشمولی و همهنگری یهودیت (چه آنكه تنها در صورتی میتوان از نودینی سخن گفت كه یهودیت دین قومی تلقی نشود)، تبشیری بودن یهودیت، كاربرد و معانی نودینی در كتاب مقدس عبری، نودینی در دوره خاخامی، نودینی در عصر هلنی، دیدگاه فلاسفه یهودی درباره نودینی، ملاكهای یهودی بودن، جایگاه تازهیهودیان، فرآیند تغییر آیین یا نودینی در یهودیت.
● نودینی در یهودیت
شواهد تاریخی بیانگر این واقعیت است كه در طول تاریخ، برخی از پیروان ادیان مختلف به دلایلی كه در اینجا مجال ذكر آنها نیست، از كیش خود سربرتافته، به سایر ادیان گرویدهاند. بدون تردید، چنین رویدادی به ندرت اتفاق افتاده است و تازه در همین موارد نادر، به ویژه در جاهایی كه تغییر آیین به صورت گروهی صورت گرفته است، بیشتر عوامل بیرونی دخالت داشتهاند؛ چه آنكه غالب پیروان ادیان به رغم آگاهی از كاستیها و ضعفهای آیین و سنت خویش و نیز نقاط قوت سایر ادیان، مایل نیستند از سنتی كه در آن نشو و نما یافتهاند فاصله گرفته، سودای ادیان دیگر را در سر بپرورانند. به عبارت دیگر، حتی اگر آنان در عمل پایبند آیین و سنت خود نباشند، در ظاهر مایلند خود را به آن وفادار نشان دهند.
جامعهشناسان، روانشناسان و نیز عالمان الهیات هر یك از منظری خاص به این موضوع نگریسته، و مقالات و كتابهای زیادی ذیل همین عنوان نوشتهاند و به خوبی علل و دلایل نودینی را به بحث گذاشتهاند. اما آنچه در اینجا مطمح نظر ماست بررسی نودینی در یهودیت است نه به طور كلی؛ از اینرو، در ابتدای بحث به اختصار معنای نودینی و نیز دیدگاه دانشمندان علوم رفتاری را در این خصوص بررسی میكنیم.
● معنای نودینی
واژه "conversion" از ریشه لاتینی "convertere" به معنای تغییر جهتگیری یا جهتیابی دوباره معنوی است. معادل این واژه در زبانهای یونانی و عبری نیز به معنای حركت و تغییر است. به عبارت دیگر، این واژه و معادلهای یونانی و عبری آن هر سه به طور مستقیم بهحركت یا تغییرفیزیكی یا مادی اشارهدارند. با اینوصف، به اعتقاد تامس فین به طور مستقیم به تغییر روح یا ذهن خصوصا تغییر عقیده یا شیوه زندگی اشاره دارند .
در كتابمقدس عبری، دو واژه برای نودین بكار رفته است. واژه گِرتُشاو (gertoshab)و واژه گِرصِدِق (gerzedek). واژه نخست به ساكن یا مقیمی اطلاق میشود كه تنها از بتپرستی روی گردانده ولی آیین یهود را نپذیرفته است. واژه دوم در مورد افرادی به كار میرود كه از سر اعتقاد به یهودیت گرویدهاند و به سرزمین اسرائیل به قصد ماندن آمدهاند، نه به قصد تفرج و سیاحت.
در اینجا، مناسب است گونهشناسی مختصری از واژههای وابسته و مرتبط با نودینی ارائه شود. رویگردانی از یك سنتِ دینی بزرگ و روی آوردن به سنتِ دینی بزرگ دیگر را تغییر سنت میگویند. با ظهور مسیحیت و اسلام، این نوع نودینی رواج یافت. در این نوع نودینی، شمار زیادی از افراد تغییر آیین میدهند.
حركت از یك جهانبینی، نظامِ مناسك، جهان نمادین و طرز زندگی به دیگری فرآیند پیچیدهای است كه غالبا در فضای تعارض میانْفرهنگی اتفاق میافتد. در یك سنت دینی بزرگ، فرقهها و گروههای بیشماری وجود دارند. گرایش یك فرد از یك فرقه به فرقه دیگر را تحول و تغییر سازمانی و نهادی مینامند. تغییر از كلیسای باپتیست به كلیسای پرسبیتری در پروتستانتیزم امریكایی نمونهای از این نوع تغییر است. تغییر و تحول فرد یا گروه از عدم التزام و تعهد به یك آیین و دین به مشاركت با یك نهاد یا جامعه دینی را وابستگی مینامند. بسیاری از كسانی كه به نهضتهای دینی جدید گرایش پیدا میكنند، پیشینه دینی ندارند. التزام و تعهد مجدد شخص را به دینی كه قبلاً به طور رسمی یا غیررسمی به آن وابستگی داشته است تشدید وابستگی مینامند. این نوع تغییر هنگامی رخ میدهد كه اعضای رسمی یك نهاد دینی باورها و تعهد خود را در طرز زندگی خود دخالت میدهند یا هنگامی كه تعهد و التزام مردم از طریق تجربه دینی عمیق یا بصیرتهای جدیدِ ژرفا پیدا میكند و تقویت میگردد. واژه ارتدادو رفض، به ترك یك سنت دینی یا باورهای آن از سوی اعضای قبلی اطلاق میشود. این تغییر لزوما به معنای پذیرش یك دیدگاه دینی جدید نیست، بلكه غالبا به قبول و اتخاذ یك نظام غیردینی از ارزشها اشاره دارد. گونهشناسی فوق بر جنبههای جامعهشناسی فرآیند تغییر و تحول دینی متمركز شده است.
● نودینی از منظر علوم رفتاری (روانشناسی و جامعهشناسی)
تعریفهای زیادی از نودینی شده است. در یهودیت و مسیحیت، نودینی به معنای فراخوان و دعوت بنیادی برای ترك شر و بدی و برقراری رابطه با خدا از طریق ایمان است. برخی از دانشمندان علوم انسانی نودینی را به تغییرات بنیادی و غیرمنتظره در باورها، رفتارها و وابستگیهای مردم تعریف كردهاند. نودینی را از دو ساحت میتوان بررسی كرد: یك بار نودینی از منظر الهیات و دین مشخصی نظیر یهودیت بررسی میشود و بار دیگر انواع، فرآیندها و ساختارهای نودینی بدون در نظر گرفتن دیدگاه دینی خاص به بحث گذاشته میشود. نودینی فرآیندی پویا و چندبعدی است. برخی آن را بنیادی، ناگهانی و غیرمنتظره میدانند و دیگران معتقدند كه روندی تدریجی را طی میكند و كلی و فراگیر نیست.
به اعتقاد برخی از دانشمندانِ معاصر، باید بین نودینی و تعهد و التزام فرق گذاشت. از نظر آنان، نودینی و تعهد دو چیز مجزا و مستقلاند كه در زمانهای مختلف ممكن است اتفاق بیفتند؛ زیرا یك فرد ممكن است به دین جدیدی بگرود قبل از آنكه به آموزهها و باورهای آن كاملاً ملتزم شود. بنابراین، نودینی اساسا فرآیند و روند تحول درونی است و لازمه آن جایگزین كردن عالم مقال با عالم دیگر است. چنانكه آلن سِگل میگوید: «بُعد محوری نودینی تصمیم و عزم بازسازی و تغییر بنیادی است».
نودینی معمولاً بدان سبب روی میدهد كه نظام باورهای موجود، ناتوان از توجیه موقعیت و شرایط فعلی فرد است، لذا او درصدد تغییر دین خود برمیآید. به عبارت دیگر، نودینان چون در دین فعلی خود راهحلی برای برونرفت از مشكلات نمیبینند، سراغ سایر ادیان میروند تا شاید در آنجا پاسخ خود را بیابند.
برای درك بهتر مفهوم نودینی و نیز تنوع و پیچیدگیهای آن، باید این موضوع را از سه جنبه در نظر گرفت: سنت، تحول و تعالی. اما سنت عبارت است از قالب و بافت اجتماعی ـ فرهنگیای كه نمادها، مناسك، جهانبینیها و نهادها را دربرمیگیرد. سنت وضعیت فعلیای را كه فرد در آن زندگی میكند، سروسامان میدهد و در ارتباط و تعاطی با گذشته از آن محافظت میكند. جامعهشناسان جنبههای اجتماعی و نهادی سنتهایی را كه در آنها نودینی اتفاق میافتد بررسی میكنند. آنان به شرایط اجتماعی زمان نودینی و طرز تأثیر متقابل میان فرد و محیط اجتماعی او، و نیز روابط میان فرد و گروهی كه او در بین آنان زندگی میكند، توجهی تام دارند. مردمشناسان قلمروهای فرهنگی و ایدئولوژیكی سنت را بررسی میكنند. آنان فرهنگ را همچون جلوه فعالیت انسانی و نیز نیروی قوی و قدرتمندی میدانند كه در شكلدهی و تجدید حیات افراد، گروهها و جوامع نقشمحوری ایفا میكند. مردمشناسان، نمادها و روشهای تغییر دین، تأثیر فرهنگی نودینی، موانع یا وسایل نودینی و مراحل بسط و تحول جهتیابی دینی جدید را مورد بررسی قرار میدهند.
▪ تحول: روش دوم برای فهم نودینی تأمل بر جنبه تحول است. تحول را میتوان نوعی تغییر دانست كه در افكار، احساسات و اعمال مردم نمایان میشود. روانشناسی رشتهای است كه تحول را در هر دو جنبه عینی و ذهنی در نفس، خودآگاهی و تجربه مدنظر قرار میدهد. ویلیام جیمز در كتاب تنوع تجربه دینی، نودینی را از دیدگاه یك روانشناس بررسی كرده است.
بعد از ویلیام جیمز، بیشتر مطالعات روانشناسی در باره نودینی بر شیوه و روشی تأكید دارند كه در آن قبل از نودینی غالبا تشویش و اضطراب، ناآرامی، تعارض، گناه و مشكلاتی ازایندست وجود دارد.نظریهپردازانِروانشناسی ازچشماندازها ودیدگاههای مختلفی به مسئله نودینی پرداختهاند: روانتحلیلی، رفتارگرایی، روانشناسی انسانی، اجتماعی و معرفتی. روانتحلیلی بر فعالیتها و تحركهای عاطفی بیرونی به خصوص جایی كه روابط میان والدین و فرزندان را منعكس میكنند، متمركز میشوند؛ رفتارگرایان بر رفتار شخص تأكید دارند و درجه مطابقت و سازگاری آن را با محیط اجتماعی مستقیم، یعنی با پاداشها و مجازاتها، ارزیابی میكنند. روانشناسان انسانی بر طریقی تأكید دارند كه در آن نودینی به فرد تشخص و شخصیت بیشتری میدهد. آنان برنتایج مفیدیكه از نودینی به دست میآید، تأكید میكنند. و در نهایت روانشناسان معرفتی و اجتماعی تأثیر عوامل عقلانی و فراشخصی را بر افراد و گروهها بررسی میكنند.
▪ تعالی: تعالی به قلمرو مقدس و نیز آشنایی با امر مقدس اشاره دارد؛ امری كه هدف و منبع نودینی در ادیان است. عالمان الهیات این بعد را به طور مطلق در كل فرآیندِ تحول و تغییرِ انسانی، اساسی دانستهاند و ابعاد دیگر را فرع آن. رشتههایی از تحقیقات دینی كه بر مسئله تعالی متمركز شدهاند، در انتظارات، تجارب دینی و جهانبینیهای نودینانِ مستعد تحقیق میكنند. دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند كه نودینی، روند همكاری متقابل و تدریجی است و نتایج و پیامدهایی در جامعه دارد. نودینی تمام ابعاد زندگی نوآیین را متحول میسازد.
آنچه گذشت، به اختصار به پارهای از مباحث نودینی به طور عام پرداخت. بدون تردید مطالب زیادی را میتوان ذیل نودینی مطرح كرد، ولی از آنجا كه بحث پیرامون نودینی در آیین یهود است، به همین مقدار بسنده میكنیم. نودینی در یهودیت تنها در صورتی مصداق پیدا میكند كه یهودیت را دینی همهنگر و جهانشمول بدانیم، و از دیدگاه برگزیدگی فاصله بگیریم؛ زیرا اگر خدای بنیاسرائیل، یهوه، را مختص به ایشان بدانیم و بر اندیشه خدای قومی و نظریه حلول خدا در این قوم مهر تأیید بزنیم، پرداختن به این موضوع نه تنها ضرورتی نخواهد داشت كه یكسره بیهوده و عبث خواهد بود.
● جهانشمول و همهنگر بودن یهودیت
از دیرباز این مسئله مطرح بوده است كه آیا یهودیت دینی همهنگر و جهانشمول است یا اینكه اختصاص به بنیاسرائیل دارد. زعما و پیشوایان یهودیت هر یك با استناد به پارهای از آیات كتابمقدسِ عبری، اعلام موضع نموده و یكی از این دو قول را اختیار كردهاند. از یكسو، به نظر میرسد یهودیت واجد پیامی برای تمام بشریت است و با اینكه پیامبرانِ بنیاسرائیل در ابلاغ این پیام نقش محوری و خطیری را ایفا كردهاند، روح پیام عام و از اعتباری جهانی برخوردار است. از سوی دیگر عهد عتیق حاوی آیاتی است كه بر اختصاصداشتن آیین یهود به قوم یهود و بنیاسرائیل تأكید میورزد. و از آنان به عنوان قوم مقدس،قوم خاص و قوم برگزیده یاد میكند. اگر در كتابمقدسِ عبری نیك بنگریم هر دو عنصر را در كنار هم خواهیم یافت.
ابتدا برای اینكه تصور روشنی از جهانشمولی یهودیت به دست دهیم، عهد خدا با نوح به عنوان نیای تمام بشر را مرور میكنیم. خداوند به نوح وعده داد تا بلایایی كه قبلاً بر بشر نازل میشد، فرود نخواهد فرستاد. در سفر پیدایش آمده است: «اینك من عهد خود را با شما و بعد از شما با ذریت شما... و حتی با حیوانات استوار میگردانم...».بدیهی است چنین عهدی كه با تمام بشر بسته شده است یكجانبه نیست، بلكه فرزندان نوح نیز میبایست دستورهای خداوند را كه در هفت قانون نوح تجلی یافته، پایبند باشند وخدا را اطاعت كرده، بتپرستی را بهكناری نهند. بنابراین، نجات تنها از آنِ قومِ برگزیده یا كسانی كه از طریق نودینی به یهودیت پیوستهاند نیست، بلكه به روی تمام انسانها گشوده خواهد بود، مشروط به آنكه قوانین الهی را به كار بندند و پارسایی پیشه كنند.در تفسیر سفر پیدایش آمده است خداوند هفت فرمان به فرزندان نوح اعطا كرده است. این قوانین هفتگانه كه عبارتند از: برپا داشتن دادگاههای شرعی، منع كفر، بتپرستی، فساد جنسی، آدمكشی، دزدی، و نخوردن عضو جداشده از حیوان زنده. در هیچ جای كتاب مقدس بسان ده فرمان موسی به شماره درنیامدهاند، بلكه تنها در سفر پیدایش به طور كلی به عهد خدا با نوح اشاره شده است .خداوند آسمان و زمین را به عنوان شاهد میخواند: روح پارسایی متوقف است بر اینكه هر شخص چه رفتار و كرداری انجام دهد، اعم از اینكه یهودی یا غیریهودی، مرد یا زن، نوكر یا آقا باشد. دروازهها همیشه به روی انسانهای عادل و پرهیزگار باز است و هر كس بخواهد میتواند وارد شود و همچنانكه فرمانهای هفتگانه نوح تمام امتها را دربرمیگیرد، اعتقاد به آیین حنیف و توحید نیز كه ابراهیم داعیهدار آن بود تمام انسانها را دربرمیگیرد، به گونهای كه هر كس به یگانگی خدا شهادت دهد، از فرزندان ابراهیم به شمار خواهد رفت. چنانكه ملاحظه میكنید، صرف ایمان به یگانگی خدا كافی
” تغییر و تحول فرد یا گروه از عدم التزام و تعهد به یك آیین و دین به مشاركت با یك نهاد یا جامعه دینی را وابستگی مینامند.... “
است تا انسان در زمره فرزندان ابراهیم درآید و جمیع امتهای جهان از او بركت خواهند یافت؛ زیرا او را میشناسم كه فرزندان و اهل خانه خود را بعد از خود امر خواهد فرمود تا طریق خداوند را حفظ كنند و عدالت و انصاف را بجا آورند تا خداوند آنچه به ابراهیم گفته، به وی برساند.
ابنمیمون در روزگاری كه جنبه قومی و قبیلهای یهودیت غالب بود، نوعی جهانشمولیِ تعدیلیافته را ترویج میكرد. از نظر او، عهد خدا با نوح كه در قالب هفت فرمان تجلی كرده است همگانی و فراگیر است. بنابراین اگر بیگانهای هفت قانون نوح را رعایت كند عادل به شمار خواهد آمد و از جهانِ آینده بهرهمند خواهد گشت. ابنمیمون در ادامه میگوید گردننهادن به مفاد عهد خدا با موسی، كه بنمایه تورات است، اختصاص به قوم بنیاسرائیل دارد و سایرین موظف به رعایت آنها نیستند. بنابراین چنانچه فردی با طیب خاطر یا از سر اجبار و اكراه به دستوراتی كه در تورات آمده گردن نهد، باید از او استقبال كرد.
ابنمیمون در پاسخ به حسدای هلوی میگوید:
اما سؤال شما درباره ملتها، میدانید كه خدا به دنبال قلب آدمی است و نیت كه امری قلبی است معیار همه چیز است. به همین دلیل، فرزانگانِ ما میگویند: انسانهای باتقوا و پرهیزگار در میان غیریهودیها [كفار و مسیحیان] سهمی در جهان آینده دارند؛ البته مشروط به اینكه آنچه ما درباره شناخت خدا فراگرفتهایم، فراگیرند و نفوس خود را با صفات ارزشمند و پسندیده شرف بخشند. در این صورت، بدون تردید هر كه نفس خود را با اصول اخلاقی و حكمت مبتنی بر ایمان به خدا شرافت بخشد، مطمئنا به انسانهای جهان آینده تعلق خواهد داشت. به همین دلیل فرزانگان ما میگویند: «حتی یك غیریهودیای را كه توراتِ سرور ما موسی را مطالعه كند میتوان با كاهن اعظم برابر دانست».
ربیارمیا میگوید: ما چگونه بفهمیم كه حتی یهودیانی را كه به تورات عمل كردهاند باید با كاهن اعظم برابر دانست؟ كتاب مقدس میگوید: «باید فقط از دستورات و قوانین من اطاعت كنید و آنها را بهجا آورید، چون من خداوند، خدای شما هستم. اگر قوانین مرا اطاعت كنید زنده خواهید ماند. ارمیا خاطرنشان میشود كه خداوند قوانین را به خود منتسب میكند و نه كاهنان یا اسرائیلیها و جز آن. او میگوید اگر از قوانین و دستورات من اطاعت كنید زنده خواهید ماند. در اشعیا و مزامیر نیز آیاتی وجود دارد كه بر ادعای جهانشمولی یهودیت صحه میگذارد. در اشعیا آمده است: «دروازهها را بگشایید تا قوم عادل و باایمان وارد شوند». در اینجا كتابمقدس نمیگوید كه یهودیها یا كاهنان وارد شوند، بلكه میگوید انسانهای پرهیزگار. در مزامیر نیز شبیه همین مضمون آمده است، آنجا كه میگوید: «دروازههای خانه خدا را باز كنید تا وارد شوم و خداوند را پرستش كنم! این دروازه خداوند است؛ فقط نیكوكاران میتوانند از آن وارد شوند».
موسای كوزایی، حاخام برجسته فرانسوی، یهودیان را به اصلاح رفتار و كردارشان فرامیخواند. او به یهودیان هشدار میدهد رفتار خویش را اصلاح كنند تا بیگانگان با مشاهده رفتار ناشایست آنان از یهودیت بیزار نشوند. به واقع، رفتار خوب یهودیان میتواند زمینه ورود افراد بیشتری را به كیش یهودی مهیا سازد، چه آنكه فلسفه تبعید و سرگردانی قوم یهود چیزی جز اشاعه فرهنگ توحیدی در میان جوامع الحادی و چندخدایی و نیز پیدا كردن پیروان جدید نبوده است. العازار بن پدات، یكی از حاخامهای قرن سوم، نیز به این مطلب تصریح كرده است.
با تأمل در كلمات موسای كوزایی میتوان دریافت كه هر چند یهودیت در آغاز توسط انبیای بنیاسرائیل مخاطبان خود را در میان قوم یهود و اسباط دوازدهگانه مییافت، اما به زودی اقوام و مللِ پیرامونِ ایشان را مخاطب خود ساخت و وعده الهی را برای آنان نیز صلا در داد. بدین ترتیب، میتوان به وجه جمع و راه میانهای برای ادعای جهانشمولی یهودیت از یكسو و ادعای اختصاصداشتن آن به قوم یهود از سوی دیگر دست یازید. برتری و مزیت بنیاسرائیل بر سایر اقوام تنها در این بود كه آنان از طرف خداوند برگزیده شوند و رسالت خود را به عنوان منادی و مبشر وعده الهی به همه اقوام جهان به خوبی انجام دهند. در پاراگراف دوم دعای عالینو (وظیفه ما) نیز آمده است یهودیان برای كمال انسان در پادشاهی خدا وساطت میكنند. در این بخش از دعا، ادعای جهانشمولی یهودیت تقویت، و امید وافر به آمدن ملكوت خدا ابراز شده است و آرزوی جهانی كه در آن نوع بشر یكدل و یكجهت تنها خدای حقیقی را پرستش كنند و جهان تحت قدرت مطلقه او به كمال برسد، مطرح شده است.
موسی مندلسون، از فیلسوفان یهودی قرن هجدهم، نیز همچون موسای كوزایی و اندیشمندان دیگر بر این باور است كه یهودیت صرفا راهی است كه خداوند برای یهودیان قرار داده تا در آن گام نهند. بنابراین یهودیت دین تبلیغی و تبشیری نیست. ما به عنوان یهودی وظیفه نداریم دیگران را به یهودیت فراخوانیم، زیرا فعالیت تبشیری با یهودیت بیگانه است. تمام حاخامها در این نكته همداستانند كه شریعت موسوی تنها بر یهودیان الزامی است و بس. او میگوید خداوند تمام اقوام را دستور داد كه قوانین طبیعی و دین پدران نخستین را مراعات كنند. در صورتی كه بر طبق دین عقل یا طبیعت زندگی كنند، بیگانگان پارسا خوانده خواهند شد. مندلسون از آمدن كنفوسیوسهای دیگر استقبال میكند و معتقد است اگر چنین رؤیایی به واقعیت بپیوندد، بر طبق آموزههای دینی خود، آنان را دوست خواهد داشت و به آنان احترام خواهد گذاشت، بیآنكه تغییر آیین دهند و به یهودیت گرایش پیدا كنند. چنانكه ملاحظه شد، او نیز بین ادعای جهانشمولی یهودیت و اختصاصی بودن آن برای یهودیان به راهحل میانه و یا به عبارت دقیقتر به نظریه جهانشمولی تعدیل یافته رسیده است.
برخی از دانشمندان یهود میان برگزیدگی بنیاسرائیل و عمل آنان به تورات رابطه تنگاتنگی قائلند. به نظر آنان بنیاسرائیل برتری ذاتی بر سایر ملل ندارند تا به خاطر آن شایسته لطف و مرحمت ویژه الهی شوند، بلكه تا زمانی كه فرمانهای تورات را گردن مینهند، مقام و منزلت خود را حفظ خواهند كرد و در غیر این صورت جایگاه خود را از دست خواهند داد. از طرفی آنان تورات را از بنیاسرائیل نمیدانند، بلكه معتقدند تورات برای تمام بشر آمده است، لذا گفتهاند: «هر جملهای كه توسط خدای قادر مطلق گفته میشد، به هفتاد زبان به گوش میرسید». همین مضمون در برشیت ربا نیز آمده است: «موسی تورات را به هفتاد زبان شرح میداد». از این جملات و نظایر آن، جهانشمولی یهودیت استفاده میشود. در باب هجدهمِ سفر لاویان نیز آیهای وجود دارد كه بر این مهم دلالت دارد، آنجا كه میگوید: «پس شما فرایض و احكام مرا نگاه دارید، كه هر آدمی كه آنها را بهجا آورد، به واسطه آنها زیست خواهد كرد». در اینجا تعبیر «هر آدمی» بكار رفته است نه هر كاهن، لاوی یا اسرائیلی كه این خود دلیل بر جهانشمولی یهودیت است. در تفسیر این آیه آمده است: «اگر یك غیریهودی فرامین تورات را بهجا آورد، او با كاهن اعظم برابر خواهد بود» حتی قربانیهایی كه در معبد بیتالمقدس تقدیم میشد برای سلامتی و سعادت نوع بشر بود.
در اینجا به چند نمونه از آیاتی اشاره میكنم كه خداوند عناوین عامی نظیر عادلان، نیكوكاران و جز آن را به كار برده است كه تمام انسانها را دربرمیگیرد. در مزامیر داود آمده است: «این دروازه خداوند است كه عادلان و نیكوكاران از آن داخل خواهند شد». یا «ای عادلان و نیكوكاران با خداوند شادی نمایید». در این آیات گفته نشده است كاهنان یا اسرائیلیان، بلكه تمام انسانها مخاطب قرار گرفتهاند.
در كتاب دوم سموئیل نیز تعبیر قانون آدمیان و نه قانون كاهنان و غیره به كار رفته است. در سفر لاویان بیگانگانی كه به فرمانهای تورات عمل میكنند همردیف یهودیان مادرزاد دانسته و تورات را قانون همه انسانها میداند. در سفر اعداد نیز بر این نكته تأكید شده است، «اگر بیگانهای در میان شما ساكن است و میخواهد مراسم عید پسح را برای خداوند بهجا آورد، باید از تمامی این دستورات پیروی نماید. این قانون برای همه است». در اشعیا نیز آمده است كه كسانی كه آیین یهودیت را از سر صدق و صفا و با خلوص نیت بپذیرند بنده خدا خوانده میشوند. «غریبانی كه با خداوند مقترن شده، او را خدمت نمایند و اسم خداوند را دوست داشته بنده او بشوند».نیز در كتاب اشعیای نبی كلمه عهد به طور مطلق بكار رفته است. یعنی هم یهودیان و هم تازهیهودیان را دربرمیگیرد، آنجا كه میگوید: «همه كسانی كه سبت را نگاه داشته آن را بیحرمت نسازند و به عهد من متمسك شوند». سنت یهودی تأكید بسیار دارد كه از تازهیهودی استقبال كنید، با محبت زیاد با او برخورد كنید، و هرگز به گونهای با آنان رفتار نكنید كه پیش از یهودی شدن با ایشان رفتار میكردید.
یهودیت به جز دوره كوتاهی كه در دوران حكومت پادشاهان دین غالب و حاكم بود، با ملتها و اقوام دیگر ارتباط داشت. سرزمین اسرائیل همیشه چندملیتی یا چندقومی بوده است. از اینرو، كتابمقدس عبری غالبا با رابطه یهودیان و غیریهودیان در این سرزمین سروكار دارد. با اینكه با دشمنان بیگانه باید با نیروی نظامی و قوه قهریه برخورد كرد، از بیگانه صلحجو كه خود را در غم و شادی اسرائیل شریك میداند باید استقبال كرد، باید آنان را مورد محبت قرار داد و از ایشان دفاع كرد. در لاویان آمده است كه همانگونه با غریبهها رفتار كن كه دوست داشتی در غریبی با تو رفتار كنند. یهودیت نوكیشی را میپذیرد و از نوكیشان به گرمی استقبال میكند. آنان نزد خدا مقامی بس رفیع دارند كه عقل را بدان راه نیست؛ چه آنكه انسانهای پرهیزكار و خوب به هر دین و مذهبی كه معتقد باشند، با عمل به فرامین دین خود میتوانند رستگار شوند، ولی آنان به اختیار خود دست به انتخاب میزنند و مسئولیت سنگین یهودی شدن را میپذیرند و جزئی از قوم ابراهیم میگردند. در موارد ذیل بر مشترك بودن پارهای از احكام و قوانین برای یهودیانِ متوطن در اسرائیل و غریبههای تازه یهودیشده تاكید شده است: مراسم عید پسح،تعطیلی روز دهم از ماه هفتم، برخی از احكام طهارت و نجاست، قربانی و هدایایی كه باید تقدیم شود.چنانكه ملاحظه شد، از كتاب مقدس عبری و نیز سیره علمای یهود، دیدگاه جهانشمولیِ یهودیت مستفاد میشود. امّا كم نیستند حاخامها و دانشمندانی كه با استناد به همین كتاب و برجسته كردن پارهای از آیات بر اختصاص داشتن تورات و نیز شریعت یهود به بنیاسرائیل اصرار میورزند. به عنوان مثال، برخی حاخامها با استناد به این آیه از سفر تثنیه كه میگوید: «موسی برای ما شریعتی امر فرموده كه میراث جماعت یعقوب است»، بیگانگان خاصه بتپرستانی را كه در پی فراگیری توراتاند، مهدورالدم و واجبالقتل دانستهاند: چه آنكه به اعتقاد ایشان تورات و شریعت موسوی ملك طلق بنیاسرائیل است و بس.
موسی به هنگام خروج از مصر خواستار همراهی خدا با وی شد و خداوند بدو گفت: «خودم پیشاپیش تو میروم و به تو آرامش میبخشم»به نظر برخی از حاخامها، این همراهی گواهی بر امتیاز موسی و قوم او بر سایر اقوام روی زمین است.چنانكه ملاحظه میكنید، موسی از خدا خواست با بنیاسرائیل همراه شود، نه اقوام بتپرست.به احتمال قوی، این گونه اظهارات و برداشتها از كتاب مقدس هم زمان با ظهور مسیحیت مطرح شد، زیرا مسیحیان نیز با مطالعه كتاب مقدس ادعا میكردند لطف الهی از آن آنان است.
ظاهر برخی از آیات قرآن نیز دلالت بر منطقهای و قومی بودن آیین یهود دارد. در سوره ابراهیم آمده است: «و لقد ارسلنا موسی بایاتنا ان اخرج قومك من الظلمات الی النور و ذكرهم بایام الله...». دعوت حضرت عیسی نیز فقط شامل بنیاسرائیل میشود، آنجا كه خداوند میفرماید: «و اذا قال عیسیبنمریم یا بنیاسرائیل انی رسول الله الیكم» درباره حضرت ابراهیم چنین بحثی مطرح نیست، زیرا دین او حنیف و همگانی است. طبرسی در تفسیر مجمع البیان نیز آنجا كه میگوید خداوند هر پیامبری را به زبان قوم خودش فرستاده است تا برای برقراری ارتباط نیاز به مترجم نداشته باشند، به صراحت بر قومی و منطقهای بودن سایر ادیان به جز دین اسلام تأكید كرده است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نظری متفاوت با آنچه تاكنون گفته شد، ابراز داشته است. او معتقد است دعوت موسی و عیسی نیز عام و جهانشمول بوده است، زیرا در قرآن آمده است: اذهبا الی فرعون انه طغی.
حضرت موسی، قبطیان و فرعون را كه ساكن مصر بودند، دعوت به شریعت خود كرد، در حالی كه آنان از بنیاسرائیل و اسباط دوازده گانه نبودند. سیره نبوی نیز ما را به همین نكته رهنمون میشود، زیرا پیامبر با پیروان یهودیت كه در شبهجزیره عربستان ساكن بودند و به لحاظ نژادی هیچ نسبتی با اسباط و بنیاسرائیل نداشتند، معامله اهل كتاب كرد؛ در حالی كه اگر یهودیت اختصاص به بنیاسرائیل داشت، مسلمانان و شخص پیامبر اسلام نباید آنان را یهودی میدانستند. بنابراین، باید آیاتی كه ظهور در قومی و منطقهای بودن یهودیت دارند، به این شكل تأویل برد كه فرستاده شدن به سوی بنیاسرائیل غیر از اختصاص دعوت به آنان است.
نمونههای تاریخی بسیاری را میتوان یافت كه نه تنها دعوت به یهودیت وجود داشته، كه در پارهای از اوقات این كار با اِعمال زور و به همراه تهدید صورت گرفته است. این خود بهترین دلیل و گواه است بر این كه نژاد یهودی نژاد خالصی نیست، بلكه مختلط از نژادهای مختلف است و چندان كه خود مدعیاند از خلوص نژادی و عرقی برخوردار نیستند. یك قرن قبل از میلاد و نیز بعد از آن دوره تبشیری و دعوت به یهودیت بوده است. فریسیان كه خود را از بقیه جدا ساختند و التزام بیشتری به تورات داشتند، دیگران را به یهودیت فرا میخواندند. كار تبلیغ در اوایل چنان بالا گرفت كه درصد تازهیهودیان به مراتب ” به اعتقاد برخی از دانشمندانِ معاصر، باید بین نودینی و تعهد و التزام فرق گذاشت. از نظر آنان، نودینی و تعهد دو چیز مجزا و مستقلاند كه در زمانهای مختلف ممكن است اتفاق بیفتند.... “
بیشتر از یهودیان مادرزاد بود. بعضی از فرهیختگان رومی تقریباً در دورهای كه به ظهور عیسی انجامید یهودی شدند. تبشیر و دعوت به یهودیت تا زمان قسطنطین ادامه داشت. قبایل خزر و حتی جمعی از رجال بزرگ مسیحیت در فرانسه و انگلیس به یهودیت گرویدند. بعضی از مارونیها بعد از خروج از اسپانیا یهودی شدند، چون حكومت در دست پروتستانها بود و آنان نسبت به یهودیان بیشتر از كاتولیكها تسامح روا میداشتند. ناگفته نماند وقتی یهودیان، تحت سلطه حاكمان غیر یهودی قرار میگرفتند از فعالیت تبلیغی دست میكشیدند. از طرفی همواره این نگرانی برای زعمای یهود وجود داشته كه با فراخوان دیگران به آیین یهود، ممكن است آنان با دین غالب درافتند و آموزههای یهودیت را دچار مشكل سازند. به همین دلیل، در قرون میانه این عقیده افراطی تلمودی كه به ربی هلبو،معلم یهودی قرن سوم و چهارم، منسوب است، رواج یافت كه افرادی كه از ادیان دیگر به یهودیت میگروند و تغییر آیین میدهند همان قدر برای اسرائیل مضر و خطرناكاند كه گری و این جزو آرمان یهودیت قرار گرفت. در تلمود نیز نظایر این گفتار یافت میشود: «تازه یهودیان برای ملت اسرائیل به مانند بیماری جرب زحمت افزا هستند». به هر حال، رویكرد غالب حكایت از تبلیغی بودن دین یهودیت دارد.
پرسشی كه در اینجا مطرح میشود، این است كه چرا یهودیان خود را درگیر فعالیت تبلیغی نمیكنند و به عبارت دیگر، چه عامل یا عواملی آنان را از این رسالت خطیر بازداشته است؟ دلایل چندی بر این موضوع اقامه شده است كه به برخی از آنها اشاره میكنم. دلیل نخست آنكه یهودیان خود طعم تلخ فعالیتهای میسیونری و تبلیغی مسیحیان را چشیده بودند و بر پایه این اصلِ اخلاقی، كه هر چه را برای خود نمیپسندی برای دیگران نپسند، از انجام این كار سر بازمیزدند. دلیل دوم، چنانكه در بحث جهانشمولی یهودیت گذشت، كسانی كه میخواهند از جهان آینده بهرهمند گردند، لازم نیست به یهودیت بگروند، بلكه التزام آنان به قوانین هفتگانه نوح آنان را رستگار میسازد. برخی از اصلاحطلبانِ یهودیِ معاصر بر پایه دو دلیل پیشگفته استدلال كردهاند كه در عصر كنونی، كه امكان باروری متقابل پیروان ادیان مختلف از یكدیگر فراهم است، دستكم یهودیان را باید ترغیب كرد كه فعالیت تبلیغی خود را متوجه ملحدان و كافران سازند. البته عقیده غالب جامعه یهودی این است كه یهودیان نباید آگاهانه به دنبال تغییر آیین پیروان ادیان دیگر برآیند، امّا همچنان باید از تازهیهودیانِ صادق استقبال كنند.
بسیاری از پیشوایان دینی و حاخامها به كوتاهی در انجام رسالت تبلیغی متهماند. اگر یهودیت ریشه در فطرت آدمی دارد و خدای واحد و یگانه را صلا درمیدهد، چرا آنان از نمایاندن و معرفی دین خدا به كفار و ملحدان دریغ میكنند؟ برخی از اندیشمندان یهودی پیشوایان دینی را از این اتهام مبرا دانسته، معتقدند شرایط این گونه ایجاب میكرد كه آنان برای استمرار آیین یهود، یهودیان را از سایر ملل كه عموماً مشرك و بتپرست بودند، دور نگه دارند. اگر یهودیان با توسل به زور یا با انگیزه تحبیب قلوب، بیگانگان را به كیش خود فرا میخواندند، اقلیت موسویان تحتالشعاع اكثریت بیگانگان قرار میگرفتند و به تدریج از افكار انحرافی آنان تاثیر میپذیرفتند و هشدارهای موسی در تورات مبنی بر بازنگشتن به بتپرستی عملی نمیگشت. به رغم این هشدارها، اقوامِ مجاور در یهودیان نفوذ كردند و رسالت پیامبران بعدی بنیاسرائیل این بود كه آنان را به طریق موسوی و مسیر توحید باز گردانند.
دلیل دوم آنكه یهودیان در پارهای از اوقات پذیرای رنج و بیدادگری بسیاری از سوی نودینان شدند. از اینرو زعمای یهود افرادی را كه تمایل به یهودیشدن داشتند، با نهایت احتیاط میپذیرفتند تا مبادا از این ناحیه ضرری متوجه یهودیان گردد. به عنوان نمونه، كمی قبل از ظهور عیسی مردی ادومی، موسوی گشت و فرزند او به نام هرود پادشاه قوم یهود شد. در حالی كه در سفر تثنیه با این كار مخالفت شده است. با شروع نهضت مسیحیت در اسرائیل و تلاش رومیان برای سیطرهیافتن بر یهودا، پادشاه مزبور با رومیان مدارا كرد و یحیی را كه بشارتدهنده مسیحا بود، به طرز فجیعی سر برید. مردم در اثر جهل و بیخبری، هرود را یهودی دانسته ظلم و ستم بسیار بر این ملت روا داشتند. از آن تاریخ، علمای یهود شرایط سختی برای نودینی قرار دادند. به هر حال شواهد زیادی وجود دارد بر این كه نه تنها یهودیان كسانی را كه به طیب خاطر و آزادی كامل به یهودیت گرویدند، پذیرفتهاند، كه خود نیز درصدد تغییر آیین پیروان ادیان دیگر برآمده وآنان را به سوی كیش خود فرامیخواندند. به عنوان مثال، در تفسیر این آیه «و نفوسی را كه درحاران بهدستآورده بودند». چنین گفته شدهاست: «ابراهیم مردهارا خداپرست میكرد و ساره زنها را. هر آن كس كه یك بتپرست را به خدا نزدیك كند و او را خداپرست نماید، مثل این است كه او را آفریده باشد». یا یكی از مشایخ و زعمای یهود چنین گفته است كه: «ذات قدوسِ متبارك، فرزندان اسرائیل را در میان ملل جهان پراكنده نكرد، مگر برایآنكه بتپرستان، خداپرست شوند وبرایشان افزودهگردند.كوتاهسخن، از مجموع مطالب فوق همهنگربودن یهودیت و نیز وجود نودینی استفاده میشود.
● كاربرد و معانی نودینی در عهد عتیق
در متون اولیه یهودی از تغییر آیین و نودینی سخنی نرفته است و اعتقاد بر آن بوده است كه غیر اسرائیلیها بدون تغییر آیین میتوانند مناسك یهودی را اجرا كنند. در متون متأخر بحثهایی در این زمینه صورت گرفته است، امّا به طور دقیق نمیتوان تاریخی برای رواج تغییر آیین در یهودیت ذكر كرد.
در كتابمقدسِ عبری، نودینی به دو معنا بكار رفته است. به یك معنا نودینی به تصمیم و عزم بنیادینی اشاره دارد كه به وسیله آن انسان كامل به دعوت خدا لبیك میگوید. این نگرش انسانی با عمل برگزیدگی الهی مطابق است. برگزیدگی مستلزم نودینی، و نودینی به معنای جهتیابی دوباره به عنوان برگزیدگی تجربه میشود. تغییر بنیادی یا نودینی جهت یابی درونی و روحی شخص است كه به عنوان روشن بینی حقیقی، تولد دوباره و در كتاب مقدس عبری به عنوان پاسخ و بازگشت توصیف شده است. تغییر جهت یا نودینی در واقع پاسخ به درخواست درونی است. این نوع نودینی، نودینی از حاشیه و پیرامون به سمت مركز است، و اساسیترین انتخابی است كه انسان در طول زندگی خود میتواند داشته باشد. با این كه در عهد عتیق بر این نودینی به عنوان عمیقترین معنای رابطهای اسرائیل با خدا تاكید شده است، در عین حال، قابلیت تعمیم بر تمام نوع بشر از هر ملت و قومی كه باشند دارد؛ تمام انسانها به بازگشت به سوی خدا فراخوانده شدهاند. این گونه از نودینی و تغییر جهت را یونس به مردم نینوا توصیه كرد؛ زیرا او در ابتدا نودینی را موضوعی میان خدا و قوم یهود میدانست در واقع داستان یونس تأیید دوبارهای بود بر عهد خدا با انسان. در داستان نوح نیز كه در سفر پیدایش باب ۶ تا ۹ آمده، بر نودینی به همین معنا تأكید شده است. كوتاه سخن، چنانكه عهد خدا با موسی را در راستای میثاق كلی خدا با آدم و نوح بدانیم، آنگونه كه كتابمقدس ما را به این نكته رهنمون میشود، یهودیت چیزی جز التزام به بازگشت به سوی خدا نیست.
معنای دوم نودینی به نودینی از حاشیه به متن اشاره ندارد، بلكه به حركت از «خارج به داخل» دلالت دارد. عموماً از مفهوم نودینی و تغییر بنیادی همین معنا یعنی تغییر دین تداعی میشود. این دو معنا از نودینی قابل جمعاند. به عبارت دیگر، گرویدن به یهودیت و بازگشت به خدا و تغییر جهت به سوی او قابل جمعاند.
● نودینی در كتابهای اولیهی كتاب مقدس عبری
اسرائیلیها خود را فرزندان اسرائیل یعنی از یك نیا و جد مشترك میدانند. بر طبق این دیدگاه، نویسندگان كتابمقدسِ عبری، عهد خدا با اسرائیل را توافق میان خدای خاص، یهوه، و قوم معین یعنی ابراهیم، اسحاق، یعقوب و فرزندان او میدانند. واژهای گر برای بیگانگانی به كار میرفت كه در بین اسرائیلیها ساكن بودند، ولی از پذیرش و تصدیق خدای واحد از سوی آنان حكایت ندارد. بر پایه كتب اولیه، غیراسرائیلیها میتوانند مناسك اسرائیلی را بدون تن دادن به نودینی انجام دهند. به عنوان مثال، مردی كه در خارج از اسرائیل متولد شده و ختنه كرده باشد میتواند از قربانی عید فصح برخوردار شود. در سفر خروج داستان فرار موسی از دربار فرعون و كمك او به دختران كاهن مدیان و سرانجام ازدواج او با یكی از آنان گزارش شده است.
براساس آن گزارش صفوره، همسر موسی، زندگی همسرش را با ختنه كردن پسرانش نجات داد. امّا این متون از نودینی و تغییر آیین صحبت نمیكنند. خلاصه آنكه در دوره كتابمقدس، به عنوان مثال، برای یك مصری یا بابلی قابل تصور نبود كه در زادگاه و سرزمین مادری خود بماند و در عین حال به دین اسرائیل بگرود، ولی پس از دوره كتابمقدس شمار زیادی از غیر یهودیان جذب یهودیت به عنوان یك دین شدند، و اصطلاح گر به این منظور وضع شد.● نودینی در كتابهای متأخر كتابمقدس عبری
دقیقاً مشخص نیست از چه زمانی نودینی وارد یهودیت شده است. در عزرا و نحیما امكان نودینی زنان بیگانه به یهودیت مورد توجه قرار نگرفته است. در كتاب اشعیا به نودینی پرداخته شده، ولی خطوط كلی آن مشخص نشده است. «غریبانی كه با خداوند مقترن شده او را خدمت نمایند و اسم خداوند را دوست داشته بنده او بشوند: یعنی همه كسانی كه سبت را نگاه داشته آن را بیحرمت نسازند و به عهد من متمسك شوند. ایشان را به كوه قدس خواهم آورد. و ایشان را در خانه عبادت خود شادمان خواهم ساخت و قربانیهای سوختنی و ذبایح ایشان بر مذبح من قبول خواهد شد؛ زیرا خانه من به خانه عبادت برای تمامی قومها مسمی خواهد شد». نویسنده اشعیا تأكید میكند كه خداوند از میان غیر یهودیان كاهنان و لاویان خواهد گرفت. وقتی درباره آخرالزمان و مباحث مربوط به آخرتشناسی صحبت میكند، در این دوره غیراسرائیلی ممكن است خدمتكار یهوه شود، سبت را مراعات كند و در هیكل عبادت كند، امّا هرگز بنیاسرائیل خوانده نخواهد شد.
● نودینی در دوره حاخامی
در نوشتههای حاخامی فصل مستقلی به موضوع نودینی اختصاص داده نشده است، تنها اشارهای به آن شده است. از اینرو ما هیچ شاهدی درباره تازهیهودیان یا دلایل و انگیزهای آنان در تغییر آیین پیدا نمیكنیم. تنها رساله كوچكی با عنوان گریم grim به اختصار به این موضوع پرداخته است. این رساله از ملحقات تلمود بابلی است.در ثانی بیشتر نوشتههای تلمودی اتوپیایی و نظریاند، لذا لازم نیست ما را در جریان چند و چون آنچه رخ داده قرار دهند. به عنوان نمونه، حاخامها ادعا میكنند دشمنان یهودیان سرانجام به یهودیت میگروند كه نرو و آنتینوس از جمله آناناند. سوم آنكه حاخامها موضوع نودینی را به طور استطرادی مورد بحث قرار دادهاند.
بر این اساس، حاخامها صحبتهای ضد و نقیضی راجع به نودینان (تازه یهودیان) و نودینی ابراز داشتهاند. برخی از دانشمندان معتقدند قبول تورات، ختنه برای مردان، غسل و قربانی از دوره معبد دوم به بعد برای نودینان الزامی بود، امّا منابع حاخامی این ادعا را تایید نمیكند. حاخامها درباره اهمیت انگیزههای نودینان (تازه یهودیان) اختلاف دارند. مطلوب آن است كه غیر یهودیان به انگیزههای آسمانی و الهی وارد جامعه یهودیان شوند. برخی از فرزانگان اجازه نمیدهند بیگانگان برای رسیدن به اهداف مادی و دنیوی خود، از قبیل ازدواج با یهودیان، به یهودیت بگروند. راو از تغییر آیین بیگانگان حتی اگر به منظور دست یافتن به اهداف دنیوی باشد، استقبال میكند؛ زیرا معتقد است غیر یهودیانی كه به این منظور یهودی میگردند سرانجام به پیروان واقعی یهوه تبدیل خواهند شد. دیگران معتقدند چنانكه كسی با انگیزههای پست و دنیوی یهودی گردد، لازم است بار دیگر با انجام مراسم و مناسك خاص با دلایل و انگیزههای صحیح یهودی گردد. از نظر معدودی از حاخامها، بچههایی كه به یهودیت میگروند، پس از رسیدن به سن بلوغ باید دوباره مراسم و تشریفات تغییر آیین را بهجای آورند.
طبق تعالیم حاخامی، تازهیهودیانْ مكلف به تمام تكالیف یهودیان مادرزاداند. البته برخی معتقدند باید مهلت قابل توجهی به آنان داده شود تا از خلق و خو، آداب و آیینهای سنت قبلی خود فاصله گیرند، زیرا آنان در فرهنگ و سنت یهودی پرورش و تربیت نیافتهاند. تازه یهودیان با این كه در انجام تكالیف و مناسك با یهودیان مادرزاد یكساناند، در عین حال بین آن دو تفاوتهایی وجود دارد، چه آنكه خداوند سرزمین موعود را فقط به یهودیان مادرزاد اعطا كرده است و تازهیهودیان هیچ سهمی در آن ندارند، زیرا اسلاف آنان جزو قبایل واسباط اصلی نیستند.
در تلمود فلسطینی آمده است خداوند كل زمین را در مینوردد و هر جا انسان پرهیزكار و صالحی بیابد، او را به جامعه یهودیان ملحق میكند، زیرا كسانی كه خدا دوستشان دارد، بزرگتر و والاتر از كسانی هستند كه خدا، یهوه، را دوست دارند.خداوندْ خودش را در بیابان متجلی ساخت و نه در كشور خاصی. بنابراین، بیگانگان در هر مرحلهای از زندگی هر گاه تصمیم به نودینی بگیرند میتوانند یهودی شوند، همچنانكه ابراهیم تا ۹۹ سالگی ختنه نكرد.
● نودینی در عصر هلنی
شواهد زیادی وجود دارد بر این كه در دوره هلنی افراد زیادی یهودی شدند. در انجیل متی هم به این واقعیت اشاره شده است كه خود علمای یهود به دنبال یهودی كردن بیگانگان بودند؛ آنجا كه خطاب به فریسیان میگوید: وای بر شما ای كاتبان و فریسیان ریاكار زیرا كه برّ و بحر را میگردید تا مریدی پیدا كنید و چون پیدا شد او را دو مرتبه پستتر از خود پسر جهنم میسازید.
واقعیت این است كه نودینی در دورههایی كه بیثباتی اجتماعی حكمفرما بود روبهافزایش بوده است. به عنوان مثال در دوره هلنی افراد بیشتری به یهودیت گرایش پیدا كردند. دوره هلنی بیانگر چالش یهودیت با تفكر كلاسیك یونانی و فرهنگهای آسیایی است، زیرا اسكندر مقدونی اروپا و آسیا را به هم وصل كرد و صورتهای جدیدی از دین، فلسفه، هنر، ” بسیاری از پیشوایان دینی و حاخامها به كوتاهی در انجام رسالت تبلیغی متهماند. اگر یهودیت ریشه در فطرت آدمی دارد و خدای واحد و یگانه را صلا درمیدهد، چرا آنان از نمایاندن و معرفی دین خدا به كفار و ملحدان دریغ میكنند؟... “
الهیات، علم و زبان به وجود آورد. یهودیان ارتباط و تماس مستقیمی با عوالم فكری جدید پیدا كردند و بدین وسیله یهودیت و خدای خاص قوم یهود را به اقوام و فرهنگهای جدید معرفی كردند. پس از مرگ اسكندر، در اسرائیل و اورشلیم جنگهای زیادی درگرفت و سربازان غیر یهودی بسیاری در اورشلیم مأوی گزیدند و یهودیت به عنوان یك دین هلنی و یونانیمآب شناخته شد. غیریهودیان هر چند شناخت كاملی از خدای قوم یهود نداشتند، ولی از نظام اخلاقی و مناسك مقدس آگاهی داشتند و این در حالی بود كه رومیها رابطه چندان دوستانهای با یهودیان نداشتند و حتی حاضر نبودند یا آنان غذا بخورند. در زمانِ جولیوسِ سزاربود كه دین یهودیت به عنوان دین رسمی پذیرفته شد و آزادیهای درخور توجهی به یهودیان اعطا شد. به طوری كه آنان در امپراتوری روم میتوانستند زندگی كنند و همچنان در كمال صلح و صفا به آداب و مراسم قدیمی و سنتی خود عمل كنند. در این دوره برای بسیاری از رومیها به خصوص برای زنان طبقات بالا، یهودیت دینی قابل قبول، قابل اعتماد و مورد احترام بود و مقدمات نودینی و تغییر آیین آنان به یهودیت فراهم بود.
● دیدگاه فلاسفه یهودی درباره نودینی
دیدگاههای ابنمیمون و یهودا هالوی درباره نودینی و تغییر آیین بیانگر دیدگاههای مختلف یهودیت در این مسئله است. از نظر ابنمیمون حتی یهودیانِ مادرزاد نیز در صحرای سینا تغییر آیین دادند، هنگامی كه به مناسك سه گانه ختنه، غسل و قربانی، كه امروزه برای تمام تازه یهودیان لازم است، تن دردادند. او معتقد است یهودیان باید به هر شكل ممكن تازهیهودیان را جذب كنند و همین كه كسی اظهار تمایل و علاقه به یهودیت كرد، یهودیان باید در هر حال، او را یهودی سازند. در تلمود آمده است كه نباید با اعلام جزئیاتِ مجازاتهایی كه در صورت پیروی نكردن از شریعت در انتظار آنان است، بار سنگینی بر دوش تازهیهودیان نهاد و یهودیت را دینی خشن معرفی كرد. به اعتقاد او، همین امر باعث میشود آنان از مسیر صواب به بیراه كشانده شوند. در ابتدا، یك فرد با كلمات لذتبخش جذب میشود و سپس محدودیت و قیدهای عشق با او در میان گذاشته میشود یا خود بدان واقف میگردد.
ابنمیمون معتقد است تورات را باید به مسیحیان تعلیم داد تا دچار سوء فهم نشوند، آنان چنانچه معنای درست تورات را درك كنند به یهودیت تمایل پیدا خواهند كرد. كوتاه سخن، او نگرش مثبتی به نودینی دارد، و این نظر در دیدگاه كلی ایشان در باب انسان ریشه دارد. به نظر او، تمام انسانها در اصل یكساناند، زیرا هیچ كس با نفسِ شكوفا و پرورشیافته به دنیا نیامده است. یهودیان و غیر یهودیان به یك میزان میتوانند در اثر فعالیت عقلانی نفس خود را بارور سازند. عدم تفاوت اساسی میان یهودیان و غیریهودیان یهودیشدنِ آنان را آسان ساخته است. تمام آنان میتوانند با فراگیری اصول عقاید یهودیت و زندگی كردن بر طبق زندگیهای یهودیان یهودی گردند.
یهودا هالوی دیدگاههای متفاوتی راجع به قوم یهود و تازه یهودیان دارد. او معتقد است یهودیان تفاوت اساسی با غیر یهودیان دارند و هیچ گاه یك بیگانه و غیریهودی نمیتواند به جایگاه و مقام یهودیانِ مادرزاد بار یابد. او مینویسد:
هر بیگانهای میتواند در سرنوشت و تقدیر خوب ما سهیم باشد، ولی هرگز با ما یكی و برابر نخواهد بود. اگر تورات از آن رو كه خدا ما را خلق كرده برما الزامآور میبود، انسانهای سفید و سیاه از آن رو كه همه مخلوق خدایند یكسان میبودند. در حالی كه تورات تنها به دلیل یاری و همراهی یهوه در خروج از مصر بر ما الزامآور شد، زیرا ما بهترینهای نوع بشر هستیم.
در جای دیگر مینویسد: «تازه یهودیان در شأن و رتبه با اسرائیلیان مادرزاد یكی نیستند، زیرا یهودیان میتوانند به مقام پیامبری برسند و از این جهت متمایز از دیگراناند، در حالی كه تازه یهودیان تنها از راه فراگیری از آنان میتوانند به مقاماتی دست یابند و تنها میتوانند انسانهای پرهیزكار و فرهیخته باشند، امّا هرگز به مقام پیامبری دست نمییابند.
به هر حال، یهودا هالوی از یكسو معتقد است راه برای یهودی شدن بیگانگان باز است. از سوی دیگر، نظریهاش به او اجازه نمیدهد كه یهودیانِ مادرزاد و تازه یهودیان را برابر بداند.● ملاكهای یهودی بودن
به چهار طریق میتوان افراد را یهودی به شمار آورد. ۱. منشأ زیستی. طبق دیدگاه هلاخا چنانچه فردی از مادری یهودی متولد شده باشد یهودی محسوب خواهد شد. هلاخای سنتی بر كودكانی كه از مادری بیگانه و غیریهودی متولد میشوند حكم یهودی بار نمیكنند. افرادی كه از مادری یهودی زاده میشوند، حتی اگر ملحد و كافر گردند، یهودی به شمار خواهند رفت؛ البته در صورت ارتداد تنها پارهای از احكام یهودیت برایشان باز خواهد شد. ۲. پیوند دینی. ممكن است فردی از مادری یهودی متولد نشده باشد و طبق هلاخای سنتی یهودی به شمار نیاید، ولی به خاطر گرویدن به یهودیت و التزام و تعهد به دستورات یهودیت در عداد یهودیان قرار گیرد. البته با رعایت آداب و مناسك ویژهای كه برای تازهیهودیان تدارك دیده شده است. ۳. عضویت در گروههای اجتماعی - فرهنگی. در گذشته اجتماع یهودیان صرفاً از یهودیان تشكیل نمیشد، بلكه بیگانگانی كه به قوانین هفتگانه نوح ملتزم بودند و به عنوان گرتشا و یا بیگانه مقیم شناخته میشدند، دارای حقوق و مسئولیتهای محدود در اجتماع بودند. البته امروزه چنین عنوانی وجود ندارد. ۴. وابستگی ملی و استفاده از زبان مشترك. امروزه كم نیستند افرادی كه در اسرائیل زندگی میكنند و به كارهای بزرگ گماشته شدهاند. چنین كسانی از دید هلاخای سنتی یهودی نیستند، امّا چون در اسرائیل متولد شدهاند و به زبان عبری تكلم میكنند و به خدمت در مراكزی نظیر ارتش مشغول اند آنان را یهودی به شمار میآورند و در كارت هویت و گروهبندی قومیِ وی، عنوان یهودی ثبت میشود.
پس از تأسیس حكومت اسرائیل، از حاخامهای ارتدوكس خواسته شد قانون بازگشت به سرزمین مقدس و تعریف خود را از یهودی بودن تعدیل و اصلاح كنند. آنان پس از بحثهای طولانی و مفصل تعریف را به این شكل تعدیل و اصلاح كردند كه یهودی عبارت است از كسی كه از مادر یهودی به دنیا آمده باشد و یا این كه طبق شریعت یعنی به دست حاخام ارتدكس یهودی شده باشد. چنانكه ملاحظه میكنید، حتی این تعریفِ تعدیل شده هم جمع زیادی از یهودیان را از جرگه یهودیت خارج میساخت. بر طبق این تعریف هزاران یهودی آمریكایی كه بیش از نصف آنان گرایش اصلاحطلبانه و محافظه كارانه دارند، یهودی درجه دوم محسوب میشدند.
نتیجه سخن آنكه، در ابتدای پیدایش یهودیت یعنی تا قرن اول میلادی برای یهودی بودن تنها منشأ زیستی اهمیت داشت و تنها افرادی كه از مادر یهودی متولد میشدند، اعم از این كه به مقررات و آیینهای یهودیت پایبند بودند یا نبودند، یهودی محسوب میشدند. درست مانند سایر نژادها و ملیتها مثل نژاد ایتالیایی، فرانسوی، و غیره. امّا از آن پس، تغییر آیین از غیر یهودیت به یهودیت مورد تأیید و احترام قرار گرفت و اعتقاد بر این بود كه اگر كسی قوانین اساسی یهودیت را بپذیرد، امكان یهودی شدن او فراهم خواهد شد.
با قبول این نكته كه نودینی و تغییر آیین به یهودیت از سوی كتاب مقدس عبری و علمای یهود پذیرفته شده است این سؤال پیش میآید كه آیا بیگانگان و غیریهودیانی كه به یهودیت میگروند به لحاظ شایستگی، شئونات و منزلت اجتماعی همچون یهودیانی مادرزاداند؟ آیا مسئله برگزیدگی فقط درباره یهودیانِ مادرزاد مطرح است یا این كه بیگانگانی را كه بعداً تغییر كیش میدهند و یهودی میشوند در برمیگیرد؟ اگر تازهیهودیان همشأن یهودیانِ مادرزاد نباشند، در این صورت حتی شایستگی یهودیشدن را نخواهند داشت. از طرفی، وقتی تاریخ یهودیت و قوم یهود را مرور میكنیم، گزارشهای بسیاری را میتوان یافت كه بر تغییر آیین و گرویدن به یهودیت صحه گذاشته است. روت موآبی از جمله كسانی است كه داوطلبانه به آیین یهود گروید.الیعازر فلسفه و علت آورگی قوم بنیاسرائیل در میان سایر اقوام جهان را آشنا ساختن آنان به آیین یهود و، در نتیجه، الحاق به یهودیت میداند. در كتاب اشعیای نبی نیز از الحاق غریبهها به خاندان یعقوب سخن رفته است.در مقابل، افرادی نظیر هلیو غریبهها را به حال بنیاسرائیل همان اندازه مضر میدانند كه مرضِ گری. برخی نیز واژه دشمن را كه درآیه چهارم باب بیستسوم سفرخروج آمده است بهتازه یهودیان اطلاق كردهاند.
كوتاه سخن آنكه نظرات حاخامها پیرامون غریبهها یا تازه یهودیان یكسان نیست. در حالی كه برخی از آنان از برابری تازهیهودیان با یهودیان مادرزاد سخن گفتهاند، جمعی دیگر، هر چند در پارهای از موارد، میان آن دو فرق قائلاند.
● فرآیند نودینی در یهودیت
الف. تحقیق راجع به یهودیت
افرادی كه از دین خود سربرتافته و به یهودیت گرویدهاند ممكن است به دلایل زیر به یهودیت گرایش پیدا كرده باشند: از طریق رابطه عاطفی با برخی از یهودیان؛ زناشویی و یا تحقیق و تفحص در ادیان و آشنایی با یهودیت از طریق مطالعه و شنیدن سخنرانی و جز آن. به هر حال نودینی و انتخاب یهودیت به عنوان دین رسمی، به هر دلیل كه صورت گرفته باشد، فرد نوآیین در اولین گام باید به شیوههای مختلف به عنوان مثال از طریق دوستان و كتب و غیره درباره یهودیت تحقیق و تفحص كند و در این باره تأمل كند كه آیا نودینی وی انتخاب درستی بوده است یا نه.
ب. یافتن یك حاخام
این مرحله بسی مشكلتر از مرحله قبلی است، زیرا حاخامها متفاوتاند. برخی زمان بیشتری برای نامزدهای نودینی اختصاص میدهند. جمعی طرفدار این سنت قدیمیاند كه باید سه بار مراتب صداقت و خلوص نیت نامزد نودینی را آزمود. در واقع حاخامها دربانان یهودیتاند؛ آنان هستند كه باید تصمیم بگیرند چه كسانی میتوانند به جرگه یهودیت درآیند و صلاحیت یهودیشدن دارند.
حاخامها به گرایشهای مختلفی تعلق دارند. چهار نهضت اصلی محافظهكار، ارتدكس، متجدد واصلاحگرا وجود دارند. داوطلب یهودیشدن باید تفاوتهای میان این نهضتها را بداند ونهضتیرا كه مورد قبول حاخام اوست انتخاب كند، زیرا حتی در آیین و روش نودینی و آداب آن، میان نهضتها و گرایشاتی كه در بالا یاد شدند، اختلاف نظر وجود دارد. بههرحال، حاخام سؤالاتی بهشرح ذیل ازنامزد نودینی میپرسد و نوع پاسخهاییكه آنشخص ارائه میكند، میزان صداقت وخلوص نیتویرا نمایان میسازد.
۱. چرا میخواهید تغییر آیین دهید و به یهودیت بگروید؟
۲. پیشینه دینیتان چیست؟ قبلاً به چه دین و آیین و مرامی متعهد و ملتزم بودید؟
۳. درباره یهودیت چه میدانید؟
۴. چه تفاوتی بین یهودیت و دین نیاكان خود میبینید؟
۵. آیا از سرِ اكراه و ناچاری به یهودیت گرویدهاید؟
۶. آیا برای یهودیشدن و تحقیق درباره آن فرصت كافی میخواهید؟
۷. آیا تصمیم خود را با اعضای خانواده و بستگان خود در میان گذاشتهاید؟
۸. آیا سؤالاتی درباره یهودیت و نیز شیوه نودینی دارید؟
ج. آشنایی با یهودیت و فراگیری احكام و قوانین آن
كسانی كه میخواهند یهودی شوند باید به حقانیت و صدق آن باور داشته باشند و این مهم به دست نمیآید جز با تحقیق در یهودیت، زیرا این امر به تصمیم نهایی آنان كمك شایان توجهی میكند. در زمینه یهودیت به راهها و شیوههای مختلفی میتوان تحقیق و مطالعه كرد؛ مطالعه تاریخ یهود، یهودیكشی و آشنایی با تورات. اشخاصی كه خواهند با یك یهودی ازدواج كنند، باید پیش از ازدواج با تعالیم یهودیت آشنا شوند. از نظر ابنمیمون یك تازهیهودی همچنین باید از اصول اساسی دین یهودیت [اصول سیزده گانهای كه وی مقرر داشته است] نظیر باور به توحید و یگانگی خداوند آگاه شود. دورهای را نیز باید به تعلیم و فراگیری تورات اختصاص دهد تا از روی جهل نظرات و دستورات یهودی را مورد بیاعتنایی قرار ندهد. مقصود ارتدكسها از پذیرفتن احكام و قوانین این است كه یك تازهیهودی باید تمام قوانین و دستورالعملهای یهودیت ارتدكس را رعایت كند؛ به این معنا كه یك دوره آزمایشی یك ساله یا بیشتر را بگذارند. یهودیان اصلاح طلب تنها بر رعایت قوانین مورد قبول خود تأكید میكنند.
د. محكمه دینی یا بیت دین
گرویدن یك شخص به یهودیت باید تحت نظارت دادگاه شرع معروف به «بیت دین» صورت گیرد. دادگاه مزبور با سؤالات و روشهای خاصی كه به كار میبندد، به انگیزه اصلی گرایش فرد به یهودیت پی میبرد و برای حاخام های دادگاه شرع روشن میشود كه آیا انگیزه فرد داوطلب مادی است یا نه. وظیفه دادگاه این است كه مشكلات و موانعی كه بر سر راه یك یهودی در مسیر زندگی مادی و معنوی او قرار دارد، برای فرد دواطلب تشریح كند و به افرادی كه مایلاند یهودیت را به عنوان آیین و دین خود برگزینند، هشدار دهند كه چه دشواریهایی ممكن است برای آنان پیش آید. دادگاه شرع تنها زمانی به یهودیشدن فرد داوطلب حكم میكند كه برای اعضای آن مراتب خلوص و صداقت فرد مزبور احراز شده باشد. ناگفته نماند كه دادگاه شرع از سه عضو تشكیل میشود كه دست كم یك عضو آن باید حاخام باشد.
ه. ختنه كردن یا به عبری «بریت میلا»
از نظر حاخامهای محافظه كار و ارتدكس، ختنه كردن برای یهودیشدن ضروری است؛ حتی اگر پیشتر فرد یادشده بنا به سنتهای خود و یا به هر دلیل دیگری ختنه كرده باشد، باید ختنه نمادین و سمبلیك با ریختن خون از موضع انجام گیرد. سایر گرایشهای چهارگانه یهودی، ختنه را برای یهودیشدن لازم نمیدانند. ختنه به منزله عقد پیمان تاریخی قوم اسرائیل با خداوند محسوب میشود.
و. غسل
حاخامهای ارتدكس و محافظه كار غسل و یا به عبری طبیلا را برای نامزدان یهودی شدن اعم از زن و مرد لازم میدانند، لذا حوضچه كوچكی به نام میقوه "Mikveh" به همین منظور ساخته شده است. در میقوه تازهیهودی از نجاسات مختلفی كه در تورات توضیح داده شده ظاهر میشود.
ز. قربانی و نذر
در زمانهای قدیم، تازهیهودی میبایست به پای هیكل در اورشلیم قربانی میكرد، امّا پس از تخریب معبد قربانی نیز برداشته شد؛ لذا شریعت یهود آن را لازم نمیداند. البته هنوز هم بعضی از حاخامها، خاصه حاخامهای ارتدكس، معتقدند باید به جای قربانی بدیل و جایگزینی نظیر صدقه و جز آن صورت گیرد.
ح. انتخاب نام
مردان باید نام عبری ابرام و زنان نام ساره و روت را برخود نهند. تازه یهودیانی كه والدین آنان یهودی نیستند معمولاً پسر ابراهیم خوانده میشوند.
د. مراسم رسمی و عمومی
از نظر یهودیان اصلاحطلب، این مراسم باید عمومیتر باشد. تازهیهودی باید پیشاپیش دیگران قرار گیرد و دلایل تغییر آیین و نیز درسهایی را كه از تجربه یهودیشدن فراگرفته است بیان كند.
مرجع : فصلنامه هفت آسمان
منبع : خبرگزاری آینده روشن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست