جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


جنگ بر سر تصاحب رسانه‌ها


جنگ بر سر تصاحب رسانه‌ها
جنگ اسرائیل و غزه را، بیش از آنکه جنگی تسلیحاتی بدانیم، باید به عنوان یک جنگ رسانه‌ای بشناسیم. به این معنا که هر دو طرف درگیر جنگ، درصدد نمایش قدرت و حقانیت خود در صحنه مجازی بودند. اسرائیل سعی داشت خود را برتر جلوه دهد و همچنین با مسدود کردن پایگاه‌های رسانه‌ای حماس و همچنین ایجاد اختلال بر روی برنامه‌های شبکه‌های تلویزیونی مثل «الاقصا» و برخی دیگر، به اهداف خود برسد تا آنجا که در برخی مواقع برنامه‌هایی از این شبکه‌ها به نمایش در می‌آمد که با اهداف و عقاید حماس، کاملا در تضاد بود و حماس نیز سعی داشت با استفاده از رسانه‌ها مقاومت خود را به رخ بکشد و همچنین با هک کردن پایگاه‌های اینترنتی اسرائیل، در منتقل شدن پیام‌های آنها ایجاد اختلال کند.
این تلاش هر دو جناح برای تصاحب رسانه‌ها، نمایانگر اهمیت رسانه‌ها در این دوران است. تا جایی که بسیاری معتقدند، در جریان یک جنگ، تنها نمایش قدرت تسلیحاتی راه به جایی نمی‌برد و این رسانه‌ها هستند که با تاثیرگذاردن بر افکارعمومی، جنگی غیرفیزیکی و روانی را تدارک می‌بینند و در نهایت دولتی را پیروز میدان می‌کنند که هوشمندانه‌ترین استفاده را از آنها داشته است. رسانه‌ها در دوران جنگ، تنها رسالت انتشار اخبار را بر دوش ندارند؛ بلکه مهم‌ترین کارکرد آنها جهت دادن به افکارعمومی و تحریک احساسات جوامع است. تا آنجا که افکارعمومی همچون جبهه‌ای قدرتمند، مقابل اهداف یک طرف می‌ایستند و از دیگری دفاع می‌کنند.
وقتی رسانه‌های دنیا بسیج می‌شوند و وسعت جنایات اسرائیل را به نمایش می‌گذارند، افکار جهان مقابل این خراب‌کاری‌ها صف‌آرایی می‌کنند و با برگزاری تظاهرات‌ها و... تاثیری که از رسانه‌ها گرفته‌اند را به نمایش می‌گذارند و نیروهای مجهز به پیشرفته‌ترین تسلیحات را با قدرت خود متوقف می‌کنند. در چنین شرایطی، یک سویه دانستن این تاثیرات قضاوت درستی نیست. گرچه رسانه‌ها برای جهت دادن افکارعمومی تلاش می‌کنند، اما در برخی مواقع این افکارعمومی هستند که با واکنش‌های خود، دستور کار رسانه‌ها را مشخص می‌کنند. شبکه الجزیره از رسانه‌هایی بود که در جریان جنگ بیشترین تاثیر را گذاشت. این شبکه که وابسته با حاکم قطر است، نه تنها بر افکار مردم جهان تاثیر گذاشت، که از جهت‌گیری‌های جهان عرب نیز تاثیر پذیرفت. الجزیره شبکه‌ای مقبول در جهان عرب است و نیازمند حفظ چهره خود در میان این ممالک. الجزیره خوب می‌دانست که در صورت چشم بستن بر عقاید مردمش، نمی‌تواند پایدار بماند. پس تمام توانش را بر انعکاس فجایع رویداده در غزه متمرکز کرد و با افشاگری‌های مستند، تاثیرات عمیقی بر روند جنگ گذاشت.
اما اسرائیل در این جنگ رسانه‌ای چه کرد؟ همان موضعی را که در جنگ لبنان در پیش گرفته بود، تثبیت کرد: «هر کس از ما انتقاد کند، دشمن ماست»؛ اسرائیل به قدرت رسانه‌ها ایمان داشت و از همین رو بود که مانع ورود خبرنگاران در نقاط حساس شد. همان‌طور که در جنگ لبنان اجازه انعکاس اخبار را به خبرنگاران نمی‌داد. چرا که می‌دانست در صورت آگاهی افکار جهان از اقداماتش، مجبور به اعلام آتش‌بس زود‌هنگام خواهد شد. باز هم باز می‌گردیم به تاثیری که افکارعمومی بر رسانه‌ها می‌گذارند. گرچه مجریان شبکه‌های تلویزیونی اسرائیل با بیانات خود می‌توانستند درجه‌ای از حقانیت را برای کشورشان به ارمغان بیاورند و از قدرت رسانه برای اثبات برتری خود بهره جویند، اما آنها هم نتوانستند مانع از ورود حقیقت به شبکه‌شان شوند و احساسات خود را در چنین موضوعی نادیده بگیرند. قدرت افکارعمومی برای جهت دادن به رسانه‌ها تا آنجا پیش رفت که یکی از مجریان شبکه تلویزیونی اسرائیل، در حین اعلام یک خبر، اشک ریخت و با دخالت دادن احساساتش، موجبات برکناری خود از مسندش را فراهم آورد. در دنیای امروز، با گسترش رسانه‌ها و آمدن اینترنت به میان، دیگر حقیقت پنهان معنای چندانی ندارند. اگر رسانه‌های جهان هم اخلاق حرفه‌ای را زیر پا بگذارند و از حقیقت بگریزند، رسانه‌های غیررسمی در نقش ناظری قدرتمند، مانع از پنهان ماندن حقایق می‌شوند. تا جایی که می‌توان این تعریف را به کار برد که امروزه مخاطبان زیر امواج رسانه‌ها دوش می‌گیرند. در چنین دنیایی، دیگر جهت‌گیری رسانه‌های رسمی و سانسور اخبار توسط صاحبان رسانه‌ها نمی‌تواند مانع از آگاه شدن افکارعمومی شود. چندصدایی و حضور رسانه‌های غیررسمی در کنار دیگر رسانه‌هاست، که حقیقت را به جریان می‌اندازد و افکارعمومی را به قضاوت می‌خواند.
دکترعباس اسدی
منبع : روزنامه اعتماد ملی