چهارشنبه, ۱۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 5 March, 2025
مجله ویستا
انتقاد از نگاه بدبینانه به عملکرد اوباما

از نظر این تحلیلگران، مردم در آمریکا تصور یا احساس میکنند که با انتخاب کارتر یا بوش یا ریگان یا اوباما باعث تغییر در سیاست خارجی کشورشان میشوند، در حالی که واقعا اینطور نیست و سیاستهای کلان آمریکا را همان شرکتها و لابیها ترسیم میکنند و هیچ فرقی ندارد که رئیسجمهور که باشد.
این تصویر مقدار زیادی یادگار جهانبینی خاصی است که از دهه ۱۳۲۰ توسط حزب توده به ذهن ما ایرانیان نفوذ کرد. این ذهنیت میگوید که صاحبان قدرت و سرمایه همهکارهاند و مردم عادی نقشی در سیاستهای کشورشان ندارند.
در نتیجه این نگاه، بسیار سادهلوحانه است که تصور کنیم با آمدن اوباما یا هر کس دیگری باید در سیاست خارجی اوباما تغییر و تحول گستردهای را شاهد باشیم. در واقع هر اتفاقی که بیفتد با داشتن چنین نگاهی ما آن را نخواهیم دید.
در حدود ۳ ماه گذشته که اوباما رسما وارد کاخ سفید شده، تم اصلی سخنان و تحلیلهای بسیاری از صاحبنظران در ایران به ویژه تحلیلگران متمایل به دولت این بوده که شاید سیاستهای آمریکا بر حسب ظاهر تغییراتی کرده باشد اما کلیات آن تغییر نمیکند و آنچه عوض شده صرفا این است که اگر بوش و نئومحافظهکاران در قبال ایران رویکردی خشن و رادیکال داشتند، یعنی میخواستند نظام جمهوری اسلامی ایران را با نیروی نظامی یا تحریم ساقط کنند اما اوباما و دموکراتها رویکردی نرم دارند و گرنه اهداف و سیاستهای کلان همان است که بود؛ بنابراین صرفا تاکتیک آمریکاییها عوض شده است.
در رسانههای داخلی، صداوسیما و مطبوعات دولتی به ویژه رادیو گفتوگو، کسانی که به تحلیل و بررسی سیاستهای خارجی آمریکا میپردازند همه حرفشان همین است که تنها تغییر در رویکرد آمریکاییهاست از رویکرد خشن به نرم و هوشمندانه وگرنه هدف تغییری نکرده است: براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران.
تا اینجا درباره شناخت تحلیلهای ما ایرانیان از سیاستهای آمریکا بحث کردم. اما رویکرد ما در این باره به دلیل شناخت و تحلیلهای اینچنینی ماست که تاکنون به گفتمان اوباما درباره ایران هیچ پاسخ مشخصی ندادهایم. به خصوص جریانهای رادیکالتر و وابسته به حکومت هشدار میدهند مبادا کسانی در ایران دچار این باور غلط بشوند که سیاستهای آمریکا با آمدن اوباما تغییری کرده است. اینان اعتقاد دارند که آمریکا فقط یک ماسک آرمانگرایانه و انسانگرایانه به نام «اوباما» به صورتش زده است.
تا وقتی که نگاه ما چنین است، دموکراتها هر کاری که بکنند از طرف ما «تاکتیک» قلمداد میشود. اگر آمریکاییان قوای نظامیشان را از عراق بیرون بیاورند، باز هم میگوییم تاکتیک است؛ حتی اگر از افغانستان هم خارج شوند، میگوییم تاکتیک است و هدف همان است که بود و آنها درصدد براندازی ایران هستند. به فرض اگر تمام داراییهای ما را که در سال ۵۸ بلوکه شد (اگرچه واقعا دارایی چندانی دیگر نمانده) به ما برگردانند از خلیج فارس بیرون بروند، عراق و افغانستان را هم ترک کنند حتما باز میگوییم: «در عربستان هم هستید!». اگر از عربستان هم بروند، باز میگوییم: «چرا از اسرائیل حمایت میکنید؟» اگر از اسرائیل حمایت نکنند، این بار میگوییم نباید در شمال آفریقا یا در قطر باشند. آن وقت قضیه کودتای ۲۸ مرداد را نیز پیش میکشیم. اگر آمریکا بابت این کارش عذرخواهی کند و حتی غرامت هم بدهد در این باره بحث میکنیم که چرا ۲۵ سال به رژیم محمدرضا شاه کمک کردند و اهداف پلیدی چون سرکوب مخالفان پهلوی را دنبال کردند.
باز هم تاکید میکنم مهم نیست که آمریکا چه میکند. مهم این است که نگاه ما چون نگاهی ایدئولوژیکمحور است همواره تصور میکنیم که هر تغییری، استراتژی نرم است و نباید فریب آن را بخوریم.
تا وقتی که آمریکا را امپریالیسم یا استکبار جهانی یا نظام سلطه میدانیم هیچ تغییری را به فرض وقوع نخواهیم دید. مثالی که در اینباره میتوانم بزنم این است که ما خواهان این بودیم که آمریکا نظام جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت بشناسد. وقتی اوباما در زمان تبریک نوروز از عبارت «جمهوری اسلامی ایران» استفاده کرد به نظر من، معنیاش این است که ما را به رسمیت میشناسد.
نکته دیگر این است که فکر میکنم ما گاهی زور هم میگوییم. مثلا میگوییم آمریکا باید از عراق خارج شود. به نظر من، این قضیه به ما ارتباطی ندارد. حدود ۳ سال پیش انتخاباتی نسبتا آزاد در عراق انجام شد. بهاین ترتیب، دولت مالکی مشروعیت دارد و خواستِ مردم است. این دولت عراق با آمریکا پیمان بسته که چند سالی را در آنجا باشد، حال فرقی ندارد که ۳ سال است یا صد سال، مهم این است که این قضیه مربوط به دولت مشروع عراق است.
همچنین اینکه میگوییم آمریکا باید از خلیج فارس و قطر و... بیرون برود، دستکم در این شرایط به ما ربطی ندارد. کشورهایی مثل عراق و قطر و عربستان و... مستقلاند و نحوه ارتباط آنها با آمریکا به خودشان بستگی دارد.
ما باید خواستههای خودمان را مطرح کنیم از جمله لغو تحریمها، بازگرداندن داراییها، دنبال نکردن سیاست براندازی و...
اما باز هم میگویم که بحث چیز دیگری است: ما اساسا آمریکا را قبول نداریم. از نظر ما، یک ستیز تاریخی بین ملل محروم ولی مستقل با نظام سلطه وجود دارد که پرچمدار آن ایران اسلامی است. وقتی اینطور نگاه میکنیم پس مهم نیست که آمریکا چه کار بکند.
البته نمیگویم که آمریکاییان بیگناهند و همه مشکلات از ماست. درباره کودتای ۲۸ مرداد و مسائل بسیار زیادی در زمان رژیم پهلوی بیتردید آنها نیز نقش داشتند و گناهکارند. اما وقتی که آمریکا را به چشم نظام سلطه نگاه میکنیم و میگوییم که با آن مشکل داریم، توقع چه رفتاری از آن داریم؟ به علاوه این نگاه که آمریکا نظام سلطه است و نهایتا حق- که با ماست- بر آنها پیروز خواهد شد، باعث میشود خیلی از مسائل را اشتباه ببینیم.
متاسفانه پندارگرایی و پنداربافی تاثیرات منفی بسیاری در روابط مختلف ما از جمله روابط خارجی نهاده است.
دکتر صادق زیباکلام
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست