چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


معمار عشق


معمار عشق
معماری هر تمدن كه در حقیقت تجسمی از شكل زندگی انسان در آن تمدن است، از آن رو كه با بیشترین لحظات این انسان سر و كار دارد، این ظرفیت را دارد كه ابعاد مختلف حیات آن تمدن را بازگو كند. از این رو شاید بتوان معماری را یكی از جامع ترین مظاهر تمدن نامید. بی اصالتی معماری امروز ما حكایت از گم شدن چشمه اصالت در تمدن ایران دارد.
این مقاله بر آن است كه با ارائه شناختی از جایگاه تفكر و اندیشه در میان مجموعه عواملی كه در شكل گیری یك اثر معماری تأثیرگذار هستند، به بررسی تأثیر فكر و اندیشه شیخ بهایی بر معماری دوره ای كه او در آن اثرگذار بوده، یعنی عصر صفوی بپردازد.
تمدن ایران در عهد صفویه نوزایی و شكوفایی همه جانبه ای را به خود دید كه پس از زوال آن هرگز تكرار نشد. آغاز دوران صفویه با فعال شدن فرق صوفی و عرفانی همراه بود كه اعتقاداتی میان تشیع و تسنن قرار داشتند و جامعه را به تشیع نزدیك می كردند.
آشفتگی ناشی از نبود خلیفه بعد از سقوط بغداد و سرنگون شدن خلافت تا ۲۵۰ سال پس از آن ادامه داشت و همین مسأله مردم را متوجه قطب دیگر جهان اسلام یعنی تشیع كرده بود. ایران در دوره صفوی پس از ۹ قرن استقلال خود را به دست آورد و مطرح شدن تشیع به عنوان مذهب رسمی، ترویج مذهب شیعه و رونق گرفتن علوم مذهبی از اتفاقاتی بودند كه در شكل دهی این استقلال نقش داشتند.
در پی این امر صفویه متوجه علمای شیعه جبل عامل لبنان شدند؛ چرا كه با شروع سلطنت دریافتند كه نمی توانند كشور را با رابطه مرید و مرادی و بدون حكومت، حقوق، قانون، دیات و ... اداره كنند. قبل از روی كار آمدن شاه عباس شاهد آَشفتگی و اختلاف شدید فرقه های مذهبی بودیم. شاه عباس با اندیشه های آرمانی اش درصدد ساماندهی اوضاع و قدرت بخشیدن به حكومت صفویه بر آمد. وی برای شكوه و شهرت بخشیدن به پایتخت و پیشبرد اهداف تعالی طلبانه اش از هنر و استعداد هنرمندان و معماران به شدت استقبال كرد. شیخ بهایی یكی از پر آوازه ترین شخصیت های این دوره است كه علاوه بر شهرتش در علوم مختلف و ادبیات شیوایش، در معماری و شهرسازی نیز استادی ماهر، توانمند و فعال بود.
نبوغ خارق العاده بهایی در حدی بود كه مسائل و مطالب و كارهای او از زمان و عصر خود از حد متعارف پیش تر بود. دانش های تخصصی شیخ بهایی شامل ادبیات عرب، فقه و اصول، تفسیر، حدیث، كلام و عقاید، ریاضیات، هیأت و نجوم، شعر فارسی و عربی و تاریخ، و در دانش های فنی او شامل مهندسی نقشه كشی، مهندسی معماری و مهندسی تقسیم آب می شد. وی همچنین در علوم غریبه مانند جفر جامع، فنون و اسرار سحر، جفر صغیر، جفر كبیر، جفر ابیض، رمل، اعداد، طلسمات و حروف مهارت داشت.
مهم ترین تألیفات شیخ شامل اثنی عشریات خمس (در فقه)،اربعین (در حدیث)، تشریح الافلاك (در هیأت و نجوم)، جامع عباسی (رساله عملیه)، خلاصه الحساب (در ریاضیات)، حبل المتین (در حدیث)، زبده (در اصول فقه)، صمدیه (درنحو)، كشكول (در متفرقات)، مفتاح الفلاح (ادعیه)، درایه (در حدیث شناسی)، مشرق الشمسین (تفسیر-فقه قرآنی)، عروهٔ الوثقی (تفسیر سوره حمد)، تحفه حاتمیه (در هیأت) و كلیات شیخ بهایی (شعر فارسی) است.اگر بخواهیم مكتب اصفهان را در معماری و شهرسازی بررسی كنیم به جرأت می توان شیخ بهایی را معمار و شهرساز این مكتب نامید.
اگر باور كنیم كه تمدن، زاده اندیشه است، برای شناخت و تحلیل آن قبل و بیش از هر چیز دیگر، ناچار از شناخت زیرساخت هایی از آن هستیم كه جنس اندیشه، تفكر و باورهایی است كه به آن تمدن تعلق دارد .
تأثیرگذاری افكار و اندیشه های شیخ بهایی در معماری را از دو زاویه مطرح می كنیم؛ یكی تأثیر گذاری مستقیم كه در آن خود بنا تجلی گاه اندیشه شده است و دیگری تأثیری كه اندیشه بر بستر شكل گیری اثر معماری می گذارد و غیر مستقیم این شكل گیری را هدایت می كند. اگر بخواهیم ردپای اندیشه را در معماری كه بنا بر آنچه گفته شد مظهر جامعی از یك تمدن است، بیابیم، باید به عواملی كه می توانند در یك اثر معماری اثر گذار باشند نگاهی بیندازیم.
۱) تأثیرگذاری از نوع اول را در ایران داریم ولی نه در همه فضاها. خودآگاه بودن این تاثیر گذاری را در بناهایی مانند بناهای یادبود، زیارتگاه ها، مساجد و اماكن مذهبی بیشتر می بینیم.
شاید اندیشه در معماری آنگاه كه معماری در جای هنر تلاشی برای باز پرداخت حقیقت مكشوف بر قلب عارف بنشیند، به طور مستقیم در فرم ها جلوه كند. به عنوان مثال در آثار بهایی:
هندسه گنبدها، گچبری ها و مقرنس ها و ... سخن از وحدت، نحوه، فیض رسانی رب و جلال الهی هستند.
فرم كاخ ها، جانمایی آنها بر روی نهرهای آب و در كنار باغ ها، یادآور بهشت موعود هستند.
دروازه، مسیر و بنای آستانه در بنای قدمگاه نیشابور یاد آور مراحل سه گانه شریعت و طریقت و حقیقت و حاوی پیامی از شرط تسلیم و ولایت پذیری برای رسیدن به حقیقت و سعادت است.
۲) از این ابتدایی ترین (و بارزترین) نحوه تأثیر اندیشه در معماری كه بگذریم در مرحله دوم نگاهی به نقش افكار و عقاید، جهان بینی بهایی و نگاه او به زندگی در معماری می اندازیم:
سر رویكرد به ظاهر حریصانه شیخ بهایی را به علومی كه خود زمانی از آن می نالد می توان در اشعار او جست. وی حق جویی كو به كو و واقف شدن بر اندیشه های خطا را دلیل تلاش بی وقفه بر یادگیری علم می داند.
علم حقیقی از منظر شیخ بهایی دارای خصوصیاتی چون آگاهی دهنده و راهنما بودن به سوی حق و رهایی از غم، شناساندن منزلت و قدرت خدای متعال است. از نظر او علم حقیقی معرفتی را از خدا به انسان می دهد كه موجب هدایت او به سوی بندگی و تسلیم صادقانه (مایل كردن بر عمل بی تكلف) و آفرینش شوق در بندگی او می شود.
در رسیدن به این معرفت، بهایی عقل را واسطه می داند. وی از طرفی در اشعار خود جمال عقل را عین ذات خداوند می داند و نیكویی آن را از آن رو می داند و از آن به نوری تشبیه می كند كه از مشكوه قدیم تابیده و دل را روشن می كند و می گوید عقل آن جا كه از بند هوا برهد رو به سوی اعلی علیین می نماید و از طرف دیگر به محدودیت عقل و نقص های فلسفه كه مبتنی براین عقل ناقص است اشاره می كند. فلسفه نخستین رذیلتش این است كه یقین را از آدمی می ستاند.
شیخ بهایی در زمانی كه خود در همه علوم زمان خود تبحر و مهارت دارد، در یكی از اشعار خود (با اشاره به هم باوری با مولوی) علوم رسمی را قیل و قالی بی حاصل و هر علمی جز علم عاشقی را از تلبیس ابلیس برمی شمرد . وی در پی رد حكمت یونانی، حكمایی ایرانی چون بو علی را نیز كه به آن توجه دارند زیر سؤال می برد و گفته های آنان را دور از تعالیم پیامبر می داند. بهاءالدین سرانجام در یكی از دوبیتی هایش به وضوح به رویگردانی اش از علوم رسمی و مكتب عقل اعتراف می كند:
نقد دل خود بهایی آخر سره كرد ‎/در مجلس عشق عقل را مسخره كرد‎/ اوراق كتاب های علم رسمی ‎/از هم بدرید و كاغذ پنجره كرد
در تفسیر شیخ بهایی از عشق به نوعی جهان بینی در اندیشه های او می رسیم كه همه عالم را وجود معشوق می داند و وجود انسان را طفیلی وجود او كه در ابتدا تنها در ساخت علم ایزدی موجود بود. با بررسی بیشتر با دیدگاه هایی درباره دنیا و جایگاه، نقش و هدف انسان در آن آشنا می شویم كه حكایت از داستان عشق دارد.
در پی چنین تفسیری از عاشق و معشوق سخن از فراق می آید و درد دوری انسان محصور در قفس تن از وطن. در این میان شیخ بهایی وطن اصلی انسان را نه مصر و عراق و شام بلكه شهری بی نام می داند و گاه از آن با عنوان « شهر سبا » و یا اقلیم روح یاد می كند. از طرفی دیگر این دنیا را با تعابیری چون شهر تن، ویرانه و چاه طبع مورد سرزنش قرار می دهد.
توجه به معاد همانند مطالب قبلی همچنان كه در نیت اولیه برای ساخت یك اثر و در نوع استفاده از مصالح و امكانات تأثیر دارد، آن جا كه سخن از هنر به میان می آید در ترسیم خاطره وطن و یادآوری بهشت موعود ، فرم ها و هندسه حائز اهمیت می گردند.
در سیر و سلوك عرفانی سه مرحله برای وصول به منزل حقیقت می شمارند: شریعت، طریقت و حقیقت. شریعت نخستین مرحله و دروازه ورود محسوب می شود كه شامل احكام ظاهری دینی است. آن چه كه عرفای شیعه را از دیگر سالكان متمایز می كند، همین پایبندی دائمی به اصول شریعت است كه بهایی به طور جدی به آن می پردازد و در زندگی خود پیاده می كند. مقام شیخ الاسلامی او نیز كه بر پایه دانش گسترده او در فقه به او داده شده مؤید همین مدعاست؛ اما بهایی فقط به صورت ظاهری اعمال اكتفا نمی كند و احكام اسلام را پیش شرط رسیدن به شوق می داند. بهایی احكام شریعت اسلام را احكامی ظاهری می داند كه عقل های قوی می توانند به تدریج از باطن آن آگه شوند.
نگاه او به معماری به عنوان طراحی شیوه زندگی انسان در دنیاست، آن طور كه شایسته انسان است (كه برگرفته از نگاه او به انسان و دنیاست). جایی در راستای ایجاد بستری برای رشد و كمال انسان، به خدمت به مردم و برقراری رفاه و عدالت در شهر می اندیشد و گاهی غربت انسان را در دنیا به تصویر می كشد و بهشت را یاد آور می شود.
با مطالعه بحث های فلسفی میرداماد و طرح وی می توان گفت كه واقف بودن معمار بر علومی از قبیل نظریه های هستی شناسانه میرداماد (مانند بحث عوالم سه گانه طولی: عالم زمانی، عالم دهر و عالم سرمد و بحث حدوث و قدوم عالم وی) و نظر داشتن به عوالمی مافوق عالم طبیعت كه محصور در زمان است (برعكس نوعی از معماری كه ریشه در خیال پردازی معمار دارد) می تواند در خلق آثاری كه فراتر از زمان خود پاسخگوی نیازهای فطری انسان ها باشد نقش داشته باشد. پاسخگو بودن این آثار البته مبتنی بر حضور مخاطب در عالم عقلی (عالم دهر) است.
از طرف دیگر بحث پیرامون حدوث و قدم عالم زمینه رابرای نگاهی اشراقی به جهان و ایجاد بینش توحیدی مبتی بر آن آماده می كند.
۳) اگركمی از مقام بینش و تفكر مجرد فاصله بگیریم و به آن چه در حالات اخلاقی نفوذ كرده بنگریم می بینیم كه خلوص بندگی، محبت به مردم، شوق در علم آموزی، انجام دادن كارها به نحو احسن، عشق به خدا، عشق و تسلیم در برابر اهل بیت، دل نبستن به دنیا، صدق (به معنای تلازم علم و عمل) همه و همه در موفقیت شیخ بهایی نقش داشته اند. البته همه این خصوصیات با اندیشه شیخ بهایی نیز مرتبط است. این كه كدام یك، ویژگی های اخلاقی و یا اندیشه در این تأثیر گذاری مقدم بوده شاید به راحتی قابل تشخیص نباشد. اما این نكته قابل توجه است كه تعلیم بدون آن كه از قبل تزكیه ای صورت گرفته باشد نمی تواند به صورت صادقانه در عمل جلوه كند.
اگر بخواهیم شیخ بهایی را صوفی بنامیم باید به تعابیر مختلف درست و نادرستی كه از این واژه می شود توجه كنیم. ما در این جا به نوشته های خود بهایی در باره صوفی بسنده می كنیم. شیخ بهایی راستكاری و خالی بودن از غل و غش، بری بودن از حماقت و سفاهت، قیام به شریعت مصطفوی از روی صدق و صفا، گذشتن از عناد و صداقت را از ویژگی های صوفی حقیقی می داند. وی لازمه این صداقت را همخوانی علم و عمل می داند. شیخ بهایی در پند نامه موش و گربه از قول گربه نوشته است:
« ... و بسیاری هم گفته اند كه صوفی یعنی راست كار و پاكدل و طاهر و پاكیزه اعتقاد و صالح و خالی از غش و مكر و حیله و كید و تزویر و شید و سالوس و حماقت و سفاهت بوده باشد و آن چه از خدا و رسول و علمای شریعت به او رسیده، همه را از روی صدق و صفا، راست و درست فهمیده به آن قیام نماید...» از این بحث می توان این نتیجه را نیز گرفت كه هدف و نوع نگاه شیخ به عمل با نوعی صداقت همراه می شود كه اندیشه های سود جویانه در آن راه ندارد. شیخ بهایی عملی را كه به قصد گرفتن مزد صورت گیرد به شدت نقد می كند و آن را خلاف عبادت می داند.
و اما طریقت بهایی همان حركت كو به كوی او به دنبال یار است. مخمسی كه منتسب به اوست و در حقیقت باز پرداخت ابیاتی از خیالی است به خوبی این حیرانی و شیدایی را باز می نماید:
تاكی به تمنای وصال تو یگانه ‎/ اشكم شود از هر مژه چون سیل روانه ‎/ خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟‎/ ای تیر غمت را دل عشاق نشانه ‎/ جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
این شیدایی در كنار خصلت صداقت وی و تعبیر آن به تلازم علم و عمل خود منشأ خلق آثار و انعكاس تصاویر درونی ملهم از یار در اثر می گردد.
در نهایت شاید این گونه بتوان گفت كه عشق به خدمت ، روحیه حقیقت جویی و علم دوستی شیخ بهایی و جست وجو در علوم به دنبال حقیقت، ضمیر پاك او كه آینه دار حقایق زیبا می شد، اعتقاد او به هماهنگی علم و عمل و صداقت او بر مبنای فطرت بندگی اش كه نتیجه اش از یك سو انعكاس معارف الهی در آثار هنری او و از سوی دیگر احترام به قوانینی بود كه خدا در آفرینش به كار گرفته است و التزام او در استفاده صحیح از آنها در راستای رضای الهی وتسلیم در برابر وحی و شریعت و همچنین ولایت پذیری او همه بن مایه آثار او و رموز موفقیت وجاودانگی آنها هستند.
منابع و پی نوشت ها در دفتر روزنامه موجود است.
زكیه سادات طباطبایی لطفی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید