پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا
تاوان - PAYBACK
سال تولید : ۱۹۹۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : بروس دیوی
کارگردان : برایان هلگلاند
فیلمنامهنویس : تری هیز و هلگلاند، بر مبنای داستانی نوشتهٔ دانلد وستلیک
فیلمبردار : اریکسن کور
آهنگساز(موسیقی متن) : کریس بوردمن
هنرپیشگان : مل گیبسن، ماریا بلو، کریس کریستوفرسن، جان گلاور، جیمز کابرن، دیوید پیمر، گرگ هنری و دبورا کارا اونگر
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۱ دقیقه
̎پورتر̎ (گیبسن)، توسط دوستش، ̎وال̎ (هنری)، به جریان سرقتی کشیده میشود. در حالیکه دارند صد و سیهزار دلار پول ̎شستهشده̎ای را میدزدند ـ که در واقع توسط مافیای چینی از فروش موادمخدر بهدست آمده ـ هیچکس پلیس را خبر نمیکند. همهچیز بهخوبی و خوشی سپری میشود تا اینکه همسر ̎پورتر̎، ̎لین̎ (اونگر) از پشت به ̎پورتر̎ شلیک میکند. در واقع پس از آن که ̎وال̎ عکس ̎پورتر̎ را همراه زنی دیگر (بلو) به ̎لین̎ نشان میدهد، این دو برای کشتن ̎پورتر̎ زد و بند میکنند تا بدهی ̎وال را به مافیا بپردازند و او بتواند دوباره کارش را با ̎سندیکا̎ شروع کند. اما نقشهشان درست طراحی نشده، چون پنج ماه بعد ̎پورتر̎ برمیگردد: حالا تبدیل به یک دیوانهٔ روانی تمام عیار شده و هفتاد هزار دلارش را میخواهد...
● هلگلاند همراه کورتیس هنسن به خاطر محرمانه لسآنجلس (هنسن، ۱۹۹۷) اسکار فیلمنامهٔ اقتباسی را گرفته است. حالا در تاوان فیلمنامه و کارگردانی بهعهدهٔ او است و بهنظر میرسد سر و کلهٔ مدعی جدیدی برای نوآر التقاطی امروزی پیدا شده است. این نکته میتواند روشنگر باشد که داستان شکارچی نوشتهٔ وستلیک در ۱۹۶۷ بهوسیلهٔ جان بورمن، برای ساخت یک نوآر روشنفکرانه و نامتعارف (درست به هدف، ۱۹۶۷) بهکار رفت و بیش از سه دهه پس از آن تاریخ، هلگلاند همان دستمایه را به فیلم سرراست، قهرمانپرداز و سرگرمکنندهای برگردانده است. بنابراین تقریباً هر مقایسهای، منتفی است. تاوان نگران پیچیدگیهای شخصیتی یا فانتزی ̎روح بازگشته̎ نیست. گالری شخصیتهای مفرحی است که انگار یک ضرب از قلب داستانهای عامهپسند سر برآوردهاند (یا در واقع احضار شدهاند)، همان نامهائی که با سردی و خشونت خاصی بر زبان میآیند. حتی ذرهای از تازگی و اصالت درست به هدف کاسته نشده است، ولی تاوان هم انتقامجوی تنها و تکروی جذابی دارد که نامش از ̎واکر̎ به ̎پورتر̎ تغییر یافته است و همچنان همان پولی را که سهم خود میداند، از سندیکای ظاهراً انعطافپذیر میخواهد (یکی از شوخیهای درخشان داستان). جالب اینکه بهرغم تفاوتهای دههٔ ۱۹۶۰ با دههٔ ۱۹۹۰، سندیکا همان مفهوم نامشخص و شبهانتزاعی خود را حفظ کرده است. طنز و فضای سیاه و جنگلگونهٔ شهری بهخوبی در هم آمیختهاند و گیبسن ـ که قطعاً نمیتواند ادعای تأسی به لیماروین را داشته باشد ـ ژستهای خونسردانهٔ اعتماد بهنفس را تمیز اجراء میکنند. فیلم بهدرستی محملی برای کاریزمای دلپذیر او است. هلگلاند کلک موفقی را برای پایان فیلم نگه میدارد: جائیکه تدوین موازی و استفاده از زنگ تلفن تماشاگر را گمراه میکند که خبیثها دارند سر وقت زن میروند، در حالیکه در واقع آپارتمان خالی و بمبگذاری شدهٔ ̎پورتر̎ در انتظارشان است. صحنهای که گیبسن، کابرن را در بدو مراجعت به خانهاش و همراه محافظانش غافلگیر میکند، عالی است: از لحاظ امتداد تعلیق، گفتوگو، بحرانی بودن مواجهه و طنز (بهویژه آن دو محافظی که با وجود کیفهای سنگین و قیمتی کابرن دستها را بالا بردهاند و سر آخر از پا در میآیند، در حالیکه کابرن هم اخراجشان را اعلام میکند.)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست